فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما ..

اختصاصی از فایل هلپ دانلود فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما .. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما ..


دانلود فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما   ..

دانلود پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجمفصل دوم : سرزمین ما  

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 43

 

 

 

 

انتظارات یادگیری

آشنایی با :

نحوه محاسبه رشد جمعیت

مزایای جمعیت زیاد برای یک کشور

نحوه توزیع جمعیت در ایران

علل توزیع نایکنواخت جمعیت در ایران

مفهوم مهاجرت

عوامل جاذب و دافع جمعیت

و

مهارت ترسیم نمودار جمعیتی

پیشنهاد راه حل برای کاهش مهاجرت

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما ..

فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما ..

اختصاصی از فایل هلپ فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما .. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما ..


فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما   ..

دانلود پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجمفصل دوم : سرزمین ما  

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 43

 

 

 

 

انتظارات یادگیری

آشنایی با :

نحوه محاسبه رشد جمعیت

مزایای جمعیت زیاد برای یک کشور

نحوه توزیع جمعیت در ایران

علل توزیع نایکنواخت جمعیت در ایران

مفهوم مهاجرت

عوامل جاذب و دافع جمعیت

و

مهارت ترسیم نمودار جمعیتی

پیشنهاد راه حل برای کاهش مهاجرت

 


دانلود با لینک مستقیم


فایل پاورپوینت مطالعات اجتماعی پنجم فصل دوم : سرزمین ما ..

تحقیق در مورد سرزمین رامشدگان اثر لوئیس لمور 27 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد سرزمین رامشدگان اثر لوئیس لمور 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 40 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

سرزمین رامشدگان اثر لوئیس لمور

فصل 1

آنجا سرزمین سرخپوستان بود و هنگامیکه یکی از چرخهای واگن ما شکست هیچ یک از همراهان ما در کاروان برای کمک توقف نکردند . آنها به راهشان ادامه دادند و من و پاپا را تک و تنها بدون هیچ کمکی با واگن چرخ شکسته ، در آن منطقه خطرناک که هر لحظه امکان یورش سرخپوستان وجود داشت ترک کردند .

چرخ چوبی واگن در یک چاله افتاده بود و احیاناً ترک برداشته بود و حالا از بخت بد آن ترک اینجا در قلمروی سرخپوستان چرخ واگن را شکسته بود و ما را در یک مخمصه واقعی قرار داده بود.

من داشتم یکی از پره های شبکه ای چرخ را که از رینگ چوبی شکسته شده ، بیرون زده بود بطرف داخل رینگ فشار می دادم و پاپا هم سعی می‌کرد دو سر شکسته رینگ را بهم نزدیک کند تا بتواند با چند بست فلزی دو سر رینگ شکسته را به هم متصل نماید و چرخ شکسته را موقتاً تعمیر کند و همچنین هر دوی ما می توانستیم بر طالع نحس خود لعنت بفرستیم که در این سرزمین وحشی بدجوری گرفتار شده بودیم .

بگلی ، کسی که پاپا در نخستین روزهای سفر به او کمک کرده بود چرخ واگنش را در منطقه (ایش هالو) از چاله دربیاورد و آنرا تعمیر کند ، اینک با وجود درک وضعیت ما توقف نکرده و بدون توجه به ما همراه دیگر اعضای کاروان به راه خود ادامه داده بود .

با اینکه خیلی از مردم این روز ها بدنبال فرصتی برای کمک به دیگران می‌گردند اما این گروه کاروانیان تمایل داشتند از رئیس کاروان که گروه آنان را هدایت می کرد در طی طریق راه صعبی که پیش رو داشتند تبعیت کنند .

رئیس کاروان مردی بلند قامت با اندامی ورزیده به نام کاپیتان بیگ جک مک گری خوانده می شد .

وقتی چرخ واگن ما شکست و کاروانیان هنوز ما را ترک نکرده بودند کسی از عقب سر ما را صدا کرد ما برگشتیم و دیدیم همین مک گری بود که ما را صدا می کرد . (بیگ جک) هیچ از پاپا خوشش نمیامد چون پاپا هیچگاه به او وقعی نمی گذاشت و همچنین اینکه پاپا بیش از اندازه با مادمازل (مری تی تام) عیاق شده بود و این مسئله را (بیگ جک) بهیچ وجه نمی توانست تحمل نماید .

آن سوار بلند قامت اسب سیاه خویش را به جنبش در آورد و به سوی ما

روان شده ما را از نظر گذراند ، ما در حالیکه سعی می کردیم چرخ شکسته واگن را از سر جایش در بیاوریم برگشته بودیم تا ببینیم چه کسی بسوی ما میاید و موقتاً قصد داشتیم چرخ را تعمیر نمائیم البته اگر می توانستیم .

- متاسفم تایلر ،‌اینجا سرزمین سرخپوستهاست فهمیدی چی گفتم ، ما بایست از این منطقه بگذریم بنابراین اصلاً نمی توانیم توقف کنیم البته ما در چشمه توقف کوتاهی خواهیم داشت و شما در آنجا می توانید به ما ملحق شوید . سپس او دهنه اسبش را کشید و سر اسبش را برگرداند و به تاخت از ما دور شد و هیچ کس دیگری در واگنها کلمه ای یا نگاهی بسوی ما معطوف نداشت که حاکی از آنکه آنها ما را دیده اند که در این منطقه خطرناک بر اثر چرخ شکستگی متوقف و زمینگیر شده ایم .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سرزمین رامشدگان اثر لوئیس لمور 27 ص

سرزمین بادگیرها

اختصاصی از فایل هلپ سرزمین بادگیرها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

سرزمین بادگیرها

تاریخ سکونت در یزد به هزاره سوم قبل از میلا د برمی گردد.

تاریخ کهن یزد موجب شده تا این شهر دارای اماکن سیاحتی و زیارتی بسیاری باشد. از جاذبه های تاریخی استان یزد می توان به رباط ها یا کاروان سراها (تاجرنشین، درون شهری، بین شهری)، محله ها و خانه های قدیمی، آب انبارها، مدرسه های تاریخی، میدان های قدیمی (میدان میرچخماق)، قلعه ها و باغ های تاریخی (باغ دولت آباد)، بازارهای قدیمی (بازار یزد)، آسیاب ها، بادگیرها، ساباط ها (کوچه های سرپوشیده) و یخچال ها (یخچال ابرکوه و میبد) اشاره کرد. مسجد جامع کبیر، مسجد میرچخماق و امام زاده های مختلف، خانقاه ها و مکان های مذهبی زردشتیان نیز از بناهای مذهبی این استان به شمار می روند. آتشکده یزد از معروف ترین بناهای زردشتیان است که قدمت آتش آن به 1500 سال می رسد. همچنین، استان یزد از صنایع دستی مختلفی چون ترمه بافی، زری بافی، مخمل بافی، دستمال، زیلوبافی، پتوبافی، سفال و سرامیک برخوردار است. از سوغاتی های معروف آن می توان به باقلوا، قطاب، پشمک و حاج بادام اشاره نمود.

استان یزد به مرکزیت شهر یزد تقریباً در مرکز کشورمان قرار گرفته است. این استان از شمال و غرب به استان اصفهان، از شمال شرقی به استان خراسان، از جنوب غربی به استان فارس و از جنوب شرقی به استان کرمان محدود می شود. استان با مساحت تقریبی 8/128 هزار کیلومتر مربع در حدود 7/6 درصد مساحت کل کشور را در بردارد و از این حیث پس از استان های خراسان، سیستان و بلوچستان و کرمان در رتبه چهارم قرار دارد. طبق آخرین تقسیمات کشوری، 10 شهرستان شامل ابرکوه، اردکان، بافق، تفت، خاتم، صدوق، طبس، مهریز، میبد و یزد، 20 بخش، 21 شهر و 51 دهستان در استان وجود دارد. استان یزد به دلیل حضور در قلمرو سلسله جبال مرکزی ایران، از ناهمواری ها و کویرهای متعددی تشکیل شده است. این ناهمواری ها شامل کوه ها و تپه های پای کوه، دشت ها و جلگه ها، بیابان ها، مناطق شور و کویرها و تپه های ماسه ای می باشد. در استان دو رشته کوه مجزا که شامل کوه های مرکزی و کوه های شمالی و شرقی می شود وجود دارند. رشته کوه شیر کوه، قسمت های مرکزی استان را از بخش غربی (چاله ابرقو) جدا می کند. این ارتفاعات عمدتاً از برف و یخ پوشیده بوده و نقش مهمی در حیات شهرهای یزد، تفت و مهریز ایفا می کنند. با این وجود، وضعیت اقلیمی استان یزد گرم و خشک است که دلیل آن قرار گرفتن در کمربند خشک جهانی و دوری از دریاهای آزاد و خلیج فارس می باشد. وضعیت بارندگی سالانه استان نشان می دهد که یزد پس از زاهدان دارای کم ترین میزان بارندگی در سال است. برای مثال، در سال 1381 در حدود 62 میلی متر بارندگی در یزد گزارش شده است . بدین ترتیب، آب و هوای استان در زمستان سرد و نسبتاً مرطوب و در تابستان گرم و خشک است.

تاریخ یزد سرزمین یزد، میراث فرهنگ و تمدن کهن ادوار مختلف تاریخ ایران است؛ به طوری که تاریخ سکونت انسان در آن به هزاره سوم پیش از میلاد برمی گردد. در عهد پیشدادیان، قبایل کوچ کننده از بلخ به پارس، یزد را یزدان نامیدند و از آن به بعد، یزد محل عبادت گردید. از مهم ترین مراکز سکونت اولیه این استان می توان به مهر پادین (مهریز)، فهرشان، پهره (فهرج)، خورمیش، ارد (اردکان)، شواز، قلاع، موبدان (میبد)، طرنج، عقدا و اشکدز اشاره کرد که یزد به عنوان محلی پاک و مقدس در را‡س آنها قرارداشته است. در دوره ای، شهر یزد به معنای شهر خدا و سرزمینی مقدس شناخته می شد. این شهر در دوره اسلامی نیز به دارالعباده معروف بود. مورّخان یونانی یزد را ایساتیس می خواندند که بعدها بر ویرانه های آن، شهر کثه (به معنی زندان) به وجود آمد که محل نگهداری و اسارتگاه اسیران جنگی در زمان اسکندر بود. یزد در زمان عثمان توسط اعراب هم فتح گردید. اما این شهر در زمان آل بویه و اتابکان، دوران طلایی خود را سپری کرد؛ چراکه در این دوره یزد در مسیر جنوبی جاده ابریشم قرار گرفته بود و در آن مبادلات تجاری رونق بسیار داشت. سپس در زمان صفویه یزد نقش یک مرکز تجاری و تولیدی را به عهده گرفت. در آن زمان راه پایتخت (قزوین) از طریق سمنان و جندق به اردکان و یزد متصل می شد. بعد از پایتخت شدن اصفهان، راه شاهی اصفهان به یزد و کرمان ساخته شد؛ هرچند در جریان هجوم افاغنه، صنعت و تجارت یزد لطمات زیادی دید. البته استان یزد به دلیل دور بودن از مرزهای جغرافیایی کشور، در طول تاریخ تقریباً از بحران ها و فشارهای فرهنگی و نژادی به دور بوده است. یزد در دوران قاجار مجدداً رونق یافت. در آن دوره تجارت ابریشم مورد تشویق قرار گرفت؛ به طوری که در حدود 1800 کارگاه و 60 هزار کارگر ابریشم باف در یزد وجود داشت. اما با شروع جنگ جهانی اول، منطقه یزد نیز روبه نابسامانی گذاشت؛ هرچند تجارت همچنان رونق داشت. در دوران پهلوی، تغییراتی در ساختار فضایی شهر یزد روی داد که با بافت قدیم آن تفاوت زیادی داشت.


دانلود با لینک مستقیم


سرزمین بادگیرها

خوزستان

اختصاصی از فایل هلپ خوزستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

خلاصه:تاریخچه‌ای از این سرزمین (خوزستان) واژه "خوز" و معنی آن، شرح واژه اهواز.

شکرستان

محمود بختیاری

مگو شکر حکایت مختصر کن چو گفتی سوی خوزستان‌ گذر کن (نظامی)

بخش بزرگی از سرزمین ایران در کرانه‌های شمالی و غربی خلیج فارسی جای گرفته است و روزگاری با فارس یک ایالت بزرگ را تشیکل می‌داد قرنها پایتخت ایران و دل جهان به شمار می‌آمد و شهرهای آباد و پرنعمت و دشتهای سرسبز و پرجنگل و کشتزارهای فراوان نیشکرش زبانزد مردم جهان بود. این سرزمین که خوزستان یا شکرستان نام دارد، با گذشت زمان فراز و نشیب فراوان دیده است. خوزستان اگرچه در دوره‌های اسلامی آسیب‌های زیادی دید، اما از روزیکه اروپاییان پای به دریای آن یعنی خلیج فارس گشودند، سرزمین شکرستان که بنام(هند) نیز نامور بود رو به ویرانی نهاد. دست تبهکار بیگانگان و سیاست شوم و اهریمنی آنان هر روز بخشی از جنگلها و نیز نیزارهای آنجا را به تباهی می‌سپرد، تا آنجا که: انبار و سرزمین شکر جهان تهی و لخت و سوزان و شهرهای زیبا و دیباخیزش چون شوشتر ویران شد. در سفرنامه‌های بسیاری که بدست جهانگردان نگارش یافته است، خوزستان از نظر سرسبزی و جنگل و کشتزارهای انبوه نیشکر و آبادیهای پرثروت و آباد، چون مازندران امروز توصیف شده است. چنانکه از این سفرنامه‌ها پیداست جهانگردان، هفته‌ها راه پیموده‌اند ولی از فراوانی و انبوهی جنگلها نگاهشان به خورشید نیفتاده است شهرهای بزرگی که براثر کاوشها از زیر خاک بیرون آمده‌اند و باستان شناسان و حتی بینندگان عادی را خیره می‌سازد، گواه این سخنان است. قلعة شوش که هنوز استوار و پا برجاست نمودار این آبادیهای فراوان پیرامون آن می‌باشد دانشگاه گندیشاپور قبله گاه دانش پژوهان روزگار کهن و کانون علم بشری بود. بازمانده سدی که از روزگار ساسانیان برروی کارون بسته شده است نشان دهنده هنرمندی و کوشش پیگیر مردم این دیار است.

با پی‌جویی در تاریخ و پرده گرفتن از جعل‌های تاریخ و تقلب تاریخ نویسان غرض ورز در مرکزیت خوزستان و موقعیت طبیعی آن این سخنان را پشتیبان می‌باشد. زیرا برکسی پوشیده نیست که سرزمین زیبای یمن و شهرهای آباد حیره و هاماوران بخشی از شاهنشاهی ایران بوده است. ناگزیر سرزمینی از آمودریا تا نیل و از شمال خزر تا جنوب پایتختش هرکجا بوده است آباد و شکوه‌مند و پرنعمت بوده و خوزستان روزگاری دراز چنین موقعیتی را می‌داشت. شکر این سرزمین کام مردم جهان آن روزگار را شیرین می‌کرد و دیبای شوشترش تن‌پوش نو عروسان و نازپروردگان جهان بود. این دیار فرخنده نعمت خیز، اما ستم دیده از کهن ترین روزگار تا کنون ولی نعمت مردم بوده است. آنچه را در بالا گفتم حاصل برونش بود و آنچه از پنجاه سال پیش تاکنون بسیاری از کشورهای غارتگر جهان را بنوا رسانیده است، اندوخته‌های درونش می‌باشد. اگرچه همین گنج نهانش انگیزه ویرانی و رنج فراوانش گشت، اما کمتر سرزمینی را به این اندازه پر بار و آباد می‌توان دید. آمادگی این دیار تا آنجاست که می‌تواند با کوشش پیگیر در زمانی کوتاه، فر و شکوه دیرین خود را بآسانی بدست آورد.

این سرزمین که از چند سال پیش بار دیگر برای بدست آوردن فر و زیبایی و شکوه دیرینه بجنبش آمده است با همه ستم‌هایی که دیده با شتاب راه آبادی و سرسبزی و شکرخیزی را می‌پیماید این پیشرفت فراوان با کوششی اندک، گواه این مدعاست. آمادگی این سرزمین برای آباد شدن و حاصلخیزی و بازگشت به پیشینه خود از هرجای دیگر ایران زمین بیشتر است. چنانکه با همین کارهای بسیار ساده و ناچیز که صورت می‌گیرد، بحکم آمادگی و استعداد طبیعی بگونه  [34]    شگفت انگیزی پیشرفته است.

در این گفتار بیشتر کوشش من روی واژه خوزستان است نه پیشینه آن. زیرا در چند نوشته دیدم که برای واژه خوزستان و شهرهای آن چون اهواز، معنی‌هایی یاد کرده‌اند که نادرست بود. همین نکته برآنم داشت تا پیرامون معنی آن بپردازم و گرنه شرح پیشینه‌اش از کتابی افزون است.

خوز-خوزستان

واژه خوز به معنی: شکر و نیشکر است. و خوزستان یعنی سرزمین نیشکر و یا نیشکرستان و جاییکه در آنجا شکر بدست می‌‌آید و کشت آن رواج دارد و نیز به معنی کارخانه شکرسازی بکار رفته است. در برهان قاطع چنین آمده است: «خوز بروزن، روز، نام ولایتی است از فارس که شکر خوب از آنجا آورند، و شوشتر، شهر آن ولایت است و به معنی نیشکر هم گفته‌اند».و در همین واژه‌نامه‌ها زیر نام «خوزستان» آمده است: «نام ولایتی است که شکرخیز از فارس که شوشتر شهر آن ولایت است. و هرولایتی که شکرخیز باشد، چو خوز به معنی شکر هم آمده است و نیشکرزا، کارخانه شکرسازی را نیز گفته‌اند».

خوزستان یا چنانکه خواهد شد «هند» بهمین معنی: شکرستان و سرزمین نیشکر در ادبیات فارسی بسیار بکار رفته است، که در اینجا شیرین‌تر از همه نمونه‌هایی از از کتاب خسرو شیرین نظامی گنجه‌یی که خود خوزستانی است برگزیده‌ام تا بهمراه یاد خوزستان، کام خوانندگان را شیرین کرده باشم.

نظامی در توصیف شیرین دختر زیبای ارمن که عشق خسرو از ارمنستانش به تیسفون کشانید از زبان خسرو به شاپور صورتگر که با وصف آن دلبر آتشی در جان او برانگیخته‌بود می‌گوید:

چو بنیادی به این خوبی نهادی تمامش کن که مردی اوستادی

مگو شکر حکایت مختصر کن چو گفتی سوی خوزستان گذرکن

و در آنجا که خسرو با شیرین نشسته است و از باده ناب سرمست شده و کام خود را از او می‌خواهد و شیرین به خواهش بی‌هنگام او تن در نمی‌دهد از زبان شکرریز شیرین چنین می‌گوید:

نخست از من قناعت کن بجلاب که حلو اهم تو خواهی خورد مشتاب

به اول شربتی، حلوا میندیش که حلوا پس بود جلاب در پیش

چو ما را قند و شکر در میان هست به خوزستان چه باید در زدن دست

و نظامی خود در وصف شیرین چنین داد سخن می‌دهد:

کشیده گرد مه مشکین کمندی چراغی بسته بر دور سپندی

بنازی قلب ترکستان دریده به بوسی دخل خوزستان خریده

و سرانجام پس از پیوند خسرو با شیرین در توصیفی که از بیدار شدن خسرو پس از مستی می‌کند، و شیرین را با جهانی شیرینی و دلربایی در کنار خود می‌بیند، بدینگونه شکر میفشاند:

سحر گه چو بعادت گشت بیدار فتادش دیده بر گلهای بیخار

عروسی دید زیبا، جان درو بست تنوری گرم، حالی نان درو بست

چو ابر از پیش روی ماه برخاست شکیب شاه نیز از راه برخاست

خرد با روی زیبا ناشکیب است شراب چینیان مانی فریب است

به خوزستان درآمد شاه سرمست طبرزد می‌ربود و قند می‌خست

یعنی وارد شکرستان شد و لب او را که مانند قند بود می‌جوید. و نیز در وصف شکر دختر افسونگر و زیبای اصفهانی که در عین پاک دامنی به بد نامی نامور بود و دست سرنوشت بشبستان خسرو کشانید. می‌گوید:

یکی گفتا سزای بزم شاهان شکر نامی است در شهر سپاهان

به شکر بر زشیرینش بیداد وز او شکر به خوزستان بفریاد

در ادبیات فارسی نمونه‌های بسیار هست که خوزستان را بهمان معنی شکرستان بکار برده‌اند که در اینجا بهمین بیتها از نظامی بسنده شد.

باری با گذشت زمان بسیاری از نویسندگان بهمراه معنیهای گوناگونی که برای خوز و اهواز و مانند آنها می‌کردند برخی   [35]    نیز می‌پنداشتند که خوز نام دودمانی است و خوزستان سرزمین خوزهاست و گویش آنجا را خوزی می‌نامیدند. امام چنانکه دیدیم خوز به معنی نیشکر و خوزستان، معنایی جز شکرستان ندارد که با توجه به وضع تاریخی و جغرافیایی سرزمین خوزستان این معنی روشن می‌شود. به ویژه که می‌دانیم که سرزمین خوزستان را از کهنترین روزگار «هند» و «اند» و «اندیا» می‌نامیدند و نشان این واژه هنوز در بسیاری از شهرها و بخش‌های خوزستان است. مانند اندکا-اندیمشک-اندره و هندیجان. و مانند آنها. و سرزمین کنونی هند بنام «بهاراتا»، «آریاورتا» و «اریا» بمعنی سرزمین آریایی بوده است. و اینکه نام هند با واژه شکر یا سرزمین شکرخیز در ادبیات فارسی بسیار بکار رفته است ناشی از یک اشتباه تاریخی است، زیرا سخنوران ایرانی دوران اسلامی پس از سده چهارم نادانسته و به پیروی از تاریخ نویسانی که روی باورهای دینی چنین اشتباهی را مرتکب شدند هند را سرزمین شکر می‌دانستند و آنجا را هندوستان کنونی می‌انگاشته‌اند. مراعات و ملازمه هند با شکر درست است در صورتیکه هند را همین خوزستان و کرانه‌های خلیج فارس بدانیم.

در تفسیرهای قرآن آمده است که: چون شیطان آدم را بفریبفت و بفرمان خدا آدم و حوا و مار از بهشت به بیرون پرتاب شدند، آدم بسرزمین هند افتاد و از آنجا به حجاز رفت این داستان و نمونه‌های آن در هند را در همین خوزستان نشان می‌دهد که امکان رفتن از آنجا به حجاز شدنی است و نویسندگان پیشین به آن توجه داشتند ولی جعلهای تاریخی در نام جاها سبب گمراهی شد. و با پی‌جویی و پیدا کردن نامها و معنی آنها بسیاری از دشواریها و تاریکیهای تاریخ آسان و روشن می‌شود. گفتگوی پیرامون این گونه جعلها خود در خور دفتریست. و این گفتار گنجایش آن را ندارد. اکنون که سخن به اینجا کشیده شد بیجا نیست که معنی شهر اهواز و همانندگان آن را نیز بیاوریم. زیرا معنی‌های بسیار نادرستی از این شهر و شهرهای دیگر کرده‌اند که همه گمراه کننده می‌باشند.

واژه اهواز یا آهواز از دو جزء درست شده است: 1-آهو 2-آز، واژه آهو به معنی همان جانور زیبایی است که سرزمین خوزستان پرورشگاه آن می‌باشد. و امروز مانند همه چیز خوزستان نسل آن رو به نیستی گذاشته است. و پسوند آز به معنی جا و مکان است که روی هم واژه اهواز به معنی جایگاه و مکان آهو است و جاهای دیگری به همین نام مانند آهودشت داریم و این پسوند آز به منی جا و مکان در بسیاری از نام شهرها و جایها وجود دارد مانند: شیراز که به معنی جای شیر است. و در نوشته‌های قدیم شیراز را بمعنی بطن الاسد آورده‌اند که همان معنی شیراز و یا جای شیر است. و نیز حجاز به معنی جای حج می‌باشد زیرا حج به معنی عبادت و ستایش آمده است، و از برخی واژه‌ها با همین پسوند آز فعل درست شده است. در واژه نماز و نمازگزادن این پسوند نقش خود را بازی می‌کند زیرا جزء اول نماز یعنی نم به معنی و بر وزن خم و خم شدن است که با پسوند آز به معنی تعظیم کردن و خم شدن و احترام گذاشتن و عبادت کردن است.

اگرچه اصل سخن پیرامون خوزستان بود اما از این یادآوری ناگزیر بودم باشد که این نوشته انگیزة پی‌جویی‌های تازه‌ای شود.     [36]


دانلود با لینک مستقیم


خوزستان