فابوش و میلر (Fawbush and Miller) یکی از روشهای موفق پیشبینی تگرگ را ارائه دادند که تئوری فرازهنج ها که دانه تگرگ را در حین رشد همراهی میکند را بیان میکند. آنها بر اهمیت وجود یک لایه هوای خشک بالای لایه هوای گرم و مرطوب نزدیک سطح زمین تاکید کرده که برای انتقال گرمای نهان، با تبخیر کردن آب مایع به درون هوای محیطی خشک لازم می باشد. بنابراین آهنگ کاهش دما برای سیستم های اشباع، شیب بیشتری نسبت به بیدرروی مرطوب دارد. البته وجود یک لایه هوای خشک بالای لایه هوای مرطوب ناپایداری بالقوه را نیز افزایش می دهد. آنها از روی اطلاعات گمانه زنی (رادیوسوند) اندازه های تگرگ را تحت شرایط به دست آمده از گمانه زن (رادیوسوند) را توانستند تعیین بکنند. سپس فاسترو بیتز Faster & Bates ارتباط بین سرعتهای قائم حداکثر (max) را که از اطلاعات گمانه زن به دست می آید، با اندازه واقعی دانه تگرگی که به زمین می رسد را توانستند محاسبه کنند. همچنین فابوش و میلر ارتباط نزدیک بین ارتفاع سطح دمای تر صفر درجه سانتیگراد و اندازه دانه تگرگ را به خوبی دریافتند و با توجه به این ارتباط به نتایج زیر دست پیدا کردند.
فابرش و میلر همچنین دریافتند که عملاً تمام تگرگهای درشت از قطر 2 تا 4 اینچ، هنگامی واقع می شوند که سطح یخبندان دمای تر صفر درجه سانتیگراد بین حدود m2100 تا m2700 بوده و 69 درصد از تگرگها در همه اندازه ها هنگامی واقع میشوند که ارتفاع این سطح بین m2100 تا m3300 باشند و وقتی که ارتفاع سطح یخبندان دمای تر صفر درجه از m1500 کمتر و یا از 3600 متری بیشتر باشد هیچ تگرگی با قطر بیش از اینچ ریزش نخواهد کرد.
ارتفاع دمای تر صفر درجه سانتیگراد در پیشبینی موارد زیر بسیار مؤثر می باشد: