شناخت تاثیر بهینه ساختن عملکرد بنگاههای کوچک و متوسط با ورود فناوری های جدید بر موفقیت و بهره وری این بنگاهها
بصورت ورد ودر 139صفحه
شرکتهای کوچک و متوسط امروزه به عنوان عامل عمده رشد ساختار صنعتی بسیاری کشورها محسوب میشوند و اینگونه صنایع برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه که درصدد احیای ساختار اقتصادی خود هستند، بسیار حائز اهمیت است. این کشورها دریافتهاند که برای سرعت بخشیدن به روند صنعتی شدن، اولویت باید به رشد صنایع کوچک و متوسط داده شود نه صنایع بزرگ. به همین دلیل در حال حاضر اشتیاق و تمایل بیسابقهای نسبت به صنایع کوچک در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. بسیاری از کشورهای جهان حمایت قابل توجهی از صنایع کوچک خود به عمل آوردهاند و در جهت گسترش و تقویت آنها سیاستهای اقتصادی متعددی را تدوین کردهاند. این مسأله آنقدر اهمیت یافته که کمتر کشوری میتوان یافت که در آن قانون یا قوانینی در جهت حمایت از صنایع کوچک وجود نداشته باشد، لیکن باید به این مسأله توجه نمود که اجرای سیاستهای حمایتی از SMEها درواقع استثنایی در قانون عمومی بوجود میآورد که محیط تجاری را برای گروههای مختلف کسب و کار متفاوت مینماید. باید بررسی شود که منافع این سیاست در مقابل هزینههای آن قابل توجیه است یا خیر. امروزه تردیدی در نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط برای رشد و توسعه اقتصادی کشورها وجود ندارد و هر دو گروه، کشورهای صنعتی و در حال توسعه با سیاستگذاری و برنامه ریزی لازم در صدد ساماندهی، رفع موانع و مشکلات و بهبود فضای کسب و کار و فراهم ساختن زمینه لازم به منظور بهرهگیری هر چه بیشتر از این صنایع در راستای توسعه کارآفرینی، حل معضل بیکاری،افزایش ارزش افزوده و صادرات صنعتی، توسعه منطقه ای و کمک و بهبود و توزیع درآمد در جامعه و مواردی ازاین قبیل میباشند. از طرف دیگر اقدام به نوآوری یا تن دادن به نابودی به موضوعی مهم و بحرانی در صنایع گوناگون مبدل شده است و اثربخشی سازمانی کاملاً با نوآوری عجین شده است. اغلب شرکتهای دارای عملکرد برتر در عرصه رقابت با سایر شرکتها، بخش عمده موفقیت خود را مدیون فعالیتهای نوآورانه هستند که در بسیاری از موارد مبتنی بر تکنولوژی است. امروزه خلق محصولات،فرآیندها و خدمات جدید منبع اصلی ایجاد مزیت رقابتی شناخته میشود و میدانیم که تکنولوژی عامل اصلی ظهور چنین نوآوریهایی است . در یک بخش پویا و در حال رشد همچون بخش صنعت ،کشاورزی،نیازها در طول زمان به سرعت تغییر میکنند، تکنولوژیهای نوین و محصولات جدید بوجود میآید که این نیازمند سیاستی منعطف است که بتواند این تغییرات را پاسخگو باشد. در یک چنین محیطی بسیار مناسب خواهد بود اگر مکانیزمی بوجود آید که سیاست های حمایتی بصورت مداوم صورت گیرد ونیازهای واقعی SMEها تعریف شود. این سیاستها باید نیازهای مناطق مختلف و بخشهای مختلف را برآورده سازد. مناطق به لحاظ ترکیب جمعیتی، مهارتها، اشتغال و نوع سیاست و میزان اشتغال در جامعه اطلاعاتی متفاوت هستند، در نتیجه چالشهای هر کدام از آنها متفاوت است و سیاستهای متفاوتی را میطلبند. لازمه سیاستگزاری منطقهای درک کامل از مسائل و نیازهای محلی است. همچنین نیازهای SMEها در بخشهای مختلف متفاوت است و حتی در یک بخش نیز چالشهای SMEها با توجه به اندازه آنها و سطح مهارتشان متفاوت است و هر گونه حرکتی بایداز لحاظ جغرافیایی غیر متمرکز اما تحت نظارت یک مرکز واحد باشد. برخی از زمینههایی که منجر به ایجاد قابلیتهای نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط میشود به شرح زیر است: بنگاههای کوچک و متوسط به دلیل تخصصی شدن کارهایشان، بیشترین خلاقیت،نوآوری و تحقیقات کاربردی را در جهت تنوع بخشیدن به تولیدات و کسب بازارهای جدید از خود نشان میدهند. بسیاری از پیشرفت¬ها، ناشی از اختراعات کوچک و در عین حال دقیق است و چون بکارگیری و فروش اینگونه پیشرفتهای کوچک و دقیق برای صنایع بزرگ قابل توجیه نیست، چنین فرصتهایی در خلق نوآوریهای جدید، مورد بی توجهی صنایع بزرگ قرار می¬گیرد . فعالیت¬های سازمانی را که ممکن است منجر به خلق نوآوری گردد، میتوان به شکل بهتری در بنگاههای کوچک و متوسط کنترل و هدایت کرد.(جمشیدی،م،1389،بررسی طرحهای بنگاههای کوچک و متوسط و نقش انها در جذب سرمایه گذاری،مجله پیوند مهر بانک کشاورزی) شرکتهای کوچک و متوسط با سرمایهگذاری کم، اشتغال قابل ملاحظهای میآفرینند و به علت انعطاف پذیری جغرافیایی، اجرای برنامه عدم تمرکز در فعالیتهای صنعتی را آسان میسازند، ضمن اینکه میتوانند به صورت صنایع جنبی در خدمت صنایع بزرگ باشند. امتیازهای عمده صنایع کوچک عبارتند از: الف)غالباً دارای تکنولوژی ملی بوده و وابستگی آنها به خارج کمتر است. ب)روش تولید آنها نسبتاً ساده و امور فنی و اداری آنها توسط یک نفر و یا چند نفر میتواند اداره شود. ج)انعطافپذیری زیادی دارند که بواسطه میتوان تصمیمات لازم رابه سرعت اتخاذواجرا کرد.
شناخت تاثیر بهینه ساختن عملکرد بنگاههای کوچک و متوسط با ورود فناوری های جدید بر موفقیت و بهره وری این بنگاهها