آلسست به جای آدمتوس می میرد.
آپولو که یک سال با کار جانفرسای گله داری در خدمت آدمتوس ، پادشاه تسالی ، بوده است به پاس حق شناسی از رفتار سخاوت مندانه میزبان خود ، امتیاز خاصی که عبارتست از اینکه ساعت مرگ آدمتوس به تعویق افتد برای او قائل می شود . مشروط بر اینکه آدمتوس کسی را بیابد که حاضر شود به جای وی بمیرد پدر ومادر و دوستانش امتناع می کنند . فقط همسرش می پذیرد .
همسرش پیش از مرگ فقط یک چیز تقاضا دارد : آدمتوس رسما سوگند یاد کند که هیچگاه ازدواج نخواهد کرد . نعش وی تا زمان دیدار هراکلس و آدمتوس هنوز به خاک سپرده نشده است . این آدمتوس که در سراسر یونان به خاطر مهمان نوازی شهرت دارد . خبر مرگ همسرش را از دوست خود هراکلس مخفی می دارد تا مبادا که وی از ماندن در خانه ای سوگوار سرباز زند . مهمان به داخل خانه مشایعت می شود ، آدمتوس از پی تشییع جنازه می رود . هراکلس باده می نوشد و شوخ و شنگ آواز سر می دهد . خادم پیر آدمتوس ، رنجیده خاطر از این باده گساری ، حقیقت تلخ را بر مهمان فاش می سازد . هراکلس پاک طینت ، شرمسار از رفتار نادرست خود بر آن می شود تا آلسست را به آدمتوس بازگرداند .
9 صفحه وورد
آلسست تحلیلی بر نمایشنامه آلسست اثر اوریپید