فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره در باب محیط و مکان 10 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره در باب محیط و مکان 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

چکیده

شهرها روز به روز گسترده تر می شوند و به تبع آن روز به روز مرز میان عناصر طبیعی و مصنوعی در حال از بین رفتن و محو شدن است. در این میان ما برای آگاهی از وجود خود به طور کلی ، نیاز زیادی به احساس کردن مکان داریم. مکان ها ساختارهایی ذهنی هستند که با تعامل پویای صحنه ها ، تجربیات و وضعیت حسی و روانی بیننده ، در ذهن او شکل می گیرند. احساس مکان، بخشی از احساس اجتماع است ، که در آن رابطه دو جانبه ای میان مکان و گروهی از افراد برقرار است .

این مقاله فرصتی است برای بررسی این موضوع که آیا می توان عواملی را در طراحی محیط وارد نمود تا برای افزایش کیفیت تجربی بشر به فرآیند مکان سازی در محیط کمک کند. از اینرو ابتدا به بررسی مختصر فضا و مکان می پردازیم ، سپس به عناصر اصلی شکل دهنده فضاهای باز پرداخته و در انتها برخی عوامل موثر بر ایجاد حس مکان را در فضاهای باز مورد توجه قرار خواهیم داد.

پیشگفتار

معماری ، فرآیند آگاهانه سازماندهی ، برنامه ریزی و ایجاد تغییرات در محیط و همین طور فرآیند خلاق پاسخگویی به وضعیت در عین تمرکز بر معانی است. این فرآیند ، شامل سازماندهی محیط ، منظر ، فضاها و طراحی مکان هاست. محیط و منظر ها بیان لحظه ای هزاران عامل بوم شناختی ، فن شناختی ، فرهنگی و حسی هستند که با گذشت زمان ، در پاسخگویی به طیف وسیعی از عوامل گوناگون تکامل پیدا می کند.

انسان با شروع حرکت در کالبد معماری، به کالبدِ خنثی و عملکردِ از پیش تعیین شده از سوی طراح، تجاوز می کند و گاها کاربر به دلایلی همچون عدم پاسخگویی عملکردی و یا عدم برقراری ارتباط حسی با فضا ، عملکرد فضا یا کالبد آن را مطابق نیاز خود تغییر می دهد. این مسئله، واقعیتی است که نمی تواند پنهان شود. بخصوص با قدم گذاردن به قرن بیست و یکم و آغاز قرنی بحرانی، به سبب بروز اتفاقات بسیار زیاد و متنوع، این مسئله نمودی بیش از پیش خواهد داشت ، لذا این وظیفه ماست که با ایجاد فضاهای متناسب با نیاز کاربر و بالا بردن کیفیت مکانی فضاها ، این مسئله را بهبود بخشیم.

فضا ، حرکت ، حادثه

برنارد چومی عقیده دارد سه آیتمِ اساسیِ "فضا"، "حرکت" و "حادثه" شکل دهنده تمامی سازماندهی های معماری و در مقیاسی فراتر، شهرسازی هستند و "تدابیر" معمارانه می توانند با تغییر دادن هر یک از این سه آیتم، موقعیت های معمارانه منحصر به فردی بیافرینند. به سبب وجود همین سه آیتم، کالبدهای یکسان در قالب های زمانی و مکانیِ گوناگون، دارای کارکرد های مختلفی می گردند.

"حرکت" و "حادثه" دو آیتمِ کاملا وابسته و غیر مستقل هستند. این بدان معنی است که وجود این دو به حضور انسان ها در کالبد معماری وابسته است. در واقع چگونگی عکس العمل انسان در یک مکان، شکل های گوناگونی از حرکت، حادثه و فضا را به وجود می آورد.

در این جا مقصود از "حرکت"، حضور و فعالیت انسان در فضاهای معماری است. همچنین منظور از "حادثه" آن دسته از اتفاقاتی است که بر اثر "حرکت" و فعالیت های انسانی بروز می کنند. این حوادث ریشه در آداب و رسوم، فرهنگ ها، زبان ها، گرایشات سیاسی، اعتقادات مذهبی و بسیاری متغییرهای دیگر دارد. حوادث نیز در نحوه شکل گیریِ فضاها نقش عمده ای را بازی می کنند و عاملی اصلی در فرم بخشی به کیفیات فضایی هستند.

با پذیرش این حقیقت که معماری همواره با این سه آیتم شکل می گیرد، می توان گفت که "فضا"های ایجاد شده توسط "حرکات" و "حوادثِ انسانی" به طور کلی در سه قالب اصلی جای می گیرند که عبارتند از:

فضای بی تفاوتی : حالتی است که حرکت انسان و بروز حادثه نمی تواند فضایی تاثیر گذار بر ذهن انسان بر جای گذارد. انسان و کالبد معماری به دلیل ایجاد فضایی بی تفاوت، تاثیری بر یکدیگر نمی گذارند. معمولا این کالبدها فاقد خاطرات انسانی هستند همانند انبار ها و ...

فضای تنش : بدترین حالتِ رابطه بین انسان و کالبد معماری است. در این حالت تضادی شدید بین کارکردهای انسانی و کالبد معماری به وجود می آید. این حالت مشابه حالتی است که مقداری آب 100 درجه در ظرفی یخ زده ریخته شود! مثل سلول انفرادی یا زندان.

فضای تعامل : رابطه ایجاد شده در این کیفیت فضایی، همانند معامله ای پا یا پای می باشد. در این حالت، حرکت و حادثه به نحوی شکل دهنده کالبد معماری هستند که تاثیراتی بر ذهن انسان گذارده شود. در واقع فضاهای مورد نظر ما در همین دسته سوم جای می گیرند که بالقوه ، مکان های دارای روح بسیار قوی هستند. از این دست فضاها می توان به پارک ها اشاره کرد.

فضا به هر فردی پیامهای جداگانه ای را منتقل می کند ؛ چراکه هریک از ما دنیا را به طریق خاصی می بیند و هر یک از ما مفهومی نسبتا متفاوت را به یک مکان خاص نسبت می دهیم ، اگرچه معمولا این مفاهیم بی ارتباط با یکدیگر نیستند.

مکان ، روح مکان ، حس مکان

"مکان به مفهوم واقعی کلمه ... فضایی است که ویژگی های مشخصی دارد"

یک مکان دارای ویژگی هایی است که موجب می شوند اثری خاص بر ذهن بگذارد ، تصویری که بعد از آنکه چشم به سوی وضعیت دیگری چرخید ، هنوز در ذهن باقی مانده باشد و بی مکانی وقتی بوجود می آید که موقعیتی نتواند تاثیر با دوامی در ذهن ایجاد کند. مکان ترکیبی از جایگاه ، زمینه ، تجارب پیشین و حالت ذهنی و احساسی است. هر محلی ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد و نقش معمار خلاق و مسؤل شناسایی و استفاده از این عناصر در پروسه طراحی است. نوربرگ شولتز عقیده دارد که معماری یعنی تجسم بخشیدن به روح مکان و معمار وظیفه دارد فضاهایی خلق کند که دارای معنی باشند ... جایی که انسان بتواند در آن موقعیت و جهت خود را مشخص کرده ، با محیط اطرافش ارتباط برقرار کند. مکان با تجربیات گذشته ما بستگی پیدا کرده ، یا به آنها اشاره می کند و یا تلویحا آن را بیان می کند و در واقع ادراک ما از مکان ، واکنش ذهنی نسبت به الگوهایی است که با قرار گرفتن در آن مکان در ذهن ما بیدار می شود.

عواملی که روح مکان را بوجود می آورند عبارتند از ظواهر محیط طبیعی موجود ( فرم زمین و توپوگرافی ، پوشش گیاهی ، اقلیم ، آب ، خاک و ... ) ظواهر تاریخی و واکنش های انسان در برابر محیط ( پل ها ، قلعه ها و بناهایی که بر فراز کوه ها یا در دل جنگل ها بنا شده اند و ...) ، عوامل فرهنگی ، فعالیت های انسانی و همین طور عوامل روانشناختی و زیبایی شناخنی. کریستوفر الکساندر در کتاب معماری و راز جاودانگی این روح مکان را در یک رابطه متقابل بین شکل طبیعی ، شکل ساخته دست انسان و الگوهای حیات ساکنین مکان جستجو می کند و آن را حاصل تأثیر این عوامل بر هم می داند.

حس مکان تا حد زیادی بستگی به میزان پیوستگی سیستم های زیربنایی با سیستم های طبیعی و انسانی دارد. اگر عناصر واقع در یک فضا پیوستگی لازم را به یکدیگر نداشته باشند ، فضا ناهنجار به نظر می رسد ، از نظر بصری فاقد انسجام و آشفته جلوه می کند ، ایجاد احساس سر در گمی می کند و فاقد حس مکان خواهد بود. حس مکان هم وابسته به فضا است و هم تابع زمان ، یعنی با حرکت در طول زمان و تغییر در صحنه ، در حالات احساسی فرد هم تغییر بوجود می آید. مثل تغییر حالات بوجود آمده حین عبور از یک خیابان پرازدحام ، رسیدن به حیاط سرسبز خانه ، سپس عبور از یک راهرو طولانی و در نهایت رسیدن به یک نشیمن دلباز رو به دریا.

علاوه بر پیوستگی و انسجام، حس یک مکان باید با کاربری مورد نظر نیز مطابقت داشته باشد و یک فضا را می توان به صورت زمینه ای تعریف کرد که با هدف ترغیب یا حمایت از رفتارهای انسانی خاصی ترتیب داده شده است ، مانند فضاهای مذهبی و آئینی ، فضاهای اداری ، فضاهای تجاری و ... ؛ پس اگر این زمینه رفتاری در جهت کاربری مورد نظر قرار داشته باشد ، فضا مناسب و موفق است و اگر با زمینه فیزیکی و فرهنگی خود ارتباط ضعیفی داشته باشد به نظر نا مناسب ، اتفاقی و ناپایدار خواهد آمد.

عناصر اصلی تشکیل منظر

به طور اجمالی به مطالعه مفاهیم فضا و مکان و خصوصیات هریک پرداخته شد ، حال عوامل موثر بر ایجاد حس مکان در یک فضای باز بررسی می گردد. بنابراین لازم است ابتدا به عناصر اصلی تشکیل دهنده منظر پرداخته و سپس برخی متغییرهای مؤثر در شکل گیری یک مکان معرفی شود .گاهی الگوهای موجود در خود سایت می توانند قوی ترین


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره در باب محیط و مکان 10 ص

تحقیق درباره در باب حقوق شهروندی 27ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره در باب حقوق شهروندی 27ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

در باب حقوق شهروندی

سم الله الرحمن الرحیم

وبه نستعین علیه نتوکل و عنده مفاتیح القلوب و صلی الله علی خیر خلقه محمد و آله و صحبه اجمعین

امر قدسی و مبانی نظری حقوق شهروندی از دیدگاه سنت

مهدی ساکت نالکیاشری

چکیده:

در تمدنهای سنتی امر قدسی در همه ی شئون حیات بشری متجلی است ولی امروزه متأسفانه همه ی امور را از دیدگاه ناقص علوم ناسوتی بشری می نگرندو جایگاه امر قدسی را در شئون حیات بشری لحاظ نمی کنند .ما در اینجا قصد کرده ایم تا دیدگاه سنتی را در ارتباط با بحث حقوق شهروندی احیا کنیم .از دید ما حقوق شهروندی ناظر به حقوق فطری انسان است و سلب ناپذیر، غیر قابل تخلف و ازلی و ابدی است.

انسان موضوع حقوق شهروندی همان انسان متعارف از دید بنتم است. بین تعالیم اسلام و مفهوم حقوق شهروندی و نیز بین هر سنت الهی دیگر با حقوق شهروندی رابطه ی گسست ناپذیر برقرار است . تعارضاتی که گاه در سنتها با موارد حقوق شهروندی دیده می شود از تعارضات آشتی پذیر و قابل حل است. حقوق شهروندی جدا از حقوق فطری طبیعی و منفک از آن نیست، بلکه روح حاکم بر سراسر سنت الهی است که در عرف تجلی پیدا کرده است . حوزه ی شمول حقوق شهروندی فرد یا جامعه یا ناحیه ی خاصی نیست و در سراسر گیتی گسترش دارد.نظارت بر حقوق شهروندی از موارد حسبه است و هر دستگاه قضایی باید برای این نظارت در مرحله اول از خود آغاز کند.

1-مقدمه

حقوق شهروندی از اهم مباحث حقوق بین الملل و حقوق ملل است و توجه به این مقوله هم از جهت استمساک ابزاری هم از نظر ارزش ذاتی آن ، حائز اهمیت خاص است و آن را در شمار مباحث محوری حقوق معاصر قرار داده است . حقوق بشر ناظر به حقوق فطری انسان آزاد است و سلب ناپذیر، غیر قابل تخلف و ازلی و ابدی دانسته شده است . تضمین این موهبت سرمدی در جهت تأمین حقوق و آزادیهای اساسی انسان دارای اهمیتی فوق العاده است و خداوند سبحان آن را در محور تشریع خود قرار داده است و آنچه به عنوان حق الناس در حقوق اسلام مطرح است ناظر به همین امر است. ما در این مقاله نگاهی گذرا به برخی مبانی نظری حقوق شهروندی می افکنیم و آن را هم از دید حقوق بین الملل]1[ هم از دید حقوق ملل]2[ و نیز از دیدگاه سیستم های مهم حقوقی به ویژه اسلام و کامن لا برمی رسیم . بررسی علمی نظارت بر حفظ حقوق شهروندی از حیث تفکیک ولایت از نیابت و حسبه از احسان در این مقاله نمی گنجد ]3 [و ]4 [ . از اصطلاح «حقوق شهروندی» ، در نوشته های مختلف ، مفاهیم« حقوق تابعیت » ، « حقوق قومی » ، و « حقوق بشر » قصد شده است . ما در این بحث مفهوم سوم را مد نظر داریم .

2- تعاریف و اصطلاحات

متعاقب انقلاب آمریکا و جمهوری فرانسه ، اعلامیه ی استقلال آمریکا و اعلامیه ی حقوق بشر و شهروندان فرانسه ، بحث حقوق شهروندی و حقوق بشر به طور منسجم مطرح شد ،در پی جنگ جهانی دوم اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نیز اضافه گردید و بررسی این حقوق لاینفک بشری اصطلاحاتی را نیز همراه آورد . برخی از اهم و اعم این اصطلاحات بدین قرار است:

آزادی : حق انتخاب نظری و عملی انسان است در همه ی شئون مادامی که عمل وی به سلب حقوق دیگران و اخلال در نظم عمومی و خلاف از اخلاق عمومی منجر نشود.

عقیده : مجموعه ی نظریات، نظرگاهها ، آراء و باورداشتها و برداشتهای فرد انسان از هستی، جامعه ، انسان و سایر شئون است.

مذهب : مجموعه ای از دیدگاههای نظری و عقاید انسان و جهان و مجموعه ای از منشها ی اخلاقی و احکام عملی است که توسط پیامبر در اختیار انسان قرار گرفته تا به سعادت ابدی نایل آید.

آزادی عقیده : آزادی عقیده و آزادی اندیشه محرز است ، چرا که شارع بر عرصه های ناظر بر بیان و عمل ، جرم تعریف می کند و در عرصه های اندیشه و عقاید ، درست و نادرست مطرح است نه جرم .

