فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

چطور اتاق خواب کودک را بچینیم

اختصاصی از فایل هلپ چطور اتاق خواب کودک را بچینیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

چطور اتاق خواب کودک را بچینیم؟

دلتان می‌خواهد بچه‌هایی درسخوان و باهوش داشته باشید؟ اگر می‌خواهیم انسان‌هایی موفق و فهمیده به جامعه و به دنیا تحویل دهیم اول از همه باید محیطی سالم و امن برای رشد کودکمان فراهم بیاوریم.

یکی از مهم‌ترین نکاتی که در تاریخچه دکوراسیون داخلی به آن اهمیت داده شده نحوه چیدمان اتاق خواب است. طراحی اتاق خواب کودکان بسیار مهم است.

شاید باورتان نشود اما چیدمان اتاق خواب کودک دلبند شما، از محل قرار گرفتن تخت گرفته تا انتخاب بهترین وسایل تزیینی و دیوارکوب‌ها و...، تاثیر مستقیم در رفتار خوب و درسخوان شدن او در آینده دارد. متاسفانه معمولا والدین به این نکات اهمیت زیادی نمی‌دهند.به 6 نکته مهم در مورد نحوه چیدمان اتاق خواب کودک اشاره می‌کنیم:

1 – قاب عکسی از چهره خندان والدین را در اتاق خواب کودک بگذارید. این کار نه تنها کودک را از بسیاری از مشکلات روحی و عاطفی که ممکن است او را در بزرگسالی تهدید کند، مصون می‌دارد، بلکه موجب می‌شود تا کودک هر زمان چشم باز می‌کند چهره خندان پدر و مادر خود را که در واقع ارکان اصلی زندگی او را تشکیل می‌دهند، در مقابل خود ببینید.

2 – تخت کودک را به عریض‌ترین دیوار اتاق خواب تکیه بدهید. مراقب باشید که کودک از روی تختش در اتاق را ببیند. بهتر است دیواری که برای تکیه دادن تخت کودکتان انتخاب می‌کنید، مقابل دستشویی یا حمام نباشد چون می‌تواند سلامت کودکتان را به مخاطره بیندازد.اگر دو فرزند دارید بهتر است از تخت‌های دو طبقه تا حد ممکن استفاده نکنید، چرا که کودکان نیاز دارند فضای باز و راحتی بالای سرشان داشته باشند و تخت‌های دو طبقه این امکان را از کودکی که در طبقه اول می‌خوابد، می‌گیرد و همین موضوع می‌تواند در آینده باعث فشار عصبی در او شود. کودکی که در طبقه بالا می‌خوابد نیز از آنجا که یک فضای خالی در زیر محل خوابش وجود دارد احساس ناامنی می‌کند و همین حس می‌تواند در بزرگسالی تاثیرات بدی در روحیه‌اش بگذارد.

3 – گوشه مناسبی از اتاق را به مکانی برای مطالعه اختصاص دهید. در گوشه‌ای از اتاق کودک خود میز و صندلی و چراغ مطالعه‌ای بگذارید و به او بفهمانید که مکان مناسب برای مطالعه و درس خواندن، همان است. به این ترتیب به او نشان می‌دهید که چقدر درس خواندن و مطالعه برایتان اهمیت دارد.

4 – اتاق خواب کودک را به محیطی سالم تبدیل کنید. تصاویر آب و دریا، آکواریوم یا وجود صدای آب می‌تواند محیط ناسالمی ایجاد کند و در آینده موجب بروز بیماری آسم در کودک شود.

5 – محیط و فضای اتاق خواب کودک را همواره تمیز و جمع و جور کنید. کمدهای دیواری و کشوهای اتاق خواب کودک را همیشه تمیز و مرتب کنید. هر چه فضای اتاق خواب باز و خالی از به هم ریختگی باشد کودک به همان میزان احساس آرامش بیشتری خواهد داشت و خلاقیت و قدرت تخیل او افزایش می‌یابد. با جمع کردن وسایلی که ممکن است کودکتان تا یک یا دو ماه دیگر از آنها استفاده‌ای نکند به چشم او استراحت بدهید.

6 – با استفاده از نور، رنگ و آثار هنری مثل نقاشی محیطی شاد برای کودک خود فراهم آورید. اتاق خواب کودک باید به او روحیه ای شاداب ببخشد. اطمینان حاصل کنید که نور اتاق کافی باشد. سعی کنید دیوار اتاق خواب کودک خود را رنگ آبی نزنید چرا که این رنگ موجب افسردگی در کودک شما می‌شود و انرژی او را تحلیل می‌برد. رنگ‌های روشن همچون زرد، صورتی کمرنگ و سبز روشن می‌تواند انتخاب خوبی برای رنگ دیوار اتاق کودک باشد. یکی از نکات مهم در مورد تزئین اتاق خواب کودک این است که از قرار دادن تصاویر حیوانات وحشی و درنده کاملا بپرهیزید. در عوض عکس‌هایی را انتخاب کنید که حس خلاقیت و آرامش را در او تقویت کند .

اثر «احساس نااطمینانی در رفتار» در زندگی در غربت

نا اطمینانی در رفتار نکته‌ای است که می‌خواهم در این قسمت قدری بیشتر بر روی آن تکیه کنیم چرا که تجربه کار بالینی با مراجعان نشان می دهد که این احساس از اصلی‌ترین عوامل استرس‌زا در زندگی بعنوان مهاجر در یک فرهنگ دیگر است.

تحقیقات بسیاری نشان می‌دهند که مهاجران در رابطه با اثرگذاری‌شان در روابط روانی-اجتماعی احساس نااطمینانی می‌کنند و این احساس نااطمینانی اکثرا باعث می‌شود که تاثیرگذاری‌ آنها بر پیرامونشان ناروشن باشد و به همین نسبت هم از پیرامونشان پاسخ‌هایی دریافت می‌کنند که احساس غیر موثر بودن رفتارشان را در آنها تقویت می‌کند. این پاسخ‌های غیرکارآمد فشارهایی را به آنها تحمیل می‌کند و آنها به خاطر پرهیز از جریحه‌دار شدن از ارتباط با


دانلود با لینک مستقیم


چطور اتاق خواب کودک را بچینیم

روح را تابان کن از انوار ماه

اختصاصی از فایل هلپ روح را تابان کن از انوار ماه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

روح را تابان کن از انوار ماه

مقاله بسیار باارزش «رستاخیز صلح و محبت»‌ جناب آقای هیوا مسیح در شماره 134 دنیای تصویر که نگاهی به فیلم مصائب مسیح است را با اشتیاق خواندم. در میان اظهار نظرهای محققانه ایشان چند نکته وجود دارد که به نظر می رسد نیازمند به تأملی جدی تر است. با توجه به ظرفیت نشریه این نکات به طور مختصر مطرح می شود، امید است مورد استفاده واقع شود: 1 ـ شیطان و تنبیه فریب خوردگان‌اش در بخش «مصائب،‌ فیلمی شخصی» آورده اند که: «شیطان که از آغاز سوگند خورده است یاران صدیق پروردگار از پیامبران تا مردم عادی را گمراه کند و از آغاز پیش از رسالت مسیح او را وسوسه کند تا از خداوند روی بگرداند، مسئول تنبیه یهودا می شود. این در حالی است که شیطان دشمن مسیح و خدا از دست یهودا ناراحت است و خودش او را تنبیه می کند؟» پیش از تحلیل نقل قولی که از مقاله مطرح شد، بهتر است بدانیم که یهودا پس از خیانت به عیسی چگونه تنبیه شد و آیا چنین تنبیهی در حیطه قدرت هست یا نه؟

مجازات یهودا به روایت انجیل

در مورد سرنوشت یهودا بعد از عیسی مسیح در اناجیل نشان چندان دقیقی وجود ندارد و تنها در انجیل متی باب 27 آمده است: «اما یهودای خائن، وقتی دید که عیسی به مرگ محکوم شده است، از کار خود پشیمان شده و سی سکه نقره ای را که گرفته بود، نزد کاهنان اعظم و سران قوم آورد تا به ایشان بازگرداند. او به آنان گفت: «من گناه کرده ام، چون باعث محکومیت مرد بی گناهی شده ام. «آنان جواب دادند: «به ما چه». پس او سکه ها را در خانه خدا ریخت و خود را با طناب خفه کرد.»

حال با این سؤال روبروئیم که آیا چنین مجازاتی توسط کسی که خود زمینه ساز گناه خیانت به عیسی بوده است، یعنی شیطان، در مورد یهودا امکان پذیر است؟ آیا شیطان می تواند یهودا را مجازات کند؟

ناقد محترم از این نکته در فیلم تعجب کرده اند و نوشته اند «این یک مورد در قوطی هیچ عطار سینمایی و مفسر دینی و روایت های یهودی و مسیحی نیز وجود ندارد» نکاتی که ایشان در این اظهار نظر آورده اند به تفکیک مورد بحث قرار می گیرند.

1-1) شیطان، دشمن خدا به مفهوم قدرتی در برابر خداوند نیست، او دشمن حرکت انسانها در راه خداست، عاشق سینه چاک اوست، آنقدر عاشق است که نمی تواند وجود به نام انسان که جنس اش از گل است را تحمل کند و همین امر باعث شده تا عارفانی چون حلاح و احمد غزالی بحثی را وارد تصوف کنند به نام «دفاع از ابلیس»... ابلیس به تعبیر قرآن پس از رانده شدن به «عزت» خداوند قسم می خورد که دشمن آشکار انسان باشد نه خدا، چرا که مخلوقی چون شیطان را یارای دشمنی با خالق نباشد. همین شیطان آنقدر نز خدا جایگاه دارد که در برابر تقاضایش تا «روز وقت معلوم» مهلت می یابد.

آیات زیر بیانگر این معنا هستند:

الف ـ قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین(ص/ 82)

ب ـ انه لکم عدو مبین(یس/ 60) ان اشیطان لکم عدو(فاطر/ 6) انه عدم مضل مبین(قصص/ 15)

ج ـ فانک لمن المنظرین الی یوم الوقت المعلوم(حجر/ 37)

پس شیطان عاشقی خودخواه است که به قول خودش بر سر راه راست خداوند خواهد نشست و بر آدمیان می تازد تا شاکر خداوند نباشند (اعراف آیه‌های 16 الی 17) از این نکات که بگذریم آیه 39 سوره حجر قابل تأمل است که شیطان مسئولیت گمراه شدن خود را به حساب خداوند می گذارد: «رب بما اغویتنی».

2-1) فارغ از روایت انجیلی سرنوشت یهودا بعد از عیسی، می توان آنچه راگیسون در فیلم مصائب مسیح آورده اند به گونه ای دیگر از زاویه روانشناسی ارتباطات دید.

یکی از رنج آورترین لحظه ها که در حیات روانی آدمیان پیش می آید احساس تنهایی و رهاشدگی در پایان راه تا موقعی است که به دعوت و وسوسه و همراهی دیگران آغاز شده است. این احساس واماندگی و بی کسی آرامش سوز وقتی صدچندان می شود که پیامدها و تبعات منفی کار انجام شده هر لحظه بیشتر شده و وحشت و احساس پشیمانی هر لحظه افزون تر شود.

مکانیزم عملکرد شیطان در رابطه با انسان ها دو مرحله ای است:

الف ـ ابتدا انسان ها را اغوا می کند و از طریق زینت بخشیدن به امور زشت آنها را وسوسه می کند تا آن کار را انجام دهند. [الشیطان... یزین له المعصیته لیرکبها...(نهج‌البلاغه)]،‌ [زین للناس حب الشهوات... (آل عمران/ 14)] در واقع کار او زیبا جلوه دادن زشتی ها است.

ب ـ پس از آنکه انسانها به عمل زشتی مبادرت کنند، شیطان از آنها دوری می‌گزیند و اعلام انزجار می کند و می گوید: «وعدتکم فاختلفتکم (ابراهیم/22). وعده دادم و با شما خلف وعده کردم.» و آنگاه که انسان کافر شد اعلام می دارد: «انی بری منک اخاف ا... رب العالمین (حشر/ 16) از تو بیزارم،‌ من از پروردگار عالم خوف دارم.»

به راستی چه تنبیه و مجازاتی می تواند بالاتر از این باشد که دعوت کننده به کاری زشت، پس از انجام آن، از همراهی با فرد بیزاری جوید و او را تنها گذارد؟ آیا تنبیهی بالاتر از این برای یهودا خواهد بود که بعد از گناه هشیار شده باشد و بگوید: «من گناه کرده ام، چون باعث محکومیت مرد بی گناهی شده ام» و با تمام وجود حس کند که: «استاد خود را، یعنی پیعمبر خدا را به وسوسه کاهنان به سی سکه نقره فروختن چه کار زشتی است.» را تا آنجا بجربه کند که به قول انجیل، خود را دار بزند.

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

این سنت الهی است که پیش از عذاب وعده داده شده، با ایجاد احساس زجرآور تنهایی و بی یاوری به انسان بفهماند شیطان وسوسه کننده، دوست راستین آدمی نیست و دشمن آشکار اوست.

2 ـ نبرد عیسی

«شیطان در فیلم گیبسون لزوماً همان شیطان تاریخی که آدم و حوا را می فریبد و همواره تا پایان جهان می خواهد با خداوند بجنگد نیست، شیطان روبروی مسیح فقط جنبه وسوسه گر دارد.»

1-2) همانطور که گفته شد با توجه به باورهای اسلامی ناقد، که نوشته ایشان آکنده از آن است، تعبیر جنگ «شیطان و خدا» به نظر نمی رسد درست باشد و جایگاهی در قرآن داشته باشد. این تعبیر مربوط به آئین ها و باورهایی است که به ثنویت قائلند و باور دارند که جهان محل پیکار «نور و ظلمت» است در حالی که به صراحت در قرآن می‌خوانیم که شیطان موجودی از موجودات خداوند است که از خدا اجازه گمراه کردن انسان را می خواهد، آن هم در حضور خداوند جهان که او از آن بیمناک است.


دانلود با لینک مستقیم


روح را تابان کن از انوار ماه

جهانبینی

اختصاصی از فایل هلپ جهانبینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

. این‌که اقبال وحی را از نوع غریزه دانسته است خطاست. غریزه یک خاصیت صددرصد طبیعی و ناآگاهانه و نازل‌تر از حسو عقل است که قانون خلقت در مراحل اولی حیاتی حیوان در حیوانات قرار داده است... امّا وحی برعکس هدایتی مافوق حس و عقل است و به علاوه تا حدود زیادی اکتسابی است. بالاتر این‌که در اعلا درجه «آگاهانه» است... 4. گویی علامه اقبال، دچار همان اشتباهی شده است که جهان غرب شده است یعنی جانشین ساختن علم به جای ایمان...»[1] البتّه این نکته نباید مخفی بماند که برداشت اولیه شهید مطهری از سخنان اقبال این بوده است که وی در صدد بیان فلسفه ختم نبوت تبلیغی است (استاد با تقسیم نبوت به نبوت تشریعی و تبلیغی معتقد است که بشر پس از دین خاتم با بلوغ فکری و رشد اجتماعی که به دست آورده است خودکار تبلیغ اقامه دین را به عهده می‌گیرد) و در نتیجه به ستایش و تجلیل از آن پرداخته است.[2] امّا ده سال بعد به هنگام نگارش کتاب وحی و نبوت متوجه این نکته می‌شود که اقبال تمایزی میان نبوت تبلیغی و تشریعی نمی‌بیند و تحلیل خود را شامل هر دو می‌داند. از این رو در پی این امعان نظر و دقت به نقد سخنان وی می‌نشیند.[3] و این نهایت کم لطفی است که برخی این چرخش را ناشی از «درگیری‌هایی مطهری با شریعتی و سوءظن شدید وی به روشنفکران دینی غیر روحانی» تلقی کرده‌اند[4] و استاد را به عدم توفیق در فهم و نقد رأی اقبال متهم ساخته‌اند.[5] البتّه این‌که استاد رأی اقبال را به درستی درک و تحلیل کرده است یا نه مقوله‌ای است که باید در جای دیگر به تفصیل به موشکافی آن پرداخت و به نظر نگارنده دلایل بر له آن تحلیل و نقد، از کلام خود اقبال قابل استخراج است. امّا نسبت نخستی که به استاد داده شده بسیار ظالمانه است. آن هم از سوی فردی که مکرراً تأکید دارد که هیچ گاه از نیّت و انگیزه‌ها کاوش نباید کرد. شهید مطهری متفکری بود که هیچ گاه در بحث و مناظره و محاجّه انصاف را فدای هیچ گونه غرضی نمی‌کرد و به لجاجت و عناد کشیده نمی‌شد و این از گفتارها و نوشتارهای آن عزیز کاملاً هویداست. حتّی وی در مورد دکتر شریعتی با آن‌که بسیار منتقدانه برخورد می‌کند از ذکر نقاط قوت او نمی‌گذرد و اتهاماتی همچو سنی‌گری و وهابیت را از او نفی می‌کند[6] تا بدانجا که می‌نویسد: «او مردی بود که از روحیه‌های انقلابی و هر ایدئولوژی انقلابی بهره‌جویی می‌کرد. در سنّی‌گری و یا وهابیّی چه ماده انقلابی وجود دارد؟»[7] و در مورد اقبال نیز در کنار ذکر نقاط ضعف، نقاط قوت بسیاری را از وی برجسته می‌سازد.[8] ب) معجزه ختمیه قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر گرامی اسلام است. قرآن خود بارها صریحاً جنبه اعجاز و فوق بشری خود را در آیاتی چند اعلام نموده است همچنان که به وقوع معجزات دیگر غیر از قرآن از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ تصریح کرده است. ولی برخی از روشنفکران مسلمان بیان کرده‌اند که معجزه دلیل است امّا دلیل اقناعی برای بشر نابالغ و کودک که در پی امور اعجاب‌آور و غیرعادی است امّا انسان رشد یافته به اینگونه امور توجهی ندارد و سر و کارش با منطق است و چون دوره پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ دوره عقل و منطق است نه دوره اوهام و خیالات ذهنی، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ از اجابت درخواست هرگونه معجزه‌ای غیر از قرآن به اذن خدا امتناع کرده است.[9] دکتر شریعتی نیز از افرادی است که بر این دیدگاه صحّه گذارده است. وی در اسلام‌شناسی می‌نویسد: «بالاخره معجزه محمد از مقوله امور «غیربشری» نیست گرچه یک عمل غیر بشری است و از این روشنفکران برخلاف معجزات پیشین که تنها عاملی برای «باور» مردم به کار می‌رفت و جز آن سودی نداشت... محمد می‌کوشد تا کنجکاوی مردم اسلام از امور غیرعادی و کرامات و خوارق عادات به مسائل عقلی و منطقی و علمی و طبیعی و اجتماعی و اخلاقی متوجه سازد و جهت حساسیت آن‌ها را از «عجایب و غرایب» به «واقعیات و حقایق» بگرداند.»[10] استاد در کتاب مقدّمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی پس از ذکر و تقریر این نظر، در سه جهت بر آن اشکال وارد می‌سازند یکی این‌که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ غیر از قرآن معجزه‌ای نداشته است؟ دوّم این‌که آیا ارزش معجزه صرفاً اقناعی است؟ و نهایتاً این‌که آیا معجزات خارق‌العاده برای دوره قبل از پیامبر بوده و پیامبر اسلام می‌کوشیده است که مردم را از امور غیرعادی به مسائل عقلی جلب کند؟ پاسخ استاد به سؤال اوّل این است که پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ معجزات دیگری نیز داشته‌ است. در مورد نکته دوّم نیز می‌نویسد که معجزه اقناعی نیست بلکه ارزش برهانی دارد و قرآن نیز همین نام را بر آن نهاده است. در مورد مسئله سوّم نیز استاد می‌نویسد: «اگر چنین باشد باید بگوییم همه پیامبران دعوت بر غیب کرده‌اند و محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ دعوت به شهادت، پس چرا صدها آیه از قرآن به همین عجایب و غرایب اختصاص یافته است. .. قرآن نمی‌خواهد توجّه به طبیعت و محسوسات را جانشین توجّه به ماوراء طبیعت و امور نامحسوس نماید، اهمیّت قرآن در این است که در عین توجّه دادن به طبیعت ایمان بر غیب را سرلوحه دعوت قرار دهد... اهمیّت کار محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آن است که همان طور که به نظر در طبیعت و تاریخ و اجتماع می‌خواند و مردمی را که جز در برابر هر چه غیر طبیعی است تسلیم نمی‌شوند تسلیم عقل و منطق و علم می‌نماید، می‌کوشد اندیشه مردمی را هم که دموکراسی از عقل و منطق می‌زنند و جز در برابر هر چه طبیعی و محسوس است تسلیم نمی‌شوند، به منطقی برتر و عالی‌تر آشنا سازد.»[11] آنچه مایه تأسف است این است که علی‌رغم این روشنگری‌ها و بیانات مستدلّ شهید، باز امروزه مشاهده می‌شود که افرادی هم همان برداشت غلط از معجزه ختمیه را بر زبان می‌آورند.[12] منشأ و خاستگاه این دیدگاه را باید «ماوراء الطبیعه گریزی» و به عبارت دیگر «جهان‌بینی علمی» این روشنفکران دانست که استاد گرانقدر آن را هم به بوته نقد کشانده است. ج) جهان‌بینی علمی استاد شهید در مقدمه جلد پنجم از کتاب وزین اصول فلسفه و روش رئالیسم اشاره به تفکری می‌کنند که از در مخالفت با تفکّر و تعمق در مسائل ماوراء الطبیعی درآمده است و رنگ فلسفه حسی به خود گرفته است و گروهی از نویسندگان مسلمان را سخت به هیجان آورده است و آن‌ها را بدین منظور رهنمون ساخته است که در الهیات نیز منحصراً ضروری است که از روش حسی و تجربی مدد گرفته شود و از نظر قرآن تنها راه شناخت خداوند مطالعه در طبیعت و مخلوقات با استفاده از روش حسی است و هر راهی غیر از این راه بیهوده است. بدیهی است روشنفکران مسلمان عرب حلقه واسطه انتقال این دیدگاه از غرب به ایران بودند استاد ضمن اشاره به دیدگاه برخی از روشنفکران وطنی[13] در این زمینه به نقد این نظریه می‌پردازند. ایشان با ذکر برخی از آیات نظیر «لیس کمثله شیء»، «لله المثل الاعلی» و «له الاسماء الحسنی» منتقدانه می‌پرسند که چگونه ما از راه طبیعت شناسی به معرفت این مسائل نائل گردیم؟ وی در ادامه می‌نویسد: «البتّه ما هم معتقدیم که علم جدید کمک فراوانی به توحید و خداشناسی نمود، ما هم معتقدیم گام‌های علوم در جهت توحید بوده نه در جهت ضدّ آن و نمی‌توانست جز این باشد؛ امّا خدمتی که علوم به توحید نمود از راه «نظام غایی» بود نه «نظام فاعلی» که مؤلف دانشمند کتاب راه طی شده به آن استناد جسته‌اند... هدف قرآن هم از دعوت به مطالعه حسی و تجربی طبیعت از نظر خداشناسی این است که به مخلوق و مسخر بودن طبیعت و این که قوه‌ای مافوق قوای طبیعی، طبیعت و قوای طبیعت را اداره و تدبیر می‌کند پی ببریم و ایمان پیدا کنیم... این که طبیعت در همه جا یکسان عمل می‌کند دلیلی جز بر وحدت نوعی عناصر طبیعت نیست و به هیچ وجه بر وجود قوه‌ای واحد احد صمد بسیط غیر متجزای ثابت دائم ازلی قاهر غالب دلالت نمی‌کند...»[14] از آن‌جا که مباحث استاد در این بخش بیشتر صبغه فلسفی و عقلی بر خود می‌گیرد لذا علاقمندان به این مباحث را به کتاب اصول فلسفه حوالت می‌دهیم. یکی از اشکالات اساسی که مرحوم شهید مطهری به اسلام‌شناسی دکتر شریعتی وارد می‌کنند از همین زاویه است: «... یک نقص بزرگ در کار این اسلام سرائی‌ها این است که از طرفی به توحید به عنوان یک اصل علمی و عقلی و فلسفی و استدلالی مستقل از دین و هم از طبیعت اعتراف ندارند و صریحاً انکار می‌کنند، خدا را حداکثر در آینه طبیعت می‌بینند که اندکی از چهره الوهیت را نشان می‌دهد ... از طرف دیگر درباره جهان، انسان، تاریخ، جامعه اظهارنظر می‌کنند چون اظهار نظرها از فلسفه توحید ناشی نشده است طبعاً از جاهای دیگری گدایی شده و یک نظام ناهماهنگی را به وجود آورده است.»[15] و در ادامه می‌نویسد: «امکان ندارد که ما بتوانیم توحید را به عنوان یک پایه جهان‌بینی معرفی نماییم بدون آن‌که توحید اسلام را به عنوان یک اصل عمیق فلسفی که بتوان از آن، جهان را نشاخت، بشناسیم.»[16] بدون شک پذیرش ماتریالیسم تاریخی در تحلیل‌ها و تفسیرهای قرآنی روشنفکران مذهبی که معاصر با شهید بوده‌اند نیز از همان جهان‌بینی مادّی نشأت می‌گرفت، استاد در کتاب جامعه و تاریخ علاوه بر این که برخورد با عقاید ماتریالیسم تاریخی دارد، نظریّه کسانی از روشنفکران مذهبی را نیز که به نحوی تاریخ را طبقاتی تفسیر می‌کنند، نقد می‌کنند.[17]


دانلود با لینک مستقیم


جهانبینی

دانلود پروژه اضطراب خود را دور بریزیم 23 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پروژه اضطراب خود را دور بریزیم 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

مقدمه :

هر فردی در زندگی خود فشار روانی را تجربه کرده است، از مهندس عمران گرفته تا یک دانشجوی زبان یا مدیر بلند پرواز یک شرکت تجاری یا یک مادرعامی. انسان در سراسر تاریخ ؛ فشار روانی را تجربه کرده است، در حقیقت فشار روانی بخش جدایی ناپذیر زندگی آدمی است که در خلال قرن ها در آینه هنر و ادبیات به تصویر کشیده شده است.

گسترش فشار روانی در جامعه به شیوه های گوناگون در گفتار ما جلوه گر می شود، شما ممکن است بگویید احساس کوفتگی، فرسودگی، فشار، تنش، وحشت زدگی، سستی و نگرانی می کنند، این عبارتها همگی حکایت از آن دارند که فشار روانی و اضطراب در زندگی همه ما وجود دارد.

فشار روانی اغلب بخشی از زندگی روزانه است انسان می تواند به خوبی با آن کنار بیاید. بسیاری از افراد با مشکلاتی مانند اضطراب، هراس، دلهره های توانکاه، عدم اعتماد به نفس، مشکلات زناشویی، اختلاف خانوادگی، مشکلات تحصیلی و برنامه ریزی و... دسته پنجه نرم می کنند. در صورت تداوم و شدت گرفتن این فشارهای روانی ممکن است افراد نیاز به کمک حرفه ای داشته باشند. غالبایک پزشک عمومی از عهده اینکاربر میاید.

اضطراب چیست

ذهن و روان ما انسانها همواره گوش به زنگ علائم خطر است که پیرامون ما وجود دارند بعد از وقوع رخدادهای نا خوشایند یا آسیب زننده به ما آگهی می دهند.

اضطراب عبارتست از ترس از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه بروز علایم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی نیز می شود. بنابراین در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی و واقعی یک عامل حقیقی ترس آور یا خطر ناک یا آسیب زننده وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. حالت اضطراب غالبا در هنگام شب تشدید می شود و فرد را از خوابیدن باز می دارد و شاید بدین علت که در شب به علت تاریکی خود بخود ذهن انسان حساس تر و حواس او تیز تر می شوند و لذا مغز آمادگی بیشتری برای تولید فرآیند احساس خطر پیدا می کند.

نگرانی را می توان یک حالت مزمن و منتشر به شمار آورد که پیش درآمد اضطراب است. هر گاه ذهن ما در اثر تنشهای روانی و استرسهای عصبی و حوادث نا خوشایند و ناگواری که در زندگی مکررا برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج شودو حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا نماید، دچار اضطراب می شویم و کم کم به حالتی می رسیم که فکرمان فقط بر اتفاقات ناگوار یا بیماریهای لا علاج و کشنده گواهی می دهد و آرامش و امنیت در این میان گم و فراموش می شود. هرچه بیشتر نگران می شویم بیشتر احساسهای خطر و هراس به سراغمان می آید و در نتیجه بیشتر در جهت افکار مضطربانه می اندیشیم. در گفته های بزرگان می بینیم که نگرانی به ندرت به آدمی کمک کرده است، حتی در همان موارد اندک نیز که ترس ما بی مورد نبوده نگرانی پیشاپیش مدد چندانی نتوانسته بکند. فیلسوف بزرگ فرانسوی مونتین در این زمینه

بیان کرده است:( زندگی من سرشار از نگون بختی ها و بد اقبالی های دهشتناکی بود که غالب آنها هرگز اتفاق نیفتاد! )

نگرانی برای ما مضر است

نگران بودن از حوادث نا خوشایند یا خطرناکی که احنمال دارد به وقوع بپیوندند و هنوز در محیط پیرامون ما نمود ندارد نه تنها برای روح و جسم ما مضر و آسیب زننده است بلکه وقت و انرژی ما را نیز هدر می دهد و آثار سوء بر تن و روان ما می گذارد.

اثرات مخرب بر احساسات

- احساس گیجی منگی و سر در گمی می کنید.

- بیش از حد احساسات شما گوش به زنگ نشانه های یا دردهای جسمانی می شوند و احساس ترس منتشر، وجودتان را فرا می گیرد.

- احساس تسلیم و ناتوانی می کنید و قدرت مقابله با مشکلات یا بیماریها را در خود نمی بینید.

- احساس مرگ قریب الوقوع به علتی نا معلوم در وجودتان رخنه می کند.

اثرات مخرب بر جسم

- قادر به آرامش و خواب راحت نیستید.

- احساس خستگی و کوبیدگی و ضعف جسمانی دارید.

- تنیده و برانگیخته هستید

- سر درد، درد قفسه سینه درد پا یا دست، درد شکم، سوء هاضمه و کم اشتهایی به سراغتان می آید.

نگرانی به چه دردی می خورد

امروزه واقعا این سئوال مطرح می شود که نگرانی با شیوع فراوان آیا واقعا اثر سودمندی دارد. یکی از دلایل دشواری غلبه بر احساس نگرانی آنست که سوء ظن پنهانی و پیگیر ناشی از آن در پاره ای موارد به نفع انسان تمام می شود و لذا چشم پوشی از این سوء ظن یا بدبینی متعارف و عادتی آسان نیست حتی اگر بارها و بارها به خود یا دیگران بگوییم، نگرانی فایده ای ندارد، یا نگران بودن تو را به جایی نمی رساند باز نمی توانی بطور کامل این حس قوی و ریشه دار را از مخیله خود بزداییم.

نگرانی : یک اعلام خطر طبیعی

- نگرانی می تواند انسان را از یک اختلال یا یک رخداد غیر طبیعی آگاه سازد. مثلا شدت یافتن یا به درازا کشیدن سرفه های مزمن می تواند آدمی را به فکر اختلالات شدید ریوی یا سرطان ریه متوجه سازد.

نگرانی : چکانه عملکرد

نگرانی باهمه بدی هایش میتواند انسان را به سوی عمل سوق دهد. نگرانی باعث احساس نا امنی در شما می شود و نهایتا وقتی این احساس شدت گرفت. همچون ماشه یی که چکانده شود، موجب انفجار می گردد و عملکرد فرد را به دنبال دارد. فرد در این لحظه از جای


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه اضطراب خود را دور بریزیم 23 ص

دانلود پروژه متغیر (مجردات تام) 6 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پروژه متغیر (مجردات تام) 6 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

موجود را می توان در تقسیمات اولیه (1) به دو نوع ثابت و متغیّر تقسیم کرد. واجب الوجود و کجردّات تام همان موجودات ثابتند و موجود متغیّر شامل همه ی موجودات مادی و نفوس متعلّق به ماده است. تغیّر از ماده «غیر» به معنای «دیگر شدن» و «دگرگون شدن» می باشد و از مفاهیم بدیهی است زیرا نمی توان برای آن مفهوم ماهوی در نظر گرفت که دارای جنس و فصل باشد و یا مفهوم عقلی روشنی یافت که بتوان آن مفهوم را در تغییرش بکار برد. مفهوم ثبات هم از مفاهیم بینیاز از تعریف است. تغیّر از واضح ترین و مسلم ترین حقایق این جهان است و جهان ثبات و ساکن نیست چرا که پدیده های آن عوض شده و اشیاء آن از حالی به حال دیگر و از وضعی به وضع دیگر و از کیفیّتی به کیفیّت دیگر در می آیند. علاوه بر تغییر طبیعت، هر یک از ما در حالات درونی مان، تغییراتی را با توجه به علم حضوری در می یابیم. سپس نتیجه می گیریم وجود متغیّر امر بدیهی است، اماّا وجود ثابت که هیچ تغییری نداشته باشد را باید با برهان ثابت کرد. بسیاری از علوم بشر، تحقیق درباره ی همین تغیّر ها و تبدلّها را به عهده دارند و قوانین کاشف این متغیرهاست. بخشی از فلسفه هم تغییرات و تبدلات طبیعت را بررسی می کند ولی این بررسی به شکل کلی و عمومی است و ما ؟؟ علوم، مبتنی بر جنبه های تغیّر قضاوتهای مهمی نیست. از نظر فلسفه، طبیعت جز شدن و تغییر و تحول نیست. تغیّر مفهومی است که برای انتزاع آن، باید دو چیز یا دو حالت یا دو جزء یک چیز را درنظر گرفت که یکی زایل شده و دیگری جایگزین آن گردد و یا عدم موجوی را تغیّر نامید چرا که وجود آن شیء تبدیل به غیر (عدم) شده است همچنین حدوث و پیدایش چیزی متغیّر است چون عدم قبلی تبدیل به وجود می شود.تغیّر را می توان به دو قسم دفعی و تدریجی تقسیم کرد. در تغیّر دفعی ، نقطه و مرز مشخصی بین سابق و موقعیّت لاحق وجود ندارد و زمانی بین آن ها فاصله نمی شود مثلاً تبدیل شدن آب به بخار تعلّق روح به نطفه و کنده شدن میوه از درخت تغییرات دفعی و در یک آن انجام می شود. تغییرات دفعی از دو وجود مثل آب و بخار یا وجود و عدم یک شیء انتزاع می شود مانند پریدن رنگ جسم و بی رنگ شدن آن1.

تغییر تدریجی در اصطلاح فلسفه (حرکت) نام دارد مانند تغییر درجه ی حرارت آب که تدریجاً حاصل می شود. همه ِ تحولات جهان طبیعت از راه حرکت انجام می شود. حرکت به ویژه حرکت مکانی از چیزهایی است که هریک از ما از آغاز زندگی با آن سرو کار داشتیم و هرگز از پیش چشم ما و شاید از فکر و اندیشه مان ناپدید نمی شود لذا با آن کاملاً آشنا بوده و آن را می شناسیم1. برای بحث در مورد متغّیر تدریجی 0حرکت) ابتدا تعاریف مختلفی که از آن شده را بیان و بررسی می نماییم.

تعریف حرکت: حرکت از نظر ارسطو کمال اول است برای امر بالقوه از آن جهت که بالقوه است.

الحرکُة کمالُ اولٍ لِما بالقُوَّةِ مِنْ حیثُ اَنَّهُ بالقَّةَ.

توضیح این نظر: حرکت یک شیء بدون غایت2 نیست یعنی هر جسمی که حرکتی را انجام می دهد مقصدی را می جوید و می خواهد با حرکت به آن مقصد برسد. سپس حرکت برای شیء متحرک حکم وسیله را دارد نه هدف. بنابر این اگر حرکت یک جسم را یک جا در نظر بگیریم و آن را در مقابل هدف قرار دهیم، خود فعلیّتی است که قبل از آغاز حرکت نبود و فقط امکان آن وجود داشت و همان فعلیّت نسبت به هدف اصلی نهایی، قوه موجودی که استعداد کمالی دارد. و الان آن کمال ندارد در شرایط خاصی به سمت آن کمال سیر می کند همین سیر مقداری برای رسیدن به کمال مطلوب است. کمال بدون حرکت برای جسم از حیث بالقوه بودن آن است می توانیم مثال را به این شکل بیان کنیم که جسم مکان را هدف قرار می دهد تا در آن استقرار یابد و به طرف آن می رود برای این جسم رفتن به استقرار تقدم دارد لذا رفتن کمال اول است پس هر گاه جسم شروع به رفتن می کند کمال برایش تحقق می شود. و رفتن کمال مطلق جسم نیست از آن جهت کمال است که هنوز نسبت به کمال دوم (استقرار در مکانی که خواص آن است) بالقوه می باشد.

این تعریف از نظر فلسفه در میان تعاریف دیگر دقیق تر است اما اشکال آن اینست که نمی توان آن را به اصطلاح منطقی حد تام دانست زیرا حد تام مخصوص ، هیاتی است که جنس و فصل داشته باشند ولی مفهوم حرکت از معقولات ثانیه فلسفی است که از نحوه ی وجود متحرک انتزاع شده و در خارج ؟؟ هر یا عرضی به نام حرکت نداریم.1

افلاطون حرکت را خروج از حالت یکسانی و برابری می داند.

«الحرکةُ هو خروجٌ عن مساوات»2 یعنی حرکت بیرون شدن از برابری و خارج شدن از حالت یکسانی است در مورد یکسانی می توان در نوع تصور برداشت یکی این که دو شیء مختلف در مقایسه با هم، یکسانند. و کافی یک شیء واحد در حال و در وقت مورد نظر قرار گرفته و حکم به یکسانی ان می شود و بر هر دو حال تعریف افلاطون صدق می کند.

اشکال تعریف افلاطون آنست که شامل حدوث حالی دفعی هم می شود چون شیء که معدوم بوده و یک دفعه موجود شده، از یکسانی خارج شده است در حالی که منظور از حرکت ، تغیّرات تدریجی است. در تعریفی منسوب به فیثاغورث حرکت را غیریّت معرّفی نموده است.

فیثاغورث در این تعریف حرکت را واقع شدن و تحقق غیریّت برای شیء واحد در انست مختلف می پندارد. البته حرکت با غیریت در مفهومن که یک مصداق دارند. در جایی که حرکت شاهده می شود ، نفس خروج شیء حالی به حل دیگر است پس حرکت یعنی غیر بودن با حال با حال دیگر، غیریّت حالی با حال دیگر و خروج از حالی ه حال دیگر.

تعریف دیگر حرکت مربوط به بوعلی سینا است وی معتقد است:

اِنَّ الحرکة حالٍ قارّةٍ فی الجسم یسیراً یسیراً علی سبیل اتّجاه نحو شیءٍ و الوصول به الیه و هو بالقوة او باصل .

یعنی حرکت......

اما قیود این تعریف عبارتند از:

تبّدل: در کلمه تبّدل یک زوال و یک وجود نهفته شده است یک شیء چیزی را پذیرفته و واجد گردیده و چیزی را از دست داده و فاقد می گردد. بین این کلمه و تبادل تفاوتی مشاهده می شود و آن اینست که در تبادل، دو شیء مغایر متبادل می شوند یعنی با از بین رفتن یکی، دیگری جایگزین آن می شود.

قارّة: امور متبدل با توجه به ماهیتشان دو دسته می شوند گروهی به حسب ماهیتشان ثابتند و تدریج و عدم قرار در آن ها راه ندارد مانند انسان یا مفهوم سفیدی. به این امور قارالذات گویند.

اما در گروهی دیگر، مفهوم تدریجی و عدم قرار، جزء ذات و مقّوم ماهیّت آن هاست. اگر مفهوم تدریجی را از این مفاهیم بگیریم، ماهیتی ناقص خواهند داشت مثل خود حرکت. به این امور غیر قارالذات گویند.

تقریباً تمام فلاسفه ی اسلامی معتقدند حرکت در امور غیر قارالذات معنی ندارد.

فی الجسم: تبّدلها را هم می توان هم در نفس های مجرد و هم در جسم دید. اما فقط تبدلّهایی که در جسم واقع می شود از نوع حرکت است و تبدلهای نفس مجرد از این مسأله خارج است.

یسیراً یسیراً: منظور از این قید، بیان تدریجی در حرکت است چرا که، خروج از قوه به فعل ممکن است دفعی هم باشد که آن حرکت نیست.

علی سبیل اتجّاة: غایت داشتن ؟ ذات حرکت است چرا که حرکت تبدلّی است که نحوه وجودش توجه داشتن به سوی دیگر است و حرکت بدون غایت معنی ندارد.

و الوصول به الیه: تبدلی که بالذات برای وصول به آن غایت صورت گیرد حرکت است.

بالقوة او بالفعل: بالقوه و بالفعل بودن صفت غایت حرکت است یعنی آن تبدلّی سبب و علت واقعی رسیدن به آن هدف است.

عده ای از فلاسفه به تبعیّت از قدما، حرکت را به «زوالٍ مِنْ حالٍ» یا «سلوک من القوة الی الفعل» تعریف کرده اند ابوعلی سینا این تعاریف را تحت النظمی دانسته و معتقد است در این فقط لفظ مترادفی بجای لفظ دیگر قرار گرفته است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه متغیر (مجردات تام) 6 ص