لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
1. علل بی سهم ماندن فرهنگ در امنیت ملی
به نظر می رسد ، در کشور ما تاکنون مفهوم امنیت ملی با تحولات جهانی رشد نیافته و همچنان درقالب رویکردهای سنتی مطرح می شود . وقتی سخن از دانش امنیت ملی به میان می آید ، تصور بر این است که باید آن را صرفاً در مراکز و دانشکده های نظامی و امنیتی جستجو کرد . متأسفانه در مراکز تصمیم گیری فرهنگی و حتی مجامع عالی امنیتی ، نگاه فرهنگی به امنیت از جایگاهی شایسته ای در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار نیست . صرف نظر از این واقعیت تماس و برخورد غیرفرهنگی با مقوله های فرهنگی ، موضوعی است که همواره کشور ما را در برابر تهدیداتی از این نوع آسیب پذیر ساخته است . این معضل علاوه بر فقدان اعتقاد به وجود تهدید جدی فرهنگی ، در فرضی خوش بینانه ، به خلاء برآورد ملی از تهدیدات و خطرات فرهنگی باز می گردد . بنابراین ، باید پذیرفت که فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی در این زاویه ، می بایست با نگاهی کاملاً تخصصی توأم باشد و قطعاً نمی توان با فرمول ها یا نسخه های نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) با تهدیدات فرهنگی مقابله ای مؤثر کرد براین اساس ، ضعف های اساسی ذیل در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، قابل توجه می باشد :
1) گامهای نخست در تدوین برنامه استراتژیک
علاوه بر تلاش های گسترده و مهمی که باید به منظور رفع نقایص و کاستی های موجود و جهت مقابله با تهدیدات کنونی یا در حال ظهور علیه کشور در حوزه فرهنگ انجام شود ، می بایست چهار اقدام مقدماتی ، به مثابه گام های نخست برای تهیه برای برنامه استراتژیک در حوزه فرهنگ پیش بینی شود . نباید فراموش کنیم که متأسفانه هنوز استراتژی های قابل قبولی برای مواجهه صحیح و به موقع با چالش های فرهنگی در کشور وجود ندارد و طرح ها و برنامه های فرهنگی دستگاههای مختلف کشور ، اغلب غیرمنسجم ، ناهماهنگ و حتی بعضاً متناقض و ضد امنیت ملی می نماید . درهر حال ، این چهار اقدام اصلی عبارتند از : ارزیابی امکانات و قابلیت های فکری ، فرهنگی بالفعل و بالقوه ، شناسایی منابع و شناخت روش ها و انتخاب ابزارها .
در طی این مطالعه اولاً : نقاط ضعف و قوت به ویژه در بخش آشکار خواهد شد . ثانیاً : کارایی و کارآمدی روش ها و ابزارها نیز مشخص شده و ما را به سوی تهیه طرحی جهت ایجاد قابلیت های متناسب با سطوح تهدید و اقدام رهنمون خواهد ساخت . باید توجه داشت که پیش از قابلیت افزایی و به عبارتی تقویت پی ساختها ، تأثیرات مقطعی و در نگاهی واقعیت انگارانه ، پیامدهایی مخربی در پی خواهد داشت .
2) سهم بودجه امنیتی ملی در حوزه فرهنگ
علاوه بر ضرورت سازماندهی و اولویت بندی بودجه فرهنگی کشور درطرح جامع امنیت ملی ، می بایست دو نگرش سنتی موجود در بودجه نیز مورد بازخوانی قرار گیرند . یک : آیا بودجه فرهنگی در حوزه دفاع ملی ، می بایست لزوماً در فضای نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) تعریف و مصرف گردد ؟ برای روشن تر دو نگرش فوق ، لازم است توضیح مختصری ارائه شود . فرض کنید تمام فعالیت های نظامی و انتظامی کشور در مسیر برقراری ثبات ، امنیت و اقتدار ملی است . حال اگر معتقد باشیم که ثبات و امنیت کشور به صورت تدریجی و پنهان از زاویه فرهنگی در معرض تهدید جدی است ، آیا حاضریم ده درصد از بودجه دفاعی کشوررا صرف امور دفاعی یا بازدارنده در عرصه فرهنگی کنیم ؟ حال اگر قرار شد ، این بودجه به این امر اختصاص یابد ، کجا ، توسط چه بخشی و چگونه باید توزیع و مصرف گردد . برای مثال آیا باید نیروهای نظامی مبادرت به ایجاد بخش های فرهنگی کنند ؟ و یا دفاع و بازدارندگی در این عرصه ، می بایست در یک محیط غیرفرهنگی طراحی و اجرا شود ؟ به نظر می رسد ، یکی از فوائد تهیه طرح جامع امنیت ملی ، مشخص شدن سهم واقعی هر بخش در این طرح و نیز اصلاح نگرش های سنتی به مقوله امنیت است که نهایتاً می تواند ما را به یک تصمیم گیری صحیح رهنون سازد .
3) ضرورت تحول در دکترین استراتژی امنیتی
در موقعیت تهاجم فرهنگی ، دفاع تنها گزینه برای مقابله قلمداد می شود ولی در درازمدت ، دفاع به تنهایی قادر به مقابله مؤثر با گسترش عمیق تهدیدات نیست . صرف نظر از اینکه انفعال نوعی قرار گرفتن در موضع ضعف می باشد و مدافعین را از جهت روحیه نیز تدریجاً دچار ضعف خواهد کرد . لذا بهترین مواجهه با تهدیدات فرهنگی ، دفاع در کنار اتخاذ موضعی فعال است که ما از آن به اقدامات بازدارنده با هدف ایجاد مصونیت نام می بریم . برای طراحی و شکل گیری سلسله اقدامات بازدارنده ، تقویت ورودی و پردازش اطلاعات با انگیزه گمانه زنی درباره آینده کاملاً ضروری است . مجدداً باید یادآور شد که گمانه زنی در باره آینده یک پروژه پژوهشی است که باید در حوزه تخصصی مرتبط و از سوی متخصصان همان رشته صورت گیرد . ذیلاً به دو نمونه از اقدامات بازدارنده مؤثر اشاره خواهد شد که می تواند از جایگاهی ویژه در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار گردد .
تولید علم و نظریه پردازی
موضوع ضرورت ایجاد « جنبش » تولید علم و نظریه پردازی که نخستین بار نزدیک به دو سال و اندی پیش از سوی رهبر معظم انقلاب ، مطرح و پیگیری شد ، می تواند یک استراتژی بازدارنده و پیشرو در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باشد . امروزه عمده رقابت های قدرت های جهانی از طریق تولید و عرضه علم و فناوری صورت می گیرد و برخورداری از علم و فناوری یکی از امتیازات اساسی در این رقابت ها محسوب می شود . اما باید توجه داشت که موضوع تولید علم ، فناوری و نظریه پردازی ، صرفاً در حوزه علوم طبیعی ، فنی و علوم مشابه محدود نمی شود ، بلکه به صورت هم عرض و بلکه با مراتبی حائز اولویت ، در حوزه علوم انسانی نیز متبلور می گردد . در این میان ، در کشور ما به اقتضای اهداف انقلاب اسلامی و نوع تهدیدات گذشته و پیش رو ، طراحی و تئوری پردازی در علوم انسانی و دین پژوهی از اهمیت خاصی برخوردار است . تولید علم و نظریه پردازی در کشور ما در حالی به عنوان یک ضرورت مطرح می شود که :
قابلیت و پتانسیل آن در ایران به ویژه در زمینه نیروی انسانی مستعد و با انگیزه ، در حدقابل توجه ای وجود دارد .
تولید علم و نظریه پردازی به سرعت کشور را در حوزه علوم تجربی و اندیشه سازی از موضع انفعال خارج و در موضع فعال قرار خواهد داد .
فرهنگ در امنیت ملی 61 ص