لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
نقش روسیه در سرکوب انقلاب مشروطه ایران
رابعه موحد
دوران سلطنت فتحعلی شاه برخلاف نام این شاه ناخجسته، نه تنها بی هیچ فتوحاتی گذشت بلکه آغاز دستبردهای عظیم روسیه تزاری به خاک پهناورمان بود. وصیتنامه پطرکبیر، منشور منفوری بود که سردمداران روسیه با سماجت و اراده یی آهنین در پی اجرای آن بودند؛ منشوری که اساس سیاست روسیه و ایران را از سال 1689 تا به امروز ترسیم کرده است. در این منشور آمده است؛ «باید کاری کرد که ایران روز به روز تهیدست تر گردد و رو به ویرانی رود و چنان به حال احتضار آید که دولت روسیه هرگاه بخواهد بتواند بی دردسر آن را از پای درآورد. گرجستان و قفقاز، رگ حساس ایران است. همین که نوک نیشتر استیلای روسیه به آن رگ برسد فوران خون از دل ایران بیرون خواهد زد. هر قدر ممکن است خود را به خلیج فارس نزدیک کنید و...» دوران سلطنت مظفرالدین شاه فرارسید در حالی که بار قراردادهای گلستان و ترکمانچای بر شانه های ایران سنگینی می کرد و هیچ نشانی از اقتدار و استقلال ایران به چشم نمی خورد. سوال عباس میرزا از فرستاده ناپلئون هنوز بی جواب مانده بود که پرسید «نمی دانم این قدرتی که شما را بر ما مسلط کرده چیست، عامل ضعف ما و موجب ترقی شما چیست؟» در آن زمان به جز تاراج سرزمین هایمان، امتیازات مختلف منابع طبیعی، گمرکی و نظامی در اختیار بیگانگان بود. از امتیاز صید ماهی تا معادن و جنگل های شمال در اختیار روسیه و جنوب در اختیار انگلستان بود. در چنین فضایی بود که فریاد های قانون طلبی از دل دردمند روشنفکران، نویسندگان و روزنامه نگاران آن دوران بلند شد و جامعه را به مبارزه علیه استبداد فراخواند. مخبر السلطنه در خاطرات خود می نویسد؛ «ایران را بی سر و سامانی فراگرفته است؛ روس از یک سو می کشد، انگلیس از سویی دیگر. خزانه خالی است. دولت محتاج پول. به انواع اسامی از رعیت نقد و جنس می گیرند. شاه مریض است و رجال در فکر منفعت خویش. مردم چیزهایی شنیده اند و آرزوهایی در دل دارند. بمبی در سینه ها مخفی است تا کی بترکد.» اندیشمندان در داخل و خارج به بیداری افکار مردم و تعریف مفهوم وطن، قانون و آزادی همت کردند.
روزنامه های ثریا، قانون، ادب، اختر و کلکته توسط ایرانیان در داخل و خارج منتشر شد. عبدالرحیم طالب زاده، زین العابدین مراغه یی، میرزافتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان به انتشار روزنامه و کتاب های متعدد اقدام کردند. میرزا ملکم خان در روزنامه قانون نوشت؛ «اگر صاحب دین هستید قانون بخواهید، اگر خانه خرابید قانون بخواهید.» مردم خسته از حکمرانی روس و انگلیس و دولت های بی کفایت، در انتظار جرقه یی بودند و آن جرقه توسط نوز بلژیکی زده شد.
او لباس علمای دین را پوشید و در جشن سالانه خارجیان به عیش و سرور پرداخت و صدای اعتراض آیت الله بهبهانی با صدای اعتراض مردم به هم پیوست. عزاداری محرم اعتراضات را شدید تر و فراگیرتر کرد. هر موجی، موج دیگری را در پی داشت. اعتراضات فرو می نشست و بار دیگر شعله ورتر می شد. عین الدوله به سرکوب آزادیخواهان پرداخت. مردم برای رسیدگی به خونریزی ها، خواهان تاسیس عدالتخانه هایی در تمام شهرها و عزل عین الدوله شدند. علما با سه هزار نفر از مردم در قم تحصن کردند. عین الدوله به کسانی که در کشتار خونین مردم دست داشتند درجات و پاداش های بیشتری داد. شورش به شهر های دیگر نیز سرایت کرد. عین الدوله مجبور شد برای فریب مردم، دستور تنظیم اساسنامه یی برای تاسیس عدالتخانه را صادر کند. اما اعتراضات خاموش نشد و مشیر الدوله صدراعظم شد ولی دیگر مطالبات مردم از حد عدالتخانه و عزل عین الدوله فراتر رفته بود و عدو سبب خیر شده بود.
تسلیم نشدن بهنگام عین الدوله به خواسته مردم، آگاهی، هوشیاری و سازماندهی مردم را برای مبارزه بیشتر کرده بود و دوران جدیدی را برای ایران به ارمغان می آورد. مردم ایران خواهان دارالشورا بودند و خود را نه رعیت، بلکه یک ملت می دیدند که دارای حق و حقوق مشخصی بودند. مظفرالدین شاه که واقعاً خواهان ترقی ایران بود با خواست مردم موافقت کرد و در 14جمادی الثانی1324 فرمان تاسیس دارالشورا را صادر کرده و 24 ذی القعده درگذشت. رجال مشروطه می دانستند که اگر شاه بمیرد مبارزات مشروطه خواهی به درازا خواهد کشید.
مجلس را با برپایی فوری انتخابات تهران افتتاح کردند تا بعداً نمایندگان شهرستان ها نیز به مجلس بیایند. 28 دی ماه محمد علی شاه تاجگذاری کرد در حالی که از نمایندگان مجلس دعوت به عمل نیاورد زیرا او کسی را لایق مداخله در امور کشور نمی دانست. نمایندگان اعتراض کردند زیرا در سلطنت مشروطه باید تاج و تخت و قدرت شاهنشاهی از طرف نمایندگان ملت به شاه تفویض می شد اما محمد علی شاه اعتقادی به ملت نداشت و آنها را رعیت و مایملک خود می دانست.
پس از انتخابات تبریز 12 نماینده وارد تهران شدند که سیدحسن تقی زاده و عبدالرحیم طالب زاده جزء آنها بودند. آنها به ملاقات مشیرالدوله رفتند و از وی پرسیدند آیا فرمانی که شاه داده مشروطه است یا نه؟ مشیرالدوله پاسخ داد نه، فقط مجلسی به شما داده شده تا وضع قوانین کنید. نمایندگان تبریز اعلام کردند موضوع را به موکلان خود در تبریز تلگراف خواهند زد. میرزاصادق مستشارالدوله گفت؛ دولت آب در گوش ما کرده و کلمه مشروطه در این فرمان نیست. عجله در انجام امور باعث شده بود رجال و نمایندگان
تحقیق در مورد میرزا جهانگیر خان