این فایل به صورت پاورپوینت ارائه گردیده است که در واقع اصل اندیشه های مورگان را به تصویر می کشد
موضوع : خلاصه ای از کتاب جامعه باستان مورگان
این فایل به صورت پاورپوینت ارائه گردیده است که در واقع اصل اندیشه های مورگان را به تصویر می کشد
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:87
فهرست مطالب:
چکیده: 1
مقدمه 2
مقدمه 3
مقدمه 4
دوره آریایی، زرتشت و هخامنشی 4
طب در جندی شاپور 7
پرستاری از بیمار در ایران 8
تحولات پرستاری بعد از انقلاب 9
فرهنگ پرستاری در ایران کنونی 9
پرستاری در صدر اسلام 11
پرستاری در صدر اسلام 12
پرستاری حضرت فاطمه زهرا (ع) 13
میمونه پرستار ابداع کننده درمانگاه سیار 15
پرستاری حضرت زینب 16
خلاصهای از طب قرآنی 17
زن و پرستاری 18
ارزشها 20
ارزشها 21
ارزش حرفهای 21
ارزش و اهمیت پرستاری 22
ارزشمندترین پرستاری 23
پاسخی نشاط انگیز 25
پاسخی نشاط انگیز 26
دعای بیمار 26
محبوبیت الهی 26
فروتنی 27
بردباری 27
پرستاری و اجر اخروی 28
جایگاه اخلاق در پرستاری 30
جایگاه اخلاق در پرستاری 31
حمایت از بیمار 33
مهربانی و عطوفت 34
تنها نگذاشتن بیمار 35
دعا برای بیمار 35
امیدواری دادن 36
مراقبت از بیمار 40
مراقبت از بیمار 41
همکاری با پزشک به منظور بهبودی بیمار 41
هماهنگ کردن مراقبت از بیمار 42
محافظت از بیمار 43
آموزش بیمار و خانواده 43
حمایت از بیمار 44
روشهای مداخله و برقراری تعامل با بیمار و خانوادة او 45
پرستاری در فرهنگ اسلامی 46
پرستاری در فرهنگ اسلامی 47
پرستاری در اسلام 47
پرستاری حضرت یوسف (ع) 48
نُسَیبه، پرستار با ارزش 48
حضرت زینب، پرستار نهضت حسینى 49
پرستاری در ایران 50
ضرورت بازنگری وظایف پرستاران 51
سازمان نظام پرستاری جمهوری اسلامی ایران 52
کاهش ساعت کار پرستاران یا همان قانون ارتقا’ بهره وری کارکنان بالینی نظام سلامت 53
پرستاری از دیدگاه ائمهعلیهم السلام 54
پرستاری در عاشورا 58
پاداش پرستاری 59
نقشهای پرستار 65
شرایط محیط کار، محل استخدام 67
حقوق و مزایا و شرایط ارتقاء شغل 67
آینده نگری درباره شغل با توجه به شرایط اجتماعی 68
ویژگیهای پرستار خوب 69
ویژگیها و شرایط بیمار 70
نقش رفتار خوب در بهبودی : 71
شرح وظایف پرستار 72
ارزش پرستار از دیدگاه اسلام 74
بررسى سختى ها و مشکلات زنان پرستار شاغل در شیفت هاى شب 77
نتیجهگیری 83
منابع: 84
چکیده:
به فرمودهی امیرالمؤمنین علیه السلام در نهجالبلاغه پایبندی و تعصب ورزیدن به خصلتهای نیکو، انسان دوستی، محبت و خدمت به انسانها و به طور کلی جریان یافتن همه امور زندگی در قلمروهای معنوی بر مبنای حق از جمله عوامل حیاتبخش یک تمدن اسلامی است. این عوامل از جمله خصوصیات ویژه پرستاران است. پرستاران همواره در حد توانایی خود در این راه گام برداشته و نتایج ارزندهای را نیز دریافتهاند. لذا پرستاران میتوانند نقش عمدهای در اعتلای تمدن اسلامی داشته باشند.
در پی نامگذاری سال 2001 میلادی از سوی ریاست محترم جمهوری به نام سال گفتگوی تمدنها و بر اساس مصوبه کمیته دانشگاهی گفتگوی تمدنها، کمیسیونهای نظری و تخصصی در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ایران تشکیل گردید. این مقاله با هدف کلی «بررسی نقش و جایگاه پرستاری در ساختار تمدنها و چگونگی کار کردن آنها» که بیانگر نقش پرستاری در ساختار تمدن اسلامی نیز میباشد انجام گرفته است.
در این مقاله با پرداختن به پرستاری در ایران باستان، صدر اسلام و پس از اسلام مورد توجه قرار گرفته است. همچنین پس از پرداختن به ارزشها در پرستاری و پیامدهای این رشته، پرستاری در ایران کنونی نیز معلوم گردیده است.
کلمههای کلیدی (key word)
1- پرستاری در ایران کنونی 2- صدر اسلام 3- پیامدها 4- هدف
مقدمه
توافق و هماهنگی و سازگاری مطلق در جامعه، بدون اعتدال دلها امکانپذیر نخواهد بود. جامعهای که مردم آن از این حرکت تکاملی برخوردارند، در پیشبرد علم و هنر و صنعت و اخلاق و دیگر معنویات موفقند.
جهان معنوی پیرامون ما ارتباط بسیار نزدیکی با جهان مادی دارد. جهان معنوی نیروئی فیضان دارد که عالم ماده را نگهداری میکند این نیروی معنوی روح را زنده نگاه میدارد.
پرستار معنویت است و روح – معنویت جوئی انسان را به اعلاعلین راهنمایی می کند و می برد به جایی که جز خدا نبینی ... در همین راستا تنظیم و گردآوری این مقاله فرهنگی نشستیم، باشد تا بر خود باوریمان افزوده و از گرمی نیرویمان بطور موثرتری استفاده نمائیم و با عنایات بیچون خداوندی گامهایمان را به عرفات نزدیکتر نمائیم.
پیشانی از خاک برداریم و مرواریدهائی از اقیانوس جان بر گونههامان، اشک شوق در چشمانمان، بعنوان دستآوردی هر چه کوچک از هستی جان، شادیبخش خلقالله باشیم. تماس با عرفات لاتیناهی با پاکی دل مقدور است. با خدمات عرفانی میتوان دائما در حال نیایش بود و از راه عالم پاک ماده با اشعه ملکوتی ارتباط برقرار کرد، ارتباط انسان با خویشتن، با خدا و با جهان هستی و همنوع.
درک افکار و عقاید فرهنگی مسلط بر هر دورهای در فهمیدن سابقه و تاریخچه سیستم مراقبتهای بهداشتی رایج آن عصر کمک زیادی میکند. الگوی مراقبتهای بهداشتی، رایج در زمانهای گذشته تحت تأثیر الگوهای رایج پزشکی و پرستاری امروز، قرار گرفته و تغییر پیدا کرده است.
دوره آریایی، زرتشت و هخامنشی
قدیمیترین دوره تاریخ پزشکی در کشور ما دوره آریایی است که آریاییها در زادگاه اول خود که همان خوارزم امروزی است و به اصطلاح آنان آریاویژ بوده و به نظر میرسد سی قرن قبل از میلاد باشد، شروع شده است. تا هفتصد سال قبل از میلاد اثری از علوم یونانی در ایران نبوده تا آن که از پانصد سال قبل از میلاد یعنی دویست سال بعدع آثار علوم یونانی در ایران هویدا گردیده است. از خلال صفحات تاریخ ایران باستان روشن میشود که زرتشت خیلی بیشتر از مکاتب طبی یونان در عالم وجود داشته است.
مکتب دیگر دوران ایران باستان، مکتب اکباتان میباشد. این مکتب قریب یکصد سال پس از زرتشت توسط یکی از شاگردان وی به نام «سئناپوراهوم ستوت) تأمین گردید. وی با یکصد شاگرد، کار درمان بیماران را عهدهدار بود. طب در دوران قدیم در همه کشورها با عقاید دینی همراه بود. درمان بیماران را با عقاید مذهبی توام میدانستند و اصولا در همه جا دیده میشد که کار درمان بخشی به پرستشگاه Hospital مربوط میشود و کلمه Hospital از لاتین آمده است از کلمه Hospe و Hotel مشتق شده است و Hospitium محلی برای پناه دادن و پذیرایی مسافرین و زوار بوده که اداره امور این اماکن با پرستاران زنان و مردان دینی بوده است.
در ایران باستان هم عمدتا کار پزشکی با علمای دین و موبدان بوده است، چنانکه فردوسی به دنیا آمدن رستم و سایر امور طبی این امر را به خوبی بیان میدارد.
در اوستا آمده است که اولین طبیب ترتیا پدر گرشاسب پهلوان بوده است. این مرد بر حسب عقیده زرتشتیان مرض و مرگ و زخم تیزه و تب سوزان را از بدنها دور میکرد. آریاییها عموما علل بیماریها را از خشم خدایان میدانستند و برای رفع قهر خدایان به قربانی کردن در برابر آنان میپرداختند. طبق نظرات ایرانیان باستان، عوامل بیماری متعدد بودند مانند برودت و حوادث، گرسنگی و تشنگی، عفونت و کثافت، اضطراب و پیری. بعلاوه زیادهروی و عادات ناپسند نیز بیماری را تشدید مینموده است.
رعایت بهداشت شخصی و بهداشت همگانی به عنوان وظیفه برای زرتشتیان آمده است و تامین بهداشت از وظایف فرمانروایان بوده است. در بهداشت همگانی، طب زرتشت مراحل بسیار علمی را پیموده است.
از جمله موارد بهداشتی که بر آن تاکید شده است، پاکیزه نگه داشتن آب از هر نوع پلیدی بوده است و سلاطین هخامنشی در سفرها از هیچ آبی به جز آب ذخیره همراه خود استفاده نمیکردند. در ایران باستان، کوشش بر آن بود که زمین را از آلودگی محفوظ دارند و به این خاطر مردگان را در زمین دفن نمیکردند بلکه آنها را در دخمهای که دور از آب و نباتات بود نگهداری میکردند.
ایرانیان باستان از گوشت گاو، گوسفند، شتر، گورخر، آهو، اسب و همچنین حیوانات شکاری از جمله شیر و نیز الاغ استفاده میکردند و از خوردن گوشت خزندگان و سگ و انسان اجتناب میورزیدند.
امر پیشگیری بیماری و ضدعفونی و گندزدایی و حشرهکشی از موضوعات بسیار مهم و معتبر در بهداشت و طب ایران باستان میباشد.
در کتب مذهبی زرتشتیان دستوراتی در مورد قاعدگی زنان و احکام زن حائض و حامله، وظایف و رفتار مردان در زمان قاعدگی زنان و کیفر سقط جنین آمده است.
در ایران باستان چند نوع درمان به وسیله پزشکان به عمل میآمده است. بطور کلی این درمانها چند قسمت بود که مهمترین آنها درمان روانی- گیاهی و درمان کاردی (جراحی) بوده است. جراحی نه به مفهوم امروزی، بلکه اگر درمانهای طبی یا غیر جراحی مفید واقع نمیگردید، آنوقت به چاقو یا آهن متوسط میشدند و روش داغ کردن را بکار میگرفتند.
فردوسی طوسی شاعر بزرگ و بلند پایه در تولد رستم اشعاری سروده است که میرساند تولدش طبیعی نبوده و نوزاد را از پهلوی مادر خارج نمودهاند زیرا که بسیار بزرگ بوده است، سایر اعمال پس از جراحی نیز انجام شده است. بنابراین طفلی را که مادرش از خطر عظیم جسته است، رستم نام میگذارند. این امر از عجایب شاهنامه است، با آنکه فردوسی طبیب نبوده معهذا جمیع اصطلاحات جراحی را متذکر شده است. مثلا مصراع «بتابید مر بچه را سر ز راه» مفهوم چرخش را میرساند که باید پزشک در موارد لزوم بدان عمل نماید تا طفل متولد شود. برای بیهوشی مادر رستم از شراب استفاده شده و این عمل را چنان که میدانیم عمل قیصری و به زبان انگلیسی سزارین مینامند و منسوب به تولد ژول سزار قیصر روم میباشد که معروف است بر اثر عمل جراحی از شکم مادر بیرون آمده است.
ایرانیان باستان چنان که متذکر گردید با داروهای گیاهی بسیار آشنا بودند و بسیاری از آنها را میشناختند. پس از اختلاط و آمد و رفت با هندیان و دیدن سرزمین هند، بسیاری از گیاهان آن سرزمین را به ایران آوردند. در ایران باستان از شراب برای بیهوشی و از بنگ که از شاهدانه گرفته میشد، بعنوان داروی خوابآور استفاده میکردند. به جهت سمی کردن سرنیزه، زهر و سم را میشناختند و همین امر سبب شد که دانشمندان در پی ماده ضدزهر و سم (پادزهر یا فادزهر) و تریاق و امثال آن بروند.
در ایران باستان سه قسم پزشک که یکی با کارد و دیگری با گیاه و سومی با ادعیه و کلمات خدایی بیماران را درمان میکردند، وجود داشت که سومی همان پزشک روانی نام دارد و این دسته از اهمیت بیشتری برخوردار بودند. غیر از این دسته، اطبای متخصص از جمله چشم پزشک (کحال)، دادپزشک (طبیب قانونی یا طبیب رسمی و اداری) و ستور پزشک (دامپزشک) نیز وجود داشتند.
تعلیم پزشکان در ایران باستان به نظر میرسد در سه مرکز ری، همدان و پرسپولیس انجام میشد و آموزشگاههای طبی نیز در این شهرها (اما نه به مانند د انشکده جندی شاپور در دوران ساسانیان) دایر بوده است. احتمالا بیمارستانهایی هم بودهاند که بیشتر به عنوان پناهگاهی برای بیماران و سربازان بیمار محسوب میشدند وسرپرستی آنها از وظایف فرمانداران بوده است.
فرمانداران در مراکز مهم به تهیه دارو و تربیت طبیعت میپرداختند که این امر جزء امور محوله به آنان بوده و طبیعی است که تربیت پزشکان در این مراکز (بیمارستانها) انجام میگرفته است. به همین نحو میتوان حدس زد که مستحفظین و مباشرین بیماران که در حکم پرستاران امروزی بودهاند، در مراکز بالا زیرنظر پزشکان و فرمانداران تربیت میشدهاند.
** دانلود متن کامل پایان نامه با فرمت ورد word **
دانلود رساله دکتری رشته باستان شناسی با مــوضوع بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی در ابهرورد
رساله دکتری رشتهی باستانشناسی (Ph.D)
مــوضوع
بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی حوزه جغرافیایی ابهرورد
سپاس و ستایش خداوند بیهمتا را سزاست که هرچه نیک است و خوب است از اوست و برای او لیک از آنجاییکه هر آنکه سپاسگزار آفریدگان نباشد، سپاسگزار آفریدگار نیست. بر خود لازم میدانم سپاسگزار همهی کسانی باشم که در طول زندگی و تحصیل یار و یاور و مشوق من بودند؛ پیش از همه خانوادهی عزیزم بویژه پدر و مادر فداکار، برادر مهربان و خواهران عزیز و همسر مهربانم و سپس همهی معلمان و استادانم از نخستین مراحل تحصیل تاکنون بویژه خانمها پرپینچی، روغنی زنجانی و مرادی و آقایان مظفری، زارع و مافی و سایر معلمان و دبیرانم در مراحل ابتدایی، راهنمایی و متوسطه که امکان ذکر نام تکتکشان نیست، استادانم در دانشگاههای تهران و آزاد اسلامی واحد علومتحقیقات بویژه مدیون و مرهون الطاف و مراحم استادان راهنما و مشاورم آقایان دکتر محمدرحیم صراف، دکتر میرفتاح و دکتر طاووسی هستم که بزرگوارانه یار و همراه من در این راه بودند؛ از همهی این عزیزان سپاسگزارم و در برابر عظمت روحشان سر تعظیم فرو میآورم.
سپاسگزارم از همکار خوبم آقای ابوالفضل عالی که بزرگوارانه تمامی اطلاعات حاصل از زحماتش را جهت انجام کار پایاننامه در اختیار من نهاد که بدون همراهی و همدلی ایشان انجام این کار ممکن نمیبود؛ و همچنین اعضای هیأت بررسی باستانشناسی ابهر و خرمدره آقایان قمری، آبیان، قربانی، شورمستی و افشار و بویژه آقای محمد قمری که زحمت زیادی برای ساماندهی و تنظیم اطلاعات این پایاننامه متحمل شدند.
سپاسگذار دوستان خوبم در شرکت کهندیارپژوهان آقایان دکتر نجفی و مهندس رضا آخوندی هستم، بویژه آقا رضای عزیز که گام به گام همراه و همدل من بودند و همچنین آقای مهندس رحمتی مدیر وقت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان زنجان، آقایان علی عزیزخانی و رحمت نادری، سرکار خانم مؤمنی و … که من را یاری نمودند و خداوند یار و یاورشان باد.
در پایان جا دارد از دوستان عزیزی یاد کنم که همراهی و همدلی همگیشان از بزرگترین سرمایههای زندگی من است و در تمام دوران تحصیلات عالی دانشگاهی لطفشان همواره شامل حال من بوده و هست؛ آقای دکتر محمد بهرامزاده رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قزوین، آقای دکتر عباس مترجم مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان ، آقای دکتر یعقوب محمدیفر رییس دانشکده هنر دانشگاه بوعلی سینا و آقای دکتر اصغر هُدایی.
چکیده
حوزهی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیاییاش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دورهی اشکانی میتواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمالغرب کشور در دورهی اشکانی یاری دهد.
این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دورهی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزهی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستانهای ابهر و خرمدره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعهی گونه شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دورهی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دورهی اشکانی استقرارها نسبت به دورهی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دورهی بعد ( ساسانی) به اندازهی دورهی اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دورهی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر میرسد فرهنگ مادس منطقه در دورهی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگیهای بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمالغرب کشور تا حدی متمایز میکند.
مقدمه
اوضاع و احوال سرزمین ایران در محدوده زمانی حدود پنج قرنی پس از فروپاشی سلوکیان تا برآمدن ساسانیان آنچانکه باید و شاید دانسته شده است در این دوره طغیان و خیزش ناگهانی قوم ایرانی “پرثوه” بر علیه سلوکیان زمینه ساز پدید آمدن حکومتی شد که به تدریج از یک قدرت محلی به حکومتی جهانی تبدیل شد. حکومتی که در دوران اوج و عظمتش به راستی شایسته لقب «امپراتوری» است. امپراتوری ای که گاه به مصداق خاستگاه قومیاش “پارتیان” و گاه به مناسبت نام جد بنیان گذارانش “اشکانی” نامیده میشود.
تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمین ایران در دوره اشکانی عمداً یا سهواً مورد غفلت واقع شده طوریکه منابع تاریخی ایران اشارات اندکی به این دوره دارند و حتی در شاهنامه فردوسی نیز که به نوعی بیانگر بخش قابل توجهی از تاریخ اساطیری ایران و ایرانیان است تعداد ابیاتی که به تاریخ اشکانی اشاره دارد بسیار ناچیز است و خود حکیم طوس در این خصوص می گوید:
از ایشان به جز نام نشنیدهام نه در نامهی خسروان دیدهام
بیشترین اطلاعات تاریخی پیرامون اشکانیان برگرفته ازمنابع تاریخی رومیان است که ضمن ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای امپراتوری روم آنجاهایی که این رخدادها به نوعی به ایران و ایرانیان مرتبط بوده اشاراتی نیز به تاریخ ایران شده بسیاری از اندیشمندان سکوت منابع ایرانی در خصوص تاریخ اشکانی را ناشی از بیتوجهی عمدی ساسانیان به تاریخ و فرهنگ اشکانی و حتی به رغم برخی تلاش آنها در نابودی آثار اشکانی میدانند. به این دلیل که گویا ساسانیان اشکانیان را بیگانگانی میپنداشتند که غاصب حکومت ایران و تاج و تخت شاهنشاهی هخامنشی هستند.
به هر حال صرفنظر از این مباحث که پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد پژوهشهای باستانشناسی این امکان را فراهم میآورد تا فارغ از صحت و سقم مدراک تاریخی با استناد به بقایای ملموس مادی بتوان تصویری واقعی از تحولات و تطورات فرهنگی دوره اشکانی به دست داد.
تا چند دهه پیش کمبود و پراکندگی یافتههای باستانشناسی دوره اشکانی (به ویژه در سرزمین اصلی ایران) باعث شده بود که اطلاعات باستانشناختی از فرهنگ اشکانیان بسیار کم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخیر در نتیجه تلاش باستانشناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهی محوطههای باستانی مربوط به دوره اشکانیان در یک گستره وسیع جغرافیایی از آن آسیای مرکزی تا سوریه شناسایی و مطالعه شوند و از این رهگذر امکان آن فراهم آید تا با استناد به جدیدترین یافتههای علمی بتوان تصویری صحیح تر از فرهنگ و تمدن ایران در دوره اشکانی به دست داد. در این بین آنچه بسیار ضروری می نماید داشتن تصویری کلی از پراکندگی سکونتگاهها و الگوهای استقراری دوره اشکانی در گستره فلات ایران است تا از این طریق بتوان ضمن شناخت و درک صحیحتر وضعیت کلی مناطق و نواحی و مراکز مهم ایران در دوره اشکانی به انتخاب گزینش و معرفی نقاط و اماکنی پرداخت که باستانشناسان بتوانند با شیوههای خاص مطالعاتی خویش (گمانه زنی، لایه نگاری ، کاوش) از آن مکان ها اطلاعاتی فراهم آورند که به توسعه و تکمیل دانستههای ما در مورد اشکانیان بینجامد.
در همین راستا در دهههای اخیر باستانشناسان ایرانی و خارجی فعالیتهای قابل توجهی انجام دادهاند اما در بسیاری از مناطق ایران از جمله منطقه مورد نظر این پژوهش ، مطالعات جدی انجام نگرفته است.
دشت میان کوهی ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبیعی بین فلات مرکزی و شمالغرب ایران با ویژگیها و قابلیتهای خاص اقلیمیاش پتانسیل لازم جهت استقرار جوامع انسانی را دارا می باشد. لیکن به دلیل فقدان یا کمبود مطالعات و پژوهشهای دقیق باستانشناختی وضعیت کلی این منطقه در دوران تاریخی به ویژه اشکانی چندان روشن نیست این در حالیست که در مناطق مجاور آن (آذربایجان،کرمانشاه، همدان) آثار فراوانی از دوره اشکانی شناسایی شده و به همین دلیل میتوان گفت منطقه مورد نظر این پژوهش همچون حلقه مفقودهای است که مطالعه آن می تواند ما را درک و شناسایی بهتر شمالغرب ایران و عصر اشکانی و نیز کم و کیف ارتباطات احتمالی این منطقه با سایر مناطق ایران در آن دوره یاری دهد.
سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از :
سابقه تحقیق:
این پژوهش در قالب بررسی سیستماتیک میدانی برای نخستین بار پیشنهاد میگردد و معدود کارهای انجام شده به شرح زیر میباشد:
هدف تحقیق :
این پژوهش با استناد به دادههای حاصل از یک بررسی سیستماتیک باستان شناختی درجستجوی یافتن پاسخی منطقی و دقیق به سؤالاتی است که درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر برای باستانشناسان مطرح است تا از این راه بتوان به اهدافی چون شناخت دقیق الگوهای استقراری آن دوره شناسایی مراکز عمده استقراری، شناسایی مسیرهای ارتباطی منطقه، شناسایی منابع طبیعی موجود و ارتباط آنها بامحوطههای باستانی برآورد احتمالی و مطالعهی پراکنش جمعیت منطقه، تعیین نوع و وضعیت استقرارها (کوچرو یا یکجانشین)، تبیین کرونولوژی منطقه در دوران تاریخی (مخصوصاً در دوره پارتی)، تأثیر اقلیم بر فرهنگ و محلی و … دست یافت. بدیهی است پاسخگویی دقیق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتایج حاصله از یک بررسی باستانشناختی میسر نخواهد بود معهذا این پژوهش سعی دارد حتیالمقدور ضمن تلاش برای پاسخگویی به سوالات فوق مشخصاً مکانها و محوطههایی را معرفی نماید که درصورت مطالعه دقیق آنها از طریق کاوش و لایهنگاری و گمانه زنی، اطلاعات لازم جهت پاسخگویی به سوالات فوقالذکر فراهم آید.
قاعدتاً یکی از اهداف اولیه این پژوهش مطالعهی فرهنگ سفالگری دوره اشکانی منطقه میباشد که ما را در دستیابی به اهداف بیان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.
روش کار و تحقیق :
تا چندی پیش در باستان شناسی بررسی بیشتر به منظور شناسایی و انتخاب محوطههایی جهت انجام کاوش به کار میرفت ولی امروزه به عنوان یک شیوه مستقل مطالعاتی درپژوهشهای باستانشناسی کاربری فراوان دارد و به این ترتیب بخش عمدهای از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستانشناسی پر میشود.
بررسی باستان شناسی چون معمولاً هزینه کمتری دارد و نیز هیچگونه نقش تخریبی ندارد (برخلاف کاوش) یکی از سادهترین و عملیترین و درعین حال کارآمدترین شیوههای کسب اطلاع از تحولات فرهنگی جوامع باستانی و تاریخی است؛ در این شیوه مطالعاتی در کنار شناسایی محوطهها میتوان کمابیش به اهدافی چون درک چگونگی توزیع فعالیتهای انسانی، تعیین کم و کیف ارتباط بین انسان و محیط و به تبع آن منابع زیست محیطی و طبیعی و … دست یافت.
بررسی باستانشناسی را میتوان از نظر محدوده جغرافیایی پژوهش به دو گروه تقسیم کرد: گروه اول بررسیهای ناحیهای و منطقهای[1] هستند که درآن یک محدوده جغرافیایی بررسی میشود و گروه دوم بررسیهای تک مکانی[2] هستند که درآن یک محوطه خاص انتخاب و به طور دقیق و جزیی مورد بررسی قرار میگیرد. از سوی دیگر در اتخاذ استراتژی پژوهشی، بررسیهای باستانشناسی ممکن است به صورت ژرفانگر[3] و یا پهنانگر[4] طراحی شدند. علاوه براین اتخاذ شیوهای سیستماتیک و یا عمومی از دیگر راههای انجام بررسیهای باستانشناسی است.
شیوهای که در باستانشناسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراین روش باستانشناسی به معرفی مکانهای باستانی و ارائه گاهنگاری پیشنهادی، مشخص کردن کم و کیف آثار و تعیین و ثبت موقعیت آثار برروی نقشه میپردازد و سپس بر اساس این دادهها به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله میپردازد؛ و از این راه به تلاش برای سازماندهی اطلاعات و تعیین خط مشی پژوهش درمراحل آینده بپردازد.
این پژوهش نیز یک بررسی منطقهای پهنانگر است که با اتخاذ شیوه عمومی انجام میپذیرد. این تحقیق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات کتابخانهای و شناسایی جامع منابع و مستندات و نیز استفاده از نتایج بررسیها و کاوشهای باستان شناسی و مطالعات پیشین 2. مطالعات میدانی شامل بررسی باستانشناسی در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقهبندی اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از روشهای علمی رایج در پژوهشهای باستان شناختی 4. جمعبندی، نتیجهگیری و تدوین و تألیف پایاننامه.
ب- روش گردآوری اطلاعات : (میدانی – کتابخانه ای و غیره)
اطلاعات موردنیاز از طریق فیش برداری از اسناد و متون علمی و استنادات مورخین یونانی و رومی و اسلامی، بررسیهای باستان شناسی و نمونهگیری از مواد فرهنگی بدست آمده درجریانات مطالعات میدانی، دراین تحقیق برای سامان دهی دادهها و مواد گردآوری شده و سهولت ارجاع آنها، بااستفاده از GPS محوطههای مطالعه شده شمارهگذاری و به دقت برروی نقشه پیاده خواهند شد.
ابزار گردآوری اطلاعات :
ابزار گردآوری اطلاعات درمطالعات کتابخانهای شامل فیشبردای و عکسبرداری و تهیه نسخه طرحها و تصاویر موجود در منابع تاریخی و گزارشها و مقالات علمی مربوط به موضوع میباشد و درمطالعه میدانی مشخصات مواد فرهنگی گردآوری شده به ویژه نمونه سفالها درکارتهای مخصوص ثبت و ضبط شده و نهایتاً اطلاعات کلی نمونههای جمع آوری شده درجداول و نمودارها ترسیم ثبت خواهند شد.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :
از آنجائیکه هدف اصلی تحقیق، تببین وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه در دوره اشکانی با شناسایی محوطههای باستانی آن دوره است و مهمترین دستاوردی مادی بررسی باستان شناختی «سفال» است؛ برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری «تحلیل رود واحد تحلیل «خوشه» است، یعنی به جای تکههای سفال، گروهی از آنها که به گونهای با یکدیگر نسبت دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. این روش در جمعبندیهای زیستگاهی و تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقهای و همخوانی گاهنگاری مکانهای باستانی با یکدیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است. دراین تجزیه و تحلیل دادههای سفالی بدست آمده از محوطههای باستانی که پیشتر مطالعه و شناسایی شدهاند به عنوان شاخص انتخاب و دادههای بدست آمده از محوطههای حوزه جغرافیایی ابهررود با آنها سنجیده خواهد شد.
[1] . Regional survey
[2] . site survey
[3] . Intensive
[4] . Extensive
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مقدمه
اگر چه در زمینهی تاریخ حقوق، کتابها، جزوهها و مقالههای فراوانی به قلم استادان و پژوهشگران به رشتهی تحریر درآمده و عرضه شده است اما زمانی تمامی این تلاشها موجد نتیجه خواهد شد که با ملاحظهی راستیها، بدون توجه به زمان و مکان وقوعشان و بدون تعصبات بیمورد و البته با توجه به گذر زمان و وقوع تغییرات در تمامی سطوح، قواعد مذکور را اجرا کنیم و در مقابل، با ملاحظهی کجیها و نقطههای تاریک و عوامل فریب و تباهی مردم و کشف همان قواعد زشت در دنیای امروز خود، به اصلاح و حتی پاک نمودن برخی بایدها و نبایدها بپردازیم.
تاریخ هزاران داستان گفته و ناگفته در خود دارد، او همچون کتابی است با میلیونها صفحه که در گوشهای به انتظار افرادی است که به سویش آیند و از گنجینههای پنهان در آن استفاده کنند. او کتابی است بسیار باارزش، برابر با عمر تمامی انسانهای موجود در آن، برابر با دستاوردهای بینظیر اندیشمندانهاش، اما تفاوت فاحش تاریخ با کتب دیگر این است که؛ هزینهای که نویسندگان آن برای به رقم خوردنش پرداخت نمودهاند بسیار بسیار گزافتر از هزینهای است که ما برای مطالعهی آن میپردازیم. نویسندگان این کتاب عظیم، عمر، علم، جان و تمام زندگانی خویش را صرف آن کردهاند و چیزی در مقابل آن دریافت ننمودهاند اما ما با مطالعهی آن قادر خواهیم بود که از اشتباهاتشان عبرت بگیریم و هرگز، آزمودهها را نیازماییم. مانند اینکه از فاصلهای دور بر نقشی بنگریم و قوتها و ضعفهای آنرا بشناسیم و در صدد رفع آنها برآئیم.
چرا خود را از این موهبت محروم نماییم؟؟؟؟
در این متن، به وضع قانون و اجرای آن در دورهی پیش از اسلام پرداختهام، چرا که قانون و به طور کلی حقوق در کشور ما سه مرحلهی اصلی را پیموده است:
1- دوران پیش از اسلام 2- دوران اسلامی 3- دوران معاصر
«لاعلم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم»
«ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم، تو دانا و حکیمی.»
فصل اول
حقوق در دولتها
حقوق در دولتها
عبارت «ایران باستان» مفهومی بسیار وسیع و پردامنه است. با اینکه آغاز و پایان این دوره را نمیتوان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد، اما با این حال «ایران باستان» گسترهای چندین هزار ساله در طول زمان و پهنهای به وسعت میلیونها کیلومتر مربع در مکان را در بر میگیرد. پهنهای که حتی در یک زمان واحد، قومها، ادیان، باورها، شیوههای زندگی و حکومتهای گوناگونی در آن بود و باش داشتهاند. دستیابی به واقعیتهای تاریخی و آگاهی از شیوههای زندگی و باورهای مردمان با چنین عبارتهای کلی ممکن نمیشود مگر آنکه آنرا به ادوار مختلفی تقسیم نمائیم. ایران زادگاه تاریخ است. هزاران سال بر تاریخ نوشته و نانوشتهی ایران گذشته و یکی از مظاهر مهم فرهنگی این ملت باستانی، قانون است که به تصاریف ایام در بوتهی آزمایش قرار گرفته و همواره در مسیر تحولات عظیم بوده فر و شکوه ایران باستان در پرتو قوانین و اصول عالیهای است که وجود داشت، اما، بسیاری از مدارک و اسناد آن بر اثر استیلای اسکندر و عرب و ایلغار مغولی و تاتار از دست رفته است.
آنچه در اینجا به اختصار از آن سخن به میان آورده میشود از ادوار مختلف ایران منجمله: پیشدادیان، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان.
بخش اول: پیشدادیان
الف- نامگذاری
نخستین دودمان پادشاهان داستانی ایران را پیشدادیان نامیدهاند. میگوییم پادشاهان داستانی، چرا که، اسناد و مدارک به جامانده از آنها چیزی جز داستان نمیباشد. تا آنجا که برای شناسایی نامهای آنها به شاهنامهی فردوسی مراجعه میکنیم و از او یاری میجوییم. میگوییم پیشداد، چرا که در وضع قانون و گسترش عدل و داد پیشقدم بودهاند. همانند نامهایی چون هوشنگ، بهرام، کیکاووس در اوستا هر جا از هوشنگ نام برده شده با صفت «پردات» همراه است که از دو واژهی «پر» به معنی پیش و «دات» به معنی داد ترکیب شده است. به عبارت دیگر پیشداد یا نخستین قانونگذار.
ب- قانون در این زمان
در فرهنگهای کهن ایران، یعنی تا پیش از تأسیس دولتهای اروپایی، مفاهیم حقوقی با باورهای دینی و اعتقاد به انتقام الهی پیوند داشت. پس از مجموعه قوانین «اشنونا» و «سورنومو» و «نسب» و «هانی» و «انا اتیشو» یکی از کهنترین قوانین موجود قانون حمورابی است. قریب چهارهزار سال قبل از میلاد عیلامیها به تأسیس نظام حقوقی دست زدند و عاقبت پادشاه بزرگ بابل حمورابی پادشاه عیلام را شکست داد و قوانین معروف وی در عیلام هم معمول گشت. پس از آنکه بابل به دست ایرانیان افتاد، از قوانین مزبور به خصوص در قسمت بازرگانی آنچه مطبوع طبع فاتحین بود و بابلیها هم نتایج خوبی از آن گرفته بودند پذیرفته شد و به وسیلهی کشورگشایان ایران در اقطار جهان گسترش یافت. از اینجاست که قوم اسرائیلی، کورش کبیر فاتح بابل را فرستادهی خدا میدانست. مورخان معتبر در تجلیل او سخنها گفتهاند و نخستین اعلامیهی حقوق بشر را به او نسبت دادهاند.
بخش دوم: هخامنشیان
الف- دادگاههای کیفری و اصول قضایی
پارسیان بیگمان از ابتدا دارای یک نظام بدوی حقوقی بودهاند. بعدها شورایی هفت نفره به نام قاضیان شاهی را شاهان به طور مادامالعمر انتخاب میکردند. پس از فتح بابل به دست کوروش کبیر، هخامنشیان در زمینهی حقوق عمومی نخستین اعلامیهی حقوق بشر را منتشر کردند و در زمینهی حقوق خصوصی هر قومی را به احکام ملت و مذهب همان قوم محکوم میکردند و در زمینهی حقوق قراردادها قانون شاهی مدون گردید. در این زمان دادگاه شاهی مرکب از هفت نفر قاضی به ریاست شاه به طور دائم برقرار بود. دادوران شاهی همیشه در سفر و حضر با شاه همراه بودند اما این دادگاه در ظاهر مانند دیوان عالی کشور بود و برای مسائل مهم و رفع تعارض قوانین یا حل احکام و تفسیرهای متناقض که بار میرفته است و دادخواست استینافی یا فرجامی یا اعادهی دادرسی درآنجا تقدیم میشده است. به جرایم عمومی یا نظامی در دادگاههایی که تحت نظر ؟؟؟ یا حکام تشکیل مییافته رسیدگی میشده است. قضات دیوان حرب نیز به امور لشگری رسیدگی میکردند. از لحاظ صلاحیت در آن عصر، امور حقوقی و جزایی از یکدیگر منفک نبودهاند و دادرسی که صلاحیت رسیدگی به دعاوی را داشته است میتوانسته به دو قسمت رسیدگی کند.
ب- توجه به عدالت
از نوشتههای گزنفون چنین استنباط میشود که ایرانیان نسبت به اصول، عدالت، اطاعت از قضاوت و اجرای عادلانهی قانون توجه زیادی داشتند. دربارهی کیفر دادرسی رشوهخوار عهد هخامنشی، کلمان طور، خاورشناس نامدار فرانسوی در کتاب خود به نام «ایران باستان و تحول ایران» چنین مینویسد: «ریاست فائقهی هیأت قضات در زمان کمبوجیه پسر ارشد کورش که در حیات پدر پادشاه بابل بود در امور جزائی با خود او بود. در مورد جرائم نسبت به امنیت کشور یا مقام سلطنت پادشاه در مرحلهی رسیدگی ابتدایی و نهایی حکم میداد. رسیدگی به امور حقوقی را به قضاتی که خود برگزیده بود ارجاع مینمود. در عهد پادشاهی وی یکی از قضات شاه به نام سامنس به جرم ارتشاء و صدور حکم ناحق محکوم به قتل و معدوم شد. پس از مرگ پوست از تن او برکندند و با قطعات پوست قاضی مقتول مسند قضای او را پوشاندند. آنگاه کامبیز (کمبوجه) پسر را به جای پدر برگزید و بر مسند وی که به شیوهی اقوام بربر با پوست بدن رشوهخوار آراسته شده بود برنشاند.
دو چیز، یکی وفاداری، دیگر، عدالتخواهی در چشم همهی آراییها به خصوص داریوش، مبنای نظم جهانی بود. داریوش عقیده داشت که ضامن بقای دولت حفظ حقوق ثابت و عادلانهی ملت است. مصریان او را در تاریخ خود به نام آخرین قانونگذار بزرگ خویش شناختند. کورش بزرگ و داریوش اول در جلال دولت و شوکت جهانی خود برای تمام جهانیان، نمونهی عدالت و فضیلت و مردانگی و رشادت و دانایی و مهربانی بود.
داریوش خود را بزرگترین داور دنیا میدانست. بالاترین وظیفهی خود را عدالت نسبت به ضعیف و قوی و نسبت به آزادگان قوم خود و اقوام بیگانه میشناخت و چون گفتهی او برترین قانون کشور بود، با نهایت دقت میکوشید از روی حق داوری کند. شورایی از داوران شاهی که برای مدت عمر تعیین میشدند در مسائل مشکل حقوقی به او کمک میکردند. این شوری خود نیز حق داوری داشت و شاه مراقب بود مبادا در احکام آنها تجاوزاتی روی دهد.
آخرین اعلامیهی داریوش برنامهی جهانداری اوست که نویسندهی آلمانی مزبور از آن به نام «برنامهی فرمانروایی جهانی آریایی» یاد کرده است. این اعلامیه برای آگاهی آیندگان بر ؟؟؟ او در صخرهی نقش رستم منقور است: «آنچه حق است پسند من است و آنچه ناحق است از آن بیزارم.» پروفسور رامستد نویسندهی تاریخ شاهنشاهی ایران مینویسد: «تا دم واپسین داریوش به مقررات خوبی که وضع کرده بود میبالید و شهرتی که به سبب وضع قانون بدست آورد پس از وی به جا میماند. افلاطون عقیده داشت که شاهنشاهی ایران را قوانین داریوش حفظ کرده است. قوانین مزبور را «دات وار» مینامیدند و تا سال 218 میلادی نافذ بوده و پس از آنهم مدتی دراز حتی در دورهی یونانیان (سلوکیدها) به قوت و اعتبار خود باقی ماند.
از دیگر نتایج توجه آنان به عدالت این بود که دادرسان شاهی هیچوقت بدون دادرسی و رسیدگی به کلیهی دلایل و شواهد و قرائن پرونده و بدون شنیدن دفاعیات کامل متهم و بالاخره بدون اثبات تقصیر، حکم به کیفر صادر نمیکردند. آنها برخی از اصول را در دادرسی جنایی به کار میبردند:
- متهم با کمال آزادی مدافعات خود را به عرض هیأت دادگاه میرسانده است.
- در دادرسی جنایی مانند امروز دادگاه حداقل از سه نفر تشکیل میشده است.
- شاه هیچ متهمی را قبل از دادرسی و اثبات تقصیر و صدور حکم قانونی، مجازات نمیکرد. شاهنشاهان هخامنشی مایل بودند بیشتر دعاوی مردم از راه داوری خاتمه پیدا کند چنانچه کوروش مقرر داشته بود که اگر کسی محاکمهای با دیگری داشته باشد، طرفین با توافق، داورانی را معین کنند تا به دعاوی آنان رسیدگی و آنرا پایان دهند.
بخش سوم: اشکانیان
در دولت اشکانی یک نوع قانون اساسی ع رفی، قدرت مطلقه شاه را محدود میکرد. مشورت شاه با مجلس شیوخ در تصمیمات مهم، اجباری بود و در بعضی تصمیمات مهم نیز شورای متشکل از هر دو مجلس به نام مهستان یا مغستان ایجاد میشد.
الف- نظام کیفری دوران اشکانیان
هشتاد سال بعد از حملهی اسکندر به ایران و در اثر اختلافاتی که میان سلوکیان رخ داد «ارشک» که از قوم پارت بود از فرصت استفاده نمود و با شکست سلوکیان، سلسلهی اشکانیان را پایهگذاری کرد و در زمان حکومت این سلسله، حضرت عیسی در فلسطین برای هدایت انسانها و دعوت آنها به سوی پرستش خدای بزرگ ظهور کرد. با ایجاد حکومت ملوکالطوایفی و ضعف دولت اشکانی و آشفتگی اوضاع و پیدایش دینهای مختلف و حملههای اقوام بیابانگرد از شمال و رومیها از مغرب و شمال غربی به مرزهای ایران سبب شد که جمعی از بزرگان گرد فرمانروای فارس که «اردشیر بابکان» نام داشت و طرفدار سرسخت دین زرتشت بود جمع شدند و اردشیر بابکان با کمک بزرگان، «اردوای پنجم» آخرین پادشاه اشکانی را شکست داد و خود بر تخت سلطنت نشست و سلسلهی ساسانیان را به وجود آورد.
از هنگام استیلای اسکندر وجانشینان وی بر ایران و همچنین از زمان روی کار آمدن سلسلهی اشکانی تا زمان سقوط این سلسله از سازمان قضایی ایران و نحوهی قضاوت و دادرسی اطلاع کافی در دست نیست. معالوصف از ملاحظهی منابع اندکی که از این دوران باقی مانده است مستفاد میشود که «ارشک» نخستین پادشاه اشکانی ارمنستان به یک سلسله اصلاحات اداری، نظامی، و قضایی دست زد. وی پس از فراغت از سر و سامان دادن به نظامات دربار، لشگر و شوراها دو نفر را منصوب کرد تا یکی شاه را کتباً از کارهای خیری که باید انجام دهد، آگاه سازد و دیگری به شاه یادآوری نماید که امر قضاوت و گرفتن انتقام از مجرمان را به خاطر داشته باشد و گفته شده است که خبرگزار نخست موظف بود که مراقب باشد تا مبادا شاه در منصب قضاوت و به هنگام داوری در حال خشم و غضب فرمانی خارج از مرزهای عدالت صادر نماید. در مورد قوانین و نظامات مدنی آن دوره نوشتهاند: قوانین پارتی برای ما رازگونه است. گویا فرمانروا خود سرچشمهی قانونگذاری بود. همانگونهکه قبلاً نیز اشاره کردم در دولت پارت یک وضع یا یک قانون اساسی وجود داشت. این قانون اختیارات شاه را محدود ساخته بود. مؤسس این وضع را عدهای تیرداد اول و دستهای مهرداد اول میدانند.
در دورهی اشکانی سه مجلس وجود داشته است: یکی را شورای خانوادگی نامیدهاند که از اعضاء ذکور خانواده سلطنت که به حد رشد رسیده بودند در آن شرکت میکردند. دیگری مجلس سنا که از مردان پیر و مجرب و روحانیون بلند پایه قوم پارت تشکیل میشدند. مجلس سومی نیز به نام مجلس مهستان وجود داشت که ترکیبی از دو مجلس فوق بود و شاه به وسیلهی این مجلس برگزیده میشد. در خصوص قواعد جزایی حاکم در زمان اشکانیان گفته شده است که: «افراد خانواده هم، متضامناً مسئول جرم ارتکابی هر فرد از آن خانواده بودند. این رسم نتیجهی عادی رژیم خانوادگی اولیه است که یاد آن هنوز نزد این قوم زنده بوده است، در حقیقت تحت این رژیم تمام اعضای یک خانواده در مقابل دولت و در مقابل دیگر اعضای اجتماع یک کالبد واحد و یک واحد حقوقی را تشکیل میدهند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 58 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه35
فهرست مطالب
لباس و ارایش زنان
مسئله حجاب در ایران باستان
منظور و هدف از زناشویی
شرایط زناشویی
3-اهمیت طبقات
حقوق مقایسه در دوره ساسانی
گرد اورندگان:
فاطمه حامدی
شفق گرانمایه
مقام زن در ایران باستان
در ایران باستان، زن مقام ارجمندی را دارا بوده است.زن یکی از اعضای خانواده محسوب می شده و در تمام شئون زندگی با مرد برابری می کرده است و برای اثبات این موضوع، شواهد بسیار است:
در اوستا همه جا نام زن و مرد در یک ردیف ذکر شده و در کارهای دینی که زنان باید انجام دهند و دعاهائی که باید بخوانند، زن را با مرد برابر شمرده هست و حتی در صورتی که موبد حاضر نبود، ممکن بود زن به مقام قضا برسد ونیز در تاریخ می بینیم که زنانی مانند همای و پوراندخت و آذرمیدخت به مقام پادشاهی رسیده اند.
سن بلوغ برای مرد و زن، یکسان بوده هست و گروهی از فرشتگان مانند آناهیتا(ناهید) زن هستند.در میان امشاسپندان، امرتات(مرداد) وهوروتات(خرداد) و سپنتاارمئیتی(سپندارمز) مونث هستند به خصوص سپندارمزنماینده زمین است و این سپندارمز(یعنی فروتنی مقدس) یکی از صفات اهورامزداست و در جهان مادی پرستاری زمین با اوست و به همین جهت دختر اهورامزدا خوانده شده است.
آنچه در اوستا راجع به زن و مرد می باشد، متضمن برابری حقوق است.زنان و مردان پارسا من باب تقدیس باهم ذکر شده اند و چون زن موجب احترام و سربلندی مقام خانه است، اندیشه نیک و گفتار و کردار خوب و فرمانبرداری از شوهر در اوستا برای زن از صفات خوب و پسندیده و برجسته شمرده شده است. بعدها در حقوق ساسانی به خصوص تغیراتی به نفع زنان پیدا شد و اعمال خودسرانه مردان نسبت به زنان، که وجدان حقوق جدید عصر ساسانی را جریحه دار می ساخت، موجبات حمایت قانونی از زن را فراهم آورد.مثلاً بر خلاف گذشته، پدریا رئیس خانواده، اموالی را که قبلاً در وصیت نامه برای زن و فرزند خود تعیین می کرد، دیگر نمی توانست به رهن داده یا بفروشد و اگر چنین موردی پیش می آمد، آنها می توانستند از وی شکایت کنند و در این صورت به حکم دادگاه، اموال از پدر یا رئیس خانواده گرفته می شد و به زن و فرزند مسترد می گشت و یا در صورت صغیر بودن کودکان، اموال تا زمان بلوغ آنها نگهداری می شد.
ذکر این نکته لازم است که اجرای وصیت نامه کتبی مردی که در آن وصیت نامه وظایف بعدی و آینده زن و کودکان خود را تعیین کرده بود، پس از مرگ وی از نظر حقوقی برای بازماندگانش الزامی نبود.
رفورم انوشیروان نیز از شدت و خشونت قانون اوستا کاست و فکر اقتصادی و نفع اجتماعی را منظور داشت به علاوه در اجرای مجازات، سن مجرم و زن و مرد بودن او هم در نظر گرفته می شد.
هر چند در حقوق قدیم، زن از حق معامله و عقد قرارداد محروم بود ولیکن در حقوق عملی جدید ساسانی، این رسم کهن نیز از اعتبار افتاد و زن در عقد قرارداد اختیار پیدا کرد و می توانست در دادگاه به نفع خود اقامه دعوی کند ویا دیگری علیه وی دادخواهی نماید و نیز ممکن بود که شوهر حق تصرف در اموال خود را به زن بدهد و بالاخره شایان توجه است که اگر شوهر می خواست زن خود را به اتهام نافرمانی و نا شایستگی طرد کرده و اموالش را ضبط کند زن می توانست علیه شوهر خود به دادگاه شکایت کند و با اثبات عدم صحت اتهام شوهر خود، اموال خود را شخصا متصرف شود.
از نسک های داتیک، نیکاتوم نسک، هوسپارم نسک، اصول مهمی برای حقوق مالکیت زنان استخراج می شود و به موجب همین نوشته ها زنان حق مالکیت داشته و خود میتوانستند دارائی خویش را ضبط و اداره نمایند.
آزادی و تساوی زنان با مردان
در امپراطوری ساسانی بنابر قوانین متداول ازقدیم، زن شخصیت حقوقی نداشت