فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره قاعده قرعه

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره قاعده قرعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره قاعده قرعه


تحقیق درباره قاعده قرعه

فرمت فایل word: (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات : 11 صفحه

 

 

 

بخشی از متن

یکی از قواعد معروفی که در بسیاری از ابواب فقه کاربرد دارد، «قاعده قرعه»است .قرعه در لغت به معنای بلیه و اضطرابی است که به خاطر شدت ترس وارد قلب می شود و این که قیامت را قارعه می نامند ،برای آن است که دل های دشمنان خدا و گناهکاران در آن روز از خوف حساب و پی آمد آن می تپد و دچار فزع شدید می گردد.در این قاعده امور ذیل مورد رسیدگی قرار می گیرد:

  1. تاریخچه قاعده قرعه،
  2. ادله قاعده،
  3. قلمرو قاعده،
  4. آیا قاعده قرعه اصل است یا اماره ؟

تاریخچه قاعده قرعه

امام باقر(ع)می فرماید:نخستین کسی که درباره او قرعه زده شد، مریم دختر عمران بود ؛آنجا که خداوند می فرماید:تو نزد آن ها نبودی هنگامی که تیرهای قرعه خود را انداختند.دومین قرعه درباره یونس پیامبر زده شد و سومین درباره عبدالمطلب که وقتی دارای نه پسر شد در مورد دهمین نذر کرد که اگر خداوند پسری را به او روزی کند، وی را در راه خدا سر ببرد، تا این که عبدالله متولد شد و نتوانست او را سر ببرد، زیرا پیامبر خدا در صلب عبدالله بود. پس عبدالمطلب ده شتر در کنار عبدالله قرار داد قرعه زد که به نام هر کدام در آید او را ذبح کند. قرعه به نام عبدالله اصابت کرده، ده شتر دیگر اضافه کرد و میان عبدالله و بیستر شتر قرعه زد باز هم قرعه به نام عبدالله درآمد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره قاعده قرعه

تحقیق در مورد رابطه عقل و دین 37 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد رابطه عقل و دین 37 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

رابطه عقل و دین :

سپاس خداى را که رداى عقل را بر قامت رساى انسان برافراشت و با عنصر عقل و نور وحى، او را بر سایر کاینات برترى داد. مسئله ى عقل و دین، عقل و وحى، نقل و عقل، عقل و ایمان و خرد و شریعت، از کهن ترین و پرسابقه ترین موضوعات کلامى است که تاریخ بر سابقه ى دیرین آن گواهى مى دهد. در چالش هاى بین فیلسوفان و متکلمان، حکیمان و عارفان و اهل حدیث و متکلمان و نزاع اشراقیان و مشائیان در تاریخ دین پژوهى مسیحیت و اسلام و نیز در دوران ترجمه ى آثار فلسفى یونان به زبان عربى شاهد بوده ایم که ریشه ى تمام مسائل کلامى به مسئله ى عقل و دین باز مى گردد. در دوران معاصر نیز با عقلانیت جدید از جمله عقلانیت روشن گرى، عقلانیت ابزارى، عقلانیت مدرنیته و عقلانیت انتقادى رو به رو هستیم و به ناچار باید رابطه ى دین با مدل هاى جدید عقلانیت را بازگو کنیم.

چیستى عقل :

تبیین موضوع مسئله ى عقل و دین و ایمان و وحى، تا حد زیادى محقق را از اشتباه و مغالطه باز مى دارد; به ویژه واژه اى مانند عقل که از معانى اصطلاحى گوناگونى برخوردار است.

الف. عقل در لغت

عقل در لغت عرب به معناى حبس و ضبط و منع و امساک است; وقتى در مورد انسان به کار مى رود به معناى کسى است که هواى نفس خویش را حبس کرده است.[1] به انسانى که زبان خود را محفوظ نگه دارد، گفته مى شود که زبان خود را عقال کرده است.[2]عقل به معناى تدّبر، حسن فهم، ادراک و انزجار نیز استعمال شده است.[3] نتیجه آن که عقل در معناى لغوى، همان عقال کردن و بستن هواى نفس است تا انسان به تمییز حق از باطل و فهم صحیح نایل آید. هم چنین عقل در لغت به معناى علمى است که توسط قوه ى عقل به دست مى آید; یعنى مدرکات قوه ى عاقله. معناى دیگر آن، کارى است که قوه ى نفس انجام مى دهد; یعنى ادراک. این واژه به معناى قوه ى نفس که وظیفه ى ادراک را به عهده دارد، نیز استعمال شده است. هم چنین در معناى عملى که مقدمه ى انجام خیرات و اجتناب از بدى ها است، به کار رفته است

ب. عقل در اصطلاح حکیمان و متکلمان

عقل در اصطلاح حکیمان و متکلمان نیز از معانى مختلفى برخوردار است :

ـ عقل غریزى: عقل به این معنا، فصل ممیّز انسان از حیوان و وسیله ى کسب علوم نظرى است و همه ى انسان ها نسبت به آن از سهم یک سانى برخوردار نیستند

ـ عقل نظرى: عقل در مقابل عقل عملى، قوه اى است از قواى ادراکى نفس که هست ها و حقایقى را که مربوط به افعال آدمى نیستند، درک مى کند.[6] عقل نظرى انسان از مراتب چهارگانه ى عقل هیولانى، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد تشکیل شده است.[7] کارکردهاى عقل نظرى عبارتند از: استدلال و استنباط، تعریف و تحدید شىء، ادراک کلیات اعم از تصورات و تصدیقات کلى، تطبیق مفاهیم بر مصادیق، تطبیق کبرى بر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رابطه عقل و دین 37 ص

دانلود مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا


دانلود مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

 

مشخصات این فایل
عنوان: منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 16

این مقاله درمورد منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا می خوانید :

نظر اینشتاین در مورد منشأ دین
این‏ دانشمند مدعی است که احساسات موجد مذهب متفاوت است ، علت گرایش‏ بمذهب را در همه طبقات نمی‏توان یکسان دانست .او می‏گوید : برای یک انسان ابتدائی ، ترس : ترس از مرگ ، ترس‏ از گرسنگی ، ترس از جانور وحشی ، ترس از مرض ، ایجاد کننده زمینه‏ مذهبی است . فکر محدود و عدم رشد عقل انسان بدوی برای خود موجودات کم و بیش شبیهی می‏سازد ، این موجودات را با دست و فکر خود می‏سازد و بعد از این آفریدن باین فکر می‏افتد که چگونه از خشم آنها جلو بگیرد ، چطور بر سر لطف‏شان بیاورد . اینگونه مذهب را مذهب ترس باید نامید و خدائی که در این مذهب پرستیده می‏شود خدای واقعی نیست منجر به‏ نوعی بت پرستی می‏شود " . می‏گوید : " خصیصه اجتماعی بشر نیز یکی از تبلورات مذهب است . یک‏ فرد می‏بیند پدر و مادر ، خویشان و رهبران و بزرگان میمیرند یک یک‏ اطراف او را خالی می‏گذارند ، پس آرزوی هدایت شدن ، دوست داشتن ، محبوب بودن و اتکاء و امید داشتن بکسی ، زمینه قبول عقیده بخدا را در او ایجاد می‏کند " . به عقیده اینشتاین خدائی که ناشی از این احتیاج است نیز خدای واقعی‏ نیست ، صفاتی که برای او فرض می‏شود همه صفات انسانی است ، کتاب‏ مذهبی یهودیان و همچنین انجیل این چنین خدائی را معرفی می‏کنند ، این‏ مذهب نسبت بمذاهب ترس یک درجه تکامل یافته است . آنگاه چنین می‏گوید : ولی فراموش نشود که در این بین عده قلیلی از افراد و اجتماعات‏ یافت می‏شوند که یک معنی واقعی از وجود خدا را ورای این اوهام دریافته‏اند که واقعا دارای خصائص و مشخصات بسیار عالی و تفکرات عمیق و معقول بوده بهیچ وجه قابل قیاس با آن عمومیت عقیده نیستند " . مقصودش اینست که گمان نرود در میان اجتماعاتی که آن دو نوع مذهب‏ وجود داشته و دارد همه افراد فکرشان در باره خدا سطحی است ، افرادی هم‏ در همان جماعات یافت می‏شوند که خدا را آنچنان که شایسته قدس و جلال او هست در نظر میاورند و پرستش می‏نمایند .
آنگاه چنین می‏گوید : " یک عقیده و مذهب ثالث بدون استثناء در ذهن همه وجود دارد ، گرچه با شکل خالص و یکدست در هیچ‏ کدام یافت نمی‏شود . من آن را " احساس مذهبی آفرینش یا وجود " مینامم‏ .بسیار مشکل است که این احساس را برای کسی که کاملا فاقد آن است توضیح‏ دهم ، بخصوص که در اینجا دیگر بحثی از آن خدا که به اشکال مختلفه تظاهر می‏کند نیست . در این مذهب ، فرد بکوچکی آمال و هدفهای بشر و عظمت و جلالی که در ماورای امور و پدیده ها در طبیعت و افکار تظاهر مینماید پی‏ می‏برد . او وجود خود را یک نوع زندان می‏پندارد ، چنانکه می‏خواهد از قفس‏ تن پرواز کند و تمام هستی را یکباره بعنوان حقیقت واحد در یابد . . " . مطابق این بیان در انسان و حداقل در افراد رشد یافته انسانها چنین‏ احساسی وجود دارد که می‏خواهد از وجود محدود خود خارج شود و خود را بقلب‏ هستی رساند . در انسان میلی وجود دارد که آرام نمی‏گیرد مگر آنکه خود را با خدا و منبع هستی متصل ببیند . این همان است که قرآن کریم فرموده است‏ :« الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله 0 الا بذکر الله تطمئن‏ القلوب، رعد 28 »تنها با یاد خدا و جای گرفتن خدا در قلب است که دل آدمی آرامش‏ خویش را باز می‏یابد

