فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
قسمتی از محتوی متن ...
تعداد صفحات : 23 صفحه
موضوع تحقیق : شرح ابیات مثنوی بیت 1598 تا 1649 1598 ) بامدادان آمدند آن مادران خفته اُستا همچو بیمار گران نثر : آن مادران بامدادان آمدند در حالیکه در حالیکه اُستا همچون بیمارگران خفته بود. معنی : صبح مادران به خانه استاد آمدند و استاد مانند یک بیمار وخیم الحال خوابیده بود. بامدادان : صبح اول وقت / گران :وخیم الحال / بیمار گران : بیمار وخیم الحال 1599) هم عرق کرده ز بسیاری لحاف سریسته،دو کشیده در سجاف نثر : غم از بسیاری لحاف عرق کرده است و هم سرخود را بسته و دو را در سجاف کشیده است. معنی: از بس لحاف روی او انداخته بودند عرق کرده بود و سرش را نیز بسته بود و صورتش را زیر لحاف پنهان کرده بود. زبسیاری: از زیادی / سربستن: کناه از بیمار بودن/ سجاف : فاصله بین دو پرده ، باریکه ای که در حاشیه جامه می دوزند. 1600) آه آهی می کند آهسته او جملگان گفتند هم لا حول گو نثر: او آهسته آه آهی می کند و جملگان نیز لا حول گو گفتند. معنی :استاد آهسته آهسته زیر لحاف آه آهی می کرد و همه حضار نیز از تعجب لاحول و لاقوه الا باالله می گفتند. آه آه : ناله کردن از درد بیماری / جملگان : حاضران – اطرافیان 1601) خیر باشد اوستاد این درویش جان تو ،ما را نبودست زین خبر نثر :اوستاد این دردسر خیر باشد به جان تو قسم ما را از این حادثه هیچ خبر نبود معنی : مادران به استاد گفتند : انشاء الله که خیر است قسم به جان عزیزت که ما از این موضوع بی خبر بودیم خیر باشد: به نیکی و خیر سپری می شود / دردسر: بیماری ، گرفتاری / جان تو : قسم به جان تو 1602) گفت : من غم بی خبر بودم از این آگهم مادر غران کردند، هین نثر : استاد گفت : من هم از این بیماری بی خبر بودم هم اکنون کودکان مادر غران مرا آگاهم کردند معنی :استاد گفت : البته من هم از این مسأله خبر نداشتم بلکه آن بچه های مادر فلان مرا آگاه کردند. این طرز تعبیر که مادران اطفال را در پیش روی خودشان غر و قحبه می خواند هم با طرز بیان معلم مکتب که به سادگی و کودک زبانی معروف است مناسبت دارد و هم ساده خیالی هنرمندانة گویندة مثنوی را رنگ بلاغت عام پسند ؟
؟
می دهد *) * سرنی : ج 1 ص 142. غران : غر و قحبه شخصی در جلوی درویش 1603) من بدم غافل به شغل قال و قیل بود در باطن چنین مرنجی ثقیل نثر: من به دلیل مشغول بودن به شغل قال و قیل (تدریس) از وجود چنین بیماری سختی در باطن خودم غافل بودم. معنی : من مشغول قیل و قال و بحث و درس بودم و در نتیجه از این رنجوری و بیماری غافل بودم و نمی دانستم که باطناً دچار این بیماری سخت شده ام. [در اینجا «معلم» کنایه از عالمان علوم رسمی است که چنان در قیل و قال و بحث و جدال فرو میروند که از نقایص روحی و اخلاقی خود غافل می شوند.] غافل بودن : کنایه از عدم آگاهی از وجود چیزی / شغل قال و قیل : شغل معلمی و تدریس ثقیل : سخت، دشوار 1604 ) چون به جد مشغول باشد آدمی او ز دید رنج خود باشد عمی نثر : چون آدمی به جد مشغول باشد او زدید رنج خود عـَمی می باشد. معنی : این یک اصل کلی است: هر گاه انسان بطور جدی به کاری مشغول شود نمیتواند رنج و کسالت خود را احساس کند. عـَمی : درک نکردن ،عدم احساس 1605 ) از زنان مصر، یوسف شد سمر که ز مشغولی شد زیشان خبر نثر: از زنان مصر حضرت یوسف سمر شد که از مشغولی از ایشان خبر شد. معنی :در دا
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
تحقیق درمورد شرح ادبیات مثنوی