فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مظفرالدین شاه و مشروطه

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله مظفرالدین شاه و مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 متن فرمان تشکیل مجلس که مظفرالدین شاه روز ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ صادر کرد، در «مطبعه مبارکه شاهنشاهى» چاپ شد و به دیوارهاى شهر، از جمله دیوار سفارت انگلستان که عده زیادى از بازرگانان، بازاریان و مردم در آن تحصن کرده بودند، چسبانده شد. این روز، با سالروز تولد شاه مصادف شد و چون بازارها بسته بود، خیابان علاءالدوله و نزدیک سفارت انگلیس را چراغانى و تزئین کرده بودند. اما هنگامى که متن فرمان شاه را به دیوارها زدند، گروهى از مردم و گردانندگان تحصن را خوش نیامد به طورى که آن را از دیوارها کندند.
به نوشته ناظم الاسلام کرمانى بخشى از سوء تفاهم به عبارت «به موقع اجرا گذارده شود» در فرمان شاه مربوط مى شد، آنجا که نوشته شده بود: «... مصمم شدیم که مجلسى از منتخبان شاهزادگان، علما، قاجاریه، اعیان، اشراف، ملاکان، تجار و اصناف به انتخاب طبقه مرقومه... تشکیل و تنظیم شود که در موارد لازمه... مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده و... عقاید خودشان را... به توسط شخص اول دولت به عرض برسانند که به صحه مبارکه موشح و به موقع اجرا گذارده شود.»
ناظم الاسلام کرمانى در «تاریخ بیدارى ایرانیان» نوشته است: ««به موقع اجرا» لفظى است مرکب از مضاف که لفظ «به موقع» باشد و مضاف الیه که لفظ «اجرا» است... ولى مردم عوام معنى آن را نفهمیده و گفتند یعنى «در موقعى و محلى که ما صلاح دانیم» و شاید دولتیان صلاح ندانند و به این جهت و جهات دیگر اکثریت آرا با عوام شد و این دستخط را قبول نکردند به چند جهت: یکى لفظ موقع، یعنى هر وقت که موقع باشد. خواص هم به واسطه آنکه شاید یک زمانى همین جزیى، کلى شود و بهانه به دست مستبدان افتد متابعت عوام را نمودند. دوم آنکه باز «توسط شخص اول» در کار است. ثالثاً آنکه شاید بعد از این، این دستخط هم مانند دستخط هاى سابق گردد و ایفا به مضمون آن نکنند، بلکه باید وزیرمختار انگلیس ضمانت اجراى آن را بنماید...»
روز بعد، پانزدهم مرداد، سیدمحمدصادق طباطبایى (پسر سیدمحمد طباطبایى)، آقا سیدعلاءالدین (داماد سیدعبدالله بهبهانى) و آقا سیدمطهر از سوى علماى مهاجر قم براى بررسى اوضاع به تهران آمدند و در کاخ صاحبقرانیه مذاکراتى انجام دادند. هدف آنها کسب اطمینان از تأسیس مجلس، گرفتن امان براى متحصنان در سفارت و اطمینان یافتن از عدم بازگشت علاءالدوله (حاکم مستبد پیشین تهران) بود که به آن دست یافتند. پس از این دیدار بود که مظفرالدین شاه دستخط دیگرى به این شرح منتشر کرد: «جناب اشرف صدر اعظم! در تکمیل دستخط سابق خودمان به تاریخ چهاردهم جمادى الاخر ۱۳۲۴ که امر و اجازه صریحه در تأسیس مجلس منتخبان فرموده بودیم، مجدداً براى اینکه عموم اهالى و افراد ملت از توجهات کامله همایونى ما واقف باشند، امر و مقرر مى داریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق صحیحاً دایر نموده بعد از انتخاب اعضاى مجلس، فصول و شرایط نظامنامه مجلس شوراى اسلامى را موافق تصویب و امضاى منتخبان به طورى که موجب اصلاح عموم مملکت و اجراى قوانین شرع مقدس [شود] مرتب نمایند که به شرف عرض و امضاى همایونى ما موشح و مطابق نظامنامه مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد.»
مردم این دستخط را پذیرفتند، علما به تهران باز گشتند و تحصن در سفارت انگلستان پایان یافت. روز ۲۶ مرداد، جلسه اى با حضور علما، اشراف، بازرگانان و نمایندگان اصناف به دعوت مظفرالدین شاه برپا شد و مرتضى قلى خان صنیع الدوله، میرزا حسن خان مشیرالملک، میرزا حسین خان مؤتمن الملک، مهدى قلى خان مخبرالسلطنه و میرزا حسن خان محتشم السلطنه براى تنظیم نظامنامه مجلس انتخاب شدند. مطابق نظامنامه اى که این هیأت تهیه کردند، شاهزادگان و قاجاریه، علما، طلاب، اعیان و اشراف، تجار، مالکان، زارعان و اصناف به شرطى که دست کم ۲۵ سال سن داشته باشند، رعیت ایران باشند و معروفیت محلى داشته باشند مى توانستند به عنوان انتخاب کننده در انتخابات شرکت کنند (این حق تنها شامل مالک یا زارعى مى شد که ملکى به قیمت هزار تومان داشته باشد.
اصناف هم مى بایست داراى دکانى مى بودند که کرایه اش به اندازه حد وسط کرایه محلى باشد). اما «طایفه نسوان»، اشخاصى که به قیم شرعى محتاج بودند، افراد معروف به فساد عقیده، ورشکستگان به تقصیر، متهمان به قتل و سرقت و نظامیان از حق انتخاب کردن محروم بودند. انتخاب شوندگان نیز مى بایست فارسى زبان و باسواد، تبعه ایران، داراى معروفیت محلى و واجد بصیرت در امور مملکتى باشند، بین سى تا هفتاد سال سن داشته باشند و مشغول خدمت دولتى نباشند.
مظفرالدین شاه این نظامنامه را تأیید کرد و انتخابات مجلس مطابق آن انجام شد. نخستین مجلس شوراى ملى روز ۱۴ مهر ۱۲۸۵ در کاخ گلستان تهران توسط شاه گشایش یافت. او در نطق افتتاحیه خود گفت: «منت خداى را که آنچه سال ها در نظر داشتیم امروز به عون الله تعالى از قوه به فعل آمد و به انجام آن مقصود مهم به عنایات الهیه موفق شدیم. زهى روز مبارک و میمون که روز افتتاح مجلس شوراى ملى است. مجلسى که رشته هاى امور دولتى و مملکتى را به هم مربوط و متصل مى دارد و علایق ما بین دولت و ملت را متین و محکم مى سازد. مجلسى که مظهر افکار عامه و احتیاجات اهالى مملکت است. مجلسى که نگهبان عدل و داد شخص همایون ماست...
لازم است خاطر شماها را به این نکته معطوف داریم که تا امروز نتیجه اعمال هر کدام از شما فقط عاید به خودتان بود و بس، ولى از امروز شامل حال هزاران نفوس است که شماها را انتخاب کرده اند و منتظرند که شماها با خلوص نیت و پاکى عقیدت به دولت و ملت خود خدمت نمایید و از امورى که باعث فساد است احتراز نمایید. پس باید کارى بکنید که در پیش خدا مسئول و در نزد ما شرمنده و خجل نباشید. این پند و نصیحت ما را هیچ وقت فراموش نکنید...»گروهى از صاحب نظران، همین نطق را دلیل بر آن دانسته اند که اعطاى مشروطه، خواست قلبى مظفرالدین شاه بوده است.
در نخستین مجلس شوراى ملى، سه گرایش اصلى دیده مى شد. تعدادى از نمایندگان از طرفداران استبداد بودند که بیشتر شاهزادگان، اعیان و زمین داران را شامل مى شدند. گروه دوم میانه روها بودند که از حمایت آقایان طباطبایى و بهبهانى بهره مى بردند و اکثر بازرگانان جزء این گروه بودند. گروه سوم لیبرال ها (آزادى خواهان) بودند که طبقه روشنفکر را نمایندگى مى کردند. تدوین قانون اساسى مهمترین وظیفه این مجلس بود. در پیش نویسى که توسط نمایندگان تهیه شد، مجلس به نمایندگى از ملت، قدرت بسیار زیادى مى گرفت و مرجع نهایى تصمیم گیرى در مورد قوانین، مقررات، بودجه، قراردادها، وام و امتیازات شناخته مى شد.
هر دوره مجلس دو سال تعیین شد و نمایندگان مجلس در این مدت از مصونیت پارلمانى برخوردار شدند. در مقابل، شاه نیز این اختیار را یافت که نیمى از نمایندگان مجلس سنا را منصوب کند. هر چند نقش مجلس سنا به روشنى آشکار نبود و قرار شده بود مجلس بعداً این نقش را مشخص کند.
شاه و درباریان ابتدا این قانون اساسى را نپذیرفتند. آنها خواستار نقش روشن و برجسته اى براى سنا بودند، به طورى که عملاً مجلس را تحت کنترل مى گرفت. اما مظفرالدین شاه سرانجام تحت فشار مشروطه خواهان و به تشویق محمدعلى میرزا (ولیعهد) قانون اساسى را امضا کرد و چند روز بعد درگذشت.
سیدمحمد طباطبایى، رهبر بزرگ جنبش مشروطه ایران، در یادداشت هایى که سال گذشته براى نخستین بار منتشر شد، ماجراى جنبش را چنین خلاصه کرده است: «مظفرالدین شاه به تخت نشست. عنوان مطلب کرده گاهى به حضرت عبدالعظیم متحصن شدم، گاه به معصومه قم. تا به زحمت زیاد مشروطه و مجلس را داد و بد نبود تا مرحوم شد و محمدعلى میرزا به تخت نشست و کرد آنچه کرد. مجلس را به توپ بست، آقا سیدعبداللهِ مرحوم را روانه کرمانشاه و مرا به مشهد مقدس فرستاد تا بختیارى ها مملکت را از شر او آسوده کردند و من به طهران آمدم.
آقاسیدعبدالله (بهبهانى) نیز با تشریفات زیاد وارد شد، او را کشتند و من ناخوش شدم... مختصراً، مشروطه و مجلس درست شد ولى نه آن طور که من مى خواستم. امید است که انشاءالله به طور دلخواه شود... این دو کلمه را هم بنویسم، کار را شیخ فضل الله و آقاسیدعبدالله خراب کردند یکى به عنوان دشمنى و یکى به عنوان دوستى، خداوند از هر دو بگذرد.» او در جاى دیگر مى نویسد: «[در زمان مظفرالدین شاه] محمدعلى میرزا با ما همراه بود. نظامنامه مجلس (قانون اساسى) را او واداشت مظفرالدین شاه امضا کرد، براى اینکه ملت با او در ولیعهدى همراه باشند. چون امیر بهادر اصرار داشت در ولیعهد شدن شعاع السلطنه.»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مظفرالدین شاه و مشروطه

دانلود مقاله مونوگرافی روستای اخترآباد

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله مونوگرافی روستای اخترآباد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تعریف مردم شناسی:
مردم شناسی مانند جامعه شناسی یکی از علوم معتبر و دامنه دار اجتماعی است که بیش از صد سال از عمر آن نمی گذرد اما در جامعه ما مردم شناسی بر خلاف جامعه شناسی به حد کفایت مورد توجه قرار نگرفته و دنبال نشده است. البته پیش از ظهور مردم شناسی به عنوان یک علم مورخان و سیاحان و فیلسوفان و اخلاق شناسان درباره سلوک اجتماعی و فرهنگی اقدام اقوام گوناگون به تاملاتی نظری دست یازیده اند و آثاری بس ارجمند پدید آورده اند که به بیش از دو هزار سال همواره مورد استفاده و مواجه اصحاب پنج قرن پیش از طلوع عصر مسیحی گزارشی مردم شناختی از قوم ایرانی و رسوم اخلاقی آن به دست داده است و ابوریحان بیرونی که در قرن چهارم به بررسی فرهنگی مردم هند پرداخته و محصول این پژوهش را در کتاب مشهور خویش به نام تحقیق درباره هند ابدیت بخشیده است. (محمودی اصل/1377 و ص 7)
تک نگاری
مطالعه جامع یک اجتماع و یا با یک امر اجتماعی نظیر خانواده، کارخانه، طبقه و غیره. تشریح همه جانبه یک پدیده یا مجموعه ای از پدیده ها است، در تک نگاری ابتدا از وضع عینی ، ظاهر، سطح خارجی پدیده که قابل مشاهده است، آغاز می کنند، سپس ابعاد ذهنی، روانی و پیچیده آن را به نگارش در می آورند، بدین سان در این مفهوم کلیت و هم فردیت دیده می شود. کلی است چون در خلال آن همه اضلاع یک محل شناخته می شوند. فردی است چون یک پدیده نظیر ده، یک کارخانه یک مدرسه در همه ابعادش سنجیده می شود. (ساروخانی، 1377 ص 319)
گرچه واضح نام و پایه گذار این شیوه تحقیق دانشمندی فرانسوی لوپله Leplay بوده که از نیمه قرن نوزدهم به این گونه تصویر سازی از واقعیت اجتماعی روی آورد اما منوگرافی روستایی با النسبه تازه تر است. و ظاهراً علت آن توجه به مطالعه ده و پرورش در باب زندگی روستانشینان تحول سریع و شگرفی بود که بر اثر ارتباط با حیات شهری و ورود تمدن ماشینی در دیه ها پدیدار شده و دنیای ساکن روستا را به کلی دگرگون کرده است. (صفی نژاد/ منوگرافی ده طالب آباد/ تیرماه 1345 (ص 5)

تعریف روستا
ده واژه ای است پارسی مشتق از کلمه دهیو به معنی سرزمین و کشور و از معنای آن مرکزی از تجمع انسان ها و واحد جغرافیایی به ذهن متبلور می شود که شخصیتی اقتصادی و اجتماعی قایم به خود دارد. «روستا» نیز واژه ای است مأخوذ از کلمه «رستاق»، که در اصطلاح جغرافیدانان اسلامی به ناحیه ای اتلاق می شد که دارای مزارع و قریه هایی باشند. واژه رستاق در دوره های بعدی به دو معنی استعمال شده است:‍ نخست به معنای دهستان که هم اکنون نیز در برخی از استان های کشور مصطلح است، دوم به معنای ده و قریه که در این مفهوم تا اواخر دوره قاجاریه به کار می رفته و در حال حاضر به واژه روستا تبدیل شده است.
در دوره اسلامی، اصطلاح ده یا قریه به هر نقطه مسکونی اطلاق می شد که دارای مسجد جامع و منبر نباشد و در آن برای اجرای حد نسبت به مجازات بزهکاریها اجازه نداشته باشند ده در ایران امروز به سکونتگاهی اطلاق می شود که اکثریت مردم آن از طریق کشاورزی سنتی یا نیمه سنتی به امرار معاش بپردازند. اگر چه این تعریف شامل تمام مناطق روستایی کشور نمی شود و به دلیل شرایط انتقالی جامعه استثناهایی بر آن می توان مشاهده کرد، اما اکثریت قریب به اتفاق روستاهای کشور را شامل می شود.

 


ملاک های تعریف روستا
1-تعداد جمعیت
ملاک های ملاک رقم جمعیت برای کشورهای جهان یکسان نیست و مقدار آن از یک تا پانزده هزار نفر متغیر است. در ایران مطابق به سرشماری های سراسری رقم پنج هزار نفر برای این امر در نظر گرفته شده بود.
معیار جمعیت برای تعیین و تشخیص شهر از روستا در بسیاری از موارد نمی تواند درست باشد چرا که صرف نظر از قراردادی و اختیاری بودن آن اولا با افزودن یا کاستن یک فرد، جامعه از حالت روستایی به شهر تبدیل می شود و یا برعکس. ثانیاً ممکن است جوامعی وجود داشته باشند که با وجود کم بودن تعداد جمعیت آنها از میزان لازم، اقتصاد و روحیه شهری داشته باشند و یا با وجود بیشتر بودن جمعیت از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یک محیط روستایی محسوب شوند.
2-انبوهی جمعیت
برای رفع نقیصه مربوط به تعداد جمعیت در بعضی از کشورها انبوهی جمعیت را نیز به شماره حسابهای آن می افزاید.
در این مورد والترویل کاکس تحقیقی در ایالت نیویورک امریکا به عمل آورده و به این نتیجه رسیده است است که انبوهی کمتر از 100 نفر در هکتار «کشور» را تشکیل می‌دهد، انبوهی 100-1000 نفر «روستا» و انبوهی بیش از 1000 نفر در هکتار «شهر» را نشان می دهد اما این ملاک نیز نمی تواند شهر و روستا را دقیقاً از همدیگر متمایز سازد و انتقادهای وارد بر ملاک تعداد جمعیت در این مورد نیز وارد است.
3-سازمان و تشکیلات اداری
در برخی از تعاریف مانند سرشماری های اخیر ایران، روی سازمان های اداری و تشکیلات حقوقی روستائی تکیه می شود. در این تعاریف شهر را جایی می دانند که دارای شهر داری باشد و به وسیله آن اداره می شود.
این ملاک نیز به تنهایی نمی تواند در تعیین شهر و روستا دقیق باشد زیرا تعدادی از نقاطی که شهرداری دارند مشخصات روستایی به چشم می خورد. ممکن است در آنها شغل عمده خمردم کشاورزی باشد، روابط خود مصرفی دیده شود و صنعت و خدمات رشد ناچیزی داشته باشند.
4-سیمای فیزیکی
این ملاک که دیدگاه برخی از جغرافی دانان است. شهر را جایی مصنوعی می داند که از خیابان ها، ساختمان ها، جدول های آب و سایر دستگاه ها و بناها درست شده و زندگی شهری را امکان پذیر می‌کند. با توجه به این تعریف، باید روستاها را جایی دانست که از تسهیلات و امکانات شهری نظیر خیابان ساختمان های مدرن، جدول های آب و .. محروم باشد.
بدیهی است که وجود خیابان و جدول آب و غیره به تنهایی نمی تواند منطقه ای را شهر کند، چرا که در روستاها نیز این امر امکان پذیر بوده و در مواردی عملی شده است. از سوی دیگر این تمایز میان شهر و روستا جنبه دلخواه و قراردادی دارد، زیرا شرایط زیست روستایی متدرجاً و بی آنکه دچار وقفه شدید شود به شرایط شهری مبدل می گردد.
5-بافت اجتماعی و فرهنگی
در این مورد جامعه شناسان از بافت اجتماعی مانند تفاوت های قشربندی اجتماعی، متحرک شغلی و طبقاتی، تجانس و عدم تجانس جمعیت جامعه و از بافت فرهنگی مانند سنت گرایی مخالفت در برابر نوآوری، اعتقاد به سرنوشت، صمیمیت و مهمان نوازی، روابط نزدیک و مانند اینها نام می برند که به علت ذهنی بودن برخی از این ملاک ها و دشواری تعیین برخی دیگر، تشخیص روستا و شهر بر اساس آنها میسر است.
6-ساختار اقتصادی و شیوه معیشت
این ملاک مهمترین معیار تشخیص شهر و روستا از هم محسوب می شود و آن را می توان عامل تعیین کننده شهر یا روستا بودن یک نقطه دانست. منطور از ساختار اقتصادی و معیشت جامعه در این مورد عبارت است از شغل اساسی مردم و شیوه زندگی اکثریت اعضای جامعه.
با توجه به این ملاک، هنگامی که در یک جامعه اکثریت مردم به کشاورزی می پردازند و زندگی خود را از این راه تامین می کنند، می توان گفت یک اجتماع روستایی است روستا مکانی است که انسان در ارتباط مستقیم و اولیه با طبیعت قرار می گیرد و نیرو و نیازهای معیشت خود را از آن فراهم می آورد تغییرد و تبدیل شکل نهایی محصولات به دست آمده می تواند در شهر یا روستا صورت گیرد اما در هر حال تولید در محیط طبیعی و از طریق کشت در روستا به انجام می رسد. به طور کلی مساله این نیست که ممکن است در شهر کشاورزی وجود داشته باشد و یا برخی از مردم شهری به فعالیت‌های زراعی مشغول شوند بلکه واقعیت این است که کشاورزی فعالیت اساسی شهر نیست. (تقوی/ 1378/13/14/15)
انواع اجتماعات روستایی:
1-ده یا قریه: ده یا قریه واحدی اقتصادی- اجتماعی، جغرافیایی و مرکز تجمعی از مردم یکجانشین است که قسمت اعظم درآمد آنها از کشاورزی تامین می شود و شرایط بالقوه خودکفایی را نیز در خود دارد. در حال حاضر این خودکفایی از قوه به فعل در نمی آید، چون تحول اقتصاد شهری و از هم پاشیدگی نظام زمینداری سنتی کهن موجب گسترش شبکه ارتباطی روستا و شهر در بسیار از نقاط دنیا حتی در جوامع تطور یافته سنتی شده است. به همین علت امروزه اقتصاد روستایی در ارتباط نزدیک و رویارویی با اقتصاد شهری قرار دارد.
2-مزرعه: در حقیقت مزرعه جذئی از زمین های متعلق به یک ششدانگ است که خود به تنهایی واحدی مستقل را تشکیل نمی دهد و علاوه بر آن در غالب نقاط، سکونتگاهی است. معمولاً نام مزرعه منطبق با نام چشمه، قنات یا چاهی است که موجب ایجاد مزرعه در حول و حوش ده شده است. یک ده ممکن است علاوه بر زمین های زراعی متصل به مساکن روستایی، در چند کیلومتری خود نیز دارای مزارع متعدد با عناوین خاص باشد که از لحاظ حقوقی جزئی از ده متبوع خود تلقی شود. به صورتی که در نظام شبه فئودالی ایران مجموعاً ملکی ششدانگ را به وجود می آورد.
در حال حاضر، مزرعه محل سکونت روستائیان نیست و وجود موارد استثنائی یعنی مزرعه های معدودی که یکی دو خانوار در آن ساکنند، باعث نمی شود که آن را سکونتگاه تلقی کنیم.
مزرعه را گاه «کلاته»، «قشلاق»، «براکوه» و غیره نیز نامیده اند.
3-مکان: محلی است خارج از محدوده ثبتی یا عرضی دهات که به طور عمده فعالیت غیرکشاورزی در آنجا انجام می گیرد، مانند معادن کارخانجات، قهوه خانه، و نظایر آن.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  120  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مونوگرافی روستای اخترآباد

دانلودمقاله شناخت الکل

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله شناخت الکل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
1- الکل و انواع آن
از نظر علم شیمى هر ماده‏اى که در فرمول شیمیایى آن عامل‏هیدروکسیل (-OH) وجود داشته باشد، یک الکل محسوب مى‏شود.الکل از مشتقات هیدروکربن هاست که در آن‏ها هرمولکول، ترکیبى ازچند اتم هیدروژن و کربن مى‏باشد. نهایت، یک عامل (OH) جانشین‏یک اتم هیدروژن مى‏گردد. و بنابر تعداد عامل (OH) ، الکل‏ها را یک یاچند ظرفیت مى‏گویند. (1) الکل انواع زیادى دارد که ذیلا به برخى ازآن‏ها اشاره مى‏کنیم:
الف) الکل متیلیک
ساده‏ترین الکل‏ها، الکل متیلیک (2) است که مبناى الکل‏هاى یک‏ظرفیتى مى‏باشد. الکل متیلیک از تقطیر چوب به دست مى‏آید و ازاین رو به آن عرق چوب نیز مى‏گویند. این ماده مایعى است‏بى رنگ‏که در 66 درجه سانتى گراد مى‏جوشد، با شعله کمى آبى رنگ‏مى‏سوزد و چون با آب مخلوط گردد، تقلیل حجم یافته و تولیدحرارت مى‏کند.
الکل متیلیک، در صنایع رنگ‏سازى کاربرد دارد. به علاوه سمى‏است قوى که با شرب 8 تا 10 گرم آن اختلالات هاضمه و اغلب‏کورى دست داده و تلف مى‏کند. (3) .
پس از الکل متیلیک یا متانول بقیه الکل‏هاى یک ظرفیتى یا یک‏عاملى را به الکل‏هاى نوع اول، دوم و سوم طبقه‏بندى مى‏کنند. (4) اتانول که موضوع بحث ماست، در زمره الکل‏هاى نوع اول است.هم چنین الکل‏هاى دو ظرفیتى و سه ظرفیتى و ... نیز وجود دارد که‏مى‏توان از ضدیخ به عنوان الکل دو ظرفیتى (یا الکل دو عاملى‏اشباع) و گلیسیرین به عنوان الکل سه ظرفیتى (یا الکل سه عاملى‏اشباع) نام برد. (5) .
ب) الکل اتیلیک
اگر واژه الکل بدون هیچ پسوند یا پیشوندى به کار رود، مقصود الکل‏اتیلیک یا اتانول (6) است که معروف‏ترین انواع الکل مى‏باشد. در آینده‏خواهیم دید که الکل اتیلیک در صنایع گوناگون و در زندگى روز مره‏مردم، کاربرد زیادى دارد.
چنان که در مقدمه اشاره شد، موضوع بحث ما در این نوشتارمنحصرا الکل اتیلیک یا اتانول است. و هر کجا در این رساله، واژه‏الکل را بدون افزودن کلمه دیگر به کار بریم مقصودمان همین نوع‏الکل مى‏باشد.
اتانول به طور طبیعى و به مقدار بسیار کم در نان (5/0 درصد)،مغزانسان و گیاهان وجود دارد. علاوه بر مخمر (7) و بعضى باکترى‏ها،بدن انسان نیز مقدار چشمگیرى الکل تولید مى‏کند. در اکثر موارد،تمام این تولید، مربوط به میکروب‏هاى موجود در روده انسان‏مى‏باشد. براى آشنایى بیش تر با این ماده، به تبیین اوصاف الکل وآثار ظاهرى الکل برجسم و روان آدمى مى‏پردازیم.
2 - ویژگى‏هاى الکل و آثار آن
الکل اتیلیک در 3/78 درجه سانتى گراد به جوش مى‏آید و در114-درجه ذوب مى‏شود. الکل مطلق، آب گونه‏اى است‏بى‏رنگ وزود آتش‏گیر، با بویى ویژه، در برودت زیاد ابتدا قوام آمده و سپس‏مانند شیشه منجمد مى‏گردد. (8) .
الکل برخلاف پندار بعضى، اثر تحریکى بر اعضاى بدن ندارد،بلکه اثر آن تخدیر یعنى تضعیف فعالیت‏هاى بدن و کاستن از دقت درانجام رفتارهاى گوناگون است. در کتاب‏هاى علمى نیز، الکل را درردیف تخدیر کننده‏ها هم چون اتر و غیره مى‏آورند. یکى ازدانشمندان در این زمینه مى‏گوید: «این واقعیت که افراد تحت تاثیرالکل، خجالتشان از بین مى‏رود و زیاد حرف مى‏زنند، به علت اثرتحریکى الکل بر مغز نیست، بلکه به دلیل از بین رفتن کنترلى است که‏مراکز عالى مغز در میانه‏روى و اعتدال شخص از خود انجام‏مى‏دهند.» (9) .
به هر حال، تمامى مشروبات الکلى، حاوى مقدارى الکل‏مى‏باشند و هرگونه آثار تخدیرى که از مشروبات الکلى بروز مى‏کندمربوط به وجود این ماده در آن هاست. میزان این تخدیر که ما از آن به‏«مستى‏» تعبیر مى‏کنیم بستگى به درصد الکل موجود در این گونه‏مشروبات دارد. چنان چه شخص مقدارى الکل بنوشد، قریب 15 آن‏فورا به وسیله جدار معده داخل در خون و بقیه در امعاء واردمى‏گردد. مقدارى هم ممکن است‏به وسیله ریتین یا با ادرار خارج‏شود. ولى قسمت اعظم آن در هر حال در بدن مى‏ماند و در آن جامتدرجا اکسید شده و احتیاجى به هضم و گوارش ندارد. (10) .
کبد انسان قادر است در هر ساعت، 8 گرم الکل را اکسید کند.مقادیر زیادتر در جریان خون ظاهر شده ولى غلظت کم تر از 05/0%علامتى در شخص به وجود نمى‏آورد. از غلظت 05/0% به بالاست‏که علائمى نظیر کاهش توازن اعمال فیزیکى و اختلال در دید پیش‏خواهد آمد.
غلظت‏بالاتر از 25/0% علائم مشخصى به وجود مى‏آورد. و اگرغلظت‏به 1% در خون برسد، اختلال تنفسى و قلبى و نهایتا مرگ‏ایجاد مى‏شود هر چند مقدار کشنده آن برحسب افراد فرق مى‏کند.
پیترکوپر نیز در این زمینه چنین مى‏نویسد: «الکل از تمام راه‏هاجذب بدن مى‏شود ولى جذب آن از راه دهان و معده بسیار کم است.روده کوچک 80% یا بیش تر مقدار خورده شده را جذب مى‏کند.کم تر از 10% بى‏تغییر از راه ادرار و تنفس دفع مى‏شود. الکل دربافت‏ها به سرعت منتشر شده و در حدود 8 گرم در ساعت اکسید وبه گاز کربنیک و آب تبدیل مى‏شود. (11) بدین ترتیب مهم‏ترین اثر الکل،تضعیف دستگاه اعصاب مرکزى است. الکل در نتیجه تاثیر برروى‏اعصاب، واکنش در رگ‏ها ایجاد نموده و خون را به سطح بدن جریان‏مى‏دهد و از این طریق، پوست را قرمز مى‏کند و ابتداءا در بدن ایجادحرارت مى‏نماید. اما این اثر دیرى نمى‏پاید، چرا که پس از مدت‏کوتاهى، بدن حرارت خود را تا دو برابر از دست مى‏دهد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شناخت الکل

دانلودمقاله سنگ

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله سنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

کلمه سنگ یا صخره به مجموعه از مواد معدنی گفته می شود که قسمت اصلی قشر زمین را تشکیل می دهند ، بنابراین در اصطلاح ساختمانی مصالح اولیه ساختمان مانند سنگهای طبیعی ، آجر ، ملات ، بتون و غیره سنگ نامیده می شوند که این مصالح هم بصورت مصنوعی و هم از طبیعت بدست می آیند . بطور کلی آن دسته از مصالح ساختمانی چه طبیعی و چه مصنوعی که دارای استحکام ، دوام و کارایی بهتری باشند خاصیت مورد نیاز را دارا هستند .
مصالح طبیعی مهم برحسب عناصر تشکیل دهندة آن به سه دسته مصالح سیلیسی ، مصالح رسی و مصالح آهکی تقسیم بندی می شوند که در زیر به توضیح آنها می پردازیم .
1 ـ سنگهای سیلیس مانند : کوارتز ، گرانیت ، ماسه ، سنگ گرانود یوریت ریولیت ، کوارتزیت
2 ـ سنگهای آهکی : اکثر سنگهایی که در کشور ما در ساختمان برای نما یا پله و یا کف مصرف می شوند دارای نامهای ویژه ای با توجه به محل استخراج یا رنگ و یا شکل نامگذاری شده است . مانند : جی ـ چشم گاوی ، نجف آبادی ، گوهر ، گردوئی ، اورتین ، مرمریت ، روچینی و غیره هستند که این نوع سنگها آهکی هستند و با چاقو خط بر می دارند و در اسیدکلریدریک جوش می خورند .
3 ـ سنگهای رسی : مانند سنگ اوج
سنگها را از نظر فشار ایجاد می توان به شرح زیر تقسیم بندی کرد :
الف ـ سنگهای آذرین که خود به دو نوع می باشند . 1ـ آذرین درونی 2ـ آذرین بیرونی که عبارتند از : گرانیت گرانو دپوریت ، سینینیت ، گابرو ، ایندریت ، بازالت
ب ـ سنگهای رسوبی : مانند سه سنگ ، سنگ آهک ، برش ، آرکوز ، سیلیت ، استون سنگ ، سنگ رسوبی دوسمیت ، گرانودیوریت
ج ـ سنگهای دگرگون : که شامل مرمر ، آسلیت ، فیلیت ن شیست گناس ، هدرن ، فلس کوارتزیت
سنگهای خروجی را به صورت قطعات بزرگ از معدن استخراج می نمایند که بزرگی این قطعات تا حدی است که بتوانند در مقابل تلاشهای خشنی که ضمن جابجا کردن به آنها وارد می شود ، مقاومت کنند . خاصیت مهم شکلهای خروجی در این است که در تمام جهات دارای مقاومت یکسان بوده و در اکثر موارد می توان از آنها استفاده نمود .
پر مقاومت ترین سنگ ها ، سنگی است که بزرگترین وزن مخصوص را داشته باشد . از آنجایی که سنگ در مقابل خردشدن مقاومت زیادی دارد لذا فقط در موارد خاصی مقاومت آن را در مقابل خردشدن مورد مطالعه قرار می دهند ، زیرا معمولاً مقاومت سنگ از هر لحاظ بیشتر از مقاومت مورد نیاز بود ، است تا عمدتاً هرگاه ن دوام سنگ در مقابل برش و سایش برای ما رضایت بخش باشد می توانیم آن را نیز کافی فرض نماییم .
نامگذاری سنگها
سنگ های آذرین : این نوع سنگها از درون زمین به روی زمین رانده شده اند . خمیر مایة این سنگها سه جور سرد شده ، بسته شده و سنگ شده است .
سنگ های بلوری : خمیرمایة این سنگها در زیر زمین به کندی سرد شده ، بسته و سنگ شده و به همین دلیل دانستن زمان برای سرد و رنگ شدن به شکل دانه های بلور در آمده است مانند سنگها گرانیت و دیوریت که در راه چالوس و در شمال گچسر و … یافت می شوند و سنگسازی ینیت که در کردستان پیدا شده است . سنگهای بلور دانه : خمیرمایة این سنگها در حال سردشدن ، بستن و بلوری شدن است . چون در جای تازه افت گرما زیاد است بخشی از خمیرمایة سنگ که بلوری شده بود ، زود سرد شده بسته و به شکل نیمه بلوری سنگ می شود . در این سنگ ها کانیهای بلوری و سنگ خمیری از یک جنسند و شکلشان دو گونه است مانند : پرفیر گرانیت ، پرفیر دیوریت و پرفیرزی ینیت .
سنگهای بلوری نشده خمیری آتشفشانی : خمیرمایة این سنگ ها از درون زمین به روی زمین ریخته شده و چون زود سرد می شوند به صورت بلوری در نمی آیند و به شکل خمیر سنگی بسته می شوند . از این نوع سنگها می توان بازالتی (نو) و پرفیری (کهنه) را نام برد . خمیرمایة تند روان بیرون ریخته از درون زمین که خیلی زود سرد شده به شکل کفسنگ درآمده است . مانند : کفسنگ کبود رشته کوه البرز یا اینکه شیشه أی می شود مانند : پرامیت میانه . خمیرمایة سنگ که به شکل کف از درون زمین بیرون ریخته و خیلی زود سرد شده به شکل پوکه سنگ ، سنگ شده است . مانند : پوکه سنگهای البرز ، سهند ، لولان و تفتان .
سنگهای ته نشسته : در روی زمین از ته نشین شدن جسم های محلول یا شناور در آب و یا فرو غلتیدن در آب رودخانه ها ، یا در یخچالها و یا فرو افتادن از هوا ( برف و گرد و خاک ) درست شده اند . سنگهای ته نشسته آبرفتی خرد سنگی هستند . کارشناسان آمریکا زمین های سنگی را بسته به درشتی و ریزی و جنس آنها گروه بندی و دانه بندی کرده اند .
سنگهای خرد شده ، ته نشسته از آب روان ( آبرفتی ) یا یخ روند ، از باد ( گرد و خاک ) برف و تگرگ ، ته نشسته در رودخانه ها ، دریاچه ها و دلتاها .
شکل سنگها کم جابجا شده
لبه تیز جابجا شده
لبه گرد زیاد جابجا شده و
ریز شده خیلی زیاد جابجا شده و ریز دانه
دانه دانه آوار ،
سنگ های خرد شده لبه تیز شن
ریگ نرمه شن
ماسه خاک رس
لای
به هم چسبیده سنگ دج خرده
سنگی سنگ دج
شنی ماسه سنگ سنگ خاک رسی

 

مراحل اکتشاف ، استخراج ، حمل و آماده کردن سنگ :
سنگ که استخراج می شود یا بصورت ابعاد منظم استفاده می شود . در اکتشاف ، از طریق بازدید کلی و یا نقشه های هوایی و … می توان موقعیت معدن را بدست آورد . پس از اکتشاف باید بررسی کنیم :
1 ـ نوع سنگ
2 ـ مشخصات سنگ
3ـ ذخیره معدن

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   9 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سنگ

دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


-1سلاح های شیمیایی در دوران باستان
:
گرچه تاریخ دقیق نخستین کاربرد مواد سمی در ادوار گذشته نامعلوم است، با این حال می توان به کارگیری آتش از جانب انسان را به عنوان نخستین حربه شیمیایی نام برد.
کاربرد مواد شیمیایی سمی حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح در کتاب های پوزانیاس (Pausanias) مولف یونانی در شهر دلفی گزارش شده است.
در آن زمان مهاجمان یونانی برای از پای در آوردن مدافعان دلفی آب رودخانه را به ریشه گیاه خرق سفید (Veratrum از جنس Hellebore) که حاوی مواد سمی بود آغشته کردند و بدین گونه به سادگی شهر محاصره شده را تصرف کردند.
همچنین پروکیپوس، مورخ روم شرقی، در مورد جنگ های ساسانیان و رومیان می نویسد که؛ سپاه ساسانی برای تسخیر دژهای رومی ها زیر دیوار آن نقب می زدند.
گاهی این نقب ها با نقب دشمن که برای مقابله حفر شده بود برخورد می کرد، در چنین شرایطی دو طرف می کوشیدند با سوزاندن گوگرد، سربازان حریف را بیرون رانند.
همچنین در تاریخ حمل و نقل دریایی از آتش مشهور یونانی (The Greek Fire) فراوان صحبت شده است.
مخلوط آتش زا معمولاً شامل قیر، گوگرد و مواد چسبنده همراه با روغن خام و آهک زنده بوده است. آتش یونانی در تماس با آب، خود به خود مشتعل می شد.
در 1453 میلادی که ترک های عثمانی به قسطنطنیه یا استانبول امروزی، آخرین سنگر روم شرقی (بیزانس) حمله بردند، به کندن نقب پرداختند؛ مدافعان شهر برای مقابله با آنها، در نقب ها با پخش دود حاصل از سوزاندن گوگرد که همان SO2 می باشد، ترک‌ها را دچار خفگی نمودند.
در 1862 و در جریان جنگ داخلی آمریکا پیشنهاد به کارگیری گاز کلر در عملیات نظامی مطرح شد. گرچه، کلر مورد استفاده واقع نشد ولی بدون شک فکر کاربرد گسترده و تولید صنعتی عوامل شیمیایی متعلق به آمریکایی هاست. بعدها یک دوره تلاش جدی در مورد توسعه عوامل شیمیایی و وسایل حمل آنها به صورت نارنجک، گلوله توپ و غیره آغاز گردید.
در اواخر قرن نوزدهم انگلیسی ها در جنگ بوثر از گلوله های توپ محتوی اسید پیکریک استفاده کردند. بدین گونه به کارگیری متفرقه از عوامل شیمیایی بتدریج زمینه را برای کاربرد گسترده آن در فاجعه 1915 فراهم آورد.
1ـ2 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی اول:
با آغاز قرن بیستم و توسعه بیش از پیش دانش شیمی، زنگ خطر به کارگیری احتمالی و گسترده مواد شیمیایی در جنگ ها برای دولتمردان اروپایی به صدا درآمد و آنها را واداشت طی قراردادی به کارگیری این مواد را منفع کنند. این
قرارداد در سال 1907 بسته شد و به تصویب بیشتر کشورهای اروپایی رسید. با این حال برخلاف قرارداد منع کاربرد سلاح شیمیایی، این جنگ افزار مخوف در مقیاس گسترده ای طی جنگ جهانی اول به کار گرفته شد و چنانچه در تاریخ ثبت شده، جنگ شیمیایی نخستین بار، زمانی که آلمانی ها در اکتبر 1914 در نوشاپل گلوله های حاوی گاز اشک آور به سوی فرانسوی ها پرتاب کردند، آغاز شد ولی به سبب پراکندگی سربازان و محدود بودن شمار گلوله ها این تاکتیک چندان کارساز نبود و حتی فرانسوی ها متوجه کاربرد آن نشدند. با این حال آلمانی ها دست از تلاش برنداشته و گاز کلر را نیز نخستین بار در 22 آوریل 1915 در یپرس (Ypres) بلژیک علیه سربازان مستعمراتی فرانسه و پیاده نظام کانادایی که هیچ ماسکی برای حفاظت نداشتند به کار بردند. علاوه بر این آلمانی ها به سرعت به فسژن و خردل روی آورده و آنها را در جبهه آزمودند. [1] به طوری که عامل تاول زای خردل گوگردی به وسیله آلمانی ها در 1917 و در نزدیکی دهکده یپرس بر ضد سربازان فرانسوی به کار گرفته شد و به همین دلیل فرانسویان نام ایپریت (Yperite) را نیز به عامل خردل دادند. همچنین خردل با نام دیگری به نام صلیب زرد (Yellow Cross) نیز شناخته شده بود چرا که برای مشخص کردن مخازن حاوی آن علامت صلیب زرد به کار می رفته است.
به طور کلی در جنگ جهانی اول حدود 125000 تن عوامل سمی مشتمل بر 45 نوع عامل شیمیایی مختلف به کار رفت که در بین آنها 18 عامل کشنده و 27 عامل تحریک کننده بود. از میان عوامل ذکر شده به طور عمده فسژن و خردل حدود یک میلیون و 300 هزار سرباز را از صحنه نبرد خارج کرد که تعداد بیشماری از آنها برای همیشه نابینا شدند و تقریباً 100 هزار نفر جان باختند.
1ـ3 سرنوشت سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی اول
روند سریع ساخت جنگ افزارهای شیمیایی جدید و کاربرد وسیع آن طی جنگ جهانی اول و مهمتر از همه برانگیخته شدن احساسات عمومی باعث شد بیش از پنجاه کشور معاهده ای مبنی بر عدم کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی را در ژنو امضا کنند که به پروتکل 1925 ژنو (Geneva Protocol) معروف شد. اما تصمیمی درباره منع ساخت این سلاح ها گرفته نشد. علاوه بر این با توجه به ویژگی های مواد شیمیایی جنگی (پوشش وسیع، خواص مصدوم کنندگی شدید، افت روحیه شدید دشمن و نیاز به نیروی متخصص و کارآمد جهت درمان و رفع آلودگی) نظر کارشناسان نظامی پس از جنگ جهانی اول، به شدت به طرف این جنگ افزارها معطوف و موجب توسعه این سلاح ها در کشورهای غربی شد و بدین شکل روش های تولید بسیاری از ترکیبات شیمیایی به دست آمد. بعضی ها گمان می کردند که در پناه این معاهده جهانی در جنگ ها و درگیری ها از این سلاح استفاده ای به عمل نخواهد آمد ولی تاریخ شاهد وقایع ناخوشایند دیگری بود.
در 1936، 650 تن عامل شیمیایی توسط ایتالیا در جنگ علیه اتیوپی به کار رفت که جان 15 هزار نفر را گرفت.
در جنگ های یمن، (67 ـ 1963) مصری ها از سلاح شیمیایی استفاده کردند.
در 1938 ژاپنی ها بمب های حاوی عوامل شیمیایی، بر روی سربازان چینی فرو ریختند.
در جنگ های داخلی اسپانیا که از 1936 آغاز شد و سه سال به طول انجامید به فرمان استالین و در حمایت از جمهوری خواهان که علیه ملی گرایان به رهبری فرانکو می جنگیدند، در دو منطقه اسپانیا گازهای سمی و همچنین عامل خردل به کار برده شد که طی آن شمار زیادی از افراد غیرنظامی به هلاکت رسیدند.
1ـ4 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی دوم
در جریان جنگ جهانی دوم مراکز پژوهشی ـ نظامی در آلمان، انگلستان، آمریکا و ژاپن به کوشش های خود جهت تهیه عوامل شیمیایی با سمیت زیاد ادامه دادند. در آلمان سنتز عوامل بسیار سمی اعصاب تابون و ساربن آغاز و با تهیه سومان در سال 1944 دنبال شد که سمی ترین عامل شیمیایی در جنگ جهانی دوم بود. آلمانی ها همراه با تلاش های پژوهشی جدی، کارخانه بزرگی برای تولید جنگ افزارهای شیمیایی و مهمات آن تاسیس کردند که تولید سالیانه آن در 1943 حدود 180 هزار تن (این مقدار 5/1 برابر عوامل شیمیایی به کار رفته به وسیله دول متخاصم طی جنگ جهانی اول) بوده است. طبق گزارش ورماخت (wehrmaht) در اواخر جنگ، ذخیره عوامل شیمیایی آلمان 70 هزار تن شامل 32 هزار تن ایپریت یا خردل و 13 هزار تن گازهای اعصاب بوده است.
اسپی یر (Speer) وزیر صنایع هیتلر در دادگاه بین المللی نورنبرگ اعلام کرد که هیتلر خود طی جنگ جهانی اول مصدوم شیمیایی بوده و بدین جهت به جنگ افزارهای شیمیایی جدید اهمیت زیادی قائل بود. نیروهای هیتلری همواره ذخایر جنگ افزارهای شیمیایی خود را افزایش می دادند. آلمانی ها در جریان جنگ دوم مرتکب بیرحمانه ترین جنایات علیه بشریت شدند. اتاق های گاز در اردوگاه های بوخن والد (Buchenwald)، آشویتس (Auschwitz)، زاخرزن هاوزن (Sachsenhausen)، نوین گام (Neuengamme)، لوبلین (Lublin)، گروسه روزن (Grosse -Rosen)، راونز بروخ (Ravensbruck) و تربلینکا (Treblinka) کار می کردند.
در 14 ژوئیه 1942 هیملر (Himmler) اجازه داده بود که در برخی اردوگاهها از زندانیان برای آزمایش عوامل شیمیایی استفاده کنند. در کل، تا پایان جنگ تنها 5/4 میلیوم زندانی بر اثر به کارگیری انواع عوامل سمی به وسیله شرکت دگش وابسته به مجتمع صنعتی فاربین در اردوگاه آشویتس مسموم شده بودند.
انگلیسی ها سنتز تابون و سارین را تکرار کردند و علاوه بر آن مکانیسم اثر عوامل شیمیایی ترکیبات آلی فسفردار را کشف نموده و بر این اساس شیوه های جدیدی را برای سنتز عوامل شیمیایی پیشنهاد کردند. گرچه کوشش های انگلیسی ها سری نگه داشته شد با این حال گزارش های پژوهشی منظم و کاملی از طریق وزارت دفاع انگلستان به آمریکایی هایی که در همین زمینه کار می کردند فرستاده می شد. ژاپنی ها نیز در سال های جنگ هزاران ماده شیمیایی سمی سنتز کردند، با این حال ماده ای سمی تر از عوامل شیمیایی جنگ جهانی اول به دست نیاوردند.
در کل طی جنگ جهانی دوم با این که طرف های درگیر (بویژه انگلستان، آمریکا، شوروی، ژاپن، آلمان و ایتالیا) همگی دارای ذخایر عوامل شیمیایی بودند، ولی از این جنگ افزارها استفاده چندانی به عمل نیامد؛ بویژه آلمان نازی در حین جنگ دوم جهانی با وجود ذخایر عظیم جنگ افزارهای شیمیایی هرگز از این تسلیحات استفاده نکرد چرا که توازن قوا و وحشت آلمانی ها از مقابله به مثل نیروهای متفقین عامل بازدارنده این اقدام وحشتناک احتمالی بود. به طوری که نخست وزیر وقت انگلستان “وینستون چرچیل” در سال 1942 یعنی هنگامی که انگلیسی ها از لحاظ توانایی در زمینه سلاح های شیمیایی قدرت لازم را داشتند، چنین بیان داشت که :
دولت روسیه مدعی است که آلمانی ها در صورت ناامیدی از حملات خود، ممکن است از گاز سمی بر ضد مردم و ارتش روسیه استفاده کنند. ما خود قاطعانه تصمیم داریم از این سلاح نفرت انگیز استفاده نکنیم، مگر این که ابتدا ارتش آلمان آن را به کار گیرد. به هر حال با شناختی که از دشمن خود داریم، فراهم آوردن تدارکات لازم به مقیاس بسیار وسیع را نادیده نگرفته ایم. بنابراین تصمیم گیری در این خصوص که هراس ناشی از به کارگیری سلاح های شیمیایی نیز به جنگ هوایی افزوده شود، بر عهده هیتلر است.
تنها کاربرد عمده تسلیحات شیمیایی از جانب آلمانی ها در جریان جنگ جهانی دوم، علیه نیروهای شوروی صورت گرفت؛ ماجرا بدین قرار بود که در ماههای مه و ژوئن سال 1942، آلمانی ها علیه واحدهای نظامی و غیرنظامی شهر کرچ (Krauch) که در یکی از معادن پنهان شده و دلیرانه در مقابل دشمن مقاومت می کردند، جنگ افزارها شیمیایی به کار بردند.
1ـ5 سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی دوم
در جنگ ویتنام در دهه 1960 و سال های نخست دهه 1970 آمریکایی ها با به کارگیری عوامل شیمیایی خطرناک بویژه عامل نارنجی آنچنان خسارات جبران ناپذیری به مراتع، جنگل ها و محیط زیست ویتنام وارد کردند که هنوز پس از گذشت سه دهه و با وجود طرح های بزرگ ترمیم، آثار شوم آن برطرف نگردیده است.
همچنین گزارش های تایید نشده ای از کاربرد عوامل شیمیایی توسط ویتنامی ها در کامبوج (1976)، و لائوس (1979) و به کارگیری نوعی عامل شیمیایی توسط ارتش شوروی و نیروهای دولتی افغانستان، علیه مجاهدان افغانی اعلام شده است.
همچنین مهمترین آزمایش آمریکایی ها در شمال شرقی برزیل در اکتبر 1984 انجام شد که طی آن 7000 نفر کشته شدند. در این آزمایش علاوه بر این که دو طایفه بومی به طول کامل از بین رفتند، گیاهان و جانوران منطقه نیز دچار ضایعات جبران ناپذیری گردیدند.
با این حال گسترده ترین و فجیع ترین کاربرد عوامل شیمیایی ثبت شده پس از جنگ جهانی اول که علیه نوع بشر به کار رفته، در دهه 80 میلادی به وسیله رژیم عراق بوده است.
طی سندی که توسط ایران به کنفرانس خلع سلاح ارایه شد تعداد تک های شیمیایی عراق از ژانویه 1981 تا مارس 1988، 242 مورد تک با حدود 44 هزار قربانی ذکر شده که هنوز هم با گذشت بیش از یک دهه از پایان جنگ، شاهد مرگ دردناک جانبازان شیمیایی سال های جنگ هستیم. دولت عراق در پی شکست هایی که در خوزستان، مناطق مرزی سرپل ذهاب، قصر شیرین و کردستان متحمل شد؛ بارها از عوامل شیمیایی علیه سربازان ایرانی و همچنین مردم غیرنظامی استفاده نمود و از همه دهشت بارتر فاجعه بمباران شیمیایی شهر حلبچه در اول مارس 1988 (25/12/1366) بود. [2] این وخیم ترین مورد به کارگیری سلاح شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون بود که طی آن 5000 نفر از اهالی حلبچه در اثر عوامل شیمیایی جان باختند و 7000 نفر هم برای همیشه معیوب و فلج شدند و بدین ترتیب روح بشریت جریحه دار شد.

1ـ6 دورنمای آینده
عدم قاطعیت سازمان ملل متحد در برخورد و محکوم نمودن این جنایات که در واقع زیر پا گذاردن پروتکل 1925 ژئو بود؛ بیم کاربرد احتمالی این جنگ افزارها را در سایر بحران های منطقه ای و جهانی افزایش داد و سامانه های فکرافزاری را بر آن داشت تا با تنظیم و تدوین کنوانسیونی جامع، سعی نمایند بشریت را از وحشت این سلاح مخوف برهانند و بدین گونه اعضای کنوانسیون منع گسترش، کاربرد و توسعه سلاح های شیمیایی بر آن شدند نابودسازی کلیه تسلیحات شیمیایی را سرلوحه کاری خود سازند. با این حال تا رسیدن به آرمان های موردنظر راه درازی در پیش است و با توجه به این که کشورمان ایران یکی از بزرگترین قربانیان جنگ افزارهای شیمیایی می باشد و همچنین با عنایت به وضعیت ژئوپولتیکی ویژه کشورمان و احتمال درگیری های منطقه ای، به کارگیری این جنگ افزارها، موضوعی دور از ذهن نمی باشد.
افزون بر تمام موارد یاد شده، بحث تروریسم شیمیایی (Chemoterrorism) نه تنها برای سایر کشورها، بلکه در مورد کشور ما نیز مطرح است؛ بنابراین برماست که هر چه بیشتر دانش خود را در این زمینه و سایر زمینه های جنگ های نوین بالا برده و با مطالعه و پژوهش، توان پدافندی نیروهای نظامی و نیز مردم عادی را در برابر این گونه سلاح های مخوف افزایش دهیم تا در صورت بروز خطرات احتمالی از ایجاد فاجعه جلوگیری نماییم.

 

 

 

 

 

بررسی شیوع عوارض دیررس پوستی در 800 تن از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی (بعد از 14 تا 20سال)
مقدمه:
سولفور موستارد یا گاز خردل به عنوان جنگ افزار شیمیایی ناتوان کننده در جنگ جهانی اول و جنگ عراق علیه ایران به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته که اثرات توکسوژنی آن عوارض حاد و مزمنی را در ریه چشم و به خصوص ارگان وسیع پوست ایجاد نموده است به دلیل مطالعات اندک و محدود در بررسی عوارض دیررس پوستی و از سوی دیگر به دلیل ماهیت موتاژنی و کارسینوژنی خردل که متناسب با گذشت زمان می باشد، اقدام به انجام این مطالعه نموده ایم.
هدف:
بررسی شیوع عوارض دیررس پوست در جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی که 14 تا 20 سال از زمان مجروحیت آنان گذشته است.
روش اجرا:
در این مطالعه مقطعی cross-sectional توصیفی 800 تن از جانبازان شیمیایی که در سال 1362 تا 367 در جنگ عراق علیه ایران مصدوم شده اند به صورت خوشهای از استان های مختلف کشور طی مدّت 2 سال انتخاب، سپس با مطالعه در سوابق مجروحیت مورد معاینه بالینی و در صورت نیاز اقدام تشخیصی قرار گرفتند.
اطلاعات به دست آمده علاوه بر نوع و محل ضایعه (جدول 1) شامل سن، شغل، زمان، مکان مجروحیت و سکونت نیز بوده است.

 

یافته ها :
بر اساس نوع و محل ضایعه آنها را به 3 دسته تقسیم نمودم .

 

دسته اوّل :
ضایعات جلدی غیر اختصاصی که در مقایسه با جمعیت عمومی از شیوع بالایی برخوردار می باشند
(گزروزیس- درماتیت سبوره- آنژیوم گیلاسی- اختلالات پیگمانتاسیون کهیر تیناور سیکالرو....
دسته دوّم :
ضایعات اختصاصی به نام اسکار خردل که برای اولین بار بر اساس شکل محل ضایعه، تاریخچة مدارک درمانی و عکسهای سریال تعیین و تعریف گردید.
دسته سوّم :
نئوپلاسم های خوش خیم و بد خیم که اخیراً بطور ثانویه اکثراً در محل اسکار خردل بروز نموده اند.
از سوی دیگر در مقایسه با دو مطالعه مشابه انجام شده (1374 در 500 مصدوم کرمان ) و(1378 در 100 مصدوم اهواز )تعدادی ضایعات کاهش ، تعدادی افزایش ،تعدادی ثابت و تعدادی ضایعات اخیراً بروز نموده اند.

نتیجه :
سولفور موستارد در مواجهه حاد و شدید یا مزمن و طولانی می تواند با اختلالات رنگدانه ای،کراتینیزاسیون، عروقی و تغییرات اسکلرودرموئید منجر به بروز درماتیتهای مختلف ودر نهایت نئوپلاسم های خوش خیم وبد خیم جلدی گردد.

 

کلید واژه ها : سولفور خردل – مجروحان شیمیایی – ضایعات دیررسی پوستی جنگ ایران و عراق.
مقدمه :
سولفور موستارد وبا خردل گوگردی یا دی کلر دی اتیل سولفید S(ch2-ch2-c1)2 بعنوان جنگ افزار شیمیایی تاول زا، ناتوان کننده و کشنده اولین بار توسط Despretz در سال 1822 ساخته شد و در12 جولای سال 1317 بعنوان سلاح شیمیایی در منطقه «ایپر» توسط آلمانها به کار گرفته شد.
پس از پایان جنگ جهانی دوّم در دهه 1960 مذاکراتی در زمینة تحریم کامل جنگ افزار شیمیایی در ژنو آغاز، تا آنکه در 1997 منجر به تدوین کنوانسیون تحریم جنگ افزار های شیمیایی و بیولوژیک گردید.
لیکن در جنگ عراق علیه ایران رژیم عراق از سال 1359 تا 1367 اقدام به استفاده مکرر از عوامل شیمیایی علیه سربازان و مردم غیر نظا می نمود.
سولفور موستارد مایعی روغنی برنگ زرد مایل به قهوه ای است که به آهستگی در آبو هوای معتدل تبخیر می شود . این ماده لیپوفیل و نوکلئوفیل با تأثیر بر اپیدرم و درم وضمائم بصورت آلکیلاسیون پروتئین سلولی در بخشهای آنزیمی ، غشای سلولی سیتوپلاسم و به خسوس هسته سلول و Dna موجب اثر توکسوژنی موتاژنی وکارسینوژنی می شود.
این ماده ایزایی وباز دارنده با تأثیر بر مجاری هوایی، چشم و پوست با عواملی چون دما ،نور باد و رطوبت محیط ارتباط دارد. با این حال عوامل وابسته به شخص همانند جنسیت زن ،سن پائین ، نژاد سفید ، استرس ، تعریق زیاد و هیجانی ،پوست چرب ،ph بالای پوست، محل تماس (چینها و اپیدرم نازک) وسعت منطقه تماس ،وجود عفونت و درماتیتهای پوستی نقش تعیین کنندهای در افزایش شدّت ضایعات جدی خردل دارند.
تماس با غلظت های مختلف گاز خردل از مقدار حداقل ایجاد اریتم (Mg/cm2 1 تا 0/1 ) تا بروز تاول وسوختگی(Mg/cm2 4 تا 1) متغیر است بطوریکه بعد از یک دوره تأخیری اریتم وخارش و سوزش شروع و سپس شاهد بروز وزیکول و تاول در سطح مناطق اریتماتو خواهیم بود که پس از بهبود با توجّه به شدّت ومحل تماس شاهد اختلال رنگدانه ای، ،عروقی ، تروفیک و اسکلروتیک از هفته ها تا سالها بعد خواهیم بود. در یک مواجهه حدود 20% خردل در پوست نفوس می کند که 12% در اپیدرم و 8% در درم واکنش می یابد.
ضایعات پوستی ایجاد شده به وسیله گاز خردل به وسیله VOGT وهمکاران (1984) مورد بررسی قرار گرفته است و بیان داشته اند که واکنش پوستی خردل دو فاز دارد فاز اولیّه یا فوری با صدمه به فیبرو بلاست ها اندوتلیوم مویرگ های سطحی ورید های کوچک مشخص می شود که تمام این اثرات به دلیل صدمه غشای سلولی ایجاد می شوند .
نشت عروقی محدود و انفیلتراسیون گرانولوسیتی انتخابی همراه با حضور بازوفیلها ممکن است رخ دهد. فاز دوّم یا تأخیری با مرگ سلولهای اپیدرمی بازال به علّت صدمه به Dna نشت عروقی مهاجرت نوتروفیلها و فعّالیّت غیر طبیعی فیبروبلاستها و نهایتاً ایجاد زخم و اسکار حاصل می آید.
اختلال رنگدانه ای اغلب به صورت ملانولکودرما paper & salt ناشی از غلظت متفاوت گاز خردل در تحریک یا مرگ ملانوسیتها حاصل می شود.
از سوی دیگر آسیب های در مال گاز خردل در فاز حاد بوسیلة پروتئاز های سولفور موستارد و تغییرات آنزیمی سلول موجب تخریب ضمائم (اکراین آپوکرین واحد های پیلوسباسه و ماتریکس مو) می گردد طی فا ز بهبود به علّت فعّالیّت غیر طبیعی فیبروبلاستها به همراه تولید بالای کلاژن و موکوپروتئینها فرایند اسکلرودرموئید در اثر تراکم بالای کلازن و آتروفی نسبی تا فقدان کامل ضمائم در درم آشکار می گردد14و15و17و18و19 .
حال اینکه با چنین تغییرات اساسی در درم و اپیدرم و آنچه را که Inada در 1978 وKlher در 1984 وWada در 1963 در بروز تومورهای پوستی ناشی از مواجهه حاد و مزمن با گاز خردل گزارش نموده اند20و21و22 آیا گذشت زمان مدعی بروز نئوپلاسمهای جلدی در مصدومین شیمیایی جنگ ایران و عراق می باشد .
به همین منظور در این مطالعه حجم نمونه بالا (800 نفر) از نقاط مختلف کشور مورد توجه بوده تا بتوانیم شیوع نوع و محل ضایعات جلدی سولفور موستارد را با دقت بیشتری تعیین نمایم.
روش اجرا:
در این مطالعه توصیفی (مقطعیCross-Sectional ) تعدادی از جانبازان شیمیایی که تحت پوشش بنیاد جانبازان بوده و دارای مدارک و مستندات دال بر سابقه تماس با گاز خردل در زمان جنگ تحمیلی (1367-1362) بوده اند وارد مطالعه شده اند .
مکان و زمان انجام مطالعه از مهرماه 1380 تا مهرماه 1382 در مراکز درمانی بنیاد و دانشگاهی در تعدادی از استانهای شمالی- جنوب غربی- شرقی ومرکزی کشور و تهران بوده است. روش نمونه گیری خوشه ای متناسب با میزان مراجعه جانبازان شیمیایی به مراکز درمانی در خوشه های منتخب استانها بوده بدین ترتیب که ابتدا از بین مراکز درمانی مختلف استانها مراکزی را بعنوان مرکز خوشه انتخاب و سپس پژوهشگر در آن مرکز مستقرو کلیه مراجعین به آن مرکز در زمان حضور پژوهشگر وارد مطالعه می شوند .
حجم نمونه از فرمول با سطح اطمینان 95 % و با حداکثر اشتباه برآورد 3 % با توجه به مطالعات انجام شده پس از مقدارگذاری در فرمول فوق حجم نمونه 800 نفر تعیین گردید.
شیوه انجام طرح چنین بود که پس از حضور پژوهشگر در مراکز درمانی مربوطه مصدومین مراجعه کننده از نظر شکایت نوع ومحل ضایعات پوستی مورد پرسش و پاسخ و معاینه کامل قرار گرفته و در صورت لزوم جهت تعیین تشخیص قطعی اقدامات تکمیلی مانند(پاراکلنیک-هیستوپاتولوژی-مشاوره) به عمل آمده و سپس یافته های بالینی تشخیصی وآزمایشگاهی و هیستوپاتولوژی به همراه تاریخچه مختصر از زمان و مکان و نحوه مجروحیت، تعیین شغل و محل سکونت جانباز در پرسشنامه ای که به همین منظور تهیه گردد تکمیل شده و با استفاده از آمار توصیفی میزان شیوع هریک از عوارض پوستی و نواحی دیگر تعیین گردید .
برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد .

 

 

 

یافته ها:
در نتایج زمینه ای ، محدوده سنی از18 سال تا80 سال با متوسط سنی 93/3 سال(وباانحراف معیار8/9سال) بوده است. از این تعداد38 % در سال 1367 وبیشترین مصدوم از منطقه عملیاتی
(26 %) بوده اند. از نظر شغلی(33 %) بیکار،(18 %) کارمند،(10 %) کارگر،(9 %) کشاورز،(8 %) نظامی بوده اند .
از تعداد 800 مصدوم شیمیایی 665 نفر (83 %) از خارش به اشکال مختلف وبا شیوع بیشتر به هنگام تعریق و فعالیت بدنی شکایت داشتند .
نتایج بدست آمده از نظر شیوع نوع و محل ضایعات پوستی و ازجهت استانی در جدول شماره 1 ترسیم شده است.

بخش اول بحث :
تقسیم بندی ضایعات جدی دیررس خردل با استفاده از نتایج این مطالعه به 3 گروه تقسیم می شوند.
دسته اول :
ضایعات جدی غیر اختصاصی که نمی توان ارتباط آنرا با گاز خردل اثبات نمود. ولی از شیوع بالایی در مقایسه با آمار جهانی و جمیعت عمومی برخوردار
می باشند (جدول شماره 3) همانند گزروزیس- درماتیت سبوره- ضایعات آکنه ای فرم- آنژیوم گیلاسی- اختلالات رنگدانه ای و کهیر.
اگر چه بروز و شیوع این گونه ضایعات می تواند احتمالا ناشی از نقش اساسی سولفورموستارد باشد لیکن با توجه به جدول شماره 1 باید نقش سایر عوامل همسو و موازی مانند سن عوامل اجتماعی، جغرافیایی، شغلی، بهداشت فردی وژنتیک را در تشدیدیا تعدیل و حتی ایجاد ضایعات در نظر داشت .
دسته دوم :
شایعات اختصاصی بنام اسکار تیپیک خردل که بر اساس شکل محل و تاریخچه اولیه تعریف می گردد.
این اسکار به طور شایع در نواحی گردن، زیربغل، آنتی کوبیتال، پشت، مچ دست وپا، لومبوساکرال و ژنیتال مشاهده می گردد.
این ضایعات معمولا بطور لوکالیزه و محدود از حداقل تظاهر جدی به صورت لوکوملانودرمای لوکالیزه (Salt & Pepper ) تا تغییرات عروقی (تلانژکتازی و آنژیوم گیلاسی ) و مناطق آتروفیک و هیپرتروفیک مشبک (رتیکولر) با جزایر کوچکی از پوست بظاهر سالم متغیر می باشد. علت چنین تغییراتی ناشی از2 عامل شدت غلظت خردل و محل ضایعه می باشد.
به عبارتی تغییرات حداقل بصورت هایپرپیگمانتاسیون و تغییرات عروقی معمولا ناشی از اثرات تحریکی (ضعیف تا متوسط گاز خردل )می باشد.
در حالی که تغییرات دپیگمانتاسیون و هایپرتروفیک اسکار معمولا ناشی از غلظت بالای گاز خردل می باشند. که موجب مرگ ملانوسیتها و فعالیت غیرطبیعی فیبروبلاستها در افزایش تولید کلاژن می گردد. همچنین محل ضایعه (چینها، اپیدرم نازک با تماس طولانی) به دلیل پایداری خردل تظاهرات مشابه با غلظت بالای خردل دارند.
نکته قابل توجه اینکه در روشی دیگر به منظور اثبات وجود وماهیت اسکار خردل از یک سو با مراجعه به آرشیو تصویری مصدومین شیمیایی زمان جنگ تصاویری از ضایعات جلدی حاد (اریتم تاول) تعدادی از مجروحین بدست آورده و سپس با شناسایی و مراجعه به فرد مورد نظر (پس از گذشت16تا 20سال) پس از معاینه کامل از همان محل ضایعه اولیه عکس دیجیتالی تهیه نمودیم. که مشاهده و مقایسه تصاویر44 تن از مصدومین شیمیایی حکایت از تصاویر یکسان و مشابه بر اساس محل ضایعه داشته است. بنابراین شاید مهمترین دستاورد این مطالعه تعریف و بیان اسکار تیپیک خردل با توجه به محل ضایعه می باشد. زیرا اسکار خردل می تواند محل مناسبی برای بروز نئوپلاسمهای جلدی در آینده باشد.
دسته سوم :
نئوپلاسمهای بدخیم که اکثرا طی سالهای اخیر در محل اسکار خردل ایجاد گردیده می تواند با اثرات ویررس و پیشرونده سولفورموستاد (موتاژنی- کارسینوژنی) به همراه کاهش توان سیستم ایمنی ناشی از افزایش سن قابل توجیه باشد. بطوریکه سولفورموستارد با ایجاد اتصال به رشته ای داخل رشته ای و بین پروتئین DNA و ایجاد شکاف در بدنه DNA موجب خطا در تکثیر و در نهایت موجب تغییرات بدخیمی می شود12و14و23 .
به همین علت Klehr در مطالعه ای از کارگران تولیدکننده خردل در زمان جنگ دوم جهانی بعد از 20 سال در 34 % کارگران تومور پوستی را گزارش نمود.
Wada در1963 وInada در 1978 از مجموع 488 نفر کارگر مواجهه یافته با گاز خردل 22 مورد بازال سل اپیتلیوما و بوون را بعد از 3 تا46 سال گزارش نمودند. بنابراین اگرچه مطالعات گذشته دکتر کشاورز. س و فکری.ع و بلالی.م و موسوی همگی مطالعه بعدی و طولانی مدت را در تعیین و اثبات بروز بدخیمی مورد توجه قرارداده اند اکنون با نتیجه این مطالعه که بیانگر بروز9 مورد نئوپلاسم بدخیم (بازال سل کارسینوما5 مورد در صورت در محدوده سنی 40 تا 60 سال – اسکواموس سل کارسینوما 1 مورد در صورت و بوون 1 مورد در مچ دست و پا- درماتوفیبروسارکوم 1 مورد در مچ پا و مایکوزیس فونگوئیدس تومورال یک مورد در پلک ها و ساعد) که محدوده سنی 38 تا 45 سال بوده است بیش از پیش نیاز به مطالعه مستمر و مداوم بعدی احساس می شود.
بخش دوم بحث :
در مقایسه با مطالعات دکتر فکری که در 500 نفر از جانبازان از سال1371 تا 1374 درکرمان انجام گرفته است و دکتر موسوی در 7 ماهه اول 1378 که در100 تن از جانبازان استان خوزستان انجام گرفته است (جدول شماره 2) می توان چنین بحث نمود :
الف) تعدادی ضایعات جلدی (گزروزیس اختلال پیگمانتاسیون کراتوزپیلاریس) کاهش یافته که چنین توجیه می شود :
1- در مطالعه دکتر فکری نمونه ها منحصرا از استان کرمان با آب و هوای گرم و خشک که خود بعنوان عامل محیطی می تواند در ایجاد وتشدید خارش و خشکی و پیگمانتا سیون موثر باشد انتخاب گردیده اند .
2- خشکی و خارش پوست بعنوان یک عامل آزار دهنده همواره مبتلا یان را ترغیب و تشویق به پیگیری و درمان می نماید.
3- در سالهای اخیر شاهد فعالیت های پژوهشی و درمانی در معاونت پژوهشی و درمانی بنیاد و مراکز درمانی ویژه مصدومین شیمیایی بوده ایم که با فعالیت چنین مراکزی می توان کاهش بخشی از عوارض (ریوی- چشمی و پوستی) را توجیه نمود.
ب) تعدادی از ضایعات جلدی (آنژیوم گیلاسی، درماتیت سبوره، کهیر و تیناورسیکالر) افزایش یافته که چنین توجیه می شود :
1- افزایش مبتلایان به آنژیومهای گیلاسی چنین بیان می شود که دکتر فیروز و همکاران مشاهده خود را از ظهور آنژیوم گیلاسی در بیمارانی که ضایعات تاولی بهبود یافته ناشی از تماس گاز خردل داشتند چنین بیان نمودند که سیتوکاینهای آزاد شده طی بهبود ی تاول یا اثرات مستقیم گاز خرردلDNA سلولی ممکن است نقشی در ایجاد این پدیده داشته باشند بنابراین پایداری خردل و اثرات آن در تغییر و ایجاد نئوپلاسمهای جلدی حتی تا دهها سال بعد و اثر سولفورموستارد در محلهای با درم فشرده (پشت و تنه) که با اریتم و تاول بیشتر و بزرگتر در مقایسه با سایر نقاط بدن همراه است و با توجه به اینکه افزایش سن می تواند موجب بروز این ضایعات در تنه گردد می توانیم افزایش تدریجی آنژیوم گیلاسی را در مصدومین شیمیایی علاوه بر تنه در سایر نقاط غیر شایع (محل اسکار خردل و تاول) بروز می نماید .
2- مبتلایان به درماتیت سبوره در مقایسه با مطالعه دکتر موسوی13% افزایش نشان می دهد که چنین توجیه می شود :
زمان مطالعه دکتر موسوی در بهار و تابستان 1374 بوده است و حال آنکه در بهار و تابستان شاهد بهبودی مبتلایان به درماتیت سبوره می باشیم. از سوی دیگر خردل در مناطق غنی از غدد سباسه ضمن اثر مستقیم با افزایش ریسک عفونت بطور جدی واحدهای پیلوسباسه را تحت تاثیر قرار می دهد . و می تواند این اثر پایدار و پیشرونده باشد . ودر نگاهی دیگر درماتیت سبوره انتشار سنی Bimodal داشته بطوریکه می تواند قبل از بلوغ شروع شده ولی تا دهه سوم یا دیرتر تظاهری نداشته باشد .
3- افزایش مبتلایان به کهیر را در مقایسه با مطالعه دکتر فکری می توان چنین توجیه نمود :
اول آنکه ریسک عفونتهای ریوی در مصدومین شیمیایی با توجه به افزایش سن وماهیت پیشرونده و تحریک کننده خردل در ریه در حال افزایش است .
دوم آنکه افزایش عفونتهای ریوی نیازمند مصرف داروها بویژه آنتی بیوتیکها می باشد و حال آنکه آنتی بیوتیکها از مهمترین علل بروز کهیر می باشند. بنابراین علت افزایش مبتلایان به کهیر را می توان در افزایش مصرف داروها (آنتی بیوتیک- آرام بخشها- مسکنها) با دو علت اثر پیشرونده خردل در ریه و بروز عفونتها و افزایش سن و کاهش توان سیستم ایمنی در مقابله با عفونتها توجیه نمود.
4- علت افزایش مبتلایان به تیناورسیکالر چنین توجیه می شود :
تعریق زیاد، چرب بودن پوست، تضعیف سیستم ایمنی و مصرف داروهای ایمونوساپرسیو(استروئید موضعی و سیستمیک) و اختلال خلقی و اضطرابی می تواند منجر به فعالیت قارچهای سطحی پوست گردد از سوی دیگر خردل با تغییر فلور نرمال pH و ایمونوگلوبولینهای پوست می تواند مکانیسم حفاظتی پوست را مختل و موجب فعالیت عوامل پاتوژن گردد .
لذا از آنجا که مصرف استروئید خوراکی (بعلت مشکلات ریوی) و استروئید موضعی(بعلت خارش و خشکی) و اختلالات خلقی و اضطرابی نزد مصدومین شیمیایی از شیوع بالایی برخوردار است می توان شیوع زیاد قارچهای سطحی را انتظار داشت .
ج) همچنین تعدادی از ضایعات جلدی (ویتیلیگو آلوپسی آره آتا پسوریازیس و لیکن پلان ) اختلافی مشاهده نگردید که نقش اتوایمون بودن بیماری در اتیولوژی آن ثابت می شود. اگرچه در ضایعات فوق کوبنر مثبت می باشد. شاید خردل بعنوان عامل بروز دهنده کوبنر بتواند در همان زمان مواجهه موجب بروز ضایعات فوق گردد. بنابراین عدم وجود علت (خردل ) از سالهای بعد از جنگ می تواند ثابت ماندن تعداد مبتلایان به بیماری اتوایمون را در مطالعات گذشته و این مطالعه توجیه نماید.
د) امّا نکته مهمّ افزایش قابل توجّه نئوپلاسم بد خیم در مقایسه با مطالعات قبلی می باشد که شرح کامل آن در قسمت اوّل بحث آمده است.
نتیجه:
1- شواهد موجود از جهت نوع محل و شدّت ضایعه حاکی از وجود یک ضایغه از وجود یک رابطه علّت و معلولی بین خردل و ضایعات جلدی است.
2-مواجهه ضعیف تا متوسط خردل (اریتم، ادم و زیکول ) بعد از گذشت دو دهه احتمالاً ضایعات جلدی مشخص و ماندگاری نخواهد داشت.
3- مواجهه حاد و شدید یا مزمن و طولانی با حداقل مقادیر سمّی می تواند منجر به اختلال رنگدانه ای اختلال کراتینیز اسیون و بروز درماتی2ت و نهایتاً سر طانهای جلدی گردد.
4- اگر سطح وسیعی از پوست با غلظت نسبتاً بالای خردل مواجهه شود امکان جذب سیستمیک از طریق پوست که منجر به اختلالات ریوی و خونی گردد وجود دارد.
پیشنهاد:
الف)بازبینی گسترده و دقیق داده ها.
ب)جمع آوری اطلاعات دقیق از افرادی که تماس با گاز خردل داشته اند و سپس بر حسب شدّت تماس محل تماس مدّت تماس ونوع ضایعات جلدی اولیه آنها را به گروههای مختلف و هم سطح تقسیم نمود
ج) معاینه سریال و منظّم قربانیان گروههای مختلف و مقایسه افراد با گروههای جور شده از افراد مواجهه نیافته.
د) طراحی مطالعه آیندهنگر که با در معرض قرار دادن حیوانات آزمایشگاهی بتوان نتایج مفیدی را از علائم و عوارض گاز خردل و پیشگیری و درمان آن بدست آورد

 

 

 

 

 

جدول شماره 1- شیوع نوع ضایعات پوستی در 800 تن از جانبازان با توجّه به محل شایع ضایعات در بدن و ارجحیت استانی

 


نوع ضایعه تعداد درصد محل شایع بدن شیوع استانی
گزروزیس 317 6/39 اندام ها،تنه تهران-کرمانشاه-خراسان
هایپر یگما نتسیون 152 19 صورت-تنه-اندام فوقانی کرمان-کرمانشاه-خوزستان-خراسان
آنژیوم گیلاسی 139 3/17 تنه-شکم نداشت
درماتیت سبوره 102 7/12 سر-صورت-سینه تهران-مازندران-خراسان
اگزما 99 2/12 اندام ها تهران-کرمان-خراسان-قزوین
ضایعات آکنه ای فرم 93 6/11 پشت-اندام فوقانی تهران-گیلان-مازندران-مرکزی
تینه آورسیکار 56 7 تنه-گردن-اندام فوقانی کرمانشاه-کرمان-تهران-بوشهر
نووس های ملاتوسیتیک متعدد 49 1/6 تنه-صورت لرستان-خوزستان-تهران-کردستان
کهیر-آنژوادم 41 12/5 متشره نداشت
لیکن سیمپلکس 33 1/4 ژنیتال-اندام تحتانی-گردن نداشت
کراتوزپیلارس 29 62/3 تنه-اندام فوقانی کرمان-تهران-کرمانشاه
ویتیلیگو 29 62/3 دستها-سر-صورت نداشت
آلوپسی آره آتا 20 5/2 سر- صورت-اندام تحتانی نداشت
اسکار خردل 44 5/5 اندام فوقانی-تحتانی و چین ها آذربیجان غربی-کردستان-بوشهر-تهران
هرپس 18 2/2 لب-صورت نداشت
هیپوپیگمانتاسیون 18 2/2 اندام فوقانی کردستان-آذربایجان شرقی-خوزستان
پسوریازیس 16 2 اندام ها نداشت
اسکارهایپرترفیک 13 3/1 سینه-گردن کردستان-آذربایجان
آفت 13 3/1 دهان نداشت
اکتینیک کراتوز 10 2/1 صورت- سر کرمان-کرمانشاه-قزوین-تهران
نئوپلاسم بد خیم 9 1/1 صورت- سر آذربایجان غربی-کردستان-کرمان-تهران

 

جدول شماره2- مقایسه درصدی ، سه مطالعه انجام شده در ایران

 

ضایعه عمادی-کشور
1382/800 موسوی-اهواز
1378/100 فکری-کرمان
1374/500
گزروزیس 6/39 7/43 4/59
هایپر یگما نتسیون 19 3/41 4/43
آنژیوم گیلاسی 37/17 2/12 -
درماتیت سبوره 75/12 1 -
اگزما 25/12 - 4/7
ضایعات آکنه ای فرم 62/11 5 -
تیناورسیکالر 7 9/9 .
اسکارآتروفیک 25/6 - -
نووس های ملانو سیتیک متعدد 1/6 6/8 -
کهیر-آنژیوادم 12/5 - 2
لیکن سیمپلکس 4/1 - -
کراتوزپیلارس 62/3 9/7 -
ویتیلیگوه 62/3 4 6/3
آلوپش آره آتا 5/2 7/2 2/2
هایپو پیگما نتاسیون 2/2 - 4/2
اسکار خردل 5/5 - -
کلوئید- هایپرتروفیک اسکار 6/1 - -
افت 3/1 9/5 -
لیکن پلان 8/0 - -
نئوپلاسم بد خیم 1/1 . 2/0

 

 

 

 

 

جدول شماره 3 - مقایسه درصدشیوع تظاهرات پوستی در جانبازان شیمیایی ایران با مطالعات جهانی و نیجریه (غیر مصدوم شیمیایی)
نام بیماری مطالعه در 800جانباز از سراسر کشور در سال81-82 مطالعه در 100 جانباز استان خوزستان در سال 1378 مطالعه در 500 جانباز استان کرمان در سال 72 مطالعه در 1000 مراجعه کننده به بیمارستان دانشگاهی درنیجریهCOLLEGE
گزروزیس 6/39 7/43 4/56 -
هایپر یگما نتسیون 19 - 4/43 -
آنژیوم گیلاسی 37/17 2/12 - -
درماتیت سبوره 75/12 1 - 9/2
اگزما 25/12 - 4/7 5/3
ضایعات آکنه ا ی فرم 62/11 5 - 1
تین آورسیکار 7 9/9 0 5/4
اسکارهایپرترفیک 25/6 - -
نووس های ملانو سیتیک متعدد 1/6 6/8 - 2/1
کهیر-آنژوادم 12/5 - 2 6/4
لیکن سیمپلکس 1/4 - - 1
کراتوزپیلارس 62/3 9/7 -
ویتیلیگو 62/3 4 6/3 7/4
آلوپش آره آتا 5/2 7/2 2/2 4/3
هایپر یگما نتاسیون 5/5 - 4/2
اسکار خردل 6/1 - -
کلوئید- اسکار هیپر تروفیک 3/1 - - 5/1
آفت 8/0 9/5 -
لیکن پلان 1/1 - - 4/3
نئوپلاسم بد خیم 2 0 2/0
پسور یازیس 2/2 - - 9/0

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان