فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان


تحقیق مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان آغاز و انجام خوشنویسی به شش دوره منقسم است: ابتدائی ، متوسطه ، خوش ، عالی ، ممتاز ، استادی از میان علاقه مندانی که قدم در راه فراگیری این هنر می گذارند کمتر کسی یافت می شود که تمام این راه را طی کند و به استادی برسد. بیشتر آنان در رسیدن به یک ، دو ، یا سه دوره ی آن توفیق می یابند ؛ زیرا کاری پر زحمت و مشکل است که فقط عشق و علاقه آسانش می کند و در خور حوصله هر کس نیست مخصوصاً زندگی ماشینی امروز و مشغله ی زندگی متنوع، کمتر به اشخاص اجازه می دهد که به این هنر ارزنده بپردازند و در این راه پیشتر روند و جز دلباخته ای به ادامه و تکمیل آن نمی پردازد. لکن قدر لازم برای هر با سواد این است که اگر چه مدت کوتاهی ، نزد استاد ، با مختصری از اصول و قواعد صحیح نوشتن کلمات و ترکیبات آن آشنائی پیدا کند ، تا حدی که خطی خوانا و روشن داشته باشد و بیننده و خواننده را در آن رغبتی دست دهد و این خود طی دوره ی ابتدائی و رسیدن به آغاز دوره ی متوسطه حساب می شود
تعداد صفحه 15

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان

دانلود مقاله آداب وضو گرفتن

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله آداب وضو گرفتن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله آداب وضو گرفتن


دانلود مقاله آداب وضو گرفتن

لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *

 

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )

 

تعداد صفحه :  2

 

 

 

 

مقدمه

-در فقیه آمده است که : پیامبر (ع) برای هر نماز واجب و مستحب تجدید وضو می نمود .

-در آیات الاحکام آمده است که : ایشان برای هر نماز وضو می گرفت ,  ولی در سال فتح مکه ,  ایشان با یک وضو چند نماز خواند ,  عمر گفت : ای رسول خدا (ع) کاری را انجام دادید که تا به حال چنین نکرده بودید ؟ فرمود : از روی عمد این کار را کردم .

-امام صادق (ع) فرمود : امیر المؤمنین (ع) برای هر نماز وضو می گرفت و این آیه را می فرمود : هرگاه که برای نماز برخاستید صورتتان را بشوئید . . . امام صادق (ع) فرمود : ایشان با این روش می خواست به مستحبات عمل کند وگرنه پیامبر (ع) و صحابه ایشان و  امیر المؤمنین (ع) بسیاری از نماز های خود را با یک وضو هم می خواندند .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آداب وضو گرفتن

دانلودمقاله مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
آغاز و انجام خوشنویسی به شش دوره منقسم است: ابتدائی ، متوسطه ، خوش ، عالی ، ممتاز ، استادی از میان علاقه مندانی که قدم در راه فراگیری این هنر می گذارند کمتر کسی یافت می شود که تمام این راه را طی کند و به استادی برسد. بیشتر آنان در رسیدن به یک ، دو ، یا سه دوره ی آن توفیق می یابند ؛ زیرا کاری پر زحمت و مشکل است که فقط عشق و علاقه آسانش می کند و در خور حوصله هر کس نیست مخصوصاً زندگی ماشینی امروز و مشغله ی زندگی متنوع، کمتر به اشخاص اجازه می دهد که به این هنر ارزنده بپردازند و در این راه پیشتر روند و جز دلباخته ای به ادامه و تکمیل آن نمی پردازد. لکن قدر لازم برای هر با سواد این است که اگر چه مدت کوتاهی ، نزد استاد ، با مختصری از اصول و قواعد صحیح نوشتن کلمات و ترکیبات آن آشنائی پیدا کند ، تا حدی که خطی خوانا و روشن داشته باشد و بیننده و خواننده را در آن رغبتی دست دهد و این خود طی دوره ی ابتدائی و رسیدن به آغاز دوره ی متوسطه حساب می شود. از این پس به نسبت علاقه مندی و فعالیت و استعداد می تواند به مراتب بالاتر برود تا اینکه به ترتیب، دوره های خوش و عالی و ممتاز را بگذراند و کم کم به مقام استادی نایل گردد.
لذا برای فراگیر ِ مبتدی لازم است روی حروف و کلمات سرمشق استاد دقت کند و حرکات و گردشهای آن را در نظر بگیرد ، هر چند که بد و ناصاف نویسد به صبر و حوصله کلمات را در حد و اندازه ی سرمشق نقل و تکرار کند و تا مدتی بدون سرمشق و از پیش خود چیزی ننویسد و پیوسته از شیوه و اسلوب استاد پیروی نماید تا به نیروی طبع و قابلیت، شیوه و ربط استاد را به دست بیاورد و دستش در این کار قوت یابد. لازم است که قلم مشق را به اندازه ی درشتی و ریزی خط سرمشق انتخاب کند و از مشق کردن روی سرمشقهای ناقص که استادانه نیست برحذر باشد و تا جایی که ممکن است روی خط بد و ناقص نگاه نکند. سلطانعلی مشهدی گوید:
جمع می کن خطوط استادان نظری می فکن در این و در آن
طبع تو سوی هر کدام کشید جز خط او دگر نباید دید
تا که چشم تو پر شود ز خطش حرف حرفت چو دُر شود ز خطش
پس از اینکه خط او نیرو گرفت گاهگاه از ذهن خود کلمات و عباراتی بنویسد و آنگاه با خط استاد و سرمشقها مقایسه کند و یا به نظر استاد برساند.
به طوری که استادان اشاره فرموده اند مشاقی و تمرین را سه مرحله است: نظری، قلمی ، ذهنی(یا خیالی).
نظری: دقت در روی حروف و کلمات خطوط استاد و در نظر گرفتن گردشها و حرکات آن است که با نگاه کردن انجام می شود و در طبع و ذهن طالب آن اثر می گذارد.
قلمی: نقل کردن حروف و کلمات سرمشق به وسیله قلم است که از روی تقلید و محاکات انجام می گیرد.
ذهنی: آن است که مشاق پس از آشنائی با قواعد خط و شیوه و ربط استاد، بدون تقلید از سرمشق و با ذهنیت خود – عشقی و ذوقی – عباراتی بنویسد تا نیروی خطی خود را بسنجد.
سلطانعلی مشهدی در اشعار خود به دو مشق نظری و قلمی اشاره کرده و می گوید:
بر دو نوع است مشق و ننهفتم تا توای خوبرو جوان گفتم
قلمی خوان یکی و گر نظری که بود این سخن هنی و مری
قلمی مشق کردن نقلی روز، مشق خفی و شام، جلی
نظری دان گاه کردن خط بودن آن گه ز لفظ و حرف و نقط
هر خطی را که نقل خواهی کرد جهد کن تا نکوبی آهن سرد
حرف حرفش نکو تأمل کن نه که چون بنگری تغافل کن
قوت و ضعف حرفها بنگر دار ترکیب آن به پیش نظر
در صعود و نزول او می بین تا که حظی بری از آن و از این
باش از شَمره های حرف آگاه تا بود صاف و پاک و خاطره خواه
اظهرهروی به سلطانعلی مشهدی از راه نصیحت می گفته است:
در مشق کوتاهی مکن پیوسته ای سلطان علی در روز کن مشق خفی ، در شام کن مشق جلی
قاضی احمد غفاری شاعر و خوشنویس گفته است:
چهل سال عمرم به خط شد تلف سر زلف خط ناید آسان بکف
زمشقش دمی هر که غافل نشست چو رنگ حنا رفت خطش زدست
مکن جز به تحریر اوقات صرف که صورت نمی یابد از صوت حرف
ضیاء الدین محمد یوسف در رساله ی خود گوید:
خواهی که ترا بلند سازد آوازه نیک در جهان مشق
بشنو زمن شکسته خاطر اول تعلیم، بعد از آن مشق
کسی که بخواهد به هدف خود برسد و از روی اصول و هندسه خط و کیفیت خوشنویسی به درجات عالی خط نائل گردد از آغاز کار باید شاگردی و تلمذ استادی را اختیار کند تا او را در این فن رهبری و ارشاد نماید. چون اگر تنها به فکر و عقل خود تکیه کند کاری عبث و بیهوده کرده است. کسانی که بدون تعلیم استاد و فقط از راه تقلید به درجه ی استادی رسیده اند بسیار اندک اند- و در حکم «النادر کالمعدوم» و یا «النادر لا حکم له» می باشند.
در خطوط کسانی که بدون استاد کار کرده اند در بسیاری از حروف آن نقص و ناموزونی دیده می شود به خلاف دسته ی اول که همه استوار و درست مشاهده می گردد.
شایسته است که متعلم از متابعت استاد سر نپیچید و به راهنمائی او اهمیت دهد و عمل کند و در اکرام و کسب رضای خاطر او بکوشد که فایده اش به خود او بازخواهد گشت.
ان المعلم و الطبیب کلاهما لا ینصحان اذا لم یکرما
در همه حال نظافت و پاکیزگی را مرعی دارد و ادوات و لوازم خوشنویسی خود را پاکیزه و کامل و مرتب کند و جایی برای کتابت انتخاب کند که موافق با اصول بهداشت باشد و آنقدر مبالغه در نوشتن نکند که ملول و خسته شود و از نوشتن در جای کم نور حذر کند و سرعت و عجله در نوشتن ننماید. در بهداشت چشم بکوشد و از گرد و کثافت و آبهای آلوده محفوظ دارد، در صفحات براق و خیره کننده ننگرد. زیاده روی در نوشتن نکند چرا که استمرار بی حد ، ضعف قوای ظاهری و باطنی می آورد.
از روی بی میلی و سرسری ننویسد. محل نوشتن روشن و با صفا و خالی از اغیار باشد.
میرعلی هروی در مدادالخطوط خود آورده است: «خانه ای که در آنجا کتابت کنند باید که از چهار طرف درها گشاده باشد و صبح در طرف شرقی و نیمروز در جانب جنوبی و آخر روز به طرف غربی نشیند اما در تابستان تا وقت شام هوای حوضخانه بهتر است.»
به تابستان نکو باشد پگاهی زمستان نیک وقت چاشتگاهی
ولیکن خانه خطاط باید که از هر چارسو درها گشاید
صباحان مصلحت زانگونه بیند که در پیش در شرقی نشیند
به وقت نیمروز ای نیک محضر جنوبی بهتر است از جای دیگر
ولی در مغرب روز است احسن به نزدیک در غربی نشستن
ابن بواب گفته است: «خطاطی موقوف بر پنج چیز است: برندگی و تیزی قلمتراش، خوبی قلم، صافی و با جریان بودن مرکب ، لینت و نرمی کاغذ، آرامش و سکون دل (یا نگاه داشتن نفـَس در حال نوشتن).»
امین الدین یاقوت ملکی گوید: «اگر قلمت خوب و پسندیده شد خطت نیکو می گردد و هر گاه ضایع باشد خطت ضایع خواهد شد.»
از اهم اموری که به تحسین و تجوید خط کمک می کند کیفیت نگاه داشتن قلم و ملاحظه ی حرکات آن در حال نوشتن و خوب تراشیدن قلم است. یکی از استادان گفته است: کسی که مداد برگرفتن و تراش قلم و قط و گرفتن ورق و حرکت دست را در حال کتابت خوب نداند از کتابت و خوشنویسی بهره ای ندارد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان

دانلود مقاله آداب و آئین نگارش و نگاهدارى کتاب که ابزار علم و دانش است

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله آداب و آئین نگارش و نگاهدارى کتاب که ابزار علم و دانش است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 باب چهارم : آداب و آئین نگارش و نگاهدارى کتاب که ابزار علم و دانش است
آداب و آئین نگارش و موضوعات و مسائلى مربوط به کتاب
مباحث مربوط به آنها در طى بیست و پنج مسئله گزارش میشود.
1- اهمیت کتابت و نگارش و فوائد آن
موضوع کتابت و نگارش از ارجمندترین و مهمترین مطالب دینى و بزرگترین عامل صیانت نگهبانى شریعت مقدس اسلام است ، شریعت مقدس و قوانین الهى که از کتاب (قرآن )، و سنت ، و مجموعه اى از علوم شرعى ملهم از آندو، و نیز آن سلسله از معارف عقلى که فهم و شناخت کتاب و سنت بدآنها وابسته است ، تشکیل مى شود.
حکم و قانون کتابت و نگارش - بر حسب اهمیت علمى که نگارش مى یابد - به چند قسم تقسیم مى گردد:
1- چنانچه فراگرفتن آن علمى که نگارش مى یابد، واجب عینى باشد، نگارش آن نیز واجب عینى است ؛ زیرا حفظ و نگاهبانى چنین علمى ، متوقف بر نگارش ‍ آن مى باشد.
2- اگر تعلم آن علم ، در حد واجب کفائى باشد، کتابت و نگارش آن نیز، واجب کفائى است .
3- و اگر یادگیرى آن علم ، مستحب باشد، نگارش آن نیز مستحب خواهد بود.
ولى باید گفت که مسئله نگارش در رابطه با قرآن و حدیث در زمان ما، یعنى (عصر مؤ لف ) - بطور مطلق یعنى بدون هیچ قید و شرطى - واجب و ضرورى است ؛ زیرا اگر ما مناطق و اقطار مختلف جهان را در نظر گیریم به این حقیقت واقف مى گردیم که کتب دینى ، چنان دچار کمبود کمى و کیفى است که مى توان گفت تاکنون در اداء و اداء چنین تکلیفى - که داراى وجوب کفائى است - کارى رسا و کامل انجام نگرفته و به اداء وظیفه واجب کفائى قیام نشده است ، به ویژه در مورد کتب تفسیر قرآن و حدیث که در واقع آثار این دو علم رو به آشفتگى و فرسودگى نهاده ، و اعلام و رایات آن دستخوش واژگونگى گشته و دچار سرنگونى شده است . لذا در چنین دوره و زمانه اى بر هر فرد مسلمان کارآمد، واجب کفائى است که دست اندر کار نگارش و حفظ و صیانت و تصحیح و روایت مطالب این دو علم گرانقدر شده ، و در این جهت از بذل هر گونه مساعى دریغ نورزد.
از جمله قواعد قطعى و مسلم این است که اگر در اداء تکلیفى که داراى وجوب کفائى است ، در حدى - که حوائج مردم از رهگذر آن تاءمین گردد - قیام و اقدامى نشود باید همه افراد جامعه نسبت به آن ، احساس وظیفه و مسئولیت نمایند و در انجام آن بکوشند؛ و در صورتیکه نسبت به آنها کوتاهى و سهل انگارى شود همگى مجرم و گناهکار خواهند بود.
بنابراین ، تکالیفى که به عنوان واجب کفائى در عهده مردم قرار گرفته است تا وقتى که فرد و یا افراد کارآمد و باکفایتى درباره آنها اقدام نکنند، و نیاز مردم را در رابطه با آن برطرف نسازند، مسئولیت اداء آنها - همسان و هموزن با واجب عینى - بر دوش همه افراد، سنگینى مى کند که باید آنها را انجام دهند.
علاوه بر این ، درباره کتابت و نگارش آثار دینى و علمى ، احادیث فراوانى به چشم مى خورد که بر طبق آنها مسئله نگارش ، مورد تشویق و تحریص قرار گرفته و پاداش مهمى در برابر اداء این وظیفه دینى مقرر شده است ، از آن جمله پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود:
((علم و دانش را به بند آرید و از آن صیانت و نگاهبانى کنید.)) عرض کردند: راه و رسم به بند کشیدن علم و دانش چیست ؟ فرمود: ((کتابت و نگارش ‍ آن (475) )) (که این کار از تداوم و استمرار و بقاء علم و دانش ، صیانت مى کند).
روایت شده است که مردى از انصار حضور پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) مى رسید و در مجلس او شرکت مى جست و سخنانى از آن حضرت مى شنید که سخت او را به وجد مى آورد و براى او شگفت انگیز مى نمود بطوریکه شیفته سخنان آن حضرت مى شد؛ ولى نمى توانست آنها را به خاطر بسپارد: لذا نگرانى خود را از جهت ضعف و کمبود حافظه ، با حضرت در میان گذاشت ، رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) به او فرمود: براى حفظ و نگاهدارى این سخنان ، از دست خویش مدد گیر و به دستش اشاره فرمود که گفتار و بیاناتش را بنویسد(476) .
حسن بن على یعنى امام مجتبى (علیه السلام ) فرزندان و خواهرزادگان خود را فرا خواند و به آنها فرمود: اگرچه شما هم اکنون به عنوان افراد کوچک و خردسال فامیل و قوم خویش خود به شمار مى آیید، ولى این امید هم وجود دارد که بزرگان قوم و گروهى دیگر باشید؛ لذا بر شما لازم است که علم و دانش را فراگیرید. و اگر در جمع شما کسانى دیده شوند که نتوانند علم و دانش را فراگیرند و یا در خاطر بسپارند باید به نگارش علم قیام کرده و آن نوشته علمى را در خانه هاى خویش قرار داده و از آن نگهبانى کنند(477) .
ابى بصیر مى گوید از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که مى فرمود: ((براى نگارش (حقایق دینى ) دست به کار گردید؛ زیرا شما نمى توانید این حقایق را - جز از طریق نگارش آن - در خاطر خود حفظ نموده و از آن نگاهبانى کنید(478) )).
و همو فرمود: ((جان و دل و روح انسان ، بر نبشتار تکیه کرده و بدان آرام و اطمینان مى گیرد(479) )).
از عبید بن زراره روایت شده است که امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((کتابها و نبشتارهاى خود را حفظ کنید و از آن نگاهدارى نمائید؛ زیرا در آینده نزدیکى بدان نیاز پیدا مى کنید(480) )).
مفضل بن عمر گفت ، امام صادق (علیه السلام ) به من فرمود: ((دست اندر کار نگارش باش ، و علم و آگاهى خود را میان برادران ایمانى خود منتشر ساز؛ و چون از دنیا بروى ، براى فرزندانت این نبشتارها را به ارث گذار؛ زیرا روزگارى پرآشوب در پیش است که مردم - جز با نوشته ها و کتب خود - نمى توانند خویشتن را با چیز دیگرى ماءنوس و سرگرم سازند(481) )).
مرحوم صدوق در کتاب ((امالى )) با اسناد خود به پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) آورده است که آنحضرت فرمود: ((آنگاه که یک فرد مؤ من از دنیا مى رود حتى اگر برگى از نبشتار از خود باقى بگذارد، نبشتارى که مطالب علمى در آن انعکاس یافته است ، این برگ بصورت پرده و حفاظ و سپرى میان او و میان آتش جهنم خواهد بود، و او را صیانت خواهد کرد. و خداوند متعال در برابر هر حرفى که در آن نگارش یافته است ، شهرى گسترده تر از دنیا و آنچه در آنست به وى عطا مى کند.
و اگر کسى لحظه اى در حضور عالم و دانشمند بسر برد، فرشته اى از جانب خداوند متعال به او چنین خطاب مى کند: ((چون تو در کنار بنده من جلوس ‍ کردى ، به عزت و جلال خود سوگند یاد مى کنم که ترا در معیت او در بهشت سکنى دهم ، و در این کار هیچ ایراد و اشکالى بر من وارد نیست (482) )).
2- باید نویسنده داراى خلوص نیت باشد
بر هر نویسنده اى لازم است که خداوند متعال و خواسته او را خالصانه ، هدف نگارش خویش قرار دهد - چنانکه بر او لازم است در دانش آموختن و طلب علم نیز داراى خلوص نیت باشد؛ زیرا کتابت و نگارش به عنوان یک امر عبادى و نوعى از تحصیل و صیانت علم و دانش به شمار مى آید. اگر کسى در مسئله کتابت و نگارش ، جز خداوند متعال ، امثال : حظوظ و بهره هاى نفسانى و لذتها و بالاخره مطامع دنیوى را هدف و منظور خود قرار دهد، همانند کسى است که در طلب علم ، چنین اهدافى را در مد نظر خود قرار داده باشد. (مسلما چنین فردى - که در کار نگارش و نویسندگى ، خود را به رنج وامى دارد - بهره و نصیبى در آخرت نداشته ، و در مسیر کوشش خود با ناکامى مواجه خواهد بود).
قبلا در بحثهاى مربوط به آداب تعلیم و تعلم ، مطالبى درباره اهمیت اخلاص نیت و حس جهت یابى مشروع ، مطالبى بیان شد که اگر انسان در این مسیر مقدس ، داراى هدفى غیرالهى باشد، شایسته نکوهش است . و بیان شد که این گونه افراد به کیفرهاى اخروى و معنوى تهدید شده اند. و همان گزارشى که قبلا در مسئله لزوم خلوص نیت در امر دانش آموختن بیان شد درباره موضوع کتابت و نگارش نیز جارى است .
تهدید و نکوهش و یا تشویق و ستایشى که در مورد دانش جوئى و علم اندوزى براى غیر خدا یادآورى شد؛ در مورد کتابت و بازده خیر و شر آن فزونى مى یابد؛ به این صورت که کاتب و نویسنده ، با دست خود حقائقى را مى نگارد که ممکن است نبشتار او در روز قیامت به عنوان حجت و دلیلى به نفع و یا ضرر او درآید.
پس باید نویسنده دقت کند که چگونه مطالبى را مى نگارد، و بر نبشتار او چه نتایجى از لحاظ خیر و شر مترتب است ، خیر و شر و یا بدعت و سنتى که همزمان با حیات او و نیز پس از مرگ او، در مدتهاى دور و درازى مورد عمل و استناد قرار مى گیرد.
بنابراین ، نویسنده کتاب و یا نگارنده هر مطلبى باید متوجه باشد که در پاداش کسانى که از نوشته او بهره مند مى گردند و آنرا ماءخذ و دستاویز کار خود قرار مى دهند، و در وزر و گناه مردمى که از رهگذر نوشته او دچار آن مى شوند، سهیم و شریک خواهد بود.
پس باید هر نویسنده اى ، دقیق بنگرد که چه انگیزه و علتى او را به نوشتن وامى دارد، و باید بداند که پاداش نگارش مطالب سودمند دینى - احیانا - در برخى از موارد، فزونتر از پاداش علم و دانش مى باشد؛ چون نبشتار مفید - از لحاظ امکان انتفاع بیشتر، و دوام و استمرار منافع آن - بر علم و دانشى که شفاها به دیگران منتقل مى شود، داراى اهمیت فزونترى است ، به همین جهت است که در منطق حدیث ، نوشته هاى دانشمندان دینى بر خون شهداء و جانبازان راه حق مزیت دارد؛ زیرا نوشته هاى دانشمندان - پس از مرگ آنها نیز - به مردم سود مى رساند، و سود آن استمرار دارد؛ ولى براى خون شهداء - پس از مرگ آنان - چنین منافع و مزایائى پربار و مستمر وجود ندارد.؟!
3- اهمیت جمع آورى کتب مفید و مورد نیاز
باید دانشجو در فراهم آوردن کتب علمى سودمندى که مورد احتیاج او است - به قدر امکانات خویش - اهتمام ورزد، و از راه نگارش و خریدن (483) - و اگر نه ، با اجازه و عاریه گرفتن کتب مورد نیاز - کوشش خود را به کار گیرد؛ زیرا کتب سودمند علمى ، ابزار تحصیل علم مى باشد.
در دوره هاى سابق براى جمع کثیرى از فضلاء و فرزانگان علمى این حقیقت به تجربه رسید، و نیز بسیار اتفاق افتاد که آنان در سایه جمع آورى کتب سودمند و مورد نیاز، از لحاظ علمى به ترقیات و پیشرفتهائى فزاینده و جالب توجه نائل شدند؛ در حالیکه چنین توفیق و پیشرفتى - براى کسانى که موفق به تهیه کتب مورد نیاز نشدند - دست نداد. در این باره داستانهاى فراوانى وجود دارد که نقل و گزارش آنها موجب اطاله سخن خواهد گشت (484) .
ضمنا باید بدانیم که شایسته نیست دانشجو، حظ و نصیب خود را از لحاظ علم و فهم صرفا به فراهم آوردن کتب و افزودن شمار آنها محدود و منحصر کرده و خویشتن را به داشتن کتب متعدد و فراوان ، دلخوش سازد؛ بلکه او - علاوه بر اهتمام به جمع آورى کتب مورد نیاز - به کوشش و تحمل رنج تحصیل علم و مطالعه و جلوس در محضر استادان ، نیازمند است . شاعرى در این مورد (مبنى بر اینکه صرف جمع آورى کتب نمى تواند، توان علمى و حوائج معنوى و روحى انسان را برآورده سازد) مى گوید:
(( اذا لم تکن حافظا واعیا
فجمعک للکتب لاینفع ))
اگر در فهم و درک و دریافت و حفظ مطالب علمى ، کوشا نباشى ، صرف جمع آورى کتب به تو سودى نمى رساند.
4- استنساخ کتب در چه شرائطى روا است ؟
تا وقتى که دانشجو قادر به خریدن و یا امانت گرفتن کتاب و یا امثال آن مى باشد نباید خود را به نسخه بردارى از آن سرگرم سازد؛ زیرا اشتغال به تحصیل علم ، مهمتر و پرارزش تر از استنساخ کتب است .
اما چنانچه خریدن کتب براى دانشجو امکان پذیر نباشد، به این معنى که دانشجو، فاقد امکانات مالى است و یا اینکه افراد دست اندر کار استنساخ کتب ، کمیاب اند، مى تواند کتاب مورد نظر خود را به منظور استفاده خویش استنساخ نماید. و نیز در صورتیکه واجد امکانات مالى براى خریدن و تملک کتاب باشد نباید با عاریه گرفتن آن ، خویشتن را قانع سازد. و اگر ناگزیر به استنساخ کتاب باشد باید بدان همت گماشته و در تکمیل آن بکوشد؛ چون خداوند متعال نیز او را از مدد خویش بهره مند کرده و حظ و بهره او را نسبت به علم و دانش در این مسیر، ضایع نمى سازد؛ زیرا جز به علت کسالت و تن آسانى - حظ و نصیب انسان در زندگانى ، ضایع نمى گردد. اگر کسى وقت و فرصت خود را بپاید و قدر عمر را بشناسد به هدف خویش دست مى یابد. در این باره قبلا مطالبى سودمند و سخنانى مناسب ، به نظر مطالعه کنندگان رسید.
5 - فوائد معنوى عاریه و امانت دادن کتب به دیگران
اگر کسى کتاب را به دیگران عاریه دهد، به گونه اى که خود از رهگذر عاریه دادن کتاب خویش ، متضرر نگردد و شخصى که آنرا عاریه مى گیرد به کتاب زیانى نرساند، چنین کارى بسیار بجا و به مورد مى باشد، و به عنوان یک عمل ((مستحب مؤ کد))، اجر و پاداش جالبى را به دنبال دارد؛ زیرا امانت دادن کتاب ، نوعى از اعانه علمى ، و معاضدت و همیارى در کار نیک ، و مساعدت به احسان و تقوى به شمار مى آید. علاوه بر آنکه عاریه دادن هر چیزى که مورد نیاز دیگران مى باشد، پاداش آفرین و داراى فضیلت است .
یکى از پیشینیان گفته است : ((عاریه و امانت دادن کتب به دیگران ، موجب خیر و برکت و فزونى سرمایه هاى علمى و انسانى مى گردد)).
دانشمند دیگرى گفته است : ((اگر کسى از بذل علم و دانش دریغ کند و از عاریه دادن کتاب ، بخل ورزد؛ به یکى از عواقب و فرجام هاى نامطلوب ، دچار مى گردد: 1- نسبت به آن علم و کتب و یا محتواى آن ، گرفتار نسیان و فراموشى مى شود. 2- و یا تا وقتى که زنده است از این علم و کتب ، سودى نمى برد. 3- و سود نابرده از این کتب ، مى میرد و یا آنکه کتابهاى او از میان مى رود.
ضمنا باید متذکر شد که اگر کسى به عاریه گرفتن کتاب از کسى دیگر موفق گشت باید از عاریه دهنده - به خاطر احسانش - تشکر کند، و پاداش نیکى او را عملا و لسانا بپردازد.
6- لزوم صیانت و اعاده سریع کتب عاریتى به صاحبان آنها
کسى که کتابى از دیگرى به امانت و عاریت مى گیرد باید در حفظ و صیانت آن بکوشد که مبادا تلف شود و یا عیب و نقصى در آن پدید آید. او نباید کتاب را حبس کرده و نگاهدارى آنرا طولانى سازد؛ بلکه باید آنرا پس از رفع احتیاج به صاحب آن برگرداند. و آنگاه که نیاز خویش را از کتاب برگرفت به چند دلیلى که ذیلا یاد مى شود نباید آنرا نزد خود نگاهدارد:
1- حبس کتاب ، موجب مى شود که صاحب آن احیانا بدان نیاز پیدا کند، ولى نتواند بهره خویش را از آن برگیرد.
2- این کار باعث مى شود که عاریه گیرنده کتاب در استفاده از آن دچار سستى و ملال خاطر گردد.
3- حبس کتاب و عدم اعاده سریع آن احیانا موجب مى شود که صاحب کتاب از عاریه دادن آن به دیگران استنکاف و دریغ نماید.
اگر صاحب کتاب ، بازگشت آنرا از امانت گیرنده مطالبه کند - از آن پس - حبس و نگاهدارى آن حرام مى گردد، و نیز موجب ضمان او خواهد بود. (به این معنى که حتى اگر بدون افراط و تفریط، کتاب عاریتى از میان برود و یا دچار نقص و عیب گردد امانت گیرنده ، ضامن جبران آن مى باشد).
از بزرگان سلف ، سخنان فراوانى به نظم و نثر، جلب نظر مى کند که آنها را در مقام نکوهش مماطله در رد و اعاده کتب عاریتى اظهار داشته اند. و نیز همان بزرگان یادآور شده اند که افراد زیادى به خاطر حبس کتاب و سهل انگارى در حفظ و صیانت آن و عدم اعاده به صاحبانش و یا مماطله در اعاده آن ، از عاریه دادن کتب به دیگران امتناع ورزیدند.
7- حدود استفاده و بهره گیرى از کتب عاریتى
کسى که کتابى را - به عنوان عاریه و یا اجاره - از دیگرى مى گیرد حق ندارد بدون اجازه صاحب آن ، اشتباهات آنرا اصلاح کند، و یا در حاشیه آن چیزى بنویسد. و نیز مجاز نیست در جاهاى سفید و نانوشته آن - چه در آغاز و چه در پایان صفحه - چیزى را بنگارد، مگر آنگاه که بداند و احراز کند مالک آن به چنین کارى راضى است .
باید نوشتن او نیز همانند نوشتن ((محدث )) باشد که باید به نوشتن بر همان جزئى که شنیده است اکتفاء نماید، یعنى باید عاریه گیرنده بر حسب آنچه شنیده و به همان اندازه اى که اجازه دارد روى کتاب عاریتى بنویسد.
عاریه گیرنده نباید کتاب را سیاه و کثیف کند، و یا آنرا - بدون ضرورت - به عنوان عاریه و یا ودیعه و امانت در اختیار شخص دیگرى قرار دهد؛ حتى در موردى که چنین کارى شرعا جائز مى باشد. او همچنین حق ندارد بدون اجازه صاحب آن ، از روى کتاب نسخه بردارى کند؛ زیرا استنساخ از کتاب ، یکنوع بهره بردارى و استفاده دیگرى است که با بهره بردارى از کتاب به عنوان مطالعه ، فرق دارد و از آن ، سنگین تر و فزون تر است .
اگر کتابى به صورت ((وقف عام )) باشد و بهره بردارى از آن براى افراد مشخصى محدود نباشد، نسخه بردارى از آن - براى کسى که نگاهدارى کتاب وقفى و انتفاع و استفاده از آن براى وى جائز باشد - بلامانع است . البته باید این استنساخ تواءم با حزم و احتیاط انجام گیرد. و اگر ناظر کتاب وقفى و یا کسى که از طرف ناظر، ماءذون و مجاز است داراى اهلیت اصلاح کتاب باشد مى تواند آنرا اصلاح کند؛ بلکه مى توان گفت گاهى چنین اصلاحاتى به سر حد وجوب مى رسد. و چنانچه کتاب داراى ناظر خاصى نباشد، حق نظارت بر آن ، با حاکم شرع خواهد بود.
آنگاه که عاریه گیرنده با اجازه صاحب کتاب و یا ناظر، در صدد استنساخ کتاب برمى آید، نباید (از کتاب عاریتى به عنوان زیردستى استفاده کند و) کاغذ را در میان صفحات آن قرار دهد، و نیز حق ندارد قلمدان را روى آن بگذارد و روى نوشته هاى کتاب ، خط بکشد.
و بطور خلاصه : باید کتاب را از هر گونه ضایعه - که ناشى از مسامحه و سهل انگارى و کوتاهى ورزیدن در نگاهدارى آن است - حفظ و صیانت کند.
کیفیت نگاهدارى و صیانت کتب دیگران با کیفیت نگاهدارى کتبى که ملک شخصى است تفاوت دارد؛ زیرا نوعى از تصرفاتى وجود دارد که درباره کتب ملکى ، جائز و روا مى باشد؛ ولى همان تصرفات در مورد کتب عاریتى و امانتى روا نیست ؛ به ویژه در مورد کسانى که در امر نگاهدارى کتب ، سهل انگار هستند؛ چون بسیارى از مردم بیحال و سردمزاج در مورد کتابهاى خود تصرفات و روش هائى تحقیرآمیز و نامناسب در پیش مى گیرند (و از کتابهاى شخصى به گونه اى بهره کشى مى کنند) که در مورد کتاب هاى امانتى و عاریتى ، اعمال چنین روش هائى به هیچ وجه روا نمى باشد.
8 - دقت در نگاهدارى کتاب به هنگام مطالعه و استنساخ
هنگام نسخه بردارى از کتاب و یا مطالعه آن ، نباید آن را به صورت باز و گسترده بر روى زمین قرار دهد؛ بلکه موظف است - به همان صورتى که معمول و متداول مى باشد - آنرا میان دو کتاب و یا روى میز مخصوص به کتاب ، یعنى ((رحل )) بگذارد تا رشته ها و پیوندهاى اوراق آن از هم گسیخته نشود و جلد و برگهاى آن سائیده و فرسوده و پاره نگردد.
9- کیفیت چیدن کتب و ترتیب آنها
وقتى که مى خواهد کتاب را در کنار کتب دیگر قرار دهد و آنها را پهلوى هم بچیند باید این کار را روى میز و یا تخته چوب و یا تخت بند و امثال آن بگذارد. بهتر است میان کتب و زمین فاصله اى وجود داشته باشد و آنها را در جائى مرتفع تر از زمین بگذارد تا دچار رطوبت و آبدیدگى و سائیدگى نشود.
اگر مى خواهد کتاب ها را روى تخته چوب مرتب سازد باید زیر و روى آن با عائقى صاف پوشانده شود، و نیز باید میان کتاب و چیزى که ممکن است احیانا بدان صدمه اى وارد سازد و همچنین میان کتاب و تکیه گاه آن ، دیواره و مانند آن ، قرار دهد که موجب فرسایش و سائیدگى کتاب نگردد.
لازم است در امر چیدن و نهادن کتب ، ادب و نزاکت را از لحاظ ارزش و حیثیت علوم و شرف آنها و شرف مصنفان و مؤ لفان آنها، رعایت کند. بنابراین باید ارزشمندترین و شریف ترین کتاب را بر روى همه کتابها قرار داده ، و بقیه کتب را بر حسب ارزش و اهمیت مذکور، به تدریج بر روى هم بچیند.
اگر در میان کتب ، قرآن کریم وجود داشته باشد باید آنرا بر فراز همه کتب و بر تارک تمام آنها قرار دهد؛ ولى بهتر است قرآن کریم را در کیف دسته دار بر میخ آهنین و یا هر نوع میخى که بر روى دیوار طاهر کوبیده شده است بیاویزد؛ و به ترتیبى که در زیر یاد مى شود کتابهاى دیگر را بچیند:
کتب حدیث صرف ، (یعنى کتبى که صرفا سخنان معصومین (علیهم السلام ) در آن نگارش شده است )، تفسیر قرآن مجید، شرح و تفسیر حدیث ، اصول دین و اعتقادات ، اصول فقه ، فقه ، قواعد و دستور زبان عربى (صرف و نحو و معانى و بیان و و).
ضمنا باید دانست که نباید کتابهاى داراى قطع بزرگ و پرحجم را بر روى کتابهاى داراى قطع کوچک تر قرار دهد تا مرتبا فرو نیفتند. و نیز نباید دریچه جلد کتاب را - که متصل به جلد طرف چپ مى باشد و روى کتاب را مى پوشاند - مرتب به منظور نشانه گذارى ، در میان اوراق کتاب جا دهد؛ چون زیاده روى در این کار، موجب سرعت فرسایش و شکنندگى کتاب مى گردد، و لذا لازم است براى جلوگیرى از چنین فرسایشى ، در این کار، زیاده روى نشود.
شایسته است نام و عنوان کتاب را در کنار آخر صفحات ، از پائین آن بنویسد. فائده چنین کارى آنست که مى تواند به هنگام نیاز، کتاب مورد نظر را شناسائى کرده و آنرا از لابلاى کتابهاى دیگر بیرون بکشد.
10- نباید کتاب را دست افزار حوائج روزمره قرار داده ، و به آن صدمه اى وارد ساخت
(براى اینکه به کتاب ، صدمه اى وارد نشود) نباید آنرا مخزن و جایگاه ذخیره جزوه ها و کاغذپاره ها و امثال آنها قرار داده و لابلاى آنرا با اینگونه چیزها انباشته نمود. و نیز نباید از کتاب به عنوان : مخده ، بادزن ، ابزار کوبیدن و فشردن ، پشتى ، محل اتکاء، متکا، قتلگاه کک و حشرات دیگر و امثال آنها بهره بردارى کرد؛ به ویژه باید سعى نمود که لابلاى اوراق کتاب از رهگذر کشتن حشرات ، آلوده نگردد.
نباید حاشیه کتاب و دو گوشه اوراق آنرا تا نمود، و براى نشانه گذارى از خرده چوب و یا چیزهاى خشک و زمخت استفاده کرد؛ بلکه باید با کاغذى لطیف و نازک ، محل مورد نظر را نشانه گذارى نمود. و چنانچه بخواهد محل مورد نظرش را با ناخن ، مشخص سازد نباید آنرا به شدت روى اوراق کتاب بفشارد.
11- باید کتب خریدارى شده را - به منظور اطمینان به صحت و تمامیت آن - بازبینى ووارسى کرد
آنگاه که کسى ، کتابى را به عاریت گرفت شایسته است به هنگام گرفتن و نیز هنگام اعاده ، آنرا با دقت نگاه کرده و در شناسائى آن اهمال ننمود. و نیز وقتى کتابى را خریدارى مى کند باید آغاز و انجام و میانه ها و ترتیب ابواب و اجزاء اوراق آنرا وارسى نمود و صفحات آنرا بازبینى کرد، و بالاخره صحت و درستى (و کمال و تمامیت ) آنرا معاینه نمود و بدان اهتمام ورزید.
یکى از طرقى که مى تواند - به هنگام ضیق مجال و فرصت انسان براى بازرسى کتاب - در جهت اطمینان نسبى نسبت به صحت و کامل بودن کتاب ، آدمى را یارى دهد، وجود پیوستها و اصلاحات موجود در خود کتاب است ؛ چون وجود همین پیوستها و اصلاحات ، نمایانگر و شاهد و گواه بر صحت و تمامیت آن مى باشد(485) .
یکى از بزرگان گفته است :
(( ((لایضى ء الکتاب حتى یظلم )) )) :
کتاب نمى تواند درون خود را از لحاظ صحت و تمامیت ، بنمایاند و روشنگر درستى و کمال خود باشد مگر آنگاه که از رهگذر اصلاح و الحاق ، دچار تیرگى گردد (و یا از راه اصلاح و الحاق ، بر آن ستم رود و به حدود نوشته ها تجاوز شود).
منظور این است که انسان با مشاهده حک و اصلاح و تصرف در نوشته ها نسبة مطمئن مى گردد که از طریق ((ضرب و کشط و الحاق ))(486) ، کوششهائى در جهت اصلاح و تکمیل آن انجام گرفته است .
12- باید نگارش نام خداوند متعال و پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) وائمه(علیهم السلام ) و بزرگان دین (رضوان الله علیهم )، باتجلیل و احترام از آنهاتواءم باشد.
بهتر است انسان به هنگام نگارش و استنساخ کتب دینى ، طاهر و رو به قبله بوده ، و بدن و جامه و مرکب و کاغذ (و سایر نوشت افزارهاى دیگر)، پاک و طاهر باشند، و نبشتار خود را با نام خداى مهربان و سپاس و ستایش او، و درود بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) و خاندانش (علیهم السلام ) آغاز کند. به عنوان نمونه : نبشتار خود را با عبارات زیر افتتاح نماید:
(( ((بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین ، و الصلوة و السلام على رسوله محمد و آله الطاهرین )) )) .
باید استنساخ ‌کننده کتاب با چنان جمله هائى ، کار خود را شروع کند؛ اگرچه مؤ لف کتاب ، این جمله ها را در آغاز کتاب خود نیاورده باشد. در چنین صورتى باید استنساخ ‌کننده کتاب ، مراتب را اعلام نماید و هشدار دهد که مؤ لف در کتاب خود، چنین جمله هائى را به کار نبرده است . به عبارت دیگر: باید استنساخ ‌کننده کتاب - پس از نوشتن نام خداوند متعال و ستایش او، و درود بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) و ائمه (علیهم السلام ) - بنویسد: ((مؤ لف یا استاد، چنین گفته و یا نوشته است )). و بالاخره بدین ترتیب ، یادآور گردد که مؤ لف کتاب ، ((بسمله و حمدله )) را در کتاب خود نیاورده است .
و بدینسان نیز باید با ستایش و سپاس خداوند متعال و درود بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) و درود بر خاندانش ، نگارش و یا استنساخ کتاب را پایان برد. و البته باید این کار را - پس از آنکه کیفیت و کمیت تمام بودن و یا ناتمام بودن مجلدات و اجزاء کتاب را اعلام کرد - انجام دهد. به این معنى که قبل از نگارش ((حمدله و صلوة )) - در صورتى که کتاب به پایان خود نرسیده باشد - چنین بنویسد:
((این است پایان جزء فلان ، و پس از آن جزء فلان ، نگارش خواهد شد)). و سپس بنویسد:
((الحمد لله ... والصلوة ...)).
و اگر کتاب ، به پایان کامل خود رسیده باشد باید بنویسد:
((کتاب ، کامل گشت )) و یا ((جزء فلان از کتاب ، به پایان رسید، و با کامل شدن این جزو، مجموع کتاب ، کامل گردیده و به پایان خود رسیده است ))؛ سپس ‍ بنویسد: ((الحمدلله ، والصلوة ...)).
و امثال اینگونه یادداشتها که متضمن فوائد فراوانى مى باشد.
در هر جا که نام خداوند متعال را مى نگارد باید به دنبال آن ، عباراتى را بنویسد که حاکى از تعظیم و احترام است ، امثال : ((تعالى ))، ((سبحانه ))، ((عز و جل ))، ((تقدس )) و مانند آنها. و یا شایسته است هنگام نگارش نام خداوند متعال ، این اوصاف احترام آمیز را به زبان آورد.
و آنگاه که اسم مبارک پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) را مى نگارد، ((صلوة و سلام ))، یعنى درود و تحیات خداوند بر او و خاندانش را پس از آن بنویسد، مثلا بدینصورت : ((صلى الله علیه و آله )). و همین ((صلوة و سلام )) را - علاوه بر نگارش - به زبان آورد.
در مسئله نگارش ((صلوة و سلام ))، فشرده نویسى نکند و آنرا به رمز ننگارد، و از اینکه ناگزیر مى گردد که ((صلوة و سلام )) را بارها و مکرر بنویسد آزرده خاطر و ملول نشود؛ اگر چه ناچار باشد این ((صلوة و سلام )) را - به خاطر تکرار نام آنحضرت در یک سطر - مکررا بنگارد. چنانکه عده اى از افراد محروم و بى بهره ، یا محررین متخلف ، در ((صلوة و سلام )) و درود بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) به فشرده نویسى پناه مى آورند، مثلا مى نویسند: ((صلعم ))، ((صلم ))، ((صم ))، ((ص -)) و ((صلسم ))(487) که چنین کارى باید به عنوان ((ترک اولى )) و شانه خالى کردن از زیر بار تکلیف و وظیفه اى شایسته ، و مغایر با نصوص دینى (488) تلقى کرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  95  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آداب و آئین نگارش و نگاهدارى کتاب که ابزار علم و دانش است

تحقیق در مورد آداب سخن گفتن پیامبر اعظم

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد آداب سخن گفتن پیامبر اعظم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آداب سخن گفتن پیامبر اعظم


تحقیق در مورد آداب سخن گفتن پیامبر اعظم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:4

 

 

 

 

 

پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏ بیشتر جنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى‏آموخت و یا به معروف و خیرى امر مى‏کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود، زیرا خوب مى‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید» وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پیامبر کسى‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى‏کند جز نور، و هر چه مى‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى‏یوحى‏».  پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏شد. در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا على ذکر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذکر و یاد خدا. پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه بر زبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏ مى‏دانست و اعلام مى‏داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى ‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر و وبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏خندید از تبسم تجاوز نمى‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون ‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏ مخلوقات.

پیامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هیچ گاه فریاد نمى‏زد و صدا را بلند نمى‏کرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشى‏ برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسى در مجلس پیامبر بلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که ‏کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذا مجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال ‏پرنده به گوش مى‏رسید. «لایقطع على احد کلامه‏» هرگز سخن کسى را قطع نمى‏کرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏گفت. و چنان اصحابش را تربیت کرده ‏بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساکت‏ مى‏شده و سرا پا گوش مى‏شدند «کان على رووسهم الطیر» و هرگاه‏ سخن حضرت تمام مى‏شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت‏ حرف مى‏زد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آداب سخن گفتن پیامبر اعظم