فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تعلیم و تربیت فرزندان

اختصاصی از فایل هلپ تعلیم و تربیت فرزندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تعلیم و تربیت فرزندان تعداد صفحه:49
فرمت:word










فهرست
عنوان صفحه

مقدمه 1
چکیده 3
مفهوم تربیت 4
تربیت شناخت 5
آغاز تربیت 7
تربیت مداوم 9
تجلی صفات والدین 10
تربیت اطفال از دیدگاه ابن سینا 11
وظیفه ها و تعهدها 12
ایجاد عشق در کودک 13
پرروش در محیط مساعد 13
چند اصل مهم دربارة تربیت 14
اصل اول توجه به حس عزت طلبی فرزند 14
اصل دوم نماز 16
اصل سوم آموزش زندگی و علوم مورد نیاز 18
اصل چهارم اندرز و نصیحت 20
راه کارهای تربیتی اسلام 20
راه کار اول – هماهنگی پدر و مادر در کانون خانواده 20
راه کار دوم – تربیت از راه عمل 21
راه کار سوم – احساس کرامت 23
راه کار چهارم – بازی با کودک 26
راه کار پنجم – محبت 28
راه کار ششم – عدالت 29
راه کار هفتم – پرورش روح و جسم کودک 30

راه کار هشتم – تمرین عادت های نیکو 31
درک دنیای زیبای کودک 33
راه کار دهم – تشویق و تنبیه 34
توجه و تغییر رفتار 35
تنبیه 36
راه کار یازدهم – سلام و تحیت 37
کارکرد ارتباطی 40
کارکرد درمانی و بازدارنگی 41
کارکرد فکری و عملی 41
منابع و ماخذ 42

دانلود با لینک مستقیم


تعلیم و تربیت فرزندان

تحقیق در مورد اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام


تحقیق در مورد اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:9

با توجه به مبانى انسان شناختى اسلامى از قبیل فطرت الهى، مى توان اهداف تعلیم وتربیت را به سه طبقه ی هدف غایى و نهایى، اهداف متوسط یا زمینه ساز و اهداف جزئى و رفتارى تقسیم کرد.(1)
البته وجود این طبقات بدین معناست که هدف نهایى، نقطه ی مطلوب است و براى دستیابى به آن باید از اهداف متوسط گذر کرد.ابتدا به شرح هدف غایى و سپس اهداف متوسط مى پردازیم:هدف غایى تعلیم و تربیت هدف غایى تعلیم و تربیت از نظر اسلام، این است که آدمى به کمال نهایى خود که قرب خداى متعال است نائل شود. به عبارت دیگر هدف غایى، قرب به ذات مقدسى است که مستجمع جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، حقیقتى بى نهایت و کامل و مطلق که شایسته است در متن زندگى آدمیان حضور یابد و همه ی فعالیت های آنان به سوی اومعطوف گردد و محور همه ی افعالشان باشد.در تعلیم و تربیت اسلامى حرکت و هدایت آدمى به سوى خیر اعلى و مقصد نهایى ودر صراط مستقیم عبودیت حضرت حق، تسهیل مى شود (2) تا آدمى در پرتو ایمان و عمل صالح و تواصى به حق و تواصى به صبر، گردنه ها را در نوردد و موانع کمال را یکى بعد ازدیگرى پشت سر گذارد.از آیات قرآن کریم به روشنى بر مى آید که مرجع و منتهى و غایت حرکت

 

اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

 

ویژگى هاى هدف غایى

 

اهداف واسطه اى یا متوسط

 

1-ارتباط با خداى سبحان

 

2-ارتباط با خویشتن

 

3-ارتباط با جامعه ی بشرى

 

4-ارتباط با طبیعت

 

پی نوشت :

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

مقاله هدایت و تعلیم و تربیت

اختصاصی از فایل هلپ مقاله هدایت و تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله هدایت و تعلیم و تربیت


مقاله هدایت و تعلیم و تربیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:8

فهرست و توضیحات:

مقدمه

تجزیه و تحلیل

هدایت و تعلیم و تربیت

مفهوم هدایت در تعلیم و تربیت از ارزشی ویژه برخودار است . بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت ، هدایت و تعلیم و تربیت را در مفهوم مترادف تلقی می کنند . به عبارت دیگر        تعلیم و تربیت را همان هدایت فرد یا جامعه تلقی می کنند . هدایت با دستور دادن یا امر کردن فرق دارد هدایت با توصیه کردن فرق دارد . در جریات توصیه فردی که توصیه می کند بدون اینکه فرد دیگر را مجبور سازد از او میخواهد که کاری را طبق توصیه او بمعرض اجرا      در آورد .

مفهوم هدایت کردن با مفهوم تلقین هم تفاوت دارد . در جریان تلقین فرد تلقین کنندة خواهد نظر خود را بع دیگری تحمیل کند و فرصت تعقل و بررسی را از او سلب می کند ، گاهی موضوع هدایت شناختن چیزی است . در این مورد فرد هدایت کننده کوشش می کند تا ضمن توجه دادن فرد به تجربیات خود جنبه های مختلف موضوع را روشن سازد تا فرد شخصاً درباره شناسائی موضوع اقدام کند .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله هدایت و تعلیم و تربیت

کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی


کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی

*کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی*

 




1. فضیلت علم


علم، میراثى گرانبها


قال(ع): الْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریِمَةٌ وَالْآدابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَالْفِکْرُ مِرْآةٌ صافِیَةٌ؛(1)
دانش، میراثى گرانبها و آداب، زینتى دایمى و فکر، آیینه‏اى است صاف و شفاف.
در این حکمت استعاراتى به کار رفته است:
1. از «علم» تعبیر به «میراث» شده، به این مناسبت که همان‏گونه که فرزند، مال و ثروت را از پدر به ارث مى‏برد، هر عالمى هم علم و دانش را از استادش به ارث برده. از آن‏جا که در میراث دانش خصوصیتى است که در میراث مال وجود ندارد، میراث علم به کرامت و ارزشمند بودن توصیف شده: «وراثة کریمة». منشأ این خصوصیت، بقاى علم و فناى مال و ثروت است. مالى را که فرزند از پدر به ارث مى‏برد در معرض فنا و نابودى است، در حالى‏که علم و دانشْ باقى و از خطراتى که مال را تهدید مى‏کند در امان است.
در سایر روایات نیز از علم تعبیر به میراث و از علما تعبیر به ورثه شده است:
قال أمیرالمؤمنین(ع): الْعِلْمُ وِراثةٌ کَریمةٌ والْآدابُ حُلَلٌ حِسانٌ والْفِکْرُ مِرآةٌ صافِیةٌ وَالْاِعْتبار مُنْذِرٌ ناصِحٌ وَکَفى‏ بِکَ أدَباً لِنَفْسِکَ تَرْکُکَ ماکَرِهْتَهُ لِغَیْرِکَ؛(2)
دانش، میراثى ارزشمند و آداب، زیورى نیکو و فکر، آیینه‏اى درخشنده و شفاف و حوادث عبرت‏انگیز بیم دهنده و اندرزگوست و براى تأدیب خویشتن همین بس که آنچه براى دیگران نمى‏پسندى ترک کنى.
عن أبی عبداللَّه(ع) قال: إنَّ الْعُلَماءَ وَرَثَةُ الْأنْبِیاء وَذلک أنَّ الْأنبِیاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِرْهَماً ولادِیناراً وَإنّما أورثوا أحادِیثَ مِن أحادیثهم فَمَن أخَذَ بِشَیْ‏ءٍ منها أخذ حظّاً وافراً فَانْظروا عِلْمَکُم هذا عَمَّن تَأخُذُونه فإنَّ فینا أهلَ الْبَیْت فی کلِّ خَلَفٍ عدُولاً یَنْفُونَ عَنْهُ تَحریفَ الغالین وانْتِحالَ الْمُبْطِلین وَتَأْوِیلَ الْجاهِلِین؛(3)
دانشمندان و علماى دینى وارثان پیامبرانند، زیرا انبیا از خود درهم و دینارى به ارث نمى‏گذارند و آنچه از خود باقى مى‏گذارند احادیثى است از احادیث آنها، هر که از آن احادیث برگیرد، بهره فراوانى برده؛ پس مواظب باشید دانش خود را از چه کسى مى‏گیرید. همانا در بین ما اهل بیت در هر دوره جانشینان عادلى هستند که تغییر دادن افراطى‏ها و بدعت‏گذارى خرابکاران و تأویل نادانان را از دین برمى‏دارند.
2. از آداب و اخلاق پسندیده، به زیورهاى متجدد و دایمى تعبیرگردیده، به این جهت که فضایل براى نفسْ زینت و زیورند، همان‏طورى که لباس و زیور آلاتْ زینت بدن انسان مى‏باشد. توصیف این زیورهاى باطنى به تجدد و دوام، به این جهت است که به علت رسوخ در نفس، دایمى و با انسان همراه است.
3. از فکر، تعبیر شده به «مرآة صافیة»؛ یعنى آیینه درخشنده و شفاف، زیرا همان‏طورى که آیینه شفاف، اشکال و صورت‏هاى مقابل خود را به خوبى منعکس مى‏نماید، فکر انسان نیز پرده از مجهولات تصورى و تصدیقى او برداشته و آنها را معلوم مى‏کند و به تعبیر بعضى از شارحان نهج‏البلاغه، فکر به منزله اصطرلابى‏(4) است‏روحانى.(5)
شارح بحرانى(ره) در توضیح این حکمت و کلام نورانى مى‏گوید:
الثالثة عشر: العلم وراثة کریمة وهو فضیلة النفس العاقلة وهو أشرف الکمالات التی تعتنى بها وبحسب ذلک کان وراثة کریمة من العلماء بل کان أکرم موروث ومکتسب وأراد الوراثة المعنویة کقوله تعالى: فهب لی من لدنک ولیّاً یرثنی ویرث من آل یعقوب‏(6)؛ أی العلم والحکمة.
الرابعة عشر: والآداب حلل مجددة وأراد الآداب الشرعیة ومکارم الأخلاق واستعار لها لفظ الحلل المجددة باعتبار دوام زینة الانسان بها وتجدد بهائه وحسنه وتهذیب نفسه على استمرار الزمان بلزومها واستخراج محاسنها کالحلل التی لایزال تجدد على لابسها.
الخامسة عشر: والفکر مرآة صافیة والفکر قد یراد به القوة المفکرة وقد یراد به حرکة هذه القوة مطلقاً أیة حرکة کانت وقد یراد به معنى آخر وعنی هنا القوة نفسها واستعار لها لفظ المرآة باعتبار أنها إذا وجهت نحو تحصیل المطالب التصوریة والتصدیقیة أدرکها وتمثلت بها کما یتمثل فی المرآة صور مایحاذى بها؛(7)
سیزدهم: دانش، میراثى ارزشمند است وفضیلت و ارزشى است براى انسان. علم و دانش از بهترین کمالاتى است که مورد توجه است و به همین جهت میراثى گرانبها و ارزشمند از دانشمندان، بلکه گرانبهاترین چیزى است که از علما به ارث مى‏رسد و به دست مى‏آید. منظور از میراث، میراثى معنوى است، همان‏طورى‏که در قول خداى تعالى: فَهَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنى وَیَرِثُ مِنْ آلِ‏یَعْقُوبَ، میراث به معناى علم و حکمت است.

 

 

لینک دانلود


دانلود با لینک مستقیم


کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی

دانلود مقاله تعلیم و تربیت در اسلام

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله تعلیم و تربیت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه:
از جمله مسائلی که در مورد تعلیم و تربیت اسلامی مطرح است مسئله محبت و نقطه مقابل آن، خشونت است. البته نقطه مقابل محبت معمولاً بغض است. ولی اثر محبت احسان و نرم است و اثر بغض خشونت و سختگیری. می دانیم که بعضی ها به چشم انتقاد به این تعلیم و تربیت اسلامی نگریسته و گفته اند که در اسلام آنچنان که باید و به قدر کافی روی مسئله محبت و اثرش که نرمی و احسان است تکیه نشده است، و اگر در اسلام مسئله محبت به انسانها و مسئله احسان به انسانها و نرمش در مقابل انسانها مطرح است در مقابل مسئله دشمن داشتن انسانها و خشونت به خرج دادن و به یک معنا بدی کردن هم مطرح است. باز می دانیم که آنها که زیادی روی محبت تکیه می کنند مسیحیها هستند و کشیشهای مسیحی. اینها خیلی دم از محبت می زنند و می گویند عیسای مسیح تنها به محبت دعوت می کرد در محبت هم استثناء نمی کرد میان اینکه افرادی که باید به آنها محبت بشود خداپرست باشند یا نباشند پیرو عیسی باشند یا نباشند بلکه می گفتند که به همه محبت کنید. در یکی از کتابهای تاریخ ادیان و شاید در یک مقاله ای که ترجمه شده بود خواندم که یک جمله است که در همه ادیان بزرگ دنیا آمده است و متحد الآلمان همه ادیان است. در مسیحیت هست، در دین یهود است، در دین زرتشت هست در دین اسلام هست دردین بودا هست و آن این است که «برای دیگران همان را دوست بدار که برای خود دوست می داری و همان را دشمن بدار که برای خود دشمن می داری» که ما به این مضمون در اسلام زیاد داریم مانند:
احبب للناس ما تحب لنفسک و اکره لهم ما تکره لنفسک.
این دستور که در اسلام نیز هست یک دستور کالی و مطلق است. حال آیا اسلام در این قاعده عمومی استثنائی آورده است و در ادیان دیگر استثنائی نیست؟ در مسیحیت استثنائی نیست ولی در اسلام استثناءست؟ که در واقع اسلام می گوید برای مردم دوست بدار آنچه را که برای خود دوست می داری مگر در بعضی از امور؟ آیا در اسلام استثنائی هست؟ یا نه، آنچه در اسلام با مسیحیت اختلاف هست، در تفسیر محبت است نه در این اصل کلی.

مصلحت جمع مقدم بر مصلحت فرد است
به علاوه یک وقت هست پای فرد در میان است، و یک وقت هست پای جمع در میان است. باز مثال به همان پدر و مادر می زنیم که چند پسر و دختر در خانه شان هست و همه را هم دوست دارند. یکی از این بچه ها، نسبت به افراد دیگر متعدی و متجاوز است. پدر و مارد تنها این را دوست ندارند که بگویند مطابق میل این رفتار می کنیم. اگر میل هم مقیاس باشد، میل افراد دیگر را نیز باید در نظر بگیرند. یعنی آن کسی که می خواهد از روی کمال محبت با بچه های خودش رفتار بکند، گذشته از این که میل نباید مقیاس باشد بلکه مصلحت باید مقیاس باشد، همچنین مصلحت جمع باید مقیاس باشد نه مصلحت فرد. و چقدر موارد ما می بینیم که مصلحت جمع با مصلحت فرد جور در نمی آید. یعنی اگر مصلحت یک فرد را در نظر بگیریم مصلحت افراد دیگر و بلکه مصلحت آن سازمان و جامعه ای که این فرد جزء آن است از بین می رود و در نهایت خود آن فرد هم صدمه می بیند. این است که در مواردی مصلحت فرد فدای مصلحت جامعه می شود. و از اینجاست که در مواردی خود محبت که گفتیم ریشه اش قصد خیر و احسان داشتن است ایجاب می‌کند عدم نرمی را ایجاب می‌کند خشونت را ایجاب می‌کند حداکثر آنچه را که طرف آن را برای خودش بدی تلقی می‌کند مثلاً اعدام را آنجا که پای مصلحت جمع در میان است.

 


انسان دوستی
یک مطلب دیگر را هم اینجا باید عرض بکنیم و آن این است: می گویند: «انسان دوستی». البته سخن درستی است ولی این مطلب باید شکافته شود. به قول طلبه ها «انسان» در «انسان دوستی» انسان بما هو انسان است یعنی انسان را از آن جهت که انسان است باید دوست داشت، و به اصطلاح امروز انسان با ارزشهای انسانی. یک وقت ما در تعریف انسان می گوییم یک حیوان یک سرو دو گوش مستقیم القامه که حرف می زند. اگر انسان این است، چمبه همان قدر انسان است که لومومبا انسان بوده، آنهایی که خواستند عیسی را به دار بشکند همان قدر انسانند که خود عیسی. آنها هم مثل عیسی حرف می زنند و از این جهات فرقی با او نداشتند.
یک وقت می گوییم «انسان» یعنی این هیکل خاص که درهمه این افراد مشترک است، و «انسان را دوست داشته باشیم» یعنی هر کس را که از نسل آدم هست دوست داشته باشیم، و خلاصه منظور از انسان، انسان زیست شناسی است، آن که زیست شناسی او را انسان می داند. آیا مقصود این است؟ یا نه، مقصود انسان بما هو انسان است، یعنی انسان به خاطر ارزشهای انسانی، به خاطر انسانیت، و انسان دوستی یعنی انسانیت دوستی. اینجاست که وقتی چمبه و لومومبا را کنار همدیگر می گذاریم، دو نوع از آب در می آیند، این یک چیز از آب در می آید، آن یک چیز دیگر؛ یعنی ممکن است این یک اسنان از آب در بیاید، یک انسان درست با ارزشهای انسانی و آن تنها یک انسان نباشد بلکه حیوان هم نباشد، و به تعبیر قرآن از حیوان هم چند درجه پائین تر باشد. انسان را باید دوست داشت به خاطر انسانیت نه به خاطر همین هیکلش. و به عبارت دیگر انسانیت را باید دوست داشت.
حال اگر انسانی ضد انسان و ضد انسانیت شد مانع راه انسانهای دیگر و مانع تکامل انسانهای دیگر شد، آیا باز ما باید این انسان را که در واقع اسمش انسان است و در معنا انسان نیست، و به تعبیر امیرالمؤمنین : الصوره صوره انسان و القلب قلب حیوان ظاهر، ظاهر انسان است و باطن، یک حیوان دوست بدارید؟ آیا نه نام انسان دوستی باید به انسانیت خیانت بکنیم و با انسانیت دشمنی بورزیم؟!
پس از گذشته از این مسأله که محبت صرفاً رعایت میل ها نیست بلکه عبارت است از رعایت مصلحت و خیر و سعادت طرف، و گذشته از این که مصلحت فرد به تنهایی نمی تواند مقیاس باشد بلکه مصلحت جمع باید در نظر گرفته شود اساساً مسأله انسان دوستی،مسأله انسانیت دوستی است، و الا اگر مراد از «انسان» انسان به معنای همنی جنس و انسان زیست شناسی باشد از نظر زیست شناسی فرقی بین انسان و حیوان نیست. چرا ما گوسفند ها را به اندازه انسانها دوست نداشته باشیم؟ چرا اسبها و الاغها را به اندازه انسانها دوست نداشته باشیم؟ او یک حیوان جاندار است، این هم یک جاندار است. اگر ملاک جانداری و ادراک لذت و الم است و «میازار موری که دانه کش است» این در انسان همان مقدار است که در اسب و الاغ.
پس مسأله باید به انسانیت دوستی برگردد. وقتی که انسان دوستی، معنایش انسانیت دوستی شد و انسانیت دوستی هم معنایش رعایت مصالح انسانی و نه تنها رعایت میلها- شد، معلوم می شود که (این تفسیر از) دستور محبت به انسانها که قطع نظر از همه چیز فقط طوری رفتار کردن که این خوشش بیاید و آن دوست داشته باشد، یک منطق غلطی است، بلکه محبتش منطقی غلطی است، بلکه محبت منطقی در مواردی طبعاً توأم با خشونتها، جهادها، مبارزه ها و کششها است؛ و انسانهایی را که خار راه انسانیت هستند باید از بین برد.
نیکی به کافر
در قرآن کریم می بینیم که به محبت و به احسان و نیکی نسبت به همه مردم حتی نسبت به کفار توصیه شده است اما در حدودی که این محبت کردن و این نیکی کردن اثر نیک ببخشد. آنجا که نیکی کردن اثر نیک نبخشد، آن نیکی نیست بلکه بدی است به صورت نیکی.
مثلاً در آیه مباره که ای که در سوره ممتحنه است می فرماید:
لا یَنهیکم الله عن الذین لم یقاتلوتکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرّووهم و تقسطوا الیهم انُ الله یحب المسطین. انما ینهیکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم.
یعنی خود شما را نهی نمی کند (اول می گوید نهی نمی کند، بعد هم امر می‌کند) که نسبت به کافرانی که به خاطر دین با شما نجنگیده اند، با شما در حال نبرد آن هم به خاطر دین نیستند، آنها که شما را از خانه هایتان بیرون نکرده اند- که در آن وقت مصداقش قریش بودند که هم به خاطر دین با مسلمین می جنگیدند و هم مسلمین را از خانه هایشان خارج می کردند- ] آری خدا شما را نهی نمی کند که نسبت به این کافران نیکی کنید[ . یعنی اگر ما می گوئیم به کافران نیکی نکنید، آنها را می گوئیم. نیکی کردن به آنها عین بدی کردن به خود شماست، تقویت بنیه دشمن است که طبعاً علیه شما به کار می رود.
بعد می فرماید: «ان الله یحب المقسطین» خدا کسانی را که خوبی می کنند و به قسط و عدالت رفتار نمایند دوست می دارد. یعنی این کار را بکنید. انما ینهیکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم. ] خدا شما را نهی می‌کند از نیکی کردن نسبت به کافرانی که به خاطر دین با شما جنگیده اند و شما را از خانه هایتان بیرون کرده اند[.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعلیم و تربیت در اسلام