نقش امام عصر در دوران غیبت
18اسلاید
برای دانستن نقش امام غایب ابتدا باید دانست امام چه نقشی در جامعه و جهان هستی دارد. در مرحله بعد اندیشید که چه میزان از این نقشها با وقوع غیبت منتفی میشود
پاورپوینت درباره نقش امام عصر در دوران غیبت
نقش امام عصر در دوران غیبت
18اسلاید
برای دانستن نقش امام غایب ابتدا باید دانست امام چه نقشی در جامعه و جهان هستی دارد. در مرحله بعد اندیشید که چه میزان از این نقشها با وقوع غیبت منتفی میشود
توجه: لینک دانلود و خرید در پایین و زیر این مطلب قرار دارد
توجه: این فایل میتواند هم به عنوان تحقیق و هم به عنوان مقاله مورد استفاده قرار گیرد
(قابل ویرایش و اماده پرینت)Wordفرمت :
فونت:roya
سایز:حداکثر و معمول _24
تعداد صفحات:16
چکیده:
افزایش وزن در زنان روزه دار سه ماهه دوم بیشتر از زنان غیر روزه دار بود و افزایش وزن درسه ماهه سوم بارداری بین زنان روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری نداشت.
در این پژوهش آمده است: نسبت ابتلا به کم خونی در دوران بارداری، نسبت تولد نوزاد نارس و نسبت تولد نوزاد کم وزن در سه ماهه دوم و سه ماهه سوم در زنان روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
Shah 4
شاه 4
روابط شاه – آمریکا – انگلستان
روز چهاردهم آذرماه 1332 (پنجم دسامبر )اعلامیه مشترکی از طرف دو دولت ایران و انگلستان منتشر گردید .
دولتین انگلستان و ایران تصمیم گرفته اند روابط سیاسی را بین خود برقرار سازند
هریک بزودی سفیر کبیر به کشور دیگر اعزام دارند وسپس در نزدیکترین زمانی
که مورد موافقت طرفین باشد در باره حل اختلاف مربوط به نفت شروع به مذاکره
نماید، باین طریق دوستی د یرینه خود را برقرار و تحکیم نماید .
هربرت هوور امریکائی قریب دوماه بین تهران – لندن – واشینگتن در رفت و آمد بود: تا توانست اصل تشکیل یک ((کنسرسیوم بین المللی))را برای بهره برداری از«نفت ایران» به دولت وهمچنین شرکت نفت انگلیس بقبولاند.
روز پانزدهم آذرماه 1332(ششم دسامبر1954) پس از آنکه امریکا وانگلستان برسر تقسیم منافع باهم به توافق رسیدند کنفرانسی در جزیره برمودا بین آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیران انگلیس وفرانسه تشکیل شد .آیزنهاور قبل از عزیمت از واشنگتن در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهارداشت (( مسئله نفت ایران و کانال سوئز)) مهمترین مسائل مورد بحث او با نخست وزیران انگلیس وفرانسه خواهد بود . ودر همین کنفرانس بدون حضور ایران توافق نهائی در باره تشکیل (کنسرسیوم نفت ایران)بعمل آمد ، که امریکا – انگلستان – هلند – فرانسه در آن شرکت داشتند . و ترتیب سهمیه بندی هرکدام داده شد
روز25 آذر32 (شانزدهم دسامبر)نخستین اجلاس مشترک مقامات شرکت نفت انگلیس وایران وپنج شرکت آمریکائی که عبارت بودند از( استاندارداویل نیوجرسی – شرکت نفت تگزاس –سوکونی واکیوم – استاندار اویل کالیفرنیا- گالف اویل ) ونیز شرکت ( هلندی – انگلیسی رویال داچ شل)و شرکت نفت فرانسه تشکیل گردید وبا توافق کامل کنسرسیوم نفت ایران در «لندن» وبه مدیریت انگلیسها ایجاد گردید .
شرکت نفت انگلیس که تا دیروز صد درصد نفت ایران را در اختیارداشت ناگزیر به قبول فقط چهل درصد راضی شد وامریکائی هاهم چهل درصد رادر اختیارگرفتند وبقیه بین هلند وفرانسه تقسیم گردید . وروزد هم شهریور1333 قرارداد بین کنسرسیوم وشرکت نفت ایران به امضا رسید .
ویلیام .او. داگلاس در کتابی بنام «آمریکا وانقلاب» در سال 1961 مینویسد : آیا مداخله آمریکا در قضیه نفت در ایران و نتایجی که بدست آمد . در دراز مدت بنفع امریکا بود ؟ بعد از قول (جرج مک گی مینویسد ) حاصل آن اقدامات منافعی بود که بجیب شرکت های نفتی امریکا سرازیر شد ، ولی اثر بارزترش ، از دست رفتن اعتمادی بود که قبلا ملل جهان به آمریکا بسته بودند . < بویژه ملت هائی که در راه کسب آزادی واستقلال خود مبارزه میکردند >
پل نیتز در سال 1961 درشماره پائیزی مجله «فارین افرز» تحت عنوان مساعی جمیله آمریکا نوشت : یکی از بزرگترین اشتباهات امریکا آن بود که ایفای نقش حامی ومحافظ شاه را بعهده گرفت .و تا سال 1978هرگز متوجه نشد که سیاستش از اساس نادرست بوده
جیمز بیل در کتاب «عقاب وشیر» تحت عنوان (تراژدی روابط آمریکا وایران )در سال1988 مینویسد : عملیات پنهانی آمریکا در ایران درسال 1953 اعتبار آمریکا را متلاشی کرد . انقلاب ضد آمریکائی وضد شاه سالهای 79- 78 نشان دادکه بحرانهای کنونی غالبا فورانی از وابستگی های طولانی اجتماعی و سیاسی گذشته است .
مهمترین نگرانی دستگاه دولتی آیزنهاور این بود که ایده ملی شدن نفت ممکن است به نقاط دیگر خاورمیانه نیز سرایت کند ودرنهایت منافع کمپانیهای نفتی آمریکائی را بخطر اندازد. باین جهت امریکا به یاری انگلستان برخاست0
آنتونی ایدن در کتاب خاطراتش که کاوه دهگان ترجمه کرده مینویسد : هنگامیکه امریکائی ها از بدست اوردن امتیاز نفت شمال ایران مایوس شدند . خواستار تقسیم نفت جنوب ومشارکت با شرکت نفت انگلیس بودند . و در سال 1331 که تب نفت در ایران بالا گرفت .انگلیسها به این نتیجه رسیدند که بدون تقسیم این منبع عظیم غارت وچپاول (( با دوست ودر عین حال رقیب ))خود امریکا به نتیجه نخواهد رسید ،
انتونی ایدن مینویسد که در پائیز 1330( یعنی چندماه قبل از اینکه وزیر خارجه بشود)همراه چرچیل در امریکا بود وبرای اولین بار به امریکا پیشنهاد تقسیم نفت ایران را داده است .
آمریکائیها میپرسیدند که چه راه حل دیگری را ما عملی و قابل قبول میدانیم . من پیشنهادخودمان را برای شریک کردن امریکائیها مطرح کردم . و همین طور هم عمل کردیم . وطرح کنسرسیوم را ریختیم .
در ابتدای جدال ایران و انگلستان . نظرات امریکا وانگلیس باهم منطبق نبود. زیرا انگلیس هادر مرحله نخست خواستار حفظ تسلط کامل بر نفت ایران بودند ونمیخواستند کسی را در آن ذخائر شریک کنند ( به همین جهت هم امریکائی ها ایرانی ها را تشویق به ملی کردن نفت مینمودند )ولی وقتی انگلیس متوجه شد که ممکن است در این مبارزه شکست بخورد وامریکا ئی ها باتفاق فرانسه وهلند بتوانند موانع عظیمی را سرراه توفیق آنها بوجود بیاورند . ناگزیر شدند تا با امریکائی ها در تقسیم منافع چپاول وغارت شرکت نمایند وباهم طرح کنسرسیوم را پیشنهاد نمودند .که از ان تاریخ به بعد امریکائی هاهم دیگر علاقه ای به کمک به ایرانی ها نداشتند.
درکتاب شاه – مصدق – سپهبد زاهدی آمده است : پادشاه بدعوت آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا روز چهاردهم آذرماه 1332 برای یک دیدار رسمی به امریکا مسافرت نمود .
سی وپنج روز سفر پادشاه طول کشید .چنانکه اخبار و گزارش ها نشان میدهد هم آیزنهاور وهم ریچارد نیکسون که آنروزها معاون رئیس جمهوری بود روابط بسیارگرمی با پادشاه برقرار نمودند و ظاهرا آنگونه که میخواستند و سیاست روز اقتضا میکرد پادشاه دموکرات و جوان ایران را به یک رهبر ی یک سویه تبدیل نمودند تا بتوانند بادستیاری شاه سدی در مقابل کمونیسم بعد از جنگ جهانی دوم ایجادنمایند
در آنروز ها انگلستان که هنوز در دور اندیشی های سیاسی سرآمد سایرین بود ، باتوجه به کیفیت وروند تغییرات روز جهان و کم رنگ شدن مبانی اخلاقی و اجتماعی که پیامد جنگ دوم بود و بر اثر اختلاط اقوام واندیشه های گوناگون ملت ها ، به گونه شگفت انگیزی سراسر اروپا را در خود فرو برده بود و استالین هم با تسلط بر سراسر اروپای شرقی و طمع بر دست اندازی قسمتی از آسیا با قدرت مقابل بسیاری از خواسته های دول اروپائی ایستادگی میکرد، ناگزیر انگلستان با ایجاد سیاست به (نعل وبه میخ ) برای حفاظت از منافع استراتژیک درازمدتش ظاهرا دست در دست امریکا گذارد. و با این شائبه که میبایستی ایران را در مقابل کمونیست حفظ کرد . با شاه ایران روابطی دوستانه و معامله گرانه ایجاد نمود.
توضیحی کوتاه در باره بعضی وقایع که در همان آخر سال 1332 اتفاق افتاد که مسلما هیچ کس بآن امور توجهی ننمود ولی در دراز مدت در سیستم سیاسی واقتصادی ایران تاثیر فراوان میگذاشت .
به نقل ازگاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی که بکوشش دکتر شجاع الدین شفا تنظیم گردیده .
1 – روز 29 بهمن 1332 بفرمان شاهنشاه مقرر گردید تعداد(ده هزارجلد قرآن مجید)تهیه شود تا در آغاز سال نو از جانب شاهنشاه به افسران ارشد آرتش اهداگردد.
