لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تعریف انسان ؟(انسان چیست)
پرآوازه است که تعریف انسان ازتعریف سایرموضوعات به مراتب پیچیده تراست زیراتمام موضوعات دیگر حول مدار انسان می چرخد ونهایتا در خدمت او در می آید.
اگر بخواهیم نظر شیخ نجم الدین وحتی اغلب عرفا را درباره انسان در یک جمله خلاصه کنیم باید گفت که انسان «یک موجود عشق ورز است.هم عاشق خالق است وهم معشوق او در عین حال حامل امانت عشق.»
اهمیت شناخت خود:
امیرالمومنین علی (ع)در موارد زیادی به اهمیت خود شناسی اشاره کرده است وهمگان را به آن می خواند وفردی را زیان کار می داند که در شناخت خود کوتاهی کرده است و از خود غفلت می کند:«والمغبون من غبن نفسه»«زیان کار واقعی کسی است که خویشتن را زیان رساند.»
وی در جای دیگر فرموده است :«بی تردید در برابر خداوند منفورترین مردمان بنده ای است که خدایش به حال خود او را نهاده است وبدین سبب از حفظ تعادل بیرون افتاده است وبی راهنما حرکت می کند.»
عالم واهمیت خود شناسی:
یکی از اساسی ترین وحساس ترین ساحت های وجودی انسان قلب است .انسان عالم وخود یافته باید شناخت ویژه به این عضو حساس داشته باشد والا نه به شناخت خود دست خواهد یافت ونه با دیگران رابطه ایجاد خواهد کرد.
انسان وروابط
انسان موجودی است که در نهاد او انگیزه وغریزه ایجاد رابطه با دیگران نهاده شده است. اساسا ایجاد رابطه با دیگران پایه ومایه اسقرار بشری است.
شناخت ساحت های سه گانه
امیر المومنین شناخت ساحت های سه گانه انسان را جزو وظایف کسی می داند که در راه خود شناسی گام برداشته است.نتیجه ی این رابطه متقابل ایجاد تعادل در زندگی است که شخص خود شناس می تواند از آن برخوردار شود.
رابطه انسان با خود
نزدیکترین رابطه ی انسان با خود او است ودراین رابطه باید گفت که فاعل شناس موجود شناخته شده دراین حوزه هر دو یکی است یعنی انسان وقتی به خود می نگرد شناختی از خود به دست می آورد.
بنابراین در این رابطه تمام ساخته های موجود انسان مورد توجه قرار می گیرد وانسان تصویری مناسب از تمام آنها حاصل می کند.
رابطه با خدا وخود :
کسی که موفق می شود با خود رابطه ای درست ایجاد کند زمینه را برای رشد وتعالی خود فراهم کرده .امید پیمایش مسیرهای دیگر را پیدا می کند .چنین شخصی می تواند از این رابطه به نحو شایسته استفاده کند وخود را لغزیدن در دامن کارهای خلاف درامان نگه دارد.بلکه ازاین طریق می تواند به پیوستگی با خدا دست یابد .این امر در صورتی محقق می شود که از نظر تئوریک با تناقض مواجه نشود وخدا را موجودی شخصی بداند والا با یک مفهوم کلی نمی توان رابطه برقرار کرد.
مقدمه خود شناسی
مادرباره انسان از آن نظر که موجودی کمال پذیر است بحث می کنیم ودرباره ی کمال نهایی وراه رسیدن به آن گفتگو می کنیم .نباید از نظر دور داشت که شیوه ها وروشهای گوناگونی برای اثبات مد عیات برگزیده می شود:اگر چیزی قابل تجربه ی حسی وعلمی باشد برای اثبات آن از روش تجربی بهره گرفته می شود اما اگر چیزی قابل تجربه ی حسی نباشد در مواردی از طریق متد واستدلالات عقلی وعقلانی به اثبات می رسد وپاره ای از امور نیز تنها از طریق تعبد اثبات پذیرند.البته دسته ی اخیر (تعبدیات )در چهار چوب مباحث وگزاره های دینی قرار می گیرد.اما از آن جهت که هر یک از سه طریق مذکور با مشکلاتی مواجه هستند چون ارائه برخی از آنها در سطح عموم مخاطبان ما ممکن نیست ویا برای همه قابل پذیرش نمی باشد یا اصلابحث مورد نظر ما با برخی از آن متدها وشیوه ها قابل اثبات نمی باشد.ناگزیر ما طریقی را بر می گزینیم که کاربرد عمومی وفراگیر داشته باشد.
توضیح اینکه:متد تجربی مربوط به اشیاءخارجی است که در شعاع حس وآزمایش تجربی قرار می گیرند اما بحث ما در باره نفس انسان وانگیزه وگرایش های آن است که در شعاع تجربی حسی واقع نمی شود ومتعلق علم شهودی وحضوری ماست.متد عقلی وفلسفی نیز جهت ساز وکارهای دقیق وعلمی ومقدمات برهانی گرچه شیوه ای ارزنده است ومنجر به قطع ویقین می شود.اما طریقی است طولانی و دشوار که فهم آن برای همه میسر نیست وتنها اندکی در شعاع درک ودریافت آن قرار می گیرند.هم چنین متد وروش تعبدی را نیز محور مباحث خود قرار نمی دهیم وبنا نداریم که تنها ازطریقی گزاره های دینی وسخنان معصومان بحث خود را پی گیریم چون در آن صورت بحث ما محدود به تعبدیات می گرددکه مخاطبان خاصی را می طلبد.در نتیجه ما درپی آنیم که عمومی ترین وساده ترین شیوه وروش را برگزینیم تا برای همه قابل پذیرش باشد.
ما می کوشیم که از راه تامل در وجود خویش ویافتن عواملی که در فطرت ما برای سیر و وصول به هدف اصلی نهاده شده است ونیز شناختن جاذبه ها وکشش های باطنی وروحی که خداوند برای رسیدن به آرمان های بلند آسمانی در وجود ما به ودیعت نهاده است وهم چنین روابطی که وجود ما را با دیگران پیوند می دهد وبه ما این امکان را می بخشد که با استفاده از آنها وکوشش در راه تحکیم وتقویت آنها خود را نیرومند تر وبرای ترقی آماده تر سازیم راه بهره برداری بهتر وفزون تر از نیروهای درونی وامکانات بیرونی را برای رسیدن به کمال ومقصد اصلی وسعادت حقیقی بشناسیم.
باشد که به یاری خدای متعال قدمی در راه تکامل خود ودیگران برداریم.
بنابراین موضوعات بحث عبارت است ازشناخت کمال حقیقی وراه رسیدن به آن. اسلوب بحث عبارت است از بررسی بینش های درونی خویش برای باز شناختن خواستها
دانلود تحقیق درمورد تعریف انسان