دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 41
باده ، نوشابه ای مسکر که از تخمیر مواد قندی و نشاسته ای موجود در انگور، خرما، برنج و غیره به دست می آید.
1) کلیات واستفادة طبّی . باده در زبان عربی به نامهای متعدد خوانده شده که مشهورترین آنها خمر (از انگور) و نبیذ (از غیر انگور) است . داوود انطاکی (ج 1، ص 285) نامهای عربی برخی از انواع آن را آورده است ، از جمله مِزْر (از برنج )، بِتْع (از ذرّت )، بُوزَة (از نان خشک یا ارزن ، دُخن ) غُبَیْراء، (از جو یا سُلْت ] گونه ای جو [ یا ذرت )، و نَضوح (از انار). حکیم مؤمن بسیاری از انواع بادة انگوری ، از جمله ریحانی ، جُمهوری ، عتیق ، مدفون ، را زیر عنوان «خمر» (ص 358ـ361) و انواعی دیگر، از جمله فُقّاع ، نبیذ الزَّبیب ، نبیذ الارُز (به فارسی ، بوزه ) را زیر عنوان «نبیذ» (ص 839 ـ841) وصف کرده است ؛ همچنین از مَیْفُختَج (معرّب می پخته ) یا عَقید العِنَب (یونانی : gleukinos ؛ معرّب آن اغلیقی یا اغالیقی )، مَیجوش و مَیْسوسن (ص 89،833) یاد کرده و خواص آنها را شرح داده است . انطاکی (ج 1، ص 283) گونه ای از مَیْبُخْتَج موصوف به «مدبّر» را نیز ذکر کرده است .
دیسقوریدس ، پزشک و گیاه شناس نامور یونانی (قرن اول ) میلادی )، درباره باده (در یونانی ، oinos ) شرحی مبسوط آورده و تأثیرات آن را وصف کرده است (ابن بیطار، ج 1، جزءِ 2، ص 69ـ71، ذیل «خمر»). بعض پزشکان بزرگ دوره اسلامی ظاهراً به پیروی از او و شاید بر پایة تجارب خود در این باب سخن گفته اند. از جمله محمدبن زکریای رازی (متوفی 320)، پس از ذکر تأثیرات انواع نوشابه های سکرآور، بیماریهای ناشی از افراط یا مداومت در شرب آنها را برشمرده است (ص 16ـ20). موفق بن علی هروی (قرن چهارم ) نیز، با استناد به آرای افلاطون و جالینوس و فولُس (پاولوس آیگینایی = بولُسِ اَجانیطی * ) و راطا (حکیم هندی ) و شاید براساس تجارب شخصی ، دربارة آثار زیانبار باده نوشی بحث کرده است (ص 123ـ125). ابن سینا پس از ذکر استفاده طبّی باده ، به خاصیت پَلَشْت بَری آن نیز اشاره کرده است (ج 1، کتاب 2، ص 443). داوود انطاکی نیز تأثیرات باده را ضمن وصف انواع آن شرح داده است (ج 1، ص 125ـ127). در تألیفات آن پزشکانِ مسلمان ، بیماریها و عوارض متعدّد مانند سردرد، چشم درد، تب کبدی ، تنگی نفس ، خفقان ، بزرگ شدن سپرز، غلبة سودا، بی اشتهایی ، سکته ، فالج و سستی اندام ، سُبات ، صرع ، رعشه و تشنج از آثار سوءِ باده گساری شمرده شده ولی به برخی استفاده های درمانی باده نیز، بخصوص به مصرف آن در شستشوی زخمها (قروح خبیثه و آکله و لَبنیّه ) اشاره شده است . (رجوع کنید به رازی ، هروی ، ابن سینا، همان جایها).
در مصنفاتی اخلاقی چون اخلاق ناصری ، قابوسنامه و همچنین در نوروزنامه نیز به مناسبت از باده سخن رفته است .
منابع : ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة ، بولاق 1291؛ ابن سینا، القانون فی الطب ، بولاق 1294؛ داوودبن عمرانطاکی ، تذکرة اولی الالباب ، قاهره 1308ـ1309؛ محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن تحفة حکیم مؤمن ، تهران ] تاریخ مقدمه 1402 [ ؛ عمربن ابراهیم خیام ، نوروز نامه ، چاپ مجتبی مینوی ، تهران 1312 ش ؛ محمدبن زکریا رازی ، منافع الاغذیة و دفع مضارها ، مصر1305؛ کیکاووس بن اسکندر عنصرالمعالی ، قابوسنامه ، چاپ غلامحسین یوسفی ، تهران 1364 ش ؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی ، اخلاق ناصری ، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری ، تهران 1360 ش ؛ موفق بن علی هروی ، الابنیة عن حقائق الادویة ، چاپ احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی ، تهران 1346 ش .
/ د. ج . اسلام /
2) ساختن باده . در مشرق زمین ، باده را از قدیمترین ایام می شناختند و از منشأ افسانه ای آن ، بی آنکه جنبة شیطانیش بر طبق قرآن (مائده : 90ـ91) از یاد برود، خاطرات مبهمی در متون و منابع اسلامی محفوظ مانده است . در این متون ، از سویی ، به روایات بابلی راجع به انبیا، چون آدم و نوح (رجوع کنید به مِدْرَش مبتنی بر عناصر بابلی ؛ تنحوما ، ص 28ـ29)، توجه شده است و، از سوی دیگر، به سنّت آرامی ـ سریانی در بیرون از محدودة تورات ؛ و این جمله نمودار همان فرهنگ باستانی «هِلال خَصیب » است که جهان اسلام وارث آن بوده است . برخی از روایات منشأ باده را به دو تمدن بزرگ مجاور سرزمین اسلام ، یعنی تمدن روم و هند می رسانند (مسعودی ، ج 2، ص 88 ـ92؛ ابن رقیق ، گ 42؛ نواجی ، ص 11ـ12؛ بدری دِمَشقی ، 58 رـ 59 ر؛ بحرالحکایات ، 107 پ ـ 108 پ ).
صاحب کتاب الفلاحه (ترجمة ابن وحشیّه * ) اهمیّت تاک را در هلال خصیب نمایانده و به باده ها و انواع انگوری که در خورِ تهیة باده اند اشاره کرده است (ج 5، ص 218ـ465).
عربهایی که در نواحی کشاورزی مستقر شدند در تاک پروری به معنای واقعی سابقه ای نداشتند؛ در واقع ، در عربستان دورة جاهلی ، تاکستان و خمخانه وجود داشت ). کیفیت باده متوسط بود و حتی بازرگانان یهودی و مسیحی ناگزیر مقادیری از آن را وارد می کردند (پس از ظهوراسلام ، بر اثر تحریم شراب ، تجارت باده مختص جماعات کلیمی و مسیحی بود) ولی ، این نه بدان معنی است که اعراب بادیه نشین باده را نمی شناخته اند (چنانکه شعوبیه القا می کنند؛ رجوع کنید به بشّار، ج 1، ص 378، بیت 2؛ و بویژه ابونُواس ، ص 244ـ245؛ نیز رجوع کنید به ابن قتیبه ، عیون ، ج 3، ص 237؛ ابن حَمدون ، ج 3، 287 ر؛ ابن غَرْسیه ، ص 250)؛ و نه بدین معنی که در باده نوشی افراط کرده اند (ابن حاوی ، ص 11). حقیقت این است که عربها از قدیم با باده آشنا بودند، ولی بندرت ، بخصوص به مناسبتِ بازارهای فصلی که قبایل متعدد در آنها گرد می آمدند، به باده نوشی روی می آوردند (یاکُب ، ص 95ـ109؛ لامِنْس ، ص 84ـ85؛ لوتْس ، ص 33ـ37، 143ـ 151؛ جوادعلی ، ج 8، ص 162ـ 165).
تسخیر کشورهای غیرمسلمان طبعاً آشنایی با انواع جدید باده را میسّر ساخت . جاحظ « الشارب و المشروب » حتی از «بُلدانِ» باده خیز سخن گفته است . شاعران دورة اسلامی از کشورهایی سخن گفته اند که پیش از اسلام به داشتن بادة مرغوب شُهره بودند (در مورد بیروت رجوع کنید به گابریلی ، ص 39؛ در مورد عانَة ، در بین النهرین علیا رجوع کنید به اخْطَل ، ص 117؛ گابریلی ، ص 51؛ ج . بن شیخ ، ج 18، ص 18ـ20؛ نیز رجوع کنید به ابن حوقل ، ص 223؛ در مورد ایران رجوع کنید به گابریلی ، ص 62؛ دربارة سابقة تاک پروری که بیشتر منشأ ساسانی داشت رجوع کنید به نواحی شراب سازی که ثعالبی از آنها یاد کرده در اُونوالا، ص 45؛ بن شیخ ، همانجا).
دربارة شیوه های شراب سازی اطلاعات زیادی در دست نیست . به شیوه ای قدیمی ، انگور را در «مَعْصَره » (تشت چوبی کم عمق ) لگدمال می کردند. چَرخُشتهای گردان بسیار دیر به مشرق زمین وارد شد (چند نمونة قدیمی آنها در برخی از صومعه های لبنان هنوز باقی است ). یکی از شاعران قرن چهارم (به نقل نویری ، ج 4، ص 121) معصره را به دریایی از شعله های سرخ تشبیه کرده که کارگر در آن ایستاده و نیمة پایینِ تنش در آب انگور فرو رفته است . از قرن هفتم به بعد، به کمک نگارگری ها، بهتر می توان این صحنه و طریقة عصاره گیری را در نظر مجسم ساخت (رایس ، ج 5، ص 1ـ33؛ که می توان نسخة خطی لنینگراد، ش 23. S ، ص 76، را به آن افزود). در این نگارگریها کارگرانی دیده می شوند که خوشه های انگور را می آوردند و کارگران دیگری که انگور را در تشتی چوبی لگدمال می کنند و برای اینکه بهتر بجهند تسمه ای را دستاویز خود کرده اند؛ تشت سوراخی دارد که آب انگور از آن به آوندی می ریزد؛ خُمهای دسته دارِ ته باریکی (در عربی : «دَنّ»، جمع : «دنان ») به دیوار تکیه دارد که تخمیر (در سردابه ها و بندرت در هوای باز) و کهنه شدن در آنها صورت می گیرد (دربارة نگهداری باده در خمها رجوع کنید به نسخة خطی لنینگراد، ش 23. S ، ص 44، 103؛ ولی شاید سخن از کوزه های بزرگ آب باشد نه خمهای باده ؛ رجوع کنید به لوبن ، ص 397؛ و بسنجید با «خَزّان » که کُشاجِم ، ص 83 و 1313 و سیوطی ، گ 50، وصف کرده اند؛ نیز رجوع کنید به گرابار ، ص 212). این مراحل در برخی از آثار ادبی نیز وصف شده است ، ولی در رساله های مذهبی ، که به منع آشامیدنِ برخی از نوشابه ها نظر دارند، بویژه از انواع گوناگون ظرفهای مناسب تخمیر بتفصیل سخن رفته است .
در منتخبات (اختیارات ) کهن و رساله های فقهی ، محصولات مختلفی که با آنها نوشابه های مسکر ساخته می شده برشمرده شده است : از میوه ها، خرما * ، انجیر، زردآلو، آلبالو، توت و سِته (sete) های دیگر؛ از غلات ، گندم ، جو، ارزن ؛ عسل (ماءالعسل تخمیر یافته را «بِتْع » می نامند)؛ نیشکر؛ شیر (ابن قتیبه در رسالة اشربة از ساخت نوشابه های مسکر از انواع مختلفِ شیر سخن گفته است )، بویژه شیر مادیان (کومِس * که ترکها آن را رایج کردند و از قرن پنجم به بعد ذکر آن رفته است و سپس نوشابة محبوب ممالیک شد). دربارة باده در ادبیات رجوع کنید به خمریّه * .
منابع : علاوه بر قرآن ؛ ابن حاوی ، فن الشعر الخمری ، بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن حمدون ، تذکره ، نسخة خطی کتابخانة راغب استانبول ، ش 1083؛ ابن رقیق ، قطب السرور ، نسخة خطی کتابخانة ملی فرانسه ، ش 3302 ar. ؛ همان ، دمشق 1969 (این چاپ مبتنی است بر نسخه ای خطی از موزة بریتانیا که آنچه از نسخة خطی کتابخانه ملی فرانسه نقل شده در آن نیست )؛ ابن غرسیه ، نوادر المخطوطات ، قاهره 1951؛ ابن قتیبه ، کتاب الاشربه ، چاپ کردعلی ، دمشق 1366/1947؛ همو، عیون الاخبار ، حسن بن هانی ابونواس ، دیوان ، قاهره 1898؛ غیاث بن غوث اخطل ، دیوان ، بیروت 1891؛ بحرالحکایات ، نسخة خطی کتابخانة ملی فرانسه ، ش 3588 ar. ؛ ابوبکربن عبدالله بدری دمشقی ، راحة الارواح ، نسخة خطی کتابخانة ملی فرانسه ، ش 3544 . ar ؛ ص 54ـ66؛ 74ـ75؛ بشاربن برد، دیوان ، قاهره 1950ـ1956؛ علی بن عبدالله بهایی غزولی ، مطالع ، قاهره 1880، ج 1، ص 128ـ144؛ عمروبن بحرجاحظ ، رساله فی الشارب و المشروب ، در رسائل ، چاپ سندوبی ، ص 276ـ284؛ همو، مدح النبی ، در همان اثر، ص 285ـ291؛ رفاع ، المحب و المحبوب و المشموم والمشروب ، نسخة خطی کتابخانة لیدن ، ش 55. or ، 143 پ ـ 176 ر؛ ح . زیات ، «فن الطبخ » در مشرق ، ج 41 (1947)، ص 25 (فهرست آشامیدنیها توسط ابن سیاروراق ؛ ج . سعید، تطور الخبریات ، قاهره ] بی تا. [ ؛ سیوطی ، المیئة السنیة ، نسخة خطی دانشگاه استانبول ، ش 1476؛ محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی ، مبسوط ، قاهره 1324ـ 1331، ج 24، ص 1ـ35؛ جوادعلی ، تاریخ العرب قبل الاسلام ، بغداد 1951ـ1959؛ ] کتاب الفلاحة ، ترجمة ابن وحشیه ، چاپ فواد سزگین ، فرانکفورت 1405/1984 [ ؛ محمودبن حسین کشاجم ، دیوان ، 1313؛ علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب ، چاپ باربیه دمینار و پاوه دکورتل ، پاریس 1861ـ1877؛ چاپ افست تهران 1970؛ محمدبن حسین نواجی ، حلبة الکمیت ، قاهره 1938، ص 7ـ8، 166ـ177؛ احمدبن عبدالوهاب نویری ، نهایة الارب فی فنون الادب ، قاهره ] 1923ـ1925 ؛
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید