مشخصات این فایل
عنوان: باستانشناسی و هنر اشکانی
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 34
این مقاله درمورد باستانشناسی و هنر اشکانی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله باستانشناسی و هنر اشکانی می خوانید :
فرهنگ و هنر در عصر سلوکی
همانطوری که میدانیم تأثیر فرهنگ و تمدن دو گروه از اقوامی که در مجاورت یکدیگر زندگی میکنند غیرقابل اجتناب است و احتیاجی هم به اعمال فشار نیست. بخصوص که این ارتباط از زمان هخامنشیان و در نتیجه جنگها و تجارت و رفت و آمد به یونان شروع شده بود و آنها با عقاید ایرانی آشنایی قبل داشتند. مخصوصاً یونانیانی که در آسیاسی صغیر ساکن بودند با مغان ایرانی که تا سواحلی دریای اژه نفوذ کرده بودند محشور شده و با عقاید التقاطی آنها که مخلوطی از اصول مذهب مزدایی، کلدانی بود آشنایی داشتند.
از پایان قرن ششم ق. م پزشکانی از قبیل دموسوس و بعداً کتزیاس به دربار هخامنشیان راه یافتند. فیثاغورت بر ای تحصیل در مکتب زرتشت عازم بابل شد. گستانتوس نویسنده لیدی نخستین یونانی است که در قرن 5 و 6 ق. م از زرتشت نام برده و در قرن چهارم تئو پمپ مورخ دیگر دو رساله درباره الهیات مزدائی نوشته است و آمپووکل یکی از بزرگترین متفکران قبل از سقراط از شاگردان مکتب مغان معرفی شده است. افلاطون به هنگام سیاحت در مصر مایل بوده که برای آگاهی با فلسفه مزدائی به ایران سفر کند ولی به علت جنگ موفق نشد به همین جهت به ملاقات مجوسان فینقیه رفت.
اما به طور کلی هر چه بوده هنر در زمان هخامنشیان هنر درباری بوده، اینک پس از گذشت دو قرن درگیری و جنگ و خصوصاً یک دوره فترت طولانی در پدیدههای هنری و صنعتی چنان اثر گذاشت که درین فاصله به جرأت میتوان گفت هنر ایرانی مرده است.
هنر یک ملت هرگز نمیتواند در برابر ضعف سیاسی و فقر ناشی از آن پایدار گردد و به همین دلیل هنر در دنباله کارهای زمان هخامنشی در دوره سلوکی دیده نمیشود آنچه به نام بقایای هنری میشناسیم یک هنر هلنی است که مورد توجه شاهان یونانی بوده است و کاملاً تحت نفوذ سلوکیان است. یونانیانی که به این سرزمین آمده بودند با خود مظاهر و آثار هنری یونان را آورده بودند یا هنرمندانی که به صورت مهاجر در ایران اسکان یافتند و باعث ابداع آن آثار شدند آثار بدست آمده گویای است مطلب است که بیشتر اشیاء مکتشفه وارداتی است تا اینکه محلی باشد و ایرانیان طفدار هنر این زمان کسانی بودند. در چنین جامعهای که حکومت خادم و مخدوم است هنرمند بیبضاعت ناچار بود که بر طبق ذوق و سلیقه مشتریان کار کند، ناگزیر اثری ابداع میکردند که نه جنبه یونانی داشت و نه جنبه ایرانی. یعنی تقلید ناشیانهای از پدیده های هنری یونانی بود، پدیدههای هنری هنرمند زاییدهی تخصص و تفکر او بود اما به صورت تقلیدی نادرست از طرفی فکر و اندیشه هنرمند بخشی از جامعهای است که در آن زندگی میکند و ابداع آثار هنری او رابطهای مستقیم با حیات اجتماعی و اقتصادی و مذهبی جامعه دارد.
آگاهی از چگونگی شیوه حیات اقتصادی و اجتماعی سلوکیان نشان میدهد که شرایط مناسبی برای ابداع آثار هنری هنرمند وجود نداشته است. در این زمان راه مواصلاتی غرب و شرق گسترش یافت به طوری که راههای غرب ایران به هندوچین میرفت و شکی نیست در این مسیر طولانی، توقفگاهها، کاروانسرها، آب انبارها، بنا گردید و امور ارتباطات و حمل و نقل تسریع شد. شبکه راه دریایی خلیج فارس را به دریای احمر وصل میکرد.
پول و سکه های نقره در سراسر دنیای هلنی وضع اقتصادی را دگرگون ساخته بود به طوری که ازدیاد پول باعث تورم شده بود ارزش طلا و نقره تقلیل پیدا کرد و به طوری که نوشتهاند در عصر سلوکوس اول طلاهایی که در اثر فتوحات از ایران خارج شده بود بعداً به علت رونق تجارت به ایران بازگشت و مواد اولیه مانند چوب و فلزات که ایران و هند از تهیهکنندگان آن بودند بسیار مورد تقاضا بود و مبادلات بیشتر شامل اشیاء از جمله احجار کریمه و جواهر و ادویه و داروهائی که از هند تا غرب فرانسه صادر میشد، بودند.
از ایران علاوه بر سنگهای قیمتی، زینت آلات، فرش، بذر، گندم، مس و سرب صادر میگردد. و با ورود مواد اولیة صنعت، ایران رو به توسعه گذاشت و نساجی، قالیبافی، قلمزنی فلزات، سفالسازی، پیکرتراشی و حکاکی روی مهر و استخوان به حیات خود ادامه داد. در امر کشاورزی در زمان سلوکیان دگرگونی جالب توجهی پیدا شد به طوری که در سال سه بار محصول برداشت میشد و پنبه و لیمو، خربزه، کنجد، جوز شرقی، زیتون، خرما، انجیر به دنیای غرب صادر میشد ولی در این میان عوارض و مالیات کمر مردم را خرد میکرد. لذا رونق اقتصادی فقط به نفع خانوادهی شاهی، درباریان و مالکین و اشرافی بود که از دادن مالیات معاف بودند و ملاحظه میشود ک از دموکراسی یونان در ایران خبری نبود. هنرمند ایرانی در زمان سلوکیها خود را به شباهتسازی رای کرده بود ستونهای معبد استخر و خورههی محلات تقلید ناشیانه هنرمند ایرانی از هنر یونانی است.
شاید مهمترین آثار هنری را رد عصر سلوکیه در ایران بتوان گسترش معماری و شهرسازی دانست که اولاً برای اسکان مهاجرین یونانی و مقدونی به صورت کلنی و پلیسها تجلی نمود و ثانیاً هنر معماری در خدمت مذهب بود و جنبه سیاسی، مذهبی و اقتصادی به خود گرفته بود چنان که در مورد لائودیسه در نهاوند ذکر شد که چگونه کشاورزان و زارعینی خاص در خدمت این معبد بودند و چگونه ثروت آنها توسط آنتیوخوس سوم برای حمله به پارتیان غارت گردید. گیرشمن در کتاب هنر پارت و ساسانی در دوره سلوکیها مینویسد: «در شوش کاخ کوچک نگهبانی از دوران هخامنشی در عصر سلوکی تعمیر گردید و در آنجا پایة سنگی 10 مجسمه مفرغی که بعضی دارای کتیبهی یونانی است بدست آمد.» یک مجسمه مرد و یک زن که از کارهای هنرمندان یونانی است که در آنجا بدست آمده که اینک در موزه ایران باستان نگهداری میشود و تعدادی مجسمههای کوچک که آنها را وارداتی میدانستند سر اورل اشتاین که در سال 1935 م به خوزستان مسافرت کرد در فاصلهی 45 کیلومتری شهرستانت ایذه (مال امیر خوزستان)، به آثاری برخورد که به صورت حفاری غیرعلمی به دست آمده بودند که از آن جمله مجسمه مفرغی بزرگ پارتی، و مجسمههایی با سبک یونانی بودند این مسئله باعث شد تا اشتاین اقدام به حفاری کند و گزارش کرده است که در آنجا معبدی وجود داشته که دارای قربانگاه بوده و با آجر ساخته شده بود و در آن 12 پایهی سنگی وجود داشته که 12 مجسمه یونانی روی آن قرار میگرفت و مهرهایی که در این مکان بدست آمده اکثراً دارای تصاویر نیم تنه خدایان یا پهلوانان و فرمانروایان سلوکی است و بعضی هم دارای نقوش سمبلیک آنها میباشد بعضی از این مهرها دارای نقوش جانوران هستند که میتواند نشانه ای از اهمیت علم نجوم باشد.
در حدود 50 سال پیش ضمن حفاری در مکان به نام دینور بین بیستون و کنگاور قطعاتی از یک ظرف بزرگ لگنی شکل بدست آمده که هماکنون در موزه ایران باستان است بر روی این ظرف سنگی تصاویر از «ساتیهها» و «سیلینها» نقش شده است که در افسانه خدایان یونان از یاران دیونیزوس خدای شراب بودهاند. در کنگاور نزدیک ساختمان چهارگوش، حصاری قطور از سنگهای حجاری شده ساخته شده و بر روی آن یک ردیف ستونهای قطور قرار گرفته و به نام «معبد ناهید» معروف است، پروفسور هرتسفلد آن را مربوط به دوره سلوکی میداند. در دامنه ارتفاعات ادالاهو در کرمانشاه معروف به بابایادگار و «بان زرده» آثاری از دوره پارت از هنر معماری نمایان شده است که در آنها نفوذ یونانی زیادی وجود که کاوشگر آن دکتر ادوارد کیل آنها را متعلق به اواخر دوره پاره می داند در نزدیکی دامغان و در مکنی که به نام «کومش» یا «قوشه» که در تاریخ به نام «هیکاتوم پلیس» یا «شهر صددروازه» دوره سلوکی و پایتخت دوم پارتیان معرفی شده آثار مختصری از سفالهای زمان سلوکی بدست آمده است. علاوه بر این نقاط به طور پراکنده اشیایی که در آنها نفوذ یونانی مشاهده میشود از نقاط مختلف ایران به دست آمده ولی دربارهی آنها اظهار نظر قطعی نمیتوان کرد.
چنان که در آن زمان ری قدیم یعنی رگا به نام اروپوس معرفی شده ولی تاکنون هیچ آثاری از سکونت سلوکیان در آنجا ظاهر نشده است. اما در ایران غربی خصوصاً در بینالنهرین آثار زیادی از شهر سلوکیه به دست آمده که بیشتر جنبه هنر یونانی دارد تا هنر شرقی، و تنها مکانی که در ایران غربی در دوره سلوکیه از اهمیت خاصی برخوردار بود «دورا اروپا» در کنار فرات است که در سال 1921 م توسط یک هیئت مشترک آمریکایی و فرانسوی مورد بررسی قرار گرفت و برطبق نظریهی این هیأت آثار دوره سلوکیه در این محل متعلق به 300 ق.م است و به عقیده آنان دورااوروپوس توسط نیکاتور بنیاد نهاده شده است. در اواسط قرن دوم ق.م با سقوط امپراطوری سلوکیان در ایران و با روی کارآمدن پارتها دورا اروپا نیز به تصرف پارت درآمد ولی پارتها همچنان از ساتراپهای مقدونی در ادارة این محل استفاده کردند در این زمان جمعیتی در حدود 15 هزار نفر داشته است که در شهری که دارای نقشهی مستطیل شکل منظمی با کوچههای کم عرض بوده زندگی میکردهاند، که منطقهی مهمی بر سر راه کاروانهایی بود که مقصود ایشان، از دریای مدیترانه به طرف شرق بوده است.
افسانهی خدایان
به نظر یونانیان در آغاز آفرینش جز خلاء چیزی نبوده تاریکی محض بوده، از بین این ضلمات خدای زمین یا «الهه گایا» بیرون آمد و بعد از او خدای آسمان، اورانوس و سپس «پونت» خدای دریاها بوجود آمدند و از برکت اینها بود که دنیای باستان پایهگذاری شد. آنگاه از ازدواج گایا و اورانوس 12 دختر و پسر به وجود آمده که در رأس آنها «کرونوس» بوده که بر علیه پدرش «اورانوس» قیام کرد و فرزند کرونوس به نام «زئوس» همین عمل را با پدر انجام داد و به این ترتیب بود که زئوس به قدرت رسید و فرمانروایی خدایان و همهی انسانها شد و قلة المپ و فرمانروایی خدایان و همهی انسانها شد و در قلة المپ به داروی نشست.
بنابارین زئوس خدای خدایان با «هرا» ازدواج کرد و آن دو به عنوان شاه و ملکه المپ به داوری نشست .
بنابراین زئوس خدای خدایان با «هرا» ازدواج کرد و آن دو به عنوان شاه و ملکه املپ شدند. سلاح دفاعی زئوس فرزندان بسیاری بود که هر کدام مادر جداگانهای داشتند و همین امر حسادت هرا را برمیانگیخت و هرا به طرف مختلف سعی میکرد از آنان انتقام بگیرد بزرگترین فرزند زئوس آپولو بود.
آپولو – کارش پیشگویی بود آن هم در حالت خلسه.
آرتمیس- دختر زئوس الهه شکار و عفت و پاکدامنی و خدای ماه بود.
آفرودیت- ونوس رومی الهه زیبایی که از کف دریا زاییده شده بود.
دمتر- الهه زراعت و کشاورزی
دیونیزوس- خدای شراب و فرزند زئوس
هاوس- برادر زئوس خدای جهان زیر زمینی
هرمس- خدای تجارت و شانس و راهزنی بود.
پوزیدون- خدای دریا و بزرگترین برادر زئوس که در یک کاخ زیر دریایی زندگی میکرد.
سانتورها- موجودات عجیبی بودند که به شکل حیوان و بقیه انسان بودند که یکی از آنها سیلنس بود که همیشه مست بوده.
اسفنکس- یا ابوالهول که نیمی از بدنش هیولا، شیر با بال پرندگان و نیم دیگرش به صورت انسان بود و سر و سینه زنان را داشت.
هراکلسک هرکول رومی پسر زئوس. تنومند و زورمند که کارهای خارقالعاده انجام میداده است (نقل از کتاب اساطیر یونان).
بخشی از فهرست مطالب مقاله باستانشناسی و هنر اشکانی
تاریخ فرهنگ و تمدن سلوکی و اشکانی
جانشینان اسکندر
پادشاهی سلوکوس در آسیا (از سال 311 تا 302 ق.م)
آنتیوخوس سوم (223 – 187 ق.م)
آنتیوخوس چهارم (175- 164 ق.م)
جامعة سلوکی
عوامل تضعیف سلوکیان
فرهنگ و هنر در عصر سلوکی
افسانهی خدایان
دانلود مقاله باستانشناسی و هنر اشکانی