فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق وبررسی در مورد روانشناسی در تربیت 13 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق وبررسی در مورد روانشناسی در تربیت 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مقدمه

تمام مردم با ایمان اهل بردباری و خویشتن داری و فروتنی و گذشت و حیاء هستند.

« الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماًَ »

‹ هموار و آسان بر روی زمین گام بردارند و آنگاه که نابخردان آنان را به سخن وادارند سلامی گویند.›

(فرقان 63)

آنان را به: طولانی بودن سکوتشان و پیوستگی و استمرار اندیشیدنشان و آهسته بودن صدایشان و برحذر بودن آنان از بی بندوباری و عذبده جویی و اجتناب آنها از لعن و نفرین می شناسی.

و نیز در اعمالی که به آنها واگذار سازی شخصیت ایمانی آنانرا از رهگذر تانی و استوامندی و درستکاریشان باز می یابی و نیز می توانی نرم خوئی و طبع ملایم و وفاء بعهد و اعتدال و میانه‌روی انها در انتخاب از هر چیزی را نمایانگر شخصیت آنها بدانی.

اگر بخواهیم یک خصیصه جامع و فراگیری برای شخصیت ایمانسی یک فرد مومن یاد کنیم باید بگوئیم: این خصیصه عبارت است از سکینه و آرامش او. پس آرامش مشخصه مستقلی است که حاکی از توانائی انسان در تسلط بر مملکت درونی و فرمانروائی و تدبیر او بر خویشتن می باشد.

آرامش مومن یک خصوصیت ویژه ای است که نمایانگر انسجام عناصر اون او و سازمندی او میان درخواستهای متناقض و رام بودن نفس از نظر خضوع و راهوار بودن دربرابر صاحب آن می باشد. چنین موهبتی فقط به مرد مومن اعطاء شده است.

تو می توانی این آرامش را در صحیفه چهره فرد با ایمان بخوانی، این آرامش، آرامش رویه ای و سطحی نیست، بلکه سکوت و آرامش تمرکز اندیشه و زلالی فکر و همبستگی اهتمام و اراده و وضوح و روشنی دید و نگرش است و گویا فرد مومنی را که در برابر خود می بینی دریای پرگسترده ای را در درون خود جای داده است.

دریا آرام است، ولی در عین آرامی دارای جنبشی است که درها و صدفها و مرجانها را لحظه به لحظه از اعماق خود به ساحل می آورد، پس مومن همانند چنین دریایی، بی نهایت غنی و سرشار از ثروت درونی است.

و این است ویژگی مومن … و این است آرامش در خشان و پرمایه او… این ویژگی از کجا و برای چیست؟

زیرا رابطه مومن با یرامونش رابطه خاص و متفاوت از هر گونه روابط آرام دیگر است … رابطه او با گذشته و فردا و آینده … رابطه او با مرگ … رابطه او با مردم … و رابطه او با رفتارش، با دید وطرز نگرش او به اخلاق می‌باشد.

پس اخلاق با مفهوم عملی ومعنای فلسفی عبارت از این است که تو تمایلات و خواسته های خویش را به گونه ای اشباع سازی که با حق دیگران دراشباع تمایلاتشان اصطکاک پیدا نکند. چنین مفهومی برای اخلاق دردرجه اول یک مفهوم مادی و اجتماعی است و هدف آن نیز عبارت است از تقسیم و توزیع بهتر و عادلانه لذات و شهوات می باشد.

اما اخلاق به مفهوم دینی – به عکس مفهوم مادی و اجتماعی آن – عبارت از این است که تو قدرت تمایلات هوس آلود خود را در هم شکسته و نفس خود را دراختیار و اراده خویش قرار دهی و با هوس خود به مخالفت برخیزی، بر شهوات خویش چیره گردی تا در سایه مقام و منزلت شگر خود همچون «خلیفه االله» و وارث جهان هستی – که این جهان به خاطر تو مسخر تو گشت – مرتبت درخور خویش را بازیابی. تو نمی توانی عوامل لیاقت و شایستگی دریافت عنوان خلافت و سیادت بر جهان را در خود ایجاد نمائی، مگر آنکه بر خویشتن حکومت و سیادت نمایی و بر کشور درونت حکمفرما شوی …

مفهوم اخلاق دراینجا فردی و شخصی است و هدف آن عبارت است از رسیدن فرد به کمال درخور او باشد، اگر چه دارای ثمره و بازده اجتماعی است، ولی این ثمره نتیجه و پی آمد حالت فردی است … پس حامعه ای که از اینگونه افراد تشکیل می شود سرشار از هماهنگی و صلح و محبت خواهد بود

به خدمت گرفتن روانشناسی در تربیت روانی

تردیدی نیست که تربیت – با وجود اینکه در تکوین اخلاق افراد و جامعه از ارزش خاصی برخوردار است – شامل تعلیم و ایجاد ملکات اخلاقی و عقلی و نیز تربیت روانی می گردد. لکن متاسفانه درعصر حاضر در امر تعلیم، سهم و نقش زیادی را دارا نیست.

اما در تربیت اخلاقی باید گفت: اهتمام مربوط به آن فقط محدود به ذاکره و حافظه می باشد. یه این معنی که تربیت عقل، منحصر به اهتمام در امر حفظ و از بر کردن است. بنابراین امتحاماتی که برای دانش آموزان و یا دانشجویان مدارس و دانشگاهها مقرر شده است، امتحانی است برای آزمایش اندوخته هایی که در حافظه خود انباشته اند و به هیچوجه نمایانگر هوش و پیشرفت علمی آنها نیست.

ما می بینیم بسیاری از جوانانی که از دبیرستانها و دانشگاه ها – به اصطلاح – فارغ التحصیل می گردند، غالباً نسبت به معلوماتی که به دست آورده اند ناراضی می باشند؛ و بلکه احساس می کنند که این معلومات هیچگونه نفع را عائد آنها نساخته است.

حقیقت این است: تربیت لفشی – که از طریق محاکات و حفظ کردن – به افراد تلقین می شود متناسب با حقیقت زندگانی نیست، زیرا علمی که با هر امری در تماس است اگر در عمق چیزی راه نداشته باشد علمی است که باید از آن برحذر بود؛ از آن جهت که می دانیم صرفاً ذاکره و حافظه فرد با الفاظ و تعابیر علمی و ادبی، هیچ اهمیت و ارزشی ندارد؛ بلکه در صورتی دارای ارزش و اهمیت است که با عمل و رفتار روزمره آدمی در زندگانی و اجتماع پیوند داشته باشد.

چنانچه مشکل است ما از مربیانی – که در اثناء درس خواندنشان دردوران خردسالی، در برابر نظام و سازمان روش خاصی قرار داشته و تحت تاثیر آن واقع شده اند – بخواهیم که آن نظام و سازمان و روش را به صورت جدی برای شاگردان خود دگرگون سازند، چون معنی این کار آن است که ما از آنها می خواهیم مزاج عقلی خود را دگرگون نمایند.

مثلاً این مربیان روش تربیتی را مبتنی بر سیر از مرکبات به بسیط آموختند، با اینکه فرض بر این است که روش درست عبارت از سیر بسیط به مرکب و یا به عبارت دیگر: سیر از آسان به مشکل می باشد؟

روش روشنی که غزالی آن را گزارش کرده و آن را برای تربیت نفس و ارزشیابی معارف و تایید روش خویش در زندگانی خود، و برای خود و اجتماع، سودمند یافته است با محسوسات – که آسان تر و هموارتر است – آغاز می گردد، چون محسوسات با جزئیات و مشخصات روشنی پیوند دارد.

سپس غزالی در این محسوسات تشکیک می کند و توضیح می دهد که محسوسات نمی تواند منجر به یک معرفت درستی گردد، لذا می گوید: از کجا می توان به محسوسات اعتماد کرد، در حالیکه قویترین قوای حسی عبارت است از حس بینائی. انسان با همین حس بینائی، سایه را ساکن و غیر متحرک می بیند. بنابراین به مدد حس بینایی به نفی حرکت سایه حکم می کند و سپس لحظه و یا لحظاتی بعد به مدد تجربه و مشاهده، کشف می کند که سایه، متحرک است نه ساکن، منتهی حرکت آن دفعی نیست، بلکه به تدریج انجام می گیرد.

هم چنین انسان به ستاره می نگرد و آن را به اندازه یک سکه کوچک می بیند. سپس اثبات علمی و هندسی نشان می دهد مه مثلاً همان ستاره کوچک –حتی – از کره زمین نیز بزرگتر می باشد، بدنسان حاکم عقل، حاکم حس را تکذیب می کند.

غزالی سپس در حاک عقل دچار شک و تردید می گردد، زیرا حاکم حس به او می گوید: اطمینان و اتکاء تو به من تا بحال کامل بود تا اینکه عقل سررسید و مرا تکذیب کرد. چه بسا ممکن است و راه عقل، حاکمی دیگر باشد که حکم عقل را تکذیب کند، پس به چه علت، عقل را تصدیق می کنی و مرا تکذیب می نمایی؟!


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد روانشناسی در تربیت 13 ص

تحقیق وبررسی در مورد روانشناسی لبخند درمانی 7 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق وبررسی در مورد روانشناسی لبخند درمانی 7 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

لبخند درمانی

پس از مطالعه‌ی چندین کتاب و تحقیق درباره‌ی خنده و خنده درمانی و رسیدن به این نتیجه علمی و تجربه عملی مَثل معروف ( خنده بر هر درد بی‌درمان دواست ) و با بیان مکرر این جمله در بین اقوام، دوستان و همکاران و ... دوستی که مثل خودم سخت گرفتار مشکلات روزمرة تورم و ترافیک و فشار مالی و روحی و غیره و بود گفت : ای بابا دلت خوشه خنده کجا بود نفست از جای گرمی بلند می‌شه دل باید خوشی باشه که آدم بتونه بخنده و شادی کنه با این همه مشکلات زمانه و زندگی ماشینی خنده چیه؟!

در جوابش گفتم : دوست عزیز من هم مثل تو شاید شدیدتر از تو درگیرم و بقول معروف « کارم از گریه گذشت بدان می‌خندم » ...

در واقع اگر در اوج فشار و ناتوانی و نگرانی کسی بتونه بر مشکلات خندیده و به کمک لبخند درمانی بر مشکلات پیروز شود برنده است.

این یک واقعیت است که: با خنده فکر آزاد می شود و بهتر می‌توان بر هر مشکلی پیروز شد و این را همان بدان بقولی می گویند :

آن کس که می‌گرید یک غم دارد و آنکه می خندد هزار و یک غم ...

دکتر آندره مورو تحصیل کردة دانشگاه سورین و مونترال کانادا معتقد است : ما باید آگاهانه در جستجوی انگیزه هائی برا ی لبخند زدن و خندیدن در همه ابعاد زندگی خود باشیم. او می گوید: « لبخند زدن وخنده باعث استنباط شخصیت گردیده و انرژی‌های مثبتی که زندگی را لذت‌بخش و با ارزش تر می‌کند آزاد می سازد. »

نورمن کازنیز سردبیر مجله به بیماری لا علاجی بنام جمود و التهاب مهره‌ها دچار شده بود ( این بیماری باعث بی حرکتی ستون فقرات شده بیمار بتدریج زمین گیر می‌شود و در حد شکنجه آوری دردناک است.) پس از مدت مدیدی در بیمارستان بستری و تحت مداوا و داروهای مسکن قوی و شیمیایی گوناگون و اشعه ایکس ( که تأثیری در بهبودی وی نداشت) ، بالاخره تصمیم گرفت از بیمارستان به هتل رفته و در آنجا با دیدن فیلم های کمدی خنده‌دار و صحنه‌های دوربین مخفی با خنداندن خود بصورت اصیل و روده‌بر و خوردن ویتامین C بر بیماری خود بطور معجزه آسایی پیروز گشته و در این باره کتابی بنویسد که این کتاب او باعث ایجاد جنجالی در جامعه پزشکی شد. تا جائی که دانشگاه کالیفرنیا به او کرسی استادی افتخاری را اهداء کرد.

او به دقت به تحقیق خود دربارة خنده و خنده درمانی ادامه داد و کشف کرد که : ده دقیقه خنده روده‌بر اصیل آن چنان تأثیر آرامش‌بخشی دارد که حداقل دو ساعت بعد از آن مداومت می‌یابد.

وقتی اثر آرام‌بخشی خنده از بین رفت او دوباره فیلم‌های خنده‌دار بیشتری را تماشا کرد و یا به خواندن کتابها و جملات طنز می‌پرداخت او می نویسد تماشای فیلم بعدی به خوابی خالی از درد منتهی می شد.

البته تمام ناتوانی‌های او یک شبه ناپدید نشد، اما دایرة ترس افسردگی و وحشتی که او در آن گرفتار شده بود بتدریج معکوس گردید، او پی برد : خنده بطور قطع در عمل تولید اندروفین ( مسکن‌های طبیعی ) را در مغز تحریک می‌کند، خنده به خودی خود حالتی بوجود می آورد که در آن دیگر هیجانات مثبت را می شد به کار انداخت.

در مقاله‌ای که در کالج سلطنتی به پزشکان عمومی انگلستان به چاپ رسیده بود اعلان شده بود :

« خنده از نظر پزشکی برای افراد مفید است. خندیدن بر تمام اندام های بدن تأثیر می‌گذارد و هر قدر خنده روده‌برتر باشد برای شخص فایده بیشتری دارد و بعنوان مسکن طبیعی عمل می‌کند. فشار روانی را کاهش می‌دهد. کالری ها را می‌سوزاند و سوء هاضمه را بهبود می‌بخشد. حال این شما و این خنده که فرمان کشتی بزرگ و با عظمت بدن را بدست دارد»

(( کالج سلطنتی پزشکان عمومی ))

شما می‌توانید با خنده چاقی را از بین ببرید زیرا خنده سرعت سوخت و ساز را افزایش می‌دهد.

اگر شروع به خندیدن کنید چیزی نمی‌گذرد که حقیقتاً احساس شادی خواهید کرد. ذهن و شعور پالایش می‌یابد و مسائل زیاد ناخوشایند به نظر نمی‌رسند. کسی که به حقیقت این امر شک دارد باید آنرا امتحان کرده و نتیجه آنرا مشاهده نماید.

دکتر ملکم کاروتز متخصص در استرس در موارد زیادی بیان کرده: عامل مهم در بیماریهای قلبی اکثراً مربوط به چیزی نیست که می‌خوریم بلکه مهم عاملی است که شما را می خورد

پس باید بیائیم به کمک خنده نگذاریم خورده شویم!

خندیدن به ما این توانایی را می‌دهد که دنیای اطراف خود را با دید واضح بینانه‌تر و زیباتر بنگریم. خندیدن این توانائی را به ما می‌دهد تا فراسوی تظاهر و تفاخر، ریا و خودپرستی، فراسوی حرص و جاه‌طلبی بی رحمانه و تمام چیزهای بد و مخرب را ببینیم.

متأسفانه در جامعه فعلی این خطر ما را تهدید می‌کند که خندیدن را به کلی از یاد ببریم. طی تحقیقاتی توسط روزنامه لومین در فرانسه شده :

فرانسوی ها در سال 1930 بطور متوسط روزی 19 دقیقه می‌خندیدند اما در سال 1980 این میانگین به 6 دقیقه در روزکاهش یافته.

بی علت نیست با وجود اینکه خیلی از بیماریها که در گذشته قابل علاج نبودند امروز علاج پذیرند یا کلاً نابود شده اند. اما بیماریهای که ریشه در استرس دارند اینچنین رو به افزایش می‌باشد بنظر می رسد که ما خوشحال تر از آن دوران نیستیم بلکه درست برعکس تبدیل به موجودات بدبخت تری شده‌ایم.

کلنل مارکوس مؤسس سازمان خیریه یافته‌های جدید در سرطان همه روزه اتاق‌های خنده درمانی بیشتری برای بیماران سرطانی ( در افریقای جنوبی ) تأسیس می‌کند. می‌گوید : چقدر بهتر خواهد بود اگر فضائی برای یک اتاق خنده بوجود آید تا به بیماران سرطانی، کمک کند در آن استراحت کرده و استرس‌های خود را کاهش دهند و دید مثبت تری نسبت به بیماری خود به دست آورند.

دکتر ورنون کولمن در کتاب خود بنام کنترل طبیعی درد می‌نویسد :

آنها که درد دارند باید هر چه بیشتر فیلم ها و کتابهای خنده‌دار جمع‌آوری کنند و سعی کنند تا جائیکه ممکن است با افراد شاد و باروحیه وقت بگذرانند و از افراد افسرده پرهیز کنند تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد یک همنشین خوب چقدر می‌تواند در ذهنیت مثبت شخص مؤثر باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد روانشناسی لبخند درمانی 7 ص

تحقیق وبررسی در مورد دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات 11 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق وبررسی در مورد دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

بسمه تعالی

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

استاد گرامی :

جناب آقای دکتر عضدانلو

تهیه و تدوین :

عنایت اسلامی اندارگلی

دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهشگری دانشگاه آزاد رودهن

درس نظریه های جامعه شناسی و کاربرد آن در پژوهش یک

بهار 1387

مقدمه

آیین کلی دورکیم تاکیدش بر این است که بررسی جامعه باید موضوعش را جدا از موضوعهای دیگر در نظر گیرد و پدیده های اجتماعی را به عنوان موضوع خاص خود برگزیند .

دور کیم با طرد تفسیرهای زیست شناختی و روان شناختی ، توجه اش را به عوامل اجتماعی – ساختاری تعیین کننده مسائل اجتماعی انسان معطوف ساخته بود .

دورکیم تبیین های غیر جامعه شناختی رفتار اجتماعی را مورد انتقاد صریح قرار داده بود . وی معتقد بود پدیده های اجتماعی ، « واقعیت های اجتماعی » هستند و همین واقعیت های اجتماعی نیز موضوع جامعه شناسی را تشکیل می دهند . بنظر او ، این واقعیت ها ویژگی ها و عوامل اجتماعی تعیین کننده ای دارند که با مفاهیم زیست شناختی و روان شناختی قابل تبیین نیستند .

واقعیت های اجتماعی نسبت به هر فرد زنده جنبه ای خارجی دارند . این واقعیت ها با گذشت زمان پایدار می مانند ، حال آنکه افراد خاص می میرند و جایشان را به دیگران می دهند . وانگهی ، واقعیت های اجتماعی نه تنها بیرون از فرد قرار دارند ، بلکه « از چنان قدرت وادارنده ای برخوردارند که بر فرد و اراده فردی تحمیل می گردند » . هر گاه تقاضاهای اجتماعی برآورده نشوند ، الزام ها چه بصورت قانون و چه به شکل رسوم وارد عمل می شوند .

این الزامهای قانونی و سنتی بر افراد تحمیل می شوند و آرزوها و تمایلات آنها را جهت می دهند . پس ، یک واقعیت اجتماعی ر ا می توان این چنین تعریف کرد : « هر شیوه عمل ثابت یا نا ثابتی که بتواند بر فرد یک نوع الزام خارجی را تحمیل کند » .

( کوزر – 9- 1968 )

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

یکی از رهیافت کارکردی دور کیم ، بحث او درباره بزهکاری است . او در بحث از انحرافات و بزهکاری ، از روش متعارف کاملا دوری می گزیند . بر خلاف بیشتر جرم شناسان که جرم را یک پدیده آسیب شناختی تلقی می کردند و به دنبال علت های روانشناختی آن در ذهن بزهکار بودند ، دورکیم رخداد جرم را یک پدیده بهنجار می دانست وحتی برای پیامدهای آن ، کارکردهای مثبت اجتماعی نیز قایل شده بود .

جرم برای آن بهنجار است که هیچ جامعه ای نیست که بتواند سازگاری تام با دستورهای اجتماعی را بر همه اعضایش تحمیل کند واگر هم بتواند چنین کاری را انجام دهد ، چنان سرکوبگر می شود که برای همکاری های اجتماعی افرادش هیچگونه آزادی باقی نمی گذارد .

برای آنکه جامعه انعطاف پذیر بماند و درهایش به روی دگرگونی و تطبیق های تازه باز باشد ، انحراف از هنجارهای جامعه ضرورت دارد . « هر جا جرم وجود داشته باشد ، احساسات جمعی به آن اندازه انعطاف پذیری دارند که صورت تازه ای به خود گیرند و جرم گهگاه به تعیین صورتی که این احساسات در آینده به خود خواهند گرفت ، کمک می کند . یک جرم اگر بارها در جامع رخ دهد ، در واقع نشان دهنده صورت اخلاقی آینده است واز پیش تعیین می کند که اخلاق در آینده چه صورتی را به خود خواهد گرفت . » ( کوزر 9- 1968 )


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات 11 ص

تحقیق وبررسی در مورد خجالت و کمرویی 40 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق وبررسی در مورد خجالت و کمرویی 40 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

مقدمه

آسوده بودن ... خجالتی نبودن! میلیونها انسان ها در این رویا به سر می‌برند و توانای انجام امور بدون شرمساری؛ به گونه ای که مدام رفتار خود را تعدیل نکنیم و احساس ننمائیم که دیگران همواره مراقبمان هستند. با نهراسیدن از سوء قضاوت دیگران احساس حقارت نکردن و خود را شکست خورده ندانستن ... آری اینهمه رویای شگفت انگیزی است. شرمساری همواره ناشی از عدم توانائی در کنارآمدن با اجتماع خانواده و زندگی حرفه‌ای است.

این مسئله کاملاً قابل درک است، زیرا یک شخص خجول از تطبیق خود با شرایطی که برای او خطرناک می نماید، ناتوان است. بدبختانه فروانند مردمان خجولی که می پندارند درد ایشان درمان ناپذیر است. گاه حتی بر این مسئله قاطعانه اعتقاد پیدا می کنند. ممکن است به کرات به ایشان چنین گفته شده باشد، حتی ممکن است به ایشان پند داده باشند که برای رفع این نتیجه از نیروی اراده استفاده کنند که البته بی فایده بوده است. اگر فرد فعالی را به راه رفتن ترغیب کنید، بدیهی است که به راه خواهد افتاد. لیکن اگر دزد معمولی را به راه رفتن تشویق کنید، تنها چندگامی به پیش خواهد رفت و آنگاه نفس بریده و مایوس برزمین خواهد نشست.

پس باید شیوه‌های دیگری پیدا کرد. پیش از همه، باید بدانیم خجالت چیست و از کجا سرچشمه می‌گیرد. باید دریافت که چه چیزهایی انسان را از رشد طبیعی خود بازمی دارد. باید دقیقاً بفهمیم که در تعلیم و تربیت و پرورش مذهبی و حیاتی جنسی فرد چه چیزهایی موجود بوده که ایجاد ترمز کرده است. یک فرد خجول باید بیاموزد که خود را تجزیه و تحلیل کند و دلایل شرمساری اش را بجوید. اگر وی ریشه های آن را بیابد، در واقع خود را در مبارزه با آن به خوبی مسلح نموده است و دیگر در مقابل این دشمن پنهان خود را دربند نمی بیند. آن را به درستی شناسایی می کند و از زندگی خود ریشه کن می سازد. همه کس مشتاق آن است که به حالتی از تعادل مطلوب دست یابد و با دنیا در صلح و آشتی بسربرد، زیرا تمیز می دهد که تعادل و آرامش از امور بدیهی و طبیعی زندگی است. اما شخص خجول زندگی را انکار می کند، چرا که می ترسد. او زندگی را انکار می کند، چون همواره در حالت اضطراب آلودی که ساخته است، غوطه ور است، از عهده هیچ کاری برنمی آید، جز انداختن تقصیر همه چیزها برگردن بخت بد یا شرایط نامطلوب.

آیا به هدر رفتن قابلیت های عظیم مدام خجول به رغم تمام هوش و زکاوتی که ممکن است دارا باشد، تاثیرانگیز نیست؟ زندگی به پیش می رود، اما افراد خجول گیج و مبهوت برجای می مانند و با این باور که موفقیت و شکست هایشان اجتناب پذیر است، خود را تمام شده می پندارند. گذشته از این آنچه آنان را به چنین نتیجه گیری ناخوشایندی رهنمون می شود، عدم درک دیگران از حالات روحی آنان است که غالباً با آن روبرو می شوند. تمام انسان ها طالب آرامش خیالند و تمام انسان ها در جستجوی شادی اند. هدف این کتاب نشان دادن راه رهایی به آنان است که در اسارت قیود شرمساری گرفتار آمده اند.

فصل اول

چه احساسی دارید؟

از احساس آرامش تا ترس

آیا وقتی در خانه است کاملاًً احساس آرامش می کند؟ همه چیز رو به راه است و مشکلی در میان نیست. او زیر لب برای خود زمزمه می کند، صدا و رنگ چهره اش طبیعی است و از هیچ بابتی نگرانی ندارد؟ اما به آقایx یک ساعت بعد توجه کنید. آقای x از خانه بیرون می رود و به خیابان شلوغی قدم می نهد، حال او مجبور است از مقابل رستورانی عبور کند، آقای x که تاکنون آسوده و بی خیال گام برمی داشت و اندکی نیز قوز کرده بود، ناگهان قدمی اندازد و شق و ورق قدم برمی دارد، لیکن حالش تغییر می کند. کلام‌هایش چندان مطمئن به نظر نمی رسد. سپس حالتش از نو تغییر می‌کند، شانه هایش را به عقب می برد و سینه سپر می کند، به گونه ای مبارز می طلبد چانه اش را جلو می دهد و چهره اش حالتی سفت و متکبر به خود می گیرد. آقای x در حالیکه دماغش را به سوی آسمان گرفته است، به پیش می رود، گرچه مردمی که بر میزهای رستوران نشسته اند، به او که می گذرد بدون توجه نگاه می کند. عصر آن روز آقای x قرار ملاقاتی با برخی از دوستان خود دارد. او به اتاقی وارد می شود که در آن ده تن دیگر پیش از او حضور به هم رسانیده اند.

سلام و تعارف، دست دادن ها و سلام و احوالپرسی به پایان می رسد، یکبار دیگر او احساس می کند که مردم در حال تماشای اویند، مگر او به تازگی مقاله ای ننوشته است که سرو صدای زیادی به پاکرده است؟ رفته رفته آرامش از او سلب می شود و یک نوع ترسی مبهم از اعماق وجودش بیرون می زند و او را در خود می گیرد. اما همه چیز هنوز روبه راه به نظر می‌رسد. هنوز هیچ نشانه حرفی هشداردهنده به چشم نمی خورد.

آقای x می نشیند، به گفتگو می پیوندد، لبخندی می زند و سرتکان می‌دهد و سکوتی برقرار می شود.

سپس صدای میزبان به گوش می رسد که می گوید:

دوست ما آقای x حالا برای ما درباره ی مقاله ای که اخیراً نوشته اند، صحبت می کنند، مقاله ای که آنچنان هیجان برپا کرد! همه ساکت مانده‌اند،میزبان می نشیند «دوست ما ...؟». آقای x با خود می گوید: «آیا این دوست من است ... ؟و حالا باید صحبت کنم؟ به همین راحتی؟ بدون هیچ هشداری؟ ولی من که ابداً خودم را آماده نکرده ام؟ من ...» عاقبت از جا بلند می شود. ده ها جفت چشم با دقتی خودبخودی به او خیره می شوند. مردان سینه صاف می کنند و زنان لبخند می زنند. همه منتظرند! آقای x خشک وحشتزده برجا مانده است. با وحشت متوجه می شود که حتی موضوع مقاله اش را نیز فراموش کرده است، آن همه مقاله ای که خوب از چند و چونش آگاه بود، زیرا خود آن را نوشته و بیش از ده بار بازنویسی‌اش کرده بود!


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد خجالت و کمرویی 40 ص

تحقیق وبررسی در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس 65 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق وبررسی در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس 65 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

موضوع :

تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس

استاد راهنما :

جناب آقای دکتر احمدی

تهیه کننده :

منوره دبستانی

دانشجوی کارشناسی امور تربیتی عمومی

تربیت معلم شهید شرافت

سال تحصیلی :

88-87

فهرست مطالب

عنوان صفحه

زندگینامه توماس آکویناس

آرمانهای آکویناس

ارزشیابی

آفرینش و تحول

بخش ا . مابعدالطبیعه زیبایی در آراء آگوستین قدیس

بخش2. مابعدالطبیعه زیبایی در آراء آکوئیناس قدیس

تاریخچه برهان وجوب و امکان

سابقه‌ دو گونه‌ عقل‌

توماس آکویناس و قیمت عادلانه

سابقه پیدایش مکاتب از دوران باستان تا قبل از مکتب کلاسیک

عقل و نفس در فلسفة ابن سینا و توماس آکویناس

چکیده

زندگینامه توماس آکویناس

توماس آکویناس که نام صحیحش توماس آکوئینی است، اواخر سال 1224 یا اوایل سال 1225میلادی در قلعه روکاسکا در منطقه اکینیو در نزدیکی شهر ناپل، در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. پدرش فئودال منطقه اکینو بود و توماس را که کوچکترین فرزندش بود، در پنج سالگی به دیر فرستاد، به امید آنکه روزی رئیس آن دیر شود. توماس در آن دیر که ”مونته کاسینو“ نام داشت، به عنوان طلبه به تحصیل پرداخت تا در آینده راهب گردد. در سال 1239 میلادی برای ادامه تحصیلات به دانشگاه ناپل رفت و در آنجا فنون یا هنرهای هفتگانه را فرا گرفت. در سال 1334 میلادی به فرقه رهبانی- دومینیکی پیوست. این عمل او با مخالفت شدید خانواده اش مواجه شد. برادرانش برای جلوگیری از پیوستن او به این فرقه حتی یکسال او را زندانی کردند، ولی توماس از عقیده اش برنگشت و پس از آزادی، به این فرقه ملحق شد. دومینیکیان او را به پاریس فرستادند. توماس، در دانشگاه این شهر نزد آلبرت کبیر به تحصیل پرداخت و همراه او در سال 1248 میلادی به دانشگاه تازه تاسیس شده کلن رفت.

در سال 1252 میلادی، آلبرت کبیر با اعلام اینکه مطلب بیشتری نمی تواند به توماس بیاموزد، وی را برای ادامه تحصیلات به پاریس فرستاد و توماس در دانشگاه شهر پاریس به تحصیل و تدریس پرداخت. در سالهای 54 ـ 1252 میلادی، در رابطه با تفسیر کتاب مقدس، مدتی آموزش دید و طی سالهای 1256 ـ 1254 میلادی، کتاب «جمل پطروس لو مباردوس» را تفسیر و تدریس کرد. توماس آکویناس در سال 1256 میلادی با اتمام تحصیلاتش، درجه استادی در الهیات را از دانشگاه پاریس اخذ کرد و یکی از دو کرسی اختصاص داده شده به دومینیکیان را به دست آورده و استاد علم کلام در دانشگاه پاریس شد. وی پس از سه سال به ایتالیا بازگشت و طی سالهای 1259 تا 1268 میلادی در حوزه های علمیه و دربار پاپ در شهرهای انانیی، ارویتو، رم و ویتربو به تدریس و تحقیق پرداخت. وی در این سالها ارتباط نزدیکی با دربار پاپ داشت و در سازمان دادن و تدوین دروس مدارس دومینیکی بسیار کوشید.

در سالهای 1268 تا 1272 میلادی در پاریس اقامت گزید و پس از آن به ناپل بازگشت. او در اواخر سال 1273 میلادی تدریس و تحقیق و تالیف را کنار گذاشت و در سال 1274 میلادی هنگامی که به شهر لیون، برای شرکت در شورای عام کلیسای کاتولیک، سفر می کرد، در یک دیر در گذشت. توماس مهمترین فیلسوف فلسفه مسیحی است که در فلسفه بعد از خود تاثیری بسیار زیاد گذاشت. مهمترین اثر او «جامع علم کلام» نام دارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد تعلیم و تربیت از دیدگاه توماس آکویناس 65 ص