فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پیشینه ومبانی نظری تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

اختصاصی از فایل هلپ پیشینه ومبانی نظری تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیشینه ومبانی نظری تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی


پیشینه ومبانی نظری تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 33صفحه
نوع فایل:word
 
 

واژه کارآفرینی در سال 1848 توسط استوارت میل از فرانسه به زبان انگلیسی ترجمه شد. او کارکرد و عمل کارآفرین را شامل هدایت ، نظارت ، مهار و خطرپذیری می دانست و عامل اخیر را به منزله عامل متمایز کننده مدیر و کارآفرین در نظر گرفت . ( سهرابی فرد ، 1385) کارآفرینی به فرآیند ایجاد ارزش از طریق فراهم آوردن ترکیب منحصر به فردی از منابع برای بهره گیری از یک فرصت اشاره دارد. این فرآیند نیازمند یک عمل کارآفرینانه و یک عامل کارآفرینانه است . عمل کارآفرینانه به مفهوم پیاده سازی یک ایده ، فرآیند ، محصول ، خدمت یا یک کسب و کار جدید دلالت دارد .عامل کارآفرینانه ، فرد یا گروهی است که مسئولیت شکوفاسازی و به بار نشستن عامل کارآفرینانه را بر عهده می گیرد. ( حق شناس ، 1386 ) به علاوه کارآفرینی فعالیتی است که شامل اکتشاف ، ارزیابی و استفاده از فرصت ها برای معرفی محصولات و خدمات جدید است . (هوآنگ ، 2013) در واقع شناسایی یک فرصت کارآفرینی ، درک معرفی کالا و خدمات جدید و ابداعی در بازار از طریق ، راه انداختن و تشکیل یک فعالیت اقتصادی جدید یا ارتقاء چشمگیر فعالیت اقتصادی موجود می باشد . (سیگل ، 2012) دریک عبارت کوتاه بایدگفت کارآفرینی یک شغل نیست ، یک حرفه نیست ، اشتغالزایی نیست ، بلکه کارآفرینی یک شیوه ی زندگی است . کارآفرینی یک منش است . گونه ای از بودن و شدن است . کارآفرینی یک سبک زیستن است ، یک راه ، یک روش و یک منش ویژه است . کارآفرینی مجموعه ای از خصایل و فضایلی است که متأثر از ویژگیهای فردی ، خانواده ، محیط تربیتی و شیوه "اجتماعی شدن" در فرد تکوین می یابد و تحول می پذیرد . (ملک پور ، 1390 ، 21)

پیتر دراکر ، کارآفرینی را منظری برای تغییر می داند که همیشه در جستجوی تغییر است ، نسبت به آن از خود واکنش نشان می دهد ، و آن را یک فرصت و شانس می داند . (کردنائیج ، 1384 ) همچنین وی معتقد است خلاقیت و کارآفرینی آن چنان لازم و ملزوم یکدیگرند که می توان گفت کارآفرینی بدون خلاقیت و نوآوری حاصلی ندارد . ( شکرکن ، 1381) کارآفرینی نقش ضروری در بهبود بهره وری و ترویج رشد اقتصادی را بازی می کند (مونترو سانچز ، 2011)تامپسون کارآفرینی را فرآیندی می داند که در آن بتوان با استفاده از خلاقیت ، عضو جدید را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان ، منابع ، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل به وجود آورد . همچنین چرچیل درباره کارآفرینی با نگاه متفاوتی معتقد است : کارآفرینان باید بر حرکت ها و بهبودهای مستمری متمرکز شوند که بصورت مداوم در پی بهره برداری از ریسک ها و فرصت های قابل کنترل باشد . اما می توان کارآفرینی را به صورت فرآیند نیز در نظر گرفت که از درون آن تعریفی از کارآفرینی نیز استخراج شود که سمت و سوی واقع گرایانه تر داشته باشد . حال اگر این فرآیند را به شکل زیر تصور کنیم ، این گونه است :

 

 

 تشخیص فرصت ها         غربال ایده        امکان سنجی ایده         تهیه BP         تولید نمونه اولیه          تامین مالی نهایی

ایده            اولویت بندی ایده          انتخاب ایده                 تامین مالی ایده                آزمایش نمونه

شکل 2-1 : فرآیند کارآفرینی (ناهید ، 1388)

از این رو و بنا به موارد عنوان شده ، کارآفرینی عبارت است از : فرآیندی که با شناسایی خدمت از سوی فردی که معمولاً ریسک پذیر بوده و دارای تفکر و نگاه دوراندیشانه است ، آغاز و پس از طی مراحل مختلف از جماه ایده یابی ، غربال ایده ، امکان سنجی و تدوین طرح کسب و کار و ... به تشکیل شرکت منتهی می شود . ( ناهید ، 1388 )

 

از منظر شرکت های نوآور رشد محور ، یکی از بهترین تعاریف کارآفرینی در دیدگاه رونستات دیده می شود :

کارآفرینی فرآیند پویای خلق ثروت تدریجی است . ثروت به وسیله افرادی خلق می شود که ریسک های عمده ای در قالب سهم ، زمان و یا تعهد کارراهه ای  یا فراهم کردن ارزش برای برخی از کالاها و خدمات تحمل می کند . کالا و خدمات ممکن است جدید یا منحصر به فرد باشد یا نباشد اما ارزش باید تا حدی از جانب کارآفرین دریافت و تخصیص مهارت ها و منابع ضروری به صورت تدریجی حاصل شود .(دانایی فرد ، 1386 )شرکت هایی که رفتارهای کارآفرینانه را ابراز می کنند ، سودآوری و رشد آنها بیشتر از شرکت هایی است که سیستم های کارآفرینی را قبول نمی کنند . در نتیجه امروزه کارآفرینی یک روش و رفتار دائمی است که شرکت ها باید توسعه دهند . (فرانکو ، 2013)لغت کارآفرینی نزدیک به 200 سال است مورد استفاده قرار می­گیرد که مفهوم سنتی تأکید بر تلاش­هایی داشت که یک فرد، بینشی را به کسب­وکاری موفق تبدیل می­نمود. اما اخیراً کارآفرینی به عنوان فرآیندی که می­تواند در سازمان­های گوناگون بدون در نظر گرفتن نوع و اندازه رخ دهد، مفهوم­پردازی شده است (کاظمی ، 1389 )




دانلود با لینک مستقیم


پیشینه ومبانی نظری تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

پیشینه ومبانی نظری کمال گرایی

اختصاصی از فایل هلپ پیشینه ومبانی نظری کمال گرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیشینه ومبانی نظری کمال گرایی


پیشینه ومبانی نظری  کمال گرایی
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 44صفحه
نوع فایل:word
 
 

تعریف کمال در فرهنگ­های لغت چنین است: «عالیترین درجه­ی صحت و کامل بودن که قابل پیشی­گرفتن نیست (فرهنگ لغت مریام وبستر، 1993). کمال­گرایی مفهومی است که تاریخچه­ی نسبتا طولانی دارد و توسط عده­ای از روان­شناسان تأثیرگذار و بزرگ دنبال شده است. در این قسمت تعدادی از نظریه­های کمال­گرایی به اجمال بررسی میگردد:

فروید: فروید در سال 1957 در توصیف افراد کمال­گرا بیان می­دارد که محرک اصلی در زندگی این افراد رسیدن به خوشبختی نیست، بلکه تکامل و برتری یافتن است. آن ها باید در هر کاری به کمال دست یابند و به بهترین نحو آن را انجام دهند، در غیر این صورت راضی نخواهند شد. نرسیدن به کمال آن­ها را دچار اضطراب و افسردگی و احساس گناه شدید می­کند (وردی، سهرابی زاده هنرمند و نجاریان، 1387؛ به نقل از سرو،1387).

آدلر: آدلر تلاش برای برتری را به عنوان واقعیت اساسی زندگی توصیف کرد. منظور او از برتری، انگیزه­ای برای کمال بود. واژه­ی کمال از کلمه­ی لاتین به معنی کامل بودن گرفته شده است. بنابراین، نظر آدلر این بود که ما برای برتری تلاش می­کنیم تا خود را کامل کنیم و خود را به صورت یکپارچه در آوریم (شولتز و شولتز،2001). آدلر کمال­گرایی را هم به صورت سالم (تلاش افراد سالم برای بهتر کردن خودشان و جامعه­شان  و با هدف خلق یک جامعه­ی آرمانی و مترقی) و هم روان­رنجور (فرار از بی­اعتباری و بی­آبرویی به دلیل احساس حقارت) مفهوم­سازی کرد (جونز، 2007؛ به نقل از سرو، 1387).

هورنای: هورنای 10 نیاز روان رنجور را برای انسان برشمرد که نیاز به کمال نیز در بین آن ها دیده می­شود. به نظر هورنای کمال­گرایی افراد ناشی از خود انگاره­ی آرمانی غیر واقع بینانه است که بر پایه­ی آرمان دست­نیافتنی کمال مطلق استوار است. داشتن این خودانگاره، روان­رنجورانه است و این افراد را برای تحقق بخشیدن به این آرمان دست­نیافتنی، به چیزی که هورنای آن را استبداد بایدها نامید می­پردازند. آن­ها به خودشان می­گویند باید بهترین یا عالی­ترین دانشجو، همسر، والد، معشوق، کارمند، دوست یا فرزند باشند. چون از نظر آن­ها خودانگاره­ی واقعیشان ناخوشایند است تصور می­کنند که باید مطابق با خود آرمانی خیالی خود عمل کنند و به موجب آن خود را به صورت بسیار مثبت می­بینند (شولتز و شولتز، 2001).

 هاماچک: هاماچک (1978؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) مانند آدلر میان کمال­گرایی بهنجار و روان­آزردگی تفاوت قائل شد. وی معتقد است، کمال­گراهای بهنجار افرادی هستند که عزت نفسشان را از طریق عملکرد خوب، ارتقا می­دهند. آن ها کار خوبشان را تحسین می­کنند و از تلاش­هایشان نتیجه­ی خوشایندی می­گیرند. به علاوه، کمال­گرایان بهنجار، اهداف مناسب و دست­یافتنی برای عملکردشان تعیین می­کنند، زیرا آن­ها درک واقع بینانه­ای از تواناییهایشان دارند. هاماچک مشاهده کرد که کمال­گرایان روان رنجور، به جای تمایل به پیشرفت، به وسیله­ی ترس از شکست برانگیخته می­شوند. آن­ها نیازهای خود را در سطح بالاتری از تواناییهایشان قرار می­دهند و به علت انتظارات غیر واقع بینانه، هیچ رضایتی از پیشرفتشان کسب نمی­کنند. کمال­گرایان روان­رنجور، درگیر چرخه­ی بی­پایانی از رفتارهای متناقض خود هستند. در تلاش برای غلبه­کردن بر حس قویشان از حقارت می­کوشند تا از طریق دستیابی به اهدافشان به مقبولیت برسند و تأیید شوند. با این حال این اهداف، غیر واقع بینانه و غیر قابل دسترس هستند و آن­ها هرگز نمی­توانند به آرمان خود درباره­ی کمال دست یابند.

 سورتزکین: سورتزکین (1985؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) میان کمال­گرایی خود­دوستدار  و کمال­گرایی روان­رنجور تمایز قائل شد. او کمال­گرایی خود دوستدار را به عنوان تلاشی برای اجتناب از احساس گناه در نظر گرفت. کمال­گرایان خود­دوستدار تلاش می­کنند تا تصویر خود را بزرگ­نمایی کنند و روان رنجورها می­کوشند، در جهت درخواست­های یک فرامن خشن رفتار کنند. سورتزکین، همچنین چندمین سبک شناختی افراد کمال­گرا را مورد بحث قرار داد. او معتقد بود افکار کمال­گراها دو بخشی است و رویدادها را تنها، به صورت سیاه و سفید می­بینند.

 


دانلود با لینک مستقیم


پیشینه ومبانی نظری کمال گرایی

پیشینه ومبانی نظری تحقیق حضور ذهن

اختصاصی از فایل هلپ پیشینه ومبانی نظری تحقیق حضور ذهن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیشینه ومبانی نظری تحقیق حضور ذهن


پیشینه ومبانی نظری تحقیق حضور ذهن
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 24صفحه
نوع فایل:word
 
 
قسمتی از پیشینه ومتغییر

حضور ذهن

حضور ذهن که ریشه­های مفهومی آن در بودیسم قرار دارد، در سایر سنت­های معنوی و دینی نیز حضوری برجسته دارد. در مسیحیت اعمال زیادی وجود دارند که می­توانند به اشکال مراقبه یا عمل حضورذهن تلقی شوند. مراقبه مسیحیت اغلب در قالب عبادت، ذکر گفتن و پرستش بیان شده است (اپل و کیم اپل، 2009).

همچنین، مراقبه هسته مرکزی و قلب اسلام و دینداری عارفانه و برخی سنت­های عرفانی مسلمانان (به ویژه صوفیسم) را تشکیل می­دهد (نیگوسیان،2004؛ به نقل از اپل و کیم اپل، 2009).

مراقبه در اسلام مفاهیم (تفکر و تدبّر) را شامل می­شود که معنای لغوی آن به معنای "تأمل و اندیشه­ورزی درباره جهان" است. بنابراین، اعمال و تکالیف مراقبه ای در بسیاری از سنت­های معنوی و دینی، اغلب ویژگی کلیدی دسترسی به آسمان و ملکوت را فراهم می­کند (اپل و اپل، 2009).

حضور ذهن در روانشناسی و رواندرمانی نیز برای کمک به تسکین انواع مختلف آلام بشری به کار برده می­شود. مهارت­های حضورذهن به عنوان یک فن برای مقابله با اضطراب مورد توجه قرار گرفته­اند (اپل و کیم اپل، 2009).

 

تعاریف حضورذهن

همچنان که براون و ریان (2003) تعریف کرده­اند حضورذهن  عبارت است از "متوجه بودن به و آگاه بودن از آنچه در حال حاضر می­گذرد". اپل وکیم اپل (2009) حضورذهن  به عنوان "حالت ذهنی که با آگاهی متراکم از و (متمرکز بر) افکار، کنش­ها یا انگیزش­های فرد، مشخص و توصیف می­شود"، تعریف کرده­اند. ویژگی­های حضورذهن  شامل آگاهی پیش مفهومی و پذیرش تجربیات، تنظیم منعطف توجه، قبول و پذیرش بی­طرفانه تجربه و جهت­گیری به سمت اینجا و اکنون است (براون، رایان و کرسول، 2007).

حضورذهن  به عنوان ارتقا دهنده سطوح بالای بهزیستی مفهوم­سازی شده است، به ویژه ذهن آگاهی به طور مستقیم از طریق فراهم ساختن پرمایگی و غنای بیشتر، تجربه بهزیستی را پرورش می­دهد و به طور غیرمستقیم از طریق تنظیم رفتار خود تنظیم­گری سلامت، که توجه فزاینده و پذیرش نیازها و ارزش­های شخصی و ظرفیت بالا برای عمل مطابق با آنها را شامل می­شود، بهزیستی را بالا می­برد (براون و ریان، 2003؛ براون و همکاران، 2007). با تمرین مهارت­های آگاهی لحظه به لحظه، فرد تلاش می­کند تا نسبت به الگوهای افکار، عواطف و تعامل با دیگران بینش و بصیرت پیدا کند و سپس بتواند به صورت ماهرانه پاسخ­های هدفمند مفید را انتخاب کند به جای آنکه به طور خودکار با روش­های خوگرفته و ناهشیار واکنش نشان دهد (تیزدیل و همکاران، 2000).

حضور ذهن، کیفیتی از هشیاری است و به طور دقیق­تر توجه کردن به شیوه­های خاص یعنی هدفمند، در لحظه حاضر و غیرقضاوتی است (کبات زین، 2003). حضور ذهن، به عنوان معطوف شدن توجه به لحظه حاضر و به صورت هدفمند و غیر قضاوتی، ریشه در بودیسم دارد (کبات زین، 2003) و به عنوان چشم­انداز شرقی درباره حضورذهن مشخص می­شود. حضورذهن مستلزم خود تنظیم­گری توجه به تمرکز در حال حاضر است (بیشاپ و همکاران، 2004).

علیرغم دشواری­های عملیاتی کردن حضورذهن(مانند بائر، 2003؛ براون و ریان، 2003؛ بیشاپ، 2002؛ بیشاپ و همکاران، 2004؛ کابات زین، 2003؛ هایس فلدمن، 2004)، اکثر تعاریف بر دو نکته تاکید می­کنند: نکته اول آن است که حالت حضورذهن با توجه کامل به، و آگاهی از، تجربه درونی و بیرونی لحظه حاضر مشخص می­شود. نکته دوم، این آگاهی با آرامش و خونسردی به کار گرفته می­شود و در اینکه هر چه پدید می آید و رخ می­دهد بدون قضاوت، شرح و بسط یا واکنش مورد تصدیق، پذیرش و تجربه  قرار می­گیرد. بنابراین، ذهن آگاهی عناصری از تنظیم توجه و جهت­گیری باز و پذیرنده به توجه را در برمی­گیرد (براون و ریان، 2004؛ بیشاپ، 2003؛ بیشاپ و همکاران، 2004). نکته حائز اهمیت آن است که ذهن آگاهی به کیفیت خاصی از تمرکز توجه و آگاهی هشیارانه اطلاق می شود نه به تمرین یا فن خاص.



 


دانلود با لینک مستقیم


پیشینه ومبانی نظری تحقیق حضور ذهن

مبانی نظری وپیشینه تحقیق مهارتهای زندگی

اختصاصی از فایل هلپ مبانی نظری وپیشینه تحقیق مهارتهای زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری وپیشینه تحقیق مهارتهای زندگی


مبانی نظری وپیشینه تحقیق مهارتهای زندگی
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 39 صفحه
نوع فایل:word
 
 
قسمتی از پیشینه ومتغییر
 
 

مهارتهای زندگی

2-1پیش درآمد

مهارت توانایی حل مشکلات فرا روی انسان،تاثیرسازنده ای درایجاد اعتمادبه نفس وکسب آرامش آدمی دارد وبه انسان نیرویی ویژه وانگیزه ای مناسب برای مواجهه سازنده با مشکلات هدیه می نماید.

 حل مساله از نظر دانشمندان دربالاترین سطخ فعالیت های شناختی انسان قراردارد ونیازمند یک سلسله فعالیتهای تخصصی وداشتن بسیاری از توانمندیهای شخصیتی است.برخی مسائل رودر روی آدمی دارای راحل های ساده متاثر از تجربیات ودانسته های قبلی آدمی است اما آن دسته از مسائل که به سادگی قابل حل نیستند موید آنند که یافتن راحل درحوزه دانش وتجربه فرد نیست،لذاباید اطلاعات جدیدی فراهم آید.مفهوم صحیح مشکل ارائه شود وبه مشکل وراه حل مشکل به صورت عمیق نگریسته شود.ویا اینکه از اطلاعات پیشین درترکیبی تازه ومتناسب باموقعیت جدید بهره گرفته شود.(دریر وهمکاران،2005).

مسائل ومشکلات بسیاری در زندگی انسان وجود دارد که نیازمند تلاش برای کنار آمد با آن وحل آنهاست.زندگی بدون مشکل واسترس وجود ندارد ودر واقع آنچه در شکل سختی یا مشکلات زندگی تجربه می شود،چهره واقعی ومنطقی زندگی است.وجود مشکل در زندگی امری طبیعی است.هنر زندگی در توانایی ومهارت درحل مشکلات وکنار آمدن با آنهاست.درواقع خوشبختی انسان درآن نیست که با هیچ مشکل ومساله ای روبرو نشود بلکه در آن است که به هنگام رویارویی با آنها مهارت وتوانایی حل آنها را داشته باشد.

بعضی از افراد در مقابل کوچکترین مساله ومشکل دچار ناراحتی،تنش وپریشانی می گردند وقادر به برطرف آن نیستند.این گونه افراد مستعد انواع آسیب های روانی،رفتاری واجتماعی هستند که با بحران های بسیارسختی روبرو می شوند وتوانایی آن را دارند که با موفقیت آنها را پشت سر بگذارند.یکی از دلایلی که آنها را توانمند می سازد وامکان موفقیت را دربحران ها فراهم می آورد این است که از روشهای صحیحی جهت حل مسئله استفاده می کنند.درحالیکه افرادی که به هنگام رویارویی با مشکلات دچارپریشانی می شوندفاقد این توانایی می باشند.اینگونه افراد درصورت وجود مشکل خود راضعیف یا بی کفایت می دانند،خود را سرزنش می کنند،بدون تفکروتحمل وعجولانه عمل می کنند ویا ازمشکل فرار می کنند وقدرت تفکر در مورد راه حل های مناسب تر وسازگارانه تر را ندارند.(دریروهمکاران،2005).

 

 

 

  2-2 تعریف مهارت

مهارت یعنی داشتن توانایی های لازم برای انجام صحیح کار.فرد ماهر به کسی گفته می شودکه توانایی انجام یک کار را به شکلی صحیح ودرست داشته باشد.برای اینکه بتوان گفت کسی در کاری مهارت دارد لازم است که دو علمل زمان وخطا نیز در نظر گرفته شود.به عنوان مثال راننده ماهر کسی است که برای رسیدن به مقصد حداقل زمان را صرف نموده وکمترین خطا را نیز مرتکب شود.با یک تایپیست ماهر کسی است که با آموزش وتمرین می تواند به راحتی و به نحو احسن ودر کمترین زمان مطالب را تایپ نماید وکمترین اشتباه تایپی را نیز داشته باشد.می توان گفت برای رسیدن به مهارت درامری هم بایداز دانش کافی در آن امر آگاه بود وهم با تبدیل وتداوم آن دانش را به رفتار وعمل تبدیل نمود.پس اصل واساس مهارت آموزی آن است که دانش یاد گرفته شده مورد تمرین وممارست قرار گیرد.

در بحث مهارتهای زندگی آن دسته از مهارت ها وتوانایی ها مطرح می باشد که آموختن وعمل به آن برای یک زندگی موفق لازم وضروری می باشد.با کسب این مهارت ها فرد در زندگی دچار کمترین مشکلات شده ومی تواند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرده ودر حداقل زمان مسائل خود را حل کرده وتصمیمات مناسب را اتخاذ نماید.(طارمیان ،1378).

2-3 مفهوم وتعریف مهارتهای زندگی

مهارت های زندگی مهارتهای اجتماعی هستند که کودکان ونوجوانان باید آن ها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود وانسانهای دیگر وکل اجتماع بطور موثر ،شایسته ومطمئن عمل نمایند.(نیک پرور،1381).

طارمیان وهمکارانش در مقاله ای مهارت های زندگی را مجموعه ای از توانایی هایی که زمینه سازگاری ورفتار ومفید را فراهم می آورند،تعریف کردند.آن ها معتقدند این توانایی ها فرد را قادر می سازدتا مسئولیت نقش های اجتماعی خود را بپذیرند وبدون لطمه زدن به خود ودیگران،خواسته ها،انتظارات ومشکلات روزانه خود نموده وبه ویژه در روابط بین فردی به شکل موثری عمل نمایند.

(موریس ایی.الیاس از دانشگاه راتگرز امریکا ومولف کتاب «تصمیم گیری های اجتماعی ورشد مهارتهای زندگی»مفهوم عام از مهارت زندگی می دهدو می گوید:مهارت زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب وموثر،انجام فعالیتهای اجتماعی،انجام تصمیم گیری صحیح وحل تعارض ها وکشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود ودیگران صدمه زند.(نیک پرور،1381).

موسسه بریتانیایی تاکادتعریف دیگری از مهارت های زندگی را به شکل زیرارائه می دهد:

مهارتهای شخصیتی واجتماعی که کودکان ونوجوانان باید آنها را یاد بگیرندتا بتوانند در مورد خود وانسانهای دیگر وکل اجتماع به طور موثروشایسته ومطمئن عمل نمایند.دهستانی مهارتهای زندگی را مجموعه ای از مهارتها وشایستگی های فردی وگروهی می داندکه افراد را برای زیستن در این هزاره توانمند می سازد.همزمان با یادگیری تسلط واستمرار در این مهارت ها،فرد علاوه بر رسیدن به آرامش وتعادل در زندگی فردی واجتماعی،به ایفای نقش در زندگی خود می پردازد وبا مسئولیت پذیری وپاسخگویی مناسب به نیازهای فردی واجتماعی زندگی انسان امروز،الگوی متفاوتی از زندگی یک انسان آگاه،آزاد،مسئولیت پذیرو تجربه گرا را به نمایش می گذارد.

2-4 نظریه های مربوط به مهارت های زندگی

 2-4-1 نظریه یادگیری اجتماعی بندورا

پایه مطالبی گه در آموزش مهارت های زندگی به کار برده می شوداطلاعاتی است که از نحوه یادگیری کودکان ونوجوانان از طریق مشاهده رفتاردیگران وپیامدهای آن بدست می آیدودر واقع مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی بندورا(1997)می باشد.در مکتب رفتار گرایی رادیکال برای پیش بینی وکنترل رفتار،به حالات ذهنی نقش تعیین کننده رفتار داده نشده ولذا در فعالیت های عملی برای تغییر رفتار فرد،بیشتر تغییر در عوامل محیطی هدف بوده است نه حالات ذهنی وفرایندهای شناختی.رفتار گرایان شناختی وطرفداران نظریه یادگیری اجتماعی مانند ماهونی وآرنکوف (1987)وبندورا(1977) معتقد هستند که در فعالیت های درمانی احساس وادراک وتفکر فرد نیز باید تجزیه وتحلیل گردد.در نظریه یادگیری اجتماعی فرضی برای این است که عوامل محیطی وفرایندهای درونی مشترک رفتار فرد را کنترل می کند.این نظریه هم به کنترل بی چون وچرای محیطی که مورد تایید رفتار گرایان است ایراد می گیردوهم به اراده کاملا آزادخارج از قید وشرط عوامل محیطی که مورد اعتقاد انسان گرایان و روانشناسان شناخت گرا می باشد.روانشناسان نظریه یادگیری اجتماعی می گویند:مردم به مشاهده محیط اجتماعی می پردازند.اطلاعات لازم را کسب می کنند.انتظاراتی برای خود می سازندوبعد دست به انتخاب می زنندتا پاداش محیطی را به حداکثربرسانند.از یپامدهای نا مطلوب اجتناب می کنندودر ضمن احساس رضایت خاطر می نمایند.این روانشناسان انسان را عنصری فعال می دانندکه به حل مسئله می پردازد،هوشمند است ودارای اختیارات وصاحب کنترل درونی است اما درعین حال به موقعیت های محیطی نیز حساس است واز آنه تاثیر می پذیرد(سیف،1372 )


1

 

دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری وپیشینه تحقیق مهارتهای زندگی

مبانی نظری وپیشینه تحقیق توانمندسازی زنان

اختصاصی از فایل هلپ مبانی نظری وپیشینه تحقیق توانمندسازی زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری وپیشینه تحقیق توانمندسازی زنان


مبانی نظری وپیشینه تحقیق توانمندسازی زنان
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 22 صفحه
نوع فایل:word
 
 
قسمتی از پیشینه ومتغییر
 

نظریه‌های توانمندسازی بر اساس نوشته‌های فمینیست‌ها و تجارب کشورهای جهان سوم شکل گرفته و نشان می‌دهد که فمینیسم تنها یک امر وارداتی از دنیای غرب و یک پدیده به وجود آمده از شهرنشینی و متعلق به طبقه‌ی متوسط نیست. این نظریه به عنوان یک استراتژی موقعیت زنان در جهان سوم را بتدریج تغییر می‌دهد. با وجود اینکه نظریه‌ی توانمندسازی ازعدم برابری بین زن و مرد و سرچشمه‌ی فرمانبرداری زنان در خانواده آگاه است، ولی بر این حقیقت تأکید دارد که زنان مورد ظلم و تعدی متفاوتی قرار می‌گیرند که بستگی به نژاد، طبقه و موقعیت فعلی آنان در نظام بین‌المللی اقتصادی دارد. بنابراین، این نظریه تأکید می‌نماید که زنان باید ساختار و موقعیت ظلم را در سطوح مختلف و همزمان زیر سؤال برند و با آن مبارزه کنند. این نظریه‌ها در حالی که به اهمیت افزایش قدرت برای زنان واقف است، سعی می‌نماید که قدرت را کمتر به صورت برتری فردی بر فرد دیگر و بیشتر از لحاظ توان زنان در جهت افزایش اتکا به خود و قدرت درونی شناسایی نماید. این امر به صورت حق انتخاب در زندگی و تأثیرگذاری بر انتخاب جهت تغییراتی از طریق به دست گرفتن کنترل منابع مادی و غیرمادی اساسی مشخص شده است. این نظریه تأکید کمتری بر افزایش موقعیت زن نسبت به مرد دارد و به دنبال توانمندسازی زنان از راه توزیع مجدد قدرت در داخل خانواده و همچنین بین اجتماعات مختلف است. این نظریه دو فرض اساسی نظریه‌ی برابری را زیر سؤال می‌برد: اول اینکه توسعه لزوماً به همه‌ی مردان کمک می‌کند و دوم اینکه زنان می‌خواهند در جریان اصلی توسعه به صورتی که از طرف دنیای غرب طرح شده است قرار بگیرند (موزر، 1372: 113-114).

 

 

3-3-2-نظریه فمینیسم لیبرال

 

فمینیسم لیبرال بیشتر، جنبشی به نظر می‌آید که می‌خواست برپایه‌ی اصول لیبرالیسم و با پرهیز از رادیکالیسم، حقوق اولیه زنان، یعنی آزادی و برابری، را به وسیله‌ی استدلال و در قالب قانون به دست آورد (پاک نیا، 1389: 107). هدف فمینیسم لیبرال از دیرباز احقاق حقوق برابر برای زنان بوده است یعنی برخورداری زنان از حقوق شهروندی مساوی با مردان. فمینیست های لیبرال بیان می‌کنند که زنان از حقوق مساوی با مردان محروم‌اند و آزادی هایی که برای گروه مردان وجود دارد از گروه زنان دریغ می‌شود (آبوت و والاس، 1380: 287). 

فمینیست‌های لیبرال دلایل موقعیت پایین‌تر زنان را ناشی از کم‌تر بودن فرصت‌های زنان، فقدان یا اندک بودن میزان تعلیم و تربیت و محدودیت‌های محیط خانوادگی می‌دانند. آن‌ها ادعا می‌کنند که حقوق زنان برابر با مردان است و باید از حق ‌تحصیل، حق ‌استخدام، دارایی و حمایت‌های قانونی برخوردار باشند (والری، 1999: 36). هم‌چنین تأکید فمینیست‌های لیبرال این است که الگوهای اساسی جامعه مورد قبول‌اند، اما تغییراتی در مورد حقوق زنان مورد نیاز است

.

 

دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری وپیشینه تحقیق توانمندسازی زنان