لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مفاهیم توسعه
توسعه به مفهوم امروزی آن از زمانی در بین جوامع رایج گردید که فشارهای روزافزون شکافهای طبقاتی با مکانیزه شدن صنعت شتاب بیشتری پیدا کرد و این فشارها درمدت زمان اندکی تا سرحدطغیان جوامع گسترش پیدا نمود . از همان زمان تاکنون مطالعات فراوانی پیرامون توسعه جوامع در ابعاد مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... صورت پذیرفت و راهبردهای متعدد و سیاستهای متفاوتی پیرامون ایجاد رفاه ، کاهش فقر ، تعدیل درآمدوقدرت طبقات اجتماعی و ... ارائه گردید و آزمون و خطاهای بسیار باعث شد که جوامع امروزی روند توسعه رابه صورت یک استراتژی کلان وبلندمدت ودائمی برای خود در نظر گرفته وتمام برنامه ریزیهای خرد، میانه و کلان کشوری در تمام دنیا بادید توسعه و برای رسیدن به توسعه بیشتر در تمام ابعاد اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... طراحی می شود از این جهت در راستای تدوین هر برنامه اجرایی به منظور رسیدن به توسعه برای آن که از آزمون و خطاهای تکراری اجتناب گردد لازم است که دیدگاهها،نظریه ها و سیاستهای توسعه حداقل به صورت اجمالی مرور شده تا ارتباط و همگونی آنها در تدوین سیاستی جدید مدنظر قرار گیرد لذا این فصل از پژوهش به مفاهیم ، تعاریف ، دیدگاهها ، نظریه ها و سیاستهایی که درزمینه توسعه بطور کلی و توسعه روستایی ، توسعه اقتصادی ، توسعه اجتماعی ، توسعه فن آورانه و ... به طور اختصاصی می باشند ، می پردازد .
توسعه
همان طور که در فصل اول نیز به این مفهوم اشاره شد توسعه فرایندی است زمان مند که طی آن تغییرات اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی – زیربنایی – رفاهی و ... به منظور بهبود وضعیت ترقی ، خوشبختی ، ارتقائ بهداشت ، ارتقائ تحصیلات و ... برای همه اقشار جامعه ایجاد می گردد . به طور کلی توسعه تعریف جدیدی از تکامل زندگی انسانها است و نمی تواند مقوله جدیدی به حساب آید چون میل به تکامل از ابتدای زندگی بشریت در بین انسانها وجود داشته و از سوی آنها به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه برای دستیابی به این تکامل برنامه ریزی صورت می گرفته است. بشر اولیه برای زیستن نیازمند شکار بود و وجود شکارهای فراوان و متعدد برای آنها به مثابه رفاه و آسایش بود . به همین منظور گروههای منسجم انسانها برای زیستن مناطق مختلف کره زمین را که غنی از مواد خوراکی و آب آشامیدنی کافی بود انتخاب می کردند و این یعنی تکامل .
همچنین اختراع چرخ برای حمل اجسام بزرگ نیز فرایندی بود که انسانها را به آرامش و رفاه بیشتری برساند و روند اجرای آن نیز یک روند تکاملی بود .
امروزه نیز اختراعات و اکتشافات مختلف بشر همه به خاطر رسیدن به تکامل و یا به عبارتی دیگر توسعه یافتگی است و هدف بشر از توسعه یافتن رسیدن به آسایش و رفاه بیشتر است.
از ویژگیهای توسعه می توان به چندبعدی بودن آن ،زمان بر بودن آن ، اتکای آن به تغییرات اساسی و ساختاری جامعه و بهبود وضعیت اشاره نمود .
وقتی صحبت از توسعه دریک جامعه می شود ابعاد مختلفی برای رسیدن به توسعه مطرح می گردد،بعداقتصادی، بعد اجتماعی ، بعد سیاسی ، بعد فرهنگی ، بعد انسانی ، بعد فن آوری و ...
زمانی گفته می شود که یک جامعه توسعه یافته است که آن جامعه در تمام ابعاد به یک سری استانداردهای مطلوب دست پیدانموده باشد و مسلماً رسیدن به این گونه استانداردها مستلزم زمان و تغییرات ساختاری حتی در طرز تلقی افراد ان جامعه می باشد در این شرایط روند توسعه جامعه را از حالت نامطلوب گذشته به سوی حالتی مطلوب سوق داده است.
به طور کلی توسعه فرایندی است زمان مند که طی آن تغییرات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، زیر بنایی ، رفاهی و ... به منظور بهبود وضعیت ، ترقی ، خوشبختی ، ارتقاء بهداشت ، ارتقاء تحصیلات و ... برای همه اقشار جامعه ایجاد می گردد .
تغییرات اجتماعی
به نظر گی روشه «تغییرات اجتماعی عبارت است از تغییری قابل رویت در طول زمان به صورتی که موقتی و یا کم دوام نباشد ، بر روی ساخت یا وظایف سازمان اجتماعی یک جامعه اثرگذارد و جریان تاریخ آن را دگرگون نماید . » ( ازکیا – 1381 –10 )
به طورکلی تغییرات اجتماعی لازمه فرایند توسعه است . هرجامعه ای در یک زمان مشخص یک طرز تلقی مشخصی را برای یک پدیده مشخص یا نامشخص دارد درصورتی که آن جامعه بخواهد نسبت به آن پدیده موقعیت فعلی خود را به جای مطلوب تری ارتقا دهد لازم است که طرز تلقی افکار عمومی را نسبت به آن پدیده متحول سازد و ساختار سازمانی آن جامعه را برای رسیدن به مطلوبیت موردنظر تغییردهد و چون آن جامعه از افراد متفاوت با افکار و اعتقادات متفاوت و خرده فرهنگهای مختلف به وجودآمده این گونه تغییرات تغییراتی است زمان بر و( مسلماً در صورت ایجاد ) پر دوام .
رشد یا توسعه در بعد اقتصادی
همان طوری که قبلاً نیز گفته شد در جریان مطالعات مختلف پیرامون توسعه نظریه ها رویکردهای متفاوتی ارائه شده است که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارا می باشند .رویکردهای اولیه توسعه بیشتر رویکردهایی بودند که نقش رشد اقتصادی را در امر توسعه بسیار پر رنگ تصور می کردند و در برخی موارد تا این حد معتقد بودند که رشد اقتصادی خود به خود باعث بروز و پیشرفت توسعه
توسعه اقتصادی