فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

گیاهان مرتعی و راهنمای کشت آنها

اختصاصی از فایل هلپ گیاهان مرتعی و راهنمای کشت آنها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

معرفی برخی از گیاهان مرتعی و راهنمای کشت آنها

کشور ایران از نظر وصعیت آب و هوایی و به ویژه میزان بارندگی دارای شرایط متفاوتی است به طوری که در پاره ای از مناطق کویری و خشک بارندگی کمتر از ۱۰۰ میلی متر می باشد . جهت سهولت امر مرتعکاری و انتخاب گونه ها و روشهای مناسب بذرکاری لازم است با توجه به مطالعات پوشش گیاهی و تجدید حیات طبیعی و نیز بررسی هایی که در زمینه ی سازگاری گیاهان مرتعی انجام گرفته است کشور را بر حسب میزان بارندگی سالانه به مناطق مختلف تقسیم و گیاهان مناسب برای هر منطقه را به تفکیک معرفی نمود .

مناطق با بارندگی بین ۳۵۰-۱۸۰ میلی متر

مرتعکاری در مناطقی با بارندگی حدود ۲۰۰ میلی متر می بایستی در محل هایی انجام گیرد که خاک منطقه عمیق بوده و امکان ایجاد روشهای جمع آوری و پخش آب به منظور ذخیره ی نزولات آسمانی وجود داشته باشد .

گیاهانی که در این مناطق سازگار هستند عبارتند از :

۱-         Agropyron desertorum

گیاهی است که نسبت به خشکی و سرما مقاومت زیادی دارد . روی انواع خاکها به غیر از خاکهای رسی سنگین و یا شنی به خوبی رشد کرده و تا حدودی نسبت به قلیایی بودن خاک مقاوم است . ارزش غذایی آن چنانچه پیش از مرحله ی ظهور گل مورد استفاده ی دام قرار بگیرد خیلی خوب است .تا کنون ۸ واریته ی اصلاح شده از این گیاه شناخته شده که واریته ی nordan از نظر مقاومت به خشکی و تولید علوفه دارای ارزش خاصی می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و مقدار بذر جهت بذر کاری ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد این گیاه حرارتهای ۲۰- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل مینماید.

 

۲-         Agropyron cristatum 

مهمترین واریته ی آن Fairway نام دارد که از نظر خصوصیات رشد شبیه Agropyron desertorum بوده فقط در نواحی مرتفع تر رشد مینماید و می توان برای مقاصد حفاظت خاک نیز از این گیاه استفاده نمود . این گیاه دارای ساقه های کوتاه با تعداد برگهای بیش از Agropyron desertorum می باشد . عمق کاشت و میزان بذر و قدرت تحمل سرما و گرما در این گیاه شبیه Agropyron desertorum می باشد .

 

۳-          Agropyron riparium

گیاهی است ریزوم دار که می توان به عنوان گیاه مرتعی و نیز جهت حفاظت خاک از آن استفاده نمود .نسبت به خشکی و قلیایی بودن خاک مقاومت زیادی دارد . مهمترین واریته ی آن Sodar نام دارد . عمق مناسب کاشت ۵/۱-۱ سانتی متر و مقدار بذر برای بذر کاری ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد و درجه حرارت های بین ۱۵- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

 

۴-         Agropyron sibiricum

گیاهی است دایمی دارای خصوصیات مشابه Agropyron desertorum . مقاومت به خشکی این گیاه بسیار جالب توجه است به نحوی که در شرایط حدود ۲۰۰ میلی متر بارندگی نیز به خوبی رشد می کند . سایر خصوصیات این گیاه نظیر Agropyron cristatum می باشد با این تفاوت که سرمای کمتر از ۲۵- درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

 

۵-          Agropyron aucheri

گیاهی است ریزوم دار و بسیار خوشخوراک ولی تولید علوفه ی آن خیلی کم است . در شرایط طبیعی به خوبی رشد کرده و منطقه ی وسیعی را می پوشاند ولی نتیجه ی حاصل از بذر کاری رضایت بخش نبوده است . بذر این گیاه در عمق ۵/۱ سانتی متری خاک و به میزان ۶ کیلوگرم در هکتار می شود و حرارت های بین ۲۰- و +۴۰ درجه ی سانتی گراد را تحمل می کند .

 

۶-              Agropyron tauri

این گیاه دایمی و بسیار مقاوم بوده و اذ آن جهت بذرکاری در مناطق سنگی و کوهستانی و خاکهای فرسایش یافته می توان استفاده نمود . دوره ی استفاده ی گیاه اوایل بهار می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و میزان کاشت بذر ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد . حرارت های ۲۰- تا ۳۸+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

 

۷-           Agropyron trichophorum 

گیاهی است با ارزش غذایی خوب و چون دارای ریزوم می باشد علاوه بر تولید علوفه برای حفاظت خاک نیز از آن استفاده می شود . گیاهی است که خشکی و  گرمای زیاد خاکهای فقیر و قلیایی را تحمل می نماید . واریته ی اصلاح شده ی آن Topar معروف است . گیاهی است با ساقه های بلند و پر برگ که در ارتفاعات مختلف از سطح دریا رشد می کند . دوره ی بهره برداری آن بهار تا اواسط تابستان می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و مقدار مناسب بذر جهت بذر کاری ۸ کیلو گرم در هکتار است . این گیاه حرارت های بین ۱۸- تا ۴۰ + درجه ی سانتی گراد را به خوبی تحمل می نماید .

 

۸-          Agropyron elongatum

این گیاه نسبت به خشکی و قلیاییت خاک مقاومت زیادی دارد و در طول مدت تابستان و اوایل پاییز علف سبزی را برای تغذیه ی دام تولید می کند . به دلیل خنثی بودن ساقه و برگها زیاد خوشخوراک نبوده و ارزش غذایی آن نیز کم است . واریته ی اصلاح شده ی آن Alker نام دارد . عمق مناسب کاشت ۲ سانتی متر و مقدار بذر جهت بذرکاری ۱۰ کیلوگرم در هکتار است و حرارت های ۲۰- و ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

 

۹-         Arrhenatherum elatius     

در خاکهای شنی به خوبی رشد می کند . گیاهی است خوشخوراک با ارزش غذایی نسبتا خوب که در اوایل بهار رشد کرده و قابل چرا می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و میزان مناسب بذر ۶ کیلوگرم در هکتار است و حرارت های ۱۸- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .

 

۱۰-          Bromus tomentellus

گیاهی است قوی و دایمی با ریشه های متراکم و زیاد . این گیاه بسیار خوشخوراک بوده ولی معمولا پس از تشکیل بذر خشک می شود . این گیاه مخصوص مناطقی است مرتفع که دارای زمستان های خیلی سرد می باشد . قدرت جوانه زدن بذر این گیاه زیاد بوده و حتی در سالهایی که بهار به طور غیر طبیعی خشک است کشت آن موفقیت آمیز است . در مقابل چرای شدید دام مقاومت زیادی دارد . مقدار بذر برای بذرکاری ۸ کیلو گرم در هکتار و عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر است . این گیاه سرمای ۲۲- و گرمای ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را به خوبی تحمل می نماید .

۱۱-            Bromus cappadocicus 

گیاهی است شبیه Bromus tomentellus که در ارتفاعات کمتر از ۱۰۰۰ متر از سطح دریا نیز رشد میکند . در اوایل بهار رشد کرده و علوفه ی آن قابل استفاده ی دام می باشد . بذر کاری آن به راحتی انجام می گیرد . شرایط کاشت و سایر خصوصیات آن عینا مشابه Bromus tomentellus می باشد .

 

۱۲-                 secale montanum

گونه ای است پر محصول که خوشخوراکی آن تا مرحله ی تشکیل خوشه ها خوب است . میزان تولید بذر آن سریع انجام می گیرد . در مناطق نسبتا خشک در ارتفاعات بین ۲۷۰۰-۱۱۰۰ متر از سطح دریا رشد می کند . عمق مناسب کاشت ۲ سانتی متر و میزان بذر جهت بذر کاری ۱۲ کیلوگرم در هکتار است و حرارتهای ۲۰- و ۳۸+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .


دانلود با لینک مستقیم


گیاهان مرتعی و راهنمای کشت آنها

مقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست

اختصاصی از فایل هلپ مقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست


مقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

   تعدادصفحه:59

فردوسی‌  و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری:‌

فردوسی یک نوع‌ عدم‌ تعلق‌ به‌ دنیا و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری‌ متعالی دارد که‌ به‌ «پندهای‌ سلیمان‌» می‌ماند و ارزش‌های جاودانی‌ شاعر، که‌ همراه‌ با عواطف‌ انساندوستانه‌ و نرمی‌ طبع‌ خاص‌ و با ترکیبی‌ زیبا و جالب‌ در شاهنامه به‌ چشم‌ می‌خورند، آثار متفکران‌ بزرگ‌ هند را به‌ یاد می‌آورد. علاقه آرنولد به‌ شاهنامه‌ ، و به‌ ویژه به‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌، ناشی‌ از شرحی‌ بود که‌ سنت بوو بر ترجمة‌ ژول‌ مول‌ از شاهنامه‌ نوشت‌. در اینجا، اشاره‌ به‌ برخی‌ دیگر از مترجمان‌ اروپایی‌ شاهنامه بی‌فایده‌ نیست‌. سرویلیام جونزازاولین‌ شرق‌شناسانی‌ بود که‌ به‌ ترجمة‌ داستان‌ رستم‌ وسهراب‌ به‌ سبک‌ تراژدی‌های‌ یونانی‌ روی‌ آورد. اندکی بعد جوزف‌ چمپیون  (Joseph Champion) بخش‌هایی‌ از آغاز

شاهنامه‌ را به‌ شعر ترجمه‌ کرد و به‌ سال‌ 1875 در کلکته به‌ چاپ‌ رسانید. سبک‌ شعری‌ او بیشتر تقلیدی‌ بود از شاعر بزرگ‌ انگلیس‌ الکساندر پوپ‌ که‌ ایلیاد هومر را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ بود. از مترجمان‌ دیگر شاهنامه‌ باید به‌ جیمز اتکینسن‌  اشاره کرد که‌ بیشتر از چمپیون‌ با ادبیات‌ فارسی‌ آشنایی‌

داشت‌. او در سال‌ 1814 داستان‌ «رستم‌ و سهراب‌» را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورد و در 1832 نیز خلاصه‌ای‌ از شاهنامه‌ را در ترکیبی‌ از نظم‌ و نثر به‌ همان‌ زبان ترجمه‌ کرد. اتکینسن‌ همانند بسیاری‌ از علاقه‌مندان‌ به ادبیات‌ شرق‌ معتقد بود که‌ «آثار بزرگ‌ شرقی‌ قابل‌ توجه و از جهات‌ گوناگون‌ نظیر آثار کلاسیک‌ غرب‌اند.» از همین رو، وی‌ به‌ یافتن‌ وجوه‌ تشابه‌ بین‌ شاهنامه‌ و نوشته‌ها و سروده‌های‌ کلاسیک‌ اروپایی‌ پرداخت‌. به‌ عنوان نمونه‌، ابیات‌ زیر از شاهنامه‌ را در وصف‌ زیبایی تهمینه‌ ترجمه‌ کرده‌ و همراه‌ با شرح‌ گسترده‌ای‌ دربارة آثار مشابه‌ شاعرانی‌ چون‌ هومر، ویرژیل‌، آناکرئون‌ و شکسپیر انتشار داده‌است

خیام نیشابوری :

نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:

زان باده  که عمر را حیات دگر است         پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است

بر نه به کفم که کار عالم سمر است         بشتاب که عمر ای پسر در گذر است

هشدار! که روزگار شور انگیز است        ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است

در کام تو گر زمانه لوزینه نهد        زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.

 

 

اندیشه‌های فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری):

حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست،‌ ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سال‌های مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی می‌توان گفت که از نیمه‌ی اول قرن پنجم تا دهه‌های نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیه‌اش ابوالفتح، لقبش غیاث‌الدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمه‌دوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق،‌ تقریباً به مسافت نیم‌فرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.
او در همه‌ی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کرده‌اند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبه‌ی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند می‌بندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.
از قضا حسن طوسی به وزارت جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی می‌رسد و خواجه نظام‌الملک طوسی مشهور می‌شود. او به عهد خود وفا می‌کند و حسن صباح را به خدمت سلطان می‌برد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظام‌الملک تقاضا می‌کند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا می‌کند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمی‌پردازد.
با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلا‌ل‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام‌الملک طوسی، تصمیم گرفته‌ شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه‌ی آنها مقدم بود.
این منجمان با محاسبات ریاضی، زیج‌هایی (مجموعه جدول‌هایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستاره‌شناسی تدوین می‌شد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.
آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» می‌خواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار می‌رفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم می‌دانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.
دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولین‌بار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیله‌ی رشته‌های بی‌نهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادله‌ی اقلیدس بی‌استدلال مانده بود، به وسیله‌ی فرضیه‌ی خیام ثابت می‌شود.
می‌توان گفت خیام اولین کسی است که هندسه‌ی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئله‌ای هندسی، به معادله‌ی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجه‌ی سوم فائق آمد.
خیام رساله‌ی مختصری تحت عنوان رساله‌ فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما درباره‌ی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخه‌ی منحصر به فردی از آن در کتابخانه‌ی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقه‌ی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.

خیام و حافظ و اپیکوریسم:

نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.

از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.

به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.


خیام: کافر شراب‌خوار یا...؟


خیام شاعری کم‌گو بوده است. خیام اگرچه در درجه‌ی اول از علم و فضل بود، ولی عامه‌ی مردم او را به سبب رباعیاتش می‌شناسند. در مورد خیام نگرش‌های مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عده‌ای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شراب‌خوار پنداشته‌اند و به اشعار او از جهت ترغیب به می‌خوارگی نگریسته‌اند و حتی عده‌ای او را بی‌اعتقاد به مبدأ و معاد فرض کرده‌اند.
یک جام شراب صد دل و دین ارزد
یک جرعه‌ی می، مملکت چین ارزد
جز باده‌ی لعل نیست در روی زمین
تلخی که هزار جان شیرین ارزد.
اصولاً خیام شاعری را پیشه‌ی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفاده‌ی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلس‌آرایی و مزاح‌گویی می‌پرداخت و در مراسم خوش‌گذرانی اهل فسق و فجور شرکت می‌کرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر می‌نمودند. بنابراین هر کس که پیشه‌ی شاعری را اختیار می‌کرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین می‌نگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوه‌ی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده می‌شود و از مشکل‌ترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.
نخستین کسانی که او را شاعر خوانده‌اند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجم‌الدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.

رباعیات خیام :
در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنه‌داری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربار‌ه‌ی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطه‌ی رسانه‌های علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیله‌ی تشخیص سیمای او رباعی‌هایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعی‌هایی است که محققاً از او نیست.»
همه‌ی خیام‌شناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوسته‌اند و بسیاری از رباعی‌گویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سروده‌های خویش در سایه‌ی این شهرت عالمگیر، سروده‌هایشان را به او منسوب کرده‌اند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفه‌ی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعی‌های صوفیانه‌ای نوشته‌اند و به این ترتیب با این افزایش‌‌ها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کرده‌اند. با این همه اگر با دیده‌ی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی می‌نماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطه‌آمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نه‌تنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بی‌تفاوت نمی‌گذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.
اما قبل از هر چیز باید به گونه‌ای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعی‌سرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسنده‌ی کتاب خیام‌ِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعی‌گو پرداخته‌اند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کرده‌اند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب نتیجه‌ی غرض‌ورزی غربیان دانسته‌اند و گفته‌اند: «کسی چه می‌داند که غربیان آزمند و پول‌اندوز از ترویج رباعیات خیام در شرق این نتیجه را نخواسته‌اند که کارخانه‌های شراب‌کشی خود را به کار اندازند و از این راه کیسه‌ی شرقیان را از زر و سیم تهی کرده و کاسه‌شان را به باده پر سازند.» باید یادآوری کنم که به حقیقت از انصاف دور افتاده‌اند و راه افراط رفته‌اند. حقیقت امر این است که خیام منجم و ریاضیدان بی‌هیچ تردیدی، رباعی‌گو هم بوده است و دیگر این که فراموش نباید کرد که داوری یک‌بُعدی، دور از رویه‌ی تحقیق و پژوهش است. بنابراین شایسته است که اولاً حقیقت‌بین باشیم و ثانیاً به نکات مثبت و چشمگیر تفکر خیامی که حاکی از فلسفه‌ی خوش‌بینانه‌، آزادگی و نظریات بدیع علمی او هستند و در رباعیات اصیل خیام – نه الحاقی – می‌درخشند، توجه کنیم و در قضاوت واقع‌بین و معتدل باشیم نه متعصب؛ به علاوه باور کنیم که اشاعه‌ی افکار و اشعار خیام در جهان غرب – با پذیرفتن منت و دینی که بی‌تردید فیتز جرالد بر ادب و فرهنگ ما دارد – ناشی از صراحت بیان، از دل برخاستگی سخن و وسعت اندیشه‌ی خیام است، نه زد و بندهای سیاسی!
از خصایص کلام حکیم عمر خیام می‌توان به این موارد اشاره کرد:
1. کلام او در نهایت فصاحت و بلاغت است و از تصنّع و تکلف به دور است. او در پی آرایش کلام نیست و مقام حواس خود را متوجه معنی و پیام شعر می‌کند.
2. از دیگر خصایص خیام ذوق لطیف و حس شدید اوست. با اینکه قصد شاعری ندارد، از دیدن مناظر زیبای طبیعت و دیدن مهتاب و ابر و باران، بی‌اختیار به سرودن شعر می‌پردازد. از سخنان او برمی‌آید که از مرگ بیمی ندارد؛ زیرا کسی که از مردن می‌ترسد، این اندازه اصرار در یادآوری مرگ ندارد، بلکه تا می‌تواند خود را از یاد آن منصرف و غافل می‌سازد.
«آن کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد
بس داغ که او بر دل غمناک نهاد
بسیار لب چو لعل و زلفین چو مُشک
در طبل زمین و حقه خاک نهاد»


دانلود با لینک مستقیم


مقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست

شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟ 24ص

اختصاصی از فایل هلپ شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟ 24ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

 

دانشگاه آزاد اسلامی

شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟

استاد:آقای حشمتی نسب

محقق:حسن ماندنی

تابستان 87-86

فردوسی‌ و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری:‌

فردوسی یک نوع‌ عدم‌ تعلق‌ به‌ دنیا و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری‌ متعالی دارد که‌ به‌ «پندهای‌ سلیمان‌» می‌ماند و ارزش‌های جاودانی‌ شاعر، که‌ همراه‌ با عواطف‌ انساندوستانه‌ و نرمی‌ طبع‌ خاص‌ و با ترکیبی‌ زیبا و جالب‌ در شاهنامه به‌ چشم‌ می‌خورند، آثار متفکران‌ بزرگ‌ هند را به‌ یاد می‌آورد. علاقه آرنولد به‌ شاهنامه‌ ، و به‌ ویژه به‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌، ناشی‌ از شرحی‌ بود که‌ سنت بوو بر ترجمة‌ ژول‌ مول‌ از شاهنامه‌ نوشت‌. در اینجا، اشاره‌ به‌ برخی‌ دیگر از مترجمان‌ اروپایی‌ شاهنامه بی‌فایده‌ نیست‌. سرویلیام جونزازاولین‌ شرق‌شناسانی‌ بود که‌ به‌ ترجمة‌ داستان‌ رستم‌ وسهراب‌ به‌ سبک‌ تراژدی‌های‌ یونانی‌ روی‌ آورد. اندکی بعد جوزف‌ چمپیون (Joseph Champion) بخش‌هایی‌ از آغاز

شاهنامه‌ را به‌ شعر ترجمه‌ کرد و به‌ سال‌ 1875 در کلکته به‌ چاپ‌ رسانید. سبک‌ شعری‌ او بیشتر تقلیدی‌ بود از شاعر بزرگ‌ انگلیس‌ الکساندر پوپ‌ که‌ ایلیاد هومر را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ بود. از مترجمان‌ دیگر شاهنامه‌ باید به‌ جیمز اتکینسن‌ اشاره کرد که‌ بیشتر از چمپیون‌ با ادبیات‌ فارسی‌ آشنایی‌

داشت‌. او در سال‌ 1814 داستان‌ «رستم‌ و سهراب‌» را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورد و در 1832 نیز خلاصه‌ای‌ از شاهنامه‌ را در ترکیبی‌ از نظم‌ و نثر به‌ همان‌ زبان ترجمه‌ کرد. اتکینسن‌ همانند بسیاری‌ از علاقه‌مندان‌ به ادبیات‌ شرق‌ معتقد بود که‌ «آثار بزرگ‌ شرقی‌ قابل‌ توجه و از جهات‌ گوناگون‌ نظیر آثار کلاسیک‌ غرب‌اند.» از همین رو، وی‌ به‌ یافتن‌ وجوه‌ تشابه‌ بین‌ شاهنامه‌ و نوشته‌ها و سروده‌های‌ کلاسیک‌ اروپایی‌ پرداخت‌. به‌ عنوان نمونه‌، ابیات‌ زیر از شاهنامه‌ را در وصف‌ زیبایی تهمینه‌ ترجمه‌ کرده‌ و همراه‌ با شرح‌ گسترده‌ای‌ دربارة آثار مشابه‌ شاعرانی‌ چون‌ هومر، ویرژیل‌، آناکرئون‌ و شکسپیر انتشار داده‌است

خیام نیشابوری :

نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:

زان باده  که عمر را حیات دگر است         پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است

بر نه به کفم که کار عالم سمر است         بشتاب که عمر ای پسر در گذر است

هشدار! که روزگار شور انگیز است        ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است

در کام تو گر زمانه لوزینه نهد        زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.

اندیشه‌های فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری): حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست،‌ ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سال‌های مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی می‌توان گفت که از نیمه‌ی اول قرن پنجم تا دهه‌های نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیه‌اش ابوالفتح، لقبش غیاث‌الدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمه‌دوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق،‌ تقریباً به مسافت نیم‌فرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.او در همه‌ی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کرده‌اند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبه‌ی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند می‌بندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.از قضا حسن طوسی به وزارت جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی می‌رسد و خواجه نظام‌الملک طوسی مشهور می‌شود. او به عهد خود وفا می‌کند و حسن صباح را به خدمت سلطان می‌برد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظام‌الملک تقاضا می‌کند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا می‌کند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمی‌پردازد. با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلا‌ل‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام‌الملک طوسی، تصمیم گرفته‌ شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه‌ی آنها مقدم بود.این منجمان با محاسبات ریاضی، زیج‌هایی (مجموعه جدول‌هایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستاره‌شناسی تدوین می‌شد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» می‌خواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار می‌رفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم می‌دانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولین‌بار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیله‌ی رشته‌های بی‌نهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادله‌ی اقلیدس بی‌استدلال مانده بود، به وسیله‌ی فرضیه‌ی خیام ثابت می‌شود.می‌توان گفت خیام اولین کسی است که هندسه‌ی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئله‌ای هندسی، به معادله‌ی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجه‌ی سوم فائق آمد.خیام رساله‌ی مختصری تحت عنوان رساله‌ فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما درباره‌ی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخه‌ی منحصر به فردی از آن در کتابخانه‌ی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقه‌ی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.

خیام و حافظ و اپیکوریسم:

نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.

از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.

به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.

خیام: کافر شراب‌خوار یا...؟

خیام شاعری کم‌گو بوده است. خیام اگرچه در درجه‌ی اول از علم و فضل بود، ولی عامه‌ی مردم او را به سبب رباعیاتش می‌شناسند. در مورد خیام نگرش‌های مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عده‌ای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شراب‌خوار پنداشته‌اند و به اشعار او از جهت ترغیب به می‌خوارگی نگریسته‌اند و حتی عده‌ای او را بی‌اعتقاد به مبدأ و معاد فرض کرده‌اند.یک جام شراب صد دل و دین ارزدیک جرعه‌ی می، مملکت چین ارزدجز باده‌ی لعل نیست در روی زمینتلخی که هزار جان شیرین ارزد.اصولاً خیام شاعری را پیشه‌ی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفاده‌ی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلس‌آرایی و مزاح‌گویی می‌پرداخت و در مراسم خوش‌گذرانی اهل فسق و فجور شرکت می‌کرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر می‌نمودند. بنابراین هر کس که پیشه‌ی شاعری را اختیار می‌کرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین می‌نگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوه‌ی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده می‌شود و از مشکل‌ترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.نخستین کسانی که او را شاعر خوانده‌اند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجم‌الدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.رباعیات خیام :در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنه‌داری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربار‌ه‌ی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطه‌ی رسانه‌های علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیله‌ی تشخیص سیمای او رباعی‌هایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعی‌هایی است که محققاً از او نیست.» همه‌ی خیام‌شناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوسته‌اند و بسیاری از رباعی‌گویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سروده‌های خویش در سایه‌ی این شهرت عالمگیر، سروده‌هایشان را به او منسوب کرده‌اند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفه‌ی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعی‌های صوفیانه‌ای نوشته‌اند و به این ترتیب با این افزایش‌‌ها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کرده‌اند. با این همه اگر با دیده‌ی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی می‌نماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطه‌آمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نه‌تنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بی‌تفاوت نمی‌گذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.اما قبل از هر چیز باید به گونه‌ای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعی‌سرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسنده‌ی کتاب خیام‌ِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعی‌گو پرداخته‌اند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کرده‌اند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب


دانلود با لینک مستقیم


شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟ 24ص

دانلود پروژه اکولوژی جانوری و پراکنش آنها 30 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پروژه اکولوژی جانوری و پراکنش آنها 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

اکولوژی جانوری و پراکنش آنها

هر موجود زنده ای شیوه زندگی مشخصی دارد که به ساختار و فیزیولوژی آن موجود و همچنین محیط زیستی که در آن سکنی گزیده، بستگی دارد. عوامل فیزیکی و بیولوژیکی برای تولید دامنه وسیع و متنوع محیط زیست در نقاط مختلف زمین در حال فعالیت هستند. شرایط در بعضی مناطق استوایی و دریاها تقریبا ثابت هستند، اما در بیشتر نقاط زمین، دما، رطوبت و نور خورشید با توجه به فصول سال تغییر می کنند. این تأ‌ثیرات را در مجموع به عنوان اقلیم می شناسند. چرخه زندگی هر گونه کاملا با شرایط آب و هوایی محیط زندگیش سازگار است. هیچ جانوری کاملا مستقل زندگی نمی کند، برعکس، هر کدام بخشی از اجتماع زنده هماهنگی است که اعضای دیگر آن گونه، بسیاری از انواع جانوران و گروه های گیاهان مختلف را در بر می گیرد.

اکولوژی عبارت است از مطالعه علمی روابط میان موجودات زنده و محیط اطراف آنها. پراکنش نیز به مطالعه حضور آنها در زمانها و مکانهای مختلف می پردازد.

اکولوژی

محیط فیزیکی:

گیاهان و حیوانات تحت تأثیر فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی زیادی قرار می گیرند. مهمترین آنها عبارتند از: 1) نور خورشید 2) دما 3) آب ( میزان نمک آن ) 4) گازها و مواد معدنی. که هر کدام اهمیت خاصی دارند و اثر آنها بر حیوانات کاملا مشهود است، ولی همگی با هم در رابطه هستند و هیچ کدام مستقل از یکدیگر عمل نمی کنند. خورشید انرژی نورانی را که گیاهان برای فتوسنتز احتیاج دارند، تامین می کند، اما علاوه بر آن محیط زندگی جانوران را نیز گرم می نماید، و همچنین با بالا بردن دمای آب باعث تبخیر آن میگردد. ( که نتیجه آن ریزش برف یا باران است ). دما سرعت تمام واکنشهای شیمیایی را تحت کنترل دارد، که واکنشهای بیوشیمیایی بدن موجودات زنده نیز جزو آن است. آب حلال مواد معدنی مورد نیاز گیاهان، ماده اصلی بدن جانوران و واسطه ای است که بسیاری از موجودات در آن زندگی می کنند.

12-1 نور خورشید: همه انرژی مورد استفاده در اندامها از نور خورشید نشأت می گیرد. انرژی ممکن است از صورتی به صورت دیگر تبدیل شود، اما هیچگاه به وجود نمی آید و از بین نیز نمی رود. گیاهان سبز انرژی نورانی خورشید را جذب می کنند و در نتیجه فعالیت فتوسنتزی، که در کلروفیل های آنها صورت میپذیرد، از دی اکسید کربن و آب، کربوهیدرات تولید می کنند. همچنین در نتیجه این عمل پروتئین ها و اسیدهای چرب نیز به وجود می آیند. انرژی ذخیره شده در این ترکیبات، به عنوان منبع نهایی انرژی، مورد استفاده جانوران قرار می گیرد. این انرژی از هر بخش به بخش دیگر منتقل شده و انرژی لازم را برای ادامه زندگی و فعالیت سیستم های زنده فراهم می نماید. تبادلات انرژی تمام پیشرفتهای فیزیکی و زیستی را بر روی زمین تحت کنترل دارد و عملکرد اندامها را ممکن می سازد.

12-2 دما: تغییرات دما در جهان دامنه بسیار وسیعی دارد و اختلاف دماها به هزاران درجه می رسد، ولی اکثر جانوران روی زمین تنها می توانند در دامنه گرمایی 2- تا 50 درجه سانتیگراد، زندگی کنند. میزان تحمل گرما تحت تأثیر رطوبت است و به مقدار خشکی هوا و یا درصد بخار آب تحت هر دمایی بستگی دارد. به عنوان مثال، در هوای خشک یک کویر، درجه حرارت 32 برای انسان خیلی ناراحت کننده نیست، ولی چنین دمایی با مخلوطی از رطوبت، در مناطق استوایی به سختی قابل تحمل است.

دما بر میزان رشد، تولید میوه و بقای گیاهان، که غذای بسیاری از جانوران مختلف به آنها وابسته است، تأثیر می گذارد.یک دوره طولانی بهار، رشد علوفه را به تأخیر می اندازد و باعث کمبود غذای بسیاری از حشرات، جوندگان و چرندگانی می شود که از آن علوفه تغذیه می کنند. هوای نامناسب در زمان گل دهی، ممکن است سبب کاهش محصولات میوه های سته یا غلات شود، و پرندگان بسیاری را که از آنها تغذیه می کنند، وادار می سازد تا یا در مناطق دیگر برای یافتن غذا سرگردان شوند و یا از گرسنگی بمیرند.

دمای بدن خزندگان، دوزیستان، ماهیها، حشرات و سایر بی مهرگان، فاقد تنظیمات درونی است و یا به میزان بسیار کمی تنظیم شده. مقدار جریانهای شیمیایی در متابولیسم آنها و در نتیجه رشد و فعالیتشان، مستقیما تحت تاثیر دمای محیط است. با گرم شدن هوا سرعت آن افزایش می یابد و با بروز سرما کند میشود. هر گونه دارای محدودیت های دمایی است. بروز یک یخبندان طولانی و یا یک گرمای طاقت فرسا همه آنها را می کشد. اگر دوره یخبندان پس از تخم گذاری و در مرحله ای که لاروها شروع به رشد کرده باشند، ظاهر شود، بسیاری نابود می شوند و جمعیتشان کاهش می یابد. برخی حشرات تخم گذار که لارو یا شفیره دارند، زمستان را با استراحت و کاهش متابولیسم، و یا زندگی در زیر زمین، همراه گیاهان و یا در کف برکه ها و نهرها سپری می کنند تا از یخ زدن خود جلوگیری نمایند. بعضی از حشرات که در یخ گیر کرده اند، احتمالا می توانند به زندگی خود ادامه دهند، زیرا آب بدنشان حاوی مواد محلولی است که مانع یخ زدن آنها می شود. خزندگان و دوزیستان ساکن مناطقی که زمستان های سرد دارد، مجبورند برای اینکه یخ نزنند، در زیر زمین و یا آب به خواب زمستانی فرو روند. بعضی مارهای مناطق خشک غرب که روزها در فصل بهار خارج می شوند، در تابستان برای فرار از گرمای طاقت فرسا به شب بیداری روی می آورند. بیشتر ماهیهای ساکن آبهای شیرین در هوای سرد فعالیتی ندارند. از آنجایی که تغییرات دما در اقیانوسها کمتر است، موجودات آبزی کمتر تحت تأثیر آب و هوا قرار می گیرند، در حالی که بسیاری از انواع ماهیهای آبهای شور، در فصول مختلف سال به شمال و جنوب مهاجرت می کنند.

پرندگان و پستانداران به علت دارا بودن پوشش، به ندرت مستقیما تحت تأثیر دمای محیط قرار میگیرند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه اکولوژی جانوری و پراکنش آنها 30 ص

افت و خیزهای گرمایی میخکوبی و خزش شار و نقش آنها در مقاومت ویژه الکتریکی ابر رساناهای گرم

اختصاصی از فایل هلپ افت و خیزهای گرمایی میخکوبی و خزش شار و نقش آنها در مقاومت ویژه الکتریکی ابر رساناهای گرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

افت و خیزهای گرمایی میخکوبی و خزش شار و نقش آنها در مقاومت ویژه الکتریکی ابر رساناهای گرم


افت و خیزهای گرمایی میخکوبی و خزش شار و نقش آنها در مقاومت ویژه الکتریکی ابر رساناهای گرم

مقالات  شیمی  با فرمت           DOC           صفحات  10

در ابر رساناها رفتارهای الکتریکی با رفتارهای مغناطیسی اساسا“ به همدیگر وابسته می باشند. ما با توجه به این حقیقت آثار افت و خیزهای گرمایی، میخکوبی شار و ناهمسانگردی و بخصوص نقش این عوامل در رفتارهای مقاومت ویژه الکتریکی ابر رساناهای گرم را بررسی کرده ایم و نشان داده ایم که چگونه کوتاهتر بودن طول همدوسی، بالاتر بودن دمای بحرانی و جفت شدگی بین لایه ای ضعیف در ابررساناهای گرم آثار عوامل فوق در این ابر رساناها و ابررساناهای سرد را از همدیگر متمایز می کند. بعضی از این آثار از جمله پهن شدگی زیاد گذار مقاومتی با افزایش میدان، اختلاف رفتارهای مقاومتی ابررساناهای گرم ، کاهش سریع چگالی جریان بحرانی با افزایش دما، مکانیزمهای ذاتی و میکروسکوپی میخکوبی، واهلش مغناطیسی و خط برگشت ناپذیری را بر اساس تئوری خزش شار اندرسون کیم توضیح داده ایم. همچنین بعضی از محدودیتها و

 

نتایج نادرست این تئوری را مطرح کرده و با معرفی فازها و رژیمهای ابررسانایی و گذارها یا گذارهای بین آنها سعی در توجیه بهتر نتایج نموده ایم. توضیح داده ایم که نظم بلند برد کریستالی شبکه


دانلود با لینک مستقیم


افت و خیزهای گرمایی میخکوبی و خزش شار و نقش آنها در مقاومت ویژه الکتریکی ابر رساناهای گرم