فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره مسجد جامع ارگ قدیم بم

اختصاصی از فایل هلپ مقاله درباره مسجد جامع ارگ قدیم بم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره مسجد جامع ارگ قدیم بم


مقاله درباره مسجد جامع ارگ قدیم بم

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:7

مسجد جامع ارگ قدیم بم

مسجد جامع ارگ یکی از کهن ترین مساجد ایران است. این مسجد در قرن چهارم هجری وجود داشته و ابن حوقل از آن یاد کرده است. ساخت این مسجد در قرون اولیه اسلامی احتمالاً در زمان حکومت صفاریان صورت گرفته است.

ساختمان اولیه مسجد مانند تمام مساجد صدر اسلام به صورت شبستانی بوده است، که شبستان شمالی موجود نمونه آن است. ایوان بزرگ غربی در قرن چهارم هجری و ایوانهای شمالی و جنوبی در قرنهای دهم یا یازدهم با ایجاد تغییراتی در شبستانها بوجود آمده است. شبستان گوشه شمال غربی در تاریخ 1164 هجری و در زمان حکومت زندیه با اصلاح قبله به مسجد الحاق گردید و شبستان گوشه جنوب غربی مربوط به اوائل قرن سیزدهم هجری و اوائل قاجار می باشد. این شبستان در حال حاضر برای نمازگزاران مرمت گردیده است.

میراث فرهنگی بم

هخامنشیان

در مورد کرمان در این دوره بخصوص اطلاعات چندانی در دست نیست. * کاومانها در کتیبه های آن عهد ذکر شده است:

«نخستین مطلبی که به تاریخ هخامنشیان مربوط به کرمان برمی خوریم نکته ای است که از برس (Berose) * گلدانی و کاهن مردوک نقل شده و آن این است: در سلطنت نبودید، دیوار * قابل را که در ساحل فرات است، از آجر و قیر ساخته بودند ... نبودید که نتوانست در برابر محاصرین پا فشارد * شد، کوروش با او به رأفت رفتار کرده به کرمان تبعیدش کرد تا در آنجا سکنی * لبوئید در آنجا تا اخر عمر بزیست و در هم آنجا در گذشت.»

داستان کرم هفتواد

تنها نشانی که از ارگ بم می توان در تاریخ ساسانیان یافت داستان هفتواد نامی است که البته روایت در مورد آن بسیار است و محل دقیق قلعه هفتواد مشخص نشده (زیرا معلوم نیست محل مزبور قلعه دختر کرمان بوده و یا ارگ بم زیرا در مواردی هر یک از دو محل نکات مشترکی با روایات می یابند  و در مورد نکات دیگر تطبیق نمی کنند ولی آنچه مسلم است آنکه این واقعه در کرمان اتفاق افتاده است) این داستان در شاهنامه نیز ذکر شده است. هفتواد مرد فقیری بود که هفت پسر و یک دختر داشت و به همین سبب او را هفتواد یا صاحب هفت پسر نامیده اند. داستان بدینگونه آغاز می شود:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مسجد جامع ارگ قدیم بم

مقاله سیری در نگارگری لیرلتی از قدیم تا اکنون

اختصاصی از فایل هلپ مقاله سیری در نگارگری لیرلتی از قدیم تا اکنون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله سیری در نگارگری لیرلتی از قدیم تا اکنون


مقاله سیری در نگارگری لیرلتی از قدیم تا اکنون

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:141

پیشگفتار:

هنر ایران به لحاظ قدمت و زیبایی همیشه مورد توجه محققان بوده است.

هنر ایرانی هنری اصیل و سنتی است که از دیرباز مورد توجه منتقدان و پژوهشگران قرار گرفته است و در این راستا آثار هنری به جای مانده از جمله نقاشیهای دیواری و سفالها و کاشیها و نقاشیهای مینیاتور که عموماَ برای زینت بخشیدن به نسخ خطی کاربرد داشته است مهمترین نقش را بازی کرده اند و به راحتی اندیشه ها و تفکرات وفرهنگها  و آداب و رسوم ملتی را به نمایش گذاشته اند که از تمدنی دیرپا و قدرتمند برخوردار بوده اند.

پیشینه ملی وعقیدتی که از ادوار کهن به هنرمندان نگارگر دوران اسلامی رسیده بود با عقاید دینی و الهی اسلام عجین شده و ترکیبی موزون پدید آورد که اگر چه در تمامی عرصه های هنر ی شاهد آن بودیم ولی در نگارگری ایرانی به کمال اوج و شکوفایی خویش رسید.

هنرمندان نگارگر با استفاده از نمادها نقوش گیاهی انسانها و نقشهای جامه ها و استفاده از درخشندگی رنگها دنیای ذهنی خویش را به عرصه ظهور رساندند و در این راستا ازظرافت و دقت و مهارت همچون ابزاری قدرتمند برای رسیدن به هدف خود سود جسته اند.

جهت انجام این پژوهش ابتدا به کتابهاو مجلات مربوط به دوره اسلامی و مینیاتور ایران رجوع گردیده و پژوهش به صورت کتابخانه ای انجام شد.

لازم به ذکر می باشد که منابع محدود تصویری و کیفیت نامناسب بعضی از منابع موجود و همچنین عدم امکانات مناسب جهت تهیه تصاویر مورد نظر از جمله موانع موجود بر سر راه انجام این پژوهش بشمار می رفتند.


چکیده:

شروع نقاشی ایران را می توان در نقاشیهای دیواری ادوار پیش ازتاریخ بویژه دوران پارتیان و ساسانیان جستجو کرد. هنر پارتیان و ساسانیان در ادامه با نقوش کتابهای مانویان پیوند می خورد و این نقاشیها در دوران بعدی, مینیاتور ایران را تشکیل می دهند.

تفکر و اندیشه عرفانی واسلامی ازطریق نفوذ در ادبیات به نقاشی نیز وارد می شود, این اندیشه ها ازدیرباز در ایران باستان ریشه داشته است. استفاده از نمادها و سمبل ها و پرهیز از هر نوع طبیعت گرایی تلاشی بوده است برای ساختن دنیای خیالی و مثالی و نمایشی از اندیشه های الهی.

رساله حاضر پژوهشی است درباره نگرش هنرمندان قرون هفتم تا دهم هجری وتاثیر اندیشه های آنان درتصویر انسان و طبیعت در نقاشیهای مینیاتور.

البته عوامل دیگری از جمله نظام حاکم و عوامل محیطی نیز تاثیری در نحوه ترسیم این نقاشیها داشته است.

در این پژوهش سعی شده است ارتباط بین عرفان و مذهب وتاثیر آن بر روی هنر, ایجادهنر دینی و نگرش عارفانه هنرمندان نگارگر وتاثیر این نگرش بر روی انسان و طبیعت و نحوه ارتباطی که بین این دو درتصاویر برقرار شده است مورد بررسی قرار بگیرد.

 

 


مقدمه:

    نقاشی ایران از جمله هنرهای طراز اول آسیاست. این هنردارای معیارها و ضوابط سنتی مشترک با نقاشی هندی، چینی و ژاپنی است ولی در حدود حجم خود خصوصیاتی خاص و بی همتا دارد.

مرزبندی ها و محدودیتهای آن روشن و بارز است، لیکن درست به موجب همین مرزبندیها و محدودیتها، اهداف و مقاصد خویش را با انسجامی‌ویژه ، پی جویی کرده است. اصولاَ هنر تصویری را در ایران محدود به نگارگری می‌دانند مخصوصاَ نگاره هایی که برای نسخ خطی تدارک دیده شده اند. از آنجا که بخش اعظم دیوارنگاره ها محو شده اند اما هنوز هم این نگاره ها میزانی برای سنجش و ارزیابی است.

نقاشی دیواری از همان ادوار پیشین، برای تزئین کاخها به کار رفته است، این مطلب از منابع ادبی و ازقطعات بازمانده و مکشوفه ازروزگاران قبل از تاریخ و قبل از اسلام معلوم می‌شود. نقاشی های دیواری که خارج از مرزهای واقعی سیاسی ایران، ولی در حوزه فرهنگی آن قرار دارد، هنر تصویری دوران قبل از اسلام را تشکیل می‌دهد. قبل از سده دوم وسوم هجری نمونه ای از آثار نگارگری ایران به دست نیامده است. و فقط قطعاتی از کتابهای مانویان مکشوفه در تورفان موجود است از این رو  وقفه ای حدود سه قرن در تاریخ نگارگری ایران به وجود آمده که اطلاعاتی در خصوص آن در دست نیست. بنابر، این پی جویی تاریخ هنر نگارگری ایران است که در قرن دهم پس از نفوذ غرب نقاشی ایرانی به آرامی‌از سنت گذشته فاصله می‌گیرد و در قرون بعدی بی توجه به هنراصیل نگارگری حرکتی نورا آغاز می‌کند.

نگارگری ایرانی مانند هر هنر دیگر ایرانی، از تفکر و اندیشه اسلامی‌و عرفانی بی بهره نیست، اندیشه های عرفانی در تار و پود هنر نگارگری نیز ریشه یافته اند و این مرهون نفوذ عرفان در ادبیات داستانی و حماسی می‌باشد. هنگامی‌که هنرمند نگارگر به تصویر داستان های حماسی و گاه عاشقانه می‌پردازد از این اندیشه ها غافل نبوده و با جهان بینی خیالی و ماورایی خویش را به تصویر می‌کشد.

بررسی وآشنایی با جهان بینی و نوع نگرش هنرمندان نگارگر و تفکر آنان که موجب ایجاد آثاری جاودانه شده است از اهداف این پژوهش می‌باشد که در این راستا ارتباطی که نگارگر بین انسان و طبیعت در طی قرن چهارم برقرار کرده است و انسانی که در این نگاره ها ازقرنی به قرن دیگر، دچار تحول و تکامل شده است،  علاوه بر خصوصیات ظاهری، از لحاظ معنایی نیز رشد قابل توجهی یافته که در این پژوهش مورد توجه بوده است.

البته نمی‌توان در این میان از نقش حکام و افراد متنفذی که با حمایت یا عدم حمایت از هنرمندان، موجبات رشد و شکوفایی را برای این قشر از جامعه ایجاد می‌کردند یا مانع از ادامه پیشرفتشان می‌شده اند نادیده گرفت. پیش زمینه‌های تحقیقی در این مورد محدود و انگشت شمار بوده است و بیشتر به تحول و خصوصیات ظاهری انسان یا طبیعت بطور مجزا پرداخته است از جمله رنگ آمیزی های طبیعت و یا نقوشی که از ممالک دیگر به هنر طبیعت پردازی ایران وارد شده است و یا نوع پوشش و جامه ها و یا مسائلی از این قبیل.

پژوهش حاضر براساس فرضیات زیر انجام شده است:

  • اول اینکه، در بسیاری از موارد در یک نگاره اهمیت انسان و طبیعت و نحوه نگاه به این دو ازاهمیت یکسانی برخوردار بوده که البته گاهی نگارگر یکی را بر دیگری ترجیح می‌داده است.
  • براساس تحول فکری و اعتقادات هنرمند جایگاه طبیعت یا انسان تعیین ومشخص می‌شود، گاهی طبیعت در پس زمینه تصویر، بی توجه باقی مانده، گاهی پویا و شکوفا ترسیم می‌شود گویی نقشی خیالی است ازبهشت.
  • گاهی انسان برتر از طبیعت است و تمام توجه به اوست و گاهی مانند نقشی از گل و گیاه در میان طبیعت جای می‌گیرد و به همان اندازه که درختی  پرشکوفه جلب نظر می‌کند او هم خود نمایی می‌کند.
  • پژوهش حاضر شامل پنج فصل می‌باشد.

فصل اول

اشاره بر جهان شناسی و درک ارتباط میان جهان و مبدا داشته و اینکه هنرمند نگارگر چگونه از صورت خیالی تعالی پیدا کرده و می‌تواند به ساحت متعالی عالم قدس قدم گذاشته و با خلق اثر خود، بیننده را از این افق حیات و وجود مادی به مرتبه ای متعالی، یعنی جهانی مافوق این جهان جسمانی برساند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله سیری در نگارگری لیرلتی از قدیم تا اکنون

تحقیق و بررسی در مورد بررسی تفاوتهای نسل جدید و قدیم

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد بررسی تفاوتهای نسل جدید و قدیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

در مورد تفاوت های ارزشی نسل قدیم و نسل جدید می توان اظهار داشت که اصولا وجود تفاوت ارزشی در دو نسل قدیم و جدید به خاطر فرایند جامعه پذیری و تفاوت نسبی امری طبیعی به نظر می رسد، اما آنچه این «امر طبیعی» را به «معضل اجتماعی» بدل می کند، تبلور تفاوت ارزشی در یک بستر نامساعد و تحت عوامل مختلف است که می تواند از «تفاوت ارزشی بالقوه» به «تعارض ارزشی بالقوه» بدل گردد و به ناسازگاری بین نسلی دامن زند و همین امر منجر به بروز اختلافات دامنه داری چه در سطح خانواده (والد-فرزند) و چه در سطح جامعه (نوجوان-حاکم) میان این دو نسل می گردد.

در پایان این بخش باید این مهم را متذکر شویم که هدف این نوشتار تخطئه همه جانبه نسل قدیم نیست و قصد نداریم چنان تصویری از نوجوانان ارائه کنیم که از هرگونه خطا و سهل انگاری مبرا هستند بل هدف غایی آن ارائه تحلیلی روان شناختی و جامعه شناختی است تا با رویکردی علمی با یکی از مهمترین معضلات «ایران امروز» مواجه شویم و بتوانیم راهکارهایی برای «ایران فردا» فراهم آوریم.

ب) تحلیل روان شناختی:

در این بخش با استفاده از نظریة رشد روانی – اجتماعی «اریک هومبورگر اریکسون» و با ارائه تحلیلی روان شناختی از نوجوانان در پی آنیم، این نکته را متذکر می شویم که نوجوانان در این سنین با توجه به تغییراتی که در ساختار روانی و جسمانی اش به وقوع می پیوندد تفاوت های معناداری با دوران کودکی خود دارد که در طول بحث بیشتر به این مهم می پردازیم.

اریکسون، مفهوم نیروهای زیستی و فطری فروید را به عنوان اساس نظریه شخصیت خود به کار برد ولی بر خلاف فروید، نظریه مرحله ای خود را فراتر از نوجوانی و تا بزرگسالی که در آن افراد بالغ می شوند گسترش داد. به همین دلیل اریکسون، نظریه خود را در مقایسه با مراحل روانی – جنسی فروید، مراحل رشد روانی – اجتماعی نامیده است.

اریکسون برای رشد روانی – اجتماعی هشت مرحله را مد نظر قرار داد. تحولات رشدی از نظر اریکسون در طول یک پیوستار مطابق «اصل تکوین» رخ می دهند و این هشت مرحله صرفاً هشت نقطه از این پیوستار را نشان می دهد. اصل تکوین عبارت از این است که رشد شخصیت در مراحلی از پیش تعیین شده صورت می یگرد. رابطه این مراحل با هم شبیه رابطه طبقات مختلف گلبرگ های یک گل است: هر گلبرگ در زمانی معین و با نظمی معین باز می شود که طبیعت تعیین کرده است. مداخله بیرونی در این نظم طبیعی سبب می شود که تمامیت رشد گل به خطر افتد. در هر مرحله وظایف رشدی معینی باید انجام شوند که ماهیتی روانی – اجتماعی دارند. همچنین در این هشت نقطه، مجموع تغییراتع جسمی، شناختی، غریزی و جنسی، آتش بحران درونی را در فرد برمی افروزد که بسته به نحوه حل آن بحران، پسرفت یا پیشرفت فرد تعیین می شود. با عبور موفق از هر مرحله رشد، فضیلت یا قدرت روانی – اجتماعی معینی در ما شکل می گیرد که لازمه گذر موفقیت آمیز از مراحل بعدی رشد است. از طرف دیگر اگر مرحله ای به درستی طی نشود، دچار سوء انطباق با بدخیمی می شویم؛ هر دو عارضه شکلی که از عدم تعادل در قطب های وظایف رشدی هر مرحله اند.

مرحله پنجم رشد روانی – اجتماعی اریکسون تحت عنوان هویت در برابر سردرگمی هویت مورد توجه این بخش می باشد. فرض اولیه بر این استوار می باشد که چهار مرحله اولیه با موفقیت طی شده است.

با شروع بلوغ و تغییرات اجتماعی و فیزیولوژیکی بی شمار آن، نوجوانان با پرسش هویت اشتغال ذهنی پیدا می کند. اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به وس تبدیل شدن به فردی ثمربخش و خشنود، تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از مشخص کردن چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قائلید، و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید. این جست و جو برای آنچه در مورد خود درست و واقعی است، نیروی پیش برنده در پی خیلی از تعهدات جدید است، از جمله احساس تعهد نسبت به جهت گیری جنسی، شغلی، روابط میان فردی و درآمیختگی با جامعه، عضویت در گروه قومی و آرمان های اخلاقی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی.

به عقیده اریکسون، نوجوانان در جوامع پیچیده دچار بحران هویت می شوند: یک دوره موقتی سردرگمی و پریشانی که قبل از به توافق رسیدن در مورد ارزش ها و اهداف، آن را تجربه می کنند. نوجوانانی که به فرآیند تعمق و تامل می پردازند، سرانجام به هویتی پخته دست می یابند. آنها ویژگی هایی که خود را در کودکی توصیف می کردند بررسی نموده و با تعهدات جدید ترکیب می کنند. بعداً هنگامی که نقش های متفاوتی را در زندگی روزمره انجام می دهند. این ویژگی را به صورت یک دسته درونی محکم و یکپارچه شکل می دهند که احساس همسانی در آنها ایجاد می کنند. بعد از اینکه هویت شکل گرفت، در بزرگسالی اصلاح می شود و این زمانی است که افراد تعهدات خود را مجدداً ارزیابی می کنند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بررسی تفاوتهای نسل جدید و قدیم

دانلود مقاله کامل درباره نقد قدیم

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره نقد قدیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

الف-1) نقد قدیم:

ادبیات و نقادی در یونان باستان

در شعر و ادب، یونان یگانه کشوری است که به قول بعضی محققان تحول و تطوری منظم داشته است و در هر یک از مراحل تکامل اجتماعی آثار و انواعی را که مقتضای آن مرحله از تحول بوده است به وجود آورده است. اما در یونان، برخلاف سایر ممالک اروپا تطور و تکامل انواع شعر تقریبا همواره با تحول اجتماعی حیات عمومی همقدم بوده است.(1) این تطور و تکامل بدیع به تدریج، لیکن بدون وقفه و انقطاع صورت گرفته است. انواع و فنون شعری از حماسی و غنایی و تمثیلی هر کدام به اقتضای اوضاع و احوال زمانه به توالی پدید آمده اند و هر یک از انواع و فنون مزبور ثمره مقتضیات حیاتی قوم یونانی در عصر و دوره خاصی به شمار می آید.(2) اما در باب نقد و تاریخ آن پیش از ظهور افلاطون و ارسطو اطلاعات زیادی در دست نیست.

پیزیسترات، جبار و سردار معروف آتن را که از سال 525 تا 600 قبل از میلاد می زیست شاید بتوان قدیمیترین منتقد در ادب یونان بشمرد زیرا او ظاهراً نخستین کسی بوده است که در صدد جمع و تدوین آثار هومر برآمده است.

آریستوفان

در دوره سقراط، آریستوفان شاعر را می توان از قدیمیترین نقادان دانست. وی تنها نویسنده کومدی در یونان قدیم است که آثار کاملی از او باقی مانده است. نویسندگان کومدی در آن زمان، اینگونه نمایشنامه ها را وسیله‌یی جهت نقد و بحث عقاید و آراء جاری تلقی می کردند و اگر شاعری موفق می شد که این عقاید و رسوم را مسخره و انتقاد کند ، دیگر در بند آن نبود که آنچه گفته است و آنچه نمایش داده است با واقع و حقیقت موافق هست یا نه ؟(3) کومدی غوکان پیش از همه آثار آریستوفان عقاید او را در باب مسایل مربوط به نقد ادبی نشان می دهد. اما باید متوجه بود که در آثار این شاعر نقد بیشتر به منظور مزاح و استهزاء است و بنابراین نمایشنامه غوکان را هرگز نباید به چشم یک اثر دقیق انتقادی نگریست .

سقراط

اما عقاید سقراط در باب نقد ادبی، مثل همه مسائل دیگر، چنان با آراء و عقاید شاگردش افلاطون بهم در آمیخته است که آنها را به آسانی از یکدیگر جدا نمی توان کرد. مع ذلک در بعضی رسائل افلاطون، از آنجمله رساله دفاع سقراط، می توان عقیده و رأی این حکیم بزرگ اخلاقی را در باب شعر جستجو کرد. (5)

از این فقره می توان این نتیجه را گرفت که سقراط ظاهراً نخستین کسی است که پی برده است به اینکه قوه فهم و نقد شعر با قوه ابداع و نظم آن تفاوت دارد و بسا که منتقد شعر را از شاعری که گوینده آن است بهتر بشناسد و از این جهت اصل و منبع فن نقد را بعضی در همین گفته سقراط جستجو کرده اند .(6)

باری، سقراط با آنکه در طی مکالمات خود مکرر بر سبیل تمثیل و استشهاد از شاعران یاد می کند و حتی گاه از بعضی از آنها مانندهومر و پیندار و اوریپید اشعاری نقل می کند، لیکن از لحاظ اخلاق که فلسفه او مبتنی بر آن است به شعر چندان توجه ندارد و آن را کاری بی‌فایده و عبث می شمارد.

افلاطون

از بحثهای متعددی که افلاطون در باب شعر و شاعری دارد پیداست که بیش از اسلاف خویش به شعر و ادب توجه داشته است و هرچند تمیز آراء این دو حکیم آسان نیست اما برای تحقیق در تاریخ نقادی به هر حال به کتب افلاطون باید نظر انداخت. از جمله این کتاب، رساله فدروس می باشد که در باب زیبایی بحث می کند و در آنجا از قول سقراط درباره شعر سخنان دلنشین می گوید و شعر را از غلبه بیخودی می داند و می گوید که اگر این حالت بر کسی مستولی گردد او را برمی گیرد و از خویشتن بیخود می کند و در آن حال شعرها و نغمه ها بدو القاء و الهام می گردد. (7) در حقیقت افلاطون در این کتاب بطور کنایه شعر را نوعی از « هذیان» (Maniai) می خواند و شاعر را کسی می داند که آشفته و پریشانست و از خود برآمده و بی خویشتن شده است و از این رو در سلسله مراتب ارواح و عقول انسانی برای روح شعر جایی در مرتبه نهم و بین درجه اهل رموز و اهل صنعت معین می کند. در صورتی که صدر مراتب را که بلافاصله بعد از مقام خدایان است به فلاسفه و حکما وا می گذارد و همین فاصله زیادی که بین مقام حکیم و مقام شاعر قایل می شود معلوم می دارد که در نظر افلاطون شعر چندان مقام مهمی ندارد. (8) به عقیده افلاطون، اساس کار شاعر قصه گویی و داستان سرایی است و « خواه شاعران امروز و خواه شاعران گذشته، کاری جز این ندارند که خلق را بوسیله امثال و قصص سرگرم دارند»؛ لیکن این امثال و قصص باید چنان باشد که در مسایل دینی و اخلاقی موجب ضلال و غوایت جوانان نگردد. (9)

تحقیقات افلاطون در باب شعر و ادب منحصر به بعضی مندرجات کتاب فدروس و کتاب جمهور نیست بلکه چون وی اهمیت زیادی به امر شعر و شاعری می داده است و لازم می‌دانسته است که گفتنیهای خود را در آن باب بگوید، رساله جداگانه یی نیز در این باره تألیف کرده است. نام و عنوان این رساله ایون یا شعر و شاعری است و هر چند از رسالات نسبتاً کوتاه افلاطون است اما این نیز هست که بحث حکیم درینجا برخلاف کتاب جمهور، در باب تراژدی نیست بلکه راجع به حماسه است و در حقیقت این رساله بحثی در باب شعر حماسی و نقدی درباره هومر است، هرچند در مسایل دیگر نیز وارد شده است و بحث جامع و مفصلی در باب شعر کرده است. (10) در آن جا شاعر بعنوان خواننده حرفه ای (راوی) الهام یافته ای معرفی می شود که رب النوع هنر با زبان وی سخن می گوید، مردی که از هنر و اراده ی آزاد از آن خود عاری است و وسیله بی اراده محض است. (11) ایون خواننده ای حرفه ای rhapsodist بود که اشعار شاعران بزرگ را روایت می کرد و آنها را بجلوه می آورد. شاعر از خدا الهام می گیرد و راوی از شاعر ، و به این طریق زنجیر مغناطیسی ادامه می یابد. (12) بنابراین هنرمند فقط مقلدی از تقلیدی است ، بعلاوه از


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نقد قدیم

قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص

اختصاصی از فایل هلپ قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

 

قدیم ترین آثار زبان ایران

مورخان اسلامی نوشته­اند نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود و معلوم است که این سخن افسانه­ای بیش نیست. اما آن­چه تا امروز از روی آثار صحیح و تاریخی به دست آمده است قدیم­ترین کلامی از زبان ایرانی که در دست ما می­باشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است که در سرودهای دینی «گاثه» مندرج است و بعد از آن قسمت­های قدیم اوستا که غالب آن­ها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه به زبانی است که آریایی­های هند نزدیک بدان زبان کتاب­های دینی و ادبی قدیم خود را تألیف و نظم نموده­اند، نام کتاب زردشت چنان که گذشت «اوپستاک» بود و گاهی از آن کتاب به عبارت «دَین» تعبیر می‌شده است. مخصوصا در کتاب پهلوی «بندهش» به جای اوستا همه جا «دین» آمده است و خط اوستایی را هم بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین و در «دینکرت» و سایر کتاب­ها هرجا که گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.

دیگر کتیبه­هایی است که از هخامنشیان باقی مانده است که مهم­ترین آن­ها کتیبه­ی بهستان (= بیستون) می­باشد و ما اینک اشاراتی به مجموع کتیبه­های سنگی و سفالی می­نماییم :

1- در شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است به خط میخی که : «من، کورش، پادشاه هخامنشی­ام» و نیز مجسمه­ای از زیر خاک در 1307 به اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده و بر آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم»

2- کتیبه­ی بیستون

این نوشته بر تخته سنگی بزرگ در دره­ی کوچکی از کوه معروف به بیستون (بغستان) از طرف «داریوش» کنده شده است، و در زیر نبشته­ها صورت داریوش است که پای خود را بر زبر مردی که بر زمین به پشت درافتاده است نهاده و کمان در دست دارد و پیشروی او نه نفر از طاغیان بریسمان بسته با جامه­های گوناگون دیده می­شوند و بر بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است و پشت سر داریوش دو تن از بزرگان ایستاده­اند. داریوش در این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبه­ی بزرگ به خط میخی و به زبان فارسی قدیم، عیلامی و بابلی در دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبه­ای کوچک به زبان فارسی و عیلامی در صد و پنجاه کلمه. خلاصه­ی این نوشته­ها شرح فتوحات داریوش و فرو نشاندن فتنه­ی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» و داستان نه تن از طاغیان می‌باشد. این کتیبه مهم­ترین ِکتیبه­های هخامنشی است و از روی این نوشته­ها قسمت بزرگی از تاریخ هخامنشی روشن می­گردد.

3- کتیبه­ی تخت جمشید

در وادی مرودشت که رود «کور» از میانش جاری است، در دامنه­ی کوه رحمت، پشت به مشرق و روی مغرب بر کمر کوه چند کاخ و عمارت بزرگ بوده است، و شهری هم - که به اغلب احتمالات «پارس» نام داشته و پیش از شهر «سْتَخْرْ» و بعد از شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است و یونانیان آن را «پرس پولیس» خوانده­اند - در پیرامون این عمارات وجود داشته است.

این عمارات بر طبق کتیبه­هایی که از داریوش و خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن چه پیشاپیش پله و دروازه­ی ورود به مغرب قرار دارد. بارگاه شاهنشاهی و بر طبق کتیبه­ی درب بزرگ به صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده می­شده است و جایگاه پذیرایی فرستادگان و بار دادن همه­ی رعایای شاهنشاهی هخامنشی بوده؛ دیگر «اَپَدانَهْ» نام داشت ظاهرا از همان ماده­ی «آبادان» و بیرونی شمرده می­شد، قصر دیگر در دست چپ «اَپَدانَه» واقع است نام «صد ستون» داشته است و این نام در کتیبه­ی پهلوی «شاپور سکانشاه» که روزی در این عمارت فرود آمده است دیده می­شود و به جای خود از آن کتیبه گفتگو خواهد شد.

دیگر کاخ «هَدِشْ» یا «هَدیشْ» به یاء مجهول بر وزن «مَنشْ» نام داشت و در سوی جنوبی اپدانه واقع بود، چنین پنداشته­اند که این کاخ اندرونی شاهنشاهی و حرم سرای بوده است و این حدس به دلایلی درست می­نماید چه شاید واژه ی «هَدیش» اصل و ریشه­ی «خدیش» باشد، که به زبان دری کدبانو، خاتون بزرگ و رسمی را گویند و چنان­که خواهیم دید حرف «خ» و «ه» در زبان فارسی به یکدیگر بدل می­شوند.

عمارت دیگر «تَجَر» است و آن کاخ کوچک­تری بوده است در ضلع شمالی صفه­ی تخت جمشید که آن را قصر زمستانی یا «آفتاب‌کده» پنداشته­اند، در فرهنگ­ها «تجر» بر


دانلود با لینک مستقیم


قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص