- عشق به فلسفه با اینکه هدفش اصلاح رفتار و دفع فساد است مانند عشق به مذهب ممکن است مزاحمتهایی به همراه داشته باشد . شاید با لاابالی گری وبی احتیاطی تمایلات غالب بر طبیعت انسان را تقویت نموده و با هدفی معین ذهن انسان را به سمتی که به تأثیر امیال کشش بیشتری دارد سوق دهد . مسلم است در آن حال که اشتیاق فراوانی به مناعت طبع و ثبات شخصیتی حکیمانه داریم و سعی می کنیم تمام لذایذ خویش را در حیطه عقل خود محدود نماییم،شاید سرانجام فلسفه خود را مانند فلسفه اپیکتتوس وسایر رواقیون عرضه کنیم که تنها خودپرستی در آن کمرنگ تر است و با آن خود را متقاعد می سازیم که رعایت فضائل اخلاقی مانند دوری از لذایذمعاشرتی بی مورد است. هنگامی که بیهودگی زندگی بشر را بادقت بیشتری بررسی می کنیم و تمام افکار خودرابه سمت ماهیت پوچ وناپایدارثروت ومقام معطوف می داریم شاید در تمام مدت حس کاهلی و راحت طلبی خود را که از هیاهوی دنیا و خستگی کسب و کار بی زار است وبه دنبال دلیلی می گردد تا به خود آزادی و بی قیدی مطلق بدهد دلخوش نموده ایم . تنها یک نوع از فلسفه است که کمتر دچار این ناهنجاری است ، زیرا نه مبتلابه اختلال عواطف و احساسات ذهن انسان است ونه می تواند خود را با هر تمایل درونی یامیل باطنی درآمیزد وآن فلسفه آکادمیک1 یاشک گرایی2 است . فلسفه آکادمیک همیشه دم از شبه3 و تعلیق4 در حکم می زند، درباره خطری که در تصمیمات عجولانه است صحبت می کند، تحقیقاتی مربوط به فاهمه را محصوردر مرزهایی تنگ و باریک می داند و اندیشه ها و تفکراتی را که خارج از محدوده عمل و زندگی عادی و اعمال متعارف است سرزنش می کند
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 88صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
مقاله تحقیق فاهمه بشریت