فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم .

اختصاصی از فایل هلپ پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم . دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم .


پاورپوینت در مورد آموزش  اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم .

دانلود پاورپوینت در مورد آموزش  اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 72

 

 

 

 

  • امام رضا (ع) فرمود:
  • "آن که به عبادت خدای بزرگ می ایستد، باید خود را از آلودگیها پاک کند، از سستی و بی حالی دور باشد و با وضو، خود را برای سخن گفتن با خدای توانا، پاک و آماده سازد".
  • به نیت وضو صورت را از بالا به پایین از جایی که موی سر روییده تا چانه می شوییم.

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم .

دانلود پاورپوینت آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پاورپوینت آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم .. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..


دانلود پاورپوینت آموزش  اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..

پاورپوینت آموزش  اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 70

 

 

 

 

vمسأله916-براى مرد و زن مستحب است پیش از نمازهاى یومیه اذان و اقامه بگویند، ولى پیش از نماز عید فطر و قربان مستحب است، ‏سه مرتبه بگویند:"الصّلاة". و در نمازهاى واجب دیگر سه مرتبه الصّلاة را به قصد رجاء بگوید.

vمسأله917-مستحب است در روز اولى که بچه به دنیا مى‏آید یا پیش از آنکه بندنافش بیفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند.

vمسأله918-اذان هیجده جمله است:

...

vدر رکعت دوم هر نماز، پس از تمام شدن سجده دوم باید در حالی که رو به قبله نشسته ایم "تشهد" می خوانیم؛


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..

دانلود فایل پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..

اختصاصی از فایل هلپ دانلود فایل پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم .. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..


دانلود فایل پاورپوینت در مورد آموزش  اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..

پاورپوینت در مورد آموزش  اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 72

 

 

 

 

  • حدیثی از امام رضا (ع) درباره وضو :
  • امام رضا (ع) فرمود:
  • "آن که به عبادت خدای بزرگ می ایستد، باید خود را از آلودگیها پاک کند، از سستی و بی حالی دور باشد و با وضو، خود را برای سخن گفتن با خدای توانا، پاک و آماده سازد".

دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل پاورپوینت در مورد آموزش اذان و اقامه ، وضو ، نماز و تیمم ..

تحقیق در مورد داستان 81 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد داستان 81 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 94

 

من ومادرم هم وضو گرفتیم . من به اتاقم رفتم تا نمازم را بخوانم . درهمین موقع ارغوان ازخواب بیدار شد .

گفت : ارمغان , حال بابا چطوره ؟

گفتم : به شکر خدا وکمکای احمد آقا خیلی بهتره .

گفت : نماز صبحِ ؟

گفتم : بله

ازجا بلند شد وازاتاقم خارج شد. نمازم را خواندم . صدای مادرم را شنیدم که ارغوان را نصیحت می کرد .

می گفت : تو را به خدا , مواظب خودت باش , یک وقت بار سنگین بلند نکنی , یک وقت ازپله , تند بالا نری , ملاحظه خورد وخوراکت را بکن , بدنت حالا احتیاج بیشتری به مواد غذایی داره , حتماً شیر وماهی بخور , میوه وسبزی تازه یادت نره و . . .

با خودم گفتم : بیچاره مادر , درهمه حال باید نگران همه ما باشد . نگران پدر , علی وارسلان , ارغوان و من . . .

درهمین فکر بودم که خوابم برد . نزدیک ساعت نُه صبح بود که ازخواب بیدار شدم . به اتاق پدرم رفتم به هوش آمده بود . به سمت او دویدم وخودم را ازخوشحالی درآغوش پدرم انداختم.

شروع به گریه ، کردم . اشکهایم روی صورت پدرم می چکید . مادرم سررسید تا من را دیدگفت : دختر چه کار می کنی ؟ تو نمی فهمی که بابات حالش خوب نیست ؟

پدرم با صدایی که شبیه ناله بود گفت : اشکالی نداره . بذار که دخترِ کوچولوم

پیشم باشه .

زود . خودم را کنار کشیدم ولی گریه ام قطع نمی شد. پدرم دستی به صورتم کشید وگفت : گلم

ارمغانم ، این جور اشک نریز . دلم خون شد ، بابا .

بادستهایم صورتم را خشک کردم وبا بُغضی درگلو گفتم : چشم بابا جون .

از اتاق پدرم . بیرون آمدم وبه آشپزخانه رفتم . ارغوان آنجا بود . به او گفتم : احمد آقا کجاست ؟

لبخندی زد وگفت : به مأموریتی که به او دادید ، رفته .

گفتم : یعنی . . . دنبال علی وارسلان . اما من که آدرس به او نداده بودم .

خندید وگفت : مگر فقط ، تو آدرس خانه مادربزرگ رو یاد داری ؟ خوب ، معلوم دختر ، آدرسو من دادم .

فکر می کنم تا ظهر بیاد وبرای خواهرکوچولوم خبر خوش بیاره.

نزدیک ظهر نمازم راخواندم وحاضر شدم که به مدرسه بروم ولی هنوز احمد آقا نیامده بود. تادرخانه رابازکردم ، که خارج شوم ، احمد آقا راپشت درخانه دیدم . آب دهانم خشک شد.

احمد آقا سلام کرد وگفت : خبر ، خوشی برای شما دارم . آنها خانه مادربزرگتان بودند . اطراف اینجا پُر ازمأمور است . برای همین نتوانستند . خبری ازخودشان به شما بدهند .

درضمن آقا ارسلان ازشما خواسته تابه خانواده او خبر بدین . امید نیز همین رو خواسته. چونکه خانه های آنها نیز تحت نظره . ازاو خد‌‌ا حافظی کردم وبه راه افتادم .

درخانه ارسلان زنگ زدم . مادرش در رابازکرد وباتعجب تا من رادید گفت : سلام ، عروس گلم ، چه عجب ازاین طرفها . چی شده که یاد ماکردی ؟

گفتم : سلام مادرجان ، ببخشید مزاحمتون شدم . خبری ازارسلان براتون دارم . او خونه مادربزرگمِ وگفته به شما خبر بدم که نمی تونه بیاد چونکه خانه شما هم تحت نظره .

مادر ارسلان گفت : خدایا . . . به من صبر بده ، به خدا عزیزم ، نمی دونی ، این چند وقت چی به من گذشته ؟

گفتم : می دونم مادر . ببخشید ، من باید مدرسه برم . خداحافظی کردم وازآنجا رفتم و رفتم . به درخانه مادر امید رسیدم به او هم خبری راکه امید داده بود، دادم وبعد به مدرسه رفتم .

آن روز خیلی خوشحال بودم . چون خبر سلامت علی وارسلان را فهمیده بودم . عصر که به خانه آمدم . احمد آقا درخانه رابازکرد.

گفتم : سلام ، احمد آقا حال بابا چطور؟

گفت : علیک سلام ، خیلی خوب، برو داخل خانه تا خودت ببینی .

به سمت خانه دویدم . ناگهان پدرم رادیدم که سرپا ایستاده بود. باتعجب گفتم : باباجون ، حالتون خوبه ؟

او با چهره مجروح وکبودش گفت : بله عزیزم ، خیلی بهترم .

مادرم وارغوان ازآشپزخانه بیرون آمدند وبه من خندیدن ، پدرم هم شروع به خندیدن کرد . گفتم : یعنی سوال من خنده دار بود ؟

ارغوان گفت : نه ، ولی این قیافه تو وطرز سوال کردنت ، واقعاً خنده داره وبازشروع به خندیدن کردند.

باعجله وارد اتاقم شدم ,یک دفعه چشمم به یک شاخه گل مریم افتاد . ازاتاق بیرون رفتم . مادرم ، پدرم ، ارغوان واحمد آقا دراتاق پذیرایی نشسته بودند. به مادرم گفتم : مامان . . . ارسلان بوده ؟

گفت : نه ، فقط یک نامه ویک شاخه گل مریم ، برات فرستاده که زحمت اون رو احمد آقا کشیدند. نگاهم به سمت احمد آقا برگشت وگفتم : احمد آقا ، اما ظهر که به مدرسه می رفتم ، شما هیچ چیز نگفتید ؟

احمد آقا گفت : تقصیر من نبود ، ارسلان آقا گفتن ، بعد ازمدرسه من یک شاخه گل مریم ازطرف او برای شما بگیرم ویک نامه هم به من دادند که اونو روی میز تحریرتان گذاشتم .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد داستان 81 ص