فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله جایگاه روانکاوی در تاریخ روان شناسی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله جایگاه روانکاوی در تاریخ روان شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

روانکاوی یا روان تحلیل گری و نام زیگموند فروید در سرتاسر دنیای نوین برای بیشتر مردم آشناست. گر چه سایر چهره های پیشرو در تاریخ روان شناسی، مانند فخنر، وونت و تیچنر خارج از روان شناسی حرفه ای کمتر شناخته شده اند، فروید در میان عامه مردم از شهرت فوق العاده ای برخوردار است. بیش از چهل سال پس از مرگ فروید نیوزویک نوشت که بدون او تفکر قرن بیستم به دشواری قابل تصور است. او یکی از معدود افرادی است که در تغییر شیوه تفکر ما درباره خودمان نقش اساسی داشته است.
روانکاوی با سایر مکاتب روان شناسی همزمان است. وضعیت را در سال 1985 در نظر بگیرید، سالی که فروید نخستین کتابش را انتشار داد و آغاز رسمی جنبش نوین خود را مشخص کرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تیچنر که تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پیش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوین نظام ساخت گرایی اش را به تازگی آغاز می کرد. روح ساخت گرایی در آمریکا در حال رشد بود. روان شناسی رفتار گرایی و روان شناسی گشتالت هیچ کدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتایمر 15 سال داشتند.
با وجود این در هنگام مرگ فروید در سال 1939 ، چشم انداز کلی روان شناسی تغییر یافته بود. روان شناسی وونت، رفتارگرایی و کارکردگرایی به صورت تاریخ درآمده بودند. روان شناسی گشتالت از سوی آلمان به سوی ایالت متحده ریشه می دوانید، و رفتارگرایی شکل مسلط رفتار در آمریکا شده بود.
بر عکس دیگر مکاتب، روانکاوی نه محصول پژوهش های دانشگاهی بود نه محصول علم محض، ‌بلکه از درون روانپزشکی برخاست که تلاش می کرد کسانی را که جامعه به آنان برچسب بیماران روانی می زد، درمان کند. بدینسان روانکاوی یک مکتب فکری روان شناسی که به طور مستقیم با سایر مکاتب قابل قیاس باشد نبود، و هنوز هم نیست.

 


روانکاوی از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فکری روان شناسی دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، که تا اندازه ای از سوی مکاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اولیه آن به جای آزمایش کنترل شده آزمایشگاهی، مشاهده بالینی است. همچنین روانکاوی با ناهشیاری سرو کار دارد، موضوعی که از سوی سایر مکاتب فکری در روان شناسی اساساً نادیده گرفته شده بود.
با این وجود روانکاوی ویژگی های زمینه ای مشترکی با کارکردگرایی و رفتارگرایی دارد. همه آنها از روح ماشین گرایی، از کارهای فخنر در پسیکوفیزیک و از افکار انقلابی داروین تأثیر پذیرفته بودند.(داون پی شولتز، سیدنی الن شولتز1384)
اهمیت مطالعه روانکاوی:
بانظر به این که روانکاوی اولین نظامی است که به طور کامل به بررسی نیروی انگیزشی و شخصیت پرداخته است وهمچنین این تئوری مسائلی را که تا زمان پیدایش آن به صورت تابو به آن نگریسته می شد ولی در عین حال در تکوین شخصیت ، مبین چگونگی رابطه فرد با دیگران و احتمالاً نیرومند ترین نیروی انگیزشی انسان یعنی مسائل جنسی را به دقت مورد بررسی قرار داد و بر آن تاکید کرد که به علت همین تاکید مخالفتهای جدی با این نظریه صورت گرفت. این مسائل چیزی جز امر جنسی نبود که بنا برمدل روانکاوی مسائل جنسی از بدو تولد تاثیر چشم گیری بررشد شخصیت دارد .
علاوه بر این، مکاتب بعد از نظام روانکاوی که فروید آغاز گر آن بود، به نحو چشم گیری تحت تاثیر روانکاوی بوده اند . همچنین، این نظریه به دلیل ارائه تصویر جدیدی از انسان، روانشناسی را دستخوش انقلاب و مسیر آینده آن را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده است .به دلیل این حقیقت که این تصویر تفاوت بسیاری با تصویر مورد قبول عام داشت، روانکاوی نه تنها روان شناسی را، که بسیاری از حوزه های دیگر اندیشه و حیات انسانی را تحت تاثیر قرار داد، به ویژه حوزه هایی از قبیل ادبیات ،هنر ،تعلیم و تربیت ،اخلاق ،جامعه شناسی ،انسان شناسی والهیات.

 


گفته اند که روانکاوی درست به اندازه نظریه های کوپرنیک و داروین تصور انسان را از خویش تغییر داده است.همچنان که کوپر نیک توهم مربوط به وضعیت مرکزی زمین و انسان را در جهان از بین برد و داروین هم توهم یگانه بودن انسان در طبیعت زنده را نابود ساخت ،فروید نیز ضربه ای مهلک بر احتمالاً بزرگترین توهم انسان نواخت ،تصور این بود که انسان حاکم بر اعمال و افکار خود است.
روانکاوی، بالاخص از رهگذر کار زیگموند فروید، جامع ترین و منسجم ترین نظریه درباره انگیزش و آسیب شناسی روانی را ارائه نموده است، نظریه ای که هنوز طراوت و تازگی خود را حفظ کرده است. در واقع بینش ها و تحلیل های فروید درباره جبرگرایی روانی، اوایل کودکی،و فرایند های ناهشیار، تاثیر زایل نشدنی بر روانشناسی گذاشته است(کورچین، 1983). مفاهیمی مانند آسیب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شیئی،اظطرب جدایی،و دوره های حساس در اوایل کودکی، برای طرز تفکر روان کاوی درباره مشکلات مراجع بسیار تعیین کننده هستند.مع هذا، انواع دیگر روان درمانی و روش های رفتاری تنها در این اواخر توجه جدی به این اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبی،1982).
افزون بر این، روانکاوی فراتر از یک نوع روان درمانی صرف است؛ روان کاوی همچنین نظریه ای درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فروید (1923) در تعریفی کلی به این نکته اشاره کرده است((شیوه ای برای تحقیق درباره فرایندهای ذهنی به ویژه پدیده ناهشیار، روش درمان مبتنی بر این شیوه، و مجموعه ای از مشاهدات و واقعیت های گردآوری شده که درمجموع ساختار منسجم و یکپارچه نظریه ای در خصوص رفتار انسان را پدید می آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانکاوی، به عنوان نظریه ای در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضیه بنیادی متکی است:(الف)جبرگرایی روانی- همه رخدادهای ذهنی علت دارند و هیچ رخدادی به طور تصادفی روی نمی دهد ؛(ب)ناهشیاری پویا- بسیاری از نیازها،آرزوها، وتکانه های اساسی بیرون از آگاهی شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانکاوی، به عنوان فرایند درمانی، این است که افراد کمک کند رشد و تکامل شان را تحقق ببخشند؛روانکاوی عمدتاً برای انجام این کار سعی می کند محتوای قسمت ناهشیار ذهن رابه

 


بخش هشیار بیاورد و سازمان ساختارهای روانی (خود)را که دنیای واقعی، به ویژه دنیای واقعی روابط بین فردی،را دریافت نموده و با آن کنش متقابل دارد،نیرومند سازد(گرینسون،1967).
در اینجا بی مورد نیست یادآوری شود که چنانچه توضیح داده شد روانکاوی فروید فلسفه لهو و لعب نیست. راست است که فروید جنسیت را پایه مهم شخصیت انسانی معرفی کرده و بخصوص در هیستری سرکوب شدن آنرا علت کسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عیاشی جنسی ندانسته است (بیماری به علت قوی بودن غریزه جنسی در این اشخاص پیدا نمی شود بلکه به علت غیر صحیح با آن ایجاد می گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا دیدیم که در قرن نوزدهم پزشکان اعصاب می خواستند علل جسمانی بیماری های روانی را کشف و به وسیله رفع آنها بیمار را درمان کنند .فروید در جهت معکوس آنها رفت . یعنی با روش روانی، به کشف علل روانی بعضی بیماریها ، (روش و طرز برخورد شخص بیمار با موانع زندگی)پرداخت و نشان دادن که بعض عوارض جسمانی همراه با بیماریهای روانی علت روانی دارند. مثلا در بیماران مبتلا به هیستر فلجهای جسمانی زیادی دیده می شود که آزمایشهای پزشکی نمی توانند آنها را تایید کنند .مثلا بیمار قادر نیست دستش را حرکت دهد، در حالیکه عضلات و اعصاب دستکاملا سالم اند؛ یا درست نمی بیند، در حالیکه چشم پزشک هیچ ضایعه عضوی در چشم او تشخیص نمی دهد؛ یا مرتب قی می کند و قادر به غذا خوردن نیست، در حالیکه پزشک متخصصدستگاه گوارش علت موجهی برای این حالت نمی یابد. پیش از آن بیماران هیستریک را درغگو می شناختند.فروید نشان داد که در این بیماران اعضای بدن تحت تاثیر بیماری روانی واقعا قدرت عمل خود را از دست می دهند. روش درمان فروید خیلی ثمربخشتر بود.معذلک او رقیب و مخالف پزشکان اعصاب نبود و راهی را که آنها دنبال می کردند مورد تحقیر قرار نداد . چه روش فروید محدود به یک دسته از بیماریهای روانی است که آنها را نوروز می نامید و در مورد دسته دیگر بیماریهای روانی به نام پسیکوز موثر نیست. فروید نخستین کاشف ضمیر ناخوآگاه نیست، چنانچه اشاره شد قبل از او دیگران آن را درک کرده بودند ولی او نخستین کسی است که نقش آن را در ساختمان و و طرز کار روان نشان داده است.یک دسته از پیروان او که مهم ترین آنها فرانتس

 

الکساندر رئیس سابق موسسه روانکاوی شیکاگو است با پیروی از قسمتی از نظریات فروید و تکمیل آنها پایه و علت عده زیادی از بیماریها را که ظاهرا جزء بیماریهای عمومی به نظر می آمد ند روانی معرفی کردند. الکساندر می گوید مثلا ظهور مرض قند حلقه آخر یک سلسله پدیده هایی است که تجزیه ادرار و خون مریض حلقه های پیشین را نمی تواند معرفی کند. این بیماریها را بیماریهای "روانی- تنی" و این رشته مهم جدید پزشکی را "پزشکی-تنی"می نامند.
فروید روشی برای درمان نوروزها ساخته که تا امروز در این راه وسیله منحصر به فرد است. در حقیقت همه روشهای روان درمانی که به وسیله تماس اجتماعی می کوشندفرد را معالجه کنند، بر پایه روش فروید ساخته شده اند. مترجم در اینجا نمی خواهد وارد بحث درباره ارزش پزشکی آن شود. یقینا اگر روانکاوی فروید جز یک روش درمانی چیزی دیگری نبود، سازنده آن در طول زمان اینقدر شهرت پیدا نمی کرد و آثار او مورد بحث و جدال واقع نمی گشت . فروید علاوه بر روش درمانی یک سلسله اطلاعات وسیع راجع به طرز کار روان انسانی داده است. اگر چه از نظر علمی بر روش تحقیق او به حق انتقادهایی کرده اند، با اینهمه این انتقاد پذیری روش پژوهشهای او خود یک دلیل نبوغ این مرد بزرگ است. چه استخوان بندی نظریات او نقطه حرکت بسیاری از تحقیقات علمی روان شناسی شده است که نتیجه گیریهای اورا به رغم ضعف روش پژوهشش تایید کرده اند. بنا بر این فروید نه فقط پدر روانپزشکی نوین است بلکه روانشناسی امروز نیز فوق العاده مدیون اوست. درباره ارزش پزشکی کشف او نظرهای فراوانی ابراز شده است . خود او متواضعانه روانکاوی را فقط در نوروز موثر می دانست و می گفت برای موفقیت بیشتر باید منتظر کشفیات زیستشیمی شویم.امروزه هم روانپزشکان مجرب و محتاط استعمال روانکاوی را در مورد بیماریهای روانی واقعی مانند اسکیزوفرنی و پارانویاو صرع و پسیکوزتحریک- افسردگی و آشفتگی روانیو جنون پیری و کم هوشی شدید مضر و خطر ناک می دانند.
فروید از 1902 در وین در میان پزشکانپیروانی یافت. از 1906 بر تعدادآنها افزوده شد. از طرفداران او آدلر اطریشی و یونگ و بلولر سویسی و کار آبراهام مقیم برلین و رانک اطریشی فرنتسی مقیم بوداپست را می توان نام برد که اغلب آنها در سالهای بعد با او اختلاف عقیده پیدا کردند و از او

 

جدا شدند. آدلر پایه تحریک شخصیت انسانی را میل به توانایی قرار داد. یونگ چنانچه در متن کتاب دیده خواهد شد، از " ضیر ناخودآگاه احتماعی" سخن گفت.
فروید در سالهای آخر عمر از بیم دستگاه هیتلری به انگلستان مهاجرت کردو در سال 1939 در آن کشور درگذشت. اما روانکاوی در کشورهای متمدن جهان رشد و تحول بسیار یافته و از آن شعب مختلفی منشعب شده اند . در خود روانکاوی سه تمایل مهم و اصلی می توان تشخیص داد:
1) روانکاوانی که در درمان می کوشند به اعماق دور ضمیر ناخودآگاه مراجعه کنند. این روانکاوان برای سال اول زندگی نقش اصلی را در شخصیت قائلندو توضیح برخوردهای عاطفی بعدی مانند اودیپ و اضطراب اختگی و غیره را توضیحات سطحی می شمارند. مظهر این تمایل ملانی کلاین انگلیسی است.
2) روانکاوی که تقریبا خطی مشی فروید را می پیمایند و پیرو وفادار او مانده اند نمونه آنها دختر فروید به نام آنا فروید است.
3) روانکاوی که به روشهای دفاع بیمار در برخورد با حالات فعلی اش توجه دارند. سر دسته های آنها را می توان رانک و کارن هورنای معرفی کرد.(جرالد اس.بلوم،1352).
مقایسه روانکاوی و روانشناسی
چنانچه دیده شد روانکاوی و روانشناسی علمی شانه به شانه هم در آخر قرن نوزدهم به وجودآمدند و در قرن بیستم رشد کردند.با اینهمه این دو دانش، که باهم ارتباط بسیار دارند، هم موضوعشان از هم مختلف است هم طرز تحقیقاتشان.
روانکاوی با تفسیر تداعی افکار، تفسیر رویاها، تفسیر اعمال سهوی و شخصیت، انسان بیمار را به منظور معالجه او مورد تحقیق قرار می دهد. لذا روانکاوی در اصل یکی از شعبه های روانپزشکی است. معهذا اطلاعاتی که ضمن این روش درمان بدست آمده وارد روانشناسی و هنر شناسی شده است. روانکاوی به نمایلات ناخودآگاه انسان دسترسی دارد. آزمونهای برون افکن که بعد در روانشناسی ساخته شده اند ملهم از نظیه های روانکاوی اند. تا کنون تنها روانکاوی توانسته است ساختمان و طرز رشد جنبه عاطفی شخصیت انسان را توضیح دهد.

 

نباید روشهای روانکاوی را با روشدرون نگری که قبلا بی اعتباری آن مورد بحث قرار گرفت اشتبا کرد. روانکاوی بر اساس شهادت صریح شخص نیست. روانکاو از گفته های بیمارش مطالبی درک می کندکه خود بیمار متوجه نیست. آنچه بیمار برای روانکاو نقل می کند ولو اینه دروغ باشدبرای روانکاو دلااتگر است. خلاصه روانکاو به ساختمان درونی "ساختمان عاطفی" شخص توجه دارد، به روانکاوی در طرز تحقیق قوانین و خصوصیات رفتار و شخصیت انسان انتقادهایی شده است، چه همواره در تفسیر رویا و تفسیر تجسمهای بیمارو اعمال سهوی او از بین روانکاوان مختلف، به رغم وجود قوانین کلی برای آنها تفات نظرهایی موجود خواهد بودکه نظر درمانی مهم نیستند ولی از نظر پژوهشهای علمی یک نقطه ضعف مهم تلقی می شوند. از اینرو در سالهای اخیر برای کسب اطمینان از استحکام استنتاجهای رو.انکاوان، نظریه های روانکاوی را با روش روانشناسی مورد پژوهش قرار می دهند.
روانشناسی با مشاهده و آزمایش، رفتار خارجی موجود زنده را به منظور پیش بینی استعدادها و واکنشهای آن مورد پژوهش قرار می دهد. روانشناس نتایج مشاهدات و آزمایشهای خود را به کمک روشهای ریاضی تفسیر می کند، از این رو روش پژوهش روانشناسی به روشهای پژوهش علوم فزیک و شیمی نزدیکتر است. با این همه چون در روانشناسی تعداد عوامل مسبب خیلی بیشتر است تا در فزیک و شیمی، بعلاوه اندازه های روانشناسی هنوز دقت اندازه های فیزیک و شیمی را ندارند، در حال حاضر رفتار، بخصوص رفتار انسان صد در صد پیش بینی پذیر نیست بلکه به عنوان احتمال قوی بیان می شود. هدف روانشناسی شناختن انسان سالم است به منظور هدایت او در زندگی. روانشناسی رفتار حیوانات رابخصوص به منظور بهتر شناختن رفتار انسان مطالعه می کند، چه مطالعه رفتار حیوان آسانتر است و در عین حال رفتار حیوان و انسان تابع قوانین واحدند. روانشناسی بیشتر به منظور خارجی شخصیت انسان توجه دارد.وجه اشتراک روانکاوی و روانشناسی این است که هر دو شخصیت انسان را مطالعه می کنند.

