فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره دروغ در روایات اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره دروغ در روایات اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره دروغ در روایات اسلامی


تحقیق درباره دروغ در روایات اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:2

فهرست و توضیحات:

اینک به بیان پاره ای از روایات در نکوهش دروغ می پردازیم

 

دروغ در ردیف شرک به خدا

 

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :

« آیا شما را از بزرگترین گناهان خبر ندهم ؟ بزرگترین گناه شرک به خدا و بد رفتاری نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است .» « جامع السعادات ، ج2/ص322 »

 

 

دروغ کلید گناهان

 

حضرت امام حسن عسکری (ع) فرمود :

« تمام پلیدیها در خانه ای نهاده شده و کلید آن دروغ است. » « جامع السعادات ، ج2/ص322 »

 

 

دروغ از شراب بدتر است

 

حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود :

« خداوند متعال برای شر و بدی قفلهایی قرار داده و کلید ان قفلها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است. » « وسائل الشیعه ، ج8/ص572 ؛ اصول کافی ؛ اصول کافی ج2/ص339، حدیث 3»

 

 

دروغ سبب خرابی ایمان

 

حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود :

« دروغ ویران کننده ایمان است » « بحار الانوار چاپ بیروت ، ج 69 / ص247 »

 

 

دروغ و روسیاهی

 

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :

« از دروغ گفتن خودداری کنید زیرا انسان را روسیاه می کند »  « مستدرک الوسائل ، ج2/ص100 »

 

 

دروغ با ایمان سازگار نیست

 

« امام رضا (ع) روایت می کند که از پیامبر اکرم (ص) سوال شد : آیا انسان با ایمان ممکن است ترسو باشد ؟ فرمود : آری . سوال شد : امکان دارد بخیل باشد ؟ فرمود : آری . آیا ممکن است دروغ گو باشد ؟ فرمود : نه . » « وسائل الشیعه ، ج 8 /ص 573 ؛ جامع السعادات ، ج 2 / ص322 »

 

 

دروغگو از درگاه خدا طرد می شود

 

امام سجاد (ع) در مقام نیایش می گوید :

« خدایا ! شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتی که به حال خود رهایم کردی .» « مفاتیح الجنان / دعای ابوحمزه ثمالی »

 

 

دروغگو مستوجب لعن فرشتگان است

 

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :

« هرگاه مومن بدون عذر دروغ بگوید هفتاد هزار فرشته او را لعنت می کنند و از قلبش بوی گندی بیرون می آید که تا به عرش می رسد ؛ آنگاه نگهبانان عرش بر او لعنت می فرستند. » « مستدرک الوسائل ، ج 2/ ص100 ؛ سفینه البحار ، ج 2 /ص474 ؛ جامع السعادات ، ج2/ص322 »

 

 

دروغ علامت نفاق است

 

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :

« سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند :

1- در امانت خیانت کند.

2- در سخن دروغ بگوید.

3- در وعده تخلف کند. »

« محجه البیضاء ، ج5 / ص238 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 / ص269 »

 

 

دروغ بدترین رباها

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره دروغ در روایات اسلامی

دانلود مقاله آثار مهر و محبت به دیگران از نگاه احادیث و روایات

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله آثار مهر و محبت به دیگران از نگاه احادیث و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله آثار مهر و محبت به دیگران از نگاه احادیث و روایات


دانلود مقاله آثار مهر و محبت به دیگران از نگاه احادیث و روایات

از امام باقر (علیه السلام) از پدرانش، از علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: همنشینی با بدان موجب سوء ظن به نیکان می شود و همنشینی با خوبان بدان را به خوبان می پیوندد و همنشینی فجار با نیکوکاران فجار را به نیکان ملحق می کند پس کسی که وضع او بر شما مشتبه باشد و دین و روش او را نشناسید به معاشرین او نگاه کنید. پس اگر معاشرین او اهل دین خدا بودند او نیز بر دین خدا است و اگر بر دین خدا نبودند پس هیچ بهره در دین خدا برای هیچیک از آنان نیست همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود:
کسی که ایمان به خدا و روز آخرت دارد پس با کافر برادری نمی کند و با فاجر رفت و آمد نمی نماید و کسی که با کافری پیوند برادری ایجاد کند یا با قاجری رفت و آمد نماید فاجر و کافر بوده است.
بی مهری در اسلام
اصولاً مردمی که مهر و محبت ندارند و جاذبه ندارند افراد ناقصی هستند. امیر مومنان علی (علیه السلام) می فرماید: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از او ناتوانتر آنکه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.
 
