فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت حافظ (خواجه شمس‌الدین محمدبن بهاءالدّین حافظ شیرازی)

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پاورپوینت حافظ (خواجه شمس‌الدین محمدبن بهاءالدّین حافظ شیرازی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت حافظ (خواجه شمس‌الدین محمدبن بهاءالدّین حافظ شیرازی)


دانلود پاورپوینت حافظ (خواجه شمس‌الدین محمدبن بهاءالدّین حافظ شیرازی)

فهرست مطالب:

مقدمه

زندگی‌نامه

آرامگاه حافظ

دیوان حافظ

غزلیات

رباعیات

واژه‌های کلیدی در اشعار حافظ

زبان و هنر شعری

حافظ و پیشینیان

تأثیر حافظ بر شعر دوره‌های بعد

حافظ در جهان

شرح حافظ

فال حافظ

افکار حافظ

عشق حافظ

علاقه به شیراز

روز بزرگداشت حافظ

جمع بندی

-------------------------------------

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی ملقب به لسان الغیب (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.
زندگینامه
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.
üدر اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در
دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته‌است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد. در بارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه‍. ق و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعهای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ ه‍. ق تخمین می‌زنند. آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ه‍. ق روی داده‌است.
žدر مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده می‌شود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه‍. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه‍. ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ه‍. ق) به صراحت این تاریخ به عنوان سال درگذشت خواجه قید شده‌است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی بر نقاب خاک کشیده‌است.
žروایت است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عده‌ای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد می‌دانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:
žقدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظکه گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشتاین شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری می‌کند و همه را خاموش می‌کند.
آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گل‌های جان‌پرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شده‌است. امروزه این مکان یکی از جاذبه‌های مهمّ گردشگری به شمار می‌رود و بسیاری از مشتاقان شعر و اندیشه‌ةای حافظ را از اطراف جهان به این مکان می‌کشاند.
در زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیده‌است. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان به‌کار می‌رود، به‌خوبی نشان‌گر آن است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد. برخی از معتقدان به آیین‌های مذهبی و اسلامی، رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسوم مذهبی همراه می‌کنند. از جمله با وضو به آنجا می‌روند و در کنار آرامگاه حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون می‌آورند. سایر دلباختگان حافظ نیز به این مکان به‌عنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیدهٔ احترام می‌نگرند.
پرویز ناتل خانلری(سال ۱۳۷۵)
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه        که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
یوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه‌های گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبان‌های جهان به‌چاپ رسیده‌است. شاید تعداد نسخه‌های خطّی ساده یا تذهیب شدهٔ آن در کتابخانه‌های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد.
شامل 41 اسلاید powerpoint

 

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت حافظ (خواجه شمس‌الدین محمدبن بهاءالدّین حافظ شیرازی)

دانلود حافظ نامه 10 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود حافظ نامه 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 10 صفحه

حافظ نامه 8 مرداد 86 - 01:00 شرح الفاظ ، اعلام ، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ : امیدوارم این بحث اینجا مورد توجه قرار بگیره الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ساقی:از محبوب ترین چهره های شعری دیوان حافظ است که همچون یار و جانان برای خود پایه و پایگاهی دارد و کار و کاردانی و کارگردانی او در غزل حافظ از معشوق یا از پیرمغان کمتر نیست و چندان طرف توجه و خطاب و گفت و گو و عشق و علاقه حافظ است که گاه فرق و فاصله ای با معشوق او ندارد و گاه هست که با او یکسان است.
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد اما گاه متفاوت است: کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش ولی در همین غزل از یار به ساقی میپردازد و آشکارا با او نظر عاشقانه میبازد: میی در کاسه چشمست ساقی را بنامیزد که مستی می کند با عقل و می بخشد خماری خوش اگر ساقی همواره معشوق حافظ نیست همواره محبوب اوست و حافظ مرهون مهربانی او مفتون کرشمه های او و خیره در باغ عارض او .
در اهمیت ساقی همین بس که دیوان او با بیت بالا آغاز می گردد.
ساقی در حافظ چند چهره دارد : 1)برابر با مغبچه باده فروش یا صنم باده فروش که خدمتکار خوبروی خرابات است.
2)برابر با معشوق که یا در عین یاری به ساقیگری می پردازد یا از برکت ساقیگری به مقام یاری می رسد3)ساقی به معنای عرفانی برابر با معشوق ازلی.
معنای مصرع اول: ای ساقی جام می را به گردش آور و به من برسان.
مصرع دوم: عشق آسان نماست ولی بسی خطرها و مشکلات به همراه دارد .
عشق بزرگترین و بلکه تنهامقاله عرفای اسلام، و بلکه همه مکاتب و مذاهب عرفانی است.
وحدت وجود نظریه عقلی-فلسفی صرف نیست بلکه با عاطفه عاشقانه هم آمیخته است.
یکه سخن همه عرفا عشق است و غریب نیست که مهمترین پیام دیوان حافظ ، در جنب رندی، عشق باشد.
اولین ریشه مهم بحث از عشق در فرهنگ غرب به رساله مهمانی افلاطون و رساله اخلاق نیکو ماخوسی ارسطو می رسد.
تقسیم عشق به شهوی جسمانی و معنوی روحانی هم از اینان است.
در شرق اسلامی کهنترین منبع بحث از عشق همانا قرآن مجید است.
<st

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود حافظ نامه 10 ص

دانلود حافظ ومعشوقه خواهی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود حافظ ومعشوقه خواهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 12 صفحه

حافظ ومعشوقه خواهی این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت؟
وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید؟
بیش از پنجصد بیت از دیوان حافظ به شوخی با معشوق مربوط است، و در آن حسن و نکویی دلدار، بی مهری و سنگ دلیش، به کمین نشستنش برای دلبری، عاشق کشی، زود رنجی ، نازک دلی و حاضر جوابیش به شیوه ای گاه نرم و لطیف و گاه همراه با گله و شکایت و انتقاد آمیز، و در هر دو حال سراسر شوخ طبعی و بذله گویی توصیف شده است.

در این نوشتار مروری خواهیم داشت بر نمونه هایی از این توصیف ها در دیوان حافظ حسن و نکویی،معشوق حافظ زیباروییست مظهر حسن ونکویی و جمال بی مثالش آمیخته به کمال .
خورشید در برابر حسنش از شرم روی به دیوار کرده سر به زیر می افکند و ماه رخسارش خورشید را سر افکنده می کند: فروغ ماه می دیدم ز بام قصر او روشن که رو از شرم آن خورشید در دیوار می آورد او، که لب شیرینش نبات مصر را از رونق می اندازد ، تاج سر همه خوبان است و باید همه دلبران باجش دهند و خراجش پردازند : تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه دلبران دهندت باج دو چشم شوخ تو بر هم زده ختا و حبش به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج دهان شهد تو برده رواج آب خضر لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج رخساره از پرده چون بیرون می آورد، آفتاب را به زیر سایه خویش می برد و حور و پری را خجالت زده و شرمگین در حجاب فرو می کند: ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه وز حیا حور و پری را در حجاب انداختی هر که به زیارت کعبه کویش رود باید در قبله ابرویش نماز بگذارد: در کعبه کوی تو هر کس که بیاید از قبله ابروی تو در عین نماز است حسن چهره اش بی نیاز از توصیف است و کمال حجت و برهان قاطع: گفتم که حسن چهره او را صفت کنم رخساره وانمود و در گفتگو ببست و بالاخره، هر چه از زلف درازش گفته شود، گویی چیزی گفته نشده است: این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد.
عاشق کشی عاشق کشی از دیگر صفات مهم معشوق حافظ است.
بی رحمی، خون خواری و خون ریزی از کمالات مسلم این نازنین نگار نرم رفتار و نازک طبع است: ای نازنین نگار چه مذهب گرفته ای کت خون ما حلال تر از شیر مادر است؟
آفرین و صد آفرین بر آن چشمان سیاهدل که در عاشق کشی جادو می کند و سحر می آفریند: بر آن چشم سیه صد آفرین باد که در عاشق کشی سحرآفرین است آفرین بر آن چشم مست خون خوار که خون عشاق نه به پیمانه که قدح قدح می آشامد: نرگس مست نوازش گر مردم دارش خون عشاق به قدح گر بخورد نوشش باد مژگان تیغ افکنش به کرشمه ای صدها کشته زنده دل بر هم می اندازد: مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد صد کشته دل زنده که بر یکدگر افتاد در خم زلفش سرهای بس بی گناهان بریده افتاده و چشمان خونریزش در پناه حمایت آن بیدادگر ایمن است و به کار خون خواری گرم: در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به


دانلود با لینک مستقیم


دانلود حافظ ومعشوقه خواهی

دانلود تحقیق حافظ شیراز 10ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق حافظ شیراز 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

حافظ شیرازی

خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود. پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود. در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت . برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است:

«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»

رفتن به مکتب

در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد. در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت.

اعتکاف در بقعه بابا کوهی

محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت.

این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکاتی را که شاعر به آن توجه نداشته می پردازند. یک روز محمد سروده خویش را در محفل شاعرانه ای که شرکت می نمود خواند ، حضار پی در پی به خورده گیری پرداختند به حدی با ناراحتی محمد مواجه شدند، عاقبت محمد با گرفتگی محل را ترک گفته با خاطره ای افسرده ، دلی گرفته راه بقعه بابا کوهی را در پیش گرفت . ساعتی در روضه مبارکه آن عارف کامل به راز و نیاز پرداخت ، در همان تضرع و زاری بود که ملهم شدار بعینی در جوار تربت مطهر و مشهد معطر هادی راهی که کاملی واصل بوده استنگاه دارد. از آن پس شبها را در چاهی که به چاه مرتاض علیشاه معروف است یکه و تنها به راز و نیاز به در گاه حضرت بی نیاز مشغول شد. عاقبت نیز دعای آن سوخته دل به هدف اجابت رسید و شاهد مقصود روی نمود. در یکی از شبهای خلوت و عزلت که به حال تضرع و ابتهال به درگاه حضرت ذوالجلال به خواب رفته بود در رویا شاهسواری را دید که از فعل مرکب او تا پایه عرش نور، ارتفاع می گیرد و به شمس الدین محمد می فرماید : « برخیز که مراد تو را دادیم» در این حال لقمه نورانی از دهان مبارک در آورده به دهان شمس الدین محمد گذارده ، می فرماید: « ابواب علوم بر تو گشاده گشت و در فصاحت و بلاغت نادره زمان شدی». شمس الدین محمد خود می گوید : هرگز لقمه ای به این گوارایی و لذت نخورده بودم در آن وقت آن رادمرد مه چون خورشید تابان بود خواست غائب شود، من پیش دویدم تا احوال از او معلوم نمایم که پیر روشن ضمیری به نظرم آمد و از او استفسار نمودم که این بزرگوار که بود و نام مبارکش چیست؟ فرمود،نمی دانی؟ حضرتش ساقی شراب طهور است . همان بزرگواری که پیامبر خدا در شانش فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». شمس الدین محمد می فرماید: در این اثنا خواستم سر در قدمش نهم و جان نثار مقدمش نمایم که صدای مؤذن هنگام سحر به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم ، باطن خود را از برکت آن بزرگوار متجلی یافتم در آن سفیده صبح دلم در موج آمد و این غزل را سرودم:

« دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

فردای آن روز به شهر بازگشت ، یاران بر حسب معمول از او شعر خواستند و شمس الدین محمد این غزل را برای آنها خواند ، چون تمام شد گفتند: تاکنون هیچ کس از شعرا به این خوبی شعر نساخته ، چطور از تو قبول کنیم؟ پاسخ داد غزلی مطرح سازید تا من هم بسازم، طرح کردند و شمس الدین محمد ساخت و بسیار خوب شد ، باز هم مطرح نمودند، باز هم گفت که بهتر از آن نبود ، خواجه می فرماید در این موقع پیوسته آیه مبارکه «إنَ اللهَ علی کُل شی ءٍ قدیر» به یادم می آمد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حافظ شیراز 10ص