فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره نامه امام علی(ع) به مالک اشتر (اخلاق زمامداری و حکومت )

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره نامه امام علی(ع) به مالک اشتر (اخلاق زمامداری و حکومت ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره نامه امام علی(ع) به مالک اشتر (اخلاق زمامداری و حکومت )


تحقیق درباره نامه امام علی(ع) به مالک اشتر (اخلاق زمامداری و حکومت )

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 22 صفحه

 

 

 

 

 

بخشی از متن :

این فرمان را امام علیه السلام براى‏«اشتر نخعى‏»به هنگامى که او را فرماندار«مصر»قرار داد نوشته است.و این زمانى بود که وضع زمامدار مصر«محمد بن ابو بکر»در هم ریخته و متزلزل شده بود،این فرمان از طولانى‏ترین و جامعترین‏فرمانهاى امام علیه السلام مى‏باشد

بسم الله الرحمن الرحیم‏ این دستورى است که بنده خدا على علیه السلام به‏«مالک بن حارث اشتر»...

در فرمانش باو صادر فرموده است.و این فرمان را هنگامى نوشت که‏وى را زمامدار و والى کشور مصر قرار داد تا:مالیاتهاى آن سرزمین راجمع آورى کند.با دشمنان آن کشور بجنگد. باصلاح اهل آن همت گمارد.

و به عمران و آبادى شهرها قصبات و روستاها و قریه‏هاى آن بپردازد.

نخست او را بتقوا و ترس از خداوند،ایثار و فداکارى در راه اطاعتش‏و متابعت از آنچه در کتاب خدا قرآن بآن امر شده است فرمان مى‏دهد:به‏متابعت اوامرى که در کتاب الله آمده، فرائض و واجبات و سنتها،همان‏دستوراتى که هیچکس جز با متابعت آنها روى سعادت نمى‏بیند و جز با انکارو ضایع ساختن آنها در شقاوت و بدبختى واقع نمى‏شود باو فرمان میدهد که(آئین)خدا را با قلب دست و زبان یارى کند چرا که خداوند متکفل یارى کسى شده‏که او را یارى نماید و عزت کسیکه او را عزیز دارد.

و نیز او فرمان مى‏دهد که خواسته‏هاى نابجاى خود را درهم بشکند.و به‏هنگام وسوسه‏هاى نفس خویشتن‏دارى را پیش گیرد زیرا که‏«نفس اماره‏»هم-واره انسان را به بدى وادار مى‏کند، مگر آنکه رحمت الهى شامل حال او شود.

اى مالک!بدان من تو را بسوى کشورى فرستادم که پیش از تو دولتهاى‏عادل و ستمگرى بر آن حکومت داشتند.و مردم بکارهاى تو همانگونه نظرمى‏کنند که تو در امور زمامداران پیش از خود،و همان را درباره تو خواهندگفت که تو درباره آنها مى‏گفتى.بدان!افراد شایسته را با آنچه خداوند برزبان بندگانش جارى مى‏سازد مى‏توان شناخت،بنا بر این باید محبوبترین‏ذخیره در پیش تو عمل صالح باشد،زمام هوا و هوس را در دست گیر.و آنچه برایت‏حلال نیست نسبت‏بخود بخل روا دار،زیرا بخل نسبت‏بخویشتن این است‏که راه انصاف را در آنچه محبوب و مکروه تو است پیش‏گیرى.قلب خویش‏را نسبت‏بملت‏خود مملو از رحمت و محبت و لطف کن،و همچون حیوان‏درنده‏اى نسبت‏بآنان مباش که خوردن آنان را نیمت‏شمارى!زیرا آنها دوگروه بیش نیستند:یا برادران دینى تواند،و یا انسانهائى همچون توگاه از آنها لغزش و خطا سر مى‏زند.ناراحتیهائى بآنان عارض میگرددبدست آنان عمدا یا بطور اشتباه کارهائى انجام مى‏شود(در این موارد)از عفوو گذشت‏خود آنمقدار بآنها عطا کن، که دوست دارى خداوند از عفوش بتوعنایت کند.زیرا تو مافوق آنها،و پیشوایت ما فوق تو و خداوند مافوق کسى است‏که ترا زمامدار قرارداده است!امور آنان را بتو واگذار کرده،و بوسیله‏آنها تو را آزمایش نموده است.هرگز خود را در مقام نبرد با خدا قرار مده!


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نامه امام علی(ع) به مالک اشتر (اخلاق زمامداری و حکومت )

تحقیق در مورد ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى


تحقیق در مورد ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى

لینک خرید و دانلود در پایین صفحه

فرمت: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات:44

 

فهرست:

 

آگاهى

بینش سیاسى

ایمان در هدف

امانت دارى

عدالت خواهى

سعه صدر

شجاعت

قاطعیت

فروتنى

پى نوشت ها

 

جایگاه و اهمیت مدیریت و ضرورت بررسى ملاک و معیار گزینش مدیران، بر کسى پوشیده نیست. این مقوله، در دنیاى صنعتى، از تاریخ درازى برخوردار نیست، اما مدیریت و رهبرى در اسلام، افزون بر تاریخ طولانى، با آنچه در غرب مطرح است، تفاوتهاى زیادى دارد.
محور اصلى رهبرى و مدیریت در اسلام، انسان ـ به عنوان موجودى خلیفة الله و ابدى ـ است و هدف اساسى، رشد و تعالى ارزش هاى معنوى اوست. این اختلاف، سبب شده تا ملاک و ارزشهاى گزینش مدیران در اسلام و غرب در بسیارى موارد فرق کند.
پیش از آغاز بحث، یادآورى نکاتى سودمند خواهد بود:
1ـ در منابع اسلامى در باره ارزشها و ملاک هاى گزینش مدیران و زمامداران، مطالب زیادى وجود دارد، ولى در این نوشته، محور بحث، سخنان حضرت على(ع) است، هرچند گاهى از قرآن و روایات دیگر نیز سود جسته است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى

تحقیق درباره ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى(ع)

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى(ع)


تحقیق درباره ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى(ع)

فرمت فایل word: (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات : 35 صفحه

 

 

 

بخشی از متن :

جایگاه و اهمیت مدیریت و ضرورت بررسى ملاک و معیار گزینش مدیران، بر کسى پوشیده نیست. این مقوله، در دنیاى صنعتى، از تاریخ درازى برخوردار نیست، اما مدیریت و رهبرى در اسلام، افزون بر تاریخ طولانى، با آنچه در غرب مطرح است، تفاوتهاى زیادى دارد.
محور اصلى رهبرى و مدیریت در اسلام، انسان ـ به عنوان موجودى خلیفة الله و ابدى ـ است و هدف اساسى، رشد و تعالى ارزش هاى معنوى اوست. این اختلاف، سبب شده تا ملاک و ارزشهاى گزینش مدیران در اسلام و غرب در بسیارى موارد فرق کند.
پیش از آغاز بحث، یادآورى نکاتى سودمند خواهد بود:
1
ـ در منابع اسلامى در باره ارزشها و ملاک هاى گزینش مدیران و زمامداران، مطالب زیادى وجود دارد، ولى در این نوشته، محور بحث، سخنان حضرت على(ع) است، هرچند گاهى از قرآن و روایات دیگر نیز سود جسته است.
2
ـ از آنجا که مطالب حضرت؛ در این موضوع، فراوان است، لذا آنچه آمده، گزینشى از سخنان آن حضرت است.
3
ـ ممکن است برخى از عناوین، از جهتى تداخل داشته باشد، ولى از جهات دیگرى مختلفند.
4
ـ در پایان نوشته به فهرست بعضى از ملاک هاى گزینش که در عهدنامه آمده اشاره اجمالى مى شود.
5
ـ مطالب این نوشته، از جهات معیارهاى شایستگى، اخلاق مدیریت، ویژگیهاى مدیر، عوامل موفقیت، شؤون مدیریت، آفات آن، قابل بحث است، ولى براى دورى از طولانى شدن بحث، تنها برخى از معیارهاى گزینش، به طور مختصر بحث مى شود.

آگاهى

امام على(ع) در موارد فراوانى، دانش و آگاهى از ارزشهاى دینى و آموزه هاى الهى را از جمله شرایط لازم براى یک مدیر دانسته است. آن حضرت، در مقام تبیین ویژگیهاى رهبران دینى مى فرماید:
«
أیّها الناس! إنَّ أحق الناس بهذاالأمر ... و أعلمهم بأمر الله فیه؛[1]
اى مردم! سزاوارترین اشخاص بر خلافت، ... و کسى است که داناتر از دیگران به دین خدا باشد
محقق خویى در مقام توضیح این فراز، آیاتى را به عنوان شاهد آورده است. او، گفته است، این واقعیت، در آیاتى مورد اشاره واقع شده؛ در داستان انتخاب طالوت از سوى اشموئیل پیامبر به عنوان مدیر و فرماندهِ مبارزه با جالوت، پس از اعتراض مردم بر عدم شایستگى او ـ چون مال و ثروت ندارد ـ اشموئیل، او را به ویژگى علم و آگاهى توصیف مى کند:
«
قال لهم نبیّهم إنَّ الله قد بعث لکم طالوت مَلِکاً قالوا أنّى یکون له الملک علینا و نحن أحقّ بالملک منه و لم یُؤتَ سعةً من المال قال إنَّ الله اصطفاه علیکم و زاده بسطةً فى العلم ...؛[2][3]
پیامبرشان به آنان گفت: «خداوند، طالوت، را براى زمامدارى شما مبعوث کرده است.». گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند با اینکه ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادى ندارد؟». گفت: «خدا، او را بر شما برگزیده و او را در علم، وسعت بخشیده است.».»
اهمیت و جایگاه آگاهى و دانش نسبت به حوزه کارى، در گزینش مدیران و مسؤولان تا آنجاست که نادیده انگاشتن آن، خیانت به خدا و رسول او و تمامى مسلمانان به شمار آمده است. رسول خدا(ص) در این باره مى فرماید:
«
مَن اِسْتُعْمِلَ عاملاً عن المسلمین و هو یعلم أنَّ فیهم مَنْ هو أوْلى بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنَّةِ نبیّه، فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین؛[4]
هر کس، از میان مسلمانان، کارگزار (مدیر) گردد، در حالى که مى داند دیگرى نسبت به او در این کار، اولى و آگاه تر به کتاب خدا و سنت رسول اوست، به خدا و پیامبر و تمامى مسلمانان خیانت کرده است
این حقیقت، به بیانات و عبارات گوناگونى در جوامع روایى شیعه و سنّى گزارش شده است:
«
قال رسول الله(ص): «مَنْ تَقَدّمَ على المسلمین و هو یرى أنَّ فیهم مَنْ هو أفضل منه، فقد خان الله و رسوله و المسلمین؛[5]
کسى که بر مسلمانان کارگزار گردد، در حالى که مى بیند در میان آنان کسى شایسته تر از او وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است
لازم به یادآورى است که ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه مى گوید، سزاوارتر بودن خلافت براى شخص آگاه تر، با مبناى مکتب معتزلى، یعنى تقدیم مفضول بر فاضل و صحّت خلافت خلفاى پیشین،[6] منافات ندارد.
محقق خویى، در پاسخ، مطالب فراوانى دارد. از جمله مى گوید، جمله «أحقّ» در اینجا، به معناى افعل التفضیل نیست، بلکه به معناى حقانیّت است. بنابراین، معناى عبارت این است که مفضول، در برابر فاضل، حق حکومت کردن و رهبر شدن را ندارد.
او، آن گاه آیه «أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض» را شاهد مى آورد و مى گوید، واژه «أوْلى» در اینجا، معناى افعل تفضیل را ندارد.[7]
در جاى دیگر، امیر بیان(ع) در باره اهمیت علم و آگاهىِ زمامدار و مدیر جامعه اسلامى مى فرماید:
«
لا یحمل هذا العَلَم إلّا أهل البصر و الصبر و العلم بمواضعِ الحق، فامضوا لما تُؤمرون به وقفوا عند ما تنهون عنه؛[8]
این پرچم (زمامدارى و مدیریت جامعه) را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق، به دوش نمى کشند. [وقتى چنین کسى، مدیریت را به دست گرفت]، باید که آنچه فرمان داده مى شوید را انجام دهید و آنچه را نهى مى شوید، ترک کنید
آن حضرت، در حدیثى، از جمله اوصاف و شرایط مسؤولان و کارگزاران امور مسلمانان را آگاهى بیشتر از احکام و معارف اسلامى دانسته است:
«...
و أنْ یکونَ أعلم الناس بحلال الله و حرامه و ضروب أحکامه و أمره و نهیه و جمیع ما یحتاج إلیه الناس؛[9]
کارگزار (جامعه اسلامى) باید داناترین مردم به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون و امر و نهى الهى و هر آنچه را که مردم بدان نیازمندند، باشد
از مجموع آنچه گفته شد، استفاده مى شود که از جمله ویژگیها و شرایط گزینش مدیران و مسؤولان در جوامع اسلامى از نگاه امام على و دیگر ائمه علیهم السلام آگاهى است، حال، این مدیر، مدیر ارشد نظام اسلامى باشد و یا مدیران بدنه نظام اسلامى.
البته، قدر متیقِّن از این ویژگى، علم و دانش در حوزه کارى است که در اصطلاح امروز، از آن با عنوان، «تخصص» یاد مى شود. افزون بر این، آگاهى از مکتب و آموزه هاى دینى نیز در برخى دیگر از کلمات آمده که مى توان آن را از شرایط کمال به شمار آورد.

بینش سیاسى

از جمله ملاکهایى که در روایات، بویژه در فرمایشهاى امام على(ع) براى تعیین کارگزاران بیان شده است، آشنایى با مسایل سیاسى است. در این قسمت، چند نمونه از این بیانات، گزارش مى شود:
«
آفةُ الزُعماء ضعفُ السیاسة؛[10]
آفت رهبرى و مدیریت، ناتوانى در بینش سیاسى است
در جاى دیگر مى فرماید:
«
سوءُ التدبیر سبب التدمیر؛[11]
سیاست نادرست، موجب نابودى است
در قسمت دیگر مى فرماید:
«
حسن السیاسة قوام الرعایة؛[12]
سیاست نیکو، موجب استوارى جامعه است
«
مَنْ حسنتْ سیاسَتُهُ دامتْ ریاسته؛[13]
زمامدارى که سیاستش نیکو است، ریاستش پیوسته است
«
الملک السیاسة؛[14]
فرمانروایى، سیاست است
از این گفتارها استفاده مى شود که حسن تدبیر و بینش سیاسى از شرایط لازم مدیران و زمامداران است؛ چه اینکه بدون بینش سیاسى صحیح، بویژه در شرایطى که دنیا از نظر اطلاع رسانى همانند دهکده اى کوچک مى ماند، ممکن است مدیران در گرداب سیاست بازى و جناح بندى ها گرفتار و نابود گردند.

ایمان در هدف امام امیر مؤمنان(ع) در حدیثى که سیدرضى تحت عنوان «غرایب کلام» آنها را گرد آورده، در باره جایگاه و اهمیت ایمان به هدف در مدیران و کارگزاران مى نویسد:
«
کنّا إذا احمَرَّ البأسُ اتَّقَیْنا برسول الله، صلى الله علیه و آله، فلمْ یکنْ أحد منّا أقرب إلى العدوِّ منه؛[15]
هر گاه آتش جنگ شعله کشید، ما به رسول خدا(ص) پناه مى بردیم که در آن لحظه، کسى از ما، همانند پیامبر(ص) به دشمن نزدیک تر نبود
از این کلام مولا على(ع) ـ که گزارش قطعه اى کوتاه از تاریخ مبارزات رسول خدا(ص) است ـ مطالب فراوانى را مى توان فهمید، از جمله اینکه رهبران و مدیران جامعه دینى، باید همانند رسول خدا(ص) به راه و هدف خویش ایمان و اعتقاد راسخ داشته باشند و به گونه اى آن را حق بدانند که حاضر باشند تمام هستى و جان خویش را براى دفاع و پیروزى آن اهدا کنند.
در باره ایمان و اعتقاد راسخ رسول خدا(ص) آیات و روایات فراوانى رسیده، از جمله گزارش شده که رسول خدا(ص) در پاسخ پیشنهاد مخالفانِ عقیده و مرام آن حضرت، مى فرمود:
اگر خورشید را در کف دست راست و ماه را در کف دست چپم بگذارید، هرگز از راه و عقیده ام دست برنخواهم داشت.
مولاى متقیان، در مقام تبیین ویژگیهاى مالک اشتر، به عنوان یک مدیر نمونه، ایمان و اعتقاد راسخ او به عقیده و خسته نشدن از دفاع از آن را، از جمله آنها برشمرده مى فرماید:
«
فإنَّه سیف من سیوف الله لا کلیلُ الظُبَّةِ و لا نابیِ الضریبة؛ فإنْ أمرکم أنْ تنفروا فانْفِروا و إنْ أمَرَکم أنْ تُقیموا فأقیموا، فإنَّهُ لایُقْدِمُ و لایُحْجم و لایؤخِّر و لایقدِّم إلّا عن أمری؛[16]
او، شمشیرى از شمشیرهاى خداست که نه تیزىِ آن کند مى شود و نه ضربت آن بى اثر است. اگر شما را فرمان کوچ کردن داد، کوچ کنید و اگر گفت بایستید، بایستید که او در پیشروى و عقب نشینى و حمله، بدون فرمان من اقدام نمى کند
واضح است که از این جملات استفاده مى شود که مالک اشتر، آن چنان به راه و مرامش عقیده داشته که لحظه اى از دفاع آن خسته نمى شده است.
از جمله ویژگیهاى یاران حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) نیز همین ایمان به عقیده گزارش شده، به گونه اى که آنان، افزون بر پیشى گرفتن در شهادت طلبى، آرزو مى کرده اند اى کاش هفتاد جان مى داشتند و آن را در راه امام و مولایشان هدیه مى کردند.
مى توان گفت، ایمان به هدف و خودباورى، مادر و سرچشمه صفات و شرایط لازم در مدیران و زمامداران به شمار مى آید؛ زیرا، اعتقاد راسخ و خلل ناپذیر، سبب مى شود، صفات دیگر، مانند شجاعت، سعه صدر، ... انسان شکوفا و بروز کند. از این رو مى بینیم که مولا على(ع) به این ویژگى افتخار مى کند و در مقام تبیین ملاک و معیارهاى لازم در رهبران جوامع دینى مى فرماید:
«
ماشککْتُ فی الحق مُذْ أُریتُهُ لم یُوجِسْ موسى(ع) خیفةً على نفسه، بل أشفَقَ من غلبة الجهّال و دُوَلِ الضلال! الیوم توافَقْنا على سبیل الحق و الباطل، مَنْ وثق بماءٍ لم یَظْمَأ؛[17]
از روزى که حق، به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و تردید نکردم! کناره گیرى من، مانند کناره گیرى حضرت موسى(ع) در برابر ساحران است که بر خویش بیمناک نبود، بلکه ترس او، براى این بود که مبادا جاهلان پیروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد!


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ملاکهاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى(ع)

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

 

مشخصات این فایل
عنوان: حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12

این مقاله درمورد حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) می خوانید :

اسـلام (تـعارف فرهنگى) را به عنوان فلسفه آفرینش نوع انسان مى داند که در سایه آن, مـردم مى توانند از تجربه هاى ملل دیگر بهره جسته و در برابر انعطاف پذیرى مـعـقـول, شکنندگى جاهل مآبانه خود را از دست بدهد, ولى این پیوند باید از روى تـعـارف بـاشـد و عـناصر مثبت آگاهانه گزینش شده و در سیستم شاداب و زنده نظام اسلامى به کار گرفته شود.
از زمـان فـتحعلى شاه و محمد شاه قاجار, که کم وبیش پاى محصلان ایرانى به اروپا بـاز شـد, فـکـر اعـزام مـحـصـل به خارج نیرو گرفت و مرفهان که از این توانایى بـرخـوردار بـودند, به جهان غرب رفتند و در نخستین جرقه هایى که از این برخورد حـاصـل شـد, بـه دلیل ناآگاهى به گذشته هاى اسلام و ایران و گرایش به هوسرانى و بـهـره مـنـدى از مواهب و لذتهاى مادى, زبان به ستایش غرب گشودند و شیوه زندگى اروپائیان را در پیش گرفتند.
روحانیان و متفکران متعهد چون: شهید سید حسن مدرس که متوجه پیامدهاى این پیوند نـابـرابـر فرهنگ ایران و جهان غرب بودند, به مخالفت برخاستند: وى در جلسه دومـین دوره مجلس شوراى ملى در صفر 1329ه.ق. درباره رفتن محصلان ایرانى به خارج از کشور, هشدار داد:
(در ایـن مـدت عـمـرى کـه داشته ایم خیلى از شاگردها به اروپا رفتند و خیلى از پـولـهاى این مملکت را در آن جا خرج کردند, ولى نقص مملکت ما کم نشده است.)  بـه ایـن ترتیب روشنفکرانى از قماش: آخوند زاده, میرزا ملکم خان ناظم الدوله و تـقـى زاده دسـتاورد تولید فلسفه ها و سیاستهاى فرهنگى غرب, هرگز نتوانستند در قـلـب مـردم مـا جاى داشته باشند, چون بیش تر آموخته هایشان با فرهنگ بومى این سـرزمین, ناسازگار بود. آنان خود را در آیینه بیگانگان مى دیدند و هویت خود را در فـرهـنـگ غرب لمس مى کردند و این بالاترین حد غرب زدگى فکرى است. این بود که تـجددخواهى, کم کم در ایران رونق گرفت و روش و منش اروپائیان به صورت یک قانون اجـتـمـاعى فراگیر شناخته شد. نوگرایان, با بارى از دلباختگى به شرق و غرب, در ایـن اندیشه بودند که آیینها, سنتها و مذهب و ارزشهاى مذهبى و اسلامى, به عنوان عـوامـل عـقب ماندگى ملى کنار گذاشته شوند و در عوض فرهنگ و تمدن ایران باستان زنـده شـود. شـمـارى از آنان با یادگذشته هاى بس دور ایران, پستیها و کمبودهاى خـود را جـبـران مى کردند و شمارى دیگر, با تمسک صددرصد به دامن غرب, هویت خود را از یـاد بـرده, به سایه فرهنگ مبتذل و عفن غرب پناه مى جستند. چشم شمارى از آنان نسبت به فریبکاریهاى استعمار غرب و شرق بسته بود و شمارى دیگر به دلیل از هم گسستگى فکرى, خود را در برابر آن لاعلاج مى یافتند.
بـا ظهور رضاخان, تجددخواهان ملى گرا, ارکان رژیم رضاخان را تشکیل دادند. آنان وانمود مى کردند: در برابر افکار جهانگیر و فراگیر غرب, راهى جز پناه گرفتن در دامـن آن نـیست. این بود که مصرف زدگى, میل به زرق و برق و زیب و زیور و تجمل, اوج گرفت و ابتکار عمل به دست جهان غرب افتاد.آنان, با برانگیزاندن خواسته هاى حـیـوانـى, خـودبـاختگان و غرب زدگان را به دنبال خود مى بردند و زیان آن دامن توده ها را مى گرفت.
امـام شناخت دقیقى از هویت روشنفکران غرب زده داشت و آنان را افرادى غیرکارامد در امور جامعه مى دانست و در یکى از سخنرانیهاى خود, آنان را مخاطب قرار داد و گفت:

(شما که مسیرتان غیراسلام است, براى بشر هیچ کارى نمى کنید.) امـام آسـیـبهاى فرهنگى را در سه نکته کلى بیان کرده است: انحراف مراکز علمى و آمـوزشـى, بـیگانگى از هویت تاریخى و فرهنگى و رواج فساد و کم رنگ شدن ارزشهاى اخلاقى.
1. انحراف مراکز علمى و آموزشى: موضع امام درباره نهادهاى علمى و آموزشى نوین, بـه عنوان دستاورد وارداتى و غیربومى, موضعى هوشمندانه و حکیمانه است. امام به خـوبـى تـوجـه دارد کـه: اسـتقلال و ناوابستگى آن, به خاطر استقلال جامعه علمى و انـدیـشـه ورزان آن اسـت. بـا این دید است که امام (دانشگاه را در راس امور مى داند) که مقدرات یک کشور بسته به آن است.  درجـایـى دانـشـگـاه را کشورى مى داند که اگر اصلاح شود, کشور اصلاح مى شود و با انـحـراف آن, کشور به انحراف کشیده مى شود.  فساد جامعه, در دوره ستمشاهى را نـیـز, ناشى از تباهى دانشگاهها ومدارس مى داند.  به باور ایشان, زمانى میسر اسـت دانـشـگاه اسلامى شود که خوى و خلق حاکم بر این مراکز علمى و محتویات علمى آن, با مقاصد عالى اسلام همسو باشد. علم ماعداى ایمان فساد مى آورد. امـام, معلمان و استادان را رکن اصلى نهادهاى آموزشى مى داند و از همه آنان مى خـواهـد تا خود را تهذیب کنند, تا حرفشان بتواند در دیگران اثر بگذارد. بر این بـاور اسـت: از مـدرسـه بـاید آغاز کرد و دانشگاه دیر است و معلمان باید احساس کنند که پیش خدا مس,ولند.  نـگرانى امام تنها ناشى از آثارمستقیم نهادهاى آموزشى نیست, بیش تر توجه ایشان بـه آثـارى اسـت کـه کـم کـم و آهـسته آهسته و ناپیدا بر روى انسان و جامعه مى گـذارند; از این روى تاکیدى که امام خمینى در زمینه پاسدارى از حریم دانشگاهها و مـراکز تعلیم و تربیت در برابر تهاجم جهان غرب دارد, از همه زمینه ها بیش تر است.

ایشان در بخشى از وصیت خود مى نویسد:
(به همه نسلهاى ملل توصیه مى کنم که: براى نجات خود و کشورعزیز اسلام, آدم سازى دانـشـگـاهـها را از انحراف و غرب و شرق زدگى حفظ و پاسدارى کنید و با این عمل انـسـانـى اسـلامـى خـود, دسـت قـدرتـهاى بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید.) امام, بخش مهمى از ضربه هاى بنیان برافکن و تباهى آفرین را که بر ایران و اسلام وارد شده, ناشى از دانشگاهها دانسته و مى نویسد:
(اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر, با برنامه هاى اسلامى و ملى در راه مـنـافـع کـشـور بـه تـعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشـتـنـد, هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمریکا و شوروى فرو نمى رفـت و هـرگـز قـراردادهاى خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمى شد و هـرگـز پاى مستشاران خارجى به ایران باز نمى شد و هرگز ذخایر ایران و طلاى سیاه ایـن مـلـت رنجدیده در جیب قدرتهاى شیطانى ریخته نمى شد و هرگز دودمان پهلوى و وابـسـتـه هـاى بـه آن, امـوال ملت را نمى توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخـل, پـارکـهـا و ویلاها بر روى اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهاى خارج را از دسـتـرنـج ایـن مـظـلـومـان پـر کـنـنـد و صرف عیاشى و هرزگى خود و بستگان خود نمایند.) به منظور آسیب زدایى از این مراکز علمى, سفارش مى کند:
(نـگـذارنـد عـنـاصـر فـاسـد داراى مکتبهاى انحرافى با گرایش به غرب و شرق, در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند.) 2. بـیـگـانـگـى از هویت تاریخى و فرهنگى: از دیگر نقشه هاى شوم قدرتهاى بزرگ, بـیـگانه ساختن کشورهاى اسلامى از خویشتن تاریخى و هویت اصیل فرهنگى خود است. و نتیجه آن این بوده است که ملتهاى مسلمان:
(خـود را و فـرهـنگ خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق, دو قطب قدرتمند را نژاد بـرتـر و فـرهنگ آنان را والا تر و آن قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفى نمودند.) امام خاطر نشان مى سازد:
(آنـهـا بـایـد بـدانـنـد نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروى[ کم ندارد].) بـزرگ تـریـن ابـزار تـبلیغاتى غرب در زمینه بیگانه سازى فرهنگى, برخوردارى از رسـانـه هـاى عمومى: رادیو و تلویزیون, مطبوعات, سینما و تاتر است که مهم ترین ابزار انتقال فرهنگ در عصر حاضر به شمار مى روند.
امـام در وصـیت سیاسى ـ الهى خود از نقش تلویزیون, در رژیم گذشته یاد مى کند و مى نویسد: هدف گردانندگان آن, بى هویت ساختن, ملت ایران بود:

نتیجه گیری
(فیلمهاى تلویزیونى, از فرآورده هاى غرب یا شرق بود که طبقه جوان, زن و مرد را از مـسـیـر عادى زندگى و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوى بى خبرى از خـویش و شخصیت خود, یا بدبینى و بدگمانى به همه چیز خود و کشور خود, حتى فرهنگ و ادب و مآثـر پـرارزش کـه بسیارى از آن با دست خیانتکار سودجویان به کتابخانه ها و موزه هاى غرب و شرق منتقل گردیده است.) امـام خـمینى, نخستین فقیهى است که در باره آثار باستانى, در آثار فقهى خود از جـمـلـه در تـحریر الوسیله بحث کرده و نگهدارى آنها را ضرورى و این آثار را از انـفـال عمومى برشمرده و نگهدارى از آنها را وظیفه حکومت اسلامى دانسته است.  فـتواى امام, برخلاف منافع غرب بود. غربى که با غارت آثار تاریخى و فرهنگى جهان اسـلام, مى کوشد هرچه بیش تر آنها را از خود بیگانه نگهدارد و مانع از شکل گیرى اعـتـمـاد به نفس ملتها شود. روندى که از زمان قاجار آغاز شد و با ورود باستان شـناسان فرانسوى, چون: ژان دیولافوا, هزاران تن از اشیاى عتیقه و میراث باستانى این سرزمین به تاراج رفت. 3. تـرویج فساد و به انحراف کشیدن جوانان: از بزرگ ترین شگردهاى جهان غرب براى درهم کوبیدن انقلاب اسلامى ایران, گسترش فساد در جامعه است:
(تـروج مـراکـز فـسـاد و عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار, فروش کالاهاى تجملاتى, اسـباب آرایش, بازیها, مشروبات الکلى, از نقشه هاى شیطانى غرب و شرق و غرب زده و شرق زده, در میهن اسلامى است.)  امـام از هـمـه گـروهـهـا, بـویژه جوانان مى خواهد که خودشان شجاعانه در برابر کـژرویـهـا بـه پاخیزند  از آنان مى خواهد: استقلال, آزادى و شرافتهاى انسانى را, گـرچـه با تحمل زحمت و رنج, فداى تجملات و عشرتها و بى بند و باریها نکنند, چـون مـنظور غرب, چیزى جز تباهى و اغفال جوانان از سرنوشت کشور و چاپیدن ذخایر ملتها نیست.
ثمره بحث 1. حکومت اسلامى, از تاریخى معادل تاریخ اسلام برخوردار است, ولى نمونه هاى عینى را بـه جـز نـظام اسلامى موجود, در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) و دوران امامت على بن ابیطالب(ع) مى توان جست
2. پـیش از امام خمینى, بحث حکومت اسلامى و ولایت فقیه, از مباحث عمده فقه سیاسى و مورد توجه همه فقهاى برجسته شیعه بوده است.
3. حکومت اسلامى در سه مرحله, در بیان و بنان امام خمینى سامان یافت:
الـف. مـرحله (ذهنیت) که از سال 1342 آغاز و با تدوین کتاب (ولایت فقیه) در سال 1348 به کمال رسید.
ب. مرحله (عینیت) از سال 1357 آغاز و با ارتحال امام خمینى در سال 1368 به اوج خود رسید .
ج. مرحله (وصایت) که در برگیرنده آخرین و صایاى سیاسى ـ الهى امام خمینى است و پس از ارتحال وى آغاز مى شود.
4. بـیـش تـریـن تـوجـه امـام در همه مراحل شکل گیرى حکومت اسلامى, روى روشنگرى مشروعیت حکومت اسلامى, حدود و اختیارات ولى فقیه و آسیب شناسى آن بوده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)