2- روز 22 بهمن 1332 شاهنشاه برای مشاهده در طلائی که برای حرم مطهر حضرت علی علیه السلام تهیه شده بود به منزل حاج مهدی مقدم تشریف فرماشدند .
3 – روز 24 اسفند ماه 1332 شاهنشاه برای زیارت حضرت معصومه علیهالسلام به قم عزیمت فرمودند واز موزه آستانه حضرت نیز بازدید بعمل اوردند
درست در آنروز هائی که آمریکا وانگلستان نبرد قدرت را آغازکردند وسخت بفعالیت های پشت پرده دست زده اند تا بتوانند مقاصد پنهانی نفت خواران را به کرسی بنشانند ، پادشاه سرگرم دید وبازدید از اخوندیسم .یا زیارتگاههای مختلف است .
4 – روز 29 بهمن 1332، راجر استیونس سفیر کبیر انگلیس در ایران وارد تهران شد .
5 – سر راجر استیونس اولین سفیر انگلستان در ایران پس از تجدید روابط سیاسی دو کشوردر کاخ مرمر به حضور شاهنشاه شرفیاب گردید واستوارنامه خود را تقدیم نمود
6 – روز 12 اسفند 1332سفیر کبیر انگلستان در ایران دریک مصاحبه مطبوعاتی ، اطلاعاتی در مورد مسئله نفت و(توافق دولت های انگلستان وامریکا)و همچنین موضوع غرامت در اختیار روزنامه نگاران داخلی وخارجی گذارد .
7 – روز 27 اسفند 1332 ، سر راجر استیونس سفیر کبیر انگلستان در ایران در کاخ اختصاصی بحضور شاهنشاه شرفیاب شدند. ودر باره روابط دوستانه دو کشور و علاقه دولت بریتانیا به توسعه و تحکیم این روابط مطالبی به عرض رساند
8 – روز 24 دیماه 1332 لوئی هندرسن سفیر کبیر امریکا بنا بر تقاضای دانشگاه شیکاگو یحضور شاهنشاه شرفیاب شد واز طرف دانشگاه مزبور یک (نسخه کتاب مربوط به تخت جمشید )را به پیشگاه شاهانه اهدانمود.
9 – روز15 اسفند 1332 از طرف دولت امریکا مبلغ شش میلیون دولار «اعتبار»به منظور کمک به واردکنندگان کالا در اختیار دولت ایران گذاشته شد .
10 – روز 20 اسفند1332 هندرسون سفیر کبیر امریکا باتفاق دریابان جرالد رایت فرمانده کل نیروی دریائی سازمان دفاعی اتلانتیک بحضور شاهنشاه رسیدند. ودر باره روابط دو کشور مذاکراتی انجام گردید .
استعفای زاهدی از نخست وزیری ونخست وزیری مجدد علا
در تاریخ29 مهر ماه 1333 قرارداد نفت ( امینی پیچ ) در مجلس شورای ملی به تصویب رسید وبه اختلافات وکشمکشی که مدت دوسال دولت ایرن بعد از ملی شدن صنعت نفت با شرکت سابق نفت ایران وانگلیس داشت پایان بخشید وبهره برداری وسیله کنسرسیوم از بهمن ماه 1333 آغازگردید.
روز 15 فروردین 1334 سپهبد زاهدی با وجود آنکه از اعتماد اکثریت قاطع هردو مجلسین شورا وسنا برخورداربود بنا بر خواست محمدرضاشاه ( وپیغامی که علم برای زاهدی آورد) بعنوان کسالت از سمت نخست وزیری استعفا نمود وروز بعد هم ایران را ترک کرد.
نخستین نتیجه خود فرابینی پادشاه اثرش همین بود که سپهبد زاهدی راوادارکرد تا از کارکناره بگیرد ( تنها علتی هم که محققین وکارشناسان برای این کناره گیری ذکر کرده اند ) آن که سپهبد زاهدی میخواست نخست وزیر مستقل الرائی باشد وبخصوص آماده نبود تا بودجه سنگینی رابرای خرید تسلیحات از آمریکا اختصاص بدهد . در حالیکه پادشاه دیگر تحمل چنین نخست وزیری را نداشت . زیرا شاه بویژه پس از سفرش به آمریکاو ایجاد رابطه دوستانه با ایزنهاور و ریچارد نیکسون نخست وزیری میخواست مطیع و گوش بفرمان که نیمی از درآمد کشور را خرج تسلیحات بنماید.
نخست وزیری حسین علا – بد ون گرفتن رای تمایل مجلسین صورت گرفت واین نخستین گام پادشاه در مقابل مجلسین بود که با اختیارات حاصله از متمم قانون اساسی صورت پذیرفت . و نمایندگان منتخب مجلسین هم در کمال آرامش با اکثریت آرا به کابینه علا رای اعتماد دادند .
دوره نوزدهم مجلس شورای ملی روز دهم خرداد1335 افتتاح شد . حسین علا که بین سفیران به (مرد آرام) معروف شده بود دوباره مامور تشکیل کابینه گردید .
نویسندگان ومحققین بسیاری مینویسند که اگر چه علا نخست وزیر بود . ولی کلیه امور کشوری ولشگری زیر نظرپادشاه و به فرمانبری علم که وزیر کشور بود انجام میشد. طبیعتا انتخابات (دوره نوزدهم مجلس شورا)هم دقیقا با نظر وزیر کشور وانتخاب شاه صورت پذیرفت.
در این دوره حسب پیشنهاد دولت دوره نمایندگی مجلس شورا از 2سال به 4 سال تغییر یافت و همچنین تعداد نمایندگان از 136 نفر به 200 نفر افزایش پیداکرد .
شاه بتدریج به کمال مطلوب خود دسترسی پیدا میکرد. زیرادولت به نخست وزیری علا و گردانندگی علم تاحد ممکن گوش بفرمان شاه داشتند
مجلس ها هردو آرام و حرف شنو بودند و دیگر از آنهمه جنجال ادوار دوره های 14 و16 هیچ خبری نبود. نمایندگان مطیع وفرمانبرداربوظائف محوله خود میپرداختند .
آرتش . ژاندارمری 0 شهربانی دقیقا زیر نظر واراده (( بزرگ ارتشتاران – فرمانده کل قوا) به کمک مستشاران امریکائی شروع به آموزش های جدید کرده بودند . وعلاوه بر وظائف نظامیگری طبق خواسته پادشاه در زمینه های مختلف غیر آرتشی هم دست به اقداماتی زده بودند که طبیعتا جای بسیاری از تحصیل کردگان غیر آرتشی را میگرفتند.
با این طریق شاه با دستیاری مشاورین خارجی ( سفرا انگلیس وامریکا ) و همچنین ایجاد دفتر ویژه به ریاست ( فردوست ) و یک سیستم کاملا محرمانه کنترل کارکنان دولت و آرتش بر بیشتر بخشهای جامعه بویژه طبقه روشنفکری وکارگری شهری کاملا مسلط شده بود .
استاندارها با استفاده از نیروهای ژاندارمری وشهربانی و( پلیس مخفی زیر نظراداره کارآگاهی شهربانی وادارات ویژه تربیت شده در ژاندارمری بعنوان ضد جاسوسی) وبعد (حکومت نظامی که تقریبا بر همه شهرها مسلط بود) با کمک فرماندهان نظامی در استان های مختلف بر تمام امور نظارت دقیق داشتند. و گزارش های مستقیمی را از طریق دفتر ویژه برای شاه میفرستادند
درباریان قدیمی وکهنه کارکه از هرجهت مورد اعتماد شاه بودند از قبیل ( دکتر منوچهر اقبال واسداله علم نمایش تشکیل احزاب ملیون و مردم را براه انداختند ) که باعث سرگرمی طبقات فرصت طلب شده بود. وبا این اقدام کشور راعملا به دو حزب (فقط سلطنت طلب) تقسیم نمودند. وبسیاری نوشتند که در ایران دو حزب وجود دارد ، اولی بنام ( حزب بله قربان ) ودومی بنام حزب (چشم قربان) که فقط فرامین شاه را اجرا میکنند .
مجلسین هم با تصویب اصلاحیه های متمم قانون اساسی از یکسو به پائین آوردن میزان حد نصاب لازم برای رای گیری ، احتمال هرگونه مخالفت آتی را در مجلس کاهش دادند . از سوی دیگر با (( دادن حق وتو در امور مالی به شاه)) موقعیت سلطنت را در مقابل همه نهاد های دیگر تقویت کردند
در کتاب نخبگان سیاسی تعریف شده است که نسبت( نمایندگان زمین داران )در مجلس از 49درصددر مجلس هفدهم (سالهای 1332- 1331)، به 50درصد، در مجلس هیجدهم (1334-1332) ،به 51 در صد در مجلس نوزدهم (1335-1339) رسید وعملا مالکین بزرگ و کلان سرمایه داران بر بسیاری از امور کشور مسلط شدند.
پادشاه شخصا در برخورد با طبقات سنتی ومذهبیون کاملا جانب احتیاط را رعایت میکرد . ومرتبا با «ثریا» به زیارت مکان های مقدس از قبیل (قم – مشهد – کربلا- مکه ) میرفت وهمچنین ارتباط خاصی با رهبران بزرگ مذهبی و مراجع تقلید داشت .
( دکتر اقبال) با افتخار خود را نوکر وچاکر شاه معرفی مینمود و( علم) مشهور به دوست دوران نوجوانی شاه و همه کاره کشور بود . واز آن دوران بود که رسم بوسیدن دست شاه وعنوان چاکر وغلام خانه زاد در بین فرصت طلبان خواستار نزدیکی به شاه باب شد
در این سالهاست که انواع انجمن ها و اجتماعات رنگ و وارنگ مذهبی وفرهنگی مثل قارچ شروع بروئیدن نمود و جوانان معصوم و خالی الذهن را بسوی خود جلب کرد واین اجتماعات کوشش داشتند تانسل کار آمد آنروزگار را به بیراهه بکشد. که متاسفانه مقامات مسئول کشور نه تنها به علت وریشه یابی چنین تشکیلاتی هرگز نپرداختند .بلکه در بسیاری از زمینه هابه کمک آنها هم شتافتند
1 – جامعه روحانیت به سرپرستی آیت اله مهدوی کنی که توانست نقش اساسی در ایجاد سازمان های آخوندی بازی کند و در جریان شورش سال 57 رل اساسی داشته باشد
2 – انجمن های اسلامی به سرپرستی آیت اله طالقانی که از همان ابتدا تشکیل گروه های چپ تندروان را حمایت میکردند .
3 – کانون اسلام به سرپرستی مهندس مهدی بازرگان که جوانان دانشگاهی را از راه بدرکرد ونخستین تفرقه سیاسی را در دانشگاه براه انداخت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
روابط تجاری دوران صفوی
صفویان معمولاً راه حج را برای آنان باز می گذاشتند و از آنها استقبال هم می کردند.
مناسبات با همسایگان (ازبکان، عثمانیها و گورکانیان)
صفویان با عثمانیها مناسباتی آمیخته به جنگ و صلح داشتند و معاهدات صلح آمیز متعددی میان طرفین منعقد گردید.
صلح برای طرفین به دلیل گرفتاریهای متعددشان حائز اهمیت بود؛ به ویژه برای عثمانیها که مشغول مسائل بخش اروپایی خود و مبارزه برای توسعه ارضی بودند.
بیشتر پژوهشگران مناسبات ایران و عثمانی را از دریچه تحولات مذهبی نگاه می کنند، حال اینکه در این دوره مذهب و منازعات مذهبی فقط یکی از عوامل تأثیر گذار در مناسبات خارجی بوده است.
مناسبات با همسایگان (ازبکان، عثمانیها و گورکانیان)
مهم ترین برخورد ایران و عثمانی جنگ چالدران بود که شاه اسماعیل شکست خورد و تبریز، پایتخت صفویان، به تصرف عثمانی درآمد.
سلطان سلیم مردم تبریز را اذیت نکرد و جنایتی مرتکب نشد بلکه از روی مروت و عدالت با مردم تبریز رفتار کرد و بزرگان و کدخدایان را اکرام داشت.
بر اساس نخستین پیمان صلح که میان ایران و عثمانی در سال 962ق منعقد گردید و به معاهده صلح آماسیه معروف شد، آذربایجان غربی و بخشی از کردستان و بین النهرین و بخش شمالی گرجستان به دولت عثمانی واگذار گردید.
مناسبات با همسایگان (ازبکان، عثمانیها و گورکانیان)
در مقابل، ارمنستان، اردهان، کارتیل، کاخت و آذربایجان شرقی به ایران تعلق گرفت.
سرحدات مشخص گردید و مسلمانان، که از رفت و آمد سپاهیان دو طرف در عذاب بودند، راحت شدند.
شاه عباس اول که وارث کشوری با اوضاع بحرانی شده بود چاره ای جز انعقاد معاهده صلح استانبول در سال 998ق و واگذای منطقی به عثمانی نداشت.
بعدها او توانست با تجدید قوا و سامان دهی امور داخلی و تشکیل ارتش منظم این مناطق را از عثمانیها باز پس گیرد و در سال 16-1015ق موفق شد آخرین سرباز عثمانی را از سرزمین ایران، که طبق معاهده آماسیه مشخص شده بود، بیرون براند.
مناسبات با همسایگان (ازبکان، عثمانیها و گورکانیان)
لذا شاه عباس این بار از موضع قدرت معاهده دوم استانبول را با عثمانیها امضا کرد و مناطقی را که قبلاً به آنها واگذار کرده بود، پس گرفت.
در زمان شاه صفی الدین، عثمانیها بغداد را تصرف کردند و شاه صفی معاهده قصر شیرین (زهاب) را در سال 1049ق با عثمانیها منعقد کرد که طبق آن بغداد و بصره و بخشی از کردستان غربی به عثمانی واگذار شد و در مقابل آذربایجان شرقی و روانداز و ارمنستان و گرجستان به ایران داده شد.
این عهدنامه آثار مهمی در تاریخ ایران دارد و نقطه عطفی در روابط ایران و عثمانی به شمار می رود؛ زیرا به موجب آن، تکلیف سرزمینهایی که موجب اختلاف دو کشور بود تعیین شد و صلح میان ایران و عثمانی به مدت یک قرن تأمین گردید.
مناسبات با همسایگان (ازبکان، عثمانیها و گورکانیان)
این معاهده پس از سقوط دولت صفوی نقض گردید و عثمانیها غرب ایران را اشغال کردند.
مناسبات ایران و عثمانی سراسر با دشمنی همراه نبوده و معاهدات دوستانه و رفت و آمدهای سفیران و بازرگانان به قلمرو یکدیگر کم نبوده است.
عوامل دخیل در مناسبات ایران و عثمانی:
عوامل سیاسی
تحریکات مرزی قبایل
مشخص نبودن سرحدات
توسعه طلبیهای عثمانی
مناسبات با همسایگان (ازبکان، عثمانیها و گورکانیان)
اختلاف صفویان با گورکانیان کمتر از اختلاف با ازبکان و عثمانیها بود؛ چون مرز مشترک آنها کمتر بود و صرف نظر از مسئله قندهار، که مورد نزاع بود، اختلاف منافع چندانی با هم نداشتند.
صفویان با گورکانیان مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فراوانی داشتند.
مناسبات با کشورهای اروپایی
پرتغالیها در سال 912ق به فرماندهی آلبوکرک به جزیره هرمز در خلیج فارس رسیدند و به اهمیت راهبردی و تجارتی آن پی بردند.
پرتغالیها جزیره را تصرف کردند و حاکم آنجا را خراج گذار خود ساختند.
آلبوکرک بار دیگر در 920ق از هند به هرمز آمد و جایگاه خویش را مستحکم کرد.
شاه که فاقد نیروی دریایی بود و تازه شکست چالدران را تحمل کرده بود، ناگزیر تصرف هرمز را به منزله عملی انجام شده پذیرفت.
مناسبات با کشورهای اروپایی
شاه اسماعیل، که ناچار به استیلای پرتغالیها تن داده بود، درصدد برآمد از آن دولت علیه عثمانی استفاده کند.
پرتغالیها به پیشنهاد شاه اسماعیل پاسخ مثبت دادند و قراردادی در این زمینه منعقد گردید مبنی بر اینکه پرتغال، ایران را علیه عثمانی یاری کند و ایران هم از هرمز چشم بپوشد.
مرگ آلبوکرک مانع از اجرای کامل این قرارداد شد.
تنها نتیجه مثبت قرارداد ایران و پرتغال این بود که ایرانیها به کار بردن سلاحهای آتشین را از پرتغالیها آموختند و در دوران جنگهای بیست ساله زمان شاه تهماسب با عثمانی، پرتغالیها مقداری تقنگ و وسایل جنگی جدید به ایرانیان دادند.
مناسبات با کشورهای اروپایی
در سال 1006ق دو ماجراجوی انگلیسی به نامهای سر آنتونی شرلی و سر رابرت شرلی به دربار شاه عباس اول آمدند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
1-1سلاح های شیمیایی در دوران باستان:
گرچه تاریخ دقیق نخستین کاربرد مواد سمی در ادوار گذشته نامعلوم است، با این حال می توان به کارگیری آتش از جانب انسان را به عنوان نخستین حربه شیمیایی نام برد.
کاربرد مواد شیمیایی سمی حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح در کتاب های پوزانیاس (Pausanias) مولف یونانی در شهر دلفی گزارش شده است.
در آن زمان مهاجمان یونانی برای از پای در آوردن مدافعان دلفی آب رودخانه را به ریشه گیاه خرق سفید (Veratrum از جنس Hellebore) که حاوی مواد سمی بود آغشته کردند و بدین گونه به سادگی شهر محاصره شده را تصرف کردند.
همچنین پروکیپوس، مورخ روم شرقی، در مورد جنگ های ساسانیان و رومیان می نویسد که؛ سپاه ساسانی برای تسخیر دژهای رومی ها زیر دیوار آن نقب می زدند.
گاهی این نقب ها با نقب دشمن که برای مقابله حفر شده بود برخورد می کرد، در چنین شرایطی دو طرف می کوشیدند با سوزاندن گوگرد، سربازان حریف را بیرون رانند.
همچنین در تاریخ حمل و نقل دریایی از آتش مشهور یونانی (The Greek Fire) فراوان صحبت شده است.
مخلوط آتش زا معمولاً شامل قیر، گوگرد و مواد چسبنده همراه با روغن خام و آهک زنده بوده است. آتش یونانی در تماس با آب، خود به خود مشتعل می شد.
در 1453 میلادی که ترک های عثمانی به قسطنطنیه یا استانبول امروزی، آخرین سنگر روم شرقی (بیزانس) حمله بردند، به کندن نقب پرداختند؛ مدافعان شهر برای مقابله با آنها، در نقب ها با پخش دود حاصل از سوزاندن گوگرد که همان SO2 می باشد، ترکها را دچار خفگی نمودند.
در 1862 و در جریان جنگ داخلی آمریکا پیشنهاد به کارگیری گاز کلر در عملیات نظامی مطرح شد. گرچه، کلر مورد استفاده واقع نشد ولی بدون شک فکر کاربرد گسترده و تولید صنعتی عوامل شیمیایی متعلق به آمریکایی هاست. بعدها یک دوره تلاش جدی در مورد توسعه عوامل شیمیایی و وسایل حمل آنها به صورت نارنجک، گلوله توپ و غیره آغاز گردید.
در اواخر قرن نوزدهم انگلیسی ها در جنگ بوثر از گلوله های توپ محتوی اسید پیکریک استفاده کردند. بدین گونه به کارگیری متفرقه از عوامل شیمیایی بتدریج زمینه را برای کاربرد گسترده آن در فاجعه 1915 فراهم آورد.
1ـ2 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی اول:
با آغاز قرن بیستم و توسعه بیش از پیش دانش شیمی، زنگ خطر به کارگیری احتمالی و گسترده مواد شیمیایی در جنگ ها برای دولتمردان اروپایی به صدا درآمد و آنها را واداشت طی قراردادی به کارگیری این مواد را منفع کنند. این قرارداد در سال 1907 بسته شد و به تصویب بیشتر کشورهای اروپایی رسید. با این حال برخلاف قرارداد منع کاربرد سلاح شیمیایی، این جنگ افزار مخوف در مقیاس گسترده ای طی جنگ جهانی اول به کار گرفته شد و چنانچه در تاریخ ثبت شده، جنگ شیمیایی نخستین بار، زمانی که آلمانی ها در اکتبر 1914 در نوشاپل گلوله های حاوی گاز اشک آور به سوی فرانسوی ها پرتاب کردند، آغاز شد ولی به سبب پراکندگی سربازان و محدود بودن شمار گلوله ها این تاکتیک چندان کارساز نبود و حتی فرانسوی ها متوجه کاربرد آن نشدند. با این حال آلمانی ها دست از تلاش برنداشته و گاز کلر را نیز نخستین بار در 22 آوریل 1915 در یپرس (Ypres) بلژیک علیه سربازان مستعمراتی فرانسه و پیاده نظام کانادایی که هیچ ماسکی برای حفاظت نداشتند به کار بردند. علاوه بر این آلمانی ها به سرعت به فسژن و خردل روی آورده و آنها را در جبهه آزمودند. [1] به طوری که عامل تاول زای خردل گوگردی به وسیله آلمانی ها در 1917 و در نزدیکی دهکده یپرس بر ضد سربازان فرانسوی به کار گرفته شد و به همین دلیل فرانسویان نام ایپریت (Yperite) را نیز به عامل خردل دادند. همچنین خردل با نام دیگری به نام صلیب زرد (Yellow Cross) نیز شناخته شده بود چرا که برای مشخص کردن مخازن حاوی آن علامت صلیب زرد به کار می رفته است.
به طور کلی در جنگ جهانی اول حدود 125000 تن عوامل سمی مشتمل بر 45 نوع عامل شیمیایی مختلف به کار رفت که در بین آنها 18 عامل کشنده و 27 عامل تحریک کننده بود. از میان عوامل ذکر شده به طور عمده فسژن و خردل حدود یک میلیون و 300 هزار سرباز را از صحنه نبرد خارج کرد که تعداد بیشماری از آنها برای همیشه نابینا شدند و تقریباً 100 هزار نفر جان باختند.
1ـ3 سرنوشت سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی اول
روند سریع ساخت جنگ افزارهای شیمیایی جدید و کاربرد وسیع آن طی جنگ جهانی اول و مهمتر از همه برانگیخته شدن احساسات عمومی باعث شد بیش از پنجاه کشور معاهده ای مبنی بر عدم کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی را در ژنو امضا کنند که به پروتکل 1925 ژنو (Geneva Protocol) معروف شد. اما تصمیمی درباره منع ساخت این سلاح ها گرفته نشد. علاوه بر این با توجه به ویژگی های مواد شیمیایی جنگی (پوشش وسیع، خواص مصدوم کنندگی شدید، افت روحیه شدید دشمن و نیاز به نیروی متخصص و کارآمد جهت درمان و رفع آلودگی) نظر کارشناسان نظامی پس از جنگ جهانی اول، به شدت به طرف این جنگ افزارها معطوف و موجب توسعه این سلاح ها در کشورهای غربی شد و بدین شکل روش های تولید بسیاری از ترکیبات شیمیایی به دست آمد. بعضی ها گمان می کردند که در پناه این معاهده جهانی در جنگ ها و درگیری ها از این سلاح استفاده ای به عمل نخواهد آمد ولی تاریخ شاهد وقایع ناخوشایند دیگری بود.
در 1936، 650 تن عامل شیمیایی توسط ایتالیا در جنگ علیه اتیوپی به کار رفت که جان 15 هزار نفر را گرفت.
در جنگ های یمن، (67 ـ 1963) مصری ها از سلاح شیمیایی استفاده کردند.
در 1938 ژاپنی ها بمب های حاوی عوامل شیمیایی، بر روی سربازان چینی فرو ریختند.
در جنگ های داخلی اسپانیا که از 1936 آغاز شد و سه سال به طول انجامید به فرمان استالین و در حمایت از جمهوری خواهان که علیه ملی گرایان به رهبری فرانکو می جنگیدند، در دو منطقه اسپانیا گازهای سمی و همچنین عامل خردل به کار برده شد که طی آن شمار زیادی از افراد غیرنظامی به هلاکت رسیدند.
1ـ4 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی دوم
در جریان جنگ جهانی دوم مراکز پژوهشی ـ نظامی در آلمان، انگلستان، آمریکا و ژاپن به کوشش های خود جهت تهیه عوامل شیمیایی با سمیت زیاد ادامه دادند. در آلمان سنتز عوامل بسیار سمی اعصاب تابون و ساربن آغاز و با تهیه سومان در سال 1944 دنبال شد که سمی ترین عامل شیمیایی در جنگ جهانی دوم بود. آلمانی ها همراه با تلاش های پژوهشی جدی، کارخانه بزرگی برای تولید جنگ افزارهای شیمیایی و مهمات آن تاسیس کردند که تولید سالیانه آن در 1943 حدود 180 هزار تن (این مقدار 5/1 برابر عوامل شیمیایی به کار رفته به وسیله دول متخاصم طی جنگ جهانی اول) بوده است. طبق گزارش ورماخت (wehrmaht) در اواخر جنگ، ذخیره عوامل شیمیایی آلمان 70 هزار تن شامل 32 هزار تن ایپریت یا خردل و 13 هزار تن گازهای اعصاب بوده است.
