لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
چکیده:
مسئلة «علم باری تعالی به عالم ماده»، مسئلهای پرچالش میان فلاسفه مشاء و اشراق بوده است.و ملاصدرا با مبانی علمشناسی حکمت متعالیهاش به حلّ این مشکل و چالش پرداخت. اما وی درحقیقت آنگونه که در سایر مسائل فلسفی درخشیده بود، نتوانست توفیقی در ارائة طرحی جامعو منسجم برای این مسئله به دست آورد. البته توفیقهای نسبی در مبانی صدرایی وجود دارد کهباتوجه به آنها حلّ جامعتری ارائه میگردد. ملاصدرا و پیروانش، نظریة شیخ اشراق را رد کرده و بهظاهر نظریة خود را ثابت نمودند. نوشتار حاضر به نارساییهای نظریة صدرایی میپردازد و نظریة اشراقی را بهطور شفاف تثبیت نموده است. این کار از چهار جنبه انجام گرفته است: هستیشناسی،معرفتشناسی، دینشناختی و عرفانی، و رویکردی نوین به حقیقت جسم.
واژگان کلیدی: حکمت صدرایی، حکمت نوصدرایی، علم باریتعالی، ابرگونگی جسم، عالم ابعاد،عالم ماده، تعریف علم، علم حضوری، قاعده شیئیت.
علم حق تعالی به عالم ماده در حکمت نوصدرایی
از دیرباز، در میان فلاسفه اختلافنظرهای شدید و فراوانی وجود دارد که «خداوند متعال چگونه به جهان مادهعالم است؟» منشأ همه این اختلافات در طرز تلقی هر طایفه از «ماهیت و حقیقت علم»، و نیز «حقیقت جهان ماده» است و در حقیقت، پیشفرضهای درست و نادرست فلاسفه درمورد دو مسئله مزبور، در شکلگیری نظریات گوناگون, نقش قابل ملاحظهای داشته است.
گذر از اندیشهها درباره علم باری تعالی
روشن است که عمده ترین مسئله در رابطه با علم باری تعالی به جهان مادی توجیه و تبیین جنبه های علم پیشین(قبل الایجاد), و علم پسین(بعد الایجاد), می باشد اما این دو مسئله در فلسفه اشراق مطرح نشده است و شیخ اشراق علم الهی به جهان ماده و اجسام را به طور کلی و بدون کمترین توجه به این جنبه ها مورد بحث بررسی قرار داده, نظریه خود درباره عمومیت و فراگیری علم حضرت حق به تمام ذرات هستی حتی به جسم و جسمانیات را ارائه نموده است. و البته ناقدان نظریه وی نکات و مطالب شایان توجهی را در این باره یادآور شده اند؛ اما مهمترین هدف این نوشتار زدودن خطاهای هستیشناختی و بسا معرفتشناختی از مبانی، محتوا و رهآوردهای اساسی حکمت صدرایی است که از مهمترین ناقدان این نظریه می باشد نه نقد و بررسی اقوال و نظریات فلاسفه, نه بررسی نظریه شیخ اشراق از منظر علم پیشین و پسین, و نه روند تاریخی آن. عدهای از فلاسفه اشراقی و در سر سلسله آنها شیخ اشراق قائل بودند به اینکه «موجودات اعم از مجردات و مادیات، تماماً در محضر خداوند حاضرند.» عرفای بزرگ دوره اسلامی نیز با این مبنا از علم الهی بحث کردهاند; (قیصری: 1373) ولی در مقابل، فلاسفة صدرایی با یک سریپیشفرضها و برخی پیشساختههای فکری دررد آن کوشیدهاند.
اندیشة اشراقی
اندیشه اشراقی درباره علم حق تعالی به عالم ماده در آثار شیخ اشراق و نیز ملاصدرا و پیروان وی آمده است،عین عبارات ایشان در کتب اشراقی به ترتیب زیر است:
عبارات شیخ اشراق
عبارات شیخ اشراق به گونههای متفاوتی به این نظریه اشاره و تصریح کرده است که توجه به مبانی آن بسیارمهمتر از عبارات است.
1 . در مقام اثبات و تبیین علم اشراقی حق تعالی به اشیا اینگونه مینویسد: «واجبالوجود بینیاز از صورتبوده، برای او اشراق و تسلّط مطلقی است که هیچ چیزی از حضورش غایب نمیشود; و امور گذشته و آینده هرآنچه صورتش نزد تدبیرگران آسمانی ثابت است بر او حاضر است, زیرا احاطه و اشراق بر حملکننده آنصورتها، مختص به اوست ... اما از علم اشراقی حضوری به ذات اشیا و صورتهای حاضر شده از آنها در نزددرککنندههای آسمانی که تغیر برای آنها غیرممتنع بوده، صورت اشیا بدون تغیر در نزد آنها حاضر میشوند، اینگونه تغیر ـ تغیر مختص به علم صوری ـ حاصل نمیشود». (شیخالاشراق: 1372, 1/448)
2 . در تثبیت این علم به صورت اشراقی برای حق تعالی چنین مینویسد:
<<اگر علم اشراقی با صورت و اثر، بلکه با مجرد اضافه مخصوص که حضور چیزی از نوع حضور اشراقی است، صحیح باشد ـ همانگونه که در نفس است ـپس در واجب الوجود برتر و تمامتر خواهد بود. پس ذاتش را بدون امری زاید بر ذات درک میکند ـ همانگونه که درنفس ذکر شد ـ و همیشه به اشیا علم دارد با علم اشراقی حضوری». (همان, 487)
3 . در مقام نقد نظریه مشائین نیز اینگونه مینویسد: «سپس آنها نظر دادهاند به اینکه اگر علم او عبارت از ذاتش باشد با شرط تجرد از ماده و غایب نشدن از ذاتش، نه چیز دیگر، ضرورتاً نیازمند اضافههایی به سوی آنهاست، و لازمه اضافات به اشیای زیاد سلب ماده از آن یا غایب نبودن او از ذاتش نیست; و از اینکه به اشیای زیاد عالم باشد،اضافاتی واجب است که لازمهاش دو سلب مذکور نیست ...». (همان، 479)
گفتار علامه طباطبائی
علامه طباطبائی در بدایه الحکمه اینگونه مینویسد:
1 . در پنجمین نظر (از نظریات فلاسفه): آنچه به شیخ الاشراق و پیروانش منسوب است، همانا اشیا تماماً ازمجردات گرفته تا مادیات، با وجودشان در نزد حق تعالی حاضر بوده و از نظرش غائب نمیگردند». (طباطبائی: 1368, 177)
تحقیق در مورد علم تعالی به جزئیات