فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات154
مقدمه
کلمه)جنگ ( از جمله واژه هایى است که در زوایاى دل و اعماق قلب انسان نسبت به آن تنفر و انزجار وجود دارد، زیرا در بیشتر موارد)جنگ ( وسیله از پا در آوردن رقیب ، رسیدن به قدرت ، انتقام جوئى ، اشباع غریزه شهرت طلبى ، کسب مدال قهرمانى ، توسعه خاک ، کشور گشائى ، سیطره بر منابع زیر زمینى و رسیدن به اهداف شوم استعمارى و... بوده است .
و گرنه)جنگ (اگر به جهت دفاع از عقیده ، وطن ، ناموس ، مال ، حمایت از مستضعفین و محرومین ، دفع متجاوز و رهائى از زیر سلطه استعمار و بیگانگان و... باشد، نه تنها مبغوض نیست که قابل ستایش است ، زیرا نهائى ترین راهى که عزت ، شرف و استقلال یک ملت را بیمه مى نماید و انسان در راه مانده را به هدف و مقصد مى رساند، و جامعه شکست خورده را به پیروزى سوق مى دهد)جنگ ( است .
و چه بسا که)جنگ ( یک تکلیف مى گردد و مصداق )کتب علیکم القتال ( مى شود، زیرا تنها بدین وسیله است که مى توان جامعه را از تباهى و فساد باز داشت که )و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض (در همین موادر صدق مى نماید.
و گاهى اگر)جنگ ( نباشد آثار دین ، مساجد، عبادتگاه ها و پرستشگاه ها و... از بین مى رود، وضعى پیش مى آید که )و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و ببع و صلوات و مساجد یذکرفیها اسم الله کثیرا( اگر خداوند بعضى از آنها را به وسیله بعضى دیگر رفع نکند دیرها، صومعه ها، معابد یهود و نصارى و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى شود ویران مى گردد) شاملش مى شود.
و به فرموده بسیار جالب و رساى پیامبر بزرگوار اسلام (صلى الله علیه و آله ) بعضى از افراد گمراه و اشخاص فاسد، خائن ، ستمگر و جنایتکار، تنها راه اصلاحش شمشیر و اسلحه است :
)و من الناس من لا یصلحه الا السیف (
یک دسته از مردم جز به وسیله شمشیر اصلاح نمى شوند.
سخنان یکى از فلاسفه این است که :
من یکى از نیرومندترین نمایش هاى تکامل نوع بشر راا در تاءثیر و نفوذى که جنگ در اخلاق و طبع ملت مى بخشد مشاهده مى نمایم .
و فیلسوف مشهور جهانه )افلاطون ( مى گوید:
بدون جنگ قریحه عالى انسانى نمو نمى کند، اگر چه جنگ خوب نیست ولى ممکن است لازم باشد.
و این مطلب عده اى که جنگ باعث رشد معنوى خواهد شد، قرآن نیز تایید مى فرماید وقتى که مسلمان هاى صدر اسلام جنگ احزاب را دیدند، سبب فزونى ایمان و عامل بیشتر تسلیم فرمان خدا شدن آنها گردید:
)و لما رء المؤ منون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما(.
و چون مؤ منان احزاب را دیدند گفتند: این همان وعده اى است که خدا و رسولش به ما داد و خدا و رسولش راست گفتند، و از دیدن احزاب جز بیشتر شدن ایمان و تسلیم بهره اى نگرفتند.
با توجه به این ثمرات)جنگ ( است که امام خمینى (روحى فداه ) مى فرماید:
آن مذهبى که جنگ در آن نیست ناقص است ، اگر باشد.
پس)جنگ ( یک پدیده مثبت و گره گشا نیز هست ، از این رو بایست شیوه و فنون)جنگ ( را دانست که به مثابه خود جنگ ، تاکتیکهاى جنگى در )جنگ ( دخیل و مؤ ثر و از اهمیت برخوردار است .
چنانچه مى دانید)نهج البلاغه ( قسمتى و بخشى از خطابه ها، نامه ها، و کلمات قصار امیرالمؤ منین على علیه السلام است که به حق تالى تلو قرآن یا به عبارت دیگر: مادون کلام خالق و مافوق کلام مخلوق (به استثناى احادیث پیامبر) مى باشد، و حتما اگر کسى بخواهد تحقیق و بررسى نماید در هر زمینه اى و در هر مطلبى که نیاز به کمک داشته باشد، )نهج البلاغه ( رهنمائى و یارى خواهد نمود.
همانگونه که از قرآن (این معجزه جاودانه پیامبر) هر دانشمند و صاحب اندیشه اى مى تواند براى مراد و مقصودش مطالب جالب ، سودمند، مفید و بکر تهیه نماید، و هر چه چرخ زمان به جلو مى رود و در روند حرکتش به پیش مى شتابد نمى تواند از میزان هدایت و ارشاد قرآن بکاهد و به همان اندازه اى که براى مردم دوران پیامبر و صدر اسلام گره گشا بود، به میزان پیشرفت رهنمائى هائى این کتاب آسمانى افزایش یافته و همانگونه که در آن عصر در رشته ها و ابعاد گوناگون از قبیل : اخلاق ، فقه ، فلسفه ، بلاغت ، ادبیات ، هیئت ، تاریخ ، هندسه ، روانشناسى ، جامعه شناسى و زیست شناسى و... از این کتاب الهى درسهایى آموختند در این دوره نیز اگر بخواهند مى توانند بیاموزند، از نهج البلاغه نیز.
نهج البلاغه از این سنخ و مقوله است که در موضوع هاى مختلف و در رشته هاى گوناگون قابل بررسى و تحقیق است ، که متاءسفانه تا امروز مسلمانان چنانچه باید به آن اهمیت قائل نشده اند و حتى در حوزه هاى علمیه نیز پیرامونش به قدر لازم درس ، بحث و تحقیق و... نیست . امید است در آینده به این مطلب بیش از پیش بزرگان ، اساتید و اندیشمندان عنایت فرمایند.
بنده که گاهى این کتاب (نهج البلاغه ) ارزشمند و مهم را مى خواندم مى دیدم چه موضوع هاى قابل آمرزش در این کتاب آمده که بیشتر مسلمانها آگاهى ندارند و در چه زمینه هایى راه گشایى فرموده که از آن بى اطلاع اند.
لذا یک بار از نظر گذراندم و در چند موضوع مطالب فراوان یافتم ، امام روى جهاتى ابعاد نظامى آن را مورد مطالعه و بررسى قرار دادم و موضوع : شیوه و نحوه جنگ ، عوامل پیروزى یا در شکست در جنگ ، اثرات مثبت و منفى انتخاب موضع جنگ و ... که آن حضرت به آن ها اشاره فرموده ، برگزیدم و به نام )جنگ و جهاد در نهج البلاغه ( نام گذارى نمودم . ولى خود معترفم که این کار، کار من نبود و نیست زیرا بایست این کار را فردى که رشته اش نظامى و در این زمینه تخصص دارد و نهج البلاغه البلاغه را در درست بفهمد انجام مى داد و بیان مى داشت که : تاکتیک و شیوه هاى جنگى که آن حضرت در نیم سطر و یک جمله بیان فرموده ، از درسها و آموزش هاى نظامى ژنرال ها، سر لشکرها، و مارشال هاى امروز بهتر، مفیدتر، دقیق تر و صحیح تر بوده است .
نبوغ نظامی امام علی(ع)