
این پاورپوینت به زبان انگلیسی می باشد
دانلود پاورپوینت نوروپسیکولوژی - 78 اسلاید
این پاورپوینت به زبان انگلیسی می باشد
مزایای سود
1. مبنایی جهت محاسبه مالیات
2. ابزاری جهت پیش بینی
3. عاملی برای تدوین سیاست پرداخت سود تقسیمی
4. راهنمایی برای تصمیم گیری و سرمایه گذاری
5. ابزاری برای ارزیابی کارآیی مدیریت
مفهوم سود
1. مبالغی که در نتیجه کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته ، هزینه های دوره و زیان های غیرعملیاتی از درآمد به دست می آید.
مفهوم درآمد
2. ناخالص افزایش در دارایی ها یا کاهش در بدهی ها ، مقدار آن را بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری محاسبه می کنند و ناشی از فعالیت های ایجاد کننده سود است.
دلایل استفاده از سود جامع
1. محاسبه دقیق تر سود خالص عمر واحد تجاری
2. ممانعت از هموارسازی سود
3. جلوگیری از گمراهی استفاده کنندگان
4. نبود مرز مشخصی بین فعالیت های عملیاتی و غیرعملیاتی
5. امکان طبقه بندی اقلام طبق نیاز استفاده کنندگان
برگ اختیار خرید
2نوع اهدای برگ اختیار سهام در بیانیه 25 :
1. اهدای برگ اختیار خرید با هدف افزایش سهم مالکیت کارمندان
2. اهدای برگ اختیار خرید با هدف جبران خدمات کارمندان
آرایه ها :
تلمیح به داستان حضرت یوسف و حسادت برادران او که یوسف را به چاه افکندند و پدرش یعقوب از شدت دوری او نابینا شد / یوسف و کنعان = مراعات نظیر / کلبه ی احزان = اضافه تشبیهی / کلبه احزان و گلستان = تضاد
نکته دستوری :
گم گشته = صفت مشتق – مرکب/ گلستان = مسند ( چگونه شود ؟ = گلستان = مسند ) باز آید =
فعل پیشوندی
نکته ادبی :
حافظ در این غزل تحت تاثیر غزل شمس الدین محمد ، صاحب دیوان جوینی ( متوفای 683ه-ق) به مطلع زیر بوده است :
کلبه احزان شود روزی گلستان ، غم مخور بشکفد گل های وصل از خار هجران ، غم مخور
به طوری که دیده می شود حافظ ، مصرع اول این غزل جوینی را به صورت تضمین در مصراع دوم مطلع ( بیت اول ) غزل خود آورده است
مجموعه ها 79 اسلاید
مجموعه ها( مجموعه های برابر و نمایش مجموعه ها)11 اسلاید
مجموعه ها(اجتماع ، اشتراک ، تفاضل مجموعه ها)9 اسلاید
مجموعه ها(مجموعه ها و احتمال)6 اسلاید
دلم می خواهد تمام تمام این قلب کوچولو کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم ... یا... نمی دانم... کسی که خیلی خوب است کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و خیلی تمیز من خانه داشته باشد.
شب که به یاد آن روزها و شب های خیلی سخت آن جنگ افتادم، یک دفعه فریاد زدم: ( باقی قلبم را می بخشم به همه آنهایی که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما، و از خانه ما انداختند بیرون...).
خوب... حالا دیگر قلبم مثل یک شهر بزرگ شده بود مدرسه داشت، بیمارستان داشت، سربازخانه داشت، کوچه و محله و خیابان و مسجد داشت و باز هم ، یک عالم جای خالی داشت.