آزادی بیان : آزادی عقیده محرز است ، اما بیان نوعی از فعل و عمل محسوب است و برای بیان، جرم قابل تعریف است و آزادی بیان با قانون و تشریع محدود می شود و موارد جرم نیز طبعاَ باید به طور شفاف در قانون منعکس شده باشد و در استناد بدان شبهه ای باقی نمانده باشد. بحث آزادی بیان غالباَ به مواردی ناظر است که مورد پسند ارباب حکومت ها واقع نمی شود، از جمله ی دیگر موارد آن نیز می توان عفت عمومی یا اضرار به غیر را به حساب آورد. پس محدوده ی آن را قانون تعیین می کند، خواه این قانون موضوعه باشد، خواه کامن لا، و در موارد سکوت نیز وجدان هیأت منصفه یا استنباط حقوقدانان شرط است ، نه تشخیص قدرتمداران یا پنداشت قاضی بی استناد به منابع قانونی .

حقوق شهروندی یا حقوق بشر: پرفسور هوهی فیلد Hohefield تعریفی از این اصطلاح به دست داده است :

1- به معنای دقیق کلمه چیزی است که فرد با داشتن تکلیف در قبال دیگری مستحق آن است

2- شخص به خاطر مصئونیت از قانون مستحق آن است

3- امتیاز

4- قدرت با هدف ایجاد رابطه ی حقوقی] 5[

3 – انسان موضوع حقوق شهروندی

مراد از انسان در تعالیم سنتی وضعیت بشری است که حقیقت مثالی اش انسانیت دو جنسیتی است و در انگلیسی man در آلمانی mensch و در یونانی anthropos نامیده می شود .انسانی که حیات او لمحه ای از ابدیت ] 6[ و صورت وی صورتی از الوهیت ] 7[ است .مفهوم انسان به عنوان پاپ یا خلیفه ] 8[ pontiphex ، دید سنتی درباره انسان اعلا anthropos است و این نقطه ی مقابل برداشت متجدد از اوست که عصیان را مجسم می نماید.

انسان خلیفه الله در جهانی زندگی می کند که هم مبدأ کلی دارد هم مرکز کلی . با علم به این مبدأ می کوشد تا کمال و تمامیت اولیه اش را احراز کند و انتقال دهد . انسان خلیفه الله بازتاب مرکز کلی هستی بر محیط و پژواک مبدأ کلی در دوره های بعدی زمان است . ]9[

اما انسان عاصی آفریده ی این جهان است و او که فهم قدسی را از دست داده است طوق بندگی طبیعت نازله ی خود را که آزادی اش می انگارد بر گردن خویش انداخته است . ]10[


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره در باب حقوق شهروندی 27ص

مقاله در مورد اندیشه ی هایدگر در باب معماری 8 ص

اختصاصی از فایل هلپ مقاله در مورد اندیشه ی هایدگر در باب معماری 8 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

اندیشه ی هایدگر در باب معماری‎ –‎‏( کریستین نوربرگ شولتز)‏‎

هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی – در – عالم (being- hn- the- world) او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد .

او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است . اما معبد و حریم آن در فضای بی کران اطراف پراکنده و محو نمی شوند . بنای معبد وحدت آن مدارها و نسبت هایی را فراهم می اورد که در آنها ولادت و مرگ ، مصیبت و نعمت ، نصرت و ذلت ، استقامت و انحطاط و صورت و مسیر سرنوشت آدمیان رقم می خورد . گستره ی قلمروی این روابط ، همانا عالم این قوم تاریخی است . برآمده از این عالم و در متن آن ، این قوم ، برای انجام دادن رسالت خود ، به خود باز می اید .

« بنای معبد ، ایتاده در آنجا ، بر تخت سنگین صخره منزل می کند . این استقرار سیاهی شالوده ی بی شکل و بی نیاز صخره را از اعماق بیرون می کشد . بنای استوار معبد ، ایستاده در آنجا ، در برابر تازیانه های توفان سینه سپر کرده و این گونه قدرت قهار او را عیان می کند . برق و فروغ سنگ ها را گویند از فضل خورشید است ، اما ف از سنگ و صخره است که روشنی روز، گردون آسمان و ظلمت شب رخ می نماید . قامت بلند و استوار معبد ، جامه ی نامریی هوا را جلوه گر می سازد . بنیان خلل ناپذیر معبد ، پیشاروی افت و خیز امواج دریا ، چون کوه ایستاده و از قبل سکون این یک ، جوش و خروش آن یک نمایان می شود و نیز درخت و چمن ، گاو و عقاب ، مار و زنجره ریخت و پیکر خاص خود را یافته و بدین سان همانگونه که هستند ظاهر می شوند . نفس این بر آمدن و بالیدن را ، در کل ، یونانیان از دیرباز فوزیس (phusis ) می نامیدند .این لفظ در عین حال چیزی را روشن می سازد که انسان در متن آن و بر پایه ی آن باشیدن خود را پی می ریزد . ما این بستر را زمین می نامیم . اینجا مراد از زمین نه آن توده جرم رسوبی و نه آن سیاره ی موضوع بحث ستاره شناسی است . زمین آن چیزی است که بالندگی هر آنچه بالنده است به مثابه بالنده در آن پناه می گیرد . در ذات هر بالنده ای ، زمین به مثابه مامن حضور دارد .

« معبد ایستاده در آنجا ، عالمی را می گشاید و در همان حال آن را به روی زمین می نشاند ، و به این طریق ، زمین به عنوان سرزمین اجدادی ما ، وطن مالوف ما ، ظهور می کند . اما هرگز انسان ها و حیوانات ، گیاهان و چیزها ، همچون برابر نهاده های تغییر ناپذیر ، پیش دست و شناخته شده نیستند که برای معبد ، که خود آن نیز روزی به جمع حاضران در آنجا پیوسته است ، محیط مناسبی را فراهم آورند . ما به آنچه هست بهتر می توانیم نزدیک شویم ، اگر به همه چیز وارونه بیاندیشیم ، البته به شرط آن که ابتدا بینش آن را به دست آورده باشیم که چگونه امور به گونه ای دیگر رو به سوی ما می گردانند . صرف وارونه کردن ، به خودی خود حاصلی ندارد .

« معبد ، با استقرارش در آنجا ، ابتدا چهره ی چیزها را به آنها می بخشد و سپس چشم اندازها انسان ها را نسبت به خودشان پدید می اورد » .

این عبارات به ما چه می گویند ؟

برای پاسخ دادن به این پرسش ، نخست ناگزیریم سیاق این عبارت ها را بررسی کنیم .اگر هایدگر از معبد مثال می اورد ، او قصد دارد تا ماهیت اثر هنری را روشن سازد . او از روی عمد و با تامل اثری را برای توصیف برگزیده که « نمی توان آن را چیزی بازنمایی شده تلقی کرد » . یعنی ، اثر هنری بازنمایی نمی شود ، بلکه حضور می یابد ؛ یعنی چیزی را به حضور می اورد . هایدگر به این چیز "حقیقت" می گوید . این مثال به علاوه نشان می دهد که ، طبق نظر او ، یک بنا اثری هنری هست یا باید باشد . بنا ، به مثابه اثری هنری ، از " حقیقت گهداری می کند." اما پرسش این است که چه چیزی نگهداری می شود ؟ و چگونه این امر عملی می شود ؟ عبارت پاسخ هر دو پرسش را روشن می کند ، اما برای فهم بهتر این موضوه ناچاریم به دیگر نوشته های هایدگر نیز رجوع کنیم .

" چیستی " در پرسش ما شامل سه مولفه است . نخست ، معبد " خداوند را به حضور می آورد " . دوم ، عوامل موثر بر "تقدیر بشر" را " کنار هم می اورد " . و سرانجام ، معبد تمامی چیزهای روی زمین را " قابل رویت می سازد " : صخره ، دریا، هوا، گیاهان و حیوانات و حتی روشنایی روز و تاریکی شب را . روی هم رفته ، معبد " عالمی را می گشاید و در همان حال آن را بر روی زمین می نشاند " و با این عمل ، " حقیقت را در اثر جای می دهد " .

برای درک تمامی اینها ، باید به پرسش دوم ، یعنی به " چگونگی" این امر توجه کنیم . هایدگر چهار مرتبه تکرار می کند که معبد با " ایستادن در آنجا " آنچه را بایسته است انجام می دهد . هر دو واژه ، یعنی ایستادن و آنجا ، مهم اند . معبد در هر جایی نمی ایستد ، معبد در آنجا می ایستد ، " در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف " . عبارت " صخره – دره ای پر شکن و شکاف " به یقین برای قشنگی آورده نشده است ، بلکه نشان می دهد که معابد در مکانهای ویژه و ممتازی بنا می شوند . به واسطه ی بناست که مکان دارای " گستره و محدوده" می شود، و به این طریق است که " ساحتی مقدس" برای خداوند شکل می گیرد . به عبارت دیگر ، مکان معین معنایی پنهانی در بر دارد که معبد آن را آشکار می کند . این که چگونه ساختمان تقدیر آدمی را رقم می زند روشن نیست ، اما مشخص است که این عمل ، هم زمان با جای گرفتن


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد اندیشه ی هایدگر در باب معماری 8 ص

اندیشه ی هایدگر در باب معماری

اختصاصی از فایل هلپ اندیشه ی هایدگر در باب معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک پرداخت و دانلود "پایین مطلب:

فرمت فایل: word (قابل ویرایش)

تعداد صفحه:10

 

اندیشه ی هایدگر در باب معماری‏( کریستین نوربرگ شولتز)‏

هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی در عالم (being- hn- the- world)  او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد .

او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است


دانلود با لینک مستقیم


اندیشه ی هایدگر در باب معماری

تحقیق و بررسی در مورد باب اوّ2

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد باب اوّ2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 117

 

باب اوّل

جرائم علیه تمامیت جسمانی

برخی از جرائم علیه افراد موجب صدمه و ضرر جسمانی یا بدننی می شود و برخی دیگر موجب صدمه و ضرر روحی و اخلاقی و معنوی می گردد. در عین حال تفاوت بین این دو دسته از جرائم، مطلق نیست. افتراء و قذف در جرائم بر ضد اخلاق و عفت و عصمت موضوع مواد 697 و 139 قانون مجازات اسلامی از ناحیه مفتری ممکن است علاوه بر صدمه معنوی به نحوی شدید باشد که به سلامت جسمانی مجنی علیه نیز لطمه وارد سازد. برعکس بازداشت غیر قانونی که مبتنی بر سلب آزادی شخص مجنی علیه در شرایط معینی است صدمه ای است معنوی و ارتباطی به آسیب به تمامیت جسمانی ندارد.

مقدمه – صدمات بدنی

به طور قطع مهمترین و سنگین ترین جرائمی که باعث صدمات جسمانی بدنی می شود صدماتی است که منتهی به مرگ مجنی علیه می گردد. قتل بر حسب این که عمدی یا شبیه عمدی یا خطاء محض یا به تسبیب و یا در جرائم ناشی از تخلفات رانندگی غیر عمدی نامیده شود مجازات آن متفاوت می باشد. همین اختلاف در مورد ضرب و جرح نیز جاری است.

به طور کلی قتل غیر عمدی، شبیه عمدی، خطاء محض و یا به تسبیب یا صدمه غیر عمدی و ضرب و جرح شبیه عمد و خطاء محض یا به تسبیب از نظر جزائی به غیر از اختلاف در نتیجه که موجب تفاوت در مجازات آنها می شود ماهیتاً وضع تقریباً مشابهی دارند به همین جهت صدمات بدنی به شرح زیر مورد بحث واقع می شوند.

مبحث اول – قتل عمدی.

مبحث دوم – قطع عضو و ایراد ضرب و جرح عمدی.

مبحث سوم- قتل و صدمات بدنی غیر عمدی.

مبحث چهارم- شرکت و معاونت در قتل و صدمات بدنی.

حقوق جزای اغلب کشورها موارد ترک فعلی را که ممکن است موجب صدمه بدنی حتی مرگ مجنی علیه گردد جرم دانسته است. این امر در فقه جزای اسلامی نیز مطرح است.

مبحث اوّل

قتل عمدی

قتل یا سلب حیات از یک انسان زنده مهمترین جنایتی است که نسبت به افراد انسانی ارتکاب می شود. به همین جهت کیفر قتل عمدی با وجود مخالفت بعضی از علمای حقوق و فلاسفه در قوانین بسیاری از کشورها اعدام می باشد. در حقوق موضوعه ایران، ماده 205 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: «قتل عمد … موجب قصاص است و اولیاء دم می توانند با اذن ولی امر قاتل را با رعایت شرایط مذکور در فصول آتیه قصاص نمایند و ولی امر می تواند این امر را به رئیس قوه قضائیه یا دیگری تفویض نماید.»

قتل نفس از یک طرف به اصل مصونیت و غیر قابل تعرّض بودن به حیات انسانی که عزیزترین ودیعه است لطمه می زند و از طرفی دیگر، امنیت و انتظام جامعه را متزلزل می کند. قبل از این که اجتماعات بشری به صورت کنونی، دارای قدرت محاکمه عمومی و تشکیلات دولتی بشوند قتل عمد از جمله تصادفات عادی زندگانی برای بقاء محسوب می شد و مقابله با قاتل جنبه شخصی و خصوصی داشت و نه جنبة عمومی. تعقیب یا تنبیه و مجازات قاتل یا قصاص برای جبران خسارت و ترمیم ضایعه با کسان مقتول بود نه با جامعه.

برای یونانیان قدیم «کیفر قبل از هر چیز (وسیله ای است برای اعاده آبروی از دست رفته مجنی علیه و همزمان برای تأیید مجدد حیثیت و قدرت وی، با توهین به شخص توهین کننده یعنی مجرم چنانکه او را خوار کند) در واقع کیفر باید قلب برآشفته مجنی علیه را آرام بخشد و به وی نفع برساند و برای او نوعی لذّت به وجود آورد.»

بعد از اینکه اجتماعات بشری به صورت کنونی دارای قدرت حاکمه عمومی و تشکیلات دولتی گردیدند، دولت که نماینده اجتماع است از این جهت که قتل جنبه عمومی داشته و نظام اجتماع را مختل می سازد تعقیب و مجازات قاتل را به عهده گرفت.

در ایران تا قبل از تدوین قانون مجازات عمومی در سال 1304 قتل نفس جرم خصوصی بود و کسان مقتول در اجرای مقررات فقه اسلامی، در باب قصاص و دیات حق داشتند به کلی از مجازات قاتل صرفنظر کرده و یا از او دیه یا خونبهائی که مقرر بوده بستانند و یا اینکه تقاضای قصاص و مجازات قاتل را بنمایند. در این صورت قاتل را به حکم حاکم به همان صورت که مقتول را کشته بود به قتل می رساندند. برابر قانون مجازات عمومی سابق جرم قتل جنبه عمومی داشت. دادستان به نمایندگی اجتماع قاتل را تعقیب و تقاضای مجازات او را می نمود و گذشت اولیای دم ممکن بود از موجبات تخفیف در مجازات محسوب شود. قانون حدود و قصاص مصوب 1361 به جنبه خصوصی قتل توجه داشت. مع هذا قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 برای قتل جنبه عمومی قائل شده است و دادگاه می تواند به رغم گذشت اولیاء دم، قاتل را به حبس محکوم نماید. (ماده 208 قانون مجازات اسلامی).

ماده 612 قانون مزبور، حبس مربوط به جنبه عمومی قتل عمدی را نسبت به قاتلی که به هر علت قصاص نشود تعمیم داده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد باب اوّ2