فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
فهرست مطالب:
مقدمه 1
1- دیدگاه های نظری و پژوهش علمی در مورود جنبش های اجتماعی 2
2- بسیج جمعی به مثابه عامل ایجاد تغییر فرهنگی 3
3- اعتراض و نظام سیاسی 5
4- جنبشهای جدید برای منازعات جدید تحت تأثیر علم و تکنولوژی 6
5- عوامل تأثیرگذار بر انتخاب منبع عمل جنبش 8
6- نتیجه گیری 11
مقدمه:
ازدهه 1960 به این سو جنبش های اجتماعی اقدامات اعتراض آمیز و بطورکلی تر سازمانهای سیاسی غیر همسو احزاب سیاسی یا اتحادیه های تجاری به جزء ثابتی از دموکراسی غربی تبدیل شده اند. در این دوره نوسان زیادی در شدت بسیج جنبش میزان تندروی آن و توانای اش برای تأثیرگذاری بر فرآیندهای علمی و سیاسی وجود داشته است.
پیش بینی ها از آن حکایت داشتند که موج اعتراض در 1968 به سرعت فرو خواهد نشست و وضعیت همیشگی یعنی سیاست مبتنی بر منافع که بر طبق شکافهای سیاسی سنتی سازمان یافته ایت دوباره حاکم خواهد شد. اما این پیش بینی ها تا حد زیادی اشتباه از آب درآمد.
در سالهای اخیر اشکال گوناگون اعتراض به شیوه های مختلف و با طیف وسیعی از اهداف و ارزشها پیوسته در حال ظهور بوده اند.
جنبش های آن دوره آشکار ساختند که در مدل نظری و اصلی تفسیر منازعه اجتماعی( مدل مارکسیستی و مدل کارکرد گرایی ساختاری) در توضیح احیای عمل جمعی دارای مشکلاتی هستند. در هردو سوی آتلانتیک واکنش هایی به این نقایص نظری صورت گرفت. در آمریکا نقد کارکرد گرایی ساختاری در چارچوب سه دیدگاه عمده صورت گرفت:
1- رفتار جمعی( Collective behavior )
2- بسیج منابع source mobilization
3- فرآیند سیاسی
هر یک از این سه دیدگاه از نقاط شروع متفاوتی به بررسی مکانیسم هایی پرداختند که انواع گوناگون تعارض ساختاری را به عمل جمعی تبدیل می کنند. اما در اروپا نتیجه نارضایتی از مارکسیسم توسعه دیدگاه در جنبش اجتماعی جدید، بود که به دگرگونی های ساختاری منازعه می پرداخت. بدین ترتیب دو رویکرد متفاوت شکل گرفت که تحت عنوان رویکردهای« امریکایی» و « اروپایی» به مطالعه جنبش هایی که تحت تأثیر علم بودند معروف شده اند.
ریشه های این تحولات نه تنها به تفاوت سنت های فکری آمریکایی و اروپایی باز می گردد بلکه به تنوع موضوعات مطالعه نیز مربوط می شود( که ایرمن و جیمسون در سال 1991 و کریستین ژاکوب در سال 1998 این موضوع را در مطالعه تطبیقی خود در مورد جنبش های ضدهسته ای در ایالات متحده و آلمان مورد تأکید قرار داده اند.)
هر چند جنبش های دانشجویی اواخر دهه 1960 و جنبش های بعدی( از جنبش های فمینیستی گرفته تا جنبش های زیست محیطی) در یک زمان توسعه یافتند و ارتباط نزدیکی با هم داشتند اما در دو قاره آمریکا و اروپا تا حدی با هم متفاوت بودند.
در ایالات متحده سازمانهایی که طی امواج اعتراض پدید آمدند به سرعت عملگرا شدند ودر اکثر موارد به شکل گروههای ذینفع سازمان یافتند. در اروپا جنبش های اجتماعی نوظهور، بسیاری از ویژگی های خود و از جمله تأکید شدیدشان بر ایدئولوژی و مکاتب فلسفی و علمی را از جنبش های کارگری وام گرفتند.
1- دیدگاه نظری و پژوهشی علمی در مورد جنبش های اجتماعی
می توان چهار دیدگاه مسلط فعلی را در تحلیل جنبش های جمعی مشخص نمود که عبارتند از:
دیدگاههای رفتار جمعی، بسیج منابع، فرآیند سیاسی، و جنبش های اجتماعی جدید یا علمی.
دیدگاه رفتار جمعی توجه تحلیل گران را به عمل جمعی به مثابه فعالیتی معطوف به معنا جلب می کند. دیدگاه بسیج منابع بر اهمیت اجزاء عقلانی و استراتژیک پدیده های به ظاهر غیرعقلانی تأکید می ورزد. در رویکرد جنبش های اجتماعی جدید مسائل مربوط به اهمیت تغییر دگرگونی هایی که بر جوامع علمی و صنعتی رخ داده اند و پیامدهای این جنبش ها بر این جوامع و بالعکس مورد بررسی قرار می گیرند و دیدگاه فرآیند سیاسی توجه خود را بر جنبش های اجتماعی به مثابه بازیگران اصلی جدید در تجمیع و نمایندگی منافع مختلف معطوف نموده است.
2- بسیج جمعی به مثابه عامل ابعاد تغییر فرهنگی
دردهه 1960 مکتب کارکرد گرایی ساختاری بویژه نیل اسملسر که به رفتار جمعی توجه زیادی نشان داد، جنبش های اجتماعی را نتیجه جانبی دگرگونی اجتماعی فوق العاده سریع تلقی می نمود. به عقیده اسملسر در یک نظام متشکل از نظام های فرعی متوازن، رفتار جمعی نشانگر تنش هایی است که مکانیسم های برقرارکننده تعادل مجدد اجتماعی از مهار موقت آنها عاجز هستند.
در برهه های وقوع دگرگونی های سریع و گسترده، ظهور رفتارهای جمعی( فرقه های مذهبی، انجمن های مخفی، فرقه های سیاسی، آرمانگرایان اقتصادی) معنای دوگانه ای داشت: از یک طرف انعکاس دهنده عدم توانایی نهادها و مکانیسم های کنترل اجتماعی برای باز تولید انسجام اجتماعی و از طرف دیگربیانگر تلاش های جامعه برای نشان دادن واکنش به وضعیت های بحرانی از طریق پرورش اعتقادات مشترک به عنوان بنیانهای جدید همبستگی جمعی.
هرچند نظریه اسملسر ارگانیک ترین شکل رویکرد کارکردگرایی ساختاری به شمار می رود اما رویکردهای دیگر با نحوه نگرش او به اقدام جمعی به مثال رفتار معطوف به بحران اشتراک نظر دارند. برای مثابه پدیده هایی نظیر ظهور نازیسم، جنگ داخلی آمریکا یا جنبش سیاهان آمریکا و واکنش های پرخاشجویانه ای تلقی شدند که خواه به واسطه پایان سریع و غیرقابل انتظار دوره های رفاه اقتصادی و افزایش انتظارات د رمقیاس گسترده، و خواه بواسطه مکانیسم های آشفتگی بوجود آمدند.
تحقیق تأثیر علم و تکنولوژی بر جنبش های اجتماعی