دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:232
فهرست مطالب:
گرد آوری اطلاعات موجود و پیشینه آسیاب
الف ) آسیاب آبی چیست؟ تعاریف آسیاب
آسیا
آسیاب
تعریف آسیاب در برهان قاطع
2-1 ) آسیاب در یونان
3-1 )آسیاب در خاور میانه و سایر نقاط قاره آسیا 4-1 ) آسیاب در چین و هند
شناسایی تنوع آسیابها در ایران و کاربری هر یک از آنها
شناسایی و معرفی آسیابهای آبی استان خوزستان
معرفی ویژگیهای ساختمان محل احداث آسیاب ها و ابزار دوات آنها در منطقه چم ریحان
مقایسه این دو نوع آرد از نظر نانوایان
الف ) آسیاب آبی چیست؟ تعاریف آسیاب
گرد آوری اطلاعات موجود و پیشینه آسیاب
اطاقک ( زیر شیب ) و چوب زیر شیب
شیوه ساخت زیر شیب « زیرشیو ( Sheve ) » آسیاب
نحوه کار گذاشتن پوزه و شیب دادن آن به سوی پره های توربین
گنجک یا « پوزه » ( Gonjak – Poza ) و طریقه ساخت آن
دیوار گی جن ( Gee – jen )
ساختن دیواره های گرد تنور
شیوه ساخت آسیاب تنوری
اجزای ساختمان آسیاب شیبی معرفی ویژگیهای ساختمان محل احداث آسیاب ها و ابزار دوات آنها در منطقه چم ریحان
مشخصات و ویژگیهای آسیبهای آبی منطقه ( چم ریحان ) مرغاب
زمین های کشاورزی آبی مالکیت زمین های آبی شیوه گردش مالکیت زمین های مزروعی دیم بین دو اولاد
قیمت محصول برنج در گذشته و حال
اوزان
آسیا
الف ) آسیاب آبی چیست؟ تعاریف آسیاب
آسیا
دستگاه خورد کردن و آرد کردن حبوبات یا گچ وآهک و مانند آن ، یا گرفتن روغن عصاره دانه های روغنی وجز ان را ،رحی ، طاحونه ، آس ، اسیا و گویند . این کلمه بر همه انواع از بادی وآبی و دستی وستوری اطلاق می شود . ( فرهنگ دهخدا صفحه 111)
آس
دو سنگ گرد وپخ بر هم نهاده وزیرین را در میان میلی آهنین وجز آن از سوراخ میان زبرین در گذشته و سنگ زبرین به قوت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار وبرق گردد وحبوب وجز آن را خرد یا آرد سازد . آنچه را به دست گردد” دست” و” دست آس” .آنچه رابا آب گردد” آب آس” یا آسیاب یا آسیا وعرب طاحونه ناعور آنچه را به باد گردد “باد آس” و آسیا چرخ وآس باد و رحی اریح نامند . آس بستور گردنده و نیز آس بزرگ را “خراس” و “ستوراس” گویند . آس با شتر گردنده را عرب طحانه و طحون گوید .آس که به گاو گردد آن را “گاو آس” و دو لاب و عرب منجنیق ومنجنون گوید . رحی _ طاحونه _ رحا_ طاحون _ طحانه _ مطحنه نیز گفته شده . ( فرهنگ دهخدا، صفحه 111وفرهنگ معین صفحات 50,57))
آسیاب
از دو واژه (آس وآب ) تشکیل می شود . آس که به قوت آب گردد و توسط هر نوع از آن (آب آسیا _آب آس ) . (دهخدا _همان صفحه و فرهنگ معین)
آسیا چرخ
آسیا که به قوت باد گردد : باد آس _ آسیا ی بادی و دیگر آن که در آنجا (سیستان ) آسیا چرخ کنند تا باد بگرداند و آرد کند و به دیگر شهرها ستور باید یا آسیا آب یا به دست آسیا کنند . ( نقل از تاریخ سیستان _ دهخدا ، صفحه 111) .
در کتاب فنون کوچ نشینان ( ژان پی یر دیگار ، 1369 شمسی، صفحات 228 _234 ) شرحی کلی در توصیف آسیاب آبی نقل گردیده ، که حاوی تعریفی موجز و مختصر نبوده وبه علت طول کلام از آن صرف نظر گردیده .
اما محمد میر شکرایی در مقاله ای تحت عنوان انسان وآب در حوزه سپید رود 1367_1368) (ه،ش)(صفحات 242_243 ) شرحی مختصر از آن نگاشته بدین طریق اجزا و طرز کار آسیای آبی ، صرف نظر از تفاوت های جزیی ، تقریبا در تمام مناطق ایران یکسان است .
در این آسیا ها آب با فشار به پره های چرخاب آسیاب می خورد و حرکتی دورانی را ایجاد می کند که با استفاده از یک محور مشترک از چرخاب به سنگ متحرک (زبرین) آسیا منتقل می شود وبا به حرکت در آوردن ودر نتیجه اصطکاک سنگ زیرین ، دانه هایی که در بین این دو سنگ ریخته می شود آرد می گردد .
در فرهنگ غفاری ( صفحه 84 ) درباره آسیاب چنین آمده است :
آسیا = مخفف آسیاب = طاحونه = آس
آسیاب بادی = باد آس
آسیاب آبی = آبی آس
فرهنگ نفیسی : آسیا ، طاحونه وآس (صفحه 30 )
آسیا دستی – دست آس
آسیا ب وآسیا = طاحونه ای که با آب می گردد وآسیاب بی آب طا حونه ای که بدون آب می گردد.
تعریف آسیاب در برهان قاطع
آسیا
سنگی باشد مسطح و مدور بر بالای سنگی دیگر که آب وباد و آدمی و حیوان دیگر آن را بگردانند و بعضی گویند آنچه با آب گردد ، آسیا گویند وآنچه به دست گردانند یا با چاروا گرداند آسیا می گویند ،چه اصل این لغت آس آب بوده وبه سکون سین و سین را کسره دادند آس آب شده بنابر آن که در لغت فارسی حروف ا=آخر مضاعف کسره می باشد و چون فارسیان “الف” محدوده را دو الف اعتبار می کنند و مقرر است که هر گاه بر اول کلمه ای مصدر با الف محدود باشد یکی از این چهار حرف که بای زاید ه وبای امر و میم نهی ونون نفی باشد در آوردند . یکی الف را به یاء قلب کرده ، الف دیگری را به حال خود می گذارند وچون آس را برآب افزودند یک الف را به یاء قلب کردند ، آسیاب شد .
پس آسیای دست و آسیای باد گفتن صحیح نباشد و لهذا آسی که به خر و گاو گرداند خراس وآنچه به دست گردانند دست آس گویند و چون در فارسی واو به« ی » و بر عکس تبدیل می یابد آسیا و گفتن صحیح باشد و در این لغت( ب ) و ( واو ) هر دو به کثرت استعمال افتاده است و به عربی رحی گویند .
آسیا
طاحونه[1] آسیاب به موحده مزید علیه وآس[2] مخفف آن فرق آنست که آسیاب مضاعف نمی شود بر خلاف آسیا وآس که به هر چه اضافت کنند ، آن مرکب تمام خاص آنست مثلا دستاس [3]وباد آس و باد آسیا وآسیای بادی وآسیای دست آمده .
باید دانست که آسیای باد آنست که به زور باد گردد ، چنانچه آسیای آب وآسیای دست که به زور آب و به زور دست بگردد . (و خراس : لفظ خر به معنی کلان است از عالم ، (مانند ) خرپشه و خر مگس و مانند آن و به معنی حیوان معروفست که ترجمه حمار باشد زیرا که آس مذکور خصوصیت به خر ندارد بلکه به گاو و اسب هم گردانند واین از اهل زبان به تحقیق پیوسته ، چون در ولایت رواج آسیا ی آب شهرت گرفته پس حزم بعضی که آسیا همانست که به زور دست گردد ، دستاس است نه دست آسیا که صحیح نباشد ونیز آسیا یکی از افراز عصارانست که بدان روغن کشند .
آسیاب بر وزن ماهتاب
آن آسیا که به زور روش آب بگردد وآن راآب آسیا وآسیا نیزگویند .
سنگ آسیاب
قلب اضافت ، سنگ آسیا و چیزی که بدان ساروج و گچ نرم کنند
آسیا باد
آسیایی که از باد بگردد وآن را باد آس و باد آسیا هم گویند . (فرهنگ آنندراج _ محمد پادشاه )
تعریف آسیاب از نظر استاد کاران آسیاب و عرف محل
نگارنده از دو نفر استاد کار ویک نفر از بزرگان چم ریحان به نامهای (عبد محمد _ جمعه _ هیبت اله ) درباره تعریفی از آسیاب پرسش به عمل آوردم . آنها تعریف مختصر وساده زیر را به عنوان تعریف آسیاب ارائه نمودند . تعریف آسیاب از نظر مردم محل : آسیاب آسیو یعنی آسی (چرخی ) که با آب می گردد و غله ها را آرد می کند .