لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه23
پرسش
چرا خیلی ازآنهایی که دیندارند از نظر علمی، فرهنگی و اجتماعی و.. عقبماندهاند؟ آیا دور شدن از دین و خدا موجب پیشرفت میشود؟ آیا بشر کنونی بدون خدا زندگی میکند؟ و... و اساسا” چه نیازی به خداهست؟
قبل از هر چیز این سئوال پیش میآید که آدم دیندار و خداشناس کیست؟ پاسخ روشن است میگویند کسی که بنا به دلایلی وجود خدایی را اثبات کرده و براین باور استواربماند. هرکس در باورهای خود پایدارترباشد و حاضربه تغییر و تحول در باورهایش نباشد مؤمن تر و دیندارتر است. از این رو ماهیت باورهای مذهبی با ماهیت تئوریهای علمی کاملا” معکوسند. تئوری علمی هر آن آماد تغییر و تحول است و پذیرای نوآوری است. دانشمند گرچه دانشی از پیش دارد اما همواره در جستجوی کشف حقیقتی دیگر است. ولی فرد مذهبی باورهایی دارد که به عنوان پیشفرض همواره میکوشد آنها را حفظ کرده و به آنها پایبند باشد. لذا باورهای مذهبی ثابت و استوارند. اما آیا به راستی چنین است؟
شاید برهمین اساس است که آنها که به علم متمسک شدند راه پیشرفت و تحول را پیش گرفتند و آنها که راه دین را اتخاذ کردند سالهاست درجا میزنند. بنابراین چه نیازی است به دین و دینداری؟ آیا دینداری موجب عقبماندگی نیست؟ آیا کارل مارکس درست نگفت که دین افیون تودههاست؟این پرسشها و صدها مثل آن این روزها ذهنها را به خود مشغول میکند. برخی هم پاسخهایی به آنها میدهند. پاسخهایی که موافق و مخالف بسیار دارد. طبعا” میتوان در این باره بحث کرد و ساعتها و بلکه سالها مشغول آن شد. اما سرانجام چگونه میتوان حکم کرد که به حقیقت دستیافتهایم
تحقیق در مورد دین و فلسفه دینداری