اسپی یر (Speer) وزیر صنایع هیتلر در دادگاه بین المللی نورنبرگ اعلام کرد که هیتلر خود طی جنگ جهانی اول مصدوم شیمیایی بوده و بدین جهت به جنگ افزارهای شیمیایی جدید اهمیت زیادی قائل بود. نیروهای هیتلری همواره ذخایر جنگ افزارهای شیمیایی خود را افزایش می دادند. آلمانی ها در جریان جنگ دوم مرتکب بیرحمانه ترین جنایات علیه بشریت شدند. اتاق های گاز در اردوگاه های بوخن والد (Buchenwald)، آشویتس (Auschwitz)، زاخرزن هاوزن (Sachsenhausen)، نوین گام (Neuengamme)، لوبلین (Lublin)، گروسه روزن (Grosse -Rosen)، راونز بروخ (Ravensbruck) و تربلینکا (Treblinka) کار می کردند.
در 14 ژوئیه 1942 هیملر (Himmler) اجازه داده بود که در برخی اردوگاهها از زندانیان برای آزمایش عوامل شیمیایی استفاده کنند. در کل، تا پایان جنگ تنها 5/4 میلیوم زندانی بر اثر به کارگیری انواع عوامل سمی به وسیله شرکت دگش وابسته به مجتمع صنعتی فاربین در اردوگاه آشویتس مسموم شده بودند.
انگلیسی ها سنتز تابون و سارین را تکرار کردند و علاوه بر آن مکانیسم اثر عوامل شیمیایی ترکیبات آلی فسفردار را کشف نموده و بر این اساس شیوه های جدیدی را برای سنتز عوامل شیمیایی پیشنهاد کردند. گرچه کوشش های انگلیسی ها سری نگه داشته شد با این حال گزارش های پژوهشی منظم و کاملی از طریق وزارت دفاع انگلستان به آمریکایی هایی که در همین زمینه کار می کردند فرستاده می شد. ژاپنی ها نیز در سال های جنگ هزاران ماده شیمیایی سمی سنتز کردند، با این حال ماده ای سمی تر از عوامل شیمیایی جنگ جهانی اول به دست نیاوردند.
در کل طی جنگ جهانی دوم با این که طرف های درگیر (بویژه انگلستان، آمریکا، شوروی، ژاپن، آلمان و ایتالیا) همگی دارای ذخایر عوامل شیمیایی بودند، ولی از این جنگ افزارها استفاده چندانی به عمل نیامد؛ بویژه آلمان نازی در حین جنگ دوم جهانی با وجود ذخایر عظیم جنگ افزارهای شیمیایی هرگز از این تسلیحات استفاده نکرد چرا که توازن قوا و وحشت آلمانی ها از مقابله به مثل نیروهای متفقین عامل بازدارنده این اقدام وحشتناک احتمالی بود. به طوری که نخست وزیر وقت انگلستان “وینستون چرچیل” در سال 1942 یعنی هنگامی که انگلیسی ها از لحاظ توانایی در زمینه سلاح های شیمیایی قدرت لازم را داشتند، چنین بیان داشت که :
دولت روسیه مدعی است که آلمانی ها در صورت ناامیدی از حملات خود، ممکن است از گاز سمی بر ضد مردم و ارتش روسیه استفاده کنند. ما خود قاطعانه تصمیم داریم از این سلاح نفرت انگیز استفاده نکنیم، مگر این که ابتدا ارتش آلمان آن را به کار گیرد. به هر حال با شناختی که از دشمن خود داریم، فراهم آوردن تدارکات لازم به مقیاس بسیار وسیع را نادیده نگرفته ایم. بنابراین تصمیم گیری در این خصوص که هراس ناشی از به کارگیری سلاح های شیمیایی نیز به جنگ هوایی افزوده شود، بر عهده هیتلر است.
تنها کاربرد عمده تسلیحات شیمیایی از جانب آلمانی ها در جریان جنگ جهانی دوم، علیه نیروهای شوروی صورت گرفت؛ ماجرا بدین قرار بود که در ماههای مه و ژوئن سال 1942، آلمانی ها علیه واحدهای نظامی و غیرنظامی شهر کرچ (Krauch) که در یکی از معادن پنهان شده و دلیرانه در مقابل دشمن مقاومت می کردند، جنگ افزارها شیمیایی به کار بردند.
1ـ5 سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی دوم
در جنگ ویتنام در دهه 1960 و سال های نخست دهه 1970 آمریکایی ها با به کارگیری عوامل شیمیایی خطرناک بویژه عامل نارنجی آنچنان خسارات جبران ناپذیری به مراتع، جنگل ها و محیط زیست ویتنام وارد کردند که هنوز پس از گذشت سه دهه و با وجود طرح های بزرگ ترمیم، آثار شوم آن برطرف نگردیده است.
همچنین گزارش های تایید نشده ای از کاربرد عوامل شیمیایی توسط ویتنامی ها در کامبوج (1976)، و لائوس (1979) و به کارگیری نوعی عامل شیمیایی توسط ارتش شوروی و نیروهای دولتی افغانستان، علیه مجاهدان افغانی اعلام شده است.
همچنین مهمترین آزمایش آمریکایی ها در شمال شرقی برزیل در اکتبر 1984 انجام شد که طی آن 7000 نفر کشته شدند. در این آزمایش علاوه بر این که دو طایفه بومی به طول کامل از بین رفتند، گیاهان و جانوران منطقه نیز دچار ضایعات جبران ناپذیری گردیدند.