فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود کتاب جنگ دریایی تزوشیما

اختصاصی از فایل هلپ دانلود کتاب جنگ دریایی تزوشیما دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود کتاب جنگ دریایی تزوشیما


دانلود کتاب جنگ دریایی تزوشیما

نام کتاب: جنگ دریایی تزوشیما
نویسنده: نوئل باش
مترجم: ذبیح الله منصوری
تعداد صفحات: ۲۹۳
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: فارسی

 

توضیحات:
جنگ دریایی تزوشیما از جنگ های دریایی معروف قرن بیستم که ویژگی بارز آن جنگ بین ناوها است که در این به شرح کامل آن در قالب تاریخی پرداخته شده است.توسط یکی از مترجمان خوب ایران ذبیح الله منصوری در سال ۱۳۷۴ ترجمه شده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کتاب جنگ دریایی تزوشیما

دانلود مقاله کامل درباره حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام


دانلود مقاله کامل درباره حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 102

 

حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

امام (ع ) در روز سه شنبه دهم ماه ربیع الاول سال 38هجرى در ابتداى فجر, که هنوز هوا تاریک بود, نماز صبح را با یاران خود بجا آورد. آن حضرت از ناتوانى و خستگى سپاه شام کاملاً آگاه بود و مى دانست که دشمن به آخرین سنگر عقب نشینى کرده و با یک حملهء جانانه مى توان به خرگاه آتش افروز جنگ معاویه دست یافت . از این رو, به اشتر دستور داد که به تنظیم سپاه بپردازد. مالک , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بود به میان سپاه آمد و در حالى که بر نیزهء خود تکیه کرده بود فریاد کشید: <سووا صفوفکم رحمکم الله >:صفهاى خود را مرتب کنید. چیزى نگذشت که حمله آغاز شد و از همان ابتدا نشانه هاى شکست دشمن با فرار آنان از میدان نبرد آشکار گردید.
در این موقع , مردى از سپاه شام بیرون آمد و خواستار مذاکرهء حضورى با امام (ع ) شد. امام در میان دو صف با او به مذاکره پرداخت . او پیشنهاد کرد که هر دو طرف به جایگاه نخستین خود عقب نشینى کند و امام شام را به معاویه واگذار نماید. امام (ع ) با تشکر از پیشنهاد او یادآور شد که من در این موضوع مدتها اندیشیده ام و در آن جز دو راه براى خودندیده ام , یا نبرد با یاغیگران یا کفر بر خدا و آنچه که بر پیامبر او نازل شده است . و خدا هرگز راضى نیست که در ملک او عصیان و گناه شود و دیگران در برابر آن سکوت کنند و از امربه معروف و نهى از منکر سرباز زنند. از این رو جنگ با متمردان را بهتر از هم آغوشى با غل و زنجیر یافته ام .
آن مرد از جلب موافقت امام (ع ) مأیوس شد و در حالى که آیهء <انا لله و انا الیه راجعون >را بر زبان جارى مى کرد به سوى سپاه شام بازگشت .(1)
نبرد بى امان میان طرفین بار دیگر آغاز گردید. در این نبرد از هر وسیلهء ممکن استفاده مى شد, از تیر و سنگ و از شمشیر و نیزه و عمودهاى آهنین که کوه آسا بر سر طرفین فرودمى آمد. نبرد تا صبح روز چهارشنبه ادامه داشت . سپاه معاویه در شب آن روز از فزونى کشته ها و زخمیها مانند سگ زوزه مى کشید و از این جهت در تاریخ آن شب چهارشنبه را<لیلة الهریر> خوانده اند.
اشتر در میان سربازان حرکت مى کرد و مى گفت : مردم تا پیروزى به اندازهء یک کمان بیش باقى نمانده است و فریاد مى زد: <الا من یشرى نفسه لله و یقاتل مع الاشتر حتى یظهر او یلحق بالله ؟>یعنى : آیا کسى هست که جان خود را به خدا بفروشد و در این راه به همراه اشتر نبرد کند, تا پیروز گردد یا به خدا بپیوندد؟(2)
امام (ع ) در این لحظات حساس در مقابل فرماندهان و افراد مؤثر سپاه خود سخنرانى کرد و فرمود:
اى مردم , مى بینید که کار شما و دشمن به کجا انجامیده و از دشمن جز آخرین نفس چیزى باقى نمانده است . آغاز کارها با پایان آن سنجیده مى شود. من صبحگاهان آنان را به محکمهء الهى خواهم کشید و به زندگى ننگینشان پایان خواهم داد.(3)
معاویه از مضمون سخنرانى آن حضرت آگاه شد. لذا رو به عمرو عاص کرد و گفت : این همان شبى است که على فرداى آن کار جنگ را یکسره خواهد کرد. اکنون چه باید کرد؟
عمروعاص گفت : نه سربازان تو مانند سربازان او هستند و نه تو مانند او هستى . او به انگیزهء دینى و عقیدتى نبرد مى کند, در حالى که تو به انگیزهء دیگر. تو خواهان زندگى هستى واو خواهان شهادت . سپاه عراق از پیروزى تو بر خود مى ترسد, در حالى که سپاه شام او پیروزى على هراسى ندارد.
معاویه : پس چه باید کرد؟
عمروعاص : باید پیشنهادى کرد که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند و اگر نپذیرند نیز دچار دو دستگى گردند; آنان را به کتاب خدا دعوت کن تا میان تو و آنان حاکم باشد. در این پپصورت تو به خواستهء خود نائل مى آیى . این مطلب مدتها در ذهن من بود ولى از ابراز آن خوددارى مى کردم تا وقت آن برسد.
پپمعاویه از پختگى نقشهء همکار خود تشکر کرد و در صدد اجراى آن برآمد.
بامداد روز پنجشنبه سیزدهم ربیع الاول , و به قولى سیزدهم صفر, سپاه امام (ع ) با نیرنگ کاملاً بى سابقه اى روبرو شد و خدمتى که فرزند عاص به طاغیان شام کرد بحق مایهء حیات مجدد تیرهء اموى و بازگشت آنان به صحنهء اجتماع شد.
سپاه شام , طبق دستور عمرو, قرآنها را بر نوک نیزه ها بستند و صفوف خود را با مصاحف آراستند. قرآن بزرگ دمشق به کمک ده نفر بر نوک نیزه حمل مى شد. آن گاه همگى یکصداشعار سر دادند که : <حاکم میان ما و شما کتاب خداست >.
گوشهاى عراقیان متوجه فریادها شد و چشمهایشان به نوک نیزه ها افتاد از سپاه شام جز شعارها و فریادهاى ترحم انگیز چیزى شنیده نمى شد. همگى مى گفتند:
اى مردم عرب , براى زنان و دخترانتان , خدا را در نظر بگیرید.
خدا را خداى را دربارهء دینتان !
پس از مردم شام چه کسى از مرزهاى شام پاسدارى خواهد کرد و پس از مردم عراق چه کسى از مرزهاى عراق حفاظت خواهد نمود؟
چه کسى براى جهاد با روم و ترک و دیگر کافران , باقى خواهد ماند؟(4)
منظرهء روح انگیز مصاحب و ناله هاى مهر آفرین , عقل و هوش را از بسیارى از سربازان امام (ع ) ربود و آنان را مبهوت و مدهوش ساخت . مردان جنگى که تا ساعاتى پیش افتخارمى آفریدند و در یک قدمى پیروزى کامل قرار داشتند, همچون افسون شدگان , بر جاى خود میخکوب شدند. ولى شیرمردانى , مانند عدى بن حاتم و مالک اشتر و عمرو بن الحمق , از واقعیت نیرنگ آگاه بودند و مى دانستند که چون دشمنان را یاراى مقابله نیست و در آستانهء سقوط و نابودى قرار گرفته اند از این راه مى خواهند خود را نجات دهند و گرنه آنان هیچ گاه تن به قرآن نداده و نخواهند داد. از این جهت , فرزند حاتم به امام (ع ) گفت :
هیچ گاه سپاه باطل را یاراى مقابله با حق نیت . از هر دو طرف گروهى کشته و مجروح شده اند و آنان که با ما باقى مانده اند از آنان نیرومندترند, به ناله هاى شامیان گوش فرانده و ماپیرو تو هستیم .
اشتر گفت : معاویه فاقد جانشین است ولى تو جانشین دارى . اگر او سرباز دارد ولى صبر سربازان تو را ندارد. آهن را با آهن بکوب و از خدا کمک بگیر.
سومى گفت : على جان , ما از روى تعصب به حمایت تو برنخاسته ایم , بلکه براى خدا دعوت تو را پاسخ گفته ایم ... اکنون حق به آخرین نقطهء خود رسیده است و ما را با وجود تونظرى نیست .(5)
ولى اشعث بن قیس , که خود را در جرگهء یاران على (ع ) قرار داده بود و از روز نخست حرکات مرموزى داشت و ارتباط او با معاویه کم و بیش آشکار شده بود, رو به امام (ع ) کرد وگفت : دعوت قوم را پاسخ گو که تو به پاسخگویى به درخواست آنان شایسته ترى . و مردم خواهان زندگى هستند و جنگ را خوش ندارند.
امام (ع ) که از نیت ناپاک او آگاه بود, فرمود: باید در این مورد اندیشید.(6)

معاویه براى تحریک عواطف سپاه امام به عبدالله فرزند عمروعاص که از مقدس نماهاى جامعهء آن روز بود, فرمان داد که در میان صفوف دو گروه قرار گیرد و آنان را به پذیرفتن داورى کتاب خود دعوت کند. او نیز در میان دو صف قرار گرفت و گفت : مردم ! اگر نبرد ما براى دین بود, هر دو گروه حجت را بر گروه مخالف تمام کرد و اگر براى دنیا بود, هر دوگروه از حد تجاوز کردند ما شما را به حکومت کتاب خدا دعوت مى کنیم و اگر شما دعوت مى کردید ما اجابت مى نمودیم . فرصت را مغتنم شمارید.
این شعارها دشمن پراکنده و مردم ساده لوح عراق را فریفت و جمعیت در خور ملاحظه اى رو به امام (ع ) آوردند که دعوت آنان را بپذیرد.
امام (ع ) در این لحظات حساس , براى روشن ساختن اذهان فریب خوردگان , رو به آنان گرد و گفت :
بندگان خدا, من از هر کسى براى پذیرش دعوت به حکم قرآن شایسته ترم ولى معاویه و عمروعاص و ابن ابى معیط و حبیب بن مسلمه و ابن ابى سرح اهل دین و قرآن نیستند. من بهتر از شما آنان را مى شناسم . من با آنان از دوران کودکى تاکنون معاشرت کرده ام ; آنان در تمام احوال بدترین کودکان و بدترین مردان بودند. به خدا سوگند, آنان قرآنها را بلندنکرده اند که قرآن را مى شناسند و مى خواهند به آن عمل کنند, بلکه این کار جز حیله و نیرنگ نیست . بندگان خدا, سرها و بازوان خود را لختى به من عاریه دهید که حق به نتیجه ءقطعى رسیده و چیزى تا بریده شدن ریشهء ستمگران باقى نمانده است .
در حالى که افراد مخلص از نظر امام (ع ) طرفدارى مى کردند, ناگهان بیست هزار نفر از رزمندگان سپاه عراق , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بودند و پیشانى آنها از سجده پینه بسته بود و شمشیر بر دوش داشتند(7), میدان نبرد را ترک گفته و به مقر فرماندهى رو آوردند. این گروه را افرادى همچون مسعر بن فدکى و زیدبن حصین و برخى از قراء
عراق رهبرى مى کردند که بعداً از سران خوارج شدند. آنان در برابر جایگاه امام (ع ) ایستادند و او را به جاى <یا أمیرالمؤمنین >به <یا على >خطاب کردند و با کمال بى ادبى گفتند:
دعوت قوم را بپذیر و گرنه تو را مى کشیم , همچنان که عثمان بن عفان را کشتیم . به خدا سوگند, اگر دعوت آنان را اجابت نکنى تو را مى کشیم !
فرماندهى که دیروز مطاع مطلق بود, اکنون کارش به جایى انجامیده بود که به او دستور تسلیم و پذیرش صلح تحمیلى مى دادند. امام (ع ) در پاسخ آنان گفت :
من نخستین کسى هستم که به کتاب خدا دعوت کردم و نخستین کسى هستم که دعوت کتاب را اجابت گفتم و بر من جایز نیست که شما را به غیر کتاب خدا بخوانم . من با آنان مى جنگم زیرا گوش به حکم قرآن نمى دهند, آنان خدا را نافرمانى کردند و پیمان او را شکستند و کتاب او را پشت سر افکندند. من به شما اعلام مى کنم که آنان شما را فریفته اند.آنان خواهان عمل به قرآن نیستند.
سخنان منطقى و مستدل امام (ع ) در آنان مؤثر نیفتاد و مرور زمان نشان داد که آنان افرادى تندرو و دور از فهم و درک حقایق بودند که تحت تأثیر شعارهاى تو خالى شامیان قرارگرفته بودند و هر چه امام آنان را نصیحت مى کرد بر اصرار و لجاجت خود مى افزودند و مى گفتند که باید امام دستور دهد که اشتر دست از نبرد بردارد. هیچ چیز براى یک ارتش درحال نبرد زیانبارتر از اختلاف و دو دستگى نیست . از آن بدتر, شورش گروه ساده لوح و دور از مسائل سیاسى بر فرمانده خردمند و داناى خود است . امام (ع ) خود را در آستانه ءپیروزى مى دید و از واقعیت پیشنهاد دشمن آگاه بود, اما چه کند که اختلاف شیرازهء وحدت سپاه را از هم مى گسست .
امام (ع ) مقاومت در برابر بیست هزار نفر مسلح مقدس نما را, که پیشانى آنان از کثرت سجده پینه بسته بود, صلاح ندید و یکى از نزدیکان خود به نام یزید بن هانى را خواست و به او چنین گفت :
خود را به نقطه اى که اشتر در آنجا مشغول نبرد است برسان و بگو که دست از نبرد بکشد و هر چه زودتر به سوى من آید.
اشتر: سلام مرا به امام برسان و بگو که اکنون وقت آن نیست که مرا از میدان فراخوانى . امید است که به همین زودى نسیم پیروزى بر پرچم اسلام بوزد.
قاصد بازگشت و گفت : اشتر مراجعت را مقرون به مصلحت نمى داند و مى گوید که در آستانهء پیروزى است .
شورشیان رو به امام کردند و گفتند: اباء اشتر از بازگشت به دستور توست . تو پیام دادى که در میدان نبرد مقاومت کند.
على (ع ) با کمال متانت فرمود: من هرگز با مأمور خود محرمانه سخن نگفتم . هر چه گفتم شما آن را شنیدید. چگونه من را بر خلاف آنچه که آشکارا گفتم متهم مى کنید؟
شورشیان : هر چه زودتر پیام بده که اشتر از میدان باز گردد و گرنه تو را مانند عثمان مى کشیم یا زنده تحویل معاویه مى دهیم .
امام (ع ) رو به یزید بن هانى کرد و گفت : آنچه را مشاهده کردى به اشتر برسان .
مالک از پیام امام (ع ) آگاه شد و رو به قاصد کرد و گفت : این فتنه زاییده بلند کردن قرآنها بر سر نیزه هاست و این نقشهء فرزند عاص است . سپس با اندوه گفت : آیا پیروزى را نمى بینى و آیهء خدا را مشاهده نمى کنى ؟ آیا رواست که در این اوضاع صحنهء نبرد را رها کنم ؟
قاصد: آیا رواست که تو در اینجا باشى و امیر مؤمنان کشته یا تحویل دشمن شود؟
مالک از شنیدن این سخن بر خود لرزید. فوراً دست از نبرد کشید و خود را به حضور امام (ع ) رساند. وقتى چشمش به آشوبگران ذلت طلب افتاد رو به آنان کرد و گفت : اکنون که بردشمن برترى یافته و در آستانهء پیروزى قرار گرفته اید فریب آنان را مى خورید؟ به خدا سوگند که آنان فرمان خدا را ترک و سنت پیامبر را رها کرده اند. هرگز با درخواست آنان موافقت نکنید و به من کمى مهلت دهید تا کار را یکسره کنم .
آشوبگران : موافقت با تو مشارکت در خطاى توست .
اشتر: وا اسفا که افراد ارزندهء شما کشته شده اند و گروه زبونتان باقى مانده است . به من بگویید در چه زمانى شما بر حق بودید؟ آیا که زمان که نبرد مى کردید بر حق بودید و اکنون که دست از نبرد کشیده اید بر باطل هستید؟ یا در آن زمان که نبرد مى کردید بر باطل بودید و اکنون بر حق هستید؟ اگر چنین گمان دارید, یعنى همهء کشتگان شما, که به ایمان و تقوا واخلاص آنان اعتراض دارید, باید در آتش باشند.
آشوبگران : در راه خدا نبرد کردیم و براى خدا دست از نبرد بر مى داریم . ما از تو پیروى نمى کنیم , از ما دورى جوى .
مالک : فریب خورده اید و از این طریق به ترک نبرد دعوت شده اید. اى روسیاهان پیشانى پینه بسته , من نمازهاى شما را نشانهء وارستگى از دنیا و نشانهء شوق به شهادت مى پنداشتم ; اکنون ثابت شد که هدف شما فرار از مرگ و روى کردن به دنیاست . اف بر شما, اى بمانند جانوران فضله خوار. هرگز روى عزت نخواهید دید. دور شوید همچنان که ستمگران دور شدند.
در این هنگام , آشوبگران از یک طرف و اشتر از طرف دیگر, همدیگر را به باد فحش و بدگویى گرفتند و بر صورت اسبهاى یکیدیگر تازیانه نواختند. این منظرهء ناگوار در پیشگاه امام (ع ) به اندازه اى رنج آور بود که فریاد کشید که از همدیگر فاصله بگیرند.
در این اوضاع , از طرف آشوبگران فرصت طلب , در برابر چشمان امام (ع ) فریاد رضایت او به داورى قرآن بلند شد تا امام را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. امام (ع ) ساکت بود و سخن نمى گفت و در دریاى تفکر فرو رفته بود. (8)

فصل بیستم : مسئلهء حکمیت و گروه فشار

پیشنهاد عمروعاص به معاویه , که سپاه امام (ع ) رابه حکومت قرآن دعوت کند که اگر بپذیرند یا نپذیرند دچار اختلاف مى شوند, کاملاً نتیجه بخشید و سپاه امام را به دو دستگى عجیبى مبتلا کرد. ولى اکثریت با ساده لوحانى بود که , بر اثر خستگى از جنگ , فریب ظاهر سازى معاویه را خورده و بدون اجازهء امام (ع ) شعار مى دادند که على به حکمیت قرآن رضا داده است ; در حالى که آن حضرت در سکوت مطلق فرو رفته بود و دربارهء آیندهء اسلام مى اندیشید.(9)

نامهء معاویه به امام (ع )

در این اوضاع بحرانى معاویه در نامه اى به امام (ع ) چنین نوشت :
کشمکش میان ما طولانى شده و هر یک از ما خود را در تحصیل آنچه از طرف مقابل مى طلبد حق مى داند, در حالى که هیچ یک از طرفین دست طاعت به دیگرى نمى دهد. از هردو طرف افراد زیادى کشته شده اند و مى ترسم که آینده بدتر از گذشته باشد. ما مسئول این نبرد بوده ایم و جز من و تو کسى مسئول آن نیست . من پیشنهادى دارم که در آن زندگى وصلاح امت و حفظ خون آنان و آشتى دینى و کنار رفتن کینه هاست و آن اینکه دو نفر, یکى از یاران من و دیگرى از اصحاب تو که مورد رضایت اند, میان ما بر طبق قرآن حکومت وداورى کنند. این براى من و تو خوب و رافع فتنه است . از خدا در این مورد بترس و به حکم قرآن رضا بده اگر اهل آن هستى .(10)
بلند کردن قرآن بر سر نیزه جز یک ترفند تبلیغاتى اختلاف انداز نبود و هرگز راه داورى قرآن را نمى آموخت , ولى معاویه در این نامه این ابهام را از سر راه برداشت و گزینش دو نفر ازطرفین را مطرح کرد و در پایان نامه , با کمال وقاحت , امام (ع ) را به تقوا و پیروى از قرآن دعوت نمود!

پاسخ امام (ع ) به نامهء معاویه

ستمگرى و دروغگویى شخص را در دین و دنیایش تباه مى کند و لغزش او را نزد عیبجو آشکار مى سازد. تو مى دانى که بر جبران گذشته قادر نیستى . گروهى به ناحق , با شکستن پیمان , آهنگ خلافت کردند خلافت کردند و دستور صریح خدا را تأویل نمودند و خداوند دروغ آنان را آشکار ساخت . از روزى بترس که در آن روز کسى که پایان کارش ستوده است خوشحال مى شود و آن کس که رهبرى خود را به دست شیطان سپرده و با او به نبرد برنخاسته است پشیمان مى گردد; دنیا او را قریب داده و به آن دل بسته است .
ما را به حکم قرآن دعوت کردى و تو اهل آن نیستى . ما تو را پاسخ نگفتیم ولى داورى قرآن را پذیرفتیم .(11)
اشعث بن قیس , که از روز نسخت متهم به داشتن روابط سرى با معاویه بود و در اثناى نبرد از این روابط گهگاه چیزى دیده مى شد, این بار اصرار ورزید که به سوى معاویه برود وهدف او را از بلند کردن قرآنها جویا شود.(12)
برخورد اشعث با امام (ع ) از روز نخست صادقانه نبود. اندیشهء صلح در ذهن او از طریق مذاکره با عتبه برادر معاویه به وجود آمد. در لیلة الهریر ادامهء نبرد را مایهء تباهى طرفین معرفى کرد و به هنگام وقوع فتنهء <رفع المصاحف >اصرار مى ورزید که على (ع ) دعوت سپاه شام را پاسخ بگوید و از خستگى سپاه سخن در مرود صلح دریافت کند در همین بحث خواهیم آورد که وى قدرت را از امام (ع ) در تعیین نماینده سلب مى کند و نمایندهء مرود نظر آن حضرت را به بهانه اى عقب مى زند و شخص مورد نظر خود را تحمیل مى کند که کاملاً به ضرر سپاه عراق بود. بارى , اشعث , پس از ملاقات با معاویه , سخن تازه اى همراه خود نیاورد و مضمون نامهء معاویه را تکرار کرد.
فشار گروه مسلح , امام (ع ) را بر آن داشت که داورى کتاب را بپذیرد. از این رو, قاریان هر دو گروه در میان دو سپاه گرد آمدند و بر قرآن نگریستند و تصمیم گرفتند که حکم قرآن رازنده سازد. سپس به موضع خویش باز گشتند و ندا از هر دو طرف برخاست که ما به حکم قرآن و داورى آن راضى هستیم .(13)

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

تحقیق در مورد مقابله با تهدیدات جنگ نرم در آموزش و پرورش

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد مقابله با تهدیدات جنگ نرم در آموزش و پرورش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مقابله با تهدیدات جنگ نرم در آموزش و پرورش


تحقیق در مورد مقابله با تهدیدات جنگ نرم در آموزش و پرورش

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه36

بخشی از فهرست مطالب

عنوان                             صفحه

 

مقابله با تهدیدات جنگ نرم در آموزش و پرورش          1

 

مقابله با کدام تهدید                        3

 

تقویت همبستگی ملی لازمه مقابله با جنگ نرم            7

 

همایش ملی جنگ نرم                        9

 

چرایی و چگونگی مقابله با جنگ نرم                13

 

منابع و ماخذ                                31

 

 

 

مقابله با تهدیدات جنگ نرم در آموزش و  و پرورش

 

آموزش و پرورش توانمندی دانش‌آموزان را در مقابل تهدید نرم افزایش دهد.

 

رئیس سازمان بسیج دانش‌آموزی و فرهنگیان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آموزش و پرورش برای مقابله با جنگ نرم باید چه اقداماتی انجام دهد، عنوان کرد: آموزش و پرورش باید به ایجاد مهارت‌ها و آموزش‌ها برای مصون ماندن دانش‌آموزان در جنگ نرم توجه بسیار داشته باشد.وی با بیان اینکه نظام تعلیم و تربیت با استفاده از ظرفیت‌ها، تجربیات و مبانی نظری غنی که از جنگ نرم دارد باید متونی را برای دانش‌آموزان تدوین کند، اضافه کرد: این دستگاه با برگزاری دوره‌هایی، توانمندی دانش‌آموزان را در مقابل تهدید نرم افزایش دهد.سردار جوکار با بیان اینکه شرایط کنونی کشور با دهه اول و دوم انقلاب متفاوت است، ادامه داد: در دهه چهارم انقلاب ترفند دشمن از طریق تهدیدات نرم است.سنگین‌ترین رسالت نظام تعلیم و تربیت مصون‌سازی دانش‌آموزان است.وی با بیان اینکه در دهه چهارم انقلاب، دشمن بیشتر فکر، اندیشه، باورها و اعتقادات جوانان و نوجوانان را مورد تهاجم قرار می‌دهد و اراده‌ها را سست می‌کند، تصریح کرد: دشمن با استفاده از رسانه‌های شنیداری و دیداری وارد صحنه شده است، نظام تعلیم و تربیت و بسیج می‌تواند با همین ابزار و با داشتن متون مناسب و متناسب با شرایط روز در صحنه حضور پیدا کند و بنیه اعتقادی و فکری دانش‌آموزان را تقویت کند.سردار جوکار ادامه داد: وقتی خود دانش‌آموز آگاهی و بصیرت لازم را پیدا کرد خودبه‌خود سربازی در مقابل ناتوی فرهنگی دشمن و تهدیدات نرم می‌شود.

 

سردار جوکار با بیان اینکه امروز سعی و تلاش ما باید این باشد که در عرصه اینترنت سد و مانع ایجاد کنیم، اضافه کرد: این سد و مانع امروزه توسط خود دانش‌آموز ایجاد می‌شود یعنی دانش‌آموزان وارد عرصه اینترنت می‌شوند و فرهنگ، جنگ نرم و سیات‌های انحرافی دشمن را زیر سوال می‌برند.

 

رئیس سازمان بسیج دانش‌آموزی و فرهنگیان گفت: امروز وزارت آموزش و پرورش سنگین‌ترین رسالت خود را در رابطه با توانمند سازی و مصون‌سازی جامعه دانش‌آموزی کشور برعهده دارد.

 

واحدهای مقاومت امیدان در دبستان‌ها تشکیل شده است.وی با بیان اینکه امروزه در عرصه علم و دانش، مسائل تربیتی، سیاسی و اعتقادی باید از ظرفیت‌های فرهنگیان که واقعأ ظرفیتی عظیم است برای مصون ماندن دانش‌آموزان استفاده کرد، بیان کرد: سازمان بسیج دانش‌آموزی و فرهنگیان کشور دارای ۳۲۰ هزار فرهنگی بسیجی است که آنها در کانون‌ها و پایگاه‌های مقاومت بسیج فرهنگیان فعالیت دارند.
سردار جوکار با بیان اینکه بسیج با آموزش و پرورش تعامل خوبی دارد، ادامه داد: سازمان بسیج دانش‌آموزی و فرهنگیان کشور امیدوار است که با بهره‌گیری از ظرفیت‌‌های فرهنگیان، دامنه فعالیت‌هایش را برای تمامی دانش‌آموزان و فرهنگیان افزایش دهد.

 

وی با بیان اینکه این سازمان دارای ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دانش‌آموز بسیجی دختر و پسر است، اضافه کرد: این دانش‌آموزان در مقاطع راهنمایی و متوسطه مشغول به تحصیل هستند که به عضویت بسیج در آمدند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مقابله با تهدیدات جنگ نرم در آموزش و پرورش

جنگ الکترونیک

اختصاصی از فایل هلپ جنگ الکترونیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جنگ الکترونیک


جنگ الکترونیک

فرمت وُرد

10 صفحه

مقدمه:

اهمیت اقدامات جنگ الکترونیک:

استفاده از تجهیزات الکترونیکی یا بطور مستقل انجام می‌گیرد. مانند رادارها و مخابرات و یا به صورت همراه و جزئی از سلاحهای نظامی دفاعی، مانند موشکها و هواپیما‌ها بکار برده می‌شود که در هر حال کاربرد صحیح آنها بهر صورتی که باشد، باعث ارتقاء سرعت، وقت و قدرت نظامی شده و موجب می‌گردد تا ضریب موفقیت در جنگهای امروزی بالا رود. ماحصل کلام اینکه در پرتو این کاربرد، شرایط میادین نبرد بگونه‌ای رقم زده شده است که امروزه این میدانها علاوه بر ایجاد عمق، پهناور و قضا دارای بعد چهارمی بنام «قلمرو و طیف امواج الکترومغناطیسی، هم شده‌اند. این بعد آنچنان در تمامی زوایا و نقاط صحنه‌های نبرد نفوذ در رسوخ کرده است که شاید بتوان گفت بدون توجه به آن پیشرفت در سایر ابعاد جنگ هم، امکان پذیر نخواهد بود. با آنکه این قلمرو (طیف امواج الکترومغناطیسی) نیز همانند زمان بطور فیزیکی ملموس و مشهود نمی‌باشد، ولی دارای اثرات و نتایجی است که ارزش حضور آن را تأیید می کند، از طرف دیگر مطرح شدن نگرش سیستمی نسبت به جنگها و شازعات بشری در قالب  اصول و تئوری‌های فرماندهی و کنترل ، نیروهای نظامی و درگیر را آن چنان به ارتباطات قوی و پیچیده هدایت و کنترل‌های سریع و نیز تصمیم‌گیریهای قاطع و به موقع نیازمند کرده است که نقش تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی در اجرای این اصول و شیوه‌ها را نه تنها انکار ناپذیر بلکه هر اقدامی بدون آنها را امکان ناپذیر می نمایاند. مورد دیگر اینکه ، با توجه به ضرورت شناسائی رقبا و دشمنان در صحنه‌های جهانی و منطقه‌ای برای یک کشور و اطلاع از شرایط که آن کشور را جهت ایفای نقش منطقه‌ای و جهانی و حداقل حفظ موجودیت خود، توانمند می‌سازد.


دانلود با لینک مستقیم


جنگ الکترونیک

تحقیق در مورد وقوع جنگ و بمباران هوایی و موشکی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد وقوع جنگ و بمباران هوایی و موشکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد وقوع جنگ و بمباران هوایی و موشکی


تحقیق در مورد وقوع جنگ و بمباران هوایی و موشکی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه57

 وقوع جنگ و بمباران هوایی و موشکی وقوع جنگ در یک منطقه و مسائلی که از نظر اقتصادی و انسانی بوجود می‌آورد، در این مقوله مورد توجه می‌باشد، زیرا عوارض جنگ دو جنبه دارد که یکی به صورت حاد بوده که کنترل و درمان آسیب را فوراً طلب می‌کند و دوم عوارض و پیامدهای جنگ که گریبانگیر جامعه می‌باشد. در موقع بروز جنگ علاوه بر مناطق جنگی و افرادی که به صورت نظامی و غیرنظامی در جبهه رودرروی دشمن قرار دارند و متحمل آسیب‌های جنگی می‌شوند، افراد و تاسیسات و اماکنی که دور از منطقه جنگی هستند، از آسیب‌های جنگی در امام نبستند و سلاح‌های جنگی با قدرت تخریبی زیاد تا هزاران کیلومتر دورتر از مناطق جنگی را در معرض تخریب و خطرات جنگی قرار می‌دهد. در مواقع جتگ مسائل زیر مورد توجه است: 1.آسیب‌جسمی: که شامل شکستگی، زخمی شدن، خونریزی و جراحات جسمی است. 2.آسیب‌ روانی: که شامل از دست دادن افراد نزدیک مانند پدر و مادر و فرزند و یا وسایل و امکانات مادی است. 3.آسیب اقتصادی: که شامل ویرانی و تباهی تاسیسات، کارخانجات، جاده‌ها، راه‌های ارتباطی، آلودگی‌های محیطی، آتش‌سوزی‌ها و.... مطرح می‌باشد. 4.آسیب اجتماعی: که شامل اختلال در زندگی طبیعی و بروز محدودیت‌ها واعزام افراد به مناطق جنگی و در حالت استرس و وحشت و اضطراب بودن جامعه می‌باشد و مشکلات تطابق با شرایط جدید مطرح است. در واقع مانور جنگی فرضی است که به منظور آمادگی رزمی و چگونگی مقابله نمودن مطرح است. در مورد کمک‌های اولیه بایستی در مناطق جنگی و غیرجنگی که در معرض خطر می‌باشد، همیشه افرادی به عنوان امدادگر وجود داشته باشند که به محض بروز خطر و آسیب به کمک افراد آسیب‌دیده شتافته و سریعاً افراد مصدوم را به نقاط امن انتقال دهند. اقداماتی که امدادگر به محض برخورد با مصدوم و فرد آسیب دیده باید انجام دهد، توجه به کلمه «رتم» است که (ر) مخفف باز بودن راه تنفس، (ت) یعنی دادن تنفس مصنوعی و (م) یعنی انجام ماساژ قلبی می‌باشد.

از ان سلاحها برای کشتن افراد و وارد کردن صدمات بسیار جدی و یا ایجاد انواع معلولیت ها در مردم استفاده می شود. این سلاحها بر اساس اثرات مختلفی که بر بدن افراد می گذارد، به 3دسته تقسیم بندی می شوند. دسته اول سلاحهای هستند که روی سیستم عصبی بدن تاثیر می گذارند. در این دسته GA، GB، GD، GF و VX (متیل فسفوبوتیوئیک اسید , گاز سارین ) قرار دارند. دسته دوم، اثرات خود را روی پوست به جا می گذارند و شامل HD (گازخردل گوگرد)، HN (خردل نیتروژن)، L و CX هستند. دسته سوم نیز باعث اختلال سیستم تنفسی بدن می شوند. در این گروه گازهای بی رنگ CG و DP، کلرین (Cl) و فسفوکلرین (Ps) وجود دارند. از سلاحهای شیمیایی که روی اعصاب اثر می گذارند، قبل و در طول جنگ دوم جهانی استفاده‌های بی شماری شده است.

دسته ی اول: این مواد از نظر شیمیایی وابسته به حشره کش‌های آلی فسفره هستند. این دسته از سلاحهای شیمیایی مانع از عمل آنزیم استیل کولین استر از می شوند. وقتی مواد شیمیایی این دسته وارد بدن شوند، غلظت استیل کولین را در بدن به بیش از حد لازم می رسانند. ریه ها و چشمها بسرعت این مواد را جذب کرده در کمتر از یک دقیقه بر سیستم عصبی بدن تاثیرات قابل توجهی می گذارند. علایم آن به صورت آبریزش بینی، ترشح زیاد بزاق، تنگی قفسه سینه، کوتاهی تنفس، تنگی مردمک چشم، انقباض عضلانی و یا حالت تهوع و انقباض شکم ظهور می کند.

دسته دوم سلاحهای شیمیایی که بر روی پوست تاول و سوختگی ایجاد می کنند، ماندگاری فراوانی در محیط دارند. این مواد روی چشمها، پوشش مخاطی، ریه ها، پوست و اجزای خون اثر گذاشته و اگر از طریق تنفس وارد ریه ها شوند، بر شدت تنفس اثرات منفی می گذارند و اگر توسط غذا بلعیده شوند، سبب اسهال و استفراغ می شوند. خردل ها که جزو این دسته هستند به خاطر خواص فیزیکی خود مقاومت و ماندگاری بسیار زیادی در سرما و دماهای معتدل دارند.اگر دو دقیقه از تماس یک قطره خردل با پوست بگذرد، صدمات جبران ناپذیری به این عضو وارد می شود. CX نیز که جزو این گروه است، پودری کریستالی شکل است که در دماهای 39 تا 40 درجه سانتی گراد ذوب شده و در دمای 129 درجه سانتی گراد به جوش می آید. این ماده را با افزودن موادی خاص در دمای اتاق به حالت مایع درمی آورند. CX دارای بوی بسیار نامطبوعی است.

نظر به اینکه در زمان وقوع جنگ از وسایل و مواد شیمیایی و هسته‌ای استفاده می‌شود، علاوه بر جراحات و آسیب‌های معمولی بایستی به عوامل زیر توجه نمود: 1.شناسایی علائم قراردادی در مواقع خطر مانند علامت هشدار، اعلام خطر و اعلام رفع خطر. 2.آلودگی با رادیواکتیو.

در معرض امواج سلاح‌های جنگی قرار گرفتن که تاثیر شدید بر سیستم عصبی خواهد داشت و افراد را دچار حملات و تشنجات عصبی مانند صرع می‌نماید.

آلودگی با سموم شیمیایی و گازهای خفه کننده و مخرب اعصاب:

الف: گازهای مسموم کننده و تاولزا (Mustard Gas)

این گازهای عبارتند از گاز خردل که به نام ایپریت نیز موسوم است و اولین در سال 1935 و 1936 توسط ایتالیایی‌ها در جنگ با اتیوپی بکار رفت، مایعی است بی‌رنگ، روغنی شکل و در حرارت کمتر از 10 درچه به صورت جامد درمی‌آید.

کمک‌های اولیه: تمیز و پاک کردن این گاز و مایعات از روی پوست بدن فرد آسیب دیده، خودداری از ماساژ پوست و سپس شستشو با آب و صابون و دادن داروی قی‌آور در صورت خورده شدن، شستشوی چشم با آب فراوان و درمان سوختگی ناشی از آن.

ب) گازهای مخرب اعصاب

این گاز که در جنگ جهانی اول توسط آلمانی‌ها بکار رفت، آن را گاز جی (G) هم می‌نامند. این گاز از گروه بازدارنده کولین استراز می‌باشد و توسط پوست و دستگاه تنفسی و دستگاه گوارشی وارد بدن می‌شود.

همچنین دادن تنفس مصنوعی در مواقع خفگی باید مورد توجه قرار گیرد و افراد را به نقاط مرتفع و دور از جریان باد برده و البسه آلوده را از بدن آنها خارج نمود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد وقوع جنگ و بمباران هوایی و موشکی