فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد معاد شناسی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد معاد شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معاد شناسی


تحقیق در مورد معاد شناسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه67

 

فهرست مطالب

 

 داستان‌ پیرمرد حریص‌ و هارون‌ الرّشید در آرزوی‌ دراز

فرق‌ کردار مردان‌ خدا و بردگان‌ دنیا

دنیا برای‌ عزّت‌ و غنی‌ و راحتی‌ است‌

تأثیر میزان‌ وابستگی‌ به‌ دنیا در سهولت‌ و سختی‌ مرگ‌

 

زندگی‌ موقّت‌ و حیات‌ جاودان‌ 

سرآمد زندگی‌ و اجل‌ معیّن‌ در قرآن‌ کریم‌

فرار از مرگ‌، عین‌ برخورد و رسیدن‌ به‌ آنست‌

معنی‌ دو نوع‌ اجل‌ در قرآن‌ مجید: اجل‌ و اجل‌ مسمّی‌

کلام‌ ابن‌ سینا در علّت‌ ترس‌ مردم‌ از مرگ‌

 اجل‌ خدا همان‌ اجل‌ مسمّی‌ است‌ و همان‌ امر الهی‌ است‌.

 

بسـم‌ الله‌ الـرّحمن‌ الـرّحیم‌

 

مقدمه :

              سپاس‌ و حمد بی‌اندازه‌ و قیاس‌ از ویژگیهای‌ حضرت‌ ربّ ودود ذوالجلال‌ و الاءکرام‌، خدای‌ منّان‌ است‌ که‌ بشر را بعد از آفرینش‌ و هدایت‌ تکوینیّه‌ به‌ خلعت‌ حرکت‌ بسوی‌ کمال‌ به‌ هدایت‌ تشریعیّه‌ راهنمائی‌ و مخلَّع‌ فرمود .

               و پاکترین‌ درود و تحیّت‌ و اکرام‌ بر پیامبران‌ و برگزیدگان‌ راه‌ خدا و طریق‌ هدایت‌ بسوی‌ معارف‌ حقّة‌ او باد، که‌ با ارشاد خود بشر را از ظلمتکدة‌ جهل‌ به‌ وادی‌ ایمن‌ انوار علم‌ و دانش‌ الهیّه‌ رهبری‌ نمودند، و از جمود و رکود به‌ مقام‌ سعة‌ اطلاق‌ و گشایش‌ حقائق‌ و واقعیّات‌ به‌ پرواز درآوردند.

               خاصّه‌ خاتم‌ پیمبران‌ حضرت‌ سیّدالمرسلین‌ محمّد بن‌ عبدالله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ و جانشینان‌ او حضرت‌ سیّد الوصیّین‌، أمیرالمؤمنین‌ علیّ بن‌ أبی‌طالب‌ و یازده‌ فرزند امجد او که‌ یکی‌ پس‌ از دیگری‌ عالم‌ را به‌ نور وجود خود منوّر، و با تحمّل‌ أعباء خلافت‌ و امانت‌ الهی‌ کاروان‌ بشریّت‌ را به‌ میقات‌ خدا و لقاء او رهنمون‌ شدند، و صدای‌ پر طنین‌ جرس‌ قافله‌ را به‌ گوش‌ جهانیان‌ رساندند.

 

مقام‌ انسان‌ در میان‌ موجودات‌

 در میان‌ تمام‌ موجودات‌ از جماد و نبات‌ و حیوان‌، انسان‌ دارای‌ یک‌ شرافت‌ و دارای‌ یک‌ خاصّه‌ای‌ است‌ که‌ او را از بقیّه‌ متمایز نموده‌ و در صفّ خاصّی‌ قرار داده‌ است‌؛ و آن‌ همان‌ قوای‌ عاقله‌ و ادراک‌ کلّیّات‌ و امکان‌ عروج‌ و صعود به‌ عوالم‌ اعلا و مجرّدات‌ از نفوس‌ قدسیّه‌ عقلانیّه‌ است‌.

 گرچه‌ علوم‌ تجربی‌ هنوز نتوانسته‌ است‌ برای‌ جمیع‌ موجودات‌ حتّی‌ نباتات‌ و جمادات‌، اثبات‌ شعور و قدرت‌ بنماید ولی‌ در فلسفة‌ کلّیّة‌ الهیّه‌ به‌ مرحلة‌ ثبوت‌ و برهان‌ رسیده‌ است‌ که‌ هر موجودی‌ که‌ بر آن‌ نام‌ موجود بتوان‌ گذاشت‌ حتّی‌ یک‌ پر کاه‌ و یک‌ ذرّة‌ نامرئی‌، همه‌ از نعمت‌ حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ بهرمندند و «وجود» ملازم‌ با این‌ سه‌ خاصیّت‌ است‌؛ غایة‌ الامر هر موجودی‌ به‌ حسب‌ گنجایش‌ ظرف‌ وجودی‌ خود دارای‌ همان‌ درجه‌ از حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ است‌؛ موجودات‌ مادّیّه‌ بقدر گنجایش‌ خود، نباتات‌ و حیوانات‌ بقدر توسعة‌ ظروف‌ وجودی‌ آنها، انسان‌ و ملائکه‌ نیز بحسب‌ قابلیّت‌ خود دارای‌ این‌ خواصّ می‌باشند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معاد شناسی

دانلود مقاله معاد

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .


مقدمه:
سخنان دلنشین از سفر آخرت
از مرگ سخن بسیار رفته است اما سختی دلنشین تر از گفته های مرد الهی شهید راه محراب آیت الله شهید عبدلحسین دستغیب قدس سره در 25 سال قبل سراغ ندارم با آن احاطه ای که به آیات و اخبار و کتابهای مذهبی داشت، یکماه مبارک رمضان درباره سفر آخرت سخن گفت، مرگ را دروازه حیات و ابتدای ملاقات رحمت حق شناسانید؛ از برزخ و نعمتهایش مردمان را بر سر شوق آورد و از عذابهایش ترسانید؛ با بیان آیات و اخبار شنودندگان را از گناه بازداشت و بخیرات مایل گردانید.
روانت شاد ای معلم اخلاق و بفرموده رهبر مرشد مردم را که در زندگیت این چنین راهنمای مردم به سوی حق و دوری از باطل شدن و با شهادت ترویج بیشتری نمودی بنوشه آن رفیق عزیز: خون آیت الله دستغیب از بیانش برای انقلاب رساتر بود و دشمن خورد کن تر.
بارها می گفت و فریاد می زد، می نوشت و منتشر می کرد که مرگ فنا نیست بلکه اول بقاء است. مکرر به خانواده های شهداء مژده می داد که قرآن مجید عزیزان شما را زنده خوانده است ما نسبت به آنان مردهن ایم در حالی که حیات حقیقی مال آنان و ادراک کاملتر از آن ایشان است.
گوهری که ناشناخته بود
روانت شادتر باد که با شهادتت این معنی را آشکارتر ساختی، اینک دو ماه بیش نیست از میان ما رفته؛ آنقدر کرامات از دیده و شنیده شده که همانرا از فقدانش ناراحت تر ساخته است و افسوس می خورند که چرا او را آن طوری که بود شناختند و از خرمن پرفیضش خوشه ها برنچینند.
اینجا به مناسبت این کتاب و بحث معاد، و همچنین فرموده خودش که بارها می گفت شهدا زنده جاویدند، قضیه ای که در هفتمین روز شهادتش پیش آمد و بیشتر اهالی شیراز از آن آگاه شدند و حتی در جراید تهران نیز به چاپ رسید بازگو نماییم:
گزارشی عجیب از یک واقعیت
با مداد اربعین حسین (ع) سال 1402 قمری طبق برناخه روزنامه ام به منزل پدر شهیدم رفتم. مسئول دفتر باستقبالم آمد. پس از سلام و تعارفات نخستین جملات را با گزارش خواب یک خانم علویه این طور شروع کرد:
«علویه محترمه ای که من او را می شناسم و خانه اش در نزدیکی خانه ما است می گوید دیشب مرحوم آقا را در خواب دیدم به من فرمودند قطعاتی از بدن من لای آجرهای دیوار کوچه باقیمانده است به من ملحق کنید.»
من نخست اهمیت ندادم و بسایر گزارشها گوش دادم و تا دو ساعت برنامه رفت و آمد افراد و کارهای معمولی ادامه یافت. سپس برای شرکت در مجلس فاتحه در مجلس فاتحه با جمعی بیرون آمدیم. نزدیکیهای محل شهادت که رسیدیم، بیاد آن خواب افتادم. به بعضی از همراهان جریان را گفتم که چنین خوابی نقل شده، ضرری ندارد نگاهی بکنیم. به همان نظر نخست همه دیدیم ذرات مفصل از گوشت لابلای آجرهای کوچه می باشد.
تشییع دوم برای یک جنازه
دو نفر از رفقا مأمور شدند که این ذرات قطعه قطعه شده از پیکر شهید محراب را جمع آوری نمایند (درد و کیسه پلاستیک آنها را جا دادند) قضیه به سرعت در شهر شایع گردید مخصوصاً که روز اربعین حسینی و هفتم شهداء بود و شیراز یکبارچه تعطیل بود. شب جمعه در مسجد طبق معمول و برنامه سالیانه شهید محراب مجلس دعای کمیل برقرار و انبوده جمعیت داغدار گزارش مزبور را شنیدند. در اینجا اعلام شد که در ساعت ده امشب تشییع دوم از باقیمانده پیکر آیت الله شهید به عمل می آید.
دستجات عزاداری تا پاسی از شب در صحن حضرت احمد بن موسی (ع) سرگرم عزاداری بودند و بالاخره بیاد ملحق کردن بقیه بدن ابی عبدلله الحسین علیه السلام بنابر روایتی در روز اربعین دو کیسه محتوی اجزاء قطعه قطعه شده را به میان جمعین آوردند. پائین قبر را شکافتند و به بدن شریفش ملحق نمودند.
دو نفر دیگر نیز همین خواب را دیدند
راستی که قضیه ای شفگت بود، فراموش کردم عرض کنم در همان روز ساعتی پس از کاوش لابلای آجرهای کوچه یکی از بستگان که در لباس روحانیت و مورد احترام است به من خبر داد دو نفر از آقایان که یکی از بستگان شهدا است چنین خوابی را دیشب دیده اند لذا قضیه صورت جدی تر بخود گرفت و من به دنبال آن مخدره علویه فرستادم که رؤیای خودت را با نام خود همسر و فامیل و آدرس دقیق بنویس. ایشان نیز اجابت نمود و هم اکنون آن نوشته پیش روی من قرار دارد و من با اجازه خوانندگان عزیزتنها به ذکر چند جمله آن برای ثبت در تاریخ و عبرت نسل فعلی و آینده دار در اینجا نقل می نمایم. این خانم چنین نوشته:
تکه گوشتم لای دیوار است
نحوه خواب:
«در باغ بزرگ بودم که آیت الله دستغیب در جلو می رفتند و من عقب ایشان بودم. آنجا باغ بود ولی آن قسمتی که آیت الله دستغیب بودند، در وسط چمن بودند که آقا عبای قهوه ای روی دوششان بود و به من گفتند که برو و به آنها بگو که تکه گوشتم لای دیوار است و چند دفعه تکرار کردند که وقتی من از خواب بیدار شدم خیلی نگران بودم.»
داستانی گویا تر از یک کتاب
اینک خودتنان داوری کنید چقدر این رؤیای صادقانه و داستانی واقعی گویا است؛ گویا تر از یک کتاب بزرگ. آنچه در این کتاب می گوید که مرگ فناء نیست بلکه دروازه زندگی جدید است. شهداء زنده اند و نزد پرودگارشان روزی داده می شود یا از احاطه علمی ارواح در بزرخ نسبت به جریانهای این عالم سخن می گوید از التفات روح بجسدش یاد می کند، همه واقعیت دارد خودش عملاً ثابت کرد، نشان داد که آری چنین است.
مطالب بسیار در حجم اندک
با در نظر اجمالی به مطالب این کتاب متوجه پر محتوی بودن آن با این حجم اندک می شویم، سفر آخرت را با شیرین ترین عبارات از مرک شروع و اقسام مرگ را برای نیکان و بدان بر می شمارد، حالت اختضار را طوری برای خواننده مجسم می کند که گویی خود در حال جان دادن است.
سپس وارد عالم برزخ گردیده از بهشت برزخی و نعمتهایش از روی ‌آیات و اخبار مشروحاً سخن می گوید و از طرف دیگر از دوزخ و عذابهای برزخی آن پرده بر می دارد ازداستانها و رویاهای صادقانه برای تأئید مطالب شاهد می آورد و با بیانی رسا خواننده را متوجه منزل های آینده اش می نماید.
آنگاه از مقدمات برپائی قیامت و دلیلهای معاد آیات و اخبار فشرده و کاملاً ساده سخن می گوید، از صراط و میزان بهشت و دوزخ نعمتها و غذابها طبق مدارک معتبر اظهار نظر می نماید رویه هم رفته می توان به خوبی ادعا کرد صدها مطلب جالب و خواندنی در این مقاله بخواننده عرضه شده است.


مرگ:
معاد از ماده عود به معنی برگشتن است چون روح دوباره به بدن برگردانیده می شود.
معاد از اصول دین مقدس اسلام و اعتقاد به آن واجب است که هر کس دوباره پس از مرگ زنده می شود و به جزای عقیده و عملش می رسد.
مسأله معاد که ابتدایش مرگ و قبر و بعد برزخ و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهری درک نمی شود هرچند اصل معاد به دلیل عقل ثابت است به تفصیلی که ذکر می شود لکن محال است کسی به تنهایی سردر بیاورد که بعد از مرگ چه خبر است غیر از وحی راه دیگری ندارد زیرا هر کس در هر عالم و مقامی است ادارکش از حدود آن عالم تجاوز نخواهد کرد مثلاً طفلی که در عالم است محال است چگونگی بزرگی عالم بیرون رحم را بفهمد و محال است بی پایانی فضا و موجودات آنرا در یابد همچنین کسی که در عالم ملک و اسیر ماده و طبیعت است چگونه می شود ملکوت را بفهمد که باطن عالم ملک است و جایگاهش پس از خلاصی از این عالم می باشد و خلاصه خصوصیات عوالم پس از مرگ نسبت به کسی که در عالم دنیا است غیب است و برای شناختن آن جز تصدیق آنچه را که حضرت آفریدگار خبر داده راهی نیست.
خصوصیات معاد ربطی به عقل ندارد
بنابراین اگر کسی بگوید از عقل ما دور است که پس از مرگ فلان طور شود اصلا حرفش مورد قبول نیست چون خصوصیات آن ربطی به عقل ندارد و جمیع عقلاً پشت به پشت هم بزنند از جزئیات جریانات عالم دیگر خبری نخواهد داشت چیزی که هست آنچه را که محمد (ص) و ‌آل او فرموده اند ما هم تصدیق می نماییم زیرا آن بزرگواران معصوم و محل نزول وحی حضرت آفریدگارند.
آیا مرده حرف می زند؟
با این بیان شبهاتی که بعضی از بیخردان می کنند معلوم شد که همه بی اساس است مانند اینکه می گویند کسی که مرد بدنش در حکم جماد است نظیر چوب خشک، دیگر سئوال وجوابش در قبرش چیست و ما اگر دهان مرده را از چیزی پر کنیم و روز دیگر قبرش را بشکافیم و جسدش را ملاحظه کنیم خواهیم دید که چیزی از دهانش خارج نشده است (جواب این شبهه به زودی روشن می شود)
نطق اختصاص به زبان ندارد
این اشکالات در اثر بیخردی از آخرت و دستگاه آفرینش و نداشتن ایمان به غیب است این استعجابها شاهد کمی اطلاع و فهم است خیال می کند نطق مال زبان است ارواح نطقی ندارند جنبش برای پای حیوانی است ارواح جنبش ندارند، در حالی که خودش هر شب هنگام خواب گفتگوها دارد بدون اینکه زبان و لبش جنبش داشته باشد و کسیکه نزدیکش بیدار باشد صدایش را نمی شنود و همچنین سیرها دارد بدون اینکه بدنش بستر جنبش داشته باشد.
حکمت رؤیا، تصدیق انبیاء است
حضرت موسی بن جعفر(ع) می فرماید بشر در ابتدای خلقت، رؤیا (خواب دیدن) نداشت و بعد خدا باو داد سببش آن بود که خداوند پیغمبری را برای دعوت و هدایت مردم زمانش فرستاد و او مردم را به اطاعت و بندگی پرودگار عالم امر کرد گفتند اگر ما خدای را بپرستیم در برابرش چه داریم در حالیکه دارایی تو از ما بیشتر نیست آن پیغمبر فرمود اگر اطاعت خدا کنید جزای شما بهشت است و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیدید جای شما بهشت است و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیدید جای شما دوزخ است گفتند بهشت و دوزخ چیست؟
پس برای ایشان هر دو را توصیف کرد و شرح داد پرسیدند کی به آن می رسیم فرمود هنگامی که مردید گفتند ما می بینیم که مرده های ما پوسیده و ریسیده و خاک می شوند و برای آنها چیزی از آنچه وصف کردی نیست و آن پیغمبر را تکذیب کردند.
خداوند احلام (خواب دیدن) را برای آنها قرار داد در خواب دیدند که می خورند می آشامند و حرکت می کنند می گویند می شنوند و غیره چون بیدار شدند اثری از آنچه دیده بودند ندیدند پس نزد آن پیغمبر آمدند و خوابهای خود را بیان کردند آن پیغمبر فرمود خداوند خواست حجت را بر شما تمام کند روح شما چنین است هنگامی که مردید هر چند بدنهای شما در خاک پوسیده شود ارواح شما در عذاب است تا قیامت (یا در روح و ریحان و ناز و نعمت)
نپذیرفتن از کم ظرفیتی است
لازمه عقل کثرت محتملات است (انما یعرف عقل الرجل محتملانه) یعنی هر مطلبی که می شنوند و محال عقلی نباشد احتمال بدهد شاید صحیح باشد و اگر خبر دهخنده اش معصوم باشد بگوید حتماً صحیح است. وقتی که کم عقل و جاهل است می گوید این حرفها چیست؟ نپذیرفتن دلیل بر کوچکی و کم ظرفیتی است که نمی تواند فوق طبیعت را دریابد مثل حیوان دوپایی است که اندازه ادراکش همین است خوردن و خوابیدن و با جنس مخالف جمع شدن است البته با خر و گاو هم اگر بگویند وقت مردن ملک می آید یا در قرستان سئوال و جواب می شود نمی تواند قبول کند چون حد ادراکش از شکم و فرجش نمی گذرد. چنانکه قبول عالیه مال بزرگی و وسعت روح است.
شرح مسأله معاد به طور تفصیل اقتضاء ندارد آنچه که می شود از منزل اول تا آخر که در اخبار اهل بیت (ع) ذکر شده گفته می شود.
منزل اول- مرگ
حقیقت مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است برای علاقه روح ببدن تشبیحات زیادی شده است بعضی گفته اند مثل کشتی بان و کشتی که مرگ، کشتی را از تحت اختیار کشتیبان بیرون می برد می گویی پای من، دست من، چشم من، من غیر از دست و پا و چشم و گوش است وقتی که می گویی رفتم درست است که تو رفتی لاکن بپایت رفتی و تو غیر از پا هستی، می گویی، دیدم؛ شنیدم، گفتم همه برگشتش به شخص واحد است این شخص، روح شریف تو است که از این مظاهر ظهور پیدا می کند روح می بیند، می شنود اما از این سوراخ چشم و گوش پس بیننده وح است این چشم آلت دیدن اوست روح چراغی است که در ظلمتکده تن روشن گردیده است از مجرای چشم و گوش و سایر حواس روشنایی می دهد.
مرگ یعنی جا به جا کردن چراغ- مثلاً فرض کنید که کلبه ای که چنیدن سوراخ داشته باشد چراغ گازی قرار دهید از این مجراها روشنی می دهد چراغ را که بیرون بردند تاریک می شود مرگ یعنی بیرون بردن این چراغ از بدن.
روح نسبت به بدن داخل و خارج ندارد
لکن باید دانست که علاقه روح به بدن نه از جهت حلول است یعنی روح داخل بدن باشد نه این طور نیست چون روح مجرد است و جسم نیست داخل و خارج ندارد فقط علاقه دارد توجه تامی به بدن دارد مرگ یعنی قطع علاقه از بدن.
واجب است که اعتقاد داشته باشیم که مرگ به اذن خداست همان کسی که روح را به بدن علاقه داد در شکم مادر تا روز آخر همان کس هم قطع علاقه می کند محیی اوست و ممیت اوست آنقدر در قرآن ذکر شده که خدا زنده می کند و خدا می میراند بعضی از عوام از عزرائیل بدشان می آید و او را دشمن می دارند دیگر نمی دانند که او پیش خود کار نمی کند او از طرف پرودگار عالم مأموریت دارد.
کیفیت قبض روح
در کیفیت قبض روح در ضمن احادیث معراج است که حاصلش این است که لوحی جلو حضرت عزرائیل است که نام همه در آن ثبت شده هر کس اجلش برسد اسمش پاک می شود و فوراً عزرائیل قبض روحش می کند در آن واحد ممکن است هزارها نفر نامشان پاک شود و عزرائیل هم قبض روحشان نماید تعجبی ندارد مثل بادی که هزار چراغ را یک مرتبه خاموش کند همه به خدا بر می گردد عزراعیل قبض روح می کند اما در حقیقت خدا میرانده چون از طرف اوست جل وعلی.
خدا میمیراند با عزرائیل یا ملائکه
از این بیان ظاهر می شود در قرآن مجید که قبض روح را به خدا نسبت داده و در جای دیگر نسبت به عزرائیل و در جای دیگر به ملائکه که اعوان و انصار عزرائیل اند هر سه صحیح است چون عزرائیل و اعوان و انصار او به امر خداوند جانها را می گیرند مانند سلطانی که به وسیلهع لکشر و سردارانش، کشوری را فتح می کنند پس صحیح است گفته می شود لکشر فلان، کشور را فتح کرد چنانچه اگر بگویند، فلان سردار فتح کرد نیز درست است و در حقیقت سلطان که تدبیر و حکمرانی لشکر با او است فتح کرده است و این مثال برای نزدیک شدن مطلب به فهم است وگرنه اصل مطلب از اینها بالاتر است.
بالجمله خدا در موقع مرگ جانرا می گیرد ولی متوجه باشید که پرودگار عالم دنیا را دار اسباب قرار داده از آن جمله برای مرگ هم اسبابی معین فرمودهن مانند از بام افتادن، مریض شدن، کشته شدن و غیره، البته اینها بهانه و سبب است چون بسیاری هستند که مرضهای سخت تر از او هم داشتند و نمردند پس ا ین به تنهایی موجب مرگ نمی شود، اگر پیمانه عمرش تمام شده باشد جانش را پرودگار عالم قبض می فرماید.
وگرنه چه بسیار اشخاصی که صحیح و سالم بودند، بدون هیچگونه سابقه کسالتی مردند.
شکل عزرائیل نسبت به محتضرها
جمله دیگر راجع به ملک الموت است که وقتی برای قبض ارواح می آید شکلش نسبت به محتضر فرق می کند. روایتی دارد که حضرت ابراهیم (ع) تقاضا کرد که هیئت عزرائیل را هنگام قبض روح کافر ببیند. عرض کرد که طاقت ندارید، فرمود میل دارم ببینم، عزرائیل خودش را به هئیت نشان داد و ابراهیم دید صورت مردیست سیاه رنگ که موهای بدنش ایستاده، بدبو، لباس سیاه پوشیده، از دهان و بینی او شراره آتش و دود خارج می شود ابراهیم غش کرد، پس از به حال آن فرمود: اگر کافر هیچ عذابی نداشته باشد، بس است عذابش در دیدن تو و بالعکس هم راجع به مؤمن.
حضور ملائکه و شیاطین هنگام مرگ
شیاطین هم برای اغواء از طرف چپ محتضر می آیند ملائکه هم از طرف راست کار شیاطین همیشه فریب دادن است مخصوصاً هنگام مرگ که اگر ایمانی هم باشد بدزدند، چون میزان سعادت و شقاوت آخر کار است، همان طوریکه زنده کرده می میرد و همانطوری که مرده زنده می شود هر آرزوئی که داشته باشی هنگام مرگ با آن آرزو می میری. اگر آرزویت دیدن جمال علی (ع) است مونست جمالش می باشد. اگر آرزویت هوی و هوس است آن هنگام نهایت طلوعش می باشد.
لکن کسی که اهل ایمان باشد خداوند وعده فرمودهن است که او را نگهدارد وشیطان را به او دستر نیست
به ابی زکریای رازی هنگام مرگش می گفتند بگو «‌لااله الا الله» می گفت نمی گویم. حالت غشوه ای به او دست داد. پس از اینکه بهوش آمد گفت کسی به نظرم آمد که می گفت اگر می خواهی خوشبخت و سعادتمند شوی بگو «عیسی ابن الله» گفتم چون تو می گویی نمی گویم. حربه ای آمد و او را پرت کرد حالا کلمه حقه را می گویم. آنوقت شهادتین را بر زبان حاری ساخت و از دنیا رفت.
کسی که یک عمر از روی صدق موحد بود، چطور در آن هنگام شیطان بر او مسلط می شود؟ بلی اگر مکدت عمرش را به پیروی از شیاطین گذرانده، در آن ساعت هم انیسش شیطان است.
آسانی و سختی جانش
در روایت تصریحاتی بسختی جان کنده شده و در بعضی تشبیه بکندن پوست از بدن زنده گردیده و در بعضی دیگر است که اگر سنگ آسیا با میخ درب قلعه را در چشم بگذراند و آن در بحرکت بیاید از سکرات مرگ آساتیر است و در برخی دیگر از رویایات سختی آن تشبیه شده باینکه بدنی را با قیچی یا اره قطعه قطعه کنند و از بعضی از محتضرین هم ناراحتی های فوق العاده مشاهده می شود که گفتنی نیست. برای بعضی هم مردن مثل بو کردن بهترین گلهاست.
در بعضی روایات می فرماید: تغییر لباس کثیف به تمیز است و در پاره ای دیگر تشبیه به برداشتن علها و بندها از بدن شده است یعنی مرگ خلاصی پیدا کردن از محبس عالم طبیعت است.
سختی جان دادن کفاره گناهان مؤمن
به طور کلی هیچ یک از این دو قسم جان دادن کلیت ندارد بلکه نه هر کس اهل ایمان شد آسان جان می دهد بلکه بسیاری از مومنین هستند که لطف خدای تعالی شامل حالشان می شود و بعضی از گناهانشان را به سختی جان کندن جبران می فرماید با اینکه مومن از دنیا می رود لکن چون باید پاک برود او را اصلاح می کنند و نسبت به کفار دهانه آتش و مقدمه عذابش می باشد.
آسان جان دادن کافر بخاطر نیکی که کرده
گاه هم می شود که کفار و فساق آسان جان می دهند چون این شخص اهل عذاب است لکن در عمرش کار خوبی هم کرده آسان جان می دهد که حسابش همینجا تصفیه شده باشد مثلاً به واسطه اتفاقی که کرده یا کمک مظلومی که نموده در عوض آسان جان می دهد تا دیگر در آخرت طلبی نداشته باشد چنانکه مومن برای پاک شدنش از گناه؛ سخت جان می دهد و در حقیقت برای کافر جان دادن اول بدبختی است چه آسان و چه سخت و برای مومت هم نعمت و سعادت است چه آسان و چه سخت.
بنابراین بهیچوجه آسانی و سختی جان دادن نسبت به مومن و کافر؛ نیکوکار و بدکار کلیت ندارد.
قبض ارواح کفار با شکنجه
در جلد 3 بحار حدیث شریف است که روزی خاتم الانبیا محمد (ص) بدیدن ابن عم گرامی خود علی بن ابیطالب (ع) تشریف آوردند در حالیکه ایشان چشم درد شدیدی داشتند به طوری که صدای ناله آقا را بلند کرده بود با آنکه امیرامومنین (ع) کوه صبر بود. رسول خدا(ص) خبر موحشی به علی(ع) داد که سختی درد چشم را فراموش فرمود.
فرمود یا علی (ع) جبرئیل به من خبر داد که قبض روح کفار را که می کنند؛ عده ای از ملائکه غذاب می آیند و با تازیانه ها و سیخهای آتشین جانش را می گیرند امیرالمومنین عرض کرد یا رسول الله (ص) این طور جان دادن هم از امت شما هست؟ فرمود آری سه طایفه از مسلمانانند که این طور جان می دهند اول حاکم جوراست، دوم خورندگان مال یتیم، سوم شاهد ناحق است یعنی کسی که برخلاف حقیقت شهادت می دهد.
اجمالا از ماست که برماست، هر کس آنچه را کرده می بیند. نتیجه اعمالمان آسان یا سخت جان دادن است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 37   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معاد

تحقیق در مورد آثار سازنده عقیده به معاد

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد آثار سازنده عقیده به معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آثار سازنده عقیده به معاد


تحقیق در مورد آثار سازنده عقیده به معاد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:22

 

 

آثار اجتماعى عقیده به معاد

تعدیل و رهبرى غرائز

پرورش فضائل اخلاقى

تأمین عدالت اجتماعى

آثار سازنده معاد در قرآن

استدلالهاى قرآن بر امکان معاد

 

 

 

عقیده به زندگى پس از مرگ و اعتقاد به کیفر و پاداش اعمال، نقش بزرگى در آرامش روانى و امنیت اجتماعى ما دارد که آرامش روانى، اثر فردى و امنیت اثر اجتماعى آن است، اینک پیرامون آرامش روانى و آثار فردى عقیده به معاد بحث میکنیم.

بشر هر چند در پرتو قدرت صنعت و تکنیک، درهاى فضا را به روى خود گشوده و انسانهائى را به ماه فرستاده و بازگردانیده است و از قلب و کلیه‏هاى مصنوعى به جاى طبیعى آن استفاده کرده است، ولى در برابر این پیروزى چشمگیر علمى، به سکونت خاطر و آرامش روانى که زیر بناى یک زندگى سعادتمندانه را تشکیل میدهد، نه تنها دست نیافته است، بلکه به موازات پیشرفت صنعت و دانشهاى مادى، مشکلات روانى وى افزایش یافته است.

عوامل و مشکلات روانى و ناراحتى‏هاى روحى او یکى و دو تا نیست، ولى موضوعات زیر از علل چشمگیر اضطراب است:

1 ـ مادیگرى بى حد و حساب.

2 ـ شدائد و مصائب.

3 ـ اندیشه مرگ.

اینک هر یک از این سه عامل را به گونه‏اى توضیح میدهیم.

جهان سرمایه‏دارى براى فزونى کالاهاى خود، وسایل ارتباط جمعى را در تمام نقاط جهان، به استخدام خود درآورده است و در اکثر طبقات نسبت به مظاهر مادى، از ویلا و ماشین و تجملات زندگى، اشتهاى کاذبى پدید آورده است که بهیچوجه اشباع نمیگردند، اکثریت مردم روى زمین را گروهى تشکیل میدهند که فضاى روح و روان آنان را اندیشه مادیگرى پر کرده و هدفى جز ثروت اندوزى و بهره‏گیرى مادى و لذائذ جسمانى ندارند.ناگفته پیداست که بسیارى از آرزوهاى انسان جامه عمل نمیپوشد و در نتیجه یکنوع ناراحتى و تشویش روانى بر انسان مسلط میگردد، چه بسا در صورت شدت به صورت یک خوره خطرناک که خورنده اعصاب و آرامش روحى است در میآید.

این یک عامل براى بروز ناراحتى‏ها.

عامل دوم براى ناراحتى‏ها موضوع مصائب و شدائد است.هر فردى در طول زندگى خود، با محرومیتها و شکستها و فقدان عزیزان و بلاهاى زمینى و آسمانى و...روبرو میگردد و فشار هر یک از این عوامل بر روح و روان انسان به اندازه‏اى است که گاهى انسان را به فکر خودکشى و در هم شکستن قفس زندگى میاندازد.

بالاتر از آن، اندیشه فنا و مرگ است که خود عامل سومى براى بروز ناراحتیها میباشد، زیرا هر فردى میداند که پس از اندى، رشته زندگى او گسسته خواهد شد و شربت تلخ و جانکاه مرگ را خواهد نوشید.

اعتقاد به معاد، اثرات نامطلوب این عوامل سه گانه و عوامل دیگرى را که فعلا مجال بازگوئى آنها نیست کاملا خنثى میسازد.زیرا:

اولا در مکتب اعتقاد به خدا و معاد، دنیا و تمام وسائل زندگى آن، ارزش وسیله‏اى دارند، نه هدفى آنها براى انسانها ساخته شده‏اند نه انسان براى آنها، بنابر این دلیل ندارد که انسان در خود چنین اشتهاى کاذبى را پدید آورد و حرص و آز خود را روزافزون سازد سپس گرفتار اثرهاى نامطلوب و واکنش‏هاى روحى آن گردد.

به عبارت دیگر انسان با ایمان، زندگى جهان را معبر و گذرگاهى بیش نمیداند، اگر در این گذرگاه وسیله لذت بیشتر تأمین نگردد، هرگز ناراحت نمیشود و پیوسته به زندگى جاودانى میاندیشد، نه زندگى موقت.

ثانیا مذهب در تعالیم خود، کیفرهاى سخت براى گروه متجاوز و اسراف‏گر و حد و مرزنشناس، تعیین کرده است و اندیشه جزاهاى اخروى، ریشه هر نوع آرزوهاى باطل و گرایشهاى بیحد و حساب را در دماغ انسان میسوزاند و دست انسان را در آلودگى بدنیا در محدوده خاصى آزاد میگذارد و در قلمرو زندگى یک چنین انسان معتقد به معاد، عوامل آزار دهنده کمتر پیدا میشود.

اعتقاد به معاد مشکل مصائب و شدائد را به گونه‏اى روشن حل کرده است زیرا گذشته از اینکه حوادث جهان، نتیجه تقدیر خداوند حکیم است هر نوع صبر و بردبارى در برابر مصائب داراى پاداش بزرگ نیز مى‏باشد و همین پاداش بزرگ مصیبتها را در نظر انسان کوچک و سبک جلوه میدهد.

در مکتب اعتقاد به معاد، عامل سومى، به نام (اندیشه فنا) وجود ندارد و در نظر پیرو این مکتب رشته زندگى پس از مرگ گسسته نمى‏شود، و مرگ دروازه ابدیت و فرشته‏اى که مأمور گرفتن جانها است پاسدار آن میباشد، چیزى که هست انسان باید براى زندگى پس از مرگ، توشه‏اى بیندوزد و از عواملى که مایه ناراحتى در سراى دیگر است بپرهیزد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آثار سازنده عقیده به معاد

تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ


تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه23

 

معاد در نگاه خیام و حافظ

مهناز صفایی هوادرق

چکیده

حکیم عمر خیام نیشابوری در یکی از سالهای نیمه اول سدة پنجم هجری به دنیا آمده و در حوالی سال 520 ه. از دنیا رفته است، این سالها مطابق با دورانی است که متشرعان و دکان داران مذهب با طرز فکر خشک و انعطاف ناپذیر خود آراء مخالف خود را بر نمی تابیدند و با برچسب تکفیر مخالفان خود را از سر راه بر می داشتند، خیام یکی از بزرگان تاریخ ادبیات فارسی است که از تهمت الحاد در امان نمانده است. اما آیا به درستی خیام ملحد بوده است یا اینکه افکار او نگاه هنرمندانه و معترض به عالم هستی است که درشعر دیگر هنرمندان و شاعرانی که به مسلمانی و خوش مذهبی معروفند نیز وجود دارد. برای نمونه حافظ که قرآن را با چارده روایت می خوانده است دربسیاری از مضامین با خیام هم داستان است اما زبان و نحوه ی بیان این دو فرق دارد؛ در این مقاله از چندین مضمون مشترک شعر حافظ و خیام (آفرینش ، خدا، جبر و اختیار، قضا و قدر، مرگ) تنها به مسئلة روح و معاد پرداخته شده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ

مقاله جایگاه معاد

اختصاصی از فایل هلپ مقاله جایگاه معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله جایگاه معاد


مقاله جایگاه معاد

معاد در تحمل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجهی دارد زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه می شود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا می رسد؟ نتیجه و هدف از زندگی چیست؟ آری این سئوالها برای همه مطرح است گرچه افرادی به زبان معاد را نمی پذیرند ولی ناخوداگاه در عمق جان خود احساس ابدیت برای انسان دارند و گاه و بی گاه از خود علامتهایی نشان می دهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم حاضر نیستند انسانیت و شخصیت واقعی او را نابود و نیست شده بدانند که ما نمونه هایی از این علامتها را در اینجا بیان می کنیم .

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 12صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله جایگاه معاد