لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 31
مرورى بر ریشه ها و روند انقلاب روسیه
سال هاى تصمیم
روسیه پیش از فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى، سه انقلاب را به خود دید که هر سه به تعبیرى نتیجه جنگ بود. انقلاب اول در سال ۱۹۰۵ که حاصل شکست روسیه در جنگ با ژاپن بود و نتیجه آن برقرارى دوما (پارلمان)، انقلاب دوم در اوج جنگ جهانى در فوریه ۱۹۱۷ رخ داد که نتیجه صدمات و خسارت هایى بود که به ملت روس تحمیل شد و البته ناکارآمدى نظام سلطنتى نیز عامل مهمى بود. و سومین انقلاب، انقلاب معروف به انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ که حاصل جنگ هاى داخلى و کودتایى نظامى بود.
مانس اشپربر آلمانى در کتاب «یک زندگى سیاسى» درباره پیش از انقلاب استالین و بعد ازآن مى نویسد: «در آن زمان، صحبت از این نبود که هدف انقلاب رساندن استالین، حزب یا دسته اى از حزبى ها و غیره به قدرت توتالیتراست و دولت هم قرار بود فورى زوال یابد. اما من به هر نوع حزب و تفکر حزبى ظنین بودم. ما براى خود اعتبارى گشودیم: همه فعل ها را در زمان آینده صرف کردیم و با زمان آینده حساب کردیم. مى گفتیم هنوز نیست اما فردا خواهد بود... هیچ روزى فردا نیست. بلکه فردا همیشه آن چیزى است که خواهد بود و در لحظه اى که به حال تبدیل مى شود، دیگر آنچه بوده نیست.»
به اعتراف بسیارى از محققان و صاحبنظران مطالعات اجتماعى هیچ انقلابى به اندازه انقلاب روسیه، چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا اجتماعى نبوده است. ظرف چند ماه در سال هاى ۱۸ _ ۱۹۱۷ انقلاب توده هاى عظیم کارگرى، روستایى و سربازان به سرعت پدیده هاى سرمایه دارى و فئودالیسم را ریشه کن کرد و به حکومت طولانى تزارها براى همیشه پایان داد. در انقلاب اکتبر روسیه اکثر رهبران عمده انقلاب به اهداف و ایده آل هاى اصلى انقلاب یعنى سوسیالیسم و دموکراسى پرولتاریا، پایبند بودند. اما بررسى تحولات این انقلاب به روشنى نمایان مى سازد که انقلاب در مدتى کوتاه از مسیر خود خارج شد و اهداف سوسیالیسم جاى خود را به حکومتى متمرکز و دیکتاتورى داد. دیکتاتورى و وحشتى که همه چیز را سیاه و تاریک کرد.
قیام روستاییان از یک سو و رهبرى و مبارزات شهرى از سوى دیگر در شکل گیرى و نتیجه انقلاب موثر و بااهمیت بود.
در تحلیل تاریخ انقلاب روسیه، عده اى حزب بلشویک را در پیروزى سریع برلیبرالیسم مورد ستایش قرار داده اند و تعدادى نیز به شدت به آن حمله ور مى شوند. انقلاب روسیه از همان ابتدا و به دلیل قرارگرفتن در شرایط بحرانى، با درگیرى هاى سیاسى و بحران هاى اجتماعى روبه رو شد. انقلاب روسیه زمانى شکل گرفت که رژیم سلطنتى تزارى به علت درگیرى هاى شدید و درازمدت در جنگ هاى منطقه اى و در نهایت شکست در جنگ اول جهانى در سراشیبى سقوط قرار گرفته بود.
از فوریه تا اکتبر سال ۱۹۱۷ تلاش هاى فراوانى در چارچوب قانون اساسى براى رسیدن به نوعى حکومت آزاد و دموکراتیک صورت پذیرفت.
در آن شرایط، حکومت هاى محلى که منصوب مجلس ملى قبل از انقلاب بودند خود را به عنوان حامیان انقلاب معرفى کرده و تصمیم به تصویب قانون اساسى جدیدى گرفتند. از سوى دیگر در برخى شهرها کارگران صنعتى و سربازان با انتخاب نمایندگانى از سوى خود، به صحنه مبارزات سیاسى وارد شدند و حکومت تزارى با شبکه هایى موازى اما شورایى مواجه شد. این شبکه ها متشکل بودند از اشراف، زمینداران، بورژواها و صاحبان حرف مختلف از یک سو و در سوى دیگر میدان نیز روشنفکران و نمایندگان سوسیالیست ها شبکه دیگرى را بنانهادند.
حکومت هاى به اصطلاح محلى که روزگارى در دست غیرسوسیالیست ها بود، رفته رفته جاى خود را به اتحادیه نمایندگان سوسیالیست ها داد. مشکلات فراوان مملکتى راه را براى انقلاب فوریه هموارکرده بود. کارگران راه آهن به دلیل اعتصاب هاى پى درپى، قادر به پشتیبانى جبهه هاى جنگ نبودند. رهبران لیبرال از بى لیاقتى حکومت تزارى گله مند بودند. دولت مرکزى به دلیل گرفتار شدن در جنگ و شرایط اقتصادى ویژه، در سال ۱۹۱۷ ورشکسته اعلام شده بود.
مردمى که انقلاب کرده بودند، با اصرار حکومت جدید بر ادامه جنگ، نسبت به انقلاب بدبین شدند. حرکت روستاییان آغاز شد. فئودال ها کنار زده شدند و مالکیت زمین هاى کشاورزى به تعاونى هاى روستایى سپرده شد.حکومت هاى ملى فاقد ابزار و قدرت کافى براى جلوگیرى از حمله انقلابیون به اشراف و فئودال ها بودند.
نیروهاى عظیم توده اى پس از رها شدن از سیطره دیکتاتورى دیگر حاضر به از دست دادن آزادى هاى به دست آورده خود نبودند.
روستاییان به رغم کثرت جمعیت، کمترین علاقه اى به برقرارى نظم و قانون از خود نشان دادند. در چنین شرایطى موتور سریع انقلاب نیاز به مهار را احساس مى کرد.
بلشویک ها براى پیروزى انقلاب وارد شدند اما هم سرعت انقلاب را کند کردند و هم مسیر آن را به سمت کمونیسم تغییر دادند.
در ماه اکتبر سال ۱۹۱۷ آخرین بقایاى حکومت هاى ایالتى و ولایتى توسط بلشویک ها کنار زده شد. حزب مذکور حکومت را در دست گرفت و البته با ابزار کودتا، کودتایى که به روایتى لنین در سوئیس طرح اش را آماده کرده بود. گروهى پنج نفره از جمله استالین اجراى عملیات را آغاز مى کنند. بلشویک ها تحت عنوان نمایندگان روستاییان، کارگران و سربازان توسط نظامیان پادگان پتروگراد، قدرت سیاسى را در کشور به دست گرفتند.
اما همیشه در تغییرات سیاسى، حفظ قدرت، سخت تر از به دست آوردن است. از همان ابتدا بلشویک ها با مخالفت هاى فراوانى به ویژه از جانب سایر احزاب سوسیالیست مواجه شدند. در اولین فرصت انتخابات مجلس ملى را برگزار کردند ولى جالب این بود که اکثریت کرسى ها را سوسیالیست ها در اختیار گرفتند. بلشویک ها که تحت رهبرى لنین بودند، حاضر نشدند قدرتى را که از طریق کودتا کسب کرده بودند به راحتى از دست بدهند. قدرت باید حفظ مى شد و حزب با طرح خود به عنوان تنها نماینده کارگران و طبقه پرولتاریا، این وظیفه را بر عهده گرفت. دولت جدید با اتکاى راى مستقیم مردم وارد صحنه سیاسى کشور شد اما در عمل قدرت توسط کمیته منتخب حزب قبضه شده بود.
پس از کودتاى اکتبر و با اوج گرفتن شورش ها، بلشویک ها با متمرکز کردن فعالیت هاى سیاسى و حزبى، سعى کردند که کنترل بیشترى بر تشکیلات حکومتى اعمال کنند.
براى رویارویى با بحران هاى موجود، بلشویک ها به تشکیل و تقویت یک دولت مرکزى قوى اقدام کردند. اقدامى که هم براى سرکوب شورش هاى ضدانقلابى بود و هم براى برقرارى نظم و قانون.
آنها به تاسیس یک سازمان پلیس نیز اقدام کردند که از آن به نام چکا (Cheka) یاد مى شد. پلیس امنیتى در مقابل اعمال خود، هیچ گونه مسئولیتى در قبال مقامات دولتى یا حزبى نداشت و تنها در مقابل شوراى مرکزى حزب کمونیست پاسخگو بود.
طى سال ،۱۹۱۸ انقلاب روسیه درگیر فعالیت هاى ضدانقلابى و شورش هاى سازمان یافته اى توسط کارگران و بقایاى ارتش تزارى بود. ارتش سرخ با مدیریت و فرماندهى تروتسکى و با پشتیبانى هاى مادى و معنوى لنین و کمیته مرکزى حزب تشکیل شد. بلشویک ها با تشکیل ارتش سرخ براى بقاى خود در قدرت، بر بسیارى از آرمان هاى انقلاب پشت پا زدند. تروتسکى براى کنترل هرچه بیشتر روستاییان ناراضى ارتش، افسران تزارى و نیروهاى نامنظم، یک دستگاه حزبى در درون ارتش ایجاد کرد. کنترل نامحدود دولت بر اقتصاد آغاز شد. قدرت و کنترل حزب بر بخش هاى عمده تجارى و صنفى همان چیزى بود که از سال هاى ۱۹۲۱ به بعد توسط سران حزب پایه ریزى شده بود. در این زمینه جرالد چالى اند (Gerard Chaliand) مى گوید: «انقلاب پرولتاریا به پیروزى رسید اما نیروهاى کارگر در میان آن ذوب شده و رفته رفته نابود شدند». برنامه هاى سیاسى بلشویک ها حمایت نیروهاى متمرکز و قدرتمند کارگرى را جلب کرد. اما جنگ هاى داخلى، نیروهاى کارگرى را فرسوده کرد.
رژیم گذشته لاغرتر از رژیم جدید بود. دولت انقلابى از نظر تشکیلات ادارى و حکومتى گسترده تر از نظام تزارى بود و تشکیلات حکومتى تزارى غیرمتمرکز بود و بیشتر از طریق انجمن ها و سازمان هاى مختلف با مردم و توده ها ارتباط داشت در صورتى که حزب به دلیل قدرت متمرکز خود توانسته بود رابطه مستقیم و نزدیکترى با مردم برقرار کند.
از سوى دیگر در رژیم گذشته امتیازات ویژه طبقاتى و اشرافى میراثى بود که به نسل هاى بعدى مى رسید، اما نظام حزبى متمرکز پس از انقلاب این امتیازات را از میان برده بود.
با نگاهى به دهه هاى پیش از انقلاب ۱۹۱۷ مى توان گفت که حکومت روسیه دست کم در زمان صلح، بهتر از دیگر حکومت ها فعالیت مى کرد. از زمان کاترین بزرگ تا استولیپین، بهبودهاى واقعى بزرگى را مى توان در حکومت روسیه دید. اما از پیش از ۱۹۱۴ یک موضوع روشن است و آن این است که روسیه نمى توانست خود را براى جنگ سازمان دهد و شکست، به ویژه در جنگ ،۱۹۰۵ یک فروریختگى جزیى در دستگاه مدیریت داخلى براى آن به ارمغان آورد.
در روسیه، از دیرباز گروه هاى سازمان یافته با درجات متفاوتى از دشمنى نسبت به امور، پرورش یافته بودند. نهیلیست ها، آنارشیست ها، انواع سوسیالیست ها، آزادیخواهان، غرب ستیزان و غرب گرایان به روش هاى گوناگون اظهار وجود مى کردند.
از این رو برخى تحلیل گران تاریخ روسیه معتقدند که مى توان از ملاحظه آخرین سال هاى رژیم تزارى به این نتیجه رسید که تنوع و دیدگاه هاى متقاطع مخالفان رژیم، خود در برپاى نگه داشتن رژیم نقش موثرى را ایفا کردند.
اما هرچه بود، انقلاب روسیه نیز گذر از نظامى سلطنتى بود اما در سیاهچال تاریک دیکتاتورى غوطه ور شد. سیاهچالى که تا قرن ها بعد از فروپاشى نیز نور تاباندن بر ابعاد آن ادامه خواهد داشت.
منابع در این زمینه:
۱- کالبدشکافى چهار انقلاب _ کرین برینتون _ ترجمه محسن ثلاثى
۲- دولت ها و انقلاب هاى اجتماعى _ تدا اسکاچ پل _ ترجمه مجید روئین تن
۳- آزادى _ احسان نراقى
۴- تاریخ روسیه شوروى _ ترجمه حشمت الله کامرانى
۵- مساله اقلیت هاى ملى در شوروى - آ-آوتورخانوف _ ترجمه فتح الله دیده بان
۶- به زمامداران شوروى _ الکساندر سولژنیتسین _ ترجمه عنایت الله رضا
۷- قدرت هاى جهانى در قرن بیستم _ هاریت وارد _ ترجمه جلالى رضایى راد
گزارش هایى از ۱۹۱۷
قطعات زیر گزارش ها و روایت هایى است از سال ۱۹۱۷ که برخى در همان زمان و برخى چند سال بعد نوشته شده اند. در این قطعات از گزارش تروتسکى به شوراى پتروگراد در ۲۴ اکتبر تا بخش هایى از نقد کرنسکى نخست وزیر دولت موقت بر لنین را مى خوانید.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق کامل درمورد انقلاب اکتبر روسیه