فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

این پژوهش به منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران صورت گرفته است که در این تحقیق فرضیه های مبنی بر شیوه فرزندپروری والدین و کمرویی دختران، ترتیب تولد ، با میزان کمرویی دختران بررسی شده است.
جهت بررسی فرضیه های مذکور با روش انتخاب تصادفی 42 دانش آموز مشغول به تحصیل در کلاس دوم دبیرستان از شهر تهران مورد آزمون قرار گرفته اند.
ابزارهای مورد استفاده در تحقیق شامل: 1- آزمون کمرویی است که جهت تشخیص کمرویی توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی تهیه شده است. این آزمون دارای 44 سئوال 5 گزینه ای است که بر اساس اطلاعات بدست آمده از سایتهای اینترنتی تنظیم گردیده است. 2- پرسشنامه محیط خانوادگی که روشهای تربیتی والدین را مورد ارزیابی قرار می دهد،‌ توسط نقاشیان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است. این پرسشنامه دارای 77 سئوال است که ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و "گرمی – سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.
روش های آماری بکارگرفته شده نیز شامل آمار توصیفی و استنباطی می باشد. نتایج بدست آمده نشان داد که:

 


بین شیوه های فرزندپروری والدین مبتنی بر شیوه کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر شیوه ی آزادی با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد . بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران نیز رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزند پروری والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد و بین شیوه های فزند پروری والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین و میزان کم رویی آنها رابطه معنادار وجود دارد و نیز بین ترتیب تولد فرزندان و میزان کمرویی آنها رابطه معناداری مشاهده شد.

 

 

 


در این فصل ابتدا مقدمه، سپس بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف پژوهش، سئوالها یا فرضیه های پژوهش، متغیر های مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر ارائه شده است.

 

مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند. چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.
"بدون تردید، در دنیای پیچیده امروز، فراوانی ناراحتیها و رنجشهای ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماریهای قلبی است! در واقع بسیاری از موارد ناراحتیهای قلبی، خود نتیجه فشارهای روانی- عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فرد است." (افروز، 1376، ص-119)
یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سالهای اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مشاوران خانواه قرار گرفته است، پدیده کمرویی است. در گذشته پدیده کمرویی یک صفت پسندیده مرزی بود که معمولاً آن را با صفت پسندیده ای چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند. اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیتهای بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.(افروز،1376، ص-143)
"معمولاً در هرجامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها و خلاقیتها و ایفای مسؤلیتها است."(افروز،1376،ص-11)
در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افراد بویژه نوجوانان دچار آن آسیب هستند. در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، درحالیکه در سنین نوجوانی، تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند.(رضا غریب، 1372)
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هرگونه انزوا و کناره گیری در دوره نوجوانی مخصوصاً زمانی که در این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرارگرفته و ریشه یابی گردد. کمرویی رفتاری است که معمولاً در نوجوانی فراوان است. نوجوان جرأت نمی کند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی و یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند و گاهی این کمرویی جنبه انتخابی دارد، مثلاً نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چهارچوب آموزشگاهی یا در مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیر بنای این کمرویی معمولاً می توان یک زندگی خیال پردازانه غنی را مشاهده کرد. ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توأم است. گنهکاری معمولاً از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترسهایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبطند. به عنوان مثال "بدشکلی هراسی" با کمرویی همراه است و این "بدشکلی هراسی"ها از نظر نوجوان، توجیه کننده کمرویی وی هستند.(مثلاً بدلیل جوشهای صورت با دیگری حرف نمی زنند.)
در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و بنظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
اما گاهی نیز کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هر چند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفایت از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است. خانواده اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند. طبق تحقیقات بیشتر روانشناسان و جامعه شناسان تجارب سالهای اول کودکی که معمولاً در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است.(احدی و بنی جمالی، 1371)
با توجه به اینکه خانواده اولین محیطی است که کانون رشد فرزندان می باشد، پس شیوه های مختلف فرزند پروری و روشهای تربیتی والدین می تواند با افزایش و یا کاهش کمرویی فرزندان رابطه داشته باشد.

بیان مسأله
انسان ذاتاً با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است. به همین دلیل بدون ارتباط متقابل با دیگران رهندگی برایش مشکل است، هر چند که ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند. "در دنیای پیچیده امروزه یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژی برتر، بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است."(افروز، 1376، ص-11)
کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولاً میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویش، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفا کردن استعدادها و خلاقیتهای خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.
دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولاً زودتر شناسایی گشته و معلمان و اولیاء و مربیان در صدد رفع و درمان وی برمی آیند. ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیاء به فکر رفع و درمان رفتار اینگونه دانش آموزان هستند. از طرفی چون اینگونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری درمیان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آنها همیشه پنهان می ماند. فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دارد، به سبب کمرویی کمتر می تواند توانائی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداشهای مثبت از اطرافیان دریافت نمایند، لذا در یک دوره معیوب کناره گیری از جمع می گیرد که منجر به تشدید اینگونه اختلال در آنان می گردد.
با توجه به این نکته که کمرویی می تواند بر سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی، افراد تأثیر منفی بگذارد و بر اساس پژوهشهای بعمل آمده مشخص می کند که میزان کمرویی در زنان بالاتر است، با توجه به این مهم که در عصر امروز مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی امری ضروری است، لازم است که هرچه سریعتر گامهای موثرتری در راه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت. از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مسأله کمرویی صورت نگرفته و این مسأله توجه پژوهشگران را آنچنانکه باید، به خود جلب نکرده است. این پژوهش در نظر دارد تا ارتباط مسأله کمرویی را در دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان با شیوه های فرزندپروی مورد بررسی قرار دهند.

اهمیت و ضرورت مسأله
پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما بگونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلف داشته ایم. اما نکته مهمتر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه که کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشد و رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متأثر کند. پس باید کمرویی هرچه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر اینصورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نژندی) درآید.
یکی از راههای بررسی کمرویی این است که میزان شیوع و عوامل مرتبط با آن را مطالعه کنیم، لذا تحقیق حاضر در نظر دارد مسأله کمرویی را در دانش آموزان سال دوم دبیرستان بر اساس شیوه های فرزندپروری آنها مورد مقایسه قرار داده تا مشخص شود که کمرویی در بین کدام گروه از شیوه های فرزندپروری دیده می شود.
در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به اینکه در رابطه با مسأله کمرویی در ایران تحقیقات گسترده ای صورت نگرفته است و راجع به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعات اندکی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاضر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پژوهش هایی که در آینده در این خصوص انجام می پذیرد و از طرفی نقطه آغازی باشد برای پژوهشگرانی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهشهای گسترده در رابطه با ابعاد دیگر این مسأله، نتایج علمی و نظری پرباری بدست آورند.

 

اهداف پژوهش
هدف اصلی:
- پژهش حاضر این است که به بررسی ارتباط شیوه های فرزند پروری با مسأله کمروئی بپردازد.
هدف فرعی:
- تعیین رابطه کمرویی با ترتیب تولد فرزندان

 

فرضیه های پژوهش
1- بین روش های تربیتی والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
2- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر روش کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
3- بین شیوه های تربیتی والدین مبتنی بر روش آزادی با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
4- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
5- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
6- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
7- بین ترتیب تولد فرزندان با کمرویی دختران ارتباط وجود دارد.

 

پرسش های پژوهش
1- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر روش کنترل - آزادی، با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده می شود یا خیر؟
2- آیا بین شیوه فرزند پروری مبتنی بر سردی- گرمی روابط ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
3- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
4- آیا بین تربیب تولد فرزندان با کمرویی آنها رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟

 


متغیرهای مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر
1-متغیر مستقل:
شیوه فرزند پروری والدین بعنوان متغیر مستقل مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف شیوه فرزند پروری:
شعاری نژاد(1373) شیوه فرزندپروری را عبارت از روش هایی می داند که والدین در برخورد با موقعیت های خود اعمال می کنند و در شکل گیری رشد و تکامل دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیتی و رفتاری آنان تأثیر قراوان دارد.

 

تعریف عملیاتی شیوه فرزندپروری :
بطور دقیق منظور از شیوه فرزندپروری نمره ای است که فرد براساس پاسخهایش به عبارات پرسشنامه 77 ماده ای "محیط خانوادگی" که توسط نقاشان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است، در هر یک از ابعاد مختلف می دهد. پرسشنامه مذکور ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و گرمی- سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.

 

 

 

2-متغیر وابسته:
در این تحقیق کمرویی بعنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف کمرویی:
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)

 

 

 

تعریف عملیاتی کمرویی:
در این پژوهش کمرویی یک ویژگی رفتاری است که با آزمون کمرویی تهیه شده توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی، سنجیده می شود.

 

3- متغیر تعدیل کننده:
در این تحقیق جنسیت است که دختر می باشد.

 

4- متغیر کنترل:
در این پژوهش پایه تحصیلی است که دوم دبیرستان می باشد.

 


در این فصل ابتدا ضمن تعریف اختلال روانی و انواع آن و همچنین اختلال شخصیت، به ذکر ویژگی های اختلال شخصیت اجتنابی و کمرویی و کناره گیری پرداخته شده است. همچنین به ارائه علل کمروئی و روشهای درمانی کمروئی، جایگاه خانواده، تأثیر آن بر رفتار فرزندان، انواع خانواده پرداخته و در بخش دوم نیز به تبیین مبانی نظری کمروئی و تحقیقات انجام شده در مورد شیوه های فرزندپروی و با تأکید بر تحقیقاتی که در رابطه با کمروئی و شیوه های فرزندپروی اند اشاره شده است.

 

پیشینه ادبیات مربوط به کمرویی
اختلال روانی
اختلال روانی؛ یعنی عدم توانایی روان شناختی فرد در مقابله واقع بینانه و موثر با سختیهای معمولی زندگی. کسانی که اختلال روانی دارند هنجارهای اجتماعی را نقض می کنند، زیرا رفتار آنان می تواند از افسردگی غیرمنطقی تا خوش خیالی ها، خیالات باطل و نارسایی های تفکر و بیان را دربرگیرد. رفتار این نوع مردم ممکن ایت غیر قابل پیش بینی، غیر قابل درک و یا حتی در تضاد با دیگران باشد. این امر موجب می شود تا روابط متقابل اجتماعی فرد دشوار گردد یا حتی غیر ممکن شود. اختلالات روانی را به چهار طبقه تقسیم می کنند:
1- روان نژندی
2- روان پریشی
3- اختلالات روان – عضوی
4- اختلالات شخصیتی

 

اختلالات شخصیت
راه های ویژه پاسخ دادن یک شخص اغلب به عنوان شخصیت وی تلقی می گردد. شخصیت می تواند سازگار یا ناسازگار باشد. زمانی سبک های شخصیتی ناسازگار است که افراد قادر نباشند رفتار خود را بر اساس تغییرات معنی دار محیط که مستلزم رویکردهای متفاوتی است، تعدیل کنند. انعطاف پذیری یک عامل واقعی در انطباق با موقعیت های بسیار متفاوتی است که افراد در دوران زندگی با آن مواجه می شوند. اگر خصیصه های شخصیت به قدر کافی انعطاف پذیر نباشد که به فرد اجازه دهد دست کم به یکی از موقعیت های مختلف عادی پاسخ سازگارانه دهد ممکن است اختلال شخصیت ظاهر گردد.
بنابراین اختلالات شخصیت عبارت است از راههای طولانی مدت، ناسازگار و انعطاف پذیر نسبت به محیط.
وقتی که سبک های شخصیت مرضی شوند،‌ می توانند به چگونگی رفتار ما در موقعیت های مهم آسیب رساند، منتهی به اظطراب و احساس پریشانی و ناخشنودی شوند. اختلالات شخصیت معمولاً می توانند در کودکی یا لااقل اوایل نوجوانی جلب توجه نمایند و ممکن است در سراسر زندگی بزرگسالی ادامه یابند. هر اختلال شخصیت بطور شدید رویکرد شخص نسبت به موقعیت های استرس زا را محدود می سازد، زیرا سبکهای مخصوص تفکر و رفتار وی فقط اجازه پاسخ های خشک و محدودی را می دهد و رفتار سازشی او تحت این اوضاع و احوال مشکل می گردد.
اختلالات شخصیت در D.S.M.III-R به طبقات و دسته های مختلفی تقسیم شده که یکی از این طبقات، اختلال شخصیت اجتنابی است.

 

اختلال شخصیت اجتنابی
اختلال شخصیت اجتنابی طبقه جدیدی است که در D.S.M.III-R اضافه شده است. دوصفت برجسته شخصیت اجتنابی عبارت است از؛ حساسیت فوق العاده نسبت به طرد و تحقیر و عزت نفس پائین. افراد دارای این اختلال شخصیت خود را از وابستگیهای شخصی دور نگه می دارند و به روابط شخص با شخص وارد نمی شوند مگر هنگامی که تضمین های قوی درباره پذیرش غیرانتقادی توسط دیگران داده شده باشد.
انزوای شخصیت های اجتنابی از انزوای افراد دارای شخصیت اسکیزوئیدی متفاوت است. زیرا افراد اجتنابی بر خلاف افراد اسکیزوئیدی خواهان ورود به روابط نیستند. تعارضی که آنان احساس می کنند، این است که خواهان محبت و توجه بوده و در همان حال از نظر پذیرش توسط دیگران دچار تردیدند. آنان به نظر می رسد که نمی توانند خود را از این باور که هر پیشنهاد دوستی با درد و سرخوردگی پایان خواهد یافت،‌ رها سازند. قسمتی از این احساسات ناشی از تردیدهای آنان درباره شایستگی شان است. هدف اصلی این گروه حفظ خودشان از رنج است. آنان بین خواهندگی تماس انسان و وحشت از‌ آن گرفتارند.
یک مکانیزم سازشی که شخصیت های اجتنابی به احتمال زیاد به کار می بندند عبارت است از؛‌ مراقبت افراطی (میلان، 1981). آنان همواره مشغول ارزیابی تمام تماس های انسانی خود از نظر نشانه های فریب، تحقیر و زبونی هستند. آنان به دلیل این تمرکز و توجه به محیط هایشان قادر به کشف نشانه های دقیق بی تفاوتی یا ناراحتی هستند. آنان اساساً از کاهی کوهی می سازند. این تکنیک تقطیع محیط یک خودشکست دهندگی است، زیرا این احتمال را که آنها فقط پاسخ های منفی را که انتظار می رود جدا سازند افزایش می دهد. علاوه بر آن این که حساسیت آنها می تواند منتهی به ناراحتی معاشران و صدمه بیشتر به کیفیت روابط آنان با یکدیگر گردد.
خصیصه دیگری که شخصیت های اجتنابی به کار می بندند عبارت از محدود ساختن میدان فعالیت ها به منظور فرار از محرک های ناراحت کننده است. یک نتیجه نامطلوب این رفتار از دست داردن محرک های تازه نیز است. این موضوع مجال بیشتری به آنها برای اشتغال ذهنی درباره افکار و احیای تجارب دردناک قبلی می دهد،‌ که موجب یک دور باطل شده، تماس های جدید را سخت تر ساخته و به اشتغالات ذهنی بیشتری منجر می گردد.

 

کناره گیری
ویژگی اصلی کناره گیری بازداری اجتماعی،‌ احساس عدم کفایت و حساسیت زیاد به ارزیابی منفی است. (لطفی کاشانی 1378)
رابین و اساندروف (1993؛ به نقل از مألوف 1998) می گوید کمرویی شکلی از کناره گیری اجتماعی است که بوسیله ارزیابی اجتماعی در موقعیت جدید رخ می دهد، افراد کناره گیر با علاقه به عزلت و احساس عدم اطمینان، مظطرب بودن با حساسیت بیش از حد برای عدم پذیرش اجتماع و عزت نفس پائین، کناره گیری اجتماعی و کم حرفی را ترجیح می دهند.

 

کمرویی
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)
عوامل کمروئی
کمروئی یک پدیده روانی- اجتماعی پیچیده است که بر اثر روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگی های اجتماعی در مراحل اولین رشد، درخانه و مدرسه پدیدار می گردد.(افروز1376)
مجید رشید پور علل کمروئی را به شرح زیر بیان کرده است:
1-کودکانی که در محیط خانه از امنیت خاطر برخوردار نمی باشند و دائماً بین پدر و مادرشان جنگ و جدال وجود دارد، تعادل روحی خود را از دست داده و به انزوا و کمروئی روی خواهند آورد و از اعتماد و صلابت کودکان سالم محروم خواهند ماند.
2-کودکانی که بر اثر ضعف هوشی توسط پدران و مادران تحقیر و کوبیده می گردند به تدریج دچار دلسردی و ناامیدی می شوند. دچار افسردگی شده، نمی توانند از نیروهای درونی و روحی خود بخوبی استفاده نمایند چنین کودکانی در برخورد با واقعیت های زندگی در خود احساس خجالت و شرمندگی می نمایند و نمی توانند همانند دیگران به پویایی و تحرک بپردازند..
3-یکی از عواملی که شدیداً روحیه کمرویی را در انسان بوجود می آورد توبیخ و ملامت کردن درحضور دیگران است. بدیهی است کسی که شخصیتش لطمه دیده باشد جرأت و شهامت طبیعی را از دست می دهد و دچار کمروئی می گردد و در انجام کارها همیشه دچار شک و تردید خواهد بود.
4-استهزاء و مسخره کردن کودکان موجب می گردد که طرف مقابل دچار خودباختگی شود. بدیهی است شخص خودباخته قادر نخواهد بود از ذخائر وجودی خود بهره بگیرد در نتیجه راه انزوا در پیش گرفته شهامت و شجاعت در زندگی کردن را از دست خواهد داد.
5-در مواردی برخی از پدران و مادران تمامی هدف خود را روی درس خواندن فرزندان خود معطوف داشته، آنان را از شرکت در بسیاری از امور باز می دارند. در نتیجه، چنین کودکانی پس از گذشت زمان افرادی کمرو و کم جرأت بار خواهند آمد.(مجید رشیدپور، 1370، ص-221)

 

علل اجتماعی کمروئی:
کمرویی یک واکنش ناشی از ترس نسبت به وقایع اجتماعی است که محصول یکی از موارد زیر می باشد:
- دارا بودن تجربه منفی در گذشته از برخورد با مردم در موقعیت های شخصی، خواه از طریق تماس مستقیم یا مشاهده بلائی که بر سر دیگران آمده است.
- عدم فراگیری مهارتهای اجتماعی
- انتظار عملکرد ناشایست داشتن، از این رو مداوماً نگران عملکرد خود بودن به جهت ارزیابی منفی از طرف دیگران
- همچنین مهاجرت و عوامل نژادی و فرهنگی و از دست دادن هویت.(زیمباردو 1977، ترجمه پارسا 1380)
علل زیستی کمروئی:
نیمرخ اولیه ترس و کمرویی به تحریک پذیری بادام مغز مربوط می شود و همچنین در بازداری، فعالیت خودبخودی ماهیچه ها،‌ قلب، سرخرگ، احشاء پوست و ..... از بدن به مدولا منتقل می شود که از بادام مغز برای فرونتال جلویی کرتکس منتقل شده اند. این اطلاعات حسی در هوشیاری نفوذ می کنند و افراد را برای تفسیر و تعبیر در حالت عمومی بدن بر می انگیزند. (کاگان 1994 به نقل از کروزیر2000)

 

روش های درمانی کمرویی:
کمرویی یک پدیده پیچیده و مرکب ذهنی – روانی و اجتماعی است که به دلیل عدیده در طول دوران رشد به تدریج پدیدار می شود.‌ برای کمرویی یک درمان فوری وجود ندارد، همچنین با دارو برطرف نمی شود. اساساً درمان کمرویی تغییر در حوزه شناختی ( شناخت درمانی) و تحول در رویه زندگی و حیات اجتماعی فرد است؛
- تغییر در شیوه تفکر
- یافتن نگرش های تازه نسبت به خود
- تغییر در باورها و نظام ارزشهایی که کمرویی را تقویت می کند و سرانجام دستیابی به کانون اصلی اظطراب در فرد کمرو
- تقویت انگیزه و افزایش مهارت ها و توانایی های تحصیلی- شغلی و حرفه ای اصلی ترین روش درمان کمرویی است.
1- تقویت خودپنداری مثبت و خودباوری دوباره
2- خانواده و تربیت اجتماعی
3- هنر درمانی: تشویق کودک یا نوجوان برای شرکت در برنامه های نمایشی (در مراکز پیش دبستانی و مدارس و دانشگاه ها) و ایفای نقش مؤثر به گونه ای که فشار روانی چندانی متوجه او نباشد، روش مناسبی برای کاهش اظطراب اجتماعی و درمان کمرویی خواهد بود.
4- فعالیت های اجتماعی و بازیهای گروهی: تربیت کودکان و نوجوان کمرو برای مشارکت در فعالیت های مختلف دسته جمعی و بازیهای گروهی می تواند تأثیر بسیار زیادی در کاهش اظطراب و افزایش مهارتهای اجتماعی ایشان داشته باشد.
5- افزایش خودآگاهی: تقویت خودپنداری مثبت و کاهش کمرویی و تقویت اعتماد بنفس و غلبه بر کمرویی
6- تقویت اعتماد و غلبه بر کمرویی: با دقت تمام و بطور واقع بینانه و منصفانه نقاط ضعف و قوت خود را بازشناسی کنید و اهداف معمولی را برای زندگی پرتحرک–پویا و مولد خودتان در نظر بگیرید. احساسات آزاردهنده و بازدارنده را از خودتان دور کنید، مثل احساس خجالت، شرمندگی، حقارت،‌ بی کفایتی،‌ اجتماع گریزی،‌ تعارض، ستیز و خصومت و .... که آفات رشد مطلوب عاطفی و تعالی شخصیت هستند. (نوابی نژاد، شکوه 1369- کمرویی و انزواطلبی- انتشارات ابتکار)
زیمباردو و هندرسون (1996) اثر کمرویی را بر چهار بعد فیزولوژیک، عاطفی، شناختی و رفتاری بیان می دارند که عبارتند از؛
- در سطح فیزیولوژیک: بصورت تپش قلب، خشکی دهان،‌ لرزیدن، عرق کردن،‌ احساس ضعف،‌ سرگیجه و دل پیچه
- در سطح رفتاری: بازداری و رخوت، نگاه خیره،‌ بازداری از موقعیت های ترس آور، صحبت با صدای کوتاه،‌ حرکت زیاد سر و لبخند زدن، عدم بلاغت کلام و نگرانی
- در سطح عاطفی: دستپاچگی و خودآگاهی رنج آور،‌ خجالت، عزت نفس پائین،‌ نگرانی، افسردگی،‌ اظطراب و تنهایی
- در سطح شناختی: افکار منفی در مورد خود و دیگران،‌ ترس از ارزیابی منفی، ترس از دست دادن کنترل (زیمباردو و هندرسون 1996- ص 10)

پیشینه ادبیات مربوط به شیوه های فرزندپروری
جایگاه خانواده
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت،‌ فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و در عین حال گاهی توأم با حسادت و رشک، دشمنی، کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین و خواهران و برادران خود تجربه می کنند. اعضای خانواده آن قدر به هم وابسته اند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تأثیر می گذارد.
روانشناسان سال هاست با ابداع روش هایی ویژه کوشیده اند تأثیر خانواده را بر چگونگی رشد شخصیت روشن کنند، اما در مسیر این بررسی ها با مشکلات متعددی مواجه بوده اند. یکی از این مشکلات، نادیده گرفتن تأثیری است که کودکان بر رفتار والدین دارند. اکثر محققان در گذشته تأثیر رابطه میان والدین و فرزندان را نوعی رابطه یک طرفه تلقی می کردند و تنها تأثیر رفتار والدین را بر شخصیت فرزندان در نظر می گرفتند، یعنی به اثرهایی که کودکان کل رفتار والدین داشتند، توجه چندانی نمی شد. در چند سال اخیر پژوهشگران دریافته اند که هر کودک کم و بیش با خلق و خویی خاص متولد می شود این خلق و خو، گاهی برای سال ها تدام دارد. مثلاً برخی نوزادان فعال تر و هوشیارترند و عملاً در خواب و خوراک نظم بیشتری نشان می دهند. درحالی که درصدی از کودکان که روانشناسان گاهی آنان را نوزادان دشوار نامیده اند،‌ بی قرار و تحریک پذیرند. خلق و خوی اولیه نوزادان احتمالاّ زمینه موروثی دارد. بررسی های جدید بر روی دوقلوهای یک تخمکی و مقایسه آنان با دوقلوهای دو تخمکی، نشان می دهد که دوقلوهای یک تخمکی از لحاظ خلق و خو به مراتب شباهت بیشتری به یکدیگر دارند.( ویتن، وین. 1989، ص 444)
با توجه به واقعیت فوق این سئوال مطرح می شود که تا چه اندازه اطفال از همان ابتدای زندگی، بر رفتار و نگرش والدین اثر می گذارند؟ در مجموع کودکانی که خلق مثبت دارند، ‌با رفتارهای خاص خود در والدین،‌ رفتارهای مطلوبتری را بر می انگیزند و به همین ترتیب، اطفال کژخلق، واکنش های دیگری فرامی خوانند. روانشناسان تأثیر متقابل والدین و اطفال بر یکدیگر را،‌ اصل دوسویه نامیده اند.
مشکل دوم در مطالعه خانواده به تغییراتی مربوط است که هرچند در نگرش و رفتار مردم نسبت به فرزندپروری به وجود می آید. تا نیم قرن پیش‌» بسیاری از والدین انتظار داشتند که فرزندان آن ها بی چون و چرا از اوامر آن ها پیروی کنند،‌ ولی در حال حاضر بسیاری از والدین واقع بین دیگر چنین انتظاراتی ندارند. با توجه به گسترش اطلاعات، در مورد شیوه های فرزندپروری نگرش والدین نیز در بسیاری از زمینه ها دستخوش تغییر شده است.
به نظر می رسد که در قرن معاصر، والدین نسبت به نیازهای فرزندان خود آگاه تر،‌ هوشیارتر و احتمالاً به مراتب انعطاف پذیرترند. با توجه به تغییری که در نگرش کلی والدین صورت می گیرد، یافته های تحقیق درباره اثرهای خانواده بر شخصیت کودکان صرفاً برای مدت خاصی اعتبار دارد و نمی توان همیشه به این یافته ها متکی بود.
سومین مشکل مطالعه خانواده،‌ تعیین ارزش ها و سنت های فرهنگی بر شیوه های فرزند پروری است. در هر فرهنگ، ارزش های غالب، الگوهای خاصی از شیوه فرزندپروری را در برمی گیرد. در فرهنگ ژاپن شخصیت آرمانی فردی به نسبت مطیع است که به آداب و رسوم اجتماعی احترام فراوان می گذارد. در آمریکا،‌ کودک آرمانی رقابت طلب و مستقل است. در پاره ای از قبایل سرخپوست کودک مطلوب،‌ کسی است که شجاع و نترس باشد. به هر حال والدین ارزش های موجود در فرهنگ خود را به فرزندان منتقل می کنند،‌ و با توجه به این واقعیت، بحث از تأثیر والدین، بدون توجه به عوامل فرهنگی از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود. هر فرهنگ نیز متشکل از چندین خرده فرهنگ است که وابستگان به آن از نظام های ارزشی متفاوتی پیروی می کنند. این واقعیت چهارمین مشکل مطالعه تأثیر والدین بر رفتار فرزندان است.
سرانجام مشکل دیگری که روانشناسان در مطالعه خانواده با آن مواجهند، انواع متعدد خانواده است. امروزه با شنیدن کلمه خانواه صرفاً ترکیب خاصی از والدین و فرزندان القا نمی شود، بلکه به علت افزایش طلاق، ازدواج های مجدد،‌ وجود برادران و خواهران ناتنی، وجود نامادری و ناپدری و نیز خانواده های تک والدی برای شکل های متنوعی از خانواده تداعی می شود. افزون بر آن، در قرن حاضر خانواده های گسترده به تدریج جای خود را به خانواده های هسته ای داده اند. ولی خانواده های هسته ای نیز خود شکل های گوناگونی دارند. بنابراین وقتی این سئوال مطرح می شود که چگونه خانواده بر رفتار کودک تأثیر می گذارد، باید بپرسیم چه نوع خانواده ای؟ به زعم مشکلات یاد شده،‌ روانشناسان با استفاده از راهبردهای مختلف انواع خانواده ها را بررسی کرده و نتایج مفیدی به دست آورده اند. (سیگلمن، کارول،‌ک و همکاران. 1992، ص 41- 439)

 

تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک
روانشناسان جهت انجام تحقیق در زمینه تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک، بطور معمول روابط خانوادگی را به چهار نوع تقسیم می کنند:
1- خانواده استبدادی: در خانواده استبدادی به قدرت و احترام والدین بیش از اندازه تآکید می شود.
2- خانواده دموکراتیک: هر یک از اعضا خانواده در اجرای امور زندگی دارای حقوق و امتیازات نسبتاً یکسان و شناخته شده ای می باشند.
3- خانواده پذیرنده: خانواده ای که از وجود کودک خود شدیداً استقبال می کنند.
4- خانواده طرد کننده: خانواده ای که از وجود فرزندان خود به دلایلی استقبال نکرده و قلباً از وجود آنها ناراضی است. (احدی و بنی جمالی، 1368)
با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه خانواده یکی از متداول ترین دسته بندی های خانواده از نظر عاطفی و ارتباط اعضا با یکدیگر تقسیم آن به سه نوع 1- دیکتاتوری 2- آزاد 3- دموکراتیک ( موریس و بس 1362)
1- والدین دارای شیوه های فرزند پروری دیکتاتوری،‌ کنترل بالایی را بر کودکانشان اعمال می کنند و رشد کودکان را محدود کرده و استقلال را در آنها تشویق نیم کنند. در این خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است و عقیده دارند که کودکان را بایستی آنچه را که والدین می گویند، عمل کنند. بعلاوه آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پذیرنده و پاسخگو نیستند. ) (کریستینیا جکسون» لیزا هنریکسن 1998)
یک از آثار جانبی چنین جو خانوادگی دارا بودن حالت خصومت در برابر دیگران و رنج بردن از ضعف و بی کفایتی در کارهای مختلف و تحصیل است.(برنت 1977)
2- والدین آزاد گذارنده محدودیت های خیلی کمی را برای رفتارهای فرزندانشان در نظر می گیرند. در تأکید بر قوانین و معیارهای رفتاری فرزندانشان سست هستند،‌ به ندرت از کودکانشان انتظار دارند که در کارهای روزمره خانواده شرکت کنند و به ندرت رفتارهای فرزندانشان را هدایت می کنند. با وجود این آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پاسخگو هستند. (گلس گو و همکاران 1991)
دراین نوع خانواده ها هیچ یک از اعضای خانواده در کار دیگری دخالت نمی کنند و معمولاً هر فردی مطابق میل دلخواه خود عمل می کند. در بیشتر موارد تمایلات افراد خانواده با یکدیگر برخورد دارند، در نتیجه هرج و مرج و بی نظمی بر روابط اعضاء خانواده حاکم می شود. زندگی برای آنها مشکل خواهد بود. افرادی که از تمایلات خود پیروی می کنند، غالباً در عالم خیال به سر می برند و از برخورد با واقعیت های زندگی خودداری می کنند.
این نوع خانواده معمولاً متزلزل است و آثار تزلزل در رفتار کودکان مشاهده می شود. افراد خانواده افرادی بی بند و بار، لاابالی، سهل انگار»‌ خودخواه و بی هدف هستند و میزانی بر اعمال و رفتار آنها حاکم نیست و احساس مسئولیت نمی کنند و قادر به زندگی اجتماعی نیستند و نمی توانند با دیگران بسر برند.
3- خانواده دموکراسی: در این نوع خانواده عدم بروز اشکالات عاطفی در ایجاد رابطه با دیگران و پیشرفت تحصیلی را می توان دید. (مجیدزاده»‌ 1375، به نقل از موریس و بس 1362)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   130 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی رابطه کمال‌گرایی والدین با عزت‌نفس، جرأت‌ورزی و خودکارآمدی فرزندان آنها

اختصاصی از فایل هلپ پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی رابطه کمال‌گرایی والدین با عزت‌نفس، جرأت‌ورزی و خودکارآمدی فرزندان آنها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی رابطه کمال‌گرایی والدین با عزت‌نفس، جرأت‌ورزی و خودکارآمدی فرزندان آنها


پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی رابطه کمال‌گرایی والدین با عزت‌نفس، جرأت‌ورزی و خودکارآمدی فرزندان آنها

فرمت فایل: word

تعداد صفحه:130

دانشگاه علامه طباطبایی

دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی

پایان‌نامه

جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته روان‌شناسی عمومی

موضوع:

بررسی رابطه کمال‌گرایی والدین با عزت‌نفس، جرأت‌ورزی و خودکارآمدی فرزندان آنها در بین دانش‌آموزان دختر دبیرستان‌های منطقه 7 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی86- 85

 

 

فهرست

 

فصل اول.. ۱

 

کلیات پژوهش… ۱

 

مقدمه: ۲

 

بیان مسأله: ۷

 

اهمیت و ضرورت مسأله: ۱۰

 

اهداف پژوهش: ۱۲

 

فرضیه‌های پژوهش: ۱۲

 

متغیرهای پژوهش: ۱۳

 

تعاریف نظری و تعاریف عملیاتی: ۱۴

 

تعاریف نظری: ۱۴

 

تعاریف عملیاتی: ۱۵

 

خلاصه: ۱۷

 

فصل دوم. ۱۸

 

گستره نظری مسأله مورد بررسی.. ۱۸

 

و پژوهش‌های مربوط به آن.. ۱۸

 

کمال‌گرایی: ۲۰

 

نظریه‌های کمال‌گرایی: ۲۲

 

نظریه فروید: ۲۲

 

نظریه هورنای: ۲۵

 

نظریه پرلز: ۲۸

 

انواع کمال‌گرایی: ۳۲

 

ابعاد کمال‌گرایی: ۳۴

 

ویژگی افراد کمال‌گرا: ۳۷

 

کمال‌گرایی والدین: ۴۰

 

عزت‌نفس: ۴۲

 

اهمیت عزت‌نفس: ۴۵

 

علل پیدایش عزت‌نفس: ۴۷

 

جرأت‌ورزی: ۴۸

 

ویژگی‌های شخصیتی جرأت‌ورزانه: ۵۳

 

خودکارآمدی: ۵۶

 

مؤلفه‌های خودکارآمدی: ۶۰

 

منابع خودکارآمدی: ۶۱

 

مروری بر پژوهش‌های انجام شده: ۶۴

 

پژوهش‌های انجام شده در خارج از کشور: ۶۴

 

پژوهش‌های انجام شده در داخل کشور: ۷۱

 

خلاصه: ۷۳

 

فصل سوم. ۷۴

 

روش پژوهش… ۷۴

 

طرح پژوهش: ۷۶

 

جامعه آماری: ۷۶

 

نمونه آماری: ۷۶

 

روش نمونه‌گیری: ۷۷

 

ابرازهای اندازه‌گیری: ۷۷

 

مقیاس کمال‌گرایی اهواز: ۷۸

 

پایاییمقیاس کمال‌گرایی اهواز: ۷۸

 

اعتبارمقیاس کمال‌گرایی اهواز: ۷۹

 

شیوه نمره‌گذاری مقیاس کمال‌گرایی اهواز: ۸۱

 

آزمون عزت‌نفس کوپر اسمیت: ۸۱

 

اعتبار آزمون عزت‌نفس کوپر اسمیت: ۸۲

 

پایایی آزمون عزت‌نفس کوپر اسمیت: ۸۳

 

شیوه نمره‌گذاری آزمون عزت‌نفس کوپر اسمیت: ۸۳

 

پرسشنامه جرأت‌ورزی گمبریل وریچی: ۸۴

 

شیوه نمره‌گذاری پرسشنامه جرأت‌ورزی گمبریل وریچی: ۸۶

 

مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۶

 

پایایی مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۸

 

اعتبار مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۹

 

شیوه نمره‌گذاری مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۹

 

روند اجراء و جمع‌آوری اطلاعات: ۹۰

 

روش‌های آماری در تحلیل داده‌ها: ۹۱

 

خلاصه: ۹۲

 

فصل چهارم. ۹۳

 

تجزیه و تحلیل داده‌های آماری.. ۹۳

 

داده‌های توصیفی پژوهش: ۹۶

 

ارزیابی فرضیه‌های پژوهش: ۹۸

 

خلاصه: ۱۰۴

 

فصل پنجم. ۱۰۵

 

بحث و نتیجه‌گیری.. ۱۰۵

 

خلاصه و نتیجه‌گیری: ۱۰۶

 

بحث و جمع‌بندی: ۱۱۰

 

محدودیت‌های تحقیق: ۱۱۷

 

پیشنهادها: ۱۱۸

 

خلاصه: ۱۲۱

 

منابع فارسی: ۱۲۲

 

منابع انگلیسی: ۱۲۴

 

منابع فارسی:

 

- تشکر، بهرام. (۱۳۷۷). بررسی رابطه نگرش‌های فرزندپروری، الگوی شخصیتی A، کمال‌گرایی و جزم‌گرایی والدین با اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان پسر سوم راهنمایی شهرستان آباده. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز.

 

- دلاور، علی. (۱۳۷۸). احتمالات و آمار کاربردی در روان‌شناسی و علوم تربیتی. تهران: انتشارات رشد.

 

- دلاور، علی. (۱۳۸۳). روش تحقیق در روان‌شناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر ویرایش.

 

- شولتز، دوآن. مترجم: خوشدل، گیتی (۱۳۸۵). روان‌شناسی کمال. تهران: نشر پیکان.

 

- عباسی‌نیا، محمد. (۱۳۷۸). تأثیر آموزش جرأت‌ورزی در میزان جرأت‌ورزی و عزت‌نفس دانش‌آموازن کم جرأت پسر در ناحیه ۱ قم در سال تحصیلی ۷۸- ۷۷٫ پایان کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.

 

- علی‌نیا کروئی، رستم. (۱۳۸۲). بررسی رابطه بین خودکارآمدی عمومی و سلامت روان دانش‌آموزان پایه سوم مقطع متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی ۸۲- ۸۱٫ پایان کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.

 

- فیست، جس وفیست، گریگوری‌جی. مترجم: سید محمدی، یحیی (۱۳۸۴). نظریه‌های شخصیت. تهران: نشر روان

 

- مهرابی‌‌زاده هنرمند، مهناز و وردی، مینا. (۱۳۸۲). کمال‌گرایی مثبت، کمال‌گرایی منفی. اهواز: نشر رسش.

 

- نجفی، محمود. (۱۳۸۳، اسفند). کمال‌گرایی. دو ماهنامه دانشجو، ۳-۲٫

 

- هرمزی‌نژاد، معصومه. (۱۳۸۰). رابطه ساده و چند گانه متغیرهای عزت‌نفس، اضطراب اجتماعی و کمال‌گرایی با ابزار وجود در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز.

 

کمال‌گرایی:

 

سازه کمال‌گرایی در دهه‌های اخیر مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است و هر کدام به فراخور دیدگاه خود تعریف متفاوتی از آن ارائه داده‌اند. با این حال بیشتر پژوهشگران بر این امر که معیارهای بلندمرتبه برای عملکرد مفهوم اساسی کمال‌گرایی است، سازش دارند.

 

فرهنگ و بستر[۱]کمال‌گرایی را «عقیده و باوری می‌داند که براساس آن اصلاح آرمانی منش اخلاقی، هدف اصلی تلاش‌های اخلاقی است و یا کمال‌گرایی، در حکمت الهی به این معنی است که معصوم بودن در زندگی امکان‌پذیر است».

 

هورنای (۱۹۳۴) کمال‌گرایی را گرایش روان رنجورانه به بی عیب و نقص بودن، کوچک‌ترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامدهای شوم آن را کشیدن، تعریف می‌کند.

 

هالندر[۲](۱۹۶۵) می‌نویسد: «کمال‌گرایی نشان‌دهنده‌ی گرایش و علاقه فرد به درک محیط پیرامون خود به گونه قانون «همه یا هیچ»[۳]است که به موجب آن، نتایج ممکن، موفقیت‌های کامل یا شکست‌های کامل هستند».

 

هاماچک[۴](۱۹۷۸) کمال‌گرایی را به دو بعد کمال‌گرایی بهنجار و کمال‌گرایی نابهنجار تقسیم می‌کند. وی معتقد است کمال‌گرایی نابهنجار عبارت از: نگرانی زیاد درباره‌ی ارتکاب اشتباهات و ترس از داروهای دیگران است.

 

ویزمن[۵](۱۹۸۰) معتقد است، کمال‌گرایی نیاز شدید به پیشرفت است و این گرایش به گونه معیارهای شخصی بالا و غیر واقع‌بینانه آشکار می‌شود (به نقل از: بلت[۶]، ۱۹۹۵).

 

فراست، مارتن، لاهارت و روزنبلیت[۷](۱۹۹۰) کمال‌گرایی را به عنوان مجموعه معیارهای بسیار بالا برای عملکرد که با خود ارزشیابی‌های انتقادی همراه است، تعریف کرده‌اند.

 

هیویت و فلت (۱۹۹۰) معتقدند کمال‌گرایی عبارت است از: گرایش فرد به داشتن مجموعه‌ای از معیارهای بالای افراطی و تمرکز بر شکست‌ها و نقص‌ها در عملکرد.

 

کلی اینک (۱۹۹۸) کمال‌گرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از اینکه نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند، تعریف می‌نماید.

 

نظریه‌های کمال‌گرایی:

 

نظریه فروید:

 

اساس مشاهدات فروید[۸](۱۹۷۵) درباره تئوری «فراخود»[۹]به این ترتیب است. برخی روان رنجورها پای‌بند قوانین اخلاقی و دینی شدید هستند، بدین معنی که محرک اصلی در زندگی آن‌ها خوشبختی نیست بلکه، تکامل و برتری یافتن است. زندگی آن‌ها را یک سلسله «حتماًها و بایدها» تشکیل می‌دهد. آن‌ها باید در هر کاری به حد کمال برسند و به بهترین گونه‌ای آن را انجام می‌دهند وگرنه خشنود نخواهند شد. شخصی با این ویژگی‌ها باید به هیچ روی در داوری اشتباه نکند یا این که شوهر یا زن یا دختر و یا پسر ایده‌آل باشد و خلاصه این که او را آدمی بی‌عیب و نقص بپندارند. هدف‌های اخلاقی این اشخاص که اجباراً به طرف آن‌ها رانده می‌شوند، پیوسته و بی‌رحمانه به آن‌ها حکم‌فرمایی می‌کنند. این‌گونه افراد تصادف و اتفاقاتی که آن‌ها را به هیچ روی نمی‌توانند کنترل کنند، باور ندارند، زیرا آن‌ها احساس می‌کنند که باید بتوانند همه‌ی عوامل، حتی اضطراب را کنترل کنند و در زندگی هیچ‌گاه نباید اشتباه کنند.

 

اگر این گونه افراد نتوانند به آرمان‌های خود ساخته و بسیار دشوار اخلاقی خود برسند اضطراب و احساس تقصیر به آن‌ها دست خواهد داد. بیمارانی که گرفتار چنگال‌های این چشم داشت‌ها هستند، نه تنها برای اینکه اکنون توفیق رسیدن به آرمان‌های اخلاقی خود را ندارند، بلکه برای شکست‌هایی نیز که در گذشته در این راه نصیب آن‌ها شده است، خود را سرزنش می‌کنند. حتی اگر این افراد در شرایط دشواری باشند احساس می‌کنند که این عوامل نباید از رسیدن به مقاصد و هدف‌های اخلاقی آن‌ها جلوگیری کنند، زیرا در پندار خود، باید به اندازه‌ای توانا باشند که بتوانند تمام سختی‌ها را تحمل کنند بدون این که احساساتی مانند ترس و تسلیم و ستیزه، از خود نشان دهند.

 

جنبه دیگری که اصول اخلاقی روان رنجور برای او دارد چیزی است که فروید آن را «خود غریبی»[۱۰]می‌نامد. مقصود از این اصطلاح این است که شخص روان رنجور هیچ‌گونه اختیار و یا سخنی درباره‌ی قوانین سختی که خودش بر خود تحمیل کرده ندارد. بدین معنی که درباره این که آیا قوانین را دوست دارد؟ یا به آن‌ها ایمان دارد؟ با این که ارزشی برای آن‌ها قایل است؟ هیچ گونه داوری نمی‌کند.

 

معمولاً پندار بر این است که محدودیت‌هایی که اشخاص برای خود قایل می‌شوند نتیجه قوانین و قواعد اخلاقی موجود در محیط است، ولی به عقیده فروید قوانین و رسوم اخلاقی نتیجه تمایلات دگر آزاری بشر است و این محدودیت‌ها به جای این که فرد دگر آزار را متوجه محیط کند او را متوجه خود می‌نماید، و در نتیجه به جای آزار و تهمت و تنفر نسبت به دیگران، نسبت به خود، آزار و تهمت و تنفر روا می‌دارد. فروید دو دلیل برای اثبات این نظریه عرضه می‌کند. یکی این که اشخاص گرفتار به نیاز مبرم کامل بودن خود را بیچاره می‌کنند، بدین معنی که توقعات از خود را به اندازه‌ای زیاد می‌کنند که زیر سنگینی آن از پا در می‌آیند، دوم این که به نظر فروید هرچه شخص تمایلات ستیزه‌جویی خود نسبت به دیگران را بیش‌تر کنترل کند به همان اندازه نسبت به خود و ایده‌آل‌های خود سخت‌گیر و ستیزه‌گر می‌شود. به نظر فروید کوشش برای کامل بودن و به کمال رسیدن معمولاً سطحی و دروغین است و کسی که هدف تکامل اخلاقی افراطی دارد با خود و دیگران صادق نیست. آن‌ها بنابر نیاز به کمال پیوسته در تکاپو هستند و تنها تقلید درستکاری را در می‌آورند وگرنه قلباً به عقاید خود ایمان ندارند.

 

البته گرایش انسان به حفظ ظاهر و نیاز او به کامل بودن امری طبیعی است، ولی آن‌چه در شخص روان رنجور مورد بحث و قابل توجه است این است که تظاهر به اندازه‌ای اغراق آمیز می‌شود که همه شخصیت او به یک ماسک تبدیل می‌شود، به گونه‌ای که نیازهای راستین او تحت‌الشعاع گرایش او قرار می‌گیرند.

 

نظریه هورنای:

 

یکی از عواملی که باعث می‌شود «خود واقعی[۱۱]» به طور طبیعی رشد نکند این است که، چون مهم‌ترین نیاز کودک (در شرایط نامساعد) از بین بردن اضطراب، رفع تضاد و به دست آوردن آرامش درونی است، دیگر چندان توجهی به احساسات، تمایلات، علاقه‌ها و آرزوهای راستین و اصیل خود ندارد. کودک به دنبال این است که خود را از آزار دیگران در امان نگه دارد. بنابراین در روابطش با دیگران از تمایلات و احساسات واقعی خود استفاده نمی‌کند، بلکه تمایلات و احساساتی بدلی و ساختگی در خود می‌پروراند که مناسب و به فراخور آن رابطه‌ی خاص می‌باشد، در نتیجه از وجود خود واقعی غافل و بی‌خبر می‌شود.

 

نهایت این که: فرد راه حل همه‌ی مشکلاتی را که تا کنون برای او به وجود آمده در «تخیل و تصور» جست و جو می‌کند. یعنی به این شیوه موفق می‌شود که نخست خود را برجسته‌تر و برتر از دیگران بپندارد و احساس کوچکی و حقارت خود را آرامش بخشد، دوم می‌کوشد در تخیل، تضادهای خود را حل کند. بدین معنی که در تصویر آرمانی که از خودش ترسیم کرده هیچ گونه تضادی نمی‌بیند، بلکه هر کاری می‌کند هرچند از دید دیگران متضاد و ضد و نقیض باشد، از دید خودش حسن است. «خودآرمانی[۱۲]» که معلول یک سلسله جریانات ناسالم عصبی بوده از این پس خود عامل و مبدأ ناراحتی‌های عصبی می‌شود و انرژی‌ای که می‌بایستی صرف پرورش و رشد «خود واقعی» شود، اکنون برای رسیدن به «خود آرمانی» به هدر می‌رود. برای این که بتواند «خودآرمانی» را به واقعیت نزدیک کند، نیازمند یک بزرگی و شکوه می‌شود. او برای بدست آوردن بزرگی باید صفاتی را در خودش بپروراند و روش‌هایی را به کار گیرد که در شأن «خود آرمانی» باشد. نخستین حالت و صفت که خود به خود در او به وجود می‌آید این است که مجبور می‌شود خود را در هر زمینه‌ای و از هر نظر کامل و بی‌عیب و نقص گرداند، چون «خود آرمانی» کامل و بی‌عیب و نقص است شخص هم باید تلاش کند تا خود را مطابق آن بسازد.

 

دومین صفتی که در شخص به وجود می‌آید و وسیله‌ای برای بدست آوردن بزرگی می‌شود، عطش یا گرایش شدید به جاه‌طلبی است و سومین صفت، گرایش شدید به برتری، پیروزی و غلبه انتقام‌جویانه و کینه توزانه نسبت به دیگران است. هر سه صفت که برای بدست آوردن بزرگی در شخص به وجود می‌آید، یعنی گرایش شدید به کامل بودن، جاه طلبی و برتری طلبی انتقام‌جویانه دارای یک ریشه هستند و با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند و معمولاً هر سه آن‌ها در یک فرد وجود دارد ولی با درجات متفاوت. هر سه دارای دو علامت مشخصه می‌باشند؛ یکی اجباری بودن آن‌هاست، دیگری نقشی است که تخیل و تصور درآن‌ها بازی می‌کند.

 

هورنای (۱۹۵۰) یادآور می‌شود، برتری طلب‌ها برای پنهان کردن نقص‌های خود به راه حل‌های خاصی دست می‌یازند.

 

او این راه حل‌ها را به سه نوع متفاوت تقسیم کرد: خودشیفتگی[۱۳]، کمال‌گرایی، خودبینی- انتقام‌جویانه[۱۴].

 

راه حل کمال‌گرایی پناهگاه افرادی با استانداردهای بالای اخلاقی، عقلی و معنوی است و بر این اساس آنان دیگران را کوچک می‌شمارند و به درستی داوری، عمل و هدف‌شان از نظر عالی و بی‌نقص بودن در کلیه شئون زندگی به خود می‌بالند. فرد به دلیل دشواری زندگی کردن با استانداردهای خود، برای این که به خوبی جلوه کند به تعدیل ارزش‌های اخلاقی خود می‌پردازد. کمال‌گراها زمانی در این راه تصمیم خود را می‌گیرند، اصرار دارند که دیگران نیز مطابق استانداردهای کمال‌طلبی آن‌ها زندگی کنند و ایشان را به دلیل کوتاهی کردن در رسیدن به این استانداردها تحقیر می‌کنند. کمال‌گراها یک تعهد و الزام خشک افراطی دارند و با خود می‌گویند، چون من همیشه منصف، درستکار و وظیفه‌شناس هستم، دیگران باید قدر مرا بدانند و رفتارشان نسبت به من منصفانه باشد، این یقین، که به درستی دور از خطا و اشتباه عمل می‌کنند به آن‌ها یک احساس برتری می‌دهد.

 

نظریه پرلز:

 

پرلز معتقد است وضعیت‌های ناتمام یا گشتالت‌های ناقص، سائق انسان را معین می‌کنند. او می‌گوید: هر موجود زنده‌ای به تمامیت و کمال خواهی گرایش دارد. هر چیزی که این گشتالت (به کمال گرائیدن) را باز دارد یا بگسلد، برای موجود زنده زیان‌آور است و به وضعیت ناتمام می‌انجامد که بی‌تردید نیازمند به پایان رساندن (تمام و کامل شدن) است.

 

پرلز در شخصیت دو منش ویژه را عنوان کرده است. یکی منشی که تمامیت‌گرا و مقتدر است و او آن را شخصیت حاکم و سلطه‌جو[۱۶]می‌نامد. دیگری منشی است که مخالف اولی است و وی آن را شخصیت مطیع و پیرو[۱۷]می‌نامد. به عقیده پرلز اگر فراخودی وجود دارد باید «خود» مادونی هم وجود داشته باشد. به اعتقاد او، فروید نصف کار را انجام داده است، او شخصیت حاکم یعنی همان فراخود را دریافته ولی از وجود شخصیتی دیگر که مادون است غفلت کرده است. مطابق تعبیر پرلز، شخصیت حاکم، مقتدر و تمامیت‌گر است. او بهترین را می‌خواهد. شخصیت حاکم یک دیکتاتور و قلدر است و با واژه‌ها و عباراتی مانند «شما باید» و «شما نباید» رفتار می‌کند و با تهدید دست به کنترل می‌زند و رفتار را زیر نفوذ می‌گیرد. بنابراین در درون هر فردی این دو منش پیوسته برای بدست گرفتن کنترل در تلاش و تکاپو هستند و شخص به اجزای کنترل کننده و کنترل شونده تقسیم می‌شود. کشمکش میان این دو منش هرگز کامل نمی‌شود و پایان نمی‌پذیرد زیرا هر یک برای بقا و زندگی خویش در تلاش هستند.

 

پرلز نظر خود را درباره کمال‌گرایی در قالب عبارت‌هایی که در بر گیرنده پند و اندرزهای سازنده هستند، این گونه بیان می‌کند:

 

● ای یار! کمال‌طلب نباش، کمال طلبی زجر و نفرین‌آور است. می‌ترسی مبادا هدف را درست نبینی، اما اگر بگذاری تو خود کاملی.

 

● ای یار! از اشتباهات نهراس، اشتباه گناه نیست. اشتباهات راه‌های گوناگون انجام دادن کارند. بسا که آفریننده‌تر و تازه‌تر هم باشند.

 

● ای یار! افسوس اشتباهات را مخور، به آن‌ها ببال، تو شهامت آن را داشته‌ای که چیزی از خودت مایه بگذاری…

 

● از هر افراط و تفریطی بپرهیز، هم از کمال‌طلبی و هم از درمان آنی، شادمانی آنی و هشیاری آنی حواس… (شولتز، ۱۳۷۵).

 

کمال‌گرایی از دیدگاه اسلام:

 

مکتب اسلام، همواره پیروان خود را از افراط و تفریط بر حذر داشته و آن‌ها را به اعتدال و میانه‌روی تشویق نموده است. ترجمه تعدادی از آیات قرآن کریم بیانگر این نکته است که انسان به اندازه‌ی توانایی‌های خود، مکلف شده و نه بیش‌تر؛ لذا خداوند هیچ کس را بیشتر از وسع و توانایی‌های او تکلیف نمی‌کند.

 

«و لانکلف نفساً إلا وسعَها…» مؤمنون: ۶۲

 

«و ما بر هیچ کس مگر به اندازه‌ی توانش تکلیف نمی‌نهیم…»

 

«لایکلّف الله نفساً إلا وُسعَها…» بقره: ۲۸۵

 

«… خدا هیچ کس را تکلیف نکند، مگر به اندازه‌ی توانش…»

 

«لانکلّف نفساً إلا وسعَها…» انعام: ۱۵۲

 

«هیچ کس را تکلیف نمی‌کنیم مگر به اندازه توانش…»

 

«لایکلّف الله نفساً إلا ماءاتَها…» طلاق: ۷

 

«خدا هیچ کس را تکلیف نمی‌کند مگر به قدر آنچه به او داده است…»

 

با اندکی ژرف‌اندیشی در آیات بالا مشخص می‌شود که ویژگی‌هایی چون داشتن معیارهای دست نیافتنی، تلاش افراطی برای دست‌یابی به آن معیارها و ارزیابی‌های سخت‌گیرانه از نظر اسلام نکوهیده شناخته می‌شوند، چرا که بیرون از تاب و توان انسان‌اند. نظام تربیتی اسلام، «روش تکلیف به اندازه وسع و توانایی» را سفارش می‌کند. در این روش مربی در برخورد با متربی باید چیزی بخواهد که در توان فهم و عمل وی قرار گیرد. این روش مبتنی بر «اصل عدل الهی» است. عدل الهی نیز ایجاب می‌کند که هیچ کس را مگر به اندازه تواناییش تکلیف نکند (هرمزی‌نژاد، ۱۳۸۰).

 

انواع کمال‌گرایی:

 

هاماچک (۱۹۷۸) میان کمال‌گرایی بهنجار و روان‌نژند تفاوت گذاشت و معتقد بود که کمال‌گرایی پدیده‌ی بسیار پیچیده‌ای است که هم به فعالیت طبیعی سازگار و هم به ناسازگاری‌های روانی وابسته است. در کمال‌گرایی بهنجار اشخاص از کارهای سخت و طاقت‌فرسا لذت می‌برند و زمانی که احساس می‌کنند در انجام کارها آزادند، می کوشند تا به بهترین صورت عمل کنند.موفقیت در انجام کارها گونه‌ای احساس خشنودی و رضایت به همراه می‌آورد (می‌سیل‌دین، ۱۹۶۳). همچنین نوعی احساس اعتماد به نفس نیز در پی دارد؛ زیرا افراد می‌توانند هم محدودیت‌های فردی و هم محدودیت‌های اجتماعی را بپذیرند (پچ[۱۸]، ۱۹۸۴).

 

انتظارات و توقعات واقعی به افراد اجازه می‌دهد تا از تلاش‌های خویش لذت ببرند و از نظر احساسات سیراب شوند، در انجام وظیفه بکوشند و رشد کنند و کارشان را به بهترین شیوه انجام دهند (فلت، هیویت، بلانک اشتاین و ماشر[۱۹]، ۱۹۹۱).

 

بنابراین برخی جنبه‌های کمال‌گرایی (خود مدار) و معیارهای بالای شخصی و پی در پی شدن آن‌ها از تلاش‌های سازنده برای دستاورد ویژگی‌های خوب دیگری مانند خود شکوفایی هستند (فراست[۲۰]و همکاران، ۱۹۹۰). پشتیبانی مثبت و تشویق ارتباط با اولیاء و آموزگاران حس خودشکوفایی اشخاص را بالا برده و سرعت می‌بخشد.

 

زنان دانشگاهی که معیارهای شخصی بالایی دارند، از گونه‌های مثبت کمال‌گرایی به شمار می‌روند (فراست، لاهارت و روزنبلیت[۲۱]، ۱۹۹۱). ایشان دارای مادرانی بودند که معیارهای بالایی برای خودشان داشته و بسیار مرتب و منظم بوده‌اند. ویژگی کمال‌گرایی مثبت والدین، رابطه معنی‌دار با وجود اینگونه ویژگی‌ها در دخترانشان دارد (فراست و همکاران، ۱۹۹۱).

 

کمال‌گرایی روان رنجور به علت پرهیز زیاد از اشتباه به وجود می‌آید. برای شخص انجام هیچ کاری خوب به نظر نمی‌رسد و فرد از بدست آوردن خشنودی از آن‌چه در حالت طبیعی خوب انجام شده و یا حتی بهتر از کارهای دیگران نیز هست، ناتوان است. احساس‌های ژرف و پستی و آسیب‌پذیری، فرد را وا می‌دارد تا دست به یک دور پایان‌ناپذیر از تلاش‌های خودشکن بزند که در آن هر کار یا مسئولیتی گونه‌ای چالش تهدید کننده به شمار می‌آید، هیچ گونه تلاشی کاملاً بسنده به نظر نمی‌رسد وهمزمان که فرد می‌کوشد رضایت و خشنودی دیگران را فراهم آورد به شدت تلاش می‌کند از هرگونه شکست و خطا بپرهیزد (بلت، ۱۹۹۵). بنابراین چنین شرایط خود درگیری (فراست و همکاران، ۱۹۹۰؛ هیویت وفلت، ۱۹۹۱) و تجربیات تنش‌زای میان فردی (هیویت و فلت، ۱۹۹۱) گونه‌ای درماندگی و عاطفه‌ی منفی شدید در شخص به وجود می‌آورد. چنین اشخاصی پیش، در ضمن و پس از سنجش امور خود، گونه‌ای عاطفه منفی چشمگیر را تجربه می‌کنند (فراست و همکاران، ۱۹۹۰).

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی رابطه کمال‌گرایی والدین با عزت‌نفس، جرأت‌ورزی و خودکارآمدی فرزندان آنها

پایان نامه بررسی میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین باسواد

اختصاصی از فایل هلپ پایان نامه بررسی میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین باسواد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین باسواد


پایان نامه بررسی میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین باسواد

 

 

 

 

 

 

 

فرمت فایل:word  (قابل ویرایش)

تعداد صفحات :106

فهرست مطالب :

چکیده.....................................................................................................................................................
فصل اول : کلیات
مقدمه......................................................................................................................................................
بیان مسئله................................................................................................................................................
اهمیت و ضرورت تحقیق.......................................................................................................................
هدف های پژوهش.................................................................................................................................
فرضیه های پژوهش................................................................................................................................
متغیرها...................................................................................................................................................
تعریف واژه ها و اصطلاحات.................................................................................................................
فصل دوم: مبانی نظری و پیشنه تحقیق
مبانی نظری............................................................................................................................................
پیشینه تحقیق..........................................................................................................................................
فصل سوم: روش تحقیق
جامعه آماری...........................................................................................................................................
نمونه آماری............................................................................................................................................
روش های نمونه گیری............................................................................................................................
ابزار گرد آوری داده ها............................................................................................................................
روش تجزیه و تحلیل داده ها...................................................................................................................
روش های تحقیق....................................................................................................................................
فصل چهارم: یا فته های تحقیق
داده های توصیفی.................................................................................................................................
فرضیه ها..............................................................................................................................................

فصل پنجم: نتیجه گیری
نتایج:.......................................................................................................................................................
مقایسه نتایج پژوهش با پژوهش های مشابه................................................................................................
پیشنهادات: .............................................................................................................................................
محدودیتها: ............................................................................................................................................
منابع: ....................................................................................................................................................
ضمایم: ................................................................................................................................................

چکیده :
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بررسی میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین باسودو دانش آموزان با والدین بی سواد شهرستان ایذه در سال 91-90
می¬باشد¬.¬این مطالعه روی 100 نمونه تصادفی¬خوشه¬ایی انجام شد.¬¬ابزارهای مورد استفاده برای جمع¬آوری اطلاعات شامل پرسشنامه وضعیت میزان سوادوالدین ،¬ آزمون های تحصیلی و موفقیت تحصیلی این گروه از دانش اموزان ،وآزمون¬های ویژه ارزیابی درامد شامل شاخص توده دانش آموزان و بود.¬از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.¬یافته های پژوهشی نشان داد که بین وضعیت تحصیلی و سواد و بی سواد بودن والدین دانش آموزان ارتباط معنی¬داری وجود داشت.
در این تحقیق دو نوع پرسشنامه یکی خاص سواد والدین دانش آموزان با موفقیت تحصیلی بالا و دانش آموزان با افت تحصیلی استفاده شده است و اطلاعات جمع آوری شده در قالب جداول فراوانی و نمودارها و آزمونهای آماری توصیف و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که فقر خانواده مهمترین عامل افت تحصیلی دانش آموزان وضعیت مالی والدین می باشد ..


بیان مساله :
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را به‌سوی رشد و توسعه‌ی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص می‌شوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانسته‌اند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی می‌باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.
در حقیقت در برخی از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.
تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.
شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.
مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.
اهداف پژوهش:
هدف این بررسی، شناخت ویژگی های خانواده ی نوجوانان بی ظاعت و و بی سواد و کم سواد و مقایسه ی آن با یکدیگر در جهت دستیابی به ویژگی های روانی این نوجوانان و نگرش آن هانسبت به خود و نسبت به فضای حاکم بر خانواده می باشد.
بدیهی است با شناخت بهتر ویژگی های این افراد به لحاظ عاطفی و نیز آگاهی یافتن از علل و عوامل ناهنجاری ها و آسیب های روانی، می توان گام های مؤثری در جهت رفع مشکلات آنان برداشت.
اهداف طرح :
از آنجایی که عوامل دخیل و موثر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بسیار زیادند و ب عوامل گوناگون در داخل نظام آموزش و پرورش و عوامل خارج از نظام آموزشی ( عوامل خانوادگی ) تقسیم می شوند که در مقدمه به بسیاری از پر اهمیت ترین آنها اشاره شده است از بین آن عوامل فراوان که بیش از همه دارای اهمیت بیشتری هستند انتخاب و مورد سوال قرار می گیرند.
1- آیا رابطه ای بین میزان سواد والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان وجود دارد؟
اهمیت این پژوهش در آن است که با شناخت عمیق تر و بیش تر نوجوانان و دانستن مسائل و ویژگی های خاص هر گروه از کودکان و نوجوانان، نخست قادر به تشخیص آن‌ها از سایر کودکان می شویم و دوّم ارائه‌ی راه حل ها و ابتدایی های مناسب، جهت رفع و یا حداقل، بهبود مشکلات این گروه از نوجوانان می باشد.
از آن‌جایی که سواد و سطح تحصیلات خانواده، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بر سلامت روانی، تأثیر بسزایی دارد و از آن‌جایی که سلامت روانی و یا آشفتگی روانی، بر آموزش و پرورش و بهداشت روحی و روانی و رشد و تربیت نوجوانان تأثیر دارد، می بایست شناخت عمیق تری از سطح سواد و تحصیلات و طبقات مختلف اجتماعی به‌دست آوریم و به اضطراب ها، ترس ها، مشکلات خانوادگی کودک و حتی غنا و فقر کودک، پی برده و در جهت خدمت صحیح تر به کودکان استفاده کنیم.
هدف این بررسی، شناخت ویژگی های خانواده ی نوجوانان بی سواد و با سواد و تحصیل کرده و مقایسه ی آن با یکدیگر در جهت دستیابی به ویژگی های روانی این نوجوانان و نگرش آن هانسبت به خود و نسبت به فضای حاکم بر خانواده می باشد.
بدیهی است با شناخت بهتر ویژگی های این افراد به لحاظ عاطفی و نیز آگاهی یافتن از علل و عوامل ناهنجاری ها و آسیب های روانی، می توان گام های مؤثری در جهت رفع مشکلات آنان برداشت.

4-2.یافته¬های مربوط به فرضیه¬های پژوهش
پژوهش حاضر،¬شامل فرضیه¬های زیر است که هر فرضیه همراه با نتایج به دست آمده از تجزیه وتحلیل آن در این بخش ارائه می¬گردد.
فرضیه های پژوهش
فرضیه‌‌ی تحقیق
1ـ در دانش آموزان ابتدایی که والدین آن ها تحصیلات بالا تری دارند،ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران وجود دارد.
2ـ در دانش آموزان ابتدایی که مخصوصاً مادر آن ها تحصیلات بالاتری دارند، ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران که مادرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.
3ـ در دانش آموزان ابتدایی که پدر آن ها تحصیلات بالاتری دارند ناهنجاری رفتاری کم تری نسبت به دیگران که پدرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.
4ـ در دانش آموزان ابتدایی که والدین آنها هردو بی سواد و یا کم سواد هستند، ناهنجاری رفتاری بیشتری نسبت به دیگران وجود دارد.

متغیر های تحقیق :
در این قسمت محقق باید متغیرهای خود را تفکیک کرده و نوع(مستقل و یا وابسته و معیار ویا ملاک ) آنها را مشص کرد .
نوع تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل،دانش‌آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان ایذه است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است.
نتایج حاکی ازآن است که:
1- بین سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان ارتباط معناداری وجود دارد.
2- رابطه عاطفی مناسب و خوب بین دانش آموزبا والدین موجب افزایش موفقیت تحصیلی در دانش آموز می شود.
4- باسواد بودن مادر تاثیر مثبتی بروضعیت تحصیلی فرزندان دارد.
5- ارزیابی دانش آموز از عوامل آموزشی نظیر معلم، مدیر، مشاور، آموزشگاه و محیط آموزشی برعملکرد تحصیلی او تاثیرمی‌گذارد.
7- بین عملکرد تحصیلی، و وضعیت مالی و درامد والدین دانش‌آموزان مقطع ابتدایی شهرستان ایذه تفاوت معنا داری وجود ندارد.

روش تحقیق:
روش این تحقیق پیمایشی است که در آن پس از تهیه طرح تحقیق، پرسشنامه ای براساس اهداف و فرضیات تحقیق تهیه شده دانش آموزان با خانواده بی سواد یا کم سواد و دانش اموزان با والدین باسواد تکمیل گردیده است ..
پس از جمع آوری پرسشنامه ها، نتایج استخراج و به کامپیوتر داده شده است و با استفاده از نرم افزار آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) به تهیه جداول، نمودارها و آزمونهای آماری به توصیف و تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است.
پیشینه ادبیات تحقیق:
تحقیقات انجام شده درباره عملکرد تحصیلی:این تحقیقات به اختصار به موارد زیر اشاره دارند:
1-در کشور های پیشرفته عوامل مربوط به خانواده مثل تعلق طبقاتی،میزان درامد و شرایط اقتصادی و سواد خانواده بیش از عوامل مربوط به مدرسه نظیر معلم،کتب درسی و... در پیشرفت تحصیلی فراگیران مؤثر می باشند.(حکمن1966،پیکر1971)
2-نتایج تحقیقات فولرو هینمن(1989)و البرگ(1991) در کشور های جهان سوم به نقش عوامل مربوط به مدرسه و جریانات حاکم بر ان بیش از تأثیرات محیط خانواده تأکید می ورزند.
3-بین موفقیت و پیشرفت تحصیلی با تصور از خود رابطه متقابل وجود دارد بطوریکه پیشرفت تحصیلی باعث بهتر شدن تصور از خود شده است .(لانر 1992)
4-روزنتال و یاکوسون در تحقیق خود به این نتیجه رسیدندکه انتظار معلم بر عملکرد دانش اموزان تأثیر دارد.علاوه بر این برانی و توماس گود(1974) نیز در تحقیق خود به نتیجه فوق دست یافتند.
5-بنجامین بلوم(1982)در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که تأثیر ویژگیهای دانش اموزان بر یادگیری انها به مراتب بیشتر از تأثیر اموزشی است که می بینند.
6-نتیجه و عملکرد تحصیلی دانش اموز نتیجه مستقیم نگرش و اعتقاد او به توانایی های خود است.(باتلر1995)
7-میزان پیشرفت تحصیلی تحت تأثیر مستقیم توانایی قبلی،تصور از خود،انگیزه پیشرفت و بعد خانواده و نوع نظام اموزشی است.(مختاری،پایان نامه کارشناسی ارشد).. علاوه بر موارد بالا،در تحقیق حاضر به تحقیقات دیگری که مقایسه مدارس دولتی و غیر دولتی پرداخته اند نیز اشاره شده اند.
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین میزان سواد خانواده بر پیشرفت تحصیلی و ة توانایی دانش آموز را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و سواد والدین کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر و سواد پدر و مادر دانش آموز، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
اندیشه‌ی بشر همواره نعمتی گران قدر بوده است. این وجه افتراق با سایر موجودات سبب شده است، تا انسان در رهگذر تاریخ و در طول زمان به تکامل رهنمون شود. آدمی، از آغاز پا نهادن به این کره ی خاکی با مشاهده ی پدیده‌ها، مفاهیم و تصورات اولیه ای در ذهن خویش یافت، سپس در پی مفاهیم اسباب و علل پیدایش پدیده ها و رویدادها و تحولات، به تفکر و تجربه روی آورد و در هر مرحله گامی پیشتر فرا نهاد.
خط و زبان، از ابداعات مهمی است که بعدها توسط بشر پدید آمد و انتقال تجربه ها و تفکرات افراد به یکدیگر را میسّر ساخت. بدین ترتیب، دانش ناچیز بشر در دوران های اولیه به دوران بعد لبریز شده و در سیر تکاملی خود پیچیده تر و جامع تر گشت. اکنون گنجینه‌ی گران بهای بشر، علم و دانش که دستاورد قرن ها مرارت و تلاش خستگی نا پذیر بشری است در قالب کتاب ها، نشریه ها و نوشته های گوناگون در آمده است.
برای ورود به این حوزه و دستیابی به این ذخایر نیز، کلیدی جز درک و فهم و توانایی خواندن و نوشتن و تحصیلات، شناخته نشده است؛ و اگر چه کسب مهارت های خواندن و نوشتن، خود به معنای شعور و آگاهی نیست، لیکن ابزارهایی مؤثر در راه رشد و تعالی انسان خواهد بود.
بی سوادی با فقر و ناهنجاری، پیوند مستقیم دارد و در محروم ترین مناطق کشورهایی که دچار کمبود منابع طبیعی هستند، در بین فراموش شده ترین، گروه های انسانی و کسانی که از نارسایی ها و کمبودهای مهم و اساسی مانند: غذا، بهداشت، مسکن، بیکاری و... رنج می برند به گسترده ترین شکل ممکن وجود دارد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین باسواد

پایان نامه رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان

اختصاصی از فایل هلپ پایان نامه رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان


پایان نامه رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان

فرمت فایل اصلی: docx

تعداد صفحات: 261

حجم فایل:580 کیلوبایت

مقدمه و طرح مسأله
بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی ، روانی، جغرافیایی، قومی، نژادی و موارد دیگر در نحوه شکل‌گیری و بروز نوع بزه بسیار مهمی ایفاء می‌کنند، تبیین مسأله بر اساس عامل محیط اجتماعی، تحدید نگرش حوزه جامعه شناسی اجتماعی است خصوصاً نحوه عملکرد کوچکترین ومهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده که نقش مهمی را در همکاری و متجانس کردن رفتارهای هنجاری افراد با محیط اجتماع بر عهده دارد. در اینجا به بررسی نقش خانواده به عنوان عامل و مانع بزهکاری نوجوانان (با تکیه بر نظم در خانواده)می‌پردازیم. این کار به خصوص به لحاظ تحدید عوامل مورد بررسی در یک کار علمی اهمیت دارد چرا که نمی‌توان در آن حد در یک کار پژوهشی تمام ابعاد و زوایا را به طور دقیق در نظر داشته و مورد بررسی قرار داد. اگر خانواده می‌تواند عامل مهم بزهکاری باشد و شرایط نامطلوب آن بزهکار پرورش دهد، به همان نسبت وجود شرایط مطلوب در خانواده رشد ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی نوجوان را امکان‌پذیر ساخته، مهمترین گام در پیشگیری از بزهکاری است. به نظر می‌رسد افزایش میزان بزهکاری حاکی از تضعیف مناسبات گروهی خانواده بوده، به طوری که وحدت گروهی از هم پاشیده است. به هر میزانی که روابط اعضاء از سیطره روابط صمیمی، عاطفی، و اخلاقی خارج شود، خطر از بین رفتن کارکرد بسیار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزشهای اجتماعی به فرزندان دور نخواهد بود. آنچه مهم است مناسبات و پیوندهای گروه خانواده است به شکلی که افراد به عنوان حاملین و عاملین نقشها باید به گونه‌ای ایفاء نمایند که کارکرد اساسی حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانه‌ای که از سخن محبت‌آمیز خالی است آفت رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگی در خانواده زمینه‌ساز رفتار بزهکارانه است.
هر گاه بنیان عاطفی و اخلاقی خانواده سست گردد روی نظم خانواده (طلاق) تأثیر گذاشته، بزهکاری نیز رخ می‌نماید. نظم و تعدل در خانواده رابطه معکوس با روند بزهکاری داد. آنگاه که طلاق رو به فزونی می‌رود، کشمکشهای درونی خانواده اوج می‌‌یابد و فرزندان در سنین نوجوانی به دور از نظر والدین در ورطه آلامی چون اعتیاد، بزهکاری و ... گرفتار می‌آیند. بهرحال روابط بین والدین و فرزند، از هم پاشیدگی خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقاید مذهبی و اخلاقی در بزهکاری نوجوانان نقش مهمی دارد.
اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر اثر او تأثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار از رفتار غیر مجرمانه را رفتار تبهکارانه حمایت کنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد. همبستگی و پیوستگی و ثبات ارکان خانواده کانون مناسبی را پدید می‌آورد تا افراد به صورت نسبتاً کاملی هنجارهای مقبول تعمیم یافته را ملکه‌سازی و درونی کرده و به سهولت در عرضه اجتماعی، نقشهای محول و محقق را به نحوی که از آن انتظار می‌رود به اجراء گذارند. خانواده، گروه کوچکی است که ویژگی اساسی و غیر قابل تفکیک آن صمیمت آن است. اجتماعی کردن نسل آینده جزء بدیهی‌ترین و اساسی‌ترین وظایف خانواده است. (روزن باوم، 149:1973) محبت موجب استواری کانون خانوادگی است، نفرت در جهت معکوس آن جریان دارد و متضمن نفاق و جدایی و مخاصمه و جدال است. هنگامی که نفرت و اختلاف عمیق و مخاصمه به کانونی راه یافت، بقای نظم خانوادگی بین افراد آن متزلزل و دشوار می‌شود.

1-1 اهمیت و ضرورت مسأله:
اگر با دیدی جامعه‌شناسانه به این پدیده نگریسته شود بزهکاری را می‌توان به منزله یک بیماری اجتماعی تلقی نمود که باید معالجه شود. مسلماً برای مبارزه با هر مرضی باید ابتدا آن را شناخت و به زمینه‌های پیدایش آن پی‌برد، سپس بیمار را نجات دار و از بروز دوباره این عارضه پیشگیری نمود. چنانچه بزهکاری یک عارضه و آسیب اجتماعی تلقی شود، لذا «قشر نوجوان» به عنوان یکی از اقشار آسیب‌پذیر جامعه در معرض ابتلا به این عارضه هستند یا به نوعی از آن دچار شده‌اند.
بررسی علت‌ها، سبب می‌شود که مسئولین مربوط، به چگونگی شکل‌گیری اعمال نابهنجار شناخت پیدا کنند، آنگاه شیوه‌های صحیح و مناسب مبارزه با آنها را جستجو نمایند. لذا اینگونه مطالعات و تحقیقات ضرورت می‌یابند تا کجرویها و جرایم بهتر و عمیق‌تر شناخته شود، منشاء آنها کشف گردد و بالاخره راههای اصلا ح و بازپروری بزهکاران هموار گردد. بالاخره این قبیل کاوش‌هاست که امکان پیشگیری از ابتلاء به انحراف و سقوط استعدادها را در نیروهای انسانی بالقوه جامعه، فراهم می‌سازد و خانواده و دولت، حال و آینده کشور از خسارات مادی و معنوی فراوانی رهایی می‌یابند.
با توجه به اینکه سازندگی فردای جامعه بستگی به نیروی فعال پر شور و سلامت جسمی و روحی نسل نوجوان دارد، لازم است که همه امکانات جامعه را برای پیشگیری و مبارزه و ریشه کن کردن بزهکاری نوجوانان کشورمان به کار بردیم. از طرف دیگر آنچه موجب نگرانی شده است صدمات و لطمات جبران ناپذیری است که بر اثر فروپاشیدن کانون خانواده ایجاد می‌شود، صدماتی که متوجه تمام اعضای خانواده منجمله فرزندان می‌شود. بعد از جدایی برای اکثر افراد یک دوره تضاد و دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی جدید پیش می‌آید که در رفتار خانواده بخصوص فرزندان تأثیر عمیقی می‌گذارد که از جمله آن بزهکاری است.

2-1 اهداف تحقیق
هدف ما در تحقیق حاضر این است که ببینیم خانواده چه نقشی در بوجود آوردن یا مانع شدن بزهکاری در نوجوانان دارد و چه عوامل خانوادگی در بزهکاری آنها مؤثر است. بزهکاری چیست و با چه متغیرها و معرفهایی می‌‌توان آنرا سنجید؟ (متغیر وابسته)
به طور کلی می‌خواهیم بزهکاری را در چارچوب خانواده و روابط والدین و فرزندان و با تأکید بر نظم خانواده بررسی کنیم. نظم چیست و نظم خانواده چگونه حفظ می‌شود؟ چه عواملی باعث ایجاد اختلال در نظم خانواده می‌شود؟ نظم در خانواده ( را با چه معرفهایی می‌توان سنجید؟ با توجه به اینکه نظم اجتماعی خرد حداقل در چهار بعد با مشکل ماهوی مواجه است‍( که عبارتند از:
1- همفکری مشترک
2- همگامی مشترک
3- همدلی مشترک
4- همبختی مشترک
اگر این چهار مشکل در گروه اجتماعی (خانواده) حل شود، خانواده دارای نظم و تعادل خواهند بود. (چلبی، 19:1375) به عبارت دیگر، عدم همفکری، همگامی، همدلی و همبختی مشترک در خانواده منجر به اختلال در نظم خانواده می‌گردد. می‌خواهیم بدانیم آیا این اختلال در نظم خانواده می‌تواند منجر به طلاق شود. همچنین آیا اختلال در نظم خانواده می‌تواند منجر به بزهکاری اعضاء خانواده از جمله فرزندان گردد. علاوه بر این آیا طلاق روی بزهکاری فرزندان تأثیر می‌گذارد.
شکل بحرانی از بین رفتن نظم در خانواده را طلاق در نظر می‌گیریم. از بین رفتن نظم در خانواده پیامدهای از جمله بزهکاری را به دنبال خواهد داشت. در تحقیق حاضر ما دو گروه خانواده سالم و ناسالم (افراد بزهکار و غیر بزهکار) را با هم مقایسه می‌کنیم.
با این امید که با انجام این تحقیق توانسته باشیم در شناخت و رفع مشکلات رفتاری نوجوانان قدمی کوچک برداشته باشیم و نتایج حاصله برای اولیاء مربیان وخانوادهایی که با نوجوانان خود مسأله دارند در زمینه آگاه کردن آنها در مورد نحوه برخورد با فرزندان‌شان و همچنین برای مراکز دادگستری و مراکز زندانها و مسئولین کشور مفید و سودمند باشد.

این فایل 250 صفحه می باشد و برای پر کردن فصل اول و دوم مناسب می باشد


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان

دانلود پایان نامه بررسی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پایان نامه بررسی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان


دانلود پایان نامه بررسی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان

     هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و والدین آموزش پذیر می باشد. ابزارهای این پژوهش شامل سه نوع پرسشنامه است که شامل: پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه سلامت روانی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی می باشد و پرسشنامه عزت نفس شامل سه مقیاس عملکرد تحصیلی و ارزیابی اجتماعی و ارزیابی ظاهری می باشد و پرسشنامه سلامت روانی 7 ماده آن برای نشانه های جسمانی و 7 ماده دیگر آن علایم اضطراب و 7 ماده دیگر آن اختلال در کنش اجتماعی و 7 ماده دیگر علایم افسردگی را می سنجد.

فصل اول کلیات تحقیق

مقدمه 1

بیان مسئله 4

اهمیت و ضرورت پژوهش 9

اهداف پژوهش 12

تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها و متغیرها13

فصل دوم ادبیات و پیشنیه تحقیق

مبانی نظری و یافته های پژوهشی 17

عزت نفس در قرآن مجید 19

عزت نفس کلی 20

عزت نفس اجتماعی 21

عزت نفس تحصیلی 21

مولفه های عزت نفس 21

ماهیت عزت نفس 22

نظریات مرتبط با عزت نفس 23

سلامت روان 28

تعریف سلامت روانی 29

تعریف بهداشت روانی در فرهنگهای مختلف31

اصول بهداشت روانی 33

خصوصیات افراد دارای سلامت روانی35

عوامل موثر درتامین سلامت روانی 37

نقش خانواده درتامین سلامت روانی 37

نظریات مرتبط با سلامت روانی 38

بهزیستی روانشناختی 44

عقب ماندگی ذهنی  48

عقب ماندگی ذهنی آموزش پذیر 49

ویژگیهای کودک استثنایی 49

نیازهای والدین کودکان استثنایی 50

احساسات والدین کودکان استثنایی 50

پژوهشهای انجام شده در ارتباط با موضوع62

فصل سوم فرایند پژوهش

روش پژوهش  73

جامعه آماری  73

نمونه و روش نمونه گیری 73

ابزار پژوهش 73

پرسشنامه بهزیستی روانشناختی 74

پرسشنامه عزت نفس 75

پرسشنامه سلامت روانی 75

روشهای تجزیه و تحلیل داده ها 79

فصل چهارم یافته های پژوهش

تجزیه و تحلیل داده ها 81

بررسی جمعیت شناختی آزمودنیها 81

بررسی حجم نمونه به تفکیک محل سکونت81

بررسی حجم نمونه به تفکیک سن 82

بررسی حجم نمونه به تفکیک میزان تحصیلات83

بررسی حجم نمونه به تفکیک نوع شغل84

بررسی حجم نمونه به تفکیک میزان درآمد85

بررسی متغیرهای اصلی فرضیات تحقیق86

فرضیه اول 91

فرضیه دوم 92

فرضیه سوم 93

فرضیه چهارم 94

فرضیه پنجم 95

فرضیه ششم96

فصل پنجم نتیجه گیری

خلاصه یافته های پژوهش 102

بحث و نتیجه گیری 103

محدودیت های تحقیق 107

پیشنهادهای تحقیق 108

فهرست منابع و ماخذ 109

ضمائم 112

فهرست جداول

فایل حاضر به صورت word و شامل 127 صفحه و قابل ویرایش می باشد.   


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان