فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

منابع درآمد و اقتصاد خانواده

اختصاصی از فایل هلپ منابع درآمد و اقتصاد خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

منابع درآمد و اقتصاد خانواده


منابع درآمد و اقتصاد خانواده

منابع درآمد و اقتصاد خانواده

 

حتماً شما هم خانواده هایى را دیده اید که با وجود درآمد معمول و متوسط با یک مدیریت کاملاً آگاهانه و برنامه ریزى شده به خواسته هاى بزرگ، مهم و متعدد خود مثل خرید خانه مى رسند و همواره براى خالى نبودن دست خود در مواقع اضطرارى، پس انداز اندکى نیز دارند. در مدیریت صحیح اقتصادى خانواده مجموعه اى از تجربیات، مهارت ها، ظرافت ها، هنر و علم گرد هم مى آید تا منابع محدود براى پاسخگویى به نیازهاى نامحدود بسیج شود.

 

دکتر «احمد روستا» اقتصاددان در تعریف مدیریت اقتصادى خانواده به اهمیت مدیریت، اقتصاد و خانواده اشاره مى کند و مى گوید: «اعضا در خانواده به عنوان یکى از عمیق ترین و صمیمى ترین نهادهاى اجتماعى با استفاده از علم مدیریت به معنى استفاده بهینه از داشته ها و منابع گوناگون براى رسیدن به اهداف تعیین شده و اقتصاد به عنوان استفاده از منابع محدود براى رفع نیازهاى نامحدود تلاش مى کنند تا منابع درآمدى را به بهترین شکل ممکن تأمین و با استفاده از آن نیازهاى خانواده را براى رسیدن به اهداف فردى و جمعى پاسخ دهند

* برنامه ریزى نخستین وظیفه مدیر اقتصادى

در هر مجموعه براى رسیدن به اهداف مشخص شده، ضرورت برنامه ریزى دقیق و منظم به خوبى احساس مى شود. خانواده نیز به عنوان مجموعه اى متشکل از والدین و فرزندان با نیازهاى متعدد و متنوع نیاز به برنامه ریزى بویژه در عرصه اقتصادى براى اداره و مدیریت صحیح اقتصادى در آن دارد.

دکتر روستا در این باره معتقد است: «واژه مدیریت، وظایف یک مدیر را به خوبى در ذهن تداعى مى کند و برنامه ریزى به عنوان نخستین وظیفه یک مدیر، گام نخست در اجراى درست مدیریت اقتصادى خانواده است. برنامه ریزى به این معنى که چه چیزهایى را چگونه، براى دست یافتن به چه هدفى، چه موقع و کجا هزینه کنیم. هرگاه خانواده به این سؤالات ساده پاسخ هاى مناسب دهد منابع دخل و مجارى خرج بهتر شناسایى شده و نیازهاى مادى پاسخ داده مى شود

وى مى گوید: «مشخص شدن منابع براى پاسخ به نیازها یک گام مهم در مدیریت اقتصادى خانواده تلقى مى شود. اگرچه واژه ها ساده به نظر مى رسند اما در عمل کمتر مورد توجه قرار مى گیرند و در عمل مدیریت دخل و خرج چندان به چشم نمى آید

* احساس مسئولیت اعضاى خانواده در دخل و خرج

گستردگى و تنوع نیازها در جامعه رو به گسترش امروز، باعث شده است نگاه سنتى حاکم بر خانواده که پدر، نان آور و دیگر اعضاى خانواده، نان خور هستند، از خانواده امروز رخت برکنده است و خانواده به سمت دستیابى به منابع درآمدى بیشتر حتى الامکان توسط سایر اعضاى خانواده حرکت مى کند.

دکتر روستا با تأکید بر داشتن احساس مسئولیت در بین همه اعضاى خانواده در دستیابى به منابع درآمدى بیشتر مى گوید: «همواره از فرد خاصى (معمولاً پدر) در خانواده انتظار دخل و از همه اعضاى خانواده انتظار خرج مى رود. اما منطق اقتصادى حکم مى کند در دخل و خرج یک خانواده همه احساس مسئولیت کنند تا به طور شایسته دستیابى به منابع درآمدى افزایش یابد و در مسیر درست خرج شود

نوع فایل:word

سایز :12.8 KB 

تعداد صفحه : 19


دانلود با لینک مستقیم


منابع درآمد و اقتصاد خانواده

تحقیق در مورد تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 25 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

چکیده

مقدمه

تقاضای‌ مانده‌های‌ حقیقی‌ پول‌ (نظریه‌ برگزیده)

نتیجه

پی‌نوشت‌ها

تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌

‌ ‌

چکیده‌

اقتصاددانان‌ مسلمان‌ دربارة‌ تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌ با یک‌دیگر اختلاف‌ نظر دارند. منشأ این‌ اختلاف، کارکرد پول‌ به‌ صورت‌ ذخیرة‌ ارزش‌ به‌ مفهوم‌ کینزی‌ آن‌ است. در این‌ مقاله، ابتدا نظریات‌ اقتصاددانان‌ مسلمان‌ دربارة‌ کارکرد ذخیرة‌ ارزش‌ پول‌ بررسی‌ و نقد شده‌ و با توجه‌ به‌ جواز کنز پول‌ به‌ مفهوم‌ اقتصادی‌ آن‌ و جواز بورس‌بازی‌ در چارچوب‌ احکام‌ شریعت‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدیم‌ که‌ نگهداری‌ پول‌ به‌ انگیزة‌ بورس‌بازی‌ در چارچوب‌ شریعت‌ جایز است؛ پس‌ می‌توان‌ گفت: در اقتصاد اسلامی، تقاضای‌ پول‌ به‌ انگیزة‌ بورس‌بازی‌ وجود دارد. پس‌ از آن‌ بر نظریه‌های‌ تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌ که‌ به‌ وسیلة‌ اقتصاددانان‌ مسلمان‌ ارائه‌ شده، مروری‌ اجمالی‌ کرده‌ و سرانجام، مورد نظر خود را ابتدا از دیدگاه‌ خُرد و سپس‌ از دیدگاه‌ کلان‌ ارائه‌ کرده‌ایم.

مقدمه‌

پول‌ در علم‌ اقتصاد کلان‌ اغلب‌ با کارکردهای‌ آن‌ در جامعه‌ به‌ صورت‌ اثباتی‌ تعریف‌ می‌شود؛ زیرا این‌ علم‌ به‌ تحلیل‌ رفتار گروه‌های‌ اقتصادی‌ و عکس‌العمل‌ آن‌ها در برابر تغییر متغیرهای‌ اقتصادی‌ می‌پردازد و از این‌ دیدگاه، ماهیت‌ پول‌ اهمیتی‌ ندارد؛ بلکه‌ کارکرد آن‌ در جامعه‌ مهم‌ است. اقتصاد دانان‌ اغلب‌ پول‌ را چنین‌ تعریف‌ می‌کنند:

پول‌ هر آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ سه‌ وظیفة‌ واسطه‌ در مبادلات، واحد محاسبه‌ و ذخیره‌ ارزش‌ را انجام‌ دهد.2

تا پیش‌ از مارشال، نظریه‌های‌ پولی‌ کارکرد وسیلة‌ در مبادله‌ بودن‌ پول‌ را در قالب‌ نظریة‌ مقداری‌ پول‌ تحلیل‌ می‌کردند؛ زیرا تلقی‌ اقتصاددانان‌ این‌ بود که‌ کارکرد اصلی‌ پول‌ واسطة‌ مبادله‌ بودن‌ است‌ و دو کارکرد دیگر برای‌ آن‌ است‌ که‌ پول‌ بتواند نقش‌ اصلی‌ خود را بازی‌ کند.3 به‌ عبارت‌ دیگر، کارکرد پول‌ به‌ صورت‌ ذخیرة‌ ارزش، از کارکرد آن‌ به‌ صورت‌ واسطة‌ در مبادله‌ بودن‌ مستقل‌ نیست. برای‌ نخستین‌ بار نظریة‌ تقاضای‌ موجودی‌ نقد مکتب‌ کمبریج‌ که‌ به‌ وسیلة‌ مارشال‌ و پیگو به‌ تکامل‌ می‌رسد، بر نقش‌ پول‌ به‌ صورت‌ وسیلة‌ ذخیرة‌ ارزش‌ تأکید می‌کند. پول‌ که‌ وسیلة‌ مبادله‌ است، جدا کردن‌ عمل‌ خرید را از فروش‌ میسر می‌سازد و می‌تواند به‌ صورت‌ وسیلة‌ ذخیرة‌ موقت‌ ارزش، در فاصلة‌ میان‌ فروش‌ یک‌ کالا و خرید کالای‌ دیگر عمل‌ کند. مکتب‌ کمبریج‌ تقاضای‌ فرد برای‌ نگهداری‌ پول‌ در این‌ فاصله‌ را تحلیل‌ و عوامل‌ مؤ‌ثر بر آن‌ را بررسی‌ می‌کند. این‌ همان‌ تقاضای‌ نگهداری‌ پول‌ به‌ انگیزة‌ معاملاتی‌ در نظریة‌ پولی‌ کینز است. از نگاه‌ مکتب‌ کمبریج‌ نیز نقش‌ ذخیرة‌ ارزش‌ بودن‌ پول، نقش‌ تبعی‌ است‌ و نقش‌ اصلی‌ پول‌ واسطه‌ در مبادله‌ بودن‌ است.

کینز همچون‌ مکتب‌ کمبریج‌ توجه‌ خود را به‌ صورت‌ ذخیرة‌ ارزش‌ معطوف‌ کرد و نظریة‌ خود را بر تقاضای‌ نگهداری‌ پول‌ با سه‌ انگیزة‌ معاملاتی، احتیاطی‌ و سفته‌ بازی‌ پایه‌ گذاشت. در تقاضای‌ پول‌ با انگیزة‌ سفته‌بازی، کینز این‌ اندیشه‌ را مطرح‌ کرد که‌ در برخی‌ حالات‌ مردم‌ ترجیح‌ می‌دهند ثروت‌ خود را به‌ شکل‌ پول‌ نگهداری‌ کنند و آن‌ وقتی‌ است‌ که‌ انتظار داشته‌ باشند قیمت‌ها و نرخ‌ بهره‌ در آینده‌ کاهش‌ یابد. در این‌ صورت، پول، کار کرد ذخیرة‌ ارزش‌ را به‌ صورتی‌ مستقل‌ از کارکرد واسطة‌ معامله‌ بودن‌ خواهد داشت‌ و پول، دارایی‌ بی‌بازده‌ شمرده‌ می‌شود.

اقتصاددانان‌ مسلمان‌ اغلب‌ با نگرش‌ کینزی‌ تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌ را مطالعه‌ کرده‌اند؛ یعنی‌ تقاضای‌ پول‌ را از جهت‌ انگیزه‌های‌ آن‌ تقسیم‌ کرده‌ و به‌ تحلیل‌ هر قسم‌ پرداخته‌اند؛ از این‌ رو، خود به‌ خود این‌ پرسش‌ مطرح‌ شده‌ که‌ آیا در اقتصاد اسلامی‌ با فرض‌ حرمت‌ بهره، تقاضای‌ پول‌ به‌ انگیزة‌ سفته‌ بازی‌ وجود دارد. به‌ عبارت‌ دیگر، آیا پول‌ می‌تواند در اقتصاد اسلامی‌ به‌ مفهومی‌ که‌ کینز می‌گوید ذخیرة‌ ارزش‌ باشد؟

پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ نه‌ فقط‌ در تحلیل‌ تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی، بلکه‌ در تحلیل‌ کل‌ اقتصاد اثر مهمی‌ دارد. پاسخ‌ مثبت‌ به‌ این‌ پرسش‌ به‌ مفهوم‌ آن‌ است‌ که‌ بخش‌ پولی‌ اقتصاد اسلامی‌ به‌ صورتی‌ مستقل‌ از بخش‌ واقعی‌ اقتصاد بر متغیرهای‌ اقتصادی‌ مؤ‌ثر است‌ و باید جداگانه‌ مطالعه‌ شود. در این‌ صورت‌ می‌توان‌ از الگوی‌IS-LM با جایگزین‌ کردن‌ متغیر دیگری‌ به‌ جای‌ نرخ‌ بهره‌ استفاده‌ کرد، اما پاسخ‌ منفی‌ به‌ مفهوم‌ آن‌ است‌ که‌ بخش‌ پولی، از بخش‌ واقعی‌ مستقل‌ نیست‌ و مطالعة‌ بخش‌ واقعی‌ ما را از مطالعة‌ بخش‌ پولی‌ بی‌نیاز می‌کند. در این‌ صورت‌ باید همچون‌ کلاسیک‌ها نظریه‌های‌ پولی‌ در قالب‌ نظریة‌ مقداری‌ پول‌ بیان‌ شود.

اقتصاددانان‌ مسلمان‌ در پاسخ‌ به‌ پرسش‌ پیشین‌ اختلاف‌ و در نتیجه، توابع‌ گوناگونی‌ را برای‌ تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌ معرفی‌ کرده‌اند. در این‌ مقاله‌ ما نیز از پاسخ‌ همین‌ پرسش‌ آغاز کرده‌ و پس‌ از نقل‌ اظهار نظرهای‌ گوناگون‌ در این‌ باره‌ اثبات‌ می‌کنیم‌ که‌ در اقتصاد اسلامی‌ نیز پول، ذخیرة‌ ارزش‌ (به‌ مفهوم‌ کنیزی‌ آن) است. پس‌ از آن، بر توابع‌ تقاضای‌ پول‌ که‌ به‌ وسیلة‌ اقتصاددانان‌ مسلمان‌ معرفی‌ شده‌ مروری‌ خواهیم‌ کرد و در پایان‌ تابع‌ مورد نظر خود را می‌ شناسانیم.

- پول‌ و کارکرد ذخیرة‌ ارزش‌

اقتصاددانان‌ مسلمان‌ در تجویز کارکرد ذخیرة‌ ارزش‌ با یک‌دیگر اختلاف‌ کرده‌اند.

محمود ابوالسعود به‌ کلی‌ چنین‌ کارکردی‌ را برای‌ پول‌ نفی، و ادلة‌ متعددی‌ را برای‌ مد‌عای‌ خود ذکر می‌کند. برخی‌ از ادلة‌ او چنین‌ است:

1. پول، کالای‌ عادی‌ نیست‌ تا به‌ سبب‌ ذاتش‌ تقاضا شود و ارزش‌ ذاتی‌ ندارد؛

2. زیر بنای‌ زندگی‌ اقتصادی‌ تولید، و این‌ تولید است‌ که‌ متضمن‌ هر ارزشی‌ است؛ اما پول‌ نمی‌تواند جایگاه‌ ارزش‌ باشد؛ زیرا ارزش‌ ذاتی‌ پول‌ در کنار وظیفة‌ آن‌ به‌ صورت‌ وسیلة‌ مبادلة‌ طیبات‌ ناچیز است.

3. وقتی‌ به‌ پول‌ ویژگی‌ بقا داده‌ شود، این‌ ویژگی، بهره‌ای‌ را که‌ در شریعت‌ حرام‌ شده‌ است‌ را تجویز می‌کند.4

همان‌ گونه‌ که‌ پیش‌تر گفتیم، اگر پول‌ نتواند ذخیرة‌ ارزش‌ کند نمی‌تواند نقش‌ واسطة‌ معامله‌ را در جامعه‌ به‌ عهده‌ گیرد؛ زیرا کسی‌ که‌ چیزی‌ را می‌فروشد، در همان‌ زمان‌ چیز دیگری‌ را نمی‌خرد و به‌ طور معمول‌ بین‌ فروش‌ یک‌ کالا و خرید کالای‌ دیگر فاصله‌ می‌افتد. اگر پول‌ نتواند در این‌ فاصله، ارزش‌ را در خود ذخیره‌ کند، هیچ‌ کس‌ حاضر نخواهد بود کالای‌ خود را بدهد و چنین‌ پولی‌ را بگیرد؛ از این‌ رو محمد منذر قحف‌ در اعتراض‌ به‌ قول‌ ابوالسعود می‌گوید:

پول‌ معامله‌ گران‌ را قادر می‌سازد تا وقت‌ مناسب‌ را برای‌ معاملة‌ خود بر گزینند؛ بنابراین‌ فردی‌ که‌ در حال‌ حاضر خرما دارد و در آینده‌ نیازمند سیب‌ است، وجود پول‌ به‌ او امکان‌ می‌دهد که‌ خرمای‌ خود را به‌ کسی‌ که‌ امروز به‌ خرمای‌ او نیاز دارد، بفروشد و پول‌ آن‌ را به‌ خانه‌ آورد و پس‌ از دو روز به‌ بازار رود و سیب‌ مورد نیاز خود را بخرد؛ از این‌ رو، پول‌ باید در طول‌ زمان‌ امتداد داشته‌ باشد و این‌ امتداد زمانی‌ پولی‌ در حقیقت‌ جزئی‌ از وظیفة‌ پول‌ در تسهیل‌ معاملات‌ است؛ بنابراین، پول، ذخیرة‌ ارزش‌ است‌ و آن‌ را از زمانی‌ به‌ زمان‌ دیگر انتقال‌ می‌دهد.5


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تقاضای‌ پول‌ در اقتصاد اسلامی‌

تحقیق در مورد اقتصاد نفت و تحلیل ساختارها 17 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد اقتصاد نفت و تحلیل ساختارها 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

اقتصاد نفت و تحلیل ساختارها

این بحث حاصل گفت و گو با یکی از کارشناسان صنعت نفت است که در دو فصل ساختار جهانی نفت و اولویتها در سرمایه گذاری نفتی ایران, از نظر می گذرد. اهمیت این گفت و گو در آن است که ایشان در شرایطی پیش بینی افزایش قیمت نفت را نمود که قیمتها سیر نزولی را طی می‌کرد و توصیه کارشناسان کمپانیها این بود که مسؤولین ایرانی, تا قیمت ارزانتر از این نشده است, باید نفت را پیش‌فروش کنند.

 

فصل اول: ساختار جهانی نفت

 

 

الف – تاثیر منحنی رکود و رشد در بازار نفت

نفت به تنهایی یک کالای اقتصادی, سیاسی یا استراتژیک نیست, بلکه این سه خصوصیت را تواما" داراست و نمی توان صرفا" به یکی از وجوه آن توجه کرد.

رسوخ نفت در تمامی زوایای زندگی بشر, آن را به صورت یک کالای حیاتی درآورده است و اساسا" در حال حاضر زندگی صنعتی بدون نفت میسر نیست.

در تاثیر منحنی رکود و رشد بازار نفت, آنچه که در گام اول باید در نظر گرفت, محدوده مصرف انرژی در دنیاست. نیاز به مصرف انرژی, نخستین عامل در شکل گیری سیکل عرضه و تقاضای نفت است. بنابراین به دنبال نیاز به مصرف انرژی, بحث قیمت گذاری مطرح می شود. قیمتها حامل یک پیام هستند. افزایش یا کاهش مصرف نفت, در زمینه های سیاسی استراتژیک نیز پیام خاص خود را دارد.

«رکود» در بازار نفت, پدیده ای دوره ای است که بعد از دوره شکوفایی به وجود می آید. رکود بطورطبیعی مصرف کمتر را به دنبال خواهد داشت.

پیش از آغاز رکود اخیر در بازار نفت, دنیا در اوج شکوفایی اقتصادی بود و خود را برای مصرف هرچه بیشتر آماده می‌کرد, به همین دلیل سرمایه گذاریهای زیادی برای بالابردن تولید انجام شده بود. در سه سال آخر رشد اقتصادی دنیا, در یک سال روزانه ششصدهزاربشکه نفت, در سال بعد یک میلیون و یکصدهزار بشکه در روز و در سال سوم یک میلیون و سیصدوهفتاد هزار بشکه در روز تولید اضافی صورت گرفت. این تولید, مازاد بر ذخیره‌سازی پنج میلیاردبشکه ای کشورهای مصرف کننده بود. بر این اساس مقادیر زیادی نفت انباشته شد. ذخیره سازی نفت به معنی انباشت سرمایه و راکدماندن آن بود. به همین جهت, این سرمایه راکدشده توسط ذخیره کنندگان نفت وارد بازار شد. از طرف دیگر کشورهای تولید کننده نفت درصدد برآمدند تا با افزایش تولید, پاسخگوی بازار پر اشتهای نفت بخصوص در آمریکا شوند که در این میان ونزوئلا و مکزیک اشتهای بیشتری را نشان دادند. افزایش ظرفیت, نیاز به سرمایه گذاری داشت و بدین جهت ونزوئلا و مکزیک بدهیهای سنگینی به بار آوردند. لذا مجبور بودند تولید نفت خود را بیشتر کنند.

ب – دلایل تمایل امریکا به خرید نفت مکزیک و ونزوئلا

علاقه کشورهای مصرف کننده نفت به وجود تنوع منابع در بازار امری منطقی به نظر می رسید. زیرا وجود تنوع در بازار, باعث امنیت عرضه نفت می شد. امریکا نیز به دنبال این امنیت بود و قصد داشت از اتکای خود به نفت خلیج فارس بکاهد. بر این اساس ترجیحا" کشورهای مجاور خود مانند ونزوئلا و مکزیک را تشویق به افزایش تولید می کرد. بر این مبنا ونزوئلا بخش بزرگی از بازار عربستان را تصرف کرد.

ج – خط مشی عربستان در مقابله با رقبای نفتی

عربستان می دانست که ونزوئلا و مکزیک برای جبران بدهیهای خود بشدت نیازمند به درآمد نفت هستند. افزایش تولید این دو کشور, بشدت قیمت نفت را کاهش داد و حوادث بعدی نشان داد که در این جنگ قیمت, ونزوئلا و مکزیک بازنده هستند. بدهیهای عظیم این دو کشور, آنها را وادار به نرمش در مقابل عربستان نمود. اجلاس سه جانبه عربستان, ونزوئلا و مکزیک در سال 1998 محصول چنین روندی بود. این هسته سه جانبه, سایر کشورهای تولید نفت را نیز متاثر نمود. به مانند سالهای آغازین تشکیل سازمان اوپک در دهه 60 , هدف تثبیت قیمتها بود، به گونه ای که بهای هر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اقتصاد نفت و تحلیل ساختارها 17 ص

دانلود علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی‌

چکیده‌

اقتصاد اسلامی‌ مقوله‌ای‌ است‌ که‌ از دیرباز مورد بحث‌ و بررسی‌ علماء اسلامی‌ قرار گرفته‌ است‌. دانشمندان‌ اسلامی‌ درباره‌ ماهیت‌ اقتصاد اسلامی‌ بحثهای‌ زیادی‌ داشته‌اند و کتب‌ و مقالات‌ زیادی‌ دراین‌ زمینه‌ به‌ رشته‌ تحریر درآمده است. به‌ رغم‌ مباحث‌ زیاد هنوز بحثهایی حل نشده‌ در این‌ خصوص‌ وجود دارد. بعضی اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را علم اقتصاد از نوع« اقتصاد اثباتی» می دانند، در حالی که عده ای آ ن را مکتب اقتصادی « اقتصاد هنجاری » می پندارند و گروهی نیز براین عقیده اند که تفکیک علم اقتصادو مکتب اقتصادی از یکدیگر امری بی حاصل است.

در این‌ مقاله‌ ابتدا تعاریفی‌ از «علم‌»، «مکتب‌» و «سیستم‌ اقتصادی‌» ارائه‌ شده‌ است‌. سپس‌ بحثهای‌ موجود به‌ تناسب‌ در هر یک‌ از این‌ مقولات‌ انجام ‌شده ‌ است‌. و در نهایت‌ با توجه‌ به‌ جامعیت‌ دین‌ اسلام‌ دیدگاهی‌ که‌ به‌ نظر می‌رسد با مجموعه‌ اهداف‌ وآرمانهای‌ اسلامی‌ نزدیکتر باشد تحت‌ عنوان‌ سیستم‌ اقتصادی‌ اسلام‌ معرفی‌ شده‌ است‌. ویژگیهای ‌نگرش‌ سیستمی‌ به‌ اقتصاد اسلامی‌ و نتایج‌ مترتب‌ بر آن‌ بحثهای‌ دیگری‌ است‌ که‌ در این‌ مقاله‌ به آنها پرداخته‌ شده‌ است‌.

واژه‌های کلیدی: اقتصاد، علم، مکتب، اسلام، سیستم اقتصاد.

Economics, Economic School, and

Islamic Economic System

M. Lotfalipour, Ph.D.

Abstract

The subject of Islamic economy has been discussed by Islamic scientists for a long time. Islamic authorities have made various arguments on the nature of the Islamic economy and have written a lot of books and articles. In spite of numerous arguments in the past, still remain unresolved questions in this area. Some scientists think of Islamic economic system as positive economics, while others think of it as normative economics. Still another group believe that division


دانلود با لینک مستقیم


دانلود علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی

دانلود دیو دل آزار بر سر راه اقتصاد

اختصاصی از فایل هلپ دانلود دیو دل آزار بر سر راه اقتصاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

دیو دل آزار «دولت» بر سر راه اقتصاد

Feb 16th, 2008 by

جهان جدید، مولود تازه اى آفرید که روز به روز فربه تر و بالغ تر شد. این مولود تازه، سرمایه دارى و منطق پول و کالا بود. برخى عقیده دارند که سرمایه دارى، محصول جهان جدید نیست بلکه جهان جدید، خود بر آمده از تکوین سرمایه دارى نو است. به هر روى منطق سرمایه دارى به گواهى آمار و ارقام، از یکسو به بسط رفاه و از سوى دیگر به افزایش فقر و نابرابرى انجامیده است. براى ایران که در نقطه کانونى چرخش از جهان کهن به جهان جدید است، باز خوانى تجربه سرمایه دارى در سایه منطق جهانى شدن ضرورى است.

موسى غنى نژاد، استاد دانشگاه و صاحبنظر در عرصه مباحث کلان اقتصادى، در این گفت وگو به پرسش هایى در خصوص جهانى شدن، لزوم توجه به اقتصاد آزاد و بازنگرى در تئورى استقلال و وابستگى پاسخ گفته است.

گروه اندیشه

* صحبت از فرآیند جهانى شدن خود بخود و بلافاصله مفهومى اقتصادى را به ذهن متبادر مى سازد. آیا در عرصه هاى دیگرى جز اقتصاد نیز ما مى توانیم از درهم تنیده شدن مناسبات میان ملتهاى جهان سخن بگوییم ؟

- جهانى شدن امرى صرفاً اقتصادى نیست اگر چه جنبه اقتصادى آن بیشتر در معرض مشاهده و داورى است. البته همچنانکه اقتصاد در دنیاى مدرن جایگاه ممتاز و ویژه اى دارد در روند جهانى شدن نیز که از تبعات توسعه دنیاى مدرن است، نقش و اهمیت خاصى دارد. علاوه بر اقتصاد، جهانى شدن در این دوره اخیر بیشتر از جهت گسترش ارتباطات و نزدیک شدن اطلاعاتى انسانها و جوامع، رشد یافته است. این پدیده را برخى اندیشمندان به عنوان شکل گرفتن دهکده جهانى توصیف کرده اند.

جهانى شدن به طور کلى به معنى کم رنگ و نهایتاً محو شدن مرزهایى است که جوامع انسانى را از هم جدا کرده اند. این حرکت به سوى پیوستگى تقریباً همه جنبه هاى زندگى اجتماعى انسانها را اعم از اقتصادى، سیاسى و فرهنگى در برمى گیرد. نکته مهمى که اینجا باید برآن تأکید کرد این است که روند جهانى شدن از دو جهت به هم پیوسته پیش مى رود یکى از جهت روشها و دیگرى از جهت ارزشها. آنچه اغلب مورد توجه قرار مى گیرد جهانى شدن روشهاست و اغلب از جهانى شدن ارزشها غفلت مى شود. حال آنکه در واقعیت، روشها ریشه در ارزشها دارند و جدا از آنها نمى توانند منشأ آثار مهمى باشند. به عنوان مثال، در عرصه اقتصادى، روش تخصیص منابع از طریق مکانیسم قیمتها یا بازار رقابتى زمانى مى تواند مؤثر و کارآمد واقع شود که در جامعه اعتقاد به ارزشهایى مانند مالکیت فردى، آزادى انتخاب و غیره ریشه دوانده باشد. در عرصه سیاسى، روشهاى دموکراتیک اداره امور جامعه،زمانى مى تواند تحقق یابد که افراد آن جامعه معتقد و ملتزم به ارزشهاى دموکراتیک باشند مانند احترام به دیگران، پایبندى به حل و فصل صلح آمیز اختلافات از طریق تمکین به رأى اکثریت و غیره.

البته باید توجه داشت که میان ارزشها و روشها رابطه خطى ساده و یک سویه وجود ندارد یعنى اگرچه در نهایت ارزشها تعیین کننده هستند اما در مواردى عملاً به کارگرفتن برخى روشها، زمینه را براى ریشه گرفتن ارزشهاى متناسب با خود فراهم مى آورد. گسترش تجارت آزاد و شیوه هاى عملى آن مى تواند گرایش به ارزشهاى فردگرایانه را در مردم تقویت کند. همچنانکه استفاده از کامپیوتر به هر حال کاربران را با ارزش زمان و اهمیت صرفه جویى در آن آشنا مى سازد.

*روند جهانى شدن با مقاومت هاى عدیده اى روبروست. ارزیابى شما از دسته بندى این مقاومت ها و مشروعیت سخن شان چیست؟

- همانگونه که شما اشاره فرمودید مخالفان جهانى شدن طیف گسترده اى را از مارکسیستها گرفته تا ملى گرایان و طرفداران محیط زیست تشکیل مى دهند. اما اگر دقت کنیم این جبهه وسیع علیه جهانى شدن علیرغم اینکه از مکتب ها و نیروهاى سیاسى و اجتماعى نامتجانسى تشکیل شده اند داراى یک وجه مشترک هستند که مى تواند آنها را در یک جبهه گرد هم آورد. این وجه مشترک عبارت است از اعتقاد به نوعى معرفت شناسى هولیستى که مبتنى برارزشهاى جمع گرایانه است و نفى ارزشهاى جهان شمول فردگرایانه و معرفت شناسى فرضیه اى ( مدرن ) ناشى از آن. مارکسیست ها دنیا را از زاویه پرولتاریا مى نگرند، ملى گرایان در بند ملت اند، نیروهاى مذهبى خود را مقید به امّت دینى مى دانند، طرفداران صلح و محیط زیست دغدغه بشریت و آیندگان را دارند و. . . اما هیچکدام از اینها از حقوق و ارزشهاى فردى انسانها (انسانهایى مشخص مثل شما و بنده) سخن نمى گویند. این نیروهاى جمع گرا نگران موجودات موهومى هستند که بدون حیات فردى انسانها حتى در تصور هم نمى گنجند.

براى داورى در باره عادلانه بودن یا مشروعیت داشتن فرایند جهانى بهتر است به نتایج آن براى میلیونها انسان زنده و موجود بنگریم. طى دو دهه پایانى قرن بیستم که روند جهانى شدن شتاب زیادى گرفت وضعیت رفاهى و سطح زندگى میلیونها انسان در اقصى نقاط دنیا به ویژه در آسیا به نحو چشم گیرى بهبود یافت. چینى ها در این مدت با نرخ رشد اقتصادى بسیار بالاى (حدود سالیانه ۷ تا ۱۰ درصد) مدام جهانیان را شگفت زده کردند. سطح زندگى متوسط آنها در این زمان نسبتاً کوتاه بیش از سه برابر بهبود یافته است. کشور بزرگ هند نیز همانند چین با یک تأخیر، مسیر کم و بیش مشابهى را طى مى کند. وضعیت کشورهاى خاور دور مانند کره جنوبى، تایوان، سنگاپور، اندونزى و غیره نیازى به توضیح زیاد ندارد. به عنوان مثال درآمد سرانه کره جنوبى امروزه حدود ده برابر درآمد سرانه کشور ما است درحالى که سى سال قبل این کشور به مراتب از ایران فقیرتر بود. این پیشرفت ها و دستاوردها عمدتاً در سایه جهانى شدن و ادغام اقتصاد این جوامع در اقتصاد جهانى امکان پذیر شده است. جوامعى که در حاشیه مانده اند مانند برخى کشورهاى آفریقایى که به علت جنگهاى داخلى و یا علل دیگر در روابط اقتصادى بین المللى نتوانسته اند به خوبى مشارکت نمایند پیشرفتى نیز نداشته اند و حتى در مواردى فقیرتر هم شده اند.

اگر جهانى شدن، همچنانکه مشاهده مى کنیم، موجب کاهش فقر و آلام ناشى از آن مى شود، سطح رفاه و آسایش مردمان را بالا مى برد، چگونه مى توان آن را به غیرعادلانه بودن و عدم مشروعیت متهم کرد ؟ اگر سرمایه دارى جهانى به جاى استثمار ساکنان دنیاى سوم، در عمل آنها را ثروتمندتر مى سازد، چرا باید با گسترش آن در سطح جهانى مخالفت ورزید ؟ این واقعیت تجربى و تاریخى را شاید بهتر از همه، کمونیست هاى چینى در این دو دهه اخیر فهمیده اند. چگونه است که واقعیتى را که کمونیستهاى جزم اندیش مى پذیرند و خود را با آن تطبیق مى دهند، روشنفکران اروپایى و غربى با عناد و تعصّب به نفى آن مى پردازند؟ این خود پارادوکس شگفت انگیز دنیاى معاصر ما است که جاى بحث جداگانه اى دارد.

* راه برون رفت از مشکلات اجتماعى و اقتصادى ایران، آیا تن دادن به روند جهانى شدن است یا به راهکارهاى دیگرى معتقدید؟

- ریشه اصلى مشکلات اقتصادى و اجتماعى عمدتاً در ساختار دولتى نظام اقتصادى ایران قرار دارد. گرچه هنوز اختلاف نظر بر سر چگونگى حل مشکلات اقتصادى وجود دارد اما میزان آن نسبت به قبل بسیار کمتر شده است. امروزه در جامعه ما کمتر کسى پیدا مى شود که به صراحت از اقتصاد دولتى حمایت کند، حتى نیروهاى چپ نیز تمایلى ندارند خود را طرفدار اقتصاد دولتى معرفى کنند. همه مسؤولان رده بالاى اقتصادى خود را طرفدار اقتصاد غیر دولتى و مردمى مى دانند. اما با اینحال ساختار اقتصاد ایران همچنان دولتى باقى مانده و حتى دولتى تر نیز مى شود. واقعیت این است که همه رهنمودهاى مربوط به غیردولتى کردن اقتصاد یا به اصطلاح خصوصى سازى که در برنامه هاى پنجساله اول تا سوم توسعه برآنها تأکید شده است در عمل با بن بست مواجه شده اند. به نظر من آزاد سازى اقتصادى در ایران، همانند بسیارى کشورهاى دیگر با دو مانع اصلى روبرو است : گره هاى کور ایدئولوژیکى و منافع متشکل افراد یا گروه هاى ذى نفوذ اقتصادى. بسیارى از کسانى که با حرارت زیاد از آزادسازى اقتصادى دفاع مى کنند اغلب این دفاع پرشور را در نهایت با قید و بندهایى مشروط مى سازند که عملى ساختن آنها در واقع به معناى نفى سیاستهاى آزاد سازى است. مثلا خصوصى سازى یک بنگاه بزرگ دولتى مشروط مى شود به حفظ سطح معینى از اشتغال یا رعایت سطح مشخصى از قیمت ها. این گونه سیاستهاى آکنده از تناقض از یک طرف ناشى از عدم درک منطق اقتصادى و چگونگى عملکرد یک نظام آزاد اقتصادى است و از سوى دیگر ریشه در برخى ارزشهاى سنّتى - قبیله اى دارد که اهداف فردى و جمعى را همیشه در تضاد با هم مى انگارد.

مانع مهم دوم منافع افراد و گروههایى است که سرنوشت آنها در پیوند با نظام اقتصاد دولتى است. غیردولتى کردن این نظام و آزاد سازى اقتصادى، سرچشمه منافع اغلب ناموجه اما سرشار آنها را مى خشکاند. آزادى اقتصادى و رقابت، کابوس وحشتناک بسیارى از مدیران انتصابى بنگاههاى بزرگ و نیز دیوانسالارانى است که در سایه اقتصاد دولتى به قدرتهاى بى مانندى رسیده اند و با چرخش یک قلم منابع عظیم اقتصادى را جا به جا مى نمایند. واضح است که در چنین شرایطى پیشرفتى حاصل نخواهد آمد.

براى خروج از بن بست باید دومانع فوق را از پیش پا برداشت. برچیدن مانع اول مستلزم فعالیت هاى فکرى است و مسؤولیت آن متوجه اهل نظر و روشنفکران است. از میان برداشتن مانع دوم نیازمند اراده سیاسى قدرتمندى است که بتواند سدّ منافع را درهم بشکند. سیاست خصوصى سازى باید طورى طراحى شود که افراد ذى نفع در اقتصاد دولتى نتوانند در اجراى آن دخالت کنند. براى اجراى سیاستهاى آزاد سازى یعنى حذف مقررات و کنترلهاى دست و پا گیر دیوانسالارى دولتى نیز باید از چنین روشى پیروى نمود. در کل باید این اصل را بپذیریم که هیچ کس به میل خود منافع خود را قربانى تأمین اهداف دیگران نمى کند. از اینرو بهتر است به سیستمى روى آورد که در آن منافع فردى و جمعى در تضاد با هم نباشند. بزرگترین برترى نظام اقتصادى آزاد و رقابتى در همین است.

*آیا تحول در ساختار سیاسى را مقدمه تحولات اقتصادى مى دانید؟

- من فکر نمى کنم که تحول در ساختار سیاسى پیش شرط تحولات اقتصادى است. در اندیشه مدرن اقتصاد و سیاست دو روى یک سکه اند. مضمون آزادیهاى فردى و اجتماعى همان قدر سیاسى است، که اقتصادى. گزینش دموکراسى به عنوان شیوه اداره کشور در صورتى امکان پذیر است که مردم از آزادیهاى اقتصادى برخوردار باشند یعنى معیشت آنها در گروى اراده حاکمان (اقتصاد دولتى) نباشد. بنابراین طرح پرسش هایى از این قبیل که اصلاحات سیاسى اولویت دارد یا اصلاحات اقتصادى، راه به جایى نمى برد. اصلاح طلبانى که در دوم خرداد سال ۱۳۷۶ در ایران به قدرت رسیدند با اولویت قائل شدن به اصلاحات سیاسى، فرصتهاى بسیارى را براى انجام اصلاحات اقتصادى از دست دادند. استفاده از این فرصت ها و دستاوردهاى آنها مى توانست پشتیبان محکمى براى پیش بردن اصلاحات در سایر زمینه ها باشد و مردم را به آینده تحولات خوشبین سازد، که متأسفانه چنین نشد.

* اما واقعیت هاى تاریخ ثابت مى کند که در نظام هاى اقتصادى آزاد، بى عدالتى و فساد ظاهر مى شود.

- آزادى و دموکراسى با اقتصاد دولتى غیرقابل جمع است. بعلاوه اقتصاد دولتى راه حل مناسبى براى حمایت از اقشار پائین و کم درآمد جامعه نیست. اینجا وارد جزئیات مباحث نظرى نمى توان شد اما بطور کلى اشاره مى کنم که در یک اقتصاد دولتى رابطه خادم و مخدوم عوض مى شود یعنى به جاى آنکه دولت مستخدم و گوش به فرمان مردم باشد رابطه برعکس مى شود و مردم مطیع دستورات دولت مى گردند. وابستگى اقتصادى مردم به دولت در عمل، آزادى آنها را سلب مى کند و دولت را در منزلت ولى نعمت قرار مى دهد. دموکراسى وقتى معنا دارد که مردم آزادانه در زندگى سیاسى و اجتماعى مشارکت نمایند. اما زمانى که همه آحاد مردم به مستخدمان دولتى تبدیل مى شوند چگونه مى شود از آزادى و مشارکت سخن گفت؟

ناکارآمدى ذاتى اقتصاد دولتى، که دلائل تئوریک آن را باید در جاى دیگر به بحث گذاشت، همیشه به زیان اقشار پایین جامعه و به نفع معدود دیوانسالاران عالى مرتبه و مدیران دولتى مى انجامد. تجربه تاریخ بشرى هیچ نمونه اى از اقتصاد دولتى کارآمد را ثبت نکرده است. اما در مقابل مى توان ملاحظه نمود که در هرجامعه اى که مردم از رفاه و ثروت پایدارى برخوردار شده اند همیشه در سایه تجارت آزاد و اقتصاد رقابتى بوده است. درست است که در مواردى و در مقاطع زمانى معینى، اقتصاد آزاد با حکومتهاى اقتدارگرا توأم بوده است مانند کره جنوبى یا شیلى، اما این وضعیت مدت زیادى دوام نیاورده است و دموکراسى و آزادى سیاسى در پى تحکیم و تثبیت آزادیهاى اقتصادى ظهور کرده است. واقعیت این است که همه تجربه هاى اقتصاد دولتى حتى آنها که ۷۰ سال دوام آوردند ناکام و شکست خورده اند، در حالى که تجربه شکست خورده سیاستهاى « تعدیل » منحصر به کشورهایى است که اصلاحات اقتصادى را در جهت برقرارى یک نظام آزاد و رقابتى به صورت نیم بند و ناقص به اجرا گذاشته اند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود دیو دل آزار بر سر راه اقتصاد