فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

کتاب تخصصی مرغ عشق ها

اختصاصی از فایل هلپ کتاب تخصصی مرغ عشق ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب تخصصی مرغ عشق ها


کتاب تخصصی مرغ عشق ها

کتابی برای علاقه مندان به نگهداری حیوانات و مرغ عشق ها اصول نگهداری مرغ عشق و نگهداری و تکثیر آن ها کسانی که قصد خرید این موجود زیبا رو دارن یا از اون نگهداری میکنن حتما به این کتاب نیاز پیدا میکنن


دانلود با لینک مستقیم


کتاب تخصصی مرغ عشق ها

دانلود پاورپوینت روان شناسی عشق 9 اسلاید

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پاورپوینت روان شناسی عشق 9 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت روان شناسی عشق 9 اسلاید


دانلود پاورپوینت روان شناسی عشق 9 اسلاید

 

دسته بندی : پاورپوینت 

نوع فایل:  ppt _ pptx

( قابلیت ویرایش )

 


 قسمتی از محتوی متن پاورپوینت : 

 

تعداد اسلاید : 9 صفحه

روان شناسی عشقpsychology of love عاشق شدن تنها بیماری روانی قابل قبول از نظر جامعه است . الوین سمراد کتاب زوج درمانی جیمز دنوان من هر دو را دوست دارم هم عشق را هم آزادی را ،جانم را فدای عشق و عشقم را فدای آزادی می کنم .
آگاهی ،آزادی به ارمغان می آورد.آزادی این نیست که فقط برای کارهای درست آزاد باشی.
اگر معنای آزادی این بود ،این چه جور آزادی است؟
اگر فقط آزاد هستید که کار های درست انجام دهید،پس آزاد نیستید.آزادی دلالت بر دو جنبه دارد :انجام کارهای درست و غلط.آزادی این حق را موجب می شود که بگویی آری یا خیر.نه گفتن احساس آزادی بیشتر ی به انسان می دهدتا آری گفتن.چون آری یعنی اطاعت ،تسلیم .پس کو آزادی؟
نه یعنی ابراز وجود.نه با وضوح بیشتری ترا معرفی می کند.آری ضعیف است مثل ابر.نه بسیار سخت است مثل کوه.انسان در دو برهه نه می گوید :یکی در کودکی و دیگری در بلوغ جنسی و جسمی خویش که به مادرش نه می گوید و عاشق زن دیگری می شود و این آخرین نه به مادر خواهد بود.اما یادمان باشد که آزادی که با نه گفتن صرف حاصل گردد خیلی کودکانه و نوجوانانه است و اگر در زندگی در دام این نوع آزادی گرفتار شویم از رشد باز می ایستیم . اوشو تعریف شما از عشق؟
تعر یف عشق: از لحاظ لغوی : نام گیاهی که به دور ساقه خود می پیچد. در فرهنگ لغات :دلباختن ، دل دادگی عشق تنها پاسخ رضایت بخش به معمای هستی انسان است که دارای چهار ویژگی است: استقلال ،مسئولیت پذیری ،احتراماحترام و توجه اریک فروم مردی در وصف زنی این واژه را ابراز می کندمثل: دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت وای از آن مست که با مردم هشیار چه کرد ویا حافظ آن د م که به دام سر زلف تو فتاد گفت کز بند غم وغصه نجاتم داد ند در این کارگاه، عشق در ابعاد زیر مورد بررسی قرار می گیرد: الف) در ادبیات کلاسیک ب) در ادبیات معاصر پ) در حوزه روانکاوی ت) در حوزه روانشناسی ث) در حوزه فیزیولوژی عشق چه روندی را طی می کند ؟
به نظر شما سرانجام عشق چیست ؟
در نهایت به پاره ای از سوالات رایج درارتباطات صمیمی پرداخته می شود، سوالاتی نظیر : آیا عشق را پایانی هست؟
چرا عاشق فکر نمی کند؟
چه مدتی عاشقی ادامه خواهد یافت؟
خیانت های زناشویی چه رابطه ای با عشق دارد؟
و ...
.

  متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  توجه فرمایید.

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.
  • هدف فروشگاه ایران پاورپوینت کمک به سیستم آموزشی و رفاه دانشجویان و علم آموزان میهن عزیزمان میباشد. 



دانلود فایل  پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت روان شناسی عشق 9 اسلاید

بیگانه همسری تکمله

اختصاصی از فایل هلپ بیگانه همسری تکمله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 145

 

4-4-4- عشق در شاهنامه:

مقدمه:

حماسه، خلاصه‌ای از سرگذشت زندگی انسان و جلوه‌گاه اندیشه و کردار اوست. روح آدمی نیز همواره درگیر دو نیروی مهر و کین، عشق و نفرت و دوستی و دشمنی است. اگر قرار باشد تصویری کامل از انسان به نمایش گذاشته شود مسلماً فقط به کین ورزی‌ها خلاصه نمی‌شود و صرفاً صحنه‌های رزم به تصویر کشیده نخواهد شد.

شاهنامه‌ی فردوسی التقاطی از انواع ادبیات است هر چند که بخش اصلی آن را داستان‌های رزمی تشکیل داده‌اند اما داستان‌های عاشقانه، داستان‌های غنایی و شاعرانه، افسانه‌های عامیانه، داستان‌های عرفانی و... به چشم می‌خورد. (سرامی، 1383، ص 41)

حماسه مجموعه‌ای از حوادث است که هدفی را دنبال می‌کند اما انگیزه‌ی این حوادث چیست؟ آنچه در درون انسان می‌گذرد انگیزه‌ی حادثه‌هاست و نیرومندترین عاطفه در میان انسان‌ها و مایه‌ی بقای هستی عشق است. در شاهنامه‌ی فردوسی با مجموعه حوادثی هولناک روبرو هستیم که صدای شمشیر و سنان و کوس و دهل آن را وحشت انگیزتر می‌نماید و خاک و خون رنگ خشم و نفرت به این وقایع می‌بخشد. با این همه فردوسی ماهرانه داستان‌های عاشقانه را در آن به نمایش درآورده است.

- عشق در زبان فارسی مهم‌ترین موضوع ادب ایران شناخته شده است. در شاهنامه عشق به صورت بسیار لطیف و کامروا مطرح است. «عشق در شاهنامه طبیعی و انسانی است و وصف‌ها و بیان حالات روانی زن و مرد طبیعی و هنرمندانه است. عشق در شاهنامه جلال و شکوه حماسی دارد و سزاوار پهلوانان شاهنامه است. عشقی بزرگوارانه و نجیبانه و خردمندانه و توأم با وقار و شخصیت حکیمانه‌ی خود فردوسی.» (ریاحی، 1380، ص 299)

در شاهنامه مبحث عشق و زن و تشکیل خانواده و تربیت فرزند از موضوعات مهم و اساسی به شمار می‌رود آن هم عشق پاک، عشق معنوی که از هوی و هوس نیست. عشق پاکی که برای عاشق و معشوق خیری دربر دارد مانند عشق تهمینه به رستم که خیر آن را فردوسی چنین بیان می‌دارد. آن هنگام که رستم عشق تهمینه را می‌پذیرد با خود چنین حدیث نفس می‌کند:

چو رستم بر آن سان پری چهره دید زهر دانشی نزد او بهره دید

و دیگر که از رخش داد آگهی ندید ایچ فرجام جز فرهی

(ج 2، ص 363)

از نگاه فردوسی عشق پاک، محترم و مقدس است نه عشق ناپاکی چون عشق سودابه به سیاوش که حاصلی جز رسوایی و ننگ و گناه نیست.

در شاهنامه بیشتر پهلوانان بزرگ با عشقی پر شور و سرشار از بیم و امید و فراز و نشیب ازدواج می‌کنند. زیرا اینان همواره گوهر و ارزش‌های پهلوانی را در برابر عوامل آلاینده، حفظ کرده‌اند، عشق جزء جدایی ناپذیر حیات پهلوانان و عاملی نیرو بخش است و هرگز منافی با مسئولیت آنان نیست. تمامی عشق‌های عصر پهلوانی از ماجرای زال رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و منیژه گرفته تا نطفه‌ی عشق ناکامی که در دل سهراب به گردآفرید بسته می‌شود همگی پاک و بر وفق طبیعت سالم و نیالوده‌ی زنان و مردان پهلوان است و کوچکترین نشانه‌ای از شید و شعوذه و ریب و ریا ندارد.

«دلدادگان در شاهنامه چهره‌ای آزاده و مردانه و باوقار دارند. دور از خواری و زبونی خود کم بینی و خودآزاری و سوز و گدازی که در غزل‌ها و مثنوی‌های عاشقانه دیده می‌شود. خردمندانه بودن عشق و گردن فرازی عاشقان در داستان‌های شاهنامه از یک سوی تراوش روح والای شاعر است که اساس همه‌ی داستان‌ها را بر نام و ننگ نهاده است. از دگر سوی جلوه‌ای از فرهنگ ایرانی و نمایش روح و منش ایرانیان است. این نوع رابطه میان عاشق و معشوق در تغزل‌های بازمانده از عصر سامانی هم کم و بیش به چشم می‌خورد.» (ریاحی، 1380، صص 301-300)

عشق در شاهنامه سبب اتحاد نیروهای متضاد است عاملی که می‌تواند ملت‌ها را متحد سازد. همچون عشق زال و رودابه که به اتحاد دو ملت انجامید و بر کانون قدر ایران افزوده شد. زیرا معشوقه‌های داستان‌های غنایی در بخش پهلوانی زنانی انیرانی هستند که ناموس اجتماعی کشور توران به حساب می‌آیند و تصاحب آن‌ها یعنی افزودن بر قدرت ایران.

اگرچه عشق در شاهنامه به صورت مادی و زمینی است اما درونمایه‌های ماجراهای عاشقانه‌ی شاهنامه در بیشتر موارد با درونمایه‌های عشق غزل عراقی مطابقت دارد تا تغزل‌های سبک خراسانی. زیرا در سبک خراسانی که فردوسی شاهنامه را به آن سبک سروده است معشوق ارج و قربی ندارد و عاشق مالک و صاحب اوست اما در داستان‌های غنایی شاهنامه معشوق همواره در جایگاه ویژه‌ای قرار دارد و از شاهزادگان محسوب می‌شود (البته در بخش پهلوانی) همانگونه که در غزل عراقی معشوق از جایگاه و ارزش ویژه برخوردار است. دیگر آنکه در سبک خراسانی هرگز عاشق برای بدست آوردن معشوق جانفشانی نمی‌کند زیرا با کمی سرپیچی معشوق، او را رها می‌کند و دیگری را بر می‌گزیند زیرا که در بند عشق نیست و بیشتر هوس است. اما در شعر فردوسی عاشق حتی جان خود را برای معشوق، ناچیز می‌داند و دنیا را بدون معشوق هیچ. همانگونه که در سبک عراقی می‌بینیم جان باختن عاشق کاری است سهل. در سبک خراسانی به معشوق اسائه‌ی ادب می‌شود در حالی که در غزل عراقی و شعر فردوسی هرگز توهینی به معشوق از جانب عاشق


دانلود با لینک مستقیم


بیگانه همسری تکمله

مولانا و عشق

اختصاصی از فایل هلپ مولانا و عشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مولانا و عشق

«نگاهی به مسأله عشق در مثنوی معنوی »

 

 مقدمه

سخن گفتن از عشق در مثنوی معنوی جلال‌الدین محمد بلخی آن ستارة درخشان آسمان عرفان و آن یگانة دوران کاری به غایت دشوار است زیرا عشق از دیدگاه حضرت مولانا بحری است بس ژرف و عمیق که کس به ژرفای آن نتوان رسید و سیاحان این بحر برای فراچنگ  آوردن در و مروارید آن چه بسا در آن غرقه گشته‌اند و آب دریا غریقان این بحر را در ساحل افکنده است اما حضرت مولانا غواصی است ماهر که با پاچیلة معرفت در اعماق ژرف این دریا رفته و گوهرها را به سلک نظم کشیده است.

 انصاف را که اگر نفحه‌ای از آن نسیم عشق از انفاس حضرت مولانا بر مشام جان وزیدن گیرد جان از آن نفحة الهی سرمست شود و از آن سرمستی از هر هستی مجازی خویش تهی گردد حسن معشوق آتش در وجود او افکند و او را از خویشتن فانی گرداند.

عشق از دو عالم بیگانه است و مردم عامی که عاشق را که از هفتاد و دو عالم بیگانگی دارد دیوانه می‌خوانند و در واقع در عشق هفتاد و دو نوع جنون نهفته است. عشق از سویی خلاف عقل است زیرا آثار عقل در همه جا پیداست در حالی که در نهانخانة عالم پنهان است و در واقع عشق پنهانترین پنهانهاست. از نشانه‌های عشق تحیر است و در مقامات عرفانی وادی حیرت از مقامات سلوک و شرط لازم برای وصول به مرتبة فناست. در نتیجه مولانا از عشق به دریای عدم تعبیر می‌کند.

عدم در اینجا رمز نیستی و فناست. عشق انسان را از هر هستی مجازی برکنده و او را در هستی حقیقی فانی می‌سازد. عشق حتی برتر از بند بندگی و خداوندی است.

اندرو هفتاد و دو دیوانگی                      با دو عالم عشق را بیگانگی

جان سلطانان جان در حسرتش    سخت پنهان است و پیدا حیرتش

تخت شاهان تخته‌بندی پیش او                 غیر هفتاد و دو ملت کیش او

بندگی بند و خداوندی صداع                 مطرب عشق این زند وقت سماع

در شکسته عشق را آنجا قدم                    پس چه باشد عشق دریای عدم

زین دو پرده عاشقی مکتوم شد        بندگی و سلطنت معلوم شد

تا ز هستان پرده‌ها برداشتی                      کاشکی هستی زبانی داشتی

پردة دیگر بدو بستی بدان                         هر چه گویی ای دم هستی از آن

خون بخون شستن محال است و محال           آفت ادراک آن قالست و حال

روز و شب اندر قفس در نی دمم                 من چو با سودا ئیانش محرمم

دوش ای جان بر چه پهلو خفته‌ای                سخت مست و بیخود و آشفته‌ای

مثنوی دفتر سوم (29 _4719)

 بیماری عشق نیز غیر از همة بیماریهاست و طبیب صوری راهی به درمان آن ندارد. عشق امری ربانی و الهی و رمز خورشید کمال حق است. مولانا عشق را «اصطرلاب اسرار خدا» می‌خواند. غایت و نهایت عشق وصول به حضرت حق است گو اینکه عشق به تعبیر مولانا عشق «این سری» یا عشق مجازی باشد. عشق از دید مولانا چون صفت حق است. نامتناهی است و بنابراین مانند دیگر اوصاف حق در قالب الفاظ و کلمات نمی‌گنجد و هر چند انسان بخواهد با کمک الفاظ و روشنگری زبان آن را تفسیر کند بر ابهام آن می‌افزاید و «عشق بی‌زبان» خود گویا‌تر و روشنتر است. خاصه عقل از تبیین عشق عاجز است و به خری ماند که در وصف آن در وحل الفاظ و حروف گرفتار می‌شود. بهترین راه برای شناختن عشق خود عشق است.

 عشق اصطرلاب اسرار خداست                      علت عاشق ز علتها جداست

عاقبت ما را بدان شه رهبر است                      عاشقی گر زین سر و گر زان سر است

چون به عشق آیم خجل باشم از آن                 هر چه گویم عشق را شرح و بیان

لیک عشق بی‌زبان روشنتر است                 گرچه تفسیر زبان روشنگر است

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت              چون قلم اندر نوشتن می ‌شکافت

شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت                 عشق در شرحش چو خر در گل بخفت

گر دلیلت باید از وی برمتاب                   آفتاب آمد دلیل آفتاب

مثنوی دفتر یکم (16- 110)

 به نظر مولانا عشق از اوصاف خداوند بی‌نیاز است و بنابرای عاشق و معشوق حقیقی خود هموست و اطلاق عشق بر ذات حق اطلاق حقیقی و بر غیر حق اطلاق مجازی است. این به جهت آن است که اوصاف کمالیة وجود اولاٌ و بالذات به حضرت حق و ثانیا و بالعرض به موجودات عالم تعلق دارد. بنابراین حسن مطلق از آن خداوند است و زیبایی موجودات عالم را به «حسن زراندود» مانند می‌کند. عشق خداوندی به مانند نور محض است که از هرگونه عیب و نقصی مبراست و عشق مخلوق به مانند آتشی است که ظاهر آن آتش و باطن آن دود است و اگر نور آتش بمیرد سیاهی دود پیدا گردد.

عاشقی بر غیر او باشد مجاز                             عشق ز اوصاف خدای بی‌نیاز

ظاهرش نور اندرون دود آمده است                      زآنک آن حسن زراندود آمده است

بفسرد عشق مجازی آن زمان                         چون رود نور و شود پیدا دخان

جسم ماند گنده و رسوا و بد                              وارود آن حسن سوی اصل خود

وارود عکسش زدیوار سیاه                              نور مه راجع شود هم سوی ماه

مثنوی دفتر ششم (75- 970)

 

گفتیم که در نظر مولانا عشق وصف حضرت حق است و عشق انسانی عشقی مجازی و حادث است و بین آن دو هر چند در معنای عشق مشترکند تفاوت فراوان است. در انسان وجود عشق و محبت با خوف و بیم و خشیت به هم آمیخته است در حالی که خداوند متصف


دانلود با لینک مستقیم


مولانا و عشق

عشق در شعر سهراب سپهری

اختصاصی از فایل هلپ عشق در شعر سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

نام ونام خانوادگی : مهدی بیدلی

مقطع تحصیلی : کارشناسی مکانیک سیالات

موضوع مقاله: بررسی نقش عشق در آثار سهراب سپهری

استاد راهنما : آقای خردمند

شماره دانشجویی :860248847

سال تحصیلی : 87/1386

مربوط به درس : ادبیات عمومی

مقدمه:

وقتی که منصور حلاج را روانه چوبه دار می ساختند در راه درویشی از وی گفت که عشق چیست؟ گقت: امروز بینی و پس فردا بینی ، امروزم بکشند و دوم جسم بسوزانند و سوم خاکستر جسم بر باد دهند ، در راه که می رفت با بند گران می خرامید و نعره زنان می گفت : حق ، حق . حق تا به زیر دار بردند ، بوسه بر دار زد و گفت: معراج مردان عشق است.

تعریف لغوی عشق:

1-به حد افراط دوست داشتن

2-دوستی مفرط ، محبت تام درگذشتن از حد دوستی ،گویند که آن مأخوذ از عشق است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند . چون بر درختی پیچید ، آن را خشک کند . همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود ، صاحبش را خشک و زرد کند .

3-اسم است از مصدر ((عشق و عشق)) و آن به معنی افراط است در حب از روی عفاف یا فسق و از جهت روانشناسی : یکی از عواطف است که مرکب می باشد از تمایلات جسمانی و حس جمال ، حس اجتماعی ، تعجب ، عزت نفس و غیره .

تعریف عرفانی عشق (در اصطلاح عرفان و تصوف):

1-عشق به معبود حقیقی ، اساس و بنیاد هستی بر عشق نهاده شده و جنب و جوشی که سراسر وجود را فرا گرفته به همین مناسبت است پس کمال واقعی را در عشق باید جستجو کرد .

2-عشق آخرین پایة محبت است و فرط محبت را عشق می نامند و می گویند : عشق آتشی است که در دل آدمی افروخته می شود و بر اثر افروختگی آن ، آنچه جز دوست است ، سوخته گردد . همجنین گفته اند: که عشق دریایی است پر از درد و رنج ، دیگر گوید : عشق سوزش و کشته شدن است .

نقش عشق در زبان شعر و اندیشه شاعر:

شعر مهم ترین نمونه و بارز ترین عنصر از عناصر فرهنگی و ادبی ایران بوده و دیر زمانی است که شاعران در مرکزیت جایگاه فرهنگ ایران قرار داشته اند .

شورانگیزی شعرو دلبستگی شاعران به این مقوله از هنر طبایع و ذوق های مختلفی را برانگیخته تا شعر را یکی از مشغله های اندیشه خود سازند . عشق یکی ار مایه های اصلی و مهم شکل گیری و قوام دهنده شعر است که می توان گفت در ذات هر انسانی نهفته است و چه بسا از طبع هر ذوق حساس نیز بر می خیزد . عشق آن موهبت الهی است که فقط به انسان هدیه گشته است .

فرشته عشق نداند که چیست ، قصه مخوان

بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز

«حافظ»

هر که را جامه ز عشقی چاک شد


دانلود با لینک مستقیم


عشق در شعر سهراب سپهری