لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
واژه تورم القایی اولین بار توسط رییس دولت نهم در ادبیات اقتصاد ایران وارد شد. به زعم رییس دولت، یکی از عوامل اصلی تورم در دوران دولت نهم، ناشی از تورم القایی بوده است.
در واقع منظور از تورم القایی، همان تورم انتظاری بود که برخی از مخالفان دولت با ایجاد «جنگ روانی»، در پی تحریک تورم انتظاری و دامن زدن به تورم در جامعه بودند. سوال اساسی این است که آیا تورم انتظاری میتواند به عنوان یک عامل مستقل و موثر در تعیین تورم به شمار آید؟ آیا مخالفان دولت میتوانند با ایجاد جنگ روانی و القای تورم در جامعه، واقعا تورم ایجاد کنند؟
پیش از پرداختن به این سوال اساسی، ابتدا بیایید به سوال فوق پاسخ مثبت بدهیم و فرض کنیم که تورم انتظاری میتواند به عنوان یک عامل مستقل و موثر در تعیین تورم به شمار آید و مخالفان دولت میتوانند با ایجاد جنگ روانی و القای تورم در جامعه، واقعا تورم ایجاد کنند. با پذیرش این فرض، با سوالات جالبی مواجه میشویم که باید در مورد آن فکر کرد! سوال اول این است که آیا در هیچ کجای دیگر از دنیا، مخالفان به این امر دست نیافتهاند که میتوانند با ایجاد جنگ روانی به تورم انتظاری در جامعه دامن زده و در نتیجه با ایجاد تورم واقعی، دولت را تضعیف نمایند؟ یا اینکه آیا در هیچ کجای دیگر از دنیا، مخالفان دولت آنقدر قدرت رسانهای ندارند که بتوانند با ایجاد جنگ روانی به القای تورم در جامعه پرداخته و به این طریق از مسیر ایجاد تورم واقعی، دولت را تضعیف نموده و بر قدرت خود بیفزایند؟ یا اینکه آیا این تنها در ایران است که مخالفان دولت به چنان قدرتی دستیافتهاند که میتوانند با تزریق تورم انتظاری به جامعه با استفاده از چند روزنامه و چند سایت، بر قدرت دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی دولت اعم از صدا و سیما، مطبوعات و سایتها و مانند آن غلبه نموده و با ایجاد تورم انتظاری، به تورم واقعی در جامعه دامن زده و دولت را تضیف نمایند؟ آیا عملکرد اقتصاد و سیاست در ایران تا این حد تافته جدا بافته از عملکرد اقتصاد و سیاست در سایر کشورهای جهان میباشد؟ فکر کردن به این سوالات، میتواند بخش مهمی از مساله تورم القایی را بر خواننده روشن نماید!
اکنون میتوانیم به این سوال بپردازیم که آیا امکان ایجاد تورم انتظاری با استفاده از جنگ روانی و ایجاد تورم واقعی در جامعه وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوالات باید ابتدا به این موضوع بپردازیم که انتظارات تورمی فعالان اقتصادی چگونه شکل میگیرد؟ در مورد نحوه شکلگیری انتظارات (در مورد تورم یا غیر از آن) دو فرضیه اصلی در علم اقتصاد وجود دارد: اول فرضیه انتظارات تطبیقی و دوم فرضیه انتظارات عقلایی؛ که ما مساله فوق را تحت هر یک حالات شکلگیری انتظارات تحلیل میکنیم.
تورم القایی در شرایط وجود انتظارات تطبیقی اول فرض کنیم نحوه شکلگیری انتظارات، تطبیقی باشد. میلتون فریدمن اقتصاددان شهیر جهان، واضع فرضیه انتظارات تطبیقی نبود، اما با کارهای مهم و تاثیرگذار او بود که فرضیه انتظارات تطبیقی برای مدت زمانی به فرضیه مسلط و معروف در مورد انتظارات در محافل آکادمیک اقتصاد بدل گشت. فریدمن فرضیه انتظارات تطبیقی را در نظریه پردازیهای خود در حوزههای مختلف اقتصاد وارد نمود، کهکی از مهمترین آنها کاربرد فرضیه انتظارات تطبیقی در مورد انتظارات تورمی و ارائه منحنی فیلیپس بلندمدت بود. ایده اصلی انتظارات تطبیقی ساده است: هر فرد انتظارات خود در هر دوره زمانی در مورد هر متغیر اقتصادی مانند تورم، نرخ بهره، نرخ ارز و مانند آن را با توجه به تفاوت میان مقدار واقعی آن متغیر در دوره گذشته و آنچه که در مورد آن انتظار داشت، تغییر خواهد داد؛ فرد این تغییر در انتظاراتش را با جبران بخشی از این تفاوت میان مقدار واقعی متغیر و مقدار انتظاری آن در دوره گذشته، صورت میدهد. بنابراین شکلگیری انتظارات فعالان اقتصادی طی زمان، تطبیقی خواهد بود به این معنی که انتظارات به مرور زمان و با توجه به تغییرات مقدار واقعی متغیرها، تغییر نموده و خطاها در برآورد و پیشبینی متغیرها به صورت مستمر و البته تدریجی و گام به گام اصلاح میگردد.
بنابراین افراد انتظارات خود در دوره جاری از مقدار یک متغیر را در صورتی افزایش خواهند داد که مقدار واقعی آن متغیر از مقدار انتظاری آن در دوره گذشته، بیشتر باشد و در صورتی کاهش خواهند داد که مقدار واقعی آن متغیر از مقدار انتظاری آن در دوره گذشته کمتر باشد؛ البته میزان تصحیح خطا به معنای میزان تغییر انتظارات در واکنش به تفاوت میان مقدار واقعی و انتظاری یک متغیر در دوره گذشته به سرعت تعدیل انتظارات بستگی دارد. برای روشنتر شدن بحث، نحوه شکلگیری انتظارات تورمی به صورت تطبیقی را با یک مثال تشریح میکنیم. تصور نمایید که انتظارات شما به صورت تطبیقی شکل میگیرد و شما قصد دارید تا انتظارات خود در مورد مقدار تورم در سال جاری را شکل بدهید. به علاوه، فرض کنید که نرخ تورمی را که برای سال گذشته انتظار داشتید برابر 10درصد بوده است. اگر نرخ تورم در سال گذشته 18درصد بوده باشد، بر اساس فرضیه انتظارات تطبیقی، شما انتظارات خود را از میزان تورم در سال جاری به بیش از 10درصد افزایش خواهید داد؛ البته این افزایش تا 18درصد رخ نخواهد داد، بلکه با توجه به سرعت تعدیل انتظارات شما، افزایش خواهد یافت. برای مثال اگر سرعت تعدیل انتظارات، 5/0 باشد (به این معنی که در هر دوره شما
تحقیق در مورد وضعیت مردم ایران