لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
مقدمه
جنگ سرد نام دورهای است که از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد و تا فروپاشی شوروی ادامه یافت. در این دوره کشورهای بلوک شرق و بلوک غرب به درگیری ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک میپرداختند بدون اینکه جنگی میان آنان درگیرد.
جنگ سرد "جنگ سرد " (زبان روسی /روسی : " Холодная Война" " Kholodnaya Voina") یک ایدئولوژیک ژئوپولیتیکی بلند مدت ویک کشمکش اقتصاد /اقتصادی بود که پس از جنگ جهانی دوم بین سرمایه گذاری و کمونیسم به وقوع پیوست؛ این ایدئولوژی وکشمکش حول دو ابرقدرت ایالات متحده و شوروی سابق و شرکای اتحاد نظامی آنها ایجاد شد. این جنگ از سال 1947 آغاز ودر دوره منتهی به فروپاشی شوروی سابق در 25 دسامبر 1991 به پایان رسید. رقابت جنگ سرد بین سالهای 1985 و1991 ابتدا تشدید شد وسپس خاتمه یافت. نام این مبارزه جهانی را " جنگ سرد " گذاشتند، چرا که هرگز به رویارویی نظامی بین ایالات متحده و شوروی سابق نینجامید. در عوض این "جنگ " به صورت یک مسابقه تسلیحاتی درآمد که شامل سلاح های هسته ای و سنتی، شبکه ای از اتحادهای نظامی، جنگ اقتصادی وتحریم های تجاری، شایعه پراکنی ، جاسوسی و جنگ طرفین ثالث بود؛ به ویژه جنگ های داخلی که درآن ابرقدرت ها از طرف های درگیر حمایت می کردند. بحران موشکی کوبا در سال 1962 به همراه مجموعه ای از نبردها در محاصره برلین و دیوار برلین مهمترین رویارویی های مستقیم جنگ سرد بودند. مهمترین جنگ های داخلی ناشی از جنگ سرد، عبارت بودند از: جنگ داخلی یونان جنگ کره ، جنگ ویتنام و جنگ شوروی – افغانستان وهمچنین درگیریهای کم اهمیت تر در آنگولا ، السالوادور و نیکاراگوا. بزرگترین نگرانی در طول جنگ سرد، گسترش و تبدیل آن به یک جنگ هسته ای بود که صدها میلیون نفر را به کام مرگ می فرستاد. هر دو طرف جنگ سرد یک تئوری بازدارنده را ایجاد کردند که از گسترش مسائل کوچک جلوگیری نمود. در طول جنگ سرد سلاح های هسته ای هرگز مورد استفاده قرار نگرفتند. جنگ سرد سال های پر تنش وکم تنشی را پشت سرگذاشت (مورد دوم آشتی (détente) نامیده می شود ). این جنگ در سالهای بین 1989 و 1991 با تجزیه پیمان ورشو و پس از آن فروپاشی شوروی سابق پایان یافت. مورخین برسر دلایل شروع جنگ در دهه 1940 و دلایل فروپاشی شوروی سابق در دهه 1980 با هم اختلاف نظر دارند.
نمای تاریخی
منشا
پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال، 1945 تنش بین ایالات متحده و شوروی سابق از سرگرفته شد. این تنش در سال 1945 تا 1947 افزایش یافت. مورخین نظرات متفاوتی دارند، اما سال آغاز جنگ سرد 1947 بود و تا سقوط دیوار برلین در 11 نوامبر 1989 یا تاریخ شوروی سابق (1985 تا 1991) یلتسین و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در 25 دسامبر 1991 ادامه یافت. مورخینی که به تاریخ SU می پردازند، دورویکرد دارند : یک رویکرد به اهمیت ایدئولوژی کمونیستی و دیگری بر اهداف تاریخی روسیه به ویژه سلطه براروپای شرقی، دسترسی به بنادر متصل به آب های گرم و دفاع از مسیحیان ارتدکس و مردم اروپای شرقی و مرکزی تاکید دارد. ریشه های برخوردهای ایدئولوژیکی را می توان در به قدرت رسیدن لنین در روسیه ( انقلاب روسیه در اکتبر 1917) مشاهده کرد. والترلافبر برعلایق تاریخی روسیه تاکید می کند که به سالهای حکومت تزارها و رقابت ایالات متحده و روسیه باز می گردد. از سال 1933 تا 1939 ایالات متحده و شوروی سابق با هم اختلاف نداشتند، اما رابطه آنها دوستانه هم نبود. پس از آغاز دشمنی شوروی سابق و آلمان در سال 1941 روزولت شخصا متعهد شد که به شوروی کمک کند (کنگره هرگز به هیچ گونه اتحادی رای نداد). همکاری این دو کشور در زمان جنگ هرگز دوستانه نبود. مثلا استالین از اینکه پایگاه های شوروی سابق را در اختیار نیروهای ایالات متحده قرار دهد، خودداری می کرد. در فوریه 1945 در کنفرانس یالتا این همکاری به شدت با تنش مواجه شد، چرا که معلوم شد که استالین می خواهد کمونیسم را در اروپای شرقی (در گسترش آن موفق بود ) و سپس شاید در فرانسه و ایتالیا گسترش دهد. در سال 1945 ایگور گوزنکو که به عنوان یک کارمند رده پایین در سفارت شوروی در کانادا واقع در اتاوا، انتاریو کار می کرد، با ارائه 109 سند که نشان دهنده فعالیت جاسوسی شوروی در کانادا، انگلستان و ایالات متحده بود، تقاضای پناهندگی نمود. ماجرای گوزنکو چهره شوروی را در نظر غرب تغییر داده و از دوست به دشمن تبدیل کرد. افراد زیادی این حادثه را به عنوان آغاز جنگ سرد می دانند. تحلیلگران اقتصادی مانند ویلیام اپلمن ویلیامز بر توسعه طلبی اقتصادی ایالات متحده به عنوان ریشه جنگ سرد تاکید می کنند. یک عامل سوم که در جنگ جهانی دوم به عنوان مساله جدید در امور جهان مطرح شد، مساله کنترل موثر انرژی هسته ای در سطح دنیا بود؛ در سال 1946 شوروی سابق پیشنهاد ایالات متحده برای چنین کنترلی را رد کرد؛ این پیشنهاد توسط برنارد باروش وبراساس نسخه اولیه گزارش که توسط دین آنکسون و دیوید لیلینتال نوشته شده بود، تنظیم شد؛ دلیل رد آن این بود که این گزارش اصل حاکمیت ملی را تضعیف می کند.
منشأ واژه " جنگ سرد "
در مورد منشأ واژه "جنگ سرد" اختلاف نظر وجود دارد. این واژه توسط جورج ارول در سال 1945 به کار گرفته شد و مصداق آن کشمکش بین ایالات متحده و شوروی سابق نبود، چرا که این کشمکش هنوز آغاز نشده بود. برنارد باروش سیاستمدار آمریکایی در آوریل 1947 شروع به استفاده از این واژه کرد اما این واژه اولین بار در سپتامبر 1947 به طور عمومی بکار گرفته شد؛ دراین تاریخ والتر لیپمن روزنامه نگار، مجموعه ای ستون های روزنامه (و کتاب ) را درباره تنش]] ایالات متحده و شوروی با عنوان «جنگ سرد » منتشر کرد.
تاریخ نگاری
درباره جنگ سرد و منشا آن چهار مکتب علمی وجود دارد. این مکاتب عبارتند از : ارتدکس، تجدید نظر طلب، پساتجدید نظر طلب و پساجنگ سرد. 1- بیش از یک دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم اغلب مورخین آمریکایی از تعبیر " ارتدکس " از شروع جنگ سرد حمایت می کردند: تیرگی روابط، بیشتر ناشی از عزم استالین برای گسترش کمونیست بود که در نقض توافق های کنفرانس یالتا و کنفرانس پوتسدام ، تحمیل دولت های تحت سلطه شوروی سابق به اروپای شرقی، ناسازگاری شوروی و گسترش سلطه جویانه شوروی دیده می شد. مکتب ارتدکس تاکید می کند که نظریه مارکسیست ، لیبرال دمکراسی را پس زد و همزمان به تجویز انقلاب کارگری در سراسری دنیا پرداخت و خاطر نشان می سازد که با این موضع گیری درگیری اجتناب ناپذیر بود. سازمان هایی مانند کومین ترن و سپس کومین فرم فعالانه برای براندازی همه دول غربی کار می کردند. به طورخلاصه مورخین ارتدکس اتحاد جماهیر شوروی را در شروع وگسترش جنگ سرد مقصر می دانند. این دیدگاه ها بیشتر از سال 1947 تا 1960 بیان می شد.
2 – مورخین چپ جدید یا تجدید نظر طلب از نهضت دانشجویی ضد جنگ ویتنام در دهه 1960 برخاستند. این مکتب تحت تاثیر نظریه مارکسیست بود و با سرمایه داری مخالفت میکرد. ویلیام اپلمن ویلیامز درکتاب خود به نام " تراژدی دیپلماسی آمریکایی " در سال 1959 و[والتر لافبر] درکتاب " آمریکا، روسیه و جنگ سرد،1945 تا 1966" در سال 1967 تاکید می کنند که جنگ سرد، نتیجه اجتناب ناپذیر تضاد علایق اقتصادی آمریکا و شوروی بوده است. برخی از تجدید نظرطلبان چپ جدید معتقدند که سیاست آمریکایی بازدارندگی که در نظریه ترومن بیان شده به اندازه (اگر بیشتر نباشد ) اشغال لهستان وکشورهای دیگرتوسط شوروی سابق مسئول آغاز و گسترش جنگ سرد بوده است. برخی تاریخ شروع جنگ سرد را زمان بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی می دانند و استفاده آمریکا از سلاح های هسته ای را به عنوان هشداری به شوروی سابق قلمداد می کنند. این رویکرد چپ های جدید در طول جنگ ویتنام به اوج خود رسید؛ دراین دوره برخی ایالات متحده و شوروی را دو امپراطوری شیطانی می دانستند وبه تحسین ملل انقلابی مثل چین وکوبا پرداختند.
جنگ سرد نام دوره