 

 

 

ابداع روانکاوی
هیچگونه شرح تاریخی یا جامعه شناختی از پیشرفت علم قادر نیست ظهور ناگهانی روانکاوی و کشفیات آن در مورد جریانات ناخودآگاه روانشناتسی را تشریح کند .در بخش نهایی قرن نوزدهم بسیاری از مردمانی که در وین یا شهرهای مهم دیگر اروپایی رشد یافته بودن و تعلیمات پزشکی را گذرانده بودند، در جهت روانشناسی فیزیولوژیک سنتی گام برداشته بودند ولی فقط فروید بود که به کار در عصب شناسی پرداخت ،بعد درمان با خواب مغناطیسی را در موارد هیستری به کار گرفت و در تهایت روانکاوی را ابداع کرد .تغییر جهت فکری او بخشی به دلیل شرایط اجتماعی و موقعیت دانش علمی زمان او بود ولی از سویی هم نبوغ او و مشکلات خصوصی او بود که او را نسبت به مشکلات مشابه در دیگران حساس کرده بود .
فروید اولین گام کوچک خود را به سوی ابداع روانکاوی نه به صورت طراحی آن بلکه در پاسخ به درخواست یکی از بیمارانش برداشت .این بارونس فنی موزر بیوه چهل ساله ای بود که فروید در کتاب مطالعات راجع به هیستری او را خانم امی فون ان نامیده است.این خانم در سال 1889هنگامی که از پرش عضلات چهره ،او مارهای پرپیچ و تاب و موش های مرده، خواب های ترسناکی در مورد کرکس ها و حیوانات وحشی درنده، قطع پی درپی کلامش به وسیله سرو صداهایی که با دهانش ایجاد می کرد، ترس از اجتماع و نفرت از بیگانگان در رنج بود به دنبال فروید فرستاد .
فروید به مرور زمان با استفاده از روش روان پاک سازی بروئراو رااز بسیاری از عوارضش رهانید-این خانم اولین بیماری بود که فروید این روش را در باره اش به کار برد-او همچنین از روش نانسی در نظریه پس از خواب مغناطیسی نیز بهره گرفت. همان گونه که بعد ها در مطالعات نوشت:
موفقیت درمانی در مجموع قابل توجه بود، ولی پایا نبود .تمایل بیمار به درگیر شدن در بیماری با روش مشابه و بر اثر آسیب روانی جدید از بین نرفته است .هرکس بخواهد درمان قطعی چنین مواردی از هیستری را به عهده بگیرد ،باید خیلی بیشتر از آنچه من سعی داشتم وارد آن پدیده پیچیده بشوم.ولی او از خانم امی چیز بسیار پر اهمیت تری را یاد گرفت .وقتی از او خواست تا ان ماجرای آسیب زا را که در او عوارضی ایجاد کرده بود به یاد بیاورد، خانم امی اغلب با خستگی و مکررگویی،

 

بدون بازگویی چیزی مربوط به قضیه، وقت کشی می کرد .یک روز فروید از او پرسید که چرا مشکلات سوء هاضمه دارد و اینها از کجا ایجاد شده است :
پاسخ او که با قدری تمجمج همراه بود این بود که نمی داند .و من از او درخواست کردم که فدا جواب بدهد .او سپس با لحنی حاکی از اعتراض و غرولند به من گفت که من نمی بایستی مداماز او سئوال کنم که اینها از کجا آمده اند بلکه می بایستی بگذارم آنچه را می خواهد بگوید .
این به نفع فروید بود و او احساس کرد این مسئله درخواست مهمی بوده و اجازه داد او طبق میلش عمل کند.آن خانم راجع مرگ همسرش صحبت کرد و درآن مرحله قدری سرگردان شد،بالاخره به تهمت های رسید که به وسیله افراد خانواده همسرش و یک((روزنامه نویس مجهول))مبنی بر این که او همسرش را مسموم کرده است بر سر زبان افتاده بود.با این که این ماجرا با مشکلات سوءهاضمه او هیچ ارتباطی نداشت،برای فروید مشخص شد که چرا او این قدر منزوی و غیر اجتماعی است.و چرا این همه از بیگانگان نفرت دارد؛اصرارهای قبلی این افکار مهم را بیرون نیاورده بود ولی وقتی بیمار آزاد گذاشته شد،این نتیجه به دست آمد.او تشخیص داد که به رغم ظاهر خسته کننده ای که دارد، اگر بگذارد بیمار هرچه به ذهنش می رسد بگوید،راه موثر تری برای نفوذ به خاطرات پنهان شده است تا ترغیب و کاوش کردن،این امر در نهایت او را به سوی استفاده از روش ((تداعی آزاد))که هم برای درمان و هم درتحقیق بسیار پر اهمیت است راهنمایی کرد.
فروید همچنین تشخیص داد که این شیوه شاید او را از استغاده از خواب مغناطیسی در بیمارانی که نمی توانستند به خواب مغناطیسی بروند،برهاند.او از بیمارش درخواست می کرد- و بعد از چندی از چندی از همه بیمارانش- که در دفتر کار او روی کاناپه ای دراز بکشند، چشمانشان را ببندند،برای یادآوری افکارشان را متمرکز کنند،و هر آنچه به ذهنشان می رسد به زبان بیاورند.
اغلب اوقات ذهنشان بی خواب بود؛هیچ چیزی به ذهن خطور نمی کرد،یا اگر هم چیزی به ذهن می رسید نامربوط بود. دلیل آن هم مشخص بود،فروید متوجه شده بود که خاطرات فراموش شده که تنها با اشکال بسیار زیاد باز می گشتند،همان هایی بودند که شخص تشخیص می داد فراموش کند- خاطراتی که حاوی شرمساری، سرزنش کردن خود،((دردهای جسمانی))،یا صدمات حقیقی بودند.

 

بیمارانی که قادر نبودند وقایع آسیب زا را به یاد بیاورند،ناخودآگاهانه از خودشان در برابر درد دفاع می کردند.
فروید این ناتوانی در به یادآوری خاطرات دردناک را (مقاومت)نامید و راهی ابداع کرد تا آن را درهم بشکند.او اولین مرتبه این شیوه را در 1892 درمورد زن جوانی به کار گرفت که نمی توانست به خواب مغناطیسی برود و خاطرات مفیدی را باز گو کند.فروید پیشانی او را فشار داد و به او اطمینان داد که این حرکت بدون لغزش، خاطرات را بیرون میریخت.و این اتفاق رخ داد.آنچه بار اول به ذهن آن زن آمد،یادآوری شبی بود که او از یک مهمانی به منزل برگشته بود و در کنار تختخواب پدر بیمارش ایستاده بود؛از آنجا به بعد آهسته و با پیچ و خم به باز گویی افکارش پرداخت و پس از لحظه ای این درک برایش پیش آمده بود که از خوشگذرانیش احساس گناه می کرد چون پدرش با بیماری شدیدی بستری بود. تالاخره با تلاش بسیار فروید او را وادار کرد که یکی از عوارضش را تشخیص بدهد،درد شدید پاهایش یکی از دلایلی بود که از آن طریق احساس گناه را که درنتیجه خوشگذرانی پیدا کرده بود از خود دور کند. آن زن بعدها بکلی بهبود یافت و ازدواج کرد.جنبه اساسی این جریان در این نبود که فروید با دست هایش او را لمس کرده بود بلکه موافقت خود بیمار اصل ماجرا بود.بعدها فروید چنین شرح داد :
من بیمار اطمینان می دهم که درتمام مدت فشار باقی می ماند. او درمقابل خود یک اثر یادآوری کننده به شکل یک عکس و یا عقیده ای راکه فکرش به وجود می آید مجسم می کند و من او را وادار میکنم که این عکس یا آن عقیده را،هر چه هست به من منتقل کند.او نباید آن را برای خودش نگاه دارد چون ممکن است فکر کندکه آنچه می خواسته نباشد،یعنی درست همان خواسته او نباشد،با این که ممکن گفتن آن برایش بسیار ناخوشایند باشد.درباره آن هیچ انتقادی یا سکوتی نباید ایجاد بشود، یا به جهات احساسی یا به دلیل این که بی اهمیت دانسته شده است.فقط به این طریق قادریم آنچه را به دنبالش هستیم بیابیم، و تقریبا با این روش آن را بدون کمترین لغزش در می یابیم.
آنچه پیش آمد به ندرت یک خاطره دردناک محوب می شود بلکه اغلب حلقه ای در زنجیره تداعی استکخ اگر پی گیری شود، آرام آرام به فکر بیماری زا و به مفهوم پنهان آن می رسد.در

 

مطالعات،فروید این جریان را"تحلیل"نامید و سال بعد یعنی در 1896استفاده از عبارتروانکاوی را آغاز کرد.
چندی بعد فروید عنوان کرد که شیوه فشار که خود شکلی دیگر از پیشنهاد کردن بود، قابل توصیه نیست، برای این که یادآور خواب مغناطیسی بود و در زمانی که که بیمار سعی داشت برروی خاطراتش تمرمز پیدا کند،حضور پزشک بسیار محسوس می شد. او در سال 1900 این روش را رها کرد و پس از آن بر روی پیشنهادهای شفاهی تکیه می کرد.
بدین ترتیب در سال 1900 عوامل اساسی این روش عبارت بودند از آرام دراز کشیدن در روی کاناپه، پیشنهاد مکرر درمان گر مبنی بر این که تداعی آزاد افکار مفیدی را آزاد می سازد،موافقت بیمار برای ابراز کردن هر آنچه به ذهنش می آید بدون خوداری از بیان یا خودسانسوری و تداعی های ناخوآگاهی که این جریان در خاطرات و افکار بیمار ایجاد می کرد.ثابت شد که این روش نه تنها در مورد هیستری کاربرد دارد بلکه درمورد سایر بیماری های عصبی نیز مفید است.فروید ده ها سال این شیوه را جفت و جور می کرد ولی اساس آن به منظور دست یافتن به بینش درمانی با توجه به روان پویایی ضمیر ناخودآگاه همه در مدت دوازده سال بعذ از زمانی رخ داد که او برای اولین بار بیماری را بدون استفاده از خواب مغناطیسی درمان کرد.البته در مورد شیوه روانکاوی مطلب بسیار زیادتری موجود است که اغلب آنها پوشیده و پیچیده است.چون منظور اصلی ما توسعه علوم روانشناختی و نه مداوای اختلالات روانی است، لازم نیت در اینجا بر روی جزئیات درمان با روانکاوی یا روش های گوناگونی که به وسیله پیران فروید در مخالفت با نظریه ها و روش های درمانی او ایجاد گردید،تکیه کنیم.ولی باید دو عنصر دیگر درمان با روانکاوی را که فروید ابداع کرد در نظر بگیرم،چون این دو عنصر نه تنها در مورد درمان بیمارانش اساسی بودند بلکه در استفاده او از روانکاوی به عنوان روش تحقیقی که طبق آن او به کشفات اصلی روانشناختی خود نائل گردید نیز اهمیت داشتند.
اولین عنصر پدیده انتقال است.فروید آن را به اختصار وبه حالت محدودی در مطالعات ذکرکرده بود ولی پنج سال بعد در 1900 یک درمان ناموفق او را بر آن داشت تا از آن بیشتر استفاده کند.در

 

آن زمان او درمان دختر هجده ساله ای را آغاز کرده بود که درگزارش هایش از او به نام دورا نام برده است.آن دو باهم عوارض هیستریک او را زمانی برگرداندند که دورا به وسیله همسایه اش آقای ک سوء استفاده جنسی قرار گرفته بودولی دورا بعد از سه ماه درست وقتی که داشت به پیشرفت خوبی می رسید،درمان را قطع کرد.فروید که سخت یکه خورده بود، مدتی طولانی و با تعمق فکر کرد که او چرا باید این کار را کرده باشد.هنگامی که یکی از رویاهای اورا درمورد ترک کردن درمان- که قیاسی از فرار کردن او از خانه آقای ک در زمان پیشروی جنسی بوده مورد بررسی قرار داد-فروید به این نتیجه رسید که چون خود او زیاد سیگار می کشید و نفسش بوی تنباکو می داد او را به یاد آقای ک انداخته که او هم سیگاری بودو احتمالا دورا احساساتی را که نسبت به آقای ک داشته به فروید انتقال می داده است.اگر غیر از این بود،او اساسا به شکست مواجه شده بود.فروید چنین بیان می کند:
من می بایستی به هشدارهایی که احساس می کردم گوش می دادم.می بایستی به او می گفتم((حالا تو از آقای ک به من نقل مکان کرده ای.آیا تو متوجه چیزی شده ای که باعث سوءظن تو شده که ممکن است من هم مقاصد شیطانی مشانهی داشته باشم(چه به وضوح و چه پوشیده)که شبیه آقای ک باشد؟یا ایا در من متوجه چیزی شده ای یا می خواهی چیزی درباره من بدانی که با رویای تو مطابقت کندو قبل از این مورد آقای ک داشته ای ؟))
فروید می گوید یک چونین کاری می توانست دورا را در اصطلاح احساساتش نسبت به فروید کمک کند تا درمان را ادامه بدهد و در خودش عمیق تر بنگرد و سایر خاطراتش را هم پیدا کند.فروید نتیجه گرفت که انتقال را نمی توان متوقف کرد؛پیدا کردن چاره کار مشکل ترین بخش کار است ولی گامی اساسی است در شکستن مقاومت تا ضمیر ناخودآگاه را به آگاه تبدیل کند:
فقط بعد از این که مسئله انتقال حل شد، بیمار به مرحله پذریفتن اعتبار ارتباطی می رسد که در طول زمان تحلیل شکل گرفته شده است...‌"در درمان"تمامی تمایلات بیمار،از جمله تمیلات خصمانه بیدار می شوند،سپس آنها از طریق ایجاد آگاهی به جانب مقاصد مورد نظر تحلیل سوق پیدا می کند

 


...انتقال که به نظر می رسد بزرگ ترین مانع و سد راه روان کاوی باشد، قدرتمندترین متحا آن می شود،به شرط این که حضورش هر بار کشف شود و برای بیمار تشریح گردد.
تحلیل انتقال،از نقطه نظر درمان،تجربه ای اصلاح شده است که آسیب را آشکار و ترمیم می کند.اگر فروید به موقع عمل می کرد،دورا می فهمید که او،بر خلاف آقای ک(و احتمالا بسیاری از مردان دیگر)می تواند مورد اعتماد قرار گیردو دورا لازم نیست از احساسات آنها نسبت به خودش و یا احساسات خودش نسبت به آنها وحشت داشته باشد.با توجه به دیدگاه روانشناختی، تحلیل انتقال یک طریقه تحقیق و تشریح فرضیه انگیزه های ضمیر ناخودآگاه است که درپس رفتار غیر قابل شرح قرار می گیرد.
دومین عنصر شیوه تحلیلی که برای فروید روش اصلی تحقیق روانشناختی گردید تعبیر رویاهاست. به رغم این که او نتوانست از رویای دورا نشانه انتقال به خودش را دریافت کند، با استفاده از رویاهای بیمارانش به مدت پنج سال توانسته بود به ذخایر ضمیر ناخوآگاه دست یابد؛او بعدها تعبیر رویاها را ((راه سلطنتی به دانش ضمیر ناخودآگاه در زندگی روانی ))نامید.فروید اولین روانشناسی نبود که رویاها توجه نشان داد؛ در کتاب تعبیر رویاها(1900)او به 155 مورد بحث اولیه در این موضوع اشاره نموده است. ولی اغلب روانشناسان رویاها را افکاری بی اعتبار،مزخرف و بی معنی دانسته اند که از جریان روح نشات نگرفته است بلکه متاثر از جریانات جسمی است که خواب را آشفته می کند.فروید ضمیر ناخودآگاه را تنها افکار و خاطرات بیرون از هشیاری نمی دانست بلکه آن را جایگاه تجمع احساسات و وقایع دردناکی می دانست که با وارد آوردن فشار به فراموشی سپرده می شوند و رویاها را ماده نهفته اصیلی می دانست که آنها را به نمایش می گذارند واین درحالی است که ضمیر ناخودآگاه محافظ از خدمت معاف شده است.
او فرض کرد که رویاها آرزوهایی را براورده می سازند که در غیر آن صورت ما را دنبال می کنندو مقصود اصلی آنها وادار کردن ما به ادامه خوابیدن است. بعضی از رویاها نیازهای ساده جسمانی را بر طرف می کنند. فروید در تعبیر گفته است که هروقت غذای پر نمک خورده استدر طول شب تشنه می شود. و در خواب می دیده جرعه های بزرگ آب می نوشد. همچنین او رویای یک

 

دوست پزشکش را بازگو می کند که دوست داشت شب ها دیر بخوابدو یک روز صبح صاحبخانه اش از پشت در صدا کرد ((بلند شو آقای پپی.وقت رفتن به بیمارستان است.))آن روز صبح پپی تصمیم گرفته بود در رختخواب باقی بماندو در خواب دید که در بیمارستان بیمار و بستری است، در آن موقع او به خودش گفته بود((چون در بیمارستان هستم، دیگر لازم نیستکه به آنجا بروم ))وبه خوابش ادامه داده بود.
ولی برآورده شدن آرزو در بسیاری از رویاها ظریف تر و پیچیده تر است.اغلب آرزوهایی که در ضمیر ناخودآگاه پنهان مانده اند در طول وضعیت آرام خواب برای برای ورود به خودآگاه حمله می کنند؛اگر این طور بشود، به قدری ایجاد تنش می کنند تا شخص خوابیده را بیدارکنند. فروید اظهار داشته استکه در حفاظت از خواب،ذهن ناخودآگاه عوامل ناراحت کننده را پوشیده نگاه می داردو آنها را به شکل عوامل نسبتا بی ضرر تغییر شکل می دهد. رویادقیقا پر راز و رمز است چون درباره آنچه به نظر می رسد باشد،واقعا نیست. ولی به وسیله تداعی آزاداز آنچه از رویا به خاطر می آوریم ممکن است بتوانیم محتویات حقیقی آنچه را پوشیده نگاه داشته شده است تشخیص بدهیم و بدین ترتیب به درون ذهن ناخودآگاهمان نظر بیندازیم.
فروید پس از تحلیل یکی از رویاهای خودش به این دیدگاه رسید.در جولای 1895 او درباره(ایرما)که زن جوانی تحت مداوای او بود خوابی دید. این خواب پیچیده است و تحلیل فروید از آن بسیار طولانی است (درحدود یازده صفحه).به طور خلاصه،او ایرما را در سالن بزرگی که مهمانان بدان جا وارد می شوند ملاقات می کند و از گفته های ایرما در می یابد که در گلو،شکم و معده اش دردهای خفه کننده ای دارد؛فروید می ترسیدکه سر بی توجهی یکی از مشکلات جسمی ایرما را نادیده گرفته باشد؛و بعد از تفاصیل بسیار در می یابد که دوست پزشکش اوتو،به ایرما دارویی را در یک سرم آلوده تزریق کرده است و منشا مشکل او همین بوده است.
فروید در پیگیری مفاهیم حقیقی بسیاری از بخش های این خواب از طریق تداعی آزاد به یاد آورد که روز قبل دوستش اسکاررای متخصص کودکان را دیده بوده است که ایرما را می شناسد و رای به فروید گفته است(او حالش بهتر است ولی کاملا خوب نیست.)این به فروید برخورده بود و آن

 

را انتقادی پوشیده دانسته بود به این معنی که درمان ایرما فقط مقداری موفقیت کسب کرده است.او در خواب حقیقت را پوشیده نگاه داشت و اسکار رای را به اوتو تبدیل کردو بقای عوارض عصبی ایرما را به عوارض جسمانی مبدل نمود و او تو را مسئول وضعیت او قرار داد- به عکی خود او که همواره در مورد سوزن هایی که مصرف می کرد خیلی وسواس به خرج می داد.نتایج فروید از این قرار بود:
اوتو در حقیقت با تذکراتش در مورد درمان ناقص ایرما مرا ناراحت کرده بود،و این رویا برگرداندن آن ملامت به سوی او،برای من انتقام جویی کرد.این خواب مرا از مسئولیت وضع ایرما به وسیله نشان دادن سایر عوامل موثر،مبرا کرد...این خواب حالت خاصی از امور را متجلی می کرد که من آرزو داشتم آنگونه باشد.بنابرین محتویات آن براورده شدن یک آرزو بود و انگیزش هم آرزو بود.
فروید از طریق خودآزمایی بی رحمانه و اعتبار دادن به انگیزه های کم اعتبارش در رویا شیوه ای را کشف کردکه ارزش آن قیاس کردنی نیست.او در طی پنج سال بعد حدود هزار رویای بیمارانش را تحلیل کرد و در تعبیر رویا گزارش نمود که این روش یکی از مفیدترین ابزار درمان به وسیله روانکاوی و تحقیق بر روی کارکرد ذهن ناخودآگاه است.
استفاده از جریانات روانکاوی به منظور تحقیق بسیار مورد انتقاد قرار گرفته است چون آن را از جهت روش شناسی نامطمئن می دانند.تداعی آزاد بیمار و روانکاو را به تغییر رویا راهنمایی می کند ولی شخص چگونه می تواندثابت کند که تعبیر صحیح است؟در بعضی موارد ممکن است شواهد تاریخی مبنی بر وجود آسیب که از یک نماد رویا بازسازی شده است دیده شود که در حقیقت رخ داده است ولی در اغلب موارد مثل رویای فروید درباره ایرماهیچ دلیلی وجود ندارد تا عینا اثبات گردد که تعبیر واقعا محتوای حقیقی رویا را آشکار کرده است.
با وجود این همان گونه که هرکس که رویاهایش در روانکاوی تعبیر شده است می داند،درضمن تلاش لحظه ای پیش می آید که شخص دچار حیرت شناسایی می شود،یک تجلی، یک احساس لغزیدن بر روی حقیقی احساس .در پایان، تحلیل خواب به وسیله پاسخگویی خود تحلیل شونده-

 

یعنی بگوید(بله-این باید معنای حقیقی آن باشد چون احساس می کنم درست باشد)-برای این که آن پاسخ او را قادر می سازد تا با مشکلی که از ناحیه رویا بروز کرده است دست و پنجه نرم کند.
در مورد فروید،تداعی آزاد و تحلیل خواب او را به سمت تجارت اشراقی هدایت کردو از اقدام به یک خطای جدی علمی نجات داد.اودر اوایل اقدام به روانکاوی در این فکر بود که مشکلات جنسی اساس اغلب اختلالات عصبی است.با این که جامعه وینی هنوز در امور جنسی کوته فکر و متعصب بودند،این مسئله در مراکز پزشکی و عملی بسیار مورد توجه قرار گرفته بود.
ولی همه تحقیقات درباره امور جنسی بزرگسالان بود،فکر می شد که کودکان بیگناه،پاک و از نظر خواهش ها و تجارب جنسی بکر هستند.ولی فروید بارها از بیمارانش شنیده بود که انها پس از کوشش بسیار به یاد می آورند که در کودکی هم احساسات جنسی داشته اند و در کمال حیرت اعلام می کردند که به وسیله بزرگسالان مورد آزار جنسی قرار گرفته اندو تجارب آنها شامل موارد نوازش تا تجارب می شود.هیستری یکی از نتایج آن بود و وسواس های عصبی، ترس ها و پارانویا هم نتایج دیگر آن به حساب می آمدند. این بزرگسالان تقصیر کار عبارت بودند از پرستارها،کدبانوها،خدمتکاران،معلمان،برادران بزرگترو حیرت انگیز تر از همه در بیماران مونث،پدرها بودند.
فروید غرق در حیرت شدو به این فکر افتاد که کشف بزرگی کرده است. تاسال 1896 پس از ده دوازده سال درمان با خواب مغناطیسی و تجارب تحلیلی،او نظریه اغوایی خودش را به صورت مقاله چاپ شده،و در طی یک سخنرانی در مقابل انجمن محلی روانکاوی و نورولوژی که تحت ریاست کرافت ابینگ بزرگ تشکیل شده بود،ارائه داد.سخنرانی او با سردی روبه رو شدو کرافت ابینگ به او گفت(مثل یک داستان علمی پریان است)در هفته و ماه های بعد از سخنرانی فروید احساس می کرد که جامعه پزشکی از او دوری می کند و او را کاملا منزوی کرده اند،مراجعات بیماران هم به مقدار محسوسی کاهش یافت. ولی با این که او تا مدتی به باورهایش معتقد بود،خود او هم به تدریج در صحت آن به تردید افتاد.

 


یکی از علل آن این بود که او در میان بیمارانی که خاطرات مربوط به تجاوز را برملا کرده بودند تنها به بخشی از موفقیت نایل آمده بود و در حقیقت بعضی از آنها که فروید فکر می کرد دارند موفق می شوند،قبل از مداوا کامل درمان را رها می کردند.دیگر این که گستردگی دامنه سوءاستفاده جنسی پدران از دخترانشان برای فروید حیرت آور و باور کردنی بود.چون هیچ گونه ذکر حقیقت غیر قابل بحثی در ناخودآگاه وجود نداشت،چنین یادآوری هایی از تجاوز می توانست ساختگی باشد.و این فکر دلسرد کننده ای بود؛ آنچه را او یک کشف عظیم می پنداشت و (راه حل یک مشکل قدیمی هزاران ساله)،ممکن بود نادرست باشد.
با این که او این اواخر توانسته بود خانواده پرجمعیتش را به آپارتمان وسیعی در خیابان برگاس شماره 19 منتقل کند و کارش به قدری خوب شده بود که می توانست به فکر خوشایندتری لذتش باشد که سفر سالانه به ایتالیا بود،به دلایل بسیار دیگری حق داشت دلسردو مضطرب باشد. مرگ پدرش در سال 1896 بیش از آنچه فکر می کرد فروید را تحت تاثیر قرار داد(او احساس می کرد ریشه هایش از هم دریده شده است)؛دوستی دیرپایش با بروئر که این همه به او کمک کرده بود ولی حاضر نبود عقاید انقلابیش را در مورد بیماری های عصبی و درمان بپذیرد داشت از هم فرو می پاشیدو با این که هنوز هم موقعیت محترمانه ولی بدون مزد سخنران در آسیب شناسی اعصاب را به مدت تقریبا دوازده سال حفظ کرده بود،ولی هنوز به مقام استادی نریسده بود.این مقام سطح محترمانه بالا تری داشت که به دوام زندگی حرفه ای اش هم بسیار کمک می کرد.به این دلیل عوارض عصبی عصبی فروید تشدید شد، بخصوص نگرانی هایش در مورد پول،ترس از بیماری قلبی،وسواس در مورد فکر کردن به مرگ و ترس از سفر که دیدارش را از رم غیر ممکن ساخته بود.او شدیدا به این سفر علاقه مند بودولی غرق در وحشت های غیر قایل تشریح می کرد.
فروید چهل ویک ساله در تابستان 1897 روانکاوی از خود را آغاز کرد تا سعی کند روان رنجوری خودش را درک کند وبا آن بجنگد. او تا این زمان از طریق تحلیل خواب هایش توانسته بود تا حدودی این کار را انجام دهدولی حالا دیگر او همه روزه خودش را به سبکی قدرتمندانه و روشمندانه به دقت تحت نظر قرار می داد.دکارت، جیمز و حتی سقراط هم ذهن های آگاه خودشان را

 

بررسی کرده بودند ولی فقط فروید بود که در جستجوی گشودن رازهای ذهن ناخودآگاهش تحقیقاتش را پی گیری می کرد.
تحلیل کردن از خود ممکن است از نظر لغوی دارای مغایرت باشد. چگونه شخص می تواند هم راهنمایی کند و در یک زمان هم تحلیل گر باشد و هم تحلیل شونده؟
چگونه شخص می تواند هم مریض باشد و هم درمانگری که بیمار احساساتش را به او منتقل می کندتا او آنها را تحلیل کند؟ ولی هیچ کس دیگر نمی توانست یا آن گونه تعلیم ندیده بود تا به عنوان تحلیل فروید عمل کند و او می بایستی خودش این کار می کرد. ولی او تا حدودی ویلهلم فلاس را که نسبت به او تعلق خاطری احساس می کرد، به عنوان تحلیل گر جانشینانتخاب کرده بود. فلاس با این که متخصص گوش و حلق و بینی بود،علاقه مندی های فراوان از جمله به روانشناسی داشت و در این مورد اخیر نظریاتی هم ارائه داده بود که تعدادی برجسته و بعضی دیگر نامربوط و اسرار آمیز بودند.فروید مرتبا و اغلب به فلاس نامه می نوشت و برایش توضیح می داد که در تحقیقاتش و در تحلیل از خودش چه اتفاقی رخ می دهد و گاه به گاه او را ملاقات می کرد و این ملاقات ها را (کنگره)می نامید- که عبارت بود از دو یا سه روز بحث عمیق درباره کارهاو نظریه های فلاس و خودش.جواب های فلاس به فروید موجود نیست و هیچ اثری هم از آنچه او در این کنگره ابراز نموده ندارد ولی کلا عقیده بر آن است که او در تحلیل شخصی فروید کمک کرده است یا این که لاقل فروید افکار خودش را بیان نتایج تحلیل از خود به یک شخص قابل اعتماد روشن نموده است.
فروید به مدت چند سال همه روز از تداعی آزاد و بازبینی رویاهای شبانه اش برای کاویدن خاطرات پنهان مانده، تجارب اولیه و انگیزه های پنهان در ورای آرزوهای روزمره،هیجان ها،لغزش های زبانی و گریز های کوچک خاطرات استفاده کرد.او در جستجوی درک کردن خود بود.
و از آن طریق می خواست پدیده های فیزیولوژیکی محاط بر نژاد بشر را کشف کند. او در اوایل این کار به فلاس نوشت:" این تحلیل از هر تحلیل دیگر مشکل تر است ولی اعتقاد دارم که باید انجام شود و در کار من یک مرحله الزامی است." بارها به این فکر افتاده بودکه کار تمام شده ولب

 

بعد خلاف آن مشخص گردیده بود، بارها به مرحله توقف کامل رسیده بودو برای پیشرفت کار جنگیده بود- و بالاخره همانطور که در نامه می گوید، موفق شد:
من حالا دارم چیزهایی را تجربه می کنم که به عنوان سوم شخص شاهد انجام شدنش در بیمارانم بوده ام- روزهایی هست که من به حالت افسرده این طرف و آن طرف می روم چون هیچ چیزی در مورد رویاها، اوهام یا حالات آن روز یا سار روزها در نیافته ام تا این که 1رتوی از نور، وابستگی هارا می نمایاندو آنچه در گذشته رخ داده است برای امروز تمهیدی می گردد.
بدون شک کار سختی بود. او داشت از میان آنگونه که خودش می گوید"انبوهی از پهن" خاطراتی را که عمیقا پنهان مانده بودند بیرون می کشید چون آنها دافع بودند و گناه می آفریدند،مثل حسادت دوران کودکی او به برادر کوچکترش (که در کودکی درگذشت و آثار دائمی احساس گناه را در فروید باقی نهاد)، احساسات در هم ستیز او از محبت و نفرت نسبت به پدرش و یخصوص در زمانی که در دوسال و نیمگی مادرش مادرش را لخت دیده بودو از نظر جنسی برانگیخته شده بود.
ارنست جونز در زندگینامه ماندنیش از فروید گفته است که تحلیل او از خود هیچ گونه نتایج سحرآمیزی ایجاد نکردو عوارض عصبی فروید و وابستگی او به فلایس در سال اول یا دوم که مطلب آزاردهنده ای افشا می شود شدت بیشتری یافت. ولی تا سال 1899 عوارض فروید بهبودبیشتری یافته بودو او خیلی بیش از چهار یا پنج سال قبل احساس عادی بودن داشت. در سال 1900 این کار عمدتا کامل شده بود ولی او تا آخر عرش همواره نیم ساعت آخر هر روزش را به تحلیل حالات و تجاربش می گذارنید.
تحلیل از خود، با اینکه چندان کامل نبود، فواید شخصی قابل ملاحظه ای داشت، ولی طبق نظر بسیاری از شاگردان فروید یک نتیجه خیلی بزرگ تر هم ارائه داد. فروید از طریق این اقدام به بسیاری از نظریه هایش در مورد طبیعت انسان دست یافت و بسیاری از نظریه های را که از راه تجربه با سایر بیمارانش به دست آورده بود، تاکید نمود.
مهمترین این نظریه ها این بود که کودکان حتی در ساله های اولیه زندگی احساسات قوی جنسی دارند بخصوص گرایش جنسی را به پدریا مادر که معمولا باید جنس مخالف باشند برانگیز.

 

ولی بچه ها می فهمند که این امیال و اوهام در چشم پدر و مادرش یا سایر بزرگتر ها به قدری شیطانی است که آنها را در ضمیر ناخودآگاه پنهان می کنندو بدون آن را کاملا به فراموشی می سپارند.
حالا سرانجام فروید درک می کردکه چرا بسیاری از بیمارانش می گفتند که در کودکی به آنها تجاوز شده است. آن"خاطراتی" که آنها عریان کرده بودند اوهام کودکی بودند نه اغوای حقیقی. او در مسیر درستی قرار گژرفته بود، فقط راه را به قدری کافی نپیموده بود تا به حقیقت روحی برسد.جفری میسون می گوید که فروید نظریه اغواگری را برای این رها کرد چون به همکارانپزشکش بر می خوردو برای حرفه اش زیان آور بود ولی در حقیقت همعصران فروید نظریه جدید او را در موردخواسته های جنسی کودکان و تمایلات زنا با محارم نفرت انگیزتر از نظریه اغواگری می دانستند. ولی فروید به رغم نگرانی های مادی،احساس انزواو اشتیاق به قبول شدن در جامعه، برای انتشار حقایق احساس اجبار می کردو همین کار را هم انجام داد، بخشی در سال1900 و به طورکامل تر در1905.
تا سال 1900 او بجز ابداع راه درمان جدیدی برای روان جدیدی برای روان رنجوری و کشف تمایلات جنسی دوران کودکی، موفقیت های به دست آورده بود. او چند نظریه پر بر آیند در مورد روانشناسی انسان عادی ارائه نمود. وقتی که آخرین یاقته ها و افکار بعضی از روانشناسان را مورد نظر قرار داد(روانشناس فرانسوی پیر ژانه حتی فرویدرا محکوم به سرقت افکارش درباره"ضمیر ناخوآگاه"طبق روالی که او می نامید نموده بود).آنچه در کارهای فروید اصیل دانسته می شد- و بسیاری از کارهایش این گونه بود- مبتنی بود بر آنچه او از ذهن خود و بیمارانش به شکلی که در تاریخ روانشناسی سابقه نداشت، جمع آوری کر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جایگاه روانکاوی در تاریخ روان شناسی

دانلود مقاله یزد شناسی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله یزد شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
در عبارات و تعاریف رسمی جغرافیایی می خوانیم که استان یزد با وسعتی حدود76156 کیلومتر مربع درمرکزایران ودرکناره کویرنمک ، بین29درجه و35دقیقه تا32درجه و22دقیقه عرض شمالی و 52درجه و49دقیقه تا65درجه و40دقیقه طول شرقی زمین قراردارد.
این استان ازشمال وغرب به شهرهای نایین واصفهان (استان اصفهان)،ازشمال شرق به استان خراسان ،ازشرق به زرند(استان کرمان) ، ازجنوب غربی به شهرستان آباده(استان فارس)وازسمت جنوب شرقی به کرمان محدود می شود.
شرایط دشوار و نه چندان مساعد دستیابی ونیز مرکزیت وهمنشینی باکویر، باعث شده است که این شهرتامدت زمان درازی ، ازطوفان بحرانها وتاخت وتازفرهنگهای بیگانه مصون بماند واصالت خویش راحفظ کند.
"یزدگویا نه درحمله اعراب لطمه ای دیده ونه درایلغار مغول.این اولین مطلبی است که درمورد یزد باید بخاطرداشت.
درست است که این مصونیت از خرابیهای گذشته را در پیشانیهای شهر نمیتوان دید(چراکه خیابان بندیهای جدیدبلایی کمتر ازانچه مغول به بارآورده نیست)،اما در لفاف آداب و رسوم مردم می توان،در این که زردشتی ومسلمان به راحتی با هم به سرمی برند،دراینکه دزد وگدا بسیارکمتر دارد،.......(می توان)
(جلال آل احمد ، یزد ، شهربادگیرها)"
ازجمله این محفوظات می توان به خودواژه "یزد" اشاره کرد که ازدوران ایران باستان به یادگار مانده است ."یزد" ریشه در یسن، یشت و یا یزش- به معنای ستایش ونیایش درزبان فارسی میانه – دارد.
یزد از یزدان – به مفهوم پاک ومقدس وبه معنی ذات خداوند – نیز می تواند گرفته باشد.پس می توان یزد را شهرآفریننده خوبی ها و پاکی ها ، و شهرخدا دانست.آقای حسن حجازی می گوید که در دوره ساسانیان به یزد ، یزدان یا یزتان اطلاق می شده .
از اسامی دیگری که به یزد نسبت داده شده – و در سفرنامه ها یاتواریخ آمده – می توان به این نامها اشاره کرد.
ایساتیس
شهرباستانی یزد، در دوره هخامنشی به ایساتیس مشهور بوده و مرحوم عبدالحسین آیتی ،محل آن را در دامنه بلندی های مهریز ذکر کرده اند.
درجغرافیای بطلمیوس ،از محلی بنام "ایستیخای" در بیابان "کارمانیا" (کرمان) یاد شده که شاید همان "ایساتیس" باشد.(سید عبدالعظیم پوریا- زندان اسکندر از نگاهی دیگر)
کثه
به معنی زندان یا شهر کوچک می باشد ومنسوب به زندان ذوالقرنین سکندر است. گفته اند هنگامی که شماری از بزرگان ایران در ری علیه اسکندر مقدونی بر خاستند ،وی آنان را دستگیرکرد وهمراه خود به فارس برد .چون به یزد رسید، زندانیان را درچاهی ‌‌زندان (زندانی)کرد وآن محل را کثه نامید؛ که به یونانی زندان است .پس از اینکه اسکندر یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی وعمران یزد ، همت گماشتند.
نخستین بار (استخری) ،در سده 4 ه.ق، از واژگان کثه و یزد با هم یاد کرده است . در سده های بعد ، تا سده 8 ه.ق، کثه تنها در آثار جغرافیایی آمده ودر آثار تاریخی همه جا از یزد نام برده اند . در سده 9 ه.ق، پژو هشگران تاریخ محلی یزد ، از جمله جعفری در تاریخ یزد و کاتب در تاریخ جدید یزد نام کثه را با روایتهای (زندان اسکندر) در آمیخته اند وکثه را نخستین بنای یزد ،پنداشته اند ؛ که به فرمان اسکندر مقدونی ساخته شده وآن را (زندان ذوالقرنین) خوانده اند .(ایرج افشارسیستانی-شناخت یزد- انتشارات هیرمند - 1378)
یزدان گرد
دوران ساسانیان ،به فرمان یزد گرد اول (399-421م)در محل زندان ذوالقرنین (کثه)شهری بنا شد که آن را (یزدان گرد) نام نهادند.(همان ماخذ)
دارالعباده
"پس از بر آمدن اسلام و گرایش مردم یزد به دین ‌(مبین) اسلام، عنوان (دارالعباد) یا (دارالعباده ) به این شهر داده شد؛ زیرا علاء الدوله کالنجار ،از ملکشاه سلجوقی تقاضای حکومت یزد را کرده بود ، تا درآنجا به عبادت بپردازد .
احمد کاتب ،تاریخ نگار یزدی سده 9 ه.ق ،در کتاب تاریخ جدید یزد، می نویسد:
(...در سال 504 ه.ق،ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد وآن را دارالعباده نامید)(همان ماخذ)
از دیگراسامی دوران اسلامی یزد ،که از معروفیت کمتری برخوردار هستند ،می توان به :دارالمومنین و دارالشیعه اشاره کرد .
شهر بادگیرها و نگین کویر
یزد به شهر بادگیرها (بواسطه وجود بادگیرهای متعدد بر بام خانه ها وآب انبارها) ونیز نگین کویر هم سرشناس است .
در حال حاضر استان یزد دارای ده شهرستان ، بیست و یک شهر ، بیست و یک بخش ، پنجاه و یک دهستان و حدود پنج هزار روستا است که تعداد 1323 روستای آن دایر و بقیه به جهت مهاجرت متروک شده است.
ابرکوه ـ اردکان ـ بافق ـ تفت ـ خاتم ـ صدوق ـ طبس ـ مهریز ـ میبد ـ یزد
»» استان یزد در قسمت مرکزی فلات ایران قرار دارد که ما بین عرضهای 29 درجه و52 دقیقه تا 33 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی و 52 درجه و 55 دقیقه تا 56 درجه و 37 دقیقه طول شرقی واقع شده است. همچنین دارای 10 شهرستان، 21 شهر، 19 بخش و 51 دهستان می باشد. استان یزد با استانهای اصفهان، فارس، خراسان و کرمان همجوار می باشد. از نظر پستی و بلندی دارای تنوع است. از حدود 850 متر از سطح دریای آزاد تا 4055 متر (شیرکوه) تغییر می کند. مقدار متوسط بارندگی سالانه بین 50 تا 100 میلیمتر می باشد. نوسان درجه حرارت در زمستان و تابستان و حتی در شب و روز بسیار زیاد است. حداکثر حرارت 45 درجه سانتیگراد بالای صفر و حداقل 20 درجه سانتیگراد زیر صفر متغیر است. میانگین روزانه دما برای تمام سال بین 9/11 تا 7/20 درجه سانتیگراد متغیر است. محدوده استان یزد جزئی از فلات مرکزی ایران است که کویرهای ایران نیز عمدتا در این فلات جای دارند. بخش بزرگی از مساحت محدوده استان را قسمتهایی از کویرهای مختلف پوشانده است. جمعیت استان معادل 750769 نفر می باشد.
»» منطقه یزد یکی از سرزمینهای باستانی و دارای میراث درخشانی از فرهنگ و تمدن کهن و ادوار مختلف تاریخی با قدمت 3 هزار سال است. برخی از مورخین بنای اولیه شهر یزد را به زمان اسکندر مقدونی نسبت می دهند که وی زندانی ساخته و نام آن را چنین نهاده است و به اعتقاد عده ای دیگر از تاریخ نویسان در دوره ساسانیان به فرمان یزدگرد اول ( 421-339 م ) در این محل شهری بنام یزدان گرد بنا گردیده است. نام یزد از همین عنوان گرفته شده است و به معنی مقدس، فرخنده و در خور آفرین می باشد.
مورخین یونانی شهر کهن و باستانی را ایاتیس خوانده اند که احتمالا بعد از ویرانی شهر کهن 'کته' پدید آمده است. پس از ظهور اسلام و گرایش مردم ایران به دین اسلام به یزد لقب ' دارالعباده ' داده شد.
یزد به معنای پاک و مقدس و یزد گرد به معنای داده خدایی است. شهر یزد نیز به معنای شهر خدا و سرزمین مقدس است.
یزد نگین کویر است و اولین بار نام آن در کنار اسم چینی تخمه یکی از همرزمان داریوش آورده شد.
این ناحیه همواره در دوره هخامنشیان از راههای معتبر موسسه های راهداری، مراکز پستی و چاپاری برخوردار بوده است. راهداری در یزد قدیم چنان اهمیتی داشت که خاندان آل مظفر از منصب راهداری ناحیه میبد به پادشاهی رسیدند. در طی قرون متمادی آبادیهای کوچک و بزرگ متعددی در این سرزمین پدید آمده و از میان رفته است. آنچه اینک سرافراز از میان ریگهای روان احصار، مصون از رخدادهای مخرب تاریخی بر جا مانده یادگارهای گویا از سرنوشت تاریخی این سرزمین و نشانگر فرهنگ و تمدن پربار است. گرجه قدمت آبادی نشینی و تمدن در این سرزمین از هراره جلگه های یزد تکوین یافته است. منابع مکتوب پیدایش را به عهد پیشدادیان نسبت داده اند.
»» شهرستان یزد با وسعت 2397 کیلومتر مربع بعنوان مرکز استان می باشد. این شهرستان شامل دو بخش مرکزی و زارچ با شهرهای یزد، شاهدیه، حمیدیا و دهستانهای فجر، فهرج، الله آباد و محمد آباد می باشد. جمعیت شهرستان یزد بالغ بر 480000 نفر است.
»» مراکز تاریخی :
بافت تاریخی و محلات قدیمی، مجموعه امیرچقماق ، مسجد جامع کبیر، زندان اسکندر، مجموعه حمام و بازار خان، خانه لاری ها، بقعه دوازده امام، باغ دولت آباد، موزه آئینه و روشنایی، مجموعه تاریخی هشت، مسجد چهل محراب ، مسجد یعقوبی، دخمه زرتشتیان، آب انبار شش بادگیری و...

 

 

 

»» یزد در سفرنامه ها:
یزد شهر بزرگی است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد نقطه مهمی بشمار می رود یک نوع پارچه ابریشمی و طلایی در آنجا بافته می شود که موسوم است به پارجه ابریشمی و طلایی درآنجا بافته می شود که موسوم است به پارچه یزدی و به همه جای دنیا صادر می شود.
"سفرنامه مارکوپولو"
ازنشانه ها ی چشم گیریزد بادگیر ها ، سردابه ها و زیر زمین های آن است که ین هر سه با یکدیگر هماهنگی دارد و وجود اینها نشان دهنده آن است که آب و هوای یزد از نقاط دیگر ایران گرمتر است
" کلنل سی ای مک گرگر"
مناره ها و باد گیرهای شهر یزد از دور انسان را به یاد کتاب هزار و یک شب می اندازد
"سفرنامه سرپرسی سیکس"
احساسات مذهبی در شهر یزد خیلی جدی تر از اغلب شهرهای یران است.
" فرد ریچاردز"
یزد گویا نه در حمله اعراب لطمه ای دیده است و نه در یلغار مغول. این اولین مطلبی است که درمورد یزد به خاطر داشت درست است که این مصونیت از خرابی هی گذشته را در پیشانی شهر نمی توان دید (چرا که خیابان بندیهای جدید بلایی کمتر از آنچه مغول به بار آورده است نیست) اما در لفاف آداب و رسوم مردم می توان در اینکه زرتشتی و مسلمان براحتی با هم بسر می برند، در ینکه دزد و گدا بسیار کمتر دارد، در ینکه در کوچه وبازار کمتر فحش می شنوید و دعوا و در خیلی چیزهای دیگر
"یزد شهر باد گیرها، جلال آل احمد"
وقتی به یزد سفر می کنی تنها درپهنه چغرافیا جابجا نشده ای که در عمق تاریخ ، به هزار توهی افسانه ای خزیده ای و تاریخ و افسانه در این شهر کویری چندان بهم آمیخته اند که باز شناختشان ناممکن است
یزد بافتی دیگر، مردمی دیگر و اساسا جنس دیگری دارد. صفا و محبت مردم یزد را در کمتر جیی می توان سراغ کرد.
" مجله سفر، فروغ پوریا وری "
شهر ما گنجینه هنر است ، هر ویرانه اش دفتری است پر از زیبایی که در برابر چشم شیفتگان هنر گشاده است.
در شهری که در جویهایش آب روان ، ریگ روان است مردم بزرگوار و پرتلاشی بودند که توانستند از سده های دوراین شهر را بعنوان یکی از مراکز بزرگ تمدن ایران نگه دارند و نظیرش هیچ جای دنیا نیست.
در یزد نشانه های عالی اخلاقی و معماری و باستان شناسی با هم در آمیخته اند و جزء فرهنگ جدایی ناپذیراین مردمند.
مسجد جامع کهن فهرج تنها مسجدی است که در جهان اسلام ، ساختمان آن از ابتدا تا به امروز تغییر نکرده است.
" دکتر محمد کریم پیرنیا"
شهر بزرگ و تاریخی یزد نگینی است درخشان در قلب سرزمین پهناور ایران ودژی است استوار در کویر. نشانه پیروزی و سپیدی و پاکی و سر سبزی و آبادی بر اهریمن تیرگی و خشکی و ویرانی.
" دکتر علی سیدی "
یزد از نظر بنایی خشتی و گلی در دنیا بی نظیر است
" پروفسور کازولا "
اماکن مذهبی
مجموعه امیر چخماق
امیر جلال الدین چخماق از سرداران و امرا شاهرخ تیموری و حاکم یزد با همکاری همسر خود فاطمه خاتون در جهت آبادانی یزد مجموعه ای شامل تکیه، میدان، حمام، کاروانسراها، خانقاه، قنادخانه، چاه، آب سرد . از همه مهمتر مسجد امیر چخماق را بنیان نهادند. سنگ نصب شده در کرباس مسجد به طرف میدان و نثر وقفنامه بر آن به خط نسخ، شبکه های ظریف از کاشی های معرق دور خارجی گنبد محراب صفه اصلی با طاقنمای مقرتس کاری و این مسجد را از نظر مرتبه زیبایی بعد از مسجد جامع قرار داده است. این بنا مسجد جامع نو نیز نامیده شده است. این مجموعه در قرن هشتم هجری قمری بنا نهاده شده است
مسجد جامع کبیر
این مسجد یکی از باارزشترین میراث تاریخی هنری و گنجینه ای معماری اسلامی است. بانی ساختمان اصلی مسجد را علاء الدوله گرشاسب آل بویه – قرن ششم هجری – می دانند ولی مسجد کنونی مربوط به آل مظفر و تیموریان قرن هشتم و نهم هجری است. از امتیازات هنری و معماری این مسجد می توان قدرت و استواری کاشیکاریهای نفیس و جالب، سر در بلند، دو کتیبه نفیس یکی به خط کوفی و دیگری به خط ثلث بر روی کاشی لاجوردی معرق در کنار سر در باشکوه، دو مناره زیبا و تزئینات کاشی کاری شده دیوارهای داخلی شبستان و زیر گنبد و خارج گنبد را نام برد. ارتفاع مناره های آن حدود 48 متر و ارتفاع سر در آن در حدود 24 متر می باشد
مسجد ریگ
این مسجد که کاروانسرای مخروبه بوده است، توسط امیر معین الدین اشرف بنا گردید. منار گلی مزین به کاشی با خطوط و نقوش مهندسی، قفسه ای چوبی در بالای منار کتیبه خط ثلث بر کاشی معرق در سه طرف در، در کنده کاری دو لنگه ای کاشی های شش ضلعی فیروزه ای و آبی با حاشیه های سیاه سفید مرسوم قرن نهم هجری در بدنه محراب و طاقنمای محراب با گچکاری مقرنس از برجستگیهای مهم این مسجد به شمار می رود
امامزاده جعفر
امامزاده جعفر از نوادگان امام صادق (ع) و مهمترین زیارتگاه مورد احترام مردم یزد، در محله قدیمی مصلی عتیق واقع شده است. وی در زمان خلافت متوکل عباسی از مدینه به یزد مهاجرت کرد و به شاگردی در دکان آهنگری پرداخت. وی در سال 423 ه. ق. در گذشت و در محل فعلی دفن شد
مسجد ملا اسماعیل
این مسجد بزرگ در جنوب میدان خان قرار گرفته است و اثر همت والای آخوند ملا اسماعیل عقدائی در سال 1222 می باشد. این مسجد مشتمل است به ایوان وسیع با دهنه 75/15 متر و شبستان با 32 ستون و گنبد های بسی عالی، نقش و نمای آجری درگاهها و گاهی تلفیق شده به کاشی و سنگ مکتوب در طرف چپ بالای سر در بزرگ ورودی با مطالبی با خط نستعلیق و سنگ لوحه های مختلف.
مسجد شاه طهماسب
این مسجد در میدان بعثت واقع بوده است. بانی بنای قدیمی آن بیگم دختر شاه طهماسب صفوی است که به همسری نور الدین میر میران از خاندان شاه نعمت الله در آمد، از بنای قدیم آن چیزی باقی نمانده مگر دو سنگ مرمر یکی در محراب و دیگری بر ستون میدان
مسجد فرط
مسجد کوچکی واقع در محله دار الشفا که گفته شده بعد از خروج ابو مسلم در خراسان و تسلط او بر یزد آنرا ساخت و امام رضا (ع) هنگام سفر از مدینه به خراسان در این مسجد عبادت نموده است. بر اساس سنگ محراب آن زمان احداث آنها را هشتصد تا نهصد سال قبل تخمین می زنند
مسجد چهل محراب
این بنا در قرن هفتم هجری توسط خواجه شمس الدین محمد بنا شده است. علت شهرت آن به چهل محراب آن است که در آن چهل محراب کاشی تعبیه شده بود. در حال حاضر فقط شش قطعه از کاشی باقی مانده است
بقعه سید شمس الدین
این در سال 767 هجری قمری بنا شده است. این بنا دارای ایوان بلند، نقاشی و ترئینات گچ بری می باشد. ایوان بلند آن دارای کاشیکاری معرق و رنگارنگ است. در وسط سقف ایوان بلند ترنجی بزرگ و در گوشه های سقف گل و بوته های زیبایی نقش داده شده است. در داخل ایوان سنگ قبر مرمری، مربوط به بهاءالدین فراش موجود است که تاریخ 850 را نشان می دهد
بقعه سید رکن الدین
این بنا در سال 725 هجری قمری بنا نهاده شده است و محل دفن سید رکن الدین محمد قاضی می باشد. این بنا دارای گنبد، گچ بریهای خطوط اسلیمی داخل ایوان بلند و مقرنسهای چهار گوشه بنا و مخراب بلند می باشد. در داخل بقعه آثار تزئینات آجرکاری و خطوط کوفی و نستعلیق بر دیوارها و حتی در قسمت سقف که با آب رنگ نقاشی شده است به چشم می خورد
مسجد جامع فهرج
این مسجد که در 30 کیلومتری شرق یزد قرار گرفته، از خشت و گل ساخته شده است. تاریخ بنای آن به صدر اسلام باز می گردد. این مسجد در تاریخ معماری اسلامی – ایرانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ستونهای قطور و پوشش تاق آن از نوع پیز گهواره ای است و مناره مسجد که از گل ساخته شده است به دوره های بعدی مربوط می باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 21   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله یزد شناسی

دانلود مقاله اسیب شناسی بتن

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله اسیب شناسی بتن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 پیشگفتار
ایران یکی از قدیمی ترین گاهواره های تمدن است و معماری و شهرسازی، دست کم از چهار هزار سال قبل در این سرزمین متداول بوده است.
آثار شامخ معماری و بقایای قصرها و شهرهای باستانی و دوام و بقای شگفت انگیز تعدادی از کهن ترین نمونه های ساختمانی و شهرسازی حکایت از تطّور و شکوفایی این فن ظریف و زیبا در کشور ما می کند. هنوز بیگانگان با شگفتی و اعجاب از ویرانه های در خور مباهات تخت جمشید دیدن می کنند. ساختمانها، میدانها، مساجد و گلدسته های شهر نام آور اصفهان در صدر فهرست جاهای دیدنی و مورد توجه سیاحانی قرار دارد که هر سال راهی خاور زمین می شوند.([1])
سرٌ پایداری شگرف این آثار باستانی و تاریخی که در موارد عدیده ای حتی در خور استفاده برای مردم این روزگار هستند، مانند شبستان و صحن مساجد قدیمی چند صد ساله شیراز و اصفهان و از مهمتر آستان قدس رضوی و امثالهم را باید در کوشندگی، دقت نظر، انتخاب مواد و مصالح مناسب و بادوام و موشکافی سازندگان آن جست که طبعاً وقوف و تبحرشان را در فن معماری بیان می کند.
طی شصت سال اخیر فن معماری و ساختمان و شهرسازی در ایران دگرگون شد. پس از یک دوره دویست ساله فترت که آشوبها و جنگهای داخلی و خارجی به معماران ایرانی فرصت خلق آثار بی همتایی مانند ساخته های دوران صفوی را نمی داد، به تدریج با شکل گیری دانش نوین معماری در ایران، تحصیل و تجربه دانشجویان ایرانی در خارج و تأسیس دانشکده های فنی و مهندسی، احداث ساختمان و سازه وارد مرحله تحول نوینی شد و چهرهء شهرهای ایران دگرگون شد. آمیزه هایی از سبکهای معماری باستانی-اسلامی و اروپایی در ساختمانهای رفیع و با عظمت دولتی، بانکها و شهرسازی پدید آمد. می توان پذیرفت که مهندسان ساختمانی و شهرسازی اروپایی مانند آلمانها، ایتالیاییها، چکها و فرانسویها که در خلال سالهای 1320ـ1310 در فعالیتهای ساختمانی ایران به کار گمارده شده بودند، گامهای نخستین را برداشتند. پیش از آن در دوران قاجار، گرچه آثاری به وجود آمد، امٌا این آثا هرگز به پای دوران صفوی نمی رسید و از دیدگاه بعضی از آگاهان، نشانهء انحطاط فن معماری اصیل ایران به شمار می رفت.
مهندسین اروپایی با شناخت و کاربرد ظریف معماری کهن ایرانی و نگرش به سبکهای عصر هخامنشی و ساسانی و تلفیق آن با معماری صفوی، زیبایی و اصالت معماری ایرانی را جلوه گر ساختند.
هنوز یک دهه به پایان نرسیده، مهندسین جوان ایرانی که به تدریج جایگزین بیگانگان می شدند بسیار شتابان و پر امید، مراحل بعدی را پیمودند و نتیجه آن هزاران سازه است که چهرهء مناطقی از کشور را دگرگون ساخته است. چهره ای که در خور مقایسه با سیمای معماری و شهرسازی در صد سال پیش نیست و نه تنها از نظر ظاهر بلکه از نظر استحکام و پا برجا ماندن ساختمان و مقاومت در برابر بلایایی چون زلزله در خور توجه است.
در طول همین دهه بود که با آغاز فعالیتهای گسترش ارتباطات دریایی نظیر احداث بنادر جنوب و شکل گیری شهرهای بندری مانند خرمشهر، بندر جدیدالاحداث شاهپور (امروزه امام خمینی)، بندر جدید بوشهر، بندر جدید انزلی، بندر جدید شاه (امروزه ترکمن) و ساخت اسکله های گوناگون، موج شکن، بارانداز و غیره در این بنادر، توجه به سازه های بتنی دریایی متداول گردید.
برای آنکه نویسنده، متهم به قضاوت یک جانبه نشود توجه خواننده را به کتاب جالب و خواندی روزنامه اعتماد السلطنه([2]) حاوی یادادشتهای مرحوم اعتماد السلطنه محمدحسن خان وزیر انطباعات دوران اخیر ناصرالدین شاه جلب می کنم.
نویسنده یادداشتها که یادداشتهایش را برای خود و نه برای انتشار در دوران حیاتش می نوشته بارها و بارها از فرو ریختن سقف اتاق خانه خود یا خانه رجال دیگر عصر ناصری بر اثر ریزش برف و باران، فرو ریختن سقف و دیوار خانه خود را نگاشته است. در حالی که نویسنده یادداشتهای مذکور، وزیر احتساب (یعنی شهردار دار الخلافه تهران) نیز بوده است و از نظر اعتبار شخصی و اهمیت مقام، لابد در خانه ای مجلل و آبرومند به سر می برده است؛ حال آنکه در قبال ریزش سقف و دیوار اتاق بر اثر باران و برف مصونیت نداشته است.
توجه به نکته کوچک بالا و نیز این داستان که در دورانهای اخیر تاریخ یعنی عصر ناپدید شدن معماریهای با شکوه باستانی و صفوی، دیوار و حصار شهرهای ایران که از گِل بنا می شده است بنا به عقیده یک صاحب منصب انگلیسی حتی در برابر فشار شدید آب فرو می ریخته است؛ حکایت از آن می کند که از اوایل قرن 19 میلادی، معماری علمی و فنی و مبتنی بر محاسبات و داده های آماری، به مثابه یک ضرورت تام و تمام خود نمایی کرده و هنر و مشخصه معماران ایرانی در این بوده است که با در آمیختن سنت و صنعت و زنده کردن نمادهای کهن معماری اصیل ایرانی، از دستاوردهای تکنیک نوین نیز بهره مند شوند.
******
تخصص نگارنده، آسیب شناسی و بهسازی (ترمیم، تعمیر، مرمت و تقویت) سازه های بتنی است که برهه هایی طولانی از جوانی خود را بر سر توشه اندوزی از آن دانش گذارده و با توجه به اهمیت بتن در صنایع راه و ساختمان امروز کشور و در جهت بهینه سازی و حفظ و حراست سازه های بتنی، سخن گفتن از آن را ولو به اجمال بی مناسب نمی داند.
عنوان «آسیب شناسی و بهسازی سازه ها» که ظاهراً شامل بیش از چهار پنج واژه نیست، مفاهیم عمیق و گسترده و پیچیده ای را زیر پوشش دارد که عبارتست از:
مطالعه، تحقیق، آزمایش، بررسی، آسیب شناسی، ارائه طرح، نظارت، اجرا در خصوص تعمیرات، تعمیر، مرمت، بهسازی، حفاظت، احیا، تثبیت، آماده سازی سطوح (از قبیل سند بلاست، گریت بلاست و اترجت، اسید شویی)، آب بندی، بازیابی، آسیب درمانی، حل مشکل نفوذ پذیری، تزریق، تقویت و تعمیرات زیر آبی، در رابطه با کلیه سازه های صنعت راه و ساختمان اعم از فنداسیون- سد- پل- تونل- معادن- اسکله و بندر- سازه های دریایی و نفتی- ابنیه تاریخی و مذهبی و باستانی، ساختمانهای سنگین بتنی و فلزی، تأسیسات آبیاری و زهکشی استخرها و منابع آب و مایعات خورنده (شیمیایی، فاضلاب صنعتی)، تأسیسات فاضلاب- کشتارگاهها- سردخانه ها- کارخانجات و مراکز تولیدی با کف مخصوص- مترو- نیروگاهها- شمع و پایه- فرودگاهها- موج شکن- حوضچه های خشک- کانالها و مخازن بتنی و فلزی- سیلوها- سازهای بتنی پیش تنیده و پس تنیده- ابنیه دیوارهای ساحلی- استادیومها- راه و راه آهن ... که در اثر نفوذ نمکها، حملات کریدی و سولفاتی، اکسیداسیون، کربناسیون، مواد شیمیایی مخرب، چربیها، انبساط و انقباض، عوامل جوی و محیطی، سایش خطاهای طراحی، خطاهای اجرایی، آتش سوزی، تصادفات، بار و ضربه های پیش بینی نشده، حوادث غیر مترقبه و ... آسیب دیده یا خواهد دید، با استفاده از مواد: کانی، پوزولانی، سرباره ای، سیلیسی (سیلیکافیوم...)، مواد شیمیایی از قبیل پلیمری (آکریلیک، استایرن، بوتادین)، لاتکس، مواد ازدیاد کننده حجم، الیاف مصنوعی، سیمانها یا چسبهای مخصوص، با به کارگیری روشهای دستی و مکانیکی پیشرفته معمول در صنعت راه و ساختمان و روشهای تخصصی از قبیل شاتکریت (بتن پاشی) پلیمراسون، حفاظت کاتودی، بخیه زدن، تزریق تَرکها و انجام کلیه آزمایشهای مربوط به موارد فوق الذکر.
از سوی دیگر کشور ما از اقلیم (آب و هوای) متنوع و متغیری برخوردار است. در زمستان، در بعضی نقاط شمالی ایران برفهای سنگین و سرمای سخت مشاهده می شود. در همان روزها که برف ارتباط روستاهای دور دست را قطع کرده و تأمین سوخت برای مردم از مسائل مبتلا بِه دایمی است، در جنوب کشور می توان تن به آبهای گرم خلیج فارس سپرد و در هوایی گرم و مطبوع به شنا پرداخت.
این چند گونگی آب و هوا، طبعاً نیاز به سازه های متنوع و متفاوت از نظر مصالح و موارد مصرفی، طراحی و اجرا را الزامی می دارد. هنوز دو دهه از بنا کردن دهها بندر و پل و اسکله و صدها آپارتمان و ویلا و دهها قصر و بازار و بازارچه در کرانه های شمالی خلیج فارس نگذشته، آثار اقلیم شرجی بر بیشتر این سازه ها پدیدار شده و نتیجتاً هزینه سنگینی برای بازسازی و بهسازی آنها، مورد نیاز می باشد.
هدف از نگارش این کتاب دقیقاً پرداختن به این مشکلات است که در مواردی به صورت مبهمات جلوه گر می باشد. به دلیل جدید بودن موضوع حتی در سطح جهانی، در بیان معرفی علل آسیب دیدگی و خرابی سازه های بتنی و راههای مرمت آن در زبانهای دیگر نیز مراجع زیادی یافت نمی شود و طبیعی است که این اولین کتابی است که در این خصوص به زبان فارسی به نگارش در می آید. به طور کلی می توان ادعا کرد که مستندات و مدارک در این خصوص بسیار نایاب و در حکم هیچ است. جای آن داشت که در این مورد گامهایی چند، ولو اولیه برداشته شود و میدان برای سخن گفتن در این بابِ نو گشاده گردد.
با اینکه موضوع و محتوای این کاتب کاملاً تخصصی است و معمولاً برای تشخیص دقیق علت یا علل آسیب دیدگی و انتخاب مواد و گزینش روشهای بهینه و بسنده برای بهسازی، سازه های بتنی باید از متخصصین بهره جست ولی چه جای درنگ و کوتاهی که در این خصوص به ارائه مدارک کتبی و رهنمودهای ولو نخستین نپردازیم و برای دانشجویان، مهندسان و مدیران و حتی معماران سنتی که عملاً به تلاش در این راه اشتغال دارند مطالب خواندنی و درخور توجه را فراهم نیاوریم.
نگارنده یقین دارد که در آینده نه چندان دور، تعداد دست اندر کاران فرهیخته و تحصیلکرده در صنعت راه و ساختمان در ایران، این سرزمین پهناوری که در جهت افزوده شدن چندین میلیون سازه و ساختمان کاملاً آمادگی دارد چندین صد برابر خواهد شد و پاسخگویی به نیازهای مختلف جمعیت صد میلیونی آن در سه دهه آینده، اقتضا خواهد کرد که معماری سازه و ساختمان دوران شکوفایی طلایی خود را آغاز کند.
در چنان شرایطی است که بی گمان روزی خواهد رسید بنٌای ساده ما نیز ارزش مطالعه و روی آوردن به سنگپایه های علمی و تجربی مبتنی بر چرخهء فزاینده تکنیک را در خواهد یافت.
از این رو کوشیدم تا به زبان ساده و بدون وارد شدن به جزئیات و ذکر فرمولهای مربوط به کنش و واکنش، فرمولهای ریاضی، فیزیکی و شیمیایی که مصداق مثنوی هفتاد مَن خواهد شد، اطلاعاتی در اختیار علاقمندان قرار دهم.
در حقیقت کاتب به مثابه رهنمود و مدرک مفیدی برای کلیه مدیران و دست اندر کاران صنعت بتن کشور خود برانگیزاننده مباحث جدید و مشوق نویسندگان و محققان بعدی در آفرینش آثار آتی به شمار خواهد رفت.
تجربه های طولانی نویسنده در زمینه های مشاوره و اجرایی آسیب شناسی و بهسازی سازه های بتنی در ایران و خارج از کشور این واقعیت ذهنی پایدار را در مفکره اش شکل بخشیده که بسیاری از مهندسین رشته های راه و ساختمان به یک دلیل عمده و اساسی یعنی تدریس نشدن این رشته در دوران تحصیل در دانشکده و نیز جدید بودن مواد شیمیایی مورد مصرف در امور بهسازی سازه های بتنی آشنایی کافی با مطالب عنوان شده مندرج در این کتاب ندارند و اصولاً این رشته علمی در جهان و به عبارت اولی ایران، نوپا و ابتدایی می باشد.
از سوی دیگر با توجه به جمعیت فزاینده کشور، روز به روز نیاز به مسکن و شهرکها و مجتمعات مسکونی، پلها، راهها و شاهراههای ارتباطی، بنادر و اسکله بیشتر و مبرم تر خواهد شد و نیز نباید از یاد ببریم که همزمان با اختصاص بودجه های کلان به پروژه های عمرانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه در سطح جهان، در خاک پهناور ایران نیز با توجه به سیاست سرمایه گذاریهای حال و آتی در حواشی خلیج فارس، حتی علیرغم کمبود آب، میلیونها هکتار اراضی وجود دارد که در قرن آینده بر حسب اجبار و احتیاج به مراکز تجمع و فعالیت بدل خواهد شد. مقایسه زودگذر جمعیت شهرهای ایران در حال حاضر با گذشته نزدیک حتی چهل یا پنجاه سال پیش و نگاهی سطحی به نقشه تقسیم بندی سیاسی و استانهای ایران در سال 1316 و تطبیق آن با سال1372 و وضع خاص دموگرافی کشور، صحت ادعای نگارنده را به ثبوت می رساند.
در ایران فرصتهای نامتناهی درخشانی برای صنعت راه و ساختمان و شکل گیری مجتمعات مسکونی و صنعتی و تجاری و ارتباطی و شهرهای جدید وجود دارد. در این راستاست که مهندسین آینده، هرگاه بدون آشنایی کافی با مطالب آورده شده در این دانش جدید یعنی آگاهیهای لازم از نحوه عملکرد سیستمهای انتخابی و روشهای پیشنهادی در محیط کاملاً متفاوت کشورمان گامی بردارند و اقدام به کپی موارد مذکور از بعضی از استانداردها یا نشریات پراکنده نمایند و از طرف دیگر مدیران مسؤول پروژه ها بدون در دست داشتن منابع اطلاعاتی کافی تن به قبول پیشنهادهای آنان دهند؛ فرجام کار تحمل هزینه های کلان و ضایعات جبران ناپذیر خواهد بود.
نویسنده در کنفرانس بین المللی بتن که در آبان ماه 1371 در دانشگاه تهران برگزار شد در خصوص «تعمیرات بتنی؛ انتخاب بهینه روش و مواد» به مواردی اشاره نموده و تکرار آن مواد مطروحه را لازم نمی داند ولی امید وافر دارد که این زمینه جدید و در خور تحقیقات و بررسیهای متوالی و ممتد مورد توجه جامعه صنعت بتن کشور از جمله دانشجویان، مهندسین و مدیران پر تلاش قرار گیرد و راه برای آینده شکوفایی که در انتظار صنعت راه و ساختمان کشور است هموار گردد.
در خاتمه آرزو و انتظار دارد خوانندگان فرهیخته و ارجمند این کتاب پس از مطالعه با ارسال نظرات جالب و ارزنده خویش بر نگارنده منت گذارند تا محتوای کتاب در چاپهای بعدی با پر باری و ارزش بیشتر ایده گرفته از نتایج تحقیقات و تجارب و آزمایشها و رهنمودهای دوستان گرامی از نظر نکته سنج خوانندگان بگذرد.
________________________________________
بخش ا ول