محبت در بنیان تشیع
یکی از بزرگترین امتیازات مذهب تشیع بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصل آن بر محبت بنا نهاده شده است، از اولین روز دعوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که این مذهب پایه گذاری شد زمزمه محبت و دوستی علی (علیه السلام) در کار بود و دوستی امیر مومنان (علیه السلام) امتیاز شیعیان بود و بقدری شیعیان در محبت امیر مومنان ثابت قدم و استوار بودند که آن حضرت (علیه السلام) می فرمود:
اگر با این شمشیرم بینی مومن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد. و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد، هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زیرا که این مطلبی است ثابت و بر زبان پیامبرانی جاری گشته که گفت:
یا علی: مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد. از این رو وقتی یکی از دوستان امیرالمومنین (علیه السلام) که مردی با فضیلت و ایمان بود، متاسفانه از روی لغزشی که از وی انجام گرفت و می بایست حد بر او جاری شود امیرالمومنین (علیه السلام) به عنوان حد دزدی، پنجه راستش را برید و به دست چپش داد. او در حالی که قطرات خون از دستش می چکید می رفت. در بین راه ابن الکواء خارجی آشوبگر، خواست از این جریان به نفع خوارج و علیه علی )علیه السلام) استفاده کند، با قیافه ای ترحم آمیز جلو رفت و گفت کی دستت را برید؟! او به جای اینکه ازعلی (علیه‌السلام) مذمت و یا شکوه کند گفت:
دستم را برید آن کس که آقای جانشینان پیامبران، پیشوای سفیدرویان قیامت، ذی حق ترین مردم نسبت به مومنان، علی بن ابی طالب، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زکات،… .
رهبر راه رشد و کمال گوینده گفتار راستین و صواب شجاع مکی او بزرگوار باوفا…
ابن الکوء گفت: وای بر تو، دستت را می برد و این چنین ثنایش می گوئی؟
گفت: چرا ثنایش نگویم و حال آنکه دوستیش با گوشت و خونم در آمیخته است و به خدا سوگند که نبرید دستم را جز به حقی که خداوند قرار داده است.
روش پیامبر با مردم
پیامبر اسلام در عین اینکه در مقام اجراء قوانین کیفری و مجازات گناهکاران بسیار جدی بود، ولی در معاشرتهای اجتماعی، پدری رووف و مهربان بود، هیچ کس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمی ترسید و اگر اتفاقاً ابهت پیامبر (صلی الله علیه و آله) کسی را می گرفت خود حضرت آن را در هم می شکست.
عن ابن مسعود می گوید: مردی خدمت رسول اکرم رسید خواست سخن بگوید ترسید، حضرت فرمود: نترس من شاه نیستم.
خداوند در قرآن کریم، این فضیلت اخلاقی و سجیه روحانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را از مراتب رحمت خود می شمارد و می فرماید:
با رحمتی از جانب خداوند با مردم ملایمت و مهربانی نمودی.
پیامبر با همین خصلت صفا و صمیمیت بود که هیچگاه نمی خواست با اصحاب خویش کدورت و رنجشی داشته باشد و از این جهت می فرمود:
کسی درباره اصحاب من مطلبی که موجب دلسردی و رنجش خاطر است به من نگوید، دوست دارم با دلی پاک و سالم به جمع اصحاب بپیوندم. برخورد پیامبر اسلام با مردم به قدری گرم و محبت آمیز بود که اشخاص با حضرت شوخیهائی می کردند که با دیگران مشکل بود. چنان که ابوهریره از شوخی کردن با عرب از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نهی شده بود ولی در عین حال روزی کفشهای پیامبر را دزدید و در مقابل قیمت مقداری خرما نزد خرما فروش گرو گذاشته بود حضرت فرمود: یا ابا هریره ما تا کل؟
فقال: نعل رسول الله، ای ابا هریره چه می خوری؟ عرض کرد: کفش پیامبر را.
محبت و عطوفت و احترام به مردم یکی از برنامه های قطعی زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود و بدون مبالغه می توان گفت این خصلت از بزرگترین عوامل موفقیت آن حضرت بود پیامبر اسلام به تمام دقائق روانی مردم توجه داشت و آنها را مراعات می کرد و از کوچکترین وظیفه شانه خالی نمی کرد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین بود که هر کس بر او وارد می شد به او احترام می گذاشت چه بسا عبای خود را به جای فرش زیر پای او پهن می کرد و بالشی که تکیه گاه خودش بود به او می داد.
وقتی یکی از اصحاب به دیدن آن حضرت می آمد به احترام او آنقدر می نشست تا وقتی که آن مرد از مجلس برخیزد و چون کسی به ملاقات پیامبر می آمد و می‌خواست مصافحه کند، به او دست می داد و دست خود را نمی کشید تا وقتی که آن مرد دست خود را بکشد.
پیامبر اسلام برای پاسخگویی و جلب عواطف و محبت تمام اصحبا، در مجالس عمومی نگاه های مودت آمیز خود را بالسویه متوجه کلیه حضار می فرمود.
اگر پیامبر اسلام سوار بر مرکب بود، اجازه نمی داد کسی پیاده در رکابش راه رود، او را بر مرکب خود سوار می کرد و اگر از سوار شدن امتناع می کرد به او می فرمود تو جلو برو و در فلان مکان مرا ملاقات کن.
ترمیم عواطف انصار
گاهی اتفاق می افتاد که رفتار صحیح و مصلحت آمیز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، عکس العمل نامطلوبی در قلوب بعضی از مردم ایجاد می کرد و کسانی آن کار را بی مهری و اهانت تعبیر می کردند. ولی پیامبر اسلام فوراً در صدد رفع سوء تفاهم بر می آمد و محبت آنان را آشکار، ویژگی را برطرف می نمود.

 

شامل 29 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آثار مهر و محبت به دیگران از نگاه احادیث و روایات

زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام

اختصاصی از فایل هلپ زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام


زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام

در گذشته، دوره­های تاریخ ادبیات را بر مبنای سلسله­ها تقسیم بندی می­کردند مانند: شعر دوره­ی غزنوی یا ادبیات دوره­ی مغول. اما امروزه سیر ادبیات فارسی را بر منبای شاخصها و سنتهای ادبی و با توجه به افراد شاخص و سنت­گذار تقسیم­بندی می­کنند. منظور از شاخصها و سنت گذاران، افرادی هستند. که مهمترین ویژگیهای ادبی یک مقطع را می­توان در آثار آنها پیدا کرد.

تقسیم دوره­های ادبی بر این مبنا، لزوماً با تقسیمات سیاسی، تاریخی و جغرافیایی همخوانی و هماهنگی ندارد. گاهی شاعری که از نظر زمانی در دوره­ای زندگی می­کند از لحاظ ادبی و فکری در دوره­ پس یا پیش از خود قرار می­گیرد.

 

این فایل دارای 22 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام

تحقیق در مورد مزاح از دیدگاه روایات

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد مزاح از دیدگاه روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مزاح از دیدگاه روایات


تحقیق در مورد مزاح از دیدگاه روایات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه26

 

