لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
کانسپت در معماری
با تعریف ساده می توان گفت کانسپتها ایدههایی (Ideas) هستند که عناصر گوناگونی را در یک جا گرد هم میآورند. این عناصر گوناگون، در متن این نوشتار؛ تفکرات، تصورات و مشاهدات هستند. در معماری کانسپت، مسیری است که طی آن نیازهای فیزیکی، شرایط محیطی و باورها به هم میپیوندند و به این ترتیب کانسپتها بخش مهمی از روند طراحی معماری را شکل میدهند.
این بحث برای تعیین جایگاه کانسپت در طراحی معماری به تعریف انواع پنجگانه کانسپت میپردازد که عبارتند از: قیاسی، استعاری، ذاتی، پاسخ مستقیم (حل مشکل) و آرمانی. کانسپت ها: همیشه کانسپتها توسط معماران پدید نمیآیند. شاید بهترین نمونه این موضوع پاسخ لوکوربوزیه به کانسپت مورد نظر کارفرما در ساختمان کارگاههای چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز یک بخش دانشجویی است که نه تنها برای دانشجویان رشتههای هنری بلکه برای سایرین هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر مسئولان دانشگاه اینچنین بود که اگر دانشجویان بیشتری از فعالیتهای مرکز باخبر باشند و بتوانند جریان کار و زندگی درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور آنها در کارگاهها محتملتر خواهد بود و لوکوربوزیه کانسپت را به اجرا در آورد: به این صورت که او از درون مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی از درون ساختمان عبور میکرد و امکان مشاهده بسیاری از استودیوها و کارگاهها را فراهم میآورد.
شش واژهای که در پی میآید مترادفهایی برای جست جوی کانسپت هستند که توسط بسیاری از معماران بیان میشود: اندیشههای ۱-معمارانه ۲- نگارهها ۳- ایدههای فراسازمانده ۴- سارتی ۵- ایکمن ۶- مترجمان بیواسطه؛ و یا از این قبیل اندیشههای معمارانه معطوف به یک ویژگی (فن معمارانه) خاص هستند مانند نور آفتاب، فضا، ترتیب فضاها، همبستگی فرم ساده و یا نحوه قرارگیری در منظری بخصوص که هر کدام میتوانند بر روند طراحی بنا تاثیرگذار باشند. به این صورت که این ویژگی آرکیتکتونیکی (فن معمارانه) پایه اخذ تصمیمات در طراحی خواهد بود…
یک نگاره، یک الگو یا ایده همین است که در طول طراحی پروژه تکرار میشود. در سطح پایین میتواند یک نقش هندسی به خصوص باشد که در سرتاسر یک طرح مشاهده شود. همچنین این نگاره میتواند سطوح بالاتری هم داشته باشد. در کتابی به نام نگاره نور(light id theme) که درباره گالری هنری کیمبل است، لویی کان تغییرات آفتاب را در فصول مختلف و همچنین در طول یک روز واحد را عاملی بسیار با اهمیت در راستای تکمیل یک اثر شایسته میداند. در طراحی این گالری کان تلاش کرده تا این کیفیت متغیر آفتاب را به درون بنا بکشاند. وی تصمیم میگیرد اشیای گالری را با نور طبیعی به نمایش بگذارد، بنابراین از دو طریق نور را به داخل هدایت میکند، یکی نور نقرهای رنگ آسمان که از شبکههای آلومینیومی گذشته و انعکاس آن از صفحات منحنی شکل به فضا میرسد و دیگر نوری سبزرنگ که از انعکاس نور خورشید روی درختان و گیاهان باغچه بر روی صفحات منحنی، به داخل گالری میرسد. ایدههای فراسازمانده مربوط به ترکیببندی هندسی و سلسله مراتب کلی بخشهای مختلف پروژه میباشد. طراحی شهری و طراحی محیطهای دانشگاهی مثالهای شفاف و واضحی هستند که در آنها ابتدا یک الگو کلی نظم دهنده ایجاد شده و به تدریج تکمیل میشود.
یک ایده فراسازمانده به قسمتهای مختلف تا جایی که تابع نظام کلی باشند، اجازه تنوع و تغییر خواهد داد. طرح تامس جفرسون برای دانشگاه ویرجینیا یک نمونه خوب برای این مطلب است. هدف ایده فراسازمانده در اینجا این بوده که با ایجاد سازهای کافی امکانی به وجود آید که در آن هر یک از بخشها ضمن آنکه خصوصیات شخصی دارند همانطور هم تابع کل باشند. در طرح جفرسون این مساله کاملا به اجرا در آمده به صورتی که اگر چه یک نظام کلی مشهود است اما هر یک از بناها هویت مخصوص خود را دارا هستند. در پروژههای بزرگ گاهی طراحی مسیرهای عبور (سیرکولاسیون) در جای ایده فراسازمانده قرار میگیرند. برای مثال در پروژه موزه هوا و فضای واشنگتن – اثر هلموت، اوباتا کاسابوم- ایجاد و توسعه فضاها در اطراف مسیرهای عبور انتخاب هوشمندانه طراحان بوده و چرا که این کار آنها باعث شده تعداد بازدیدکنندگان از حداکثر پیشبینی شده هم فراتر رود.
در قرن نوزدهم میلادی در مدرسه آرت نوو فرانسه روش آموزش متفاوتی شکل گرفت که اسکیس (Esquisse) و طرح خام (Parti) از فرآوردههای مفهومی و گرافیکی آن هستند در این روش دانشجویان باید توانایی ارائه مفهومی (Conceptual) خود را به سطوح بالا ارتقاء میدادند. از آنها خواسته میشد تا ابتدا کانسپت و طرح اولیه را در چند ساعت ابتدایی پروژه مشخص کنند و تا انتها به این طرح وفادار بمانند. ادوارد لاربی بارنز برای توصیف رابطه کانسپت و دیاگرام اولیه با پروژه کامل شده و این که این کانسپت و دیاگرام باید ساده شده آن پروژه باشند از اصطلاح برگردان مترجمان بیواسطه (Literal translation) بهره گرفت. به عقیده بارنز کانسپت یک پروژه باید حتی با یک طراحی ساده روی یک دستمال کاغذی هم قابل بیان و ارائه باشد به شکلی که این دیاگرام اولیه به وضوح شفافیت ساختمان تمام شده روی همان دستمال کاغذی مشاهده کرد. به گفته او: «یک بنا میبایست دارای طرحی قوی و معمارانه – نه مجسمه شکل یا نقاشیوار- باشد طرحی که مرتبط با فعالیت درون ساختمان باشد». هر وقتی از یک معمار سوال میشود که روی چگونه ساختمانی کار میکنی؟ او باید بتواند به سرعت طرحی ذهنی یا دیاگرامی از ایده معمارانه خود ارائه کند.
کانسپتها و طراحی معماری شکلگیری کانسپت پدیدهای خود به خودی نیست بلکه نیازمند تلاشی متمرکز برای گردآوری و ترکیب مسائل مختلف است. گردآوری این مسایل کاری هوشمندانه است، کاری به عقیده بسیاری از طراحان، معماران، منتقدان، نویسندگان و هنرمندان متشکل از ۱۰ درصد الهام و استعداد و ۹۰ درصد پشتکار و سختکوشی است. شکلدهی کانسپت برای بسیاری کاری ناآشنا است. همچنین دانشجویان در فراگیری و درک سایر مباحث طراحی در این مورد با سختی مواجهاند.
در زمینه تقویت مهارت کانسپتسازی سه مانع اصلی وجود دارد، اولین مانع مربوط به چگونگی برقراری ارتباط، دومین مانع مربوط به کمبود تجربه و سومین مانع مربوط برقراری سلسله مراتب است. اولین مشکلی که یک دانشجو با آن مواجه میشود برقراری ارتباط است. نکته جالب در این رابطه این است که سختترین کار این نیست که چگونه کانسپت خود را به دیگران معرفی کنیم بلکه چگونه باید آن را برای خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان میآموزند، تا قبل از تشریح ایدههای خود برای دیگران نوعی دیالوگ به عنوان بیان پروژه در ذهن خود برقرار سازند. مشکل دیگر برقراری ارتباط گرافیکی است که متاسفانه بسیاری دانشجویان در ترسیم و طراحی ایده مورد نظر خود اکراه دارند. در معماری هر آنچه که قرار است ساخته شود میبایست ابتدا ترسیم گردد. پروسه ترسیم و طراحی باید در مراحل ابتدایی کار آغاز شود تا طرح پیشنهادی و کانسپت آن بتوانند دائما نقد و اصلاح شوند. لویی کان در نوشته ای این نکته را یادآور میشود که مشکل برقراری ارتباط بین یک ساختمان منسجم در ذهن و طراحیهای اولیه بین همه دانشجویان عمومیت دارد: «روزی دانشجویی جوان نزد من آمد تا سوالی بپرسد. او گفت در ذهن خود فضاهایی پر جذبه را تجسم کرده؛ فضاهایی که جریانوار بر میخیزند و شکل میگیرند، بدون آغاز و بدون پایان . از جنس ماده، یکپارچه، بدون بست و اتصال و به رنگ های سفید و طلایی. و پرسید چگونه است که وقتی اولین خط را بر روی کاغذ قرار میدهد رویای او شروع به رنگ باختن میکند؟ این پرسش خوبی است؛ پرسشی است در باب پیمایشپذیرها و پیمایشناپذیرها.
دانلود تحقیق کامل درباره کانسپت در معماری