علل مختلفی که باعث فرسودگی و تخریب سازه های بتنی می شوند - علائم هشدار دهنده که کار مرمت را الزامی می دارند.

1- علل فرسودگی و تخریب سازه های بتنی
(CAUSES OF DETERIORATIONS)
علل مختلفی که باعث فرسودگی و تخریب سازه های بتنی می شود همراه با علائم هشدار دهنده دیگری که کار تعمیرات را الزامی می دارند، در نخستین بخش از کتاب مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند:

1-1- نفوذ نمکها
(INGRESS OF SALTS)
نمکهای ته نشین شده که حاصل تبخیر و یا جریان آبهای دارای املاح می باشند و همچنین نمکهایی که توسط باد در خلل و فرج و ترکها جمع می شوند، هنگام کریستالیزه شدن می توانند فشار مخربی به سازه ها وارد کنند که این عمل علاوه بر تسریع و تشدید زنگ زدگی و خوردگی آرماتورها به واسطه وجود نمکهاست. تر وخشک شدن متناوب نیز می تواند تمرکز نمکها را شدت بخشد زیرا آب دارای املاح، پس از تبخیر، املاح خود را به جا می گذارد.

1-2- اشتباهات طراحی
(SPECIFICATION ERRORS)
به کارگیری استانداردهای نامناسب و مشخصات فنی غلط در رابطه با انتخاب مواد، روشهای اجرایی و عملکرد خود سازه، می تواند به خرابی بتن منجر شود. به عنوان مثال استفاده از استانداردهای اروپایی و آمریکایی جهت اجرای پروژه هایی در مناطق خلیج فارس، جایی که آب و هوا و مواد و مصالح ساختمانی و مهارت افراد متفاوت با همه این عوامل در شمال اروپا و آمریکاست، باعث می شود تا دوام و پایایی سازه های بتنی در مناطق یاد شده کاهش یافته و در بهره برداری از سازه نیز با مسائل بسیار جدی مواجه گردیم.

1-3- اشتباهات اجرایی
(CON STRUCTION ERRORS)
کم کاریها، اشتباهات و نقصهایی که به هنگام اجرای پروژه ها رخ می دهد، ممکن است باعث گردد تا آسیبهایی چون پدیدهء لانه زنبوری، حفره های آب انداختگی، جداشدگی، ترکهای جمع شدگی، فضاهای خالی اضافی یا بتن آلوده شده، به وجود آید که همگی آنها به مشکلات جدی می انجامند.
این گونه نقصها و اشکالات را می توان زاییدهء کارآئی، درجهء فشردگی، سیستم عمل آوری، آب مخلوط آلوده، سنگدانه های آلوده و استفاده غلط از افزودنیها به صورت فردی و یا گروهی دانست.

1-4- حملات کلریدی
(CHLORIDE ATTACK)
وجود کلرید آزاد در بتن می تواند به لایهء حفاظتی غیر فعالی که در اطراف آرماتورها قرار دارد، آسیب وارد نموده و آن را از بین ببرد.
خوردگی کلریدی آرماتورهایی که درون بتن قرار دارند، یک عمل الکتروشیمیایی است که بنا به خاصیتش، جهت انجام این فرآیند، غلظت مورد نیاز یون کلرید، نواحی آندی و کاتدی، وجود الکترولیت و رسیدن اکسیژن به مناطق کاتدی در سل (CELL)خوردگی را فراهم می کند.
گفته می شود که خوردگی کلریدی وقتی حاصل می شود که مقدار کلرید موجود در بتن بیش از 6/0 کیلوگرم در هر متر مکعب بتن باشد. ولی این مقدار به کیفیت بتن نیز بستگی دارد.
خوردگی آبله رویی حاصل از کلرید می تواند موضعی و عمیق باشد که این عمل در صورت وجود یک سطح بسیار کوچک آندی و یک سطح بسیار وسیع کاتدی به وقوع می پیوندد که خوردگی آن نیز با شدت بسیار صورت می گیرد. از جمله مشخصات (FEATURES ) خوردگی کلریدی، می توان موارد زیر را نام برد:
(الف) هنگامی که کلرید در مراحل میانی ترکیبات (عمل و عکس العمل) شیمیایی مورد استفاده قرار گرفته ولی در انتها کلرید مصرف نشده باشد.
(ب) هنگامی که تشکیل همزمان اسید هیدروکلریک، درجه PH مناطق خورده شده را پایین بیاورد. وجود کلریدها هم می تواند به علت استفاده از افزودنیهای کلرید باشد و هم می تواند ناشی از نفوذیابی کلرید از هوای اطراف باشد.
فرض بر این است که مقدار نفوذ یونهای کلریدی تابعیت از قانون نفوذ FICK دارد. ولی علاوه بر انتشار (DIFFUSION) به نفوذ (PENETRATION) کلرید احتمال دارد به خاطر مکش موئینه (CAPILLARY SUCTION) نیز انجام پذیرد.

1-5- حملات سولفاتی
(SULPHATE ATTACK)
محلول نمکهای سولفاتی از قبیل سولفاتهای سدیم و منیزیم به دو طریق می توانند بتن را مورد حمله و تخریب قرار دهند. در طریق اول یون سولفات ممکن است آلومینات سیمان را مورد حمله قرار داده و ضمن ترکیب، نمکهای دوتایی از قبیل:THAUMASITE و ETTRINGITEتولید نماید که در آب محلول می باشند. وجود این گونه نمکها در حضور هیدروکسید کلسیم، طبیعت کلوئیدی(COLLOIDAL) داشته که می تواند منبسط شده و با ازدیاد حجم، تخریب بتن را باعث گردد. طریق دومی که محلولهای سولفاتی قادر به آسیب رسانی به بتن هستند عبارتست از: تبدیل هیدروکسید کلسیم به نمکهای محلول در آب مانند گچ (GYPSUM) و میرابلیت MIRABILITE که باعث تجزیه و نرم شدن سطوح بتن می شود و عمل LEACHING یا خلل و فرج دار شدن بتن به واسطه یک مایع حلال، به وقوع می پیوند.
1-6- حریق
(FIRE)
سه عامل اصلی وجود دارد که می توانند مقاومت بتن را در مقابل حرارت بالا تعیین کنند. این عوامل عبارتند از:
(الف) توانایی بتن در مقابله با گرما و همچنین عمل آب بندی، بدون اینکه ترک، ریختگی و نزول مقاومت حاصل گردد.
(ب) رسانایی بتن (CONDUCTIVITY)
(ج) ظرفیت گرمایی بتن(HEAT CAPACITY)
باید توجه داشت دو مکانیزم کاملاً متضاد انبساط (EXPANSION) و جمع شدگی مسؤول خرابی بتن در مقابل حرارت می باشند. در حالی که سیمان خالص به محض قرار گرفتن در مجاورت حرارتهای بالا، انبساط حجم پیدا می کند، بتن در همین شرایط یعنی در معرض حرارتهای (دمای) بالا، تمایل به جمع شدگی و انقباض نشان می دهد. چون حرارت باعث از دست دادن آب بتن می گردد، نهایتاً اینکه مقدار انقباض در نتیجه عمل خشک شدن از مقدار انبساط فراتر رفته و باعث می شود جمع شدگی حاصل شود و به دنبال آن ترک خوردگی و ریختگی بتن به وجود می آید .به علاوه در درجه حرارت 400 درجه سانتی گراد، هیدروکسید کلسیم آزاد بتن که در سیمان پر تلند هیدراته شده موجود است، آب خود را از دست داده و تشکیل اکسید کلسیم می دهد. سپس خنک شدن مجدد و در معرض رطوبت قرار گرفتن باعث می شود، تا از نو عمل هیدراته شدن حاصل شود که این عمل به علت انبساط حجمی موجب بروز تنشهای مخرب می گردد. هچنین انبساط و انقباض نا هماهنگ و متمایز (DIFFERENTIAL EXPANSION AND CONTRACTION)مواد تشکیل دهنده بتن مسلح مانند آرماتور، شن، ماسه و ... می توانند در ازدیاد تنشهای تخریبی نقش مؤثری داشته باشند.

1-7- عمل یخ زدگی
(FROST ACTION)
برای بتنهای خیس، عمل یخ زدگی یک عامل تخریب می باشد، چون آب به هنگام یخ زدن ازدیاد حجم پیدا کرده و باعث تولید تنشهای مخرب درونی شده و لذا بتن ترک می خورد. ترکها و درزهائیی که نتیجه یخ زدگی و ذوب متناوب می باشند، باعث می گردند سطح بتن به صورت پولکی درآمده و بر اثر فرسایش، خرابی عمق بیشتری یابد بنابراین عمل یخ ز دگی بتن و میزان تخریب حاصله، بستگی به درجه تخلخل و نفوذپذیری بتن دارد که این موضوع علاوه بر تأثیر ترکها و درزهاست.

1-8- نمکهای ذوب یخ
(DE-ICING SALTS)
اگر برای ذوب نمودن یخ بتن، از نمکهای ذوب یخ استفاده شود، علاوه بر خرابیهای حاصله از یخ زدگی، ممکن است همین نمکها نیز باعث خرابی سطحی بتن گردند. چون باور آن است که خرابیهای حاصل از نمکهای ذوب یخ، در نتیجه یک عمل فیزیکی به وقوع می پیوندد، غلظت نمکها، موجود بودن آبی که قابلیت یخ زدگی داشته باشد و در کل فشارهای هیدرولیکی و غشایی (OSMOTIC) نقش بسیار مهمی در دامنه و وسعت خرابیها ایفا می کنند.

1-9- عکس العمل قلیایی سنگدانه ها
(ALKALI-AGGREGATE REACTION)
در این قسمت می توان از واکنشهای "قلیایی- سیلیکا" و "قلیایی- کربناتها" نام برد.
عکس العمل قلیایی – سیلیکا(ALKALI-SILICA) عبارتست از: ژلی که از عکس العمل بین هیدروکسید پتاسیم و سیلیکای واکنش پذیر موجود در سنگدانه حاصل می شود. بر اثر جذب آب، این ژل انبساط پیدا کرده و با ایجاد تنشهایی منجر به تشکیل ترکهای درونی در بتن می شود. واکنش قلیایی –کربنات، بین قلیاهای موجود در سیمان و گروه مشخصی از سنگهای آهکی (DOLOMITIC) که در شرایط مرطوب قرار می گیرند، به وقوع می پیوندد. در اینجا نیز انبساط حاصله باعث می شود تا ترکهایی ایجاد شود یا در مقاطع باریک خمیدگیهایی به وجود آید.

1-10- کربناسیون
(CARBONATION)
گاه لایه حفاظتی که در مجاورت آرماتور داخل بتن موجود است، در صورت کاهش PH بتن اطراف، به کلی آسیب دیده و از بین می رود. بنابراین نفوذ دی اکسید کربن از هوا، عکس العملی را با بتن آلکالین ایجاد می نماید که حاصل آن کربنات خواهد بود و در نتیجه درجه PH بتن کاهش می یابد. همچنان که این عمل از سطح بتن شروع شده و به داخل بتن پیشروی می نماید؛ آرماتور بتن تحت تأثیر این عمل دچار خوردگی می گردد. علاوه بر خوردگی، دی اکسید کربن و بعضی اسیدهای موجود در آب دریا می توانند هیدروکسید کلسیم را در خود حل کرده و باعث فرسایش سطح بتن گردند.

1-11- علل دیگر
(OTHER CAUSES)
علل بسیار دیگری نیز باعث آسیب دیدگی و خرابی بتن می شوند که در سالهای اخیر شناسایی شده اند. بعضی از این عوامل دارای مشخصات خاصی بوده و کاربرد بسیار موضعی دارند. مانند تأثیر مخرب چربیها بر کف بتن کشتارگاهها، مواد اولیه در کارخانه ها و کارگاههای تولیدی، آسیب حاصله از عوارض مخرب فاضلابها و مورد استفاده قرار دادن سازه هایی که برای منظورها و مقاصد دیگری ساخته شده باشند، نه آنچه که مورد بهره برداری است. مانند تبدیل ساختمان معمولی به سردخانه، محل شستشو، انباری، آشپزخانه، کتابخانه و غیره. با این همه اکثر آنها را می توان در گروههای ذیل طبقه بندی نمود:
(الف) ضربات و بارههای وارده (ناگهانی و غیره) در صورتی که موقع طراحی سازه برای این گونه بارگذاریها پیش بینیهای لازم صورت نگرفته باشد.
(ب) اثرات جوی و محیطی
(پ) اثرات نامطلوب مواد شیمیایی مخرب
در این بخش از کتاب عملیات بهسازی که عبارت از آماده سازی سطوح و اجرای روشهای مناسب تعمیر و مرمت و تقویت می با شد، شرح داده شده است.

2- عملیات ترمیمی
(REMEDIAL- ACTION)
پس از اینکه عامل یا عوامل سازه دقیقاً مشخص شد، مهندسین مسؤول با در نظر گرفتن هزینه اقدامات لازم، عملیاتی را که برای استفاده و ادامه بهره برداری از سازه برای مدت مورد نظر ضروری است، به کارفرما ارائه می دهند. این عملیات ممکن است شامل خراب کردن و از بین بردن کامل سازه و ساخت مجدد آن باشد یا اینکه تعمیرات اساسی صورت گیرد و یا اینکه روشهایی اتخاذ شود تا پیشروی خرابی و فرسودگی را در سازه کاهش دهد. البته این امر یعنی کاستن از سرعت پیشرفت خرابی در سازه، در مواقعی ضرورت می یابد که امکان تعمیرات اساسی پیشگیری کننده وجود نداشته باشد، مانند تخریبی که علت اصلی آن عکس العمل واکنش قلیایی- سیلیکا(ALKALI- SILICA) می باشد.
در هر حال اگر در مراحل تشخیص و ارائه راه حل، تعمیر سازه به عنوان تصمیم مقتضی، اتخاذ شده باشد، با در نظر گرفتن نوع سازه بتنی، طرق متعددی برای اجرای این تعمیرات موجود می باشد که اعم آنها عبارتند از:
(الف) جایگزین نمودن تمام یا قسمتی از المانهای سازه
(ب) تزریق و تلقیح ترکها
(پ) چسباندن المانهای فلزی کمکی (مانند آرماتور، صفحات فلزی، بخیه و …)
(ث) پوششها
از آنجا که با توجه به موقعیت و موضع مناطق تحت تعمیر سازه، ممکن است عمل تعمیر در شرایط کاملاً خشک، نیمه خشک، و داخل آب (مغروق) انجام گیرد، مطالبی که در پی خواهد آمد، شامل تمامی روشهای مرتبط و معمول در صنعت بتن می باشد.

2-1- آماده سازی سطوح
(SURFACE PREPARATION)
قبل از انجام و اعمال سیستم تعمیری، سطوح بتن مادر (قدیم) بایستی کاملاً آماده گردد. از جمله اهداف اصلی آماده سازی سطوح را می توان موارد زیر ذکر نمود:
(الف) بر طرف نمودن تمامی تکه ها و قطعه های نا مناسب و نرم و جدا شدهء بتنی جهت ایجاد سطحی مناسب با مقاومت کافی.
(ب) تمیز نمودن تمامی سطوح از آلودگیها. این آلودگیها مانع از ایجاد چسبندگی لازم بین لایه تعمیری و بتن مادر می گردند.
(پ) آشکار نمودن و در دسترس قرار دادن طول و یا عمق آرماتورها برای تمیز کردن، تقویت، پوشش و…
(ت) ازدیاد درجه زبری سطوح بتنی جهت ایجاد سطح تماس بیشتر بین بتن مادر و لایه تعمیری و همچنین ازدیاد قفل و بست مکانیکی.

2-1-1 تمیز نمودن با اسید، شستن با اسید، اسید خراشی
(ACID ETCHING)
این روش، علاوه بر تمیز نمودن، درجه زبری سطح را نیز افزایش می دهد. با توجه به اهداف تعمیرات مورد نظر، اسید هیدروکلریک رقیق شده را روی سطح بتنی ریخته و سپس با برس زبر سطح مذکور را با شدت می سایند، تا زمانی که عمل ایجاد حباب متوقف گردد. پس از کاربرد اسید مذکور، سطوح بتنی سریعاً با آب شستشوی کامل داده شده، به طریقی که آب بر روی سطح جاری گردد و آلودگیهای اسیدی را از بین ببرد. درجه زبری سطح بتن بستگی خواهد داشت به قدرت اسید و عمل برس زدن. از آنجا که اسید مذکور برای پوست ضرر دارد، لازم است که اقدامات ایمنی مناسبی جهت اجتناب از آلودگی به اسید و همچنین تهویه مناسب صورت گیرد. لازم به یادآوری است که علاوه بر اسید هیدروکلریک، اسید ارتوفسفریک نیز برای تمیز کردن سطوح بتنی به کار گرفته شده است.

2-1-2 برس زدن
(WIRE BRUSHING)
در نقاطی که قطعات و تکه های شل روی سطوح بتنی چسبیده است، استفاده از برس زدن جهت تمیز نمودن سطوح، از معمولترین روشها می باشد. مثلاً در مناطقی که جلبکها و گیاهان دریایی روییده اند این روش به کار می رود. نقطه ضعف این روش کند بودن آن می باشد و عملاً وقت زیادی جهت حصول نتایج مطلوب صرف می شود.

2-1-3 چکش زدن
(JACKHAMMERING)
این روش در مواقعی مورد استفاده قرار می گیرد که علاوه بر برطرف نمودن تکه ها و قطعات شل، ایجاد زبری لازم بر روی سطوح از اهداف آماده سازی باشد.

2-1-4 سند بلاست و گریت بلاست (شن و ساچمه پاشی)
(SAND OF GRIT BLASTING)
این روش یکی از روشهای بسیار مناسب است، چرا که علاوه بر تمیز نمودن سطوح بتنی، طریقه ایده آلی نیز جهت تمیز نمودن سطوح آرماتورها سایر فلزات از زنگ زدگی و سایر آلودگیها به شمار می آید. این روش علاوه بر تمیز نمودن سطح، درجه زبری سطوح را نیز افزایش می دهد. بایستی توجه داشت که گرد خاک حاصله در این روش آن را بر جاهای بسته مناسب نمی سازد.


2-1-5 وترجت (آب فشاری) با مواد ساینده و بدون آن
(WATER JETTING WITH OR WITHOUT ABRASIVE)
این روش که وترجت با فشار بسیار بالا می باشد، هم می تواند به همراه مواد ساینده از قبیل شن و ساچمه به کار کرفته شود و هم بدون مواد ساینده. از امتیازات این روش آن است که بدون تولید گرد و خاک، سطوح بسیار تمیزی ایجاد می کند که علت این امر وجود آب می باشد. بایستی توجه داشت که در این روش رعایت موارد ایمنی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

2-1-6 روشهای دیگر
(OTHER METHODS)
علاوه بر روشهایی که شرح آنها گذشت، روشهایی نیز از قبیل جت آتش (فواره آتش)، عمل آوری توسط تفنگهای سوزنی، سائیدن، اسکراپر دستی و دستگاههای دوار برقی، موجود می باشد که بسته به شرایط محیط، سطح بتن تعمیری و انتظاراتی که از تعمیرات می رود، مورد استفاده واقع می شوند.
2-2 طرق مختلف ترمیم
(REPAIR TECHIQUES)
در این قسمت، روشهای مختلف ترمیمی که در صنعت بتن معمول هستند، شرح داده می شوند. این روشها شامل پر کردن ترکها، جایگزین نمودن قسمتهایی از سازه که از دست رفته اند، اضافه نمودن قطعات جدیدی برای سازه موجود، اعمال حفاظهای سطحی و همچنین تعمیراتی است که صرفاً جنبه زیباسازی دارند.

2-2-1 تزریق ترکها
(CRACK INJECTION)
ترکهای باریکی را می توان به طریقه تزریق رزینهای اپوکسی پر نمود. در این روش، نقاط تزریق متناوباً با فواصل کوتاهی در طول ترک قرار داده شده و سپس سطح ترک کاملاً آب بند(SEAL) می شود تا از فرار و نشست رزین در مدت تزریق جلوگیری گردد. روش تزریق به این صورت است که رزین از یک نقطه تزریق شده و سپس اطمینان حاصل می گردد که عمل تزریق تا نقطه بعدی کاملاً صورت گرفته و خلل و فرجهای اطراف پر شده است. در این روش، مواد تزریقی به صورت مداوم (لاینقطع) به ترتیب از نقاط مختلف تزریق، پمپ می شود تا اطمینان حاصل گردد که علاوه بر مسیر اصلی ترک، کلیه خلل و فرجها نیز کاملاً پر شده اند.
در صورتی که که ابتدا و انتهای ترک در یک سطح (از جهت ارتفاع) نباشد تزریق بایستی از پایین ترین نقطه آغاز و به بالاترین نقطه ختم گردد؛ و همچنین برای حصول اطمینان از پر شدن مطلوب ترک از مواد تزریقی، از لوله های شفاف استفاده می شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 39   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسیب شناسی بتن

دانلود رساله دکتری رشته باستان شناسی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود رساله دکتری رشته باستان شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود رساله دکتری رشته باستان شناسی


دانلود رساله دکتری رشته باستان شناسی

 

 

 

 

 

 

 

 

   ** دانلود متن کامل پایان نامه با فرمت ورد  word **

 دانلود رساله دکتری رشته باستان شناسی با مــوضوع بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی در ابهرورد

 

رساله­ دکتری رشته­ی باستان­شناسی (Ph.D)

 

مــوضوع

بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی حوزه­ جغرافیایی ابهرورد

 

سپاس و ستایش خداوند بی­همتا را سزاست که هرچه نیک است و خوب است از اوست و برای او لیک از آنجایی­که هر آنکه سپاسگزار آفریدگان نباشد، سپاسگزار آفریدگار نیست. بر خود لازم می­دانم سپاسگزار همه­ی کسانی باشم که در طول زندگی و تحصیل یار و یاور و مشوق من بودند؛ پیش از همه خانواده­ی عزیزم بویژه پدر و مادر فداکار، برادر مهربان و خواهران عزیز و همسر مهربانم و سپس همه­ی معلمان و استادانم از نخستین مراحل تحصیل تاکنون بویژه خانم­ها پرپینچی، روغنی زنجانی و مرادی و آقایان مظفری، زارع و مافی و سایر معلمان و دبیرانم در مراحل ابتدایی، راهنمایی و متوسطه که امکان ذکر نام تک­تکشان نیست، استادانم در دانشگاه­های تهران و آزاد اسلامی واحد علوم­تحقیقات بویژه مدیون و مرهون الطاف و مراحم استادان راهنما و مشاورم آقایان دکتر محمدرحیم صراف، دکتر میرفتاح و دکتر طاووسی هستم که بزرگوارانه یار و همراه من در این راه بودند؛ از همه­ی این عزیزان سپاسگزارم و در برابر عظمت روحشان سر تعظیم فرو می­آورم.

سپاسگزارم از همکار خوبم آقای ابوالفضل عالی که بزرگوارانه تمامی اطلاعات حاصل از زحماتش را جهت انجام کار پایان­نامه در اختیار من نهاد که بدون همراهی و همدلی ایشان انجام این کار ممکن نمی­بود؛ و همچنین اعضای هیأت بررسی باستان­شناسی ابهر و خرم­دره آقایان قمری، آبیان، قربانی، شورمستی و افشار و بویژه آقای محمد قمری که زحمت زیادی برای ساماندهی و تنظیم اطلاعات این پایان­نامه متحمل شدند.

سپاسگذار دوستان خوبم در شرکت کهن­دیارپژوهان آقایان دکتر نجفی و مهندس رضا آخوندی هستم، بویژه آقا رضای عزیز که گام به گام همراه و همدل من بودند و همچنین آقای مهندس رحمتی مدیر وقت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان زنجان، آقایان علی عزیزخانی و رحمت نادری، سرکار خانم مؤمنی و … که من را یاری نمودند و خداوند یار و یاورشان باد.

در پایان جا دارد از دوستان عزیزی یاد کنم که همراهی و همدلی همگیشان از بزرگترین سرمایه­های زندگی من است و در تمام دوران تحصیلات عالی دانشگاهی لطفشان همواره شامل حال من بوده و هست؛ آقای دکتر محمد بهرام­زاده رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قزوین، آقای دکتر عباس مترجم مدیر گروه باستان­شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان ، آقای دکتر یعقوب محمدی­فر رییس دانشکده هنر دانشگاه بوعلی سینا و آقای دکتر اصغر هُدایی.

 

چکیده

حوزه­ی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی­اش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دوره­ی اشکانی می­تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمال­غرب کشور در دوره­ی اشکانی یاری دهد.

این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دوره­ی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزه­ی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستان­های ابهر و خرم­دره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعه­ی گونه­ شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دوره­ی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دوره­ی اشکانی استقرارها نسبت به دوره­ی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دوره­ی بعد ( ساسانی) به اندازه­ی دوره­ی اشکانی نیست؛ این نشان­گر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره­ی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر می­رسد فرهنگ مادس منطقه در دوره­ی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگی­های بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمال­غرب کشور تا حدی متمایز می­کند.

 

مقدمه

 

اوضاع و احوال سرزمین ایران در محدوده زمانی حدود پنج قرنی پس از فروپاشی سلوکیان تا برآمدن ساسانیان آنچانکه باید و شاید دانسته شده است در این دوره طغیان و خیزش ناگهانی قوم ایرانی “پرثوه” بر علیه سلوکیان زمینه ساز پدید آمدن حکومتی شد که به تدریج از یک قدرت محلی به حکومتی جهانی تبدیل شد. حکومتی که در دوران اوج و عظمتش به راستی شایسته لقب «امپراتوری» است. امپراتوری ای که گاه به مصداق خاستگاه قومی­اش “پارتیان” و گاه به مناسبت نام جد بنیان گذارانش “اشکانی” نامیده می‌شود.

تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمین ایران در دوره اشکانی عمداً یا سهواً مورد غفلت واقع شده طوریکه منابع تاریخی ایران اشارات اندکی به این دوره دارند و حتی در شاهنامه فردوسی نیز که به نوعی بیانگر بخش قابل توجهی از تاریخ اساطیری ایران و ایرانیان است تعداد ابیاتی که به تاریخ اشکانی اشاره دارد بسیار ناچیز است و خود حکیم طوس در این خصوص می گوید:

             از ایشان به جز نام نشنیده­ام                     نه در نامه­ی خسروان دیده­ام

بیشترین اطلاعات تاریخی پیرامون اشکانیان برگرفته ازمنابع تاریخی رومیان است که ضمن ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای امپراتوری روم آنجاهایی که این رخدادها به نوعی به ایران و ایرانیان مرتبط بوده اشاراتی نیز به تاریخ ایران شده بسیاری از اندیشمندان سکوت منابع ایرانی در خصوص تاریخ اشکانی را ناشی از بی­توجهی عمدی ساسانیان به تاریخ و فرهنگ اشکانی و حتی به رغم برخی تلاش آنها در نابودی آثار اشکانی می­دانند. به این دلیل که گویا ساسانیان اشکانیان را بیگانگانی می­پنداشتند که غاصب حکومت ایران و تاج و تخت شاهنشاهی هخامنشی هستند.

به هر حال صرفنظر از این مباحث که پرداختن به آنها در این مجال نمی­گنجد پژوهشهای باستان­شناسی این امکان را فراهم می­آورد تا فارغ از صحت و سقم مدراک تاریخی با استناد به بقایای ملموس مادی بتوان تصویری واقعی از تحولات و تطورات فرهنگی دوره اشکانی به دست داد.

تا چند دهه پیش کمبود و پراکندگی یافته­های باستان­شناسی دوره اشکانی (به ویژه در سرزمین اصلی ایران) باعث شده بود که اطلاعات باستان­شناختی از فرهنگ اشکانیان بسیار کم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخیر در نتیجه تلاش باستان­شناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهی محوطه­های باستانی مربوط به دوره اشکانیان در یک گستره وسیع جغرافیایی از آن آسیای مرکزی تا سوریه شناسایی و مطالعه شوند و از این رهگذر امکان آن فراهم آید تا با استناد به جدیدترین یافته‌های علمی بتوان تصویری صحیح تر از فرهنگ و تمدن ایران در دوره اشکانی به دست داد. در این بین آنچه بسیار ضروری می نماید داشتن تصویری کلی از پراکندگی سکونتگاهها و الگوهای استقراری دوره اشکانی در گستره فلات ایران است تا از این طریق بتوان ضمن شناخت و درک صحیح­تر وضعیت کلی مناطق و نواحی و مراکز مهم ایران در دوره اشکانی به انتخاب گزینش و معرفی نقاط و اماکنی پرداخت که باستان­شناسان بتوانند با شیوه­های خاص مطالعاتی خویش (گمانه زنی، لایه نگاری ، کاوش) از آن مکان ها اطلاعاتی فراهم آورند که به توسعه و تکمیل دانسته­های ما در مورد اشکانیان بینجامد.

در همین راستا در دهه­های اخیر باستان­شناسان ایرانی و خارجی فعالیت­های قابل توجهی انجام داده‌اند اما در بسیاری از مناطق ایران از جمله منطقه مورد نظر این پژوهش ، مطالعات جدی انجام نگرفته است.

دشت میان کوهی ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبیعی بین فلات مرکزی و شمال­غرب ایران با ویژگی‌ها و قابلیت­های خاص اقلیمی­اش پتانسیل لازم جهت استقرار جوامع انسانی را دارا می باشد. لیکن به دلیل فقدان یا کمبود مطالعات و پژوهشهای دقیق باستان­شناختی وضعیت کلی این منطقه در دوران تاریخی به ویژه اشکانی چندان روشن نیست این در حالیست که در مناطق مجاور آن (آذربایجان،‌کرمانشاه‌، همدان) آثار فراوانی از دوره اشکانی شناسایی شده و به همین دلیل می­توان گفت منطقه مورد نظر این پژوهش همچون حلقه مفقوده­ای است که مطالعه آن می تواند ما را درک و شناسایی بهتر شمال­غرب ایران و عصر اشکانی و نیز کم و کیف ارتباطات احتمالی این منطقه با سایر مناطق ایران در آن دوره یاری دهد.

سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از :

  • آیا فرهنگ مادی منطقه جغرافیایی ابهررود در دوره اشکانی به ویژه با تأکید بر گونه­شناسی سفال منطقه – ویژگیهای بومی ومحلی دارد یا اینکه، این حوزه جغرافیایی بخشی از گستره فرهنگی مناطق پیرامونی می­باشد؟
  • آیا الگوی استقراری دوره اشکانی حوزه جغرافیایی ابهررود با سایر مناطق استان تفاوت دارد؟
  • آیا در منطقه ابهررود می توان شواهدی از مراکز استقراری مهم دوره اشکانی –شهر، مرکز نظامی و نظایر آن- بدست آورد؟
  • آیا موقعیت جغرافیایی منطقه ابهررود تأثیر عمده‌ای در ماهیت استقرارهای اشکانی داشته است؟

 

 

سابقه تحقیق:

این پژوهش در قالب بررسی سیستماتیک میدانی برای نخستین بار پیشنهاد می­گردد و معدود کارهای انجام شده به شرح زیر می­باشد:

  • برخی بررسی­های پراکنده که نتایج آنها منتشر نشده است.
  • اطلاعات خاصی که در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور موجود است قابل استناد خواهد بود.
  • برخی مطالعات باستان­شناختی موردی نظیر کاوش و لایه نگاری که در سال های اخیر توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است.

 

هدف تحقیق :

این پژوهش با استناد به داده­های حاصل از یک بررسی سیستماتیک باستان شناختی درجستجوی یافتن پاسخی منطقی و دقیق به سؤالاتی است که درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر برای باستان­شناسان مطرح است تا از این راه بتوان به اهدافی چون شناخت دقیق الگوهای استقراری آن دوره شناسایی مراکز عمده استقراری، شناسایی مسیرهای ارتباطی منطقه، شناسایی منابع طبیعی موجود و ارتباط آنها بامحوطه­های باستانی برآورد احتمالی و مطالعه‌ی پراکنش جمعیت منطقه، تعیین نوع و وضعیت استقرارها (کوچرو یا یکجانشین)، تبیین کرونولوژی منطقه در دوران تاریخی (مخصوصاً در دوره پارتی)، تأثیر اقلیم بر فرهنگ و محلی و … دست یافت. بدیهی است پاسخگویی دقیق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتایج حاصله از یک بررسی باستان­شناختی میسر نخواهد بود معهذا این پژوهش سعی دارد حتی­المقدور ضمن تلاش برای پاسخگویی به سوالات فوق مشخصاً مکان­ها و محوطه­هایی را معرفی نماید که درصورت مطالعه دقیق آنها از طریق کاوش و لایه­نگاری و گمانه زنی، اطلاعات لازم جهت پاسخگویی به سوالات فوق­الذکر فراهم آید.

قاعدتاً یکی از اهداف اولیه این پژوهش مطالعه‌ی فرهنگ سفالگری دوره اشکانی منطقه می­باشد که ما را در دستیابی به اهداف بیان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.

 

روش کار و تحقیق :

تا چندی پیش در باستان شناسی بررسی بیشتر به منظور شناسایی و انتخاب محوطه­هایی جهت انجام کاوش به کار می­رفت ولی امروزه به عنوان یک شیوه مستقل مطالعاتی درپژوهشهای باستان­شناسی کاربری فراوان دارد و به این ترتیب بخش عمده­ای از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستان­شناسی پر می‌شود.

بررسی باستان شناسی چون معمولاً هزینه کمتری دارد و نیز هیچگونه نقش تخریبی ندارد (برخلاف کاوش) یکی از ساده­ترین و عملی­ترین و درعین حال کارآمدترین شیوه­های کسب اطلاع از تحولات فرهنگی جوامع باستانی و تاریخی است؛ در این شیوه مطالعاتی در کنار شناسایی محوطه­ها می­توان کمابیش به اهدافی چون درک چگونگی توزیع فعالیت­های انسانی، تعیین کم و کیف ارتباط بین انسان و محیط و به تبع آن منابع زیست محیطی و طبیعی و … دست یافت.

بررسی باستان­شناسی را می­توان از نظر محدوده جغرافیایی پژوهش به دو گروه تقسیم کرد: گروه اول بررسیهای ناحیه­ای و منطقه­ای[1] هستند که درآن یک محدوده جغرافیایی بررسی می­شود و گروه دوم بررسیهای تک مکانی[2] هستند که درآن یک محوطه خاص انتخاب و به طور دقیق و جزیی مورد بررسی قرار می­گیرد. از سوی دیگر در اتخاذ استراتژی پژوهشی، بررسی­های باستان­شناسی ممکن است به صورت ژرفانگر[3] و یا پهنانگر[4] طراحی شدند. علاوه براین اتخاذ شیوه­ای سیستماتیک و یا عمومی از دیگر راههای انجام بررسیهای باستان­شناسی است.

شیوه­ای که در باستان­شناسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراین روش باستان­شناسی به معرفی مکان­های باستانی و ارائه گاهنگاری پیشنهادی، مشخص کردن کم و کیف آثار و تعیین و ثبت موقعیت آثار برروی نقشه می­پردازد و سپس بر اساس این داده­ها به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله    می­پردازد؛ و از این راه به تلاش برای سازماندهی اطلاعات و تعیین خط مشی پژوهش درمراحل آینده بپردازد.

این پژوهش نیز یک بررسی منطقه­ای پهنانگر است که با اتخاذ شیوه عمومی انجام می­پذیرد. این تحقیق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات کتابخانه­ای و شناسایی جامع منابع و مستندات و نیز استفاده از نتایج بررسی­ها و کاوش­های باستان شناسی و مطالعات پیشین 2. مطالعات میدانی شامل بررسی        باستان­شناسی در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقه­بندی اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آن­ها با استفاده از روش­های علمی رایج در پژوهش­های باستان شناختی 4. جمع­بندی، نتیجه­گیری و تدوین و تألیف پایان­نامه.

ب- روش گرد­آوری اطلاعات : (میدانی – کتابخانه ای و غیره)

اطلاعات موردنیاز از طریق فیش برداری از اسناد و متون علمی و استنادات مورخین یونانی و رومی و اسلامی، بررسی­های باستان شناسی و نمونه­گیری از مواد فرهنگی بدست آمده درجریانات مطالعات میدانی، دراین تحقیق برای سامان دهی داده­ها و مواد گردآوری شده و سهولت ارجاع آن­ها، بااستفاده از GPS محوطه­های مطالعه شده شماره­گذاری و به دقت برروی نقشه پیاده خواهند شد.

 

ابزار گردآوری اطلاعات :

ابزار گردآوری اطلاعات درمطالعات کتابخانه­ای شامل فیش­بردای و عکس­برداری و تهیه نسخه طرح­ها و تصاویر موجود در منابع تاریخی و گزارش­ها و مقالات علمی مربوط به موضوع می­باشد و درمطالعه میدانی مشخصات مواد فرهنگی گردآوری شده به ویژه نمونه سفال­ها درکارت­های مخصوص ثبت و ضبط شده و نهایتاً اطلاعات کلی نمونه­های جمع آوری شده درجداول و نمودارها ترسیم ثبت خواهند شد.

 

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :

از آنجائیکه هدف اصلی تحقیق، تببین وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه در دوره اشکانی با شناسایی محوطه­های باستانی آن دوره است و مهمترین دستاوردی مادی بررسی باستان شناختی «سفال» است؛ برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری «تحلیل رود واحد تحلیل «خوشه» است، یعنی به جای تکه­های سفال، گروهی از آن­ها که به گونه­ای با یکدیگر نسبت دارند، مورد بررسی قرار می­گیرد. این روش در جمع­بندی­های زیستگاهی و تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقه­ای و همخوانی گاهنگاری مکان­های باستانی با یکدیگر از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. دراین تجزیه و تحلیل داده­های سفالی بدست آمده از  محوطه­های باستانی که پیشتر مطالعه و شناسایی شده­اند به عنوان شاخص انتخاب و داده­های بدست آمده از محوطه­های حوزه جغرافیایی ابهررود با آنها سنجیده خواهد شد.

[1] . Regional survey

[2] . site survey

[3] . Intensive

[4] . Extensive

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود رساله دکتری رشته باستان شناسی

دانلود پایان نامه جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ ۱۹۹ ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پایان نامه جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ ۱۹۹ ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ ۱۹۹ ص


دانلود پایان نامه جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ ۱۹۹ ص

 

 

 

 

 

 

مطالب این پست : دانلود پایان نامه جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ 199 ص

پایان نامه مقطع کارشناسی

   با فرمت ورد  word  ( دانلود متن کامل پایان نامه  )

 

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است. همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند. (ادیبی سده، 1379:8)

پولمولوژی، ترکیبی از واژه های یونانی polemos به معنای «جنگ» و logos به معنای «بررسی و شناسایی» است و در شکل کلی می توان ان را «علم جنگ» نامید. پولمولوژی به مطالعه شکل ها، علت ها، نتیجه ها و عملکردهای جنگ به عنوان یک پدیده اجتماعی می پردازد. (بوتول، 1:1368)

جنگ، بی تردید، شگفت انگیزترین پدیده اجتماعی است. اگر بنا به گفته دورکیم جامعه شناسی بیان تاریخ به صورتی دیگر باشد، می توان گفت که جنگ آفریننده تاریخ است. در واقع، تاریخ صرفاً با توصیف کردن کشمکش های مسلحانه آغاز شده است و بعید می نماید زمانی برسد که این پدیده کاملاً از بین برود، زیرا جنگ ها مشخص ترین مبادی تاریخ، و در عین حال، مرزهایی هستند که مراحل مهم حوادث را از یکدیگر متمایز می کنند. تقریباً نمامی تمدن های معروف بر اثر جنگ از بین رفته اند. همه تمدن های جدید نیز با رخ دادن جنگ پا به عرصه وجود نهاده اند. سیادت هایی که هر از چندگاه، نوعی جامعه خاص را در صدر جوامع بشری می نشانند، زاده جنگ هستند و مشروعیت خود را از آن ئیم گیرند.

به علاوه، جنگ یکی از عوامل اصلی تقلید جمعی است که در تغییرات اجتماعی نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. جنگ بسته ترین جوامع را وا می دارد تا دیر یا زود دروازه های خود را بگشایند؛ مانند چین، ژاپن یا مراکش در طول قرن اخیر. جنگ احتمالاً نیرومندترین شکل تماس تمدن ها با یکدیگر است. جنگ انزوای روانی را به زور از بین می برد و حتی در نوع پوشش نیز تأثیر می گذارد. از روی برش لباس نظامیان می توان فاتح حقیقی جنگی را که سال ها پیش درگرفته است تشخیص داد؛ بعد از حکومت ناپلئون، از لباس های نظامی فرانسوی تقلید می کردند، پس از سال 1918 از لباس های نظامی انگلیسی، و امروز از لباس های نظامی امریکایی و روسی تقلید می کنند.

مختصر اینکه جنگ از تمامی شکل های تحولات حیات اجتماعی مهم تر است. جنگ نوعی «تحول شتابان» است. بنابراین، شاید تعجب آور باشد که چرا تا کنون علمی واقعی به نام «جنگشناسی» یا «پولمولوژی» به وجود نیامده است. به راستی، چرا کمتر محققی به مطالعه عینی ویژگی ها و جنبه های عملکردی جنگ، که مهم ترین پدیده اجتماعی است، رغبت نیافته است؟ از نیم قرن پیش تا کنون شاهد افزایش آزمایشگاه هایی هستیم که به مطالعه تخصصی برروی بیماری های مهلک مانند سرطان، سل، طاعون و تب زرد می پردازد.

تعداد این آزمایشگاه ها مدام در حال افزایش است و باید چنین باشد. اما چرا برای مطالعه جنگ که به تنهایی بیش از همه بلایا و آفات قربانی گرفته و مصیبت وبه بار آورده است، جتی یک مؤسسه تحقیقاتی تأسیس نشده است؟

ارسطو می گوید که علم، زاده حیرت است. می توان گفت نخستین چیزی که مانع مطالعه علمی موقله جنگ می شود این است که این پدیده در عین حیرت انگیز بودن، برای ما به قدری عادی است که به سختی می توانیم از آن شگفت زده شویم. پرودن[1]، نظریه پرداز سوسیالیست فرانسوی می گوید: (هیچ خواننده ای نیاز ندارد به او بگویند که جنگ از لحاظ فیزیکی یا تجربی چگونه چیزی است. هر کس تصویری از جنگ دارد؛ بعضی به سبب آنکه خود شاهد جنگ بوده اند، جمعی به علت ارتباطات عدیده ای که با جنگ داشته اند و بسیاری به علت آنکه خود مستقیماً جنگیده اند. بنابراین، ابتدا باید با اسن بداهت کاذب جنگ مبارزه کرد. در این مورد، بداهت ناشی از عادتی روانی است دکه از بچگی در ما به جا مانده است. تمام پسربچه ها دوست دارند از سربازان تقلید و جنگ بازی کنند.»

دومین مانع بر سر راه مطالعه علمی جنگ، این است که جنگ ظاهراً به طور کامل به اراده ما بستگی دارد. جنگ آغاز و پایانی دارد و در لحظه ای مشخص با همه تشریفات سیاسی و مذهبی خاص خود شروع می شود. برای جنگ دلایلی برمی شمارند که از مدت ها پیش از طریق بحث و مشورت تدارک دیده شده اند. به نظر ما، اگر هر جنگی مستقلاً در نظر گرفته شود، ارادی، قابل اجتناب و صرفاً معلول تصمیمی که از دیرباز سنجیده و پخته شده است، به نظر خواهد رسید.

بی شک این اعتقاد که جنگها کاملاً ارادی و آگاهانه اند، از مانعی اصلی سرچشمه می گیرد که بر سر راه مطالعه علمی جنگها قرار دارد. در اینجا سخن از یک «مغالطه حقوقی» به میان می اید. با وجود تکذیب مکرر تاریخ، حقوقدانان هنوز جنگ را از مقوله نزاع میان افراد، مشاجره، دوئل یا کشمکش توأم با فحاشی می دانند. گاهی با نیز به تقلید از قراردادهای حقوقی خصوصی یا قانون جزا، برای پیمان ها، دادگاه ها یا قوانین بین المللی طرح هایی تهیه می کنند. عده ای می خواهند با نوعی آئین، مطابق الگوی قواعد جنگ تن به تن یا مقررات بوکس و فوتبال، برای جنگ مقرراتی تدوین کنند. طرح های حاکمیت نیز تا کنون حاصلی جز بازنویسی حقوق خصوصی، یا حداکثر حقوق خانخانی با تعبیر خاص آن از حکمیت تیولداران در منازعات، مانند دادگاه بارون ها، حاصلی نداشته است.

اگرچه این همه، مسکن هایی آنی هستند و راه حل های موقت اند، هرچه قدر مشروع و قابل درک باشند، مانع اصلی بر سر راه مطالعه علمی جنگ ها به حساب خواهند آمد (بوتول، 1368: 4-2). بدین ترتیب، می توان گفت و صاحبنظران علوم اجتماعی، توجه نسبتاً ناچیزی به مطالعه در باره جنگ نشان داده اند. (باتومور، 1357: 249)

 

کلیات و مقررات

جنگ ایران و عراق

پس از یک رشته تنش های سیاسی و برخوردهای مرزی که چند صباحی بعد از انقلاب اسلامی 1357 بین دو کشور ایران و عراق پدیدار شد، سرانجام در 31 شهریور 1359، دولت عراق یک جنگ خانمانسوز را علیه ایران آغاز کرد که هشت سال ادامه داشت.

فصلنامه فرهنگی – اجتماعی گفتگو در شماره 23 خود در این باره می نویسد: «اشاره به زمینه تاریخی این رویارویی گذشته از اختلافات مرزی دیرینه ایران و عراق که از سابقه ای چند صد ساله[2] برخوردار بود، یکی از ریشه های اصلی این تنش را در شکل گیری نوعی ناسیونالیسم رادیکال در جهان عرب باید جستجو کرد که در سال 1958 با پیروزی کودتای عبدالکریم قاسم، تحولات عراق را نیز تحت الشعاع خود قرار داد. از این مرحله به بعد بود که جهان بینی حاکم بر بغداد به نحوی روزافزون با فزون طلبی های عربی توأم شد. سیاستی که مطامع ارضی نسبت به ایران یکی از ارکان اصلی آن را تشکیل می داد.

با پیروزی انقلاب و تبدیل ایران به کشوری که تحولات آن می توانست جنبش های اسلامی جاری در کشورهای منطقه و به ویژه حرکت های اسلامی شیعیان عراق را نیز تحت الشعاع قرار دهد. ابعاد جدیدی بر تنش های پیشین افزوده شد. انقلاب سال 1357 در عین افزودن این بعد جدید به مناسبات منطقه ای. با آشفتگی های اجتناب ناپذیری که بالاخص در عرصه آمادگی های دفاعی کشور به دنبال آورد، عراق را بر آن داشت که خط مشی ای تهاجمی اتخاذ کند. عراق در این رویکرد جدید، از حمایت و پشتیبانی بسیاری از کشورهای عرب منطقه. و همراهی قدرت هایی چون ایالات متحده و اتحاد شوروی – هر یک به دلایل خاص خویش – نیز برخوردار بود… پس از دوره ای از برخوردهای حاد مرزی که بعدها روشن شد که هدف عراق از طرح آن ها برآورد توان دفاعی ایران بوده است. با بمباران تعدادی از فرودگاه های عمده کشور توسط نیروی هوایی عراق در 31 شهریور 1359 جنگ آغاز شد. نقشه زیر نقاطی که حملات عراق از آنجا آغاز شده است را نشان می دهد. (مجله گفتگو، 1378: 9-7)

[1] -Pieere Joseph Prodhon

[2] -قبل از شکل گیری کشور امروزی عراق، از زمان صفویه بین دو کشور ایران و عثمانی اختلافات ریشه داری بوجود آمد که منجر به جنگهای خانمانسوزی شد. این اختلافات هرگز به طور ریشه ای حل نشد و پس از فروپاشی دولت مقتدر عثمانی و تشکیل کشور عراق نیز ادامه پیدا کرد.

 

متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ ۱۹۹ ص