فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی


دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی
žخواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی ملقب به لسان الغیب (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

زندگینامه

اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.

در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.

در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در

دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته‌است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد. در بارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه‍. ق و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعهای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ ه‍. ق تخمین می‌زنند. آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ه‍. ق روی داده‌است.

در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده می‌شود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه‍. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه‍. ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ه‍. ق) به صراحت این تاریخ به عنوان سال درگذشت خواجه قید شده‌است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی بر نقاب خاک کشیده‌است.
žروایت است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عده‌ای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد می‌دانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:
žقدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظکه گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشتاین شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری می‌کند و همه را خاموش می‌کند.
شامل 41 اسلاید powerpoint

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی

تحقیق و بررسی در مورد حافظ (3)

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد حافظ (3) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

مقدمه

آدمی در عصر ارتباطات بوسیله اینترنت و رسانه ها با اقشار دیگر جامعه در ارتباط است . انسان امروزی دیگر فرصتی برای دست کشیدن از فعالیتهای روزمره و پرداختن به تفریح و استراخت را ندارد و اگر هم داشته باشد فرصت بسیار ناچیز که به کارهای مربوط به شغلش می پردازد و در پی امرار معاش خانواده ی خویش است . و حتی اگر وقت هم بکند وقت بسیار اندکی دارد که آن را هم با مطالعه کتاب پر می کند .

قصد ما از جمع آوری مطالبی اندک از چند کتاب و ارائه این تحقیق کمک کردن به دانش آموزانی است که علاقمند به شعر و شاعری و بزرگان ایرانی هستند تا با این کار خویش توانسته باشیم به تعداد ناچیزی از سئوالات مبهمی که از حافظ در ذهن آنها نقش بسته را پاسخگو باشیم و امیدواریم که مورد رضایت آنها قرار گرفته باشد و لازم به ذکر است که از زحمات معلم گرانقدرمان جناب آقای ابراهیمی نهایت تقدیر و تشکر را بکنیم و امیدواریم که این تحقیق مورد رضایت ایشان قرار گیرد .

زشعر دلکش حافظ کسی بودآگاه که لطف طبع و سخن گفتن آناتول فرانس ادبیات را شیوه بیان می گوید و معتقد است زیر آسمان کبود مضمون و مفهوم تازه ای نیست ، لااقل زیاد نیست و آنچه تازه است غالب است .

ادبیات جز طرز تعبیر چیزی نیست ، هر کس قالب بهتر و تعبیر موثر پیدا کند ابداعی کرده است . راستی هم فصاحت و بلاغت جز این نیست که مفهوم را به شکل کامل و موثری به ذهن دیگر وارد سازند . اگر هنر خطبا و شعرا و نویسنده گان در رسیدن به این هدف باشد ، حافظ یکی از بزرگترین هنرمندان به شمار می رود و قله ایست که ادبیات ایران به آنجا منتهی می شود . مطالعه دیوان حافظ این نکته را در ذهن می آورد که استادان بزرگ پنج قرن قبل از حافظ اعم از غزلسرایانی که درخشندگی سعدی نام آنها را تحت الشعاع قرار داده است مانند: جمال الدین عبدالرزاق ، کمال الدین اسمعیل ، همام تبریزی ، اوحدی ، عراقی و قصیده سرایانی چون مسعود سعد و انوری و خاقانی در پخته کردن این زبانی که دیگر کسی نتوانست به حریم آن نزدیک شود موثر بوده اند . تعبیرات و مضامین آنها ( مخصوصاً سعدی ) در دیوان حافظ پراکنده است و چون این مضامین یا مصراعها میان اهل ادب معروف بوده ، حافظ که پیوسته از اطناب و حشو اجتناب داشته ، نیازی در این نمی دیده است که اشاره به تضمین آن کند . به نظر او همه می دانند بیت :

سالها سجده صاحبنظران خواهد بود بر زمینی که نشان کف پای تو بود

از همام تبریزیست و اگر او دو مصراع را مقدم و موخر گذاشته و در طی یکی از غزلیات خود به این شکل در آورده است .

بر زمینی که نشان کف پای تو بود سالها سجده ی صاحبنظران خواهد بود

حال تضمین را دارد و محتاج اشاره نیست . دیگر نمی دانست چنان ( تحفه ی سخن او دست به دست می رود ) و به قدری شایع خواهد شد که مردم همام را به کلی فراموش خواهند کرد. باری قریحه در وی به حدی قوی و دایره ی ابتکار چنان وسیع است که اثر این استفاضه نامحسوس گردیده ، زیرا هر چه از دیگران گرفته در بوته ی ذوق خود ذوب کرده و سپس عنصر جدید درخشان ، کالای نقلید ناپذیر و غیر قابل وصولی آفریده است که گوئی سعدی یک قرن قبل در باره ی وی گفته است :

حد همین است سخن دانی و زیبایی را

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

این غزل معلوم نیست در پرتو چه حالت روحی گفته شده و شاعر از چه نحو کشف و سیر معنوی الهام گرفته است ولی طرز بیان ، پختگی سخن ، انسجام و استحکام جملات ، تعبیرات و اشارات به افکار فلسفی و عرفانی و همه ی آنها نشان می دهد که گوینده به معارف زمان خود آشنا و در ادبیات ورزیده بوده است ، یا چگونه تصورات سخیف و تعلیلات ابلهانه مخلوط می شود ! موحققاً حافظ بر معلومات عصر خود احاطه داشته است . اینکه می گویند قرآن را از حفظ می دانسته و خود او نیز بدان اشاره می کند ( به قرآنی که اندر سینه داری ) تنها عبارت قرآن نبوده است ، حقیقت قرآن با تمام تفاسیری که تا آن تاریخ دماغهای فعال و متبحر علمای دین نوشته و بر حقایق آن روشنائی پاشیده بودند می دانسته و از فقه و حدیث و حکمت ، مخصوصاً حمکت اشراق بهره ی وافر داشته است . بر علوم ادبی زبان عرب مسلط و به زبان فارسی و گنجینه های بی مانند آن مستولی بوده و آثار تمام استادان بزرگ را به طور تفصیل خوانده است . شاید در تصوف قدم زده و به کنه معارف آنها رسیده و مدتی هم سالک طریقه ای بوده و سپس در تحت تاثیر فکر آزاد خود که در قالبی نمی گنجیده است ، از حوزه رسمی صاحبان طریقت کناره گیری کرده و ( چهار تکبیر ) زده ( یکسره بر هر چه هست ) . این دیوانی که در دست ماست و همه " بیت الغزل معرفت است " با معتکف شدن در بابا کوهی و سه روز متوالی روزه گرفتن فراهم نمی شود . فقط دماغ افسانه باف ماست که معلول را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حافظ (3)

مقاله شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ ( تفاوت شعر حافظ و سعدی)

اختصاصی از فایل هلپ مقاله شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ ( تفاوت شعر حافظ و سعدی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ ( تفاوت شعر حافظ و سعدی)


مقاله شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ ( تفاوت شعر حافظ و سعدی)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

   تعدادصفحه:14

میان غزل هاى سعدى و حافظ تفاوت هاى فراوان به چشم مى خورد. این تفاوت ها یا ریشه در معنا و مضمون آن ها دارند، یا در نظر گاه آن ها، یا در طرز تلقى، یا ساخت و پرداخت ادبى و یا زبان و شیوه برخورد با آن. طرح و تحلیل هر یک از این تفاوت ها در جا و مجال خود، بى شک، از جمله کارهاى ضرورى است که، اگر هنوز به درستى انجام نشده است، باید روزى صورت گیرد.  در اینجا، من فقط به یک تفاوت از آن میان مى پردازم و مى کوشم علت وجود همان یک تفاوت را تا مى توانم پیدا کنم و اهمیت آن را آشکار سازم.

تفاوت مزبور در فاصله اى است که میان صورت ظاهر غزل هاى این دو شاعر از یک طرف و معنا و پیام آن ها از طرف دیگر مشاهده مى شود. توجه به این اختلاف در فاصله صورت و محتوى از آن رو مهم است که مستقیماً به درک و التذاذ هنرى، از جمله از آثار سعدى و حافظ، مربوط مى شود: تا ما از صورت غزل هاى این دو شاعر به محتوى و پیام آن ها نرسیم، نمى توانیم به درک و التذاذ هنرى از آن ها بدان گونه که باید دست یابیم.

            واقعیت این است که فاصله صورت و محتوى در غزل هاى سعدى عموماً بسیار کوتاه تر از آن است که در غزل هاى حافظ دیده مى شود. در نتیجه، درک و التذاذ هنرى از غزل هاى سعدى بسیار زودتر نصیب ما مى شود تا از غزل هاى حافظ. بگذارید بحث را با یک مثال دنبال کنیم تا نکته هر چه روشن تر شود. در این مثال یک پاره از غزل سعدى را با یک پاره از غزل حافظ مى سنجیم1:

1) خوش مى روى به تنها تن ها فداى جانت *** مدهوش مى گذارى یاران مهربانت

آئینه اى طلب کن تا روى خود ببینى *** و ز حسن خود بماند انگشت در دهانت

قصد شکار دارى یا اتفاق بستان *** عزمى در سرت باید تا مى کشد عنانت...

رخت سراى عقلم تاراج شوق کردى *** اى دزد آشکارا مى بینم از نهانت...

من فتنه زمانم و آن دوستان که دارى *** بى شک نگاه دارند از فتنه زمانت...

2) به جان پیر خرابات و حق نعمت او *** که نیست در دل من جز هواى خدمت او

بهشت اگر چه نه جاى گناهکاران است *** بیار باده که مستظهرم به همت او

چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد *** که زد به خرمن ما آتش محبت او

بر آستانه میخانه گر سرى بینى *** مزن به پاى که معلوم نیست نیست او...

بیار باده که دوشم سروش عام غیب *** نوید داد که عام است فیض رحمت او...

            در پاره (1) که نمونه اى از غزل سعدى است، ما با عبور از دو سطح معنائى مى توانیم از سطح صورت غزل به چیزى در مایه پیام واقعى آن برسیم. سطح نخست همان سطح معناى زبانى است که، به تأیید معناشناسان2، از سر جمع معانى لغاتِ غزل و روابط دستورى آن حاصل مى شود. در این سطح، ما از رهگذر نظام معناشناسى3 زبان به ساختى از معناى متن مى رسیم که، طبق قواعد معنایى4 همان نظام، خلاف قاعده5 قلمداد مى شود. مثلا، معنائى که در سطح نخست براى بیت چهارم از پاره غزل سعدى به دست مى آوریم، چیزى در مایه معناى خلاف قاعده (3) در زیر است:

            3) سبب شدى که شوق همه اسباب و اساس خانه عقل مرا تاراج کند. من تو را که دزدِ آشکارى هستى از نهان مى بینم.

            آنگاه همین ساختِ معنائى خلاف قاعده را به سطح دوم مى بریم که سطح معناى ادبى است و در آنجا، غرابت ها یا، به اصطلاح، هنجارگریزى هاى6 سطح نخست را به کمک قواعد معنائى ادبى که به نظام ادبیات تعلق دارند از میان برمى داریم تا به ساختى از معنا برسیم که با معناى زبانىِ آشکار و لفظ به لفظ غزل فرق دارد. مثلا معنائى که در سطح دوم براى همان بیت چهارم به کمک قواعدِ ادبى به دست مى آوریم مى تواند چیزى در مایه معناى (4) در زیر باشد:

            4) شور عشق تو عقل مرا به کلى مقهور کرده است. مثل کسى شده ام که نهانى به تماشاى دزدى ایستاده است که روز روشن دارد مال او را مى برد.

            درست، در همین سطح دوم و از دل همین نوع معناى ادبى است که مى توانیم به چیزى در مایه پیام پاره غزل (1) سعدى دست یابیم پیامى حاوى نکات (5) در زیر:

            5) ستایش خرام معشوق در تنهائیش که با تمام عالم سودا نمى توان کرد لذت تماشاى او که هوش از سر مى برد و همه را حیرت زده مى کند شوق خدمت به او عمق شیدائى عاشق و، سرانجام، وقوف عاشق به ناکامى نهائیش.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ ( تفاوت شعر حافظ و سعدی)

تحقیق درباره حافظ شیراز

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره حافظ شیراز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره حافظ شیراز


تحقیق درباره حافظ شیراز

دسته بندی : تاریخ و ادبیات ،

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 12 صفحه

حافظ شیرازی .
خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود.
پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود.
در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت .
برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است: «هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود» رفتن به مکتب در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد .
به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد.
در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت.
اعتکاف در بقعه بابا کوهی محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت.
این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکا

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
    • توجه فرمایید که قیمت تحقیق و مقاله های این فروشگاه کمتر از 5000 تومان میباشد (به علت  اینکه بانک ها کمتر از 5تومان را انتقال نمیدهند) باید از کارت هایی استفاده نمایید که بتوان کمتر از مبلغ ذکر شده را پرداخت نمود.. در صورتی که نتوانستید پرداخت نمایید با پشتیبانی در تماس باشید،تا شمارا راهنمایی نمایند...

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حافظ شیراز

حافظ ومعشوقه خواهی 8ص

اختصاصی از فایل هلپ حافظ ومعشوقه خواهی 8ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

حافظ ومعشوقه خواهی

این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت؟

وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید؟

بیش از پنجصد بیت از دیوان حافظ به شوخی با معشوق مربوط است، و در آن حسن و نکویی دلدار، بی مهری و سنگ دلیش، به کمین نشستنش برای دلبری، عاشق کشی، زود رنجی ، نازک دلی و حاضر جوابیش به شیوه ای گاه نرم و لطیف و گاه همراه با گله و شکایت و انتقاد آمیز، و در هر دو حال سراسر شوخ طبعی و بذله گویی توصیف شده است.

در این نوشتار مروری خواهیم داشت بر نمونه هایی از این توصیف ها در دیوان حافظ حسن و نکویی،معشوق حافظ زیباروییست مظهر حسن ونکویی و جمال بی مثالش آمیخته به کمال .خورشید در برابر حسنش از شرم روی به دیوار کرده سر به زیر می افکند و ماه رخسارش خورشید را سر افکنده می کند:

فروغ ماه می دیدم ز بام قصر او روشن

که رو از شرم آن خورشید در دیوار می آورد

او، که لب شیرینش نبات مصر را از رونق می اندازد ، تاج سر همه خوبان است و باید همه دلبران باجش دهند و خراجش پردازند :

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه دلبران دهندت باج

دو چشم شوخ تو بر هم زده ختا و حبش

به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج

دهان شهد تو برده رواج آب خضر

لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج

رخساره از پرده چون بیرون می آورد، آفتاب را به زیر سایه خویش می برد و حور و پری را خجالت زده و شرمگین در حجاب فرو می کند:

ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی

لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی

پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه

وز حیا حور و پری را در حجاب انداختی

هر که به زیارت کعبه کویش رود باید در قبله ابرویش نماز بگذارد:

در کعبه کوی تو هر کس که بیاید

از قبله ابروی تو در عین نماز است

حسن چهره اش بی نیاز از توصیف است و کمال حجت و برهان قاطع:

گفتم که حسن چهره او را صفت کنم

رخساره وانمود و در گفتگو ببست

و بالاخره، هر چه از زلف درازش گفته شود، گویی چیزی گفته نشده است:

این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند

حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد.

عاشق کشی

عاشق کشی از دیگر صفات مهم معشوق حافظ است. بی رحمی، خون خواری و خون ریزی از کمالات مسلم این نازنین نگار نرم رفتار و نازک طبع است:

ای نازنین نگار چه مذهب گرفته ای

کت خون ما حلال تر از شیر مادر است؟

آفرین و صد آفرین بر آن چشمان سیاهدل که در عاشق کشی جادو می کند و سحر می آفریند:

بر آن چشم سیه صد آفرین باد

که در عاشق کشی سحرآفرین است

آفرین بر آن چشم مست خون خوار که خون عشاق نه به پیمانه که قدح قدح می آشامد:

نرگس مست نوازش گر مردم دارش

خون عشاق به قدح گر بخورد نوشش باد

مژگان تیغ افکنش به کرشمه ای صدها کشته زنده دل بر هم می اندازد:

مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد

صد کشته دل زنده که بر یکدگر افتاد

در خم زلفش سرهای بس بی گناهان بریده افتاده و چشمان خونریزش در پناه حمایت آن بیدادگر ایمن است و به کار خون خواری گرم:

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی

جانا روا نباشد خون ریز را حمایت

لب لعلش تشنه خون عاشق جانباز:

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

وز پی دیدن او دادن جان کار من است

و چون خون می ریزد و از غم عشق خلاص می کند، باید منت پذیر غمزه خنجر اندازش بود:

خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد

منت پذیر غمزه خنجرگذارمت

آه از این بخت بد حافظ که نگارش با آن کام شیرین ، او را به تلخ کامی می کشد چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد

و با این همه حافظ هم چنان آرزومند اوست .آرزومند او و بیدادگری هایش:


دانلود با لینک مستقیم


حافظ ومعشوقه خواهی 8ص