فهرست مطالب

پیشگفتار............................... 1

فصل اول: روایات........................ 3

بخش اول:‌ شادی.......................... 3

الف) شادی و شادمانی.................... 3

ب) آنچه زیبنده شادمانی است............. 3

ج) عوامل شادی.......................... 3

د) ارزش شادکردن........................ 3

هـ) ثواب زدودن غم از دل مومن........... 4

و) شادی به ناحق........................ 4

بخش دوم: مزاح.......................... 5

الف) مدح مزاح.......................... 5

ب) نکوهش مزاح.......................... 5

ج) شوخی و مسخره‌گی...................... 6

د) شوخی زیاد........................... 6

بخش سوم: خنده.......................... 8

الف) خنده و لبخند...................... 8

ب) نکوهش خنده.......................... 9

ج) خنده بی‌جا........................... 9

بخش چهارم: مسخره کردن.................. 9

فصل دوم: کلام علماء.................... 10

بخش اول: مزاح......................... 10

بخش دوم: اقسام گوناگون مزاح........... 10

الف ـ انگیزه مزاح..................... 11

الف ـ 1ـ هدف حق....................... 11

الف ـ 2ـ هدف باطل..................... 11

ب ـ چگونگی عبارتها و کلمات در مزاح.... 11

ج ـ چگونگی لحن شخص در مزاح............ 12

بخش سوم: آیا تمام اقسام شوخی ناپسند است 12

بخش چهارم: نکاتی پیارمون مزاح پسندیده. 13

بخش پنجم: پیامدهای شوخی نکوهیده....... 13

بخش ششم: نکاتی متفرقه پیرامون شوخی.... 14

پی‌نوشتها.............................. 15

منابع................................. 19


پیشگفتار

 

مزاح و شوخی از مسائلی است که امروزه بیش از دیگر زمان‌ها با آن روبرو هستیم و این مسئله در میان بشر شیوع بسیاری یافته است. به همین خاطر باید مورد بررسی قرار گرفته و فرهنگ صحیح آن در جامعه توزیع گردد تا به صورتی صحیح و با هدفی والا و خداپسندانه انجام شود.

 

موضوع مزاح کردن به اصل شاد بودن و شاد کردن برمی‌گردد و این اصل یک امر فطری است. همچنین شاد کردن برادر مؤمن نیز یکی از عبادات بزرگ محسوب می‌شود؛ اگر شادی‌های دنیایی انسان در راستای کمک به شادی آخرت او باشد، بسیار پسندیده و مطلوب است. به همین جهت شادی‌هایی که مومنین در زندگیشان دارند به این منظور است که برای انجام عبادات و وظایفشان نشاطی داشته باشند. آنها از آن جهتی که مومن هستند هیچگاه به گناه شاد نمی‌شوند؛ شادی یا مستقیماً در ارتباط با خداست و یا برای تکامل معنوی و انجام وظایف و یا دست کم برای جلوگیری از گناه. با توجه به مطالب بالا شاد کردن هرکسی به طور مطلق بالاترین عبادات نیست، بلکه تنها شاد کردن مومنین از مجاری شرعیه و راه‌هایی که شرعاً مجاز است، مطلوب و پسندیده و بالاترین عبادات محسوب می‌شود.(1)

 

(اصل در مزاح کردن بر عدم آن می‌باشد الا زمانی که بتوان با یک دلیل شرعی از این اصل خارج شد. اولین قدم کشیده شدن به بحران اخلاق در جوانان همین شوخی‌های بی‌جا و بی‌جهت و دلیل شرعی است و لذا این شوخی کردن باید تعدیل گردد و اگر این تعدیل رخ ندهد. انسان تا 40 سالگی و بعد از آن همواره خلاف اعتدال حرکت می‌کند.(56)). پس با توجه به مطالب گفته شده انسان تا وقتی جوان است باید از شوخی‌های ناپسند و تمام صفات ناپسند جلوگیری کند و الا وقتی آنها عادت گردید، دیگر در سنین غیر جوانی از بین بردن آنها بسیار سخت است.


فصل اول: از دیدگاه روایات

 

بخش اول: ‌شادی

 

الف) شادی و شادمانی:

امام علی (علیه‌السلام): شادی، انبساط خاطر و نشاط می‌آورد و غم، گرفتگی خاطر و دلگیری ـ عنه (علیه السلام): کسی که شادیش کم باشد، آسایش او در مردن است ـ عنه (علیه السلام): ا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مزاح از دیدگاه روایات

اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر قرآن و روایات

اختصاصی از فایل هلپ اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر قرآن و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر قرآن و روایات


اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر  قرآن و  روایات

نوع فایل:doc

تعداد صفحات 50

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

 

مقدمه. 1

بخش اول کلیات و مفهوم شناسی

فصل اول کلیات تحقیق

1-1  بیان مسئله: 4

1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق: 5

1-3  اهداف تحقیق: 8

1-3-1 هدف کلی: 8

1-3-2 اهداف جزئی: 8

1-4 سوالات تحقبق: 9

فصل دوم مفهوم شناسی

2-1 معنایی تربیت... 11

2-1-1 معنایی تربیت در لغت... 11

2-1-2 معنایی تربیت در اصطلاح.. 11

2-2 ریشه لغوی «تربیت» 12

2-3 مشتقات واژه تربیت... 14

2-3-1 مشتقات واژه تربیت از ریشه «ربو» در قرآن. 14

2-3-2 مشتقات واژه تربیت از ریشه «ربب» در قرآن. 16

 

 

بخش دوم اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر  قرآن و  روایات

فصل اول اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر قرآن

1-1 اهمیت تربیت خانواده در قرآن. 22

1-2 بهترین روش تربیت کودک‌، از نظر قرآن کریم. 23

1-2-1 روش‌ الگویی‌.. 24

1-2-2 پیامبراکرم(ص) الگویی کامل برای تربیت علمی بشر. 24

1-2-3 الگوگیری از دوستان. 25

1-2-4 الگوگیری از معلم. 26

1-2-5 روش‌های محبت‌... 26

1-2-6 روش موعظه‌. 27

1-2-7 روش تعلیم‌. 28

فصل دوم تربیت فرزندان از دیدگاه روایات

2-1 اهمیت تربیت در خانواده از دیدگاه روایات... 30

2-2 وظایف تربیتی والدین.. 31

2-3 نقش خانواده در تربیت فرزندان. 35

2-4 شیوه های تربیت فرزند از دیدگاه امام علی(ع) 37

نتیجه گیری.. 40

منابع. 41

 1-1  بیان مسئله:

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند:

 

«خیر ما ورث الابا الانبا الادب»

 

بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می گذارند ادب و تربیت صحیح است.

 

هیچ سرمایه ای در اسلام گرانمایه تر از ادب و تربیت صحیح نیست و خسارتی که در زندگی و جریان نبود آن گریبان گیر انسان می شود قابل جبران نیست.

 

 تربیت فرزند  به معناى فراهم آوردن مقدمات لازم براى به فعلیت رسیدن قواى او در راه تقرّب به خداوند است. این عمل نیازمند آگاهى و تمرین عملى است. اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کرده‏اند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود. درباره عقیده صحیح و انتقال آن به فرزندان، تکلیف بزرگى بر عهده والدین گذاشته شده است، زیرا تأثیر عقایدى که در خانواده رواج دارد و به فرزند القاء مى‏ شود در آینده او غیر قابل انکار است.

 

عمل تربیتى در خانواده به منزله پاسدارى از فطرت توحیدى فرزند است. این پاسدارى یک وظیفه بزرگ تربیتى و اخلاقى است که عمل به آن مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت مى ‏بخشد.

 

 امام سجاد (ع) در رسالة الحقوق فرمودند: «حق فرزند تو این است که بدانى او از توست و هرگونه که باشد چه نیک و چه بد، در دنیاى گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستى دارى مسئول هستى، در ادب نیکو و راهنمایى به سوى پروردگار و یارى او بر اطاعت خداوند در باره تو و خودش. اگر درست عمل کنى پس بر این کار پاداش مى ‏گیرى  و اگر نادرست عمل نمایى کیفر مى‏ بینى ؛ پس او را چنان تربیت کن که با اثرى که بر او مى‏ گذرى در دنیا زیبایى بیافرینى و با قیام شایسته به وظیفه ‏اى که نسبت به او دادى در نزد خداوند معذور باشى که هیچ قوتى نیست مگر از خداوند.»

 

در این سخن، امام سجاد (ع) تربیت نیکو و آموزش عقیده توحیدى و کمک براى ایجاد رفتار صحیح در فرزند را بیان کرده‏اند و سپس انجام این وظایف را موجب سعادت دنیا و آخرت والدین دانسته ‏اند.

 

 در روایتى امیرالمؤمنین (ع) همین وظایف را ذکر فرموده‏اند: «حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نکو نهد و نیکش پرورد و قرآنش تعلیم دهد. »آموزش قرآن به معناى آموزش همه عقایدى است که دلالت فرزند به سوى خدا را محقق مى ‏کند و پرورش نیکو به معناى ادب آموزى و ایجاد رفتار صحیح سعادت بخش است. محیط خانواده اولین محیط اجتماعى است که فرزند تجربه مى‏کند. او از اعضاى خانواده به ویژه پدر و مادر بیشترین تأثیر را مى‏ پذیرد، زیرا حمایت پدر و مادر خود را تجربه کرده است و همواره دیده است که ضعف ‏هاى جسمى او را پدر و مادر جبران مى ‏کنند و تغذیه و پرورش او را از روى مهر و شفقت انجام مى‏ دهند.

 

 این تجربه‏ ها موجب اطمینان او نسبت به آنها مى ‏شود و این اطمینان باعث پذیرندگى فرزند از پدر و مادر مى‏ گردد. اگر پدر و مادر در این زمان عقاید صحیح را به او بیاموزند، قلب نیالوده او آن را مى‏ پذیرد و عادات لازم و متناسب با عقاید صحیح را مى‏ یابد.

 

 

1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق:

تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل می‏آید . بزرگ مربی اسلام، علی علیه السلام در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی‏توجهی به آن را بیان داشته‏اند. امّا پیش از بیان دیدگاههای حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم.

 

 بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته می‏شود، امام علی علیه السلام به فرزند بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیه‏ای الهی بر شمرده‏اند که در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر می‏آید.

 

در نهج‏البلاغه آمده است که: "در حضور امام علی علیه السلام مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت:"گوارایت باد رزمجویی سوارکار!" آن حضرت از نوع تبریک گفتن او نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود:" امید که بخشنده‏اش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکی و خیرش بهره‏مند شوی."[1]

 

پس از آن که از نگرش علی علیه السلام نسبت به فرزند آگاه شدیم، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره می‏کنیم؛ آن حضرت درسخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادب‏آموزی را میراثی بی مانند تلقی نموده‏اند. معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران، بزرگ و مهم جلوه می‏نماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی علیه السلام ، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد"لامیراث کالادب" [2] و هرگز املاک و دارایی‏های باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست.

 

 واز این روست که در سخنی دیگر، آنحضرت فرمود:"گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می‏گذارند، ادب است."[3]

 

علی علیه السلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی‏توجهی به امر خطیر تربیت را "رشد یافتن فرزند ناصالح " برشمرده و برای هریک از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نموده‏اند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا می‏فرماید: "انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد."[4]

 

 همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی می‏نماید: "الولد الصالح احد الذِکرین" مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر "غررالحکم و دررالکلم" ذیل این حدیث می‏گوید: "فرزند صالح نیکوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دوتاست: یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاست یا اینکه فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب نیکوتر است"

 

از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان صدیق خود را از بی‏توجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است. ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی می‏نماید.[5]

 

 و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کننده‏پیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد  می‏کنند.[6] همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفی نموده‏اند.[7]

 

 فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست می‏دهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیه السلام درباره زبیر فرمود: " پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهم‏السلام بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد ( و او را از ما جدا کرد."

 

بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی امام علی علیه السلام آشکار می‏شود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد.

 

امیرمؤمنان علی علیه السلام درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را به‏طور غیر مستقیم بیان نموده و به‏راستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نموده‏اند. مرحوم ابن‏شهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل می‏کند که فرمود:"من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننموده‏ام، بلکه از من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننموده‏ام، بلکه از پروردگارم خواسته ام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند. پروردگارم خواسته ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند."

 

 

 


[1] نهج‏البلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.

[2] خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353.

[3] همان، ج3، ص438. (خیرماورث الآباء الأبناءالادب)

[4] همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجة‏الموافقه والولدالصالح و الاخ الموافق)

[5]  همان، ج6، ص222 (ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف)

[6] همان، (ولدالسوء یعرُّ السلف و یفسد الخلف)

[7] همان، ج2، ص392 (اشدُّ المصائب سوء الخلف)

 


دانلود با لینک مستقیم


اهمیت خانواده در تربیت فرزندان از منظر قرآن و روایات