فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد زندگی نامه پیامبر

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد زندگی نامه پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

پیامبر اکرم

ولادت

شجره‌نامه پیامبر

سرپرست پیامبر

دوران نوجوانی

همسران و فرزندان

علی در دامن پیامبر

بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله

دعوت سرّی به اسلام

دعوت نزدیکان خود به اسلام

دعوت همگانی

هجرت به حبشه

مرگ خدیجه و ابو طالب

دعوت از مردم طائف

پیمان عقبه

هجرت پیامبر به مدینه

غزوه‌ها

وقایع سال ششم هجرت

حوادث سال هفتم هجرت

حوادث سال هشتم هجرت

حوادث سال نهم هجرت

حوادث سال دهم هجرت

ولادت

حضرت محمد صلی الله علیه و آله در سال عام الفیل (570 میلادی) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود. مورخان و دانشمندان شیعی ولادت رسول گرامی اسلام را در صبح جمعه روز هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت ، دوازدهم همان ماه می دانند .

شجره‌نامه پیامبر

پدر بزرگوار رسول خدا عبدالله ،پسر عبدالمطلب ،و مادر ارجمندش آمنه دختر وهب است. اجداد او عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، همگی موحد و از مردان نیک روزگار خویش بوده‌اند.

سرپرست پیامبر

حضرت محمد صلی الله علیه و آله، هنوز به دنیا نیامده بود (یا در گهواره بود) که پدرش در بازگشت از شام «سوریه» در مدینه درگذشت. از آن پس سرپرستی کودک به عبدالمطلب، بزرگ خاندان قریش ،رسید و او نیز کودک را به دایه‌ای به نام حلیمه از قبیله بنی‌سعد سپرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم پنج سال در قبیله بنی‌سعد نزد حلیمه بود و پس از آن به دامان خانواده خویش بازگشت. پس از مدتی، آمنه برای زیارت قبر همسر خویش، عبدالله، و دیدار خویشاوندان راهی مدینه شد. او در این سفر فرزند خود را نیز همراه برد، یک ماه در شهر مدینه درنگ کرد و هنگام بازگشت در محلی به نام« ابواء» از دنیا رفت. عبدالمطلب پس از درگذشت آمنه، بیش از پیش از محمد محافظت می‌کرد؛ هر گاه در کنار کعبه با سران قریش و پسران خویش می‌نشست، همین که چشمش به محمد می افتاد او را در کنار خود می‌نشاند و می‌گفت:« به خدا سوگند، او دارای منزلتی بزرگ خواهد بود.» در هشتمین بهار زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله، عبدالمطلب نیز درگذشت و بنا به سفارش او ابوطالب سرپرستی حضرت وی را به عهده گرفت.

ابوطالب که مردی با ایمان، موحد و نیز از شخصیت‌های برجسته قریش بود، در نگهبانی و دفاع از پیامبر از هیچ کوششی فرو گذار نکرد و در سالی که محمد دوازده ساله شد، او را همراه خود به سفر سالیانه خود برای تجارت به شام «سوریه» برد.

دراین سفر، کاروان قریش در مسیر خود در محلی به نام بصری توقف نمود. بحیرا، راهب مسیحی، که دراین مکان اقامت داشت، محمد را دید وخبر از آینده او و دین جهان‌گستر اوداد.. دوران نوجوانی

پیامبر صلی الله علیه و آله در بیست (یا پانزده ) سالگی همراه عموهای خود در چهارمین جنگ از جنگ‌های فجار شرکت کرد. این نبرد بین طایفه قریش و قبیله قبیله هوازن واقع شد. رسول خدا فرموده است: « من در این جنگ به عموهایم تیر می‌دادم تا آنان پرتاب کنند.» پس از پایان نبرد فجار، پیمانی به نام «حلف الفضول» بین طایفه‌هایی از قریش بسته شد که بر اساس آن می‌بایست برای یاری هر مظلومی در مکه و باز گرفتن حق او از ستمکار، متحد شوند و اجازه ندهند در مکه بر کسی ستم رود. رسول خدا بیست ساله بود که در خانه عبدالله بن جدعان در این پیمان شرکت کرد و با قریشیان هم‌پیمان گردید تا یاور ستمدیدگان باشد. آن حضرت سال‌ها پس از حلف الفضول (پس از بعثت و هجرت ) در زمان بسط اسلام فرمود: « در سرای عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر در اسلام هم به مانند آن دعوت می‌شدم اجابت می‌کردم و اسلام جز استحکام، چیزی بر آن نیفزوده است. » حضرت محمد در سن 35 سالگی با تدبیر خود در نصب حجرالاسود (در ماجرای تجدید بنای کعبه) مانع جنگ و نزاع بین طواپف قریش گردید.

آوازه امانت‌داری و راست‌گفتاری محمد صلی الله علیه و آله باعث شد تا خدیجه، دختر خویلد، زن برجسته و ثروتمند قریش که برای تجارت، از مردان یاری می‌گرفت او را به همکاری دعوت نماید و آن حضرت را در قالب قراردادی برای تجارت عازم شام «سوریه» کند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگی نامه پیامبر

تحقیق در مورد تعامل پیامبر با اقوام و ملل

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد تعامل پیامبر با اقوام و ملل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

تعامل پیامبر با اقوام و مللهای مختلف

پیامبر از طرف خداوند مامور بود شخصاً با اسیران گفتگو کند و آنان را ارشاد و تبلیغ نموده و به آنان امید بدهد .

کفتگوی مستقیم بالاترین شخصیت با اسیر کافر محارب ، بالاترین عنایت اسلام و رسول خدا به اسیران است .

طبق فرمان خدا که دستور می دهد : اگر مخالفان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز دست آنها را عقب نزن و تمایل نشان بده – رفتار پیامبر با مخالفان ، بر همین اساس بود . البته در سوره انفاق آیه 58 می خوانیم : هر گاه از توطئه دشمن و نداشتن حسن نیت او بویی بردی ، فوراً با اعلام قبلی ، پیمان را لغو کن . این قرآن است که می فرماید : یهود و نصارا را در مسائلی که مورد توافق هر دو دسته است به وحدت و همکاری دعوت کن .

به اهل کتاب بگو : بیایید در محور توحید و مبارزه با شرک و طاغوت زدایی با هم توافق داشته باشیم . آری ، وحدت در توحید و نفی شرک در مکتب اسلام ارزش دارد .

مشرکان از پیامبر اکرم (ص) خواستند که یا احترام به بت ها بگذارد و یا مهلت یکساله برای ادامه بت پرستی به آنان بدهد و پیامبر نزدیک بود اندکی تمایل نشان دهد که با هشدار خداوند روبرو شد .

قرآن می فرماید : بسا نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحی کردیم غافل کنند دیگری غیر از وحی را به ما نسبت دهی و آنگاه تو را دوست خود بگیرند . و اگر ما تو را استوار نکرده بودیم نزدیم بود اندکی به آنان تمایل کنی . اگر اندکی کوتاه می آمدی دو برابر سایر منحرفان در دنیا و آخرت عذابت می کردیم .

انبیا باید قاطع و نفوذ ناپذیر باشند .

انحراف گرچه اندک باشد از کسی مانند پیامبر قابل بخشش نیست

ای پیامبر ( گرچه سیره تو آن است که در تشییع جنازه و دفن مسلمانان حاضر می شوی لکن حساب مسلمانان نماهای منافق از دیگران جداست ) . بر مرده هیچ یک از آنان نماز مگزار و بر قبر آنان حاضر مشو .

اسلام دین رافت و آزادی و طرفدار ایمانی است که بر اساس فکر و تدبر و انتخاب و مهلت باشد ، نه ایمانی بر اساس ترس و اجبار ، حتی در شرائط جنگی به کافر فرصت تحقیق می دهد . زیرا انحراف بعضی بخاطر عدم تبلیغ ماست ؛ نه کینه و لجاجت آنان . آری ، اسلام راه فکر و تحقیق را حتی روی افراد مهد ورالدم که احتمال هدایتشان می رود باز کرده است . مکتبی که منطق دارد عجله ندارد . به علاوه او را در امان کامل به منزلش برسانید تا آسوده فکر کند

جمعی از مشرکان مکه به مدینه آمدند و مسلمان شدند . ولی چون بیمار بودند به فرمان پیامبر به منطقه خوش آب و هوایی در بیرون مدینه رفتند و اجازه یافتند از شیر شتران زکات بهرمند شوند . اما چون سالم و تندرست شدند ، چوپان های مسلمان را گرفته دست و پای آنان را بریده و چشمان آنها را کور کرده و شترهایشان را به غارت بردند و دست از اسلام برداشتند .

رسول خدا فرمان دادند آنها را دستگیر کنند و همان کاری را که با چوپانان کرده بودند بر سر خودشان بیاورند .

قرآن در آیه 159 سوره آل عمران می فرماید :

( ای رسول خدا ) به خاطر رحمتی از جانب خدا ( که شامل حال تو شده ) با مردم مهربان گشته ای و اگر خشن و سنگدل بودی ، ( مردم ) از دور تو پراکنده می شدند . پس از تقصیر آنان در گذر و برای آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما ، پس هنگامی که تصمیم گرفتی ( قاطع باش و ) بر خداوند توکل کن . براستی که خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد .

پیامبر شرک را به توحید تبدیل کرد ، ننگ بودن دختر را به عزت بدل کرد و برای زن حق مالکیت و انتخاب همسر وارث و تحصیل و شرکت در حج و جمعه و جماعت و رسیدن به کمالات علمی و معنوی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را پذیرفت .

آری ، زنی که در جاهلیت هیچ حقی نداشت ، در قرآن مجید جزو اولوالالباب گشت .

وجود حضرت زهرا (ع) الگویی بود که به زنان ثابت شود آنچه اسلام می گوید قابل عمل است . نه تنها زهرا(ع) بلکه دخترش حضرت زینب نیز الگوی زنان تاریخ است . بلکه دختر کنیز زهرا (ع) ( دختر فضه ) به جایی می رسد که با قرآن گفتگو می کند .

ما در برابر آن حضرت وظائفی داریم که به آنها اشاره می شود .

شناخت او ؛ بدانیم که او طبیب و کتابش شفای ما و خودش الگوی ما در دنیا و شفیع ما در قیامت است .

بعد از شناخت به او ایمان آوریم و با او همراه باشیم و مزد رسالتش را که مودت اهل بیت اوست بپردازیم و بدانیم ثمره این مودت به خود ما بر می گردد .

آنچه برای ما آورده است بگیریم و عمل کنیم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعامل پیامبر با اقوام و ملل

تحقیق درمورد بعثت پیامبر

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درمورد بعثت پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)

بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز می‌گردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران می‌باشد.

همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمی‌آید، مسأله بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانه‌ها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پاره‌ای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشته‌اند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.

بنابراین (و همانگونه که قرآن نیز ذکر می‌نماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همچون نزدیکترین کسان خود می‌شناخته اند. با مراجعه به تاریخ می‌توان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده‌اند و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به محل سکونت، مکان هجرت و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آینده پیامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، می‌توان به "بحیرای راهب" اشاره نمود.

بنابر این بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، حادثه‌ای بس بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده و عظمت این امر سبب می‌شد که خداوند متعال به عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد. به دنبال همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سالهای قبل از بعثت نیز حالات فوق العاده معنوی و مشاهدات روحانی داشته و نتیجتاً ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری کرده‌اند. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: "خداوند بزرگترین فرشته خود را از خردسالی پیامبر، همدم و همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راههای بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری می‌کرد."

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر همین حالات معنوی و طهارت روحی، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادی که بر جامعه آن روز و بویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج می‌بردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره می‌گرفتند و به کوه حرا (که در شمال شرقی مکه واقع است) می‌رفتند. این کناره‌گیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستان قبل از پیامبر نیز وجود داشته است. گویند عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پایه‌گذار این رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه می‌رفت و مستمندانی را که از آنجا می‌گذشتند، اطعام می‌نمود.

در واقع می‌توان گفت که این خلوت‌گزینی، زمینه‌ای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقدمه‌ای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت به شمار می‌رفته است.

در دوران این خلوت‌گزینی‌ها نیز همچون سایر مراحل گوناگون زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) (که پرورش یافته در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در دامان ایشان است)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی می‌نمود و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه و آب و غذا می‌برد.

پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را طواف می‌نمودند.

این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیع‌ترین و خاضع و خاشع‌ترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خویش هدایت کند.

نزول اولین وحی

به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:

"بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد بعثت پیامبر

تحقیق درمورد پیامبر اعظم و قرآن

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درمورد پیامبر اعظم و قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

عنوان :

جلوه هایی از حقیقت وجودی نبی اکرم (ص) در قرآن کریم

 

منبع :

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

از عایشه پرسیدند: اخلاق پیامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: «خلق و خوی پیامبر(ص)، قرآن بود.» شخصیت جامع و چند بعدی پیامبر اسلام و کمال و عظمت معرفتی، اخلاقی و وجودی آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است که به عنوان نماد مطلق و تام «انسان کامل» در میان آدمیان، حجت و الگویی ماندگار می باشد.

اگر قرآن کریم، کلام تشریعی حضرت حق است، پیامبر اکرم (ص) کلمه الله الاعظم و کلام تکوینی خدا است. اگر قرآن کتابی است با حقایق جاودانه و همیشگی، پیامبر اکرم (ص) نیز حقیقتی عینی و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لایه های معنایی و مصداقی عمیق و گسترده ای دارد که تلاش برای کشف آن حقایق باید استمرار داشته باشد، پیامبر اکرم (ص) نیز ذخیره ای تمام نشدنی و حقیقتی است عینی و انسانی، که شناخت ابعاد مختلف شخصیت ایشان و دستیابی به عمق سیره، سلوک و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادی مستمر نیازمند است. اگر نیاز بشریت به قرآن هرگز پایان نمی یابد و تکامل علمی و اجتماعی انسان، نیاز او را به حقایق قرآن کریم نه تنها کاهش نمی دهد که روزافزون می سازد، نیاز انسان امروز و فردا به پیامبر اکرم(ص) و درس ها و آموزه های ایشان پایان ناپذیر است و اگر اسلام خاتم ادیان و قرآن خاتم کتب آسمانی است، پیامبر اکرم (ص) خاتم النبیاء و قله رفیع کمال انسانی است. او خلیفه الله الاعظم و واسطه ابدی نزول فیض الهی است که: «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین». قرآن کریم نسخه مکتوب حقیقت نور محمدی (ص) است و پیامبر اکرم (ص) آینه تمام نمای صفات حسنای حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.

پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: علی! کسی جز تو و من خدا را نشناخت و کسی جز خدا و تو مرا نشناخت و کسی جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلایی که برای غیرخدا میسر است، جز برای کسانی که در کانون نور محمد (ص) و علی (ع) قرار دارند، امکان پذیر نیست، چرا که این معرفت و شناخت معرفتی است شهودی و نه ذهنی، معرفتی است متناسب با اوج کمال و تعالی شناسنده، نه مدرسه ای و استدلالی. از آن سو نیز معرفت تام نبی (ص) و وحی (ع) جز برای حضرت حق، برای کسی حاصل نمی شود، چرا که دیگران همه فروتر از این دو وجود مقدس- که نور واحدی از منشأ واحدند- می باشند و دستیابی به معرفت تام آنان برایشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن کریم فراوان درباره پیامبر اکرم (ص) و معرفی ایشان سخن گفته است که برای آشنایی با جایگاه عظیم نبی اکرم (ص) به این آیات باید مراجعه کرد: در قرآن کریم اطاعت خدا و پیامبر (ص) در کنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ایذاء پیامبر اکرم (ص) موجب عذاب دردناک و لعنت خداوند در دنیا و آخرت تلقی شده و دوستی خداوند متعال مشروط به اطاعت از پیامبر اکرم (ص) گردیده است. خلق و خوی الهی پیامبر اکرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مایه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبیر «وانک لعلی خلق عظیم»، توصیف شده، تعبیری که تنها درباره پیامبر به کار رفته است. پیامبر اکرم (ص) عامل رهایی و آزادی مردمان از زنجیرها و بندهای سخت معرفی شده است.

بندهایی که از سویی خرافات و عادات زشت و از سوی دیگر ستمگران و سلطه جویان بر فکر و اندیشه و رفتار و حرکت تعالی جویانه انسان ها ایجاد کرده اند. او «عبدخدا» معرفی شده است که با عبودیت و بندگی ذات حق، به عالی ترین درجه عبودیت دست یافته و از همه تعلقات و وابستگی ها رها شده است. گستره فیض و لطف نبی اکرم نه تنها همه مردمان و آدمیان که عالمیان را شامل شده و آن حضرت به عنوان «رحمه للعالمین» معرفی شده است.... این توصیف ها گوشه ای از معرفی پیامبر (ص) در قرآن است که مروری همراه با تأمل و درنگ در این آیات و دیگر آیات، می تواند آفاق و ابعاد شخصیت الهی نبی اکرم (ص) را برای ما روشن سازد.

علاوه بر این، برخی سوره های قرآن کریم اساساً در شأن پیامبر اکرم (ص) است و این غیر از سوره هایی است که به وجود مبارک آن حضرت تأویل شده است. «یس» که قلب قرآن کریم است و سرچشمه هایی از معرفت و حکمت از آن جاری است، به پیامبر اکرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن کریم به نام نامی آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براین سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحریم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحی، سوره شرح (انشراح)، سوره تین، سوره علق، سوره قدر، سوره کوثر برخی از سوره هایی است که ناظر به شأن و جایگاه عظیم و مرتبه رفیع آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال است. هر کدام از این سوره ها و آیات نورانی آن، مالامال از حرمت و لطفی است که خالق متعال برای این برترین بنده مقرب خود قائل است.

پیامبر اکرم(ص) نه تنها مبلغ دین الهی و معلم آیات حکمت، که مربی و اسوه انسان ها است: «لقدکان لکم فی رسول الله اسوه حسنه». بنابر این پیوند پیروان آن حضرت با این وجود مقدس، هنگامی معنی دار و مؤثر است که آن بزرگوار را به عنوان مقتدا، امام، الگو و پیشوای حقیقی بشناسند و در مسلک و سلوک، از ایشان پیروی کنند. آیاتی فراوان از قرآن کریم احکام و دستوراتی را خطاب به پیامبر اکرم (ص) بیان می کند که خطوط روشن الگو بودن آن حضرت را ترسیم و سرمشق هایی را که پیروان آن بزرگوار باید برای خود «اصل» قرار دهند مشخص می نماید. نگاهی گذرا به این سرمشق ها، جامعیت دین و عرصه های گوناگونی را که باید یک مسلمان واقعی بدان توجه داشته باشد. تبیین می نماید. این دستورات و احکام صریح و گویا برای هرکسی بدون نیاز به چیز دیگری جز فهم عبارات قرآن کریم، روشن می کند که همه عرصه های عبادی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی، اخلاقی و... در قلمرو الگوبرداری و پیروی از پیامبر اکرم (ص) قرار می گیرد و هیچ زمینه ای از زمینه های اساسی و پایه ای زندگی نهان را نمی یابیم که سرمشق ها و خطوط اصلی آن برای پیروان پیامبر تعیین نشده باشد. اگر قرآن کریم مخاطبان خود را به تأسی و الگوگیری از پیامبر اکرم (ص) فرا می خواند، خود نیز خطوط روشن آن را ترسیم کرده است. عبادت و شب زنده داری، جهاد و مبارزه با کفار و منافقان، رشد دانش و معرفت و آگاهی، مهربانی و تواضع با مؤمنان و هم کیشان، انفاق و کمک به مستمندان و دستگیری از افتادگان، مهربانی با یتیمان و بی سرپرست ها، کسب قدرت همه جانبه برای حفظ استقلال و آسیب ناپذیری جامعه اسلامی، نیکی و خدمت به همگان و صدها دستور و توصیه قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص)، نشان می دهد که پیروان آن حضرت چه خطوط کلی را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خود باید سرمشق خویش قرار دهند تا بتوانند با مسیر کمال و رشد حقیقی- که آن حضرت در قله آن قرار دارد- هماهنگ شوند و به آنچه او نائل شده بود، نزدیک گردند.

اکنون می توان به درنگ و تأملی عمیق در این آیات صریح الهی، به ریشه اصلی گمراهی و حیرت و تباهی که امت اسلام بدان دچار آمده است، پی برد. اگر فاصله امت با پیامبرش این چنین ژرف و عمیق نبود، هرگز امت پیامبر به چنین روزگاری گرفتار نمی آمد. تفرقه و اختلاف به جای وحدت و اتفاق، جهل و نگرانی به جای علم و آگاهی، ظلم و بی انصافی به جای عدل و داد، رفاه زدگی و اسراف به جای دستگیری و انفاق، دشمنی و خصومت به جای مهربانی و گذشت، انفعال و تسلیم در برابر بیگانگان به جای مقاومت و جهاد و بالاخره پذیرفتن ولایت و حاکمیت کافران به جای ولایت و حاکمیت رسول خدا (ص) و جانشینان او... حقایق تلخی است که امروز در جهان اسلام شاهد آن هستیم و نشان می دهد فاصله ای ژرف بین امت و پیامبر وجود دارد که جز با بازگشت به قرآن و خطوط روشن آن- که در گرو پیروی و تأسی به تجسم عینی و انسانی آن است- این فاصله ژرف پیموده نخواهد شد.

باشد که به مدد جلوه ای از فیض «رحمه للعالمین» امت او از غفلت و جهالت رهایی یابند. ان شاءالله.

عنوان :

پیامبر اکرم (ص) از نگاه امام صادق علیه السلام

 

منبع :

سایت تبیان

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: وقتی می خواهی عیوب دیگران را یاد کنی ، عیوب خویش را به یاد آور . (کنز العمال ، ج 3 ، ص 586)

در طول تاریخ ادیان ، کمتر پیامبری وجود دارد که مانند پیامبر اسلام (ص) تمام خصوصیات و جوانب زندگى ایشان به طور واضح و روشن ، بیان و ثبت ‏شده ‏باشد.

خداوند متعال در قرآن ‏با زیباترین عبارات و کامل ترین ‏بیانات ، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ‏ترین صفات ستوده است و مى ‏فرماید: « و اِنّک لَعلی خُلق عَظیم‏» ؛ ( قلم/4) " ای پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى. "

نیز مى ‏فرماید: « محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم.» (فتح/29) محمد (ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.

محققان ، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت‏ محمد (ص) سخن گفته ‏اند.

اما ائمه علیهم السلام با نگاهى ژرف و دقیق ، سیماى آن شخصیت ‏بى‏نظیر و دُرّ یکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفى زندگى، مبارزات و آموزه‏هاى آن حضرت پرداختند.

در این نوشتار برآنیم تا گوشه هایى از زندگى و شخصیت ‏پیامبر اکرم (ص) را از نگاه امام صادق علیه السلام بررسی کنیم .

تولد نور

امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خویش آفرید. (1) همچنین امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (ص) فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمان‏ها ، زمین ، عرش و دریا را خلق کنم، نور تو و على را آفریدم... .»(2)

ثقة ‏الاسلام کلینى (ره) مى‏نویسد: امام صادق (ع) فرمود: « هنگام ولادت ‏حضرت رسول اکرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر) بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مى‏بینى آنچه را من‏ مى‏بینم؟ دیگرى گفت: چه مى‏بینى؟ او گفت: این نور ساطع که مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال ، ابوطالب (ع) وارد شد و به ‏آن‏ها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد خواهد بود (3)

نام هاى پیامبر

کلبى ، از نسب شناسان بزرگ عرب مى‏گوید: امام صادق (ع) از من ‏پرسید: در قرآن چند نام از نام‏هاى پیامبر خاتم (ص) ذکر شده است؟

گفتم: دو یا سه نام.

امام صادق (ع) فرمود: ده نام از نام‏هاى پیامبر اکرم در قرآن‏ آمده است: "محمد ، احمد ، عبدالله، طه، یس ، نون ، مزمل ، مدثر ، رسول‏ و ذکر."

سپس آن حضرت براى هر اسمى آیه‏اى تلاوت فرمود و فرمودند:

«ذکر» یکى از نام‏هاى محمد (ص) است و ما (اهل ‏بیت) «اهل ذکر» هستیم. کلبى! هر چه مى‏خواهى از ما سؤال کن.

کلبى مى‏گوید: به خدا سوگند! از ابهت صادق آل محمد (ع‏) تمام‏ قرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم. (4)

عظمت نام محمد صلی الله علیه و آله

جلوه نام محمد (ص) براى امام صادق (ع) به گونه ‏اى بود که هر گاه ‏نام مبارک حضرت محمد (ص) به میان مى‏آمد ، عظمت و کمال رسول ‏خدا (ص) چنان در وى تاثیر مى‏گذاشت ، که رنگ چهره ‏اش دگرگون مى‏شد ، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیز ناآشنا مى‏نمود. (5)

امام صادق (ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) مى‏فرمود: جانم‏ به فدایش. اباهارون مى‏گوید: روزى به حضور امام صادق (ع) شرفیاب ‏شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده ‏ام. عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارک گرداند. چه نامى براى او انتخاب‏ کرده‏ اى؟ گفتم: او را محمد نامیده ‏ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید ( به احترام آن حضرت) صورت ‏مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه‏ هاى مبارکش به‏ زمین بخورد.

آن حضرت زیرلب گفت: محمد ، محمد ، محمد. سپس فرمود: جان خودم ، فرزندانم ، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا (ص) باد! او را دشنام مده! کتک نزن ، بدى به او نرسان ، بدان! در روى زمین‏ خانه اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد ، مگر این که آن ‏خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود. (6)

سیماى پیامبر اکرم (ص)

امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دایى‏اش ، «هند بن ابى‏هاله‏» (7) که در توصیف چهره پیامبر (ص) مهارت داشت ، درخواست‏ نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران (ص) را براى وى توصیف ‏نماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: « رسول خدا (ص) در دیده ‏ها با عظمت مى‏نمود و در سینه ‏ها محبتش وجود داشت . قامتش رسا ، مویش ‏نه پیچیده و نه افتاده ، رنگش سفید و روشن ، پیشانیش گشاده ، ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده ، در وسط بینى برآمدگى ‏داشت ، ریشش انبوه ، سیاهى چشمش شدید ، گونه هایش نرم و کم ‏گوشت ، دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه‏ رفتن با وقار حرکت مى‏کرد. وقتى به چیزى توجه مى‏کرد ، به طور عمیق‏ به آن مى‏نگریست.

به مردم خیره نمى‏شد ، به هر کس مى‏رسید سلام ‏مى‏کرد؛ همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمى‏شد. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود ، برترین مردم نزد وى کسى بود که ، بیشتر مواسات و احسان و یارى ‏مردم نماید... » (8)

اوصاف پیامبر در تورات و انجیل

خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود:« الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقاً منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون.‏» (14) ؛ کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم ، او را همچون فرزندان خود مى‏شناسند ؛ (ولى) جمعى از آنان ، حق را آگاهانه کتمان مى‏کنند.

امام صادق (ع) فرمود:« یعرفونه کما یعرفون ابناءهم.»

زیرا خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد (ص) ، بعثت ، مهاجرت ، و اصحابش را چنین توصیف نمود:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...»( فتح/29) ؛ محمد(ص) فرستاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال ‏رکوع و سجود مى‏بینى ، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این ، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... .

امام صادق (ع) فرمود: این ، صفت رسول خدا (ص) و اصحابش در تورات و انجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم (ص) را به رسالت مبعوث ‏نمود ، اهل کتاب (یهود و نصارى) او را شناختند ؛ اما نسبت ‏به او کفر ورزیدند ، همان گونه که خداوند متعال فرمود: « فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به...» ؛ ( بقره /89) هنگامى که این پیامبر نزد آنها آمد که (از قبل) او را شناخته بودند ، به او کافر شدند. (9)

خداوند متعال در قرآن کریم ، در وصف پیامبر (ص) مى ‏فرماید: « و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»؛ ( انبیاء/107) ما تو را جز براى رحمت جهانیان ‏نفرستادیم. قرآن نیز مى ‏فرماید: « " اشداء علی الکفار رحماء بینهم» ؛ در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دو چگونه با هم جمع مى‏شوند؟

برترین مخلوق

حسین بن عبدالله مى‏گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسول‏ خدا (ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا ، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر از محمد (ص) نیافرید. (10)

امام صادق(ع) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا (ص) را به ‏معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمى‏کرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل ، در چنین حالى ‏مرا تنها مى‏گذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا، در جایى ‏قدم گذاشته‏اى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و پیش از تو بشرى به آن ‏جا راه نیافته است (11)

معمر بن راشد مى‏گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: یک نفر یهودى خدمت رسول خدا (ص) رسید و به دقت او را نگریست.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت: آیا تو برترى یا موسى بن عمران ؛ آن پیامبرى که خدا با او تکلم ‏کرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسیله عصایش ‏دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟

پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند، ولکن (در جوابت) مى‏گویم که حضرت آدم (ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه ‏کند، گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لی ‏» ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏خواهم که مرا عفو نمایى.

خداوند نیز توبه ‏اش را پذیرفت. حضرت نوح (ع) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی من الغرق» ؛ ‏خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست‏ مى‏کنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.

حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی منها »؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏خواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.

حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس ‏نمود گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی ‏» ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى ‏نمایم که مرا ایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:« قلنا لا تخف انک انت الاعلی ‏» ( طه /68) نترس. مسلماً تو برترى.

اى یهودى ، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مى‏کرد و به ‏من و نبوت من ایمان نمى‏آورد ، ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.

اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى (ع) که در ‏زمان خروجش ، عیسى بن مریم براى یارى او فرود مى‏آید و پشت‏ سر او نماز مى‏خواند. (12)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد پیامبر اعظم و قرآن