لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
مقدمه:
ازمیان تمدنهای بزرگ غیر غربی ، تمدن چین ، نخستین تمدنی بود که اروپاییان با آن آشنا شدند وبه ارزیابیش پرداختند . ولی فقط در پنجاه واندی سال گذشته اخیراست که دستاودردهای هنر وادبیات چینی به تدریج برجهان خارج آشکار شده ومنطقا مورد بررسی قرارگرفته اند . با اینحال بسیاری از کسانی که امروزه به دامنه وپیوستگی تمدن چین پی برده اند وبر زیبایی چشمگیر هنراین سرزمین صحه می گذارند ، هنوزاز پیچیدگی این دو شاخه فعالیت معنوی چینیان اطلاع کافی به دست نیاورده اند .
چین کشوری پهناور بااوضاع گوناگون جغرافیایی وبامساحتی معادل ایالات متحده امریکا است مرزهای سیاسی وفرهنگی این سرزمین ، درپاره ای دورانها ، دوبرابر مرزهای کنونی بوده ونقاطی چون تبت ، ترکستان چین ( سینکیانگ ) مغولستان ، منچوری و بخشهایی ازکره را در بر می گرفته است این کشور ، چندین ریگزار بیابانی ، رودهای خروشان ، کوههای بلند ، وکشتزارهای حاصلخیز دارد .
چین شمالی ، که عمدتا دراطراف شهر یکن متمرکز شده است ، آب وهوایی خشک ومعتدل متمایل به سرد دارد ، ولی چین جنوبی مرطوب وگرمسیری است .
با آنکه دامنه تفاوتهای زبان شفاهی مردم چین بسیار زیاد است ودربسیاری از نقاط زبان مردم دیگربرای کسی مفهوم نیست ، زبان مکتوب این ملت درسراسر چین یک شکل داشته وبرای همگان قابل فهم بوده ات ؛ این عامل به انسانهایی که هزاران کیلومتر از همدیگر دور بودند امکان داد که سنتهای ادبی ، فلسفی ، ومذهبی مشترک خود را زنده نگاه دارد وتقویت کنند.
همین وجه اشتراک ویکنواختی را می توان درشیوه های بیان هنری نیز مشاهده کرد ، زیرا تغییرات در شکلهای هنر چین ، درتمام دورانها ، بجزدوران پیش ازتاریخ ، بسیار اندک است.
درنظر چینیها انسان بر طبیعت مسلط نیست ؛ بلکه بخشی از آن است ومانندهمه موجودات دیگربه فعل وانفعالات آن واکنش نشان می دهد معنی شادمان وسعادتمند زیستن ، هماهنگ بودن باطبیعت است ، معنی نقاش بودن تبدیل شدن به ابزاری است که طبیعت با استفاده از آن خود برانسان می نمایاند . کار نقاش ، بیان پیوستگی اش به موج زندگی وهماهنگیش باتمام آن چیزهایی است که در رشد وتغییرند ، وبه زبان دیگر بیان خصلتی شخص است که د راثرنظاره طبیعت پالایش یافته است .
گذشته از این ، چون طبیعت بامعیارهای زمان ومکان اندازه گیری و طبقه بندی نمی شود ، نقاش چینی هم آن رابه قابهای پرسپکتیو با رنگهای سیر وروشن محدود نمی سازد . او نمی کوشد تا بااستفاده از یک چنین وسیله ای شکلهای طبیعی را تکثیر وتثبیت کند . تقارن موجوددرموجودات رشد یابنده ، حرکات بی پایان ودرهم طبیعت ، بی پایانی حوادث آسمانی همگی با محدود شدن به یک قاب چهار گوشه ، خطوط راست وخشک ، آغاز وپایان مانعة الجمع هستند . شکل ظاهر ، همیشه با گذر هنرمند ا زدرون آن ، تغییر شکل می یابد . همچنان که
تحقیق و بررسی در مورد تمدن چین