منشأ دین از نظر قرآن
 یک وقت ما دین را به عنوان آنچه از ناحیه پیغمبران بر مردم عرضه می‏شود نگاه می‏کنیم ، این معلوم است که منشأش وحی است . ولی آیا همین وحی که‏ معارفی را به عنوان معارف دین عرضه می‏دارد و اخلاق و تربیتی را عرضه‏ می‏دارد و قانون و مقرراتی را عرضه می‏دارد و در مجموع ، همین وحی که یک‏ راهی را برای فکر و برای عمل انسان عرضه می‏دارد ، آیا یک مبنا و ریشه‏ای‏ هم در انسانها دارد ؟ قطع نظر از تعلیم خاص قرآن این یک امری بر خلاف طبیعت دین نیست که‏ کسی بگوید دین فقط یک چیزی است که خدا به وسیله وحی بر بشر عرضه داشته است ولی بشر قبل از این عرضه شدن یک‏ حالت بی تفاوتی راجع به دین و لا دینی داشته است . در این‏ صورت مثل بشر می‏شود مثل یک دیوار ، مثل یک صفحه سفید و مثل یک کاغذ سفید نسبت به خطوطی که روی آن نقش بشود که این کاغذ فقط یک حالت‏ قابلیت و امکان به معنای یک حالت بی تفاوتی در آن هست . برای این‏ کاغذ امکان این هست که چیزی رویش نوشته بشود یا چیزی رویش نوشته نشود ، یعنی نسبت نوشته شدن و نوشته نشدن با کاغذ علی السویه است ، آنچه که‏ نوشته می‏شود آیه قرآن باشد یا ضد قرآن ، برای کاغذ علی السویه است . ممکن است کسی اینجور بگوید که بشر به حسب سرشت خودش صرفا یک حالت‏ امکان و یک حالت بی تفاوتی نسبت به دین دارد ، فقط خدا پیغمبران را مبعوث فرمود و آنها آمدند دین را که بشر یک حالت بی تفاوتی نسبت به‏ آن داشت به او تعلیم دادند . اگر کسی چنین حرفی بزند نمی‏توان گفت منکر ادیان شده . ولی نظریه دیگر این است که نه ، آنچه که پیغمبران عرضه داشته‏اند نه‏ چیزی است که انسان نسبت به آن یک حالت بی تفاوتی و یک حالت تساوی‏ داشته است بلکه یک چیزی است که اقتضای آن در سرشت و ذات انسان هست‏ ، یعنی طلب او ، خواست او و جستجوی او در طبیعت و سرشت انسان هست . در این صورت حالت پیغمبران حالت باغبانی می‏شود که گلی یا درختی را پرورش می‏دهد ، که در خود این درخت یا گل یک استعدادی یعنی یک طلبی‏ برای یک شی‏ء خاص هست .
اگر هسته زردآلو را در زمین می‏کارد ، اینجور نیست که هسته زردآلو بی تفاوت باشد برای خرما شدن یا زردآلو شدن یا آلبالو شدن ، اختیار با باغبان است که بیاید این را زردآلو بکند یا خرما و یا آلبالو ! در انسان نیز یک فطرتی - به معنای یک تقاضایی - وجود دارد . بعثت‏ پیغمبران ، پاسخگویی به تقاضایی است که این تقاضا در سرشت بشر وجود دارد . در واقع آنچه که بشر به حسب سرشت خودش در جستجوی آن بوده است‏ و خواهد بود ، پیغمبران آن را بر او عرضه داشته‏اند و عرضه می‏دارند . این‏ همان معنی فطرت است . قرآن راجع به اینکه دین را خدا در نهاد بشر قرار داده اینطور می‏فرماید : «فأقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها، روم 30 »توجه خویش را به سوی دین حقگرایانه پایدار و استوار کن . همانا این‏ فطرة الله را که همه مردم را بر آن آفریده ، نگهدار .  این نظریه را برای اولین بار قرآن ابراز داشته است که دین جزو نهاد بشر است و قبل از اسلام چنین تزی در جهان‏ وجود نداشت ، تا قرن هفدهم و هیجدهم و نوزدهم میلادی بشر در این زمینه‏ها هزار گونه فکر می‏کرد ، در حالیکه اکنون می‏بینیم کاوشهای روانی هماهنگ با قرآن می‏گوید : " « فطرة الله التی فطر الناس علیها » :همانا این‏ فطرة الله را که همه مردم را بر آن آفریده است. این آیه در کمال صراحت ، دین را " « فطره الله »" برای همه مردم‏ می‏شناسد .

بخشی از فهرست مطالب مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

منشأ پیدایش دین از نظر فویرباخ
منشأ پیدایش دین ازنظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر
منشأ دین از نظر راسل
 نظریه ویل دورانت در مورد پیدایش دین
نظریه مارکسیسم در مورد پیدایش دین
منشأ پیدایش دین از نظر دورکهیم
نظریه فروید در مورد منشأ پیدایش دین
نظر ویلیام جیمز در مورد منشأ دین
نظر اینشتاین در مورد منشأ دین
منشأ دین از نظر قرآن
منبع
  

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

مقاله درباره روایات و حکایاتی از اسلام و دین

اختصاصی از فایل هلپ مقاله درباره روایات و حکایاتی از اسلام و دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره روایات و حکایاتی از اسلام و دین


مقاله درباره روایات و حکایاتی از اسلام و دین

فرمت فایل : WORD (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 113 صفحه

 

 

 

 

ذکر گویندگان این سخن

از هشام روایت کرده اند که پیمبر خدا چهل و سه ساله بود که وحی بدو رسید.

و هم از سعید بن مسیب روایتی به این مضمون هست.

سخن از روز و ماه بعثت پیمبر خدا

ابوجعفر گوید: روایت درست است که درباره روزه روز دوشنبه از پیمبر پرسیدند وفرمود: « من به روز دوشنبه متولد شدم و به روز دوشنبه مبعوث شدم و وحی به سوی من آمد.»

گوید: در این باب خلاف نیست، اما اختلاف هست، که کدام دوشنبه ماه بود، بعضی ها گفته اند: آغاز نزول قرآن بر پیمبر خدا هیجدهم ماه رمضان بود، و از عبدالله بن زید جرمی روایتی به این مضمون هست.

بعضی دیگر گفته اند نزول قرن در بیست و چهارم رمضان بود، و از ابی جلد روایتی به این معنی هست.

بعضی دیگر گفته اند نزول قرآن در هفدهم رمضان بود و گفتار خدا عزوجل را شاهد این سخن آورده اند که فرمود:

« و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان»

یعنی (اگر به خدا) و آنچه روز فیصل کار، روز تلاقی دو گروه، بر بنده خویش نازل کرده ایم ایمان آورده اید (چنین کنید) و روز تلاقی پیمبر خدا با مشرکان در بدر روز هفدهم رمضان بود.

ابوجعفر گوید: «پیمبرخدا صلی الله علیه و سلم از آن پیش که جبریل بر او ظاهر شود و رسالت خدای بیارد آثار و نشانه هایی می دید، از آن جمله حکایتی بود که از پیش درباره دو فرشته نقل کردم که شکم وی را شکافتند و غش و ناپاکی از آن درآوردند و دیگر آنکه به هر راهی می گذشت درخت و سنگ بر او سلام می کرد.

از بره دختر ابی تجراه روایت کرده اند که وقتی خداوند عزوجل می خواست پیمبر خویش را رسالت دهد، وقی به حاجت می شد چندان دور می رفت که خانه ای نباشد و به دره ها می شد و به هر سنگ و درختی که می گذشت بدو می گفت: «السلام علیک یا رسول الله» و به چپ و راست و پشت سر می نگریست و کسی را نمی دید.

ابوجعفر گوید: و امت ها از مبعث وی سخن می کردند و عالمان هر امت از آن خبر می‌دادند.

عامر بن ربیعه گوید: از زیدبن عمروبن نفیل شنیدم که می گفت: «من در انتظار پیمبری از فرزندان اسماعیل و از اعقاب عبدالمطلب هستم و بیم دارم به زمان او نرسم اما به او ایمان دارم و تصدیق او می کنم و بر پیمبریش شهادت می دهم، اگر عمرت دراز بود و او را دیدی سلام مرا به او برسان، اینک وصف او با تو بگویم تا بر تو مخفی نماند.»

گفتم: «بگو»

گفت: «وی نه کوتاه است نه بلند، نه پر موی و نه کم موی و پیوسته در دیده او سرخی‌ای هست و خاتم نبوت میان دو بازوی اوست و نامش احمد است و در این شهر متولد می شود، آنگاه قومش او را بیرون می کنند و دین وی را خوش ندارند تا به یثرب مهاجرت کند و کارش بالا گیرد، مبادا از او غفلت کنی که من به طلب دین ابراهیم همه ولایت ها را بگشتم و از یهودان و نصاری و مجوس پرسیدم و همه گفتند این دین پس از این خواهد بود و و صف وی را چنین آوردند و گفتند: جز او پیمبری نمانده است.»

عامر گوید: وقتی مسلمان شدم گفتار زیدبن عمرو را با پیمبر بگفتم و سلام او را رسانیدم و پیمبرخدا صلی الله علیه و سلم جواب وی بداد و برای او طلب رحمت کرد و گفت: «او را در بهشت دیدم که دنباله ها می کشید.»

عبدالله بن کعب وابسته عثمان گوید یک روز که عمبر بن خطاب در مسجد پیمبر خدا نشسته بود، عربی وارد مسجد شد و سراغ عمر را گرفت و چون عمر او را بدید گفت: «این مرد همچنان مشرک است، و در جاهلیت کاهن بوده است.»

عرب به عمر سلام کرد و بنشست و عمر بدو گفت: «آیا مسلمان شده ای؟»

گفت: «آری.»

عمر گفت: «آیا در جاهلیت کاهی بوده ای.»

عرب گفت: «سبحان الله، سخنی می گویی که از هنگام خلافت به هیچ یک از رعیت خویش نگفته ای.»

عمر گفت: « ما در جاهلیت بدتر این بودیم، بت می پرستیدیم، تا خداوند ما را به وسیله اسلام گرامی داشت.»

عرب گفت: «آری ای امیر مؤمنان من در جاهلیت کاهن بودم.»

عمر گفت: «به ما بگو عجیب ترین خبری که شیطانت برایت آورد چه بود؟»

عرب گفت: «شیطانم یک ماه یا یکسال پیش از اسلام آمد و گفت مگر نمی بیی که کار جنیان دگرگون شده.»

عمر گفت: «مردم نیز چنین می گفتند، به خدا من با گروهی از قرشیان به نزد بتی از بتان جاهلیت بودیم که یکی از عربان گوساله ای برای آن قربانی کرده بود و منتظر بودیم که گوساله را بر ما تقسیم کنند و از دل آن صدایی شنیدم که هرگز صدایی نافذتر از آن نشنیده بودم و این یک ماه یا یکسال پیش از ظهور اسلام بود که می گفت: «ای ذریح، کاری موفقیت آمیز است» و یکی فریاد زند و گوید: «لااله الاالله».

جبیربن مطعم گوید: در بوانه به نزد بتی نشسته بودیم و این یکماه پیش از بعثت پیمبر خدا بود و شتری کشته بودیم که یک بانگ زد: عجب را بشنوید که استراق وحی برفت و شهاب سوی ما اندازند و این به سبب پیمبری است که در مکه آید و نامش احمد است و هجرتگاه او یثرب است. گوید: و ما دست بداشتیم و پیمبر خدای صلی الله علیه و سلم ظهور کرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره روایات و حکایاتی از اسلام و دین