دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
نوع فایل:doc
تعداد صفحات 50
فهرست مطالب
مقدمه. 1
بخش اول کلیات و مفهوم شناسی
فصل اول کلیات تحقیق
1-1 بیان مسئله: 4
1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق: 5
1-3 اهداف تحقیق: 8
1-3-1 هدف کلی: 8
1-3-2 اهداف جزئی: 8
1-4 سوالات تحقبق: 9
فصل دوم مفهوم شناسی
2-1 معنایی تربیت... 11
2-1-1 معنایی تربیت در لغت... 11
2-1-2 معنایی تربیت در اصطلاح.. 11
2-2 ریشه لغوی «تربیت» 12
2-3 مشتقات واژه تربیت... 14
2-3-1 مشتقات واژه تربیت از ریشه «ربو» در قرآن. 14
2-3-2 مشتقات واژه تربیت از ریشه «ربب» در قرآن. 16
بخش دوم اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر قرآن و روایات
فصل اول اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر قرآن
1-1 اهمیت تربیت خانواده در قرآن. 22
1-2 بهترین روش تربیت کودک، از نظر قرآن کریم. 23
1-2-1 روش الگویی.. 24
1-2-2 پیامبراکرم(ص) الگویی کامل برای تربیت علمی بشر. 24
1-2-3 الگوگیری از دوستان. 25
1-2-4 الگوگیری از معلم. 26
1-2-5 روشهای محبت... 26
1-2-6 روش موعظه. 27
1-2-7 روش تعلیم. 28
فصل دوم تربیت فرزندان از دیدگاه روایات
2-1 اهمیت تربیت در خانواده از دیدگاه روایات... 30
2-2 وظایف تربیتی والدین.. 31
2-3 نقش خانواده در تربیت فرزندان. 35
2-4 شیوه های تربیت فرزند از دیدگاه امام علی(ع) 37
نتیجه گیری.. 40
منابع. 41
1-1 بیان مسئله:
امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند:
«خیر ما ورث الابا الانبا الادب»
بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می گذارند ادب و تربیت صحیح است.
هیچ سرمایه ای در اسلام گرانمایه تر از ادب و تربیت صحیح نیست و خسارتی که در زندگی و جریان نبود آن گریبان گیر انسان می شود قابل جبران نیست.
تربیت فرزند به معناى فراهم آوردن مقدمات لازم براى به فعلیت رسیدن قواى او در راه تقرّب به خداوند است. این عمل نیازمند آگاهى و تمرین عملى است. اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کردهاند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود. درباره عقیده صحیح و انتقال آن به فرزندان، تکلیف بزرگى بر عهده والدین گذاشته شده است، زیرا تأثیر عقایدى که در خانواده رواج دارد و به فرزند القاء مى شود در آینده او غیر قابل انکار است.
عمل تربیتى در خانواده به منزله پاسدارى از فطرت توحیدى فرزند است. این پاسدارى یک وظیفه بزرگ تربیتى و اخلاقى است که عمل به آن مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت مى بخشد.
امام سجاد (ع) در رسالة الحقوق فرمودند: «حق فرزند تو این است که بدانى او از توست و هرگونه که باشد چه نیک و چه بد، در دنیاى گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستى دارى مسئول هستى، در ادب نیکو و راهنمایى به سوى پروردگار و یارى او بر اطاعت خداوند در باره تو و خودش. اگر درست عمل کنى پس بر این کار پاداش مى گیرى و اگر نادرست عمل نمایى کیفر مى بینى ؛ پس او را چنان تربیت کن که با اثرى که بر او مى گذرى در دنیا زیبایى بیافرینى و با قیام شایسته به وظیفه اى که نسبت به او دادى در نزد خداوند معذور باشى که هیچ قوتى نیست مگر از خداوند.»
در این سخن، امام سجاد (ع) تربیت نیکو و آموزش عقیده توحیدى و کمک براى ایجاد رفتار صحیح در فرزند را بیان کردهاند و سپس انجام این وظایف را موجب سعادت دنیا و آخرت والدین دانسته اند.
در روایتى امیرالمؤمنین (ع) همین وظایف را ذکر فرمودهاند: «حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نکو نهد و نیکش پرورد و قرآنش تعلیم دهد. »آموزش قرآن به معناى آموزش همه عقایدى است که دلالت فرزند به سوى خدا را محقق مى کند و پرورش نیکو به معناى ادب آموزى و ایجاد رفتار صحیح سعادت بخش است. محیط خانواده اولین محیط اجتماعى است که فرزند تجربه مىکند. او از اعضاى خانواده به ویژه پدر و مادر بیشترین تأثیر را مى پذیرد، زیرا حمایت پدر و مادر خود را تجربه کرده است و همواره دیده است که ضعف هاى جسمى او را پدر و مادر جبران مى کنند و تغذیه و پرورش او را از روى مهر و شفقت انجام مى دهند.
این تجربه ها موجب اطمینان او نسبت به آنها مى شود و این اطمینان باعث پذیرندگى فرزند از پدر و مادر مى گردد. اگر پدر و مادر در این زمان عقاید صحیح را به او بیاموزند، قلب نیالوده او آن را مى پذیرد و عادات لازم و متناسب با عقاید صحیح را مى یابد.
1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق:
تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل میآید . بزرگ مربی اسلام، علی علیه السلام در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بیتوجهی به آن را بیان داشتهاند. امّا پیش از بیان دیدگاههای حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم.
بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته میشود، امام علی علیه السلام به فرزند بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیهای الهی بر شمردهاند که در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر میآید.
در نهجالبلاغه آمده است که: "در حضور امام علی علیه السلام مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت:"گوارایت باد رزمجویی سوارکار!" آن حضرت از نوع تبریک گفتن او نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود:" امید که بخشندهاش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکی و خیرش بهرهمند شوی."[1]
پس از آن که از نگرش علی علیه السلام نسبت به فرزند آگاه شدیم، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره میکنیم؛ آن حضرت درسخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادبآموزی را میراثی بی مانند تلقی نمودهاند. معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران، بزرگ و مهم جلوه مینماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی علیه السلام ، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد"لامیراث کالادب" [2] و هرگز املاک و داراییهای باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست.
واز این روست که در سخنی دیگر، آنحضرت فرمود:"گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث میگذارند، ادب است."[3]
علی علیه السلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بیتوجهی به امر خطیر تربیت را "رشد یافتن فرزند ناصالح " برشمرده و برای هریک از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نمودهاند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا میفرماید: "انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد."[4]
همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی مینماید: "الولد الصالح احد الذِکرین" مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر "غررالحکم و دررالکلم" ذیل این حدیث میگوید: "فرزند صالح نیکوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دوتاست: یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاست یا اینکه فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب نیکوتر است"
از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان صدیق خود را از بیتوجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است. ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی مینماید.[5]
و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کنندهپیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد میکنند.[6] همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفی نمودهاند.[7]
فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست میدهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیه السلام درباره زبیر فرمود: " پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهمالسلام بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد ( و او را از ما جدا کرد."
بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی امام علی علیه السلام آشکار میشود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد.
امیرمؤمنان علی علیه السلام درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را بهطور غیر مستقیم بیان نموده و بهراستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نمودهاند. مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل میکند که فرمود:"من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از پروردگارم خواسته ام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند. پروردگارم خواسته ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند."
[1] نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
[2] خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353.
[3] همان، ج3، ص438. (خیرماورث الآباء الأبناءالادب)
[4] همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجةالموافقه والولدالصالح و الاخ الموافق)
[5] همان، ج6، ص222 (ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف)
[6] همان، (ولدالسوء یعرُّ السلف و یفسد الخلف)
[7] همان، ج2، ص392 (اشدُّ المصائب سوء الخلف)