دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
Major Depressive Disorder
اختلال افسردگی اساسی
در کاربرد روزانه، اصطلاح افسردگی عموماً به عنوان حالتی از احساس غمگینی شدید تعریف می شود که مشتمل بر احساس فراگیرنده ای از فقدان، نافعالی،خستگی و مشکلاتی در تفکر و ارتباط است (زیگلرد واستیونسون، 1993) این اصطلاح در مورد استفاده بالینی معنی خیلی اختصاصی تری به خود می گیرد . براین اینکه ، کودک با بزرگسالی از لحاظ بالینی افسرده تشخیص داده شود نه تنها باید غمگینی یا اختلال عاطفی شدیدی را تجربه کنند ،بلکه باید در کارکرد شناختی فردی آنها و نیز در رفتارشان تغییراتی صورت گیرد. این تغییرات در سنین مختلف کودک، متفاوت بوده و شامل نشانه های جسمانی، رفتاری، شناختی و اجتماعی می شود (رافائل و باروز،1995) (به نقل از علی پور و محمد اسماعیل،1380)
کودکانی که افسرده هستند اغلب با دردهای جسمانی همچون سردرد، و درد شکم یه عنوان نسختین و بارزترین علائم اختلال معرفی می شوند. البته وجود دردهای دیگری نیز در ناحیه پا و قفسه سینه گزارش شده است (جالی ، 1981) وجودنشانه هایی چن اختلال خواب و اشتها نیز در بین آنان رایج است. بدین معنا که این کودکان اغلب به طور غیر معمولی خسته بوده و کمبود خواب یا پرخوابی را در خانه گزارش می دهند. اشتهای مختل نیز در کودکان جوانتر به صورت کم اشتهایی و در نوجوانان اغلب به شکل پراشتهایی نمایان می شود. کاهش انرژی و کندی روانی – حرکتی نشانه های رایج تری هستند که در اکثر کودکان افسرده دیده می شود. در مقابل آنچه به عنوان برانگیختگی حرکتی شناخته شده کمتر در بین آنان رایج است . از دیگر نشانه های رفتاری افسردگی می توان به ترس از شکست،عملکرد تحصیلی ضعیف، گریه کردن ، پرخاشگری ، ناتوانی در کسب لذت و مشکل در تصمیم گیری اشاره نمود (جالی ،1981، برین و فیدلر،1996) (به نقل از علی پور و محمد اسماعیل،1380)
رایج ترین خصوصیات شناختی افسردگی در کودکان ،تصور منفی از خود یا بعضی صورتهای خیالی تحقیر خود شناخته شده است. هنگامی که کودکان از نظر شناختی رشد می کنند این نشانه ها نیز در فرایند تحولی آنان انعکاس خواهد یافت. به نحویکه در دوره تفکر عملیات صوری کودکان افسرده آنچه را که به عنوان سبک اسنادی معیوب شناخته شده نمایان می سازند. در حالیکه تا قبل از 8 سالگی امکان ندارد که نشانه های اصلی افسردگی همچون احساس گناه، و درماندگی را همانند نوجوانان و بزرگسالان تجربه کنند. علاوه بر ویژگی های یاد شده، کودکان و نوجوانان افسرده ممکن است تواماًنگرانی افراطی در مورد بیماری و مرگ و یا افکار ارجاعی را تجربه کرده و در یک حالت دلواپسی و پریشانی مداوم قرار گیرند. تمرکز ضعیف(به علت وجود افکار افسرده و پریشانی حواس ناشی از آن) و افکار خودکشی از دیگر نشانه های رایج افسردگی در کودکان است (زاکرمن و پارکر ، 1995، و هرینگتون ،1993)(به نقل از علی پور و محمد اسماعیل،1380)
افسردگی با کاهش مهارتهای اجتماعی نیز مرتبط است گوشه گیری به همراه خلق دلتنگ رایج ترین نشانه ای است که کودکان افسرده را از کودکان با دیگر وضعیتهای روانپزشکی متمایز می سازد. کودکان افسرده به این علت که در تعاملهای اجتماعی ترتیب داده شده از طرف همسالانشان کمتر مثمر ثمر هستند. کمتر نیز به عنوان همبازی یا همکار برگزیده می شوند. همچنین آنها ممکن است مشکلاتی در زمینه آگاهی و کنترل خودشان داشته باشندو از طرف همسالانشان تقویت چندانی دریافت ندارند. این مشکلات ارتباطی با همسالان اغلب موجب همبستگی رفتارهای ضد اجتماعی، پرخاشگرانه و اختلال سلوک با افسردگی شده است به هر حال وجود نشانه های بالینی مذکور یا ترکیبی از همه نشانه های ارائه شده می تواند منجر به ایجاد افسردگی اساسی در کودکان شده و عملکرد خانوادگی تحصیلی و اجتماعی کودک ار مختل سازد (برین و فیدلر،1996) (به نقل از علی پور و محمد اسماعیل،1380)
علاوه بر متفاوت بودن ویژگیهای افسردگی در سطوح مختلف رشدی، برآورد شیوع اختلال افسردگی اساسی نیز بر حسب سن، جنس د رکودکان و نوجوانان کاملا متغیر است. چنانچه کاشانی و سایمونز ( 1983 – 1979) ، آندرسون (1987) ، مک جی و سیلدا (1990) ، فلمینگ و ولز (1989 – 1988) ،کوواکس(1989) و کانت ول (1990) نرخ شیوع اختلال افسردگی در کودکان و پیش دبستانیها را 1 درصد در کودکان مدرسه 2 درصد و در نوجوانان 5 درصدگزارش داده اند. علاوه بر این نرخ شیوع اختلال افسردگی در جمعیت بالینی نیز سن 10 تا 5 درصد گزارش شده است. همانطور که نتایج نشان می دهد شیوع افسردگی به همراه سن افزایش می یابد و این خطر در بین نوجوانان بالاتر از کودکان جوانتر است در حالیکه در سنین 14 و 15 سالگی بیش از 40 درصد جمعیت کل، نشانه های افسردگی را گزارش می دهند. این افزایش نرخ افسردگی در دوران نوجوانی در دختران به طور قابل توجهی بیشتر از پسران بوده، در حالیکه در طول سالهای اولیه کودکی، اختلال افسردگی در بین پسران شایع تر از دختران است (راتر، تایلور و هرسو،1994؛نیوکامر،1993، بوتزین ، آگوسلاوآلوی 1993، اسکالی 1996) (به نقل از علی پور و محمد اسماعیل،1380)
قرائن قابل توجهی وجود دارد که اختلالهای افسردگی بدون ارتباط با سن یا جنس، اساسا یک بیماری است که عوامل خطر زای متعددی در پیدایش آن مهم به نظر می رسد این عوامل در بعضی تحقیقات به سه دسته عوامل خطر زای فردی، خانوادگی و اقتصادی – اجتماعی تقسیم می شود . عوامل خطر زای فردی شامل نشانه های افسردگی غیر قابل تشخیص ،آمادگی ژنتیکی ،آسیب مغزی، مسائل بهداشت روانی و جسمانی مزمن، سن، وضعیت بلوغ و جنس است. عوامل خطر زای خانوادگی شامل فقدان والدین، طلاق ، نزاع زوجین، بیماری خلقی والدین،تنبیه های انضباطی شدید، آزارگری در خانواده و کاهش حمایت اجتماعی بوده و عوامل خطر زای اقتصادی – اجتماعی شامل نژاد ، پایگاه اجتماعی – اقتصادی و تاثیر گروه همسالان در مدرسه است. بنابراین هم عوامل زیستی و هم روان شناسی در پیدایش افسردگی کودکی و نوجوانی مهم بوده و می تواند کودک را مستعد ابتلا به افسردگی سازد (برین ، فیدلر،1996)(به نقل از علی پور و محمد اسماعیل،1380)
پرسشنامه علائم مرضی کودک (CSI-4 )
پرسشنامه علائم مرضی کودک (CSI-4 ) یک مقیاس درجه بندی رفتار است که توسط اسپرافکین و گادو به منظور غربال اختلالهای رفتاری هیجانی در کودکان سنین 5 تا 12 سال طراحی شده است. فرم اولیه این پرسشنامه که با نام SLUG معروف شد در سال 1984 توسط اسپیرافکین و گادو و بر اساس طبقه بندی DSM=III – R ساخته شد که سوالاهای آن همانند فرم های قبلی علاوه بر تناسب و قابل فهم بودن آن براساس نوع موقعیت و اطلاعاتی که دارا بودند تا حدی متفاوت بود نسبت به فرم های قبل در سال 1994 با چاپ چهارم DSM=IV با تغییرات اندکی توسط گادو و اسپیرافکین تجدی نظر شد.
CSI-4 دارای 2 فرم والدو معلم است،فرم والدین دارای 97 سوال است که به منظور غربال 18 اختلال رفتاری و هیجانی تنظیم شده و فرم معلم که حاوی اطلاعاتی از محیط تحصیلی و کارکرد آموزشی کودک است 77 سوال را در بر می گیرد و جهت غربال 13 اختلال رفتاری و هیجانی طراحی شده است که یکی از اختلال ها، اختلال افسردگی اساسی (MDDI) است.
اعتبار
در مطالعاتی که توسط گادو واسپیرافکین انجام گرفت اعتبار بازآزمایی پرسشنامه های مرضی کودک CSI-4 مورد برری قرار گرفت . نمونه این مطالعه در 75 پسر سنین 6 تا 10 سال / با میانگین سنی 7/7 و انحراف استاندارد 3/1) تشکیل می دادند که در یک مطالعه تشخیصی ترتیب داده شده توسط دکتر ژان لونی نام نویسی کرده بودند. والدین این کودکان یکبار قبل از ارزیابی اولیه و مجدداً زمانیکه جلسه ارزیابی پسرانشان تمام می شد،پرسشنامه CSI-4 تکمیل می کردند. درجه بندی ها به طور متوسط با فاصله زمانی 6 هفته (2/6 = M، 5/3 = SP) انجام گرفت.
نتایج حاصل از تحلیل داده ها و همبستگی ها بدست آمده از دو بار اجرای پرسشنامه CSI-4 نشان داد که اعتبار بازآزمایی برای همه طبقه های CSI-4 در سطح 0001/0 > P معنادار بود و اعتبار در اختلال افسردگی اساسی کودکان به این صورت (V=0/43 , R=0/56) گزارش شد.
همبستگی هایی بین 2 بار اجرای فرم والد پرسشنامه CSI-4 برای کودکان واجد تشخیص در اختلال افسردگی اساسی کودکان به صورت که تعداد نمونه = 32،تعدا سوالد = 10 ،56/0 = R 01/0 =P ) گزارش شد.
روایی