لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه18
فهرست مطالب
مدرنیته و تراژدی
سیاست مدرنیزه کردن کشور
هلند، تخم مرغ ار اسرائیل، پنیر از دانمارک، گوسفند از ترکیه، گوشت یخ زده از استرالیا، و موز و فرآورده های مصرفی و کالاهای صنعتی بنجل غربی و سلاحهای از رده خارج شده گردید؟ و نتیجه این مدرنیزآسیون سریع، آن شده که تورم با رشد سالانه بیش از 25 درصد، همه درآمد گروه های اجتماعی روزمزد و متکی به حقوق ماهانه را بلعید، و بیش از 85 درصد افراد گروه های کارگر و کارمند به بانکها و یا سرمایه داران کوچک و بزرگ مقروض گردیدند.
علی رغم این همه ابهامات و سوالها، مولف کتاب ظهور و سقوط شاه براساس یک فرمول از پیش ساخته که “نه تنها مدرنیزه کردن اجتماعی و اقتصادی، بی ثباتی سیاسی بوجود می آورد، بلکه میزان بی ثباتی بستگی به نسبت مدرنیزه کردن دارد.”؛ و به استناد تئوری تحولات انقلابی که می گوید: “انقلابها زمانی رخ میدهد که به دنبال یک دوره طولانی پیشرفتهای عینی اقتصادی و اجتماعی، یک دوره کوتاه برخلاف دوره قبلی پدید آید، و در آن موقع مردم بطور ذهنی از اوضاع حاصل بیمناک می شوند. و روحیه انقلابی پیدا می کنند.”، اصرار دارند این نظریه را منطقی جلوه دهد که شاه خود متوجه این نکته شده بود که شتاب زدگی او در مدرن سازی جامعه ایران موقعیت سلطنت او را به خطر خواهد انداخت؛ و به همین دلیل بود که از قدرت مطلق خود کاست و به قدرت متمرکز سازگار با نیازهای سلطنتی اصلاحات متناسب با نیازهای مردم رو آورد؛ ولی دیگر دیر شده بود.
ذهنی گرائی تحلیل گرانی چون فرد هالیدی در نوشته ای تحت عنوان انقلاب ایران: توسعه ای نابرابر و مردم گرائی مذهبی، تا آنجا پیش می رود که پا را از آرزوهای طلائی برباد رفته شاه در زمینه مدرنیزه کردن ایران، و تز “شاه، قربانی مدرن سازی ایران”، فراتر گذارده و در مقام مقایسة آرمانهای انقلاب اسلامی با آرزوهای شاه، با صراحتی که صداقت آنها را زیر سؤال می برد، بگوید:
“اولین جنبة انقلاب پس از خصیصة مذهبی بودن آن، این است که انقلاب ایران فکر پیشرفت را مردود می شمارد؛ و با استناد اینکه انقلاب اسلامی ایران درصد بازگشت پیشرفت به الگوهای قدیمی و صدر اسلام در قرن هفتم میلادی است، انقلاب اسلامی به تمام معنی واپس گرا می نامد.”
جای بسی تأسف و تعجب است که چرا و چگونه این تحلیلگران به خود جرأت می دهند، بدون آنکه به رمز سیاسی و بعد معنوی شعارهائی چون مردود شمردن توسعة مادی به مفهوم غربی، مطرود دانستن سیاست مصرف، بی نیازی نسبت به کالاهای مصرفی آمیخته با فرهنگ مبتذل غرب، و وسیله بودن اقتصاد بجای هدف بودن آن اشاره کنند، و ابعاد سیاسی و فرهنگی بازگشت به خویشتن را در ماهیت انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار دهند، اگر نگوئیم مغرضانه
تحقیق در مورد مدرنیته و تراژدی