بعضی از دایناسورها گوشتخوار بودند. اما بیشتر دایناسورها گیاهخوار بودند. در هر
زنجیره غذایی، باید موجودات زنده بیشتری در سطح های پایین تر زنجیره غذایی وجود داشته باشد وگرنه انتقال انرژی غذا کافی نخواهد بود.
شمار زیادی از گیاهان (تولید کنندگان یا آنها که خودبخود تغذیه می کنند) غذای تعداد کمتری از گیاهخواران (مصرف کنندگان اولیه نامیده می شوند) را تأمین می کنند. این گیاهخواران به وسیله تعداد کمتری از گوشتخواران (مصرف کنندگان ثانویه نامیده می شوند) خورده می شوند.
برای مثال صدها جریب گیاه لازم بوده تا گروه کوچکی از تریکراتوپ ها تغذیه شوند. این گروه تریکراتوپ ها می توانستند غذای تنها یک تی رکس را تأمین کنند تا تی رکس به زندگیش ادامه دهد.
اگر شما به انواع دایناسورها نگاه کنید، می بینید که 65 درصد دایناسورها گیاهخوار بودند و تنها 35 درصد آنها گوشتخوار بودند. اگر به فسیل های پیدا شده هم نگاه کنید می بینید که درصد گیاهخواران حتی بیش از این افزایش می یابد. چون که فسیل های زیادی از بعضی از دایناسورهای گیاهخوار پیدا شده. برای مثال بیش از صد فسیل پروتوسراتوپ ها پیدا شده، در حالی که در مقابل تنها چند فسیل تی رکس پیدا شده است.
یک زنجیره غذایی
تعادل
هنگامی که در یک جامعه تعداد گوشتخواران افزایش می یابد، آنها تعداد بیشتر و بیشتری از گیاهخواران را می خورند و جمعیت گیاهخواران کاهش می یابد. پس برای گوشتخواران سخت تر و سخت تر می شود تا گیاهخوارانی پیدا کنند و بخورند و در نتیجه تعداد گوشتخواران به ناچار کاهش پیدا می کند. به خاطر همین جمعیت گوشتخواران و گیاهخواران در حالت تعادل نسبتاً باثباتی می ماند. چون که اگر جمعیت گیاهخواران کاهش یابد، جمعیت گوشتخواران را هم محدود می کند. تعادل مشابهی بین گیاهان و گیاهخواران نیز وجود دارد. یعنی اگر میزان گیاهان کاهش یابد تعداد گیاهخواران نیز کاهش می یابد.
گیاهخواران
گیاهخواران معمولاً دندان های کند و بی نوکی دارند که برای کندن گیاهان (برگ ها، شاخه های کوچک و ...) مناسب است. همچنین بعضی ها دندان های تخت و صافی دارند که برای خرد و آسیاب کردن فیبرهای گیاهی سخت مناسب است. بسیاری از گیاهخواران هم یک کیسه لب دارند که می توانند برای مدتی غذا را در آن ذخیره کنند.
گیاهخواران معمولاً باید نسبت به گوشتخواران حجم خیلی بزرگ تری از مواد غذایی را بخورند تا همان مقدار کالری را به دست آورند (چون که برگ ها، شاخه های کوچک و ریشه ها کالری کمتری دارند. گیاهخواران معمولاً سیستم های هضم بزرگ تری هم نسبت به گوشتخواران دارند.
در بعضی از دایناسورها سنگ ها (که گاسترولیت نامیده می شود) به خرد کردن فیبرها در احشا کمک می کرد. بعضی از انکیلوسوروس ها حتی محل های تخمیر (مثل اتاقک هایی) داشتند که فیبرهای گیاهی در آنها تجزیه می شد.
تنها راه دقیق برای فهمیدن این که کدام گیاهان را کدام دایناسوری می خورده، پیدا کردن بقایای معده فسیل شده یا مدفوع فسیل شده دایناسور است که در آن مواد گیاهی هضم شده یافت می شود.
اما باقی مانده های معده فسیل شده بی نهایت نادر پیدا می شود و به سختی می توان فهمید مدفوع پیدا شده هم مال کدام دایناسور است. با این محدودیت ها نوع غذای یک دایناسور را تنها می توان بر اساس نوع دندان هایی که دایناسور داشته (می توانسته مواد گیاهی سخت یا نرم را بخورد)، محلی که در آن زندگی می کرده (آب و هوا و محل سکونت و... آن چه بوده که معمولاً شناخته شده نیست) و این که کدام گیاهان در طول دوره زمانی ویژه ای در آن حوالی بودند، فهمید.
احتمال دارد که در طول دوره مزوزوییک گیاهانی شامل سرخس ها، سرخس های نخلی، دم اسبی ها، سرخس های تخم ریز، درخت معبد و خزه ها بیشتر وجود داشته اند. بنابراین دایناسورها در دوره مزوزوییک بیشتر از این گیاهان تغذیه می کردند. گیاهان گلدار هم در طول دوره کرتاسه تکامل پیدا کرده و به وجود آمده اند.
گوشتخواران
گوشتخواران یا تروپودها نیاز داشتند تا راهی برای به دست آوردن گوشت پیدا کنند. دایناسورهای گوشتخوار معمولاً پاهای قوی بلندی داشتند که با استفاده از آنها می توانستند سریع بدوند تا شکارشان را به چنگ آورند. آنها همچنین به فک های قوی بزرگ و دندان های تیز و چنگال های مرگبار نیاز داشتند تا بتوانند شکارشان را پاره پاره کنند و بکشند. دید خوب، حس بویایی تیز و یک مغز بزرگ برای این که استراتژی های شکار را طرح ریزی کنند هم خیلی برای شکار موفق مهم بوده. بسیاری از گوشتخواران (مثل دینوینچاس، سئولوفیزیس و لوکیراپتیور) ممکن است به شکل گله ای شکار می کرده اند. به طوری که همکاری جمعی برای یک شکار خوب لازم بوده.
حیواناتی که در درجه اول لاشخورند (حیواناتی که گوشت می خورند بدون این که خودشان حیوانی را بکشند) برای دریدن گوشت و شکستن استخوان ها برای به دست آوردن مغز مغذی استخوان به دندان های خیلی تیز و فک های قوی نیاز داشتند. البته بیشتر گوشتخواران اگر فرصتی دست دهد لاشخورند. بعضی از دایناسورها ماهی خوار بودند که شامل باریولینکس و ساچومیماس می شوند. بعضی از دایناسورها ممکن است حتی همنوع خوار بوده اند و همنوع خودشان را می خورده اند.
جانوران همه چیزخوار
تنها چند دایناسور شناخته شده همه چیزخوار بوده اند (یعنی هم گیاهان و هم جانوران را می خورده اند). بعضی مثال ها از همه چیزخوارها ارنیتومیماس و اویرپتور هستند که گیاهان، تخم ها، حشرات و... را می خوردند. همچنین بیشتر گیاهخواران، همه چیزخوار اتفاقی بودند. چون که موقعی که گیاهان را می خوردند تعداد خیلی زیادی از حشرات و جانوران کوچک را هم می بلعیدند.
عجیب و غریب ها
گالیمیماس دایناسور اورنیتومیمید بوده است که ذرات ریز غذای الک شده (مثل سخت پوستان ریز) را می خورده! یعنی با استفاده از صفحات شانه مانند در دهانش از لجن و گل و لای و آب رودها این جانداران را می گرفته.
مطالعه تغذیه دایناسورها
راه های خیلی متفاوتی برای مطالعه نوع تغذیه دایناسورها وجود دارد که شامل این هاست:
-مدفوع فسیل شده: مدفوع فسیل شده به تشخیص رفتارهای غذایی دایناسور کمک می کند. اخیراً در کانادا یک مدفوع بزرگ پیدا شده که شاید به یک تی رکس تعلق داشته باشد. مدفوع، استخوان های خرد شده در خود دارد که نشان می دهد که تی رکس استخوان های شکارش را خرد می کرده و همه چیزها را کامل نمی بلعیده.
-مواد فسیل شده داخل معده: این مواد خیلی به ندرت پیدا می شود. اما بعضی چیزها پیدا می شوند. از جمله محتوای معده یک باریولینکس که موجوداتی در مقیاس ماهی و سینوسوروپتریکس، یک دایناسور پرنده مانند در خود دارد. این دایناسور تنها دایناسوری است که معده اش بخش های بدن یک پستاندار کوچک ناشناخته را در خود دارد.
-دندان ها: ساختمان دندان یک دایناسور هم به ما می گوید که دایناسور چه غذایی می خورده. گوشتخواران به دندان های تیز برای دریدن و فروکردن یا به دندان های قوی برای خرد کردن جانوران نیاز داشته اند. گیاهخواران دندان هایی داشته اند که با آنها می توانسته اند برگ ها و شاخه های کوچک را بکنند و بجوند.
-گاسترولیت ها: سنگ های گیزارد (که به هضم کمک می کند) همراه با فسیل های بعضی از دایناسورها پیدا شده اند. این سنگ ها اطلاعاتی درباره تغذیه دایناسورها می دهند.
-قطر شکم: اندازه احشاء هم نشانه نوع تغذیه است.گیاهخواران بزرگ به مقدار زیادی کالری نیاز داشتند تا وزنشان را حفظ کنند. برای به دست آوردن انرژی بسیار زیاد از مواد گیاهی، باید مقدار خیلی زیادی از گیاهان را هضم می کردند. برای این کار باید منطقه هضمی بزرگی در بدنشان وجود می داشته.
بزرگ ترین، بلندترین و کوچک ترین دایناسورها
تنوع اندازه دایناسورها بسیار زیاد بوده است. به طوری که بعضی از آنها به اندازه یک جوجه مرغ بوده اند و طول برخی به بیش از 30 متر می رسیده است. بیشتر دایناسورها در میانه این اندازه ها بوده اند. نهنگ آبی امروزی بزرگ ترین حیوانی است که تاکنون بر روی زندگی کرده است و بزرگ تر از هر دایناسوری است.
هیچ کس نمی داند که چرا بعضی از دایناسورها (و بعضی دیگر از خزندگان عهد مزوزوئیک) این قدر عظیم شدند. این یکی از جالب ترین سؤال های بدون پاسخ در علم دیرینه شناسی است. تئوری های بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد، اما هیچ کدام پذیرفته شده نیستند.
کشیده ترین دایناسورها
کشیده ترین دایناسورها ساروپودها sauropods بودند. آنها دایناسورهای غول پیکری بودند که آهسته حرکت می کردند، سر ریزی داشتند و گیاهخواران گاو مانندی از آخر دوره ژوراسیک و دوره کرتاسه بودند. آنها گردن های خیلی بلندی داشتند که برای دستیابی وسیع به شاخه های گیاهان بلند مفید بود. گردن دراز آنها با دم بزرگشان توازن ایجاد می کرد. این سوروپودها بزرگ ترین جانوران خشکی هستند که تاکنون کشف شده اند:
<!--[if !supportLists]-->-سوپرسوروس Supersaurus - 134 پا طول (41 متر).
-ارجنتینوسوروس Argentinosaurus- 130-115 پا طول (40-35 متر): 100-80 تن وزن.
-سیسموسوروس ها Seismosaurus (مارمولک لرزاننده زمین)- 120 پا طول (37 متر) + 80 تن وزن.
-آلتراسوروس Ultrasauros - 100 پا طول (30 متر) +80 تن وزن.
-دیپلودوکاس Diplodocus - طولش به 90 پا (28 متر) می رسیده.
-برچیوسوروس Brachiosaurus - حدود 85 پا طول (26 متر)، 40 فوت قد (تقریباً 14 متر) و وزن 80-70 تن.
بزرگ ترین گوشتخواران هم تروپودها theropods از دوره کرتاسه بودند:
-گیگاتوسوروس کارولینی Giganotosaurus carolinii- در پاتاگونیا ناحیه ای در جنوب آرژانتین و شیلی پیدا شده. با 47 پا طول (14 متر)، هشت تن وزن و 12 پا قد (چهار متر).
-تیرانوسوروس رکس Tyrannosaurus - در آمریکای شمالی پیدا شده. 50-40 پا طول (15-12 متر) و شش تن وزن دارد.
-کارچارودونتوسوروس سحریکاس Carcharodontosaurus saharicus –(به معنی مارمولک دندان گوش بری) در مراکش آفریقا به وسیله "پاول سرنو" پیدا شده. این دایناسور شاید حدود 45 پا (11 متر) طول داشته و دندان هایش هم پنج اینچ طول داشته است. جمجمه اش (پنج پا و چهار اینچ یا یک و نیم متر) بزرگ تر از تی رکس است. اما حفره مغز ریزی دارد (نصف اندازه تی رکس).
بلندترین دایناسورها
بلندترین دایناسورها سوروپودهای برچیوسورید brachiosaurid sauropods بودند. پاهای جلویی آنها بلندتر از پاهای عقبیشان بود و حالت زرافه مانند داشتند. آنها غول پیکر بودند، آهسته حرکت می کردند، سر ریزی داشتند، گیاهخوارانی گاو مانند از آخر دوره ژوراسیک و کرتاسه بودند. آنها گردن های خیلی بلندی داشتند که صاف نگه می داشتند و برای رسیدن به شاخه های وسیع (و بلند) گیاهان مفید بوده است. گردن بلند به وسیله یک دم گنده تعادل پیدا می کرد. این سوروپودها از بزرگ ترین جانوران خشکی هستند که تاکنون کشف شده اند:
-سوروپوزیدون Sauroposeidon، یک برچیوسورید brachiosaurid جدیداً پیدا شده از اکلاهماست، 60تن وزن +60 پا (15 متر) قد داشته.
-آلتراسوروس ها Ultrasauros - 100 پا (30 متر) درازی +80 تن وزن +40 فوت (10 متر) قد.
-برچیوسوروس ها Brachiosaurus - حدود 85 پا درازی (26 متر)،40 پا (10 متر) قد و 80-70 تن وزن.
کوچک ترین دایناسورها
پیدا کردن فسیل های کوچک سخت تر از پیدا کردن فسیل های بزرگ است. همچنین موقعی که جانوران کوچک می میرند، احتمال دارد که به وسیله جانوران بزرگ تر خورده شوند و در نتیجه تعداد کمتری از آنها باقی می ماند. کوچک ترین دایناسورهایی که تاکنون کشف شده اند عبارتند از:
-کومپسوگناداس Compsognathus، یک گوشتخوار با 2 پا (60 سانتی متر) طول،از 145میلیون سال قبل. این دایناسور به اندازه یک جوجه مرغ و وزنش حدود 5/6 پوند (3 کیلو) بود.
-سالتوپاس Saltopus: یک حشره خوار با دو پا (60 سانتی متر) درازی از حدود 200 میلیون سال قبل.
-لسوتوسوروس Lesothosaurus: یک گیاهخوار با 3 پا یا 90 سانتی متر درازی. سریع می دویده، گیاهخواری از آفریقا بوده و در 200 میلیون سال قبل می زیسته.
تکامل دایناسورها
دایناسورها در طول دوره تراسیک, بیش از 300 میلیون سال قبل, از خزندگان دیگر (آرچوسورس های دندان حفره ای archosaurs) تکامل پیدا کردند. دایناسورها بعد از انقراض عصر "پرمین", که بزرگ ترین انقراض دسته جمعی است که تاکنون در زمین رخ داده, به سرعت تکامل پیدا کردند. در طول این مدت (دوره تراسیک), پستانداران هم تکامل پیدا کردند.
تکودونت ها (Thecodonts): آرچوسورهای کروکودیل مانند:
توضیح عکس: چاسماتوسوروس (Chasmatosaurus), یک گوشتخوار کروکودیل مانند (یک تکودونت) از دوره تراسیک.
تکودونت ها ممکن است اجداد دایناسورها بوده باشند. تکودونت ها (چاسماتوسوروس مانند) خزندگان دندان حفره ای بودند که اجداد دایناسورها, پرندگان, پتوروسورها و کروکودیل ها بودند. این آرچوسوری شکل ها, چهارپایان گوشتخوار بودند که آرواره های بلند و دم دراز داشتند (آنها خیلی شبیه به کروکودیل ها بودند).
دایناسورهای اولیه:
دایناسورهای اولیه ساختمان کوچک و سبکی داشتند, اکثراً حدود 10 تا 15 پا (سه تا 5/4 متر درازا داشتند). آنها گوشتخواران دوپا یا همه چیزخوار (هم گوشتخوار و هم گیاهخوار) و شاید خیلی سریع و چالاک بودند.
پیرترین دایناسورهای شناخته شده جهان در ماداگاسکار, جزیره ای در ساحل آفریقای جنوب شرقی پیدا شده اند. این فسیل دایناسور به حدود 230 میلیون سال قبل, در طول دوره تراسیک برمی گردد.
اولین دایناسور شناخته شده هم اوراپتور لوننسیز (به معنی غرق در سپیده دم) بوده است که حدود 228 میلیون سال قبل زندگی می کرد. آن یک تروپود اولیه کوچک (یک گوشتخوار دوپا) بود که حدود سه پا یا یک متر درازا داشت. این دایناسور در محلی که حالا آرژانتین واقع در آمریکای جنوبی است زندگی می کرد.
دلایل انقراض دایناسورها (قسمت اول)
هیچ کس نمی داند که واقعاً دایناسورها چگونه منقرض شده اند. در این زمینه نظریات مختلفی وجود دارد. مشهورترین نظریه، نظریه برخورد ستاره های دنباله دار با زمین است.
حدود 65 میلیون سال قبل، در پایان دوره کرتاسه و اوایل دوره ترتیاری از عهد مزوزوئیک، بخش بزرگی از خانواده های گیاهی و جانوری به ناگهان منقرض شدند. در این انقراض دسته جمعی در کرتاسه- ترتیاری (K-T) همه جانوران زمین با وزن بیش از 55 پوند (120 کیلوگرم) منقرض شدند. همان طور که خیلی از موجودات زنده کوچک تر هم منقرض شدند. این انقراض ها، صدف ها، بعضی از خانواده های پرندگان و پستانداران کیسه دار، بیش از نیمی از گروه های پلانکتون ها، بسیاری از خانواده های ماهی های استخوان دار، دوکفه ای ها، حلزون ها، اسفنج ها، دایناسورها و گونه های دیگری را نیز شامل می شد.
پایان این انقراض سرانجام به عصر پستانداران منتهی شد.
نظریه برخورد آلوارز
تئوری های زیادی درباره این که چرا انقراض دوره های کرتاسه- ترتیاری رخ داده وجود دارد. اما یک تئوری به طور وسیعی مورد قبول همه واقع شده است (این تئوری در سال 1980 به وسیله فیزیکدانی به نام لوییس آلوارز و پسرش والتر آلوارز که یک زمین شناس بود ارایه شد).
تئوری آنها می گوید که حدود 65 میلیون سال قبل یک سیارک چهار تا نه مایلی (15-6 کیلومتری) با زمین برخورد کرده و باعث آتش سوزی های بزرگ (که بر اثر گدازه های داغی که از چاله های ایجاد شده بیرون می ریخته، ایجاد می شده)، سونامی ها، توفان های شدید با بادهای تند و باران های اسیدی تند، فعالیت زلزله ای و شاید حتی فعالیت آتشفشانی شده است. این برخورد می توانسته باعث تغییرات شیمیایی در جو زمین شود و غلظت اسید سولفوریک، اسید نیتریک و فلوراید را افزایش دهد. گرمای ناشی از موج انفجار چاله، همه شکل های زندگی در مسیرش را سوزاند و خاکستر کرد.
به این ترتیب گرد و غبار و مواد آتشفشانی با فشار به داخل جو پرتاب شد و برای ماه ها جلوی بیشتر نور خورشید را گرفت و دما در سطح زمین را پایین آورد. جاندارانی که نمی توانستند خودشان را با تغییرات دما و نور تطبیق دهند می مردند. از آن جایی که انرژی گیاه از خورشید تأمین می شود، احتمالاً گیاهان اولین موجوداتی بودند که به وسیله تغییرات ناشی از آب و هوا تحت تأثیر قرار گرفتند. به این ترتیب بسیاری از خانواده های فیتوپلانکتون ها و گیاهان باید می مردند و در نتیجه سطح اکسیژن کره زمین، هم بر روی خشکی و هم در اقیانوس ها ممکن است به میزان زیادی کاهش یافته باشد. جانورانی که نمی توانسته اند با سطح های پایین تر اکسیژن کره زمین کنار بیایند خفه شده اند.
تغییرات اصلی در زنجیره غذایی می توانسته از همین تغییرات شدید آب و هوایی نتیجه شده باشد. دایناسورهای گیاهخوار که این گیاهان را می خوردند، بعد از مرگ گیاهان خیلی زود از گرسنگی مردند. سپس دایناسورهای گوشتخوار که دایناسورهای گیاهخوار را می خوردند، طعمه هایشان را از دست دادند و باید همدیگر را می خوردند و در نهایت مردند. لاشه های بزرگشان باید برای مدتی غذای جانوران کوچک تر را تأمین کرده